درود دوست گرامی
پاسخ (خطاب نویسنده اصلی این مجهولات) : لطفن استکبار جهانی ، غرب و مرگ بر آمریکا را رها کنید و منطقی به این قضیه نگاه کنید!
قطعن سازمان های بزرگ بین المللی مسخره دست ملی گراهای افراطی!!!! نیستند که برای خوش آمدنشان نام مقبره مادر سلیمان را به عنوان مقبره کورش شاه ایران بدانند! و یا باستان شناشان بزرگ جهان! فکر نکنم سواد علمی نگارننده در حدی باشد (جهان غرب و استکبار!!!!) که با متخصصین تاریخی با همین چند نقل قولی که از ویکی پدیا پیدا کرده اند !بخواهند هویت مقبره کورش بزرگ را زیر سوال ببرند!
پاسارگاد در یونسکو!(سازمان کم ارزش غربی از دید نگارنده سوال ) :
http://whc.unesco.org/en/list/1106
بررسی و منابع معتبر:
آرامگاه کوروش بزرگ که مقبره کوروش دوم هخامنشی ملقب به کوروش بزرگ یا کوروش کبیر است، بنایی بیپیرایه ولی با معماری منحصربهفرد، در فاصله حدود یک کیلومتری جنوب غربی کاخهای پاسارگاد است.
این بنا از همه سوی دشت مرغاب پیداست، بهویژه اگر از سمت جنوب غربی از راه باستانی گذر کنیم و از تنگه بلاغی وارد دشت شویم، نخستین چیزی که جلب توجه میکند آرامگاه کوروش است.[۴] این اثر در سال ۲۰۰۴ میلادی به عنوان زیر مجموعه پاسارگاد تحت شماره ۱۱۰۶ در میراث جهانی یونسکو ثبت شدهاست.
آرامگاه کوروش بزرگ، کانون پژوهشهای ایران باستان
شهبازی ۳۵–۵۰
http://whc.unesco.org/en/list/1106
آرامگاه کوروش تنها بنایی در پاسارگاد است که توصیف آن در منابع یونانی آمدهاست:
John Boardman, The Cambridge ancient history, Volume 14, 46
از قدیمیترین توصیفهای مربوط به آرامگاه کوروش میتوان به توصیف اریستوبولوس، یکی از همراهان اسکندر مقدونی در لشکرکشیاش به قلمرو هخامنشیان نام برد که توسط آریان در کتاب آناباسیس اسکندر بدین شکل ثبت شدهاست: قسمتهای پایینی آرامگاه از سنگهایی تشکیل شده بود که به شکل مربع بریده شده بودند و در کل یک قاعده مستطیلی شکل را تشکیل میدادند. بالای آرامگاه یک اتاق سنگی بود که یک سقف و یک در داشت و به قدری باریک بود که یک مرد کوتاه قد بهسختی میتوانست داخل اتاق شود. در داخل اتاق یک تابوت طلایی وجود داشت که پیکر کوروش را در داخل آن قرار داده بودند. یک نیمکت نیز با پایههایی از طلا در کنار تابوت قرار داشت. یک پرده بابلی پوشش آن (احتمالاً نیمکت) بود و کف اتاق نیز با فرش پوشانده شده بود. یک شنل آستیندار و سایر لباسهای بابلی روی آن قرار داشتند. شلوارها و جامههای مادی در اتاق یافت میشد، بعضی تیره و بعضی به رنگهای دیگر بودند. گردنبند، شمشیر، گوشوارههای سنگی با تزیینات طلا و یک میز نیز در اتاق بودند. تابوت کوروش بین میز و نیمکت قرار داشت. در محوطه آرامگاه یک ساختمان کوچک برای روحانیون وجود داشت که وظیفه نگهداری آرامگاه کوروش را بر عهده داشتند.
در سال ۵۲۹ پیش از میلاد کوروش به قبایل سکاها در آسیای مرکزی (شمال شرق ایران) حمله کرد و در جنگ با ماساگتها کشته شد. وی را در این مقبره دفن کردند.
Arrian Anabasis 6.29
CHRONOLOGY OF IRANIAN HISTORY PART 1
کتیبههای آرامگاه در منابع یونانی
آریان، استرابون و پلوتارک به تفصیل از مقبرهٔ کوروش سخن راندهاند. آریان نوشتهاست که روی آرامگاه کوروش نوشتهای به خط میخی پارسی باستان وجود داشت به این مضمون:
ای انسان. من کوروش پسر کمبوجیه هستم، که شاهنشاهی پارس را بنیاد کردم و شاه (کل) آسیا بودم. پس به این آرامگاه بر من رشک مبر.
این نوشته با اختلاف بسیار کمی توسط استرابون و پلوتارک نیز نقل شدهاست.اگرچه تحقیقات جدید درستی وجود چنین نوشتهای در آرامگاه کوروش را زیر سؤال بردهاست اما ساختار ساده و بدون تزئین بنا مضمون همین نوشته را منتقل میکند.
داندامایف معتقد است که جملهٔ «بر من رشک مبر» بهوضوح دلالت دارد بر اینکه کتیبهٔ مزبور از آرامگاه کوروش اخذ نشدهاست، بلکه مولود افکار و خیالات واهی و بیاساس یونانیان است.به گفتهٔ وی در هیچیک از کتیبههای هخامنشیان نظیر چنین مطلبی دیده نمیشود ولی از طرف دیگر «رشک میبرم» غالباً بر سنگ آرامگاههای یونانی دیده میشود. وانگهی به نظر داندامایف اصلاً این عبارات مخالف تصور پارسیان قرن ششم (پیش از میلاد) دربارهٔ ناپایداری و عدم ثبات عظمت و بزرگی زمین است، در حالیکه مولفان یونانی برای این مطلب اهمیت خاصی قائلاند.
استرابون متن کتیبهٔ دیگری در آرامگاه کوروش را به نقل از اُنِسیکْریت آوردهاست: «اینجا آرامگاه من کوروش شاهنشاه است». در روایت انسیکریت این کتیبه به دو زبان فارسی [باستان] و یونانی ولی هر دو به خط فارسی آمده بود. داندامایف مضمون و اسلوب این کتیبه را که خالی از نظرات فلسفی یونانیان است به آنِ کتیبههای سایر پادشاهان هخامنشی نزدیک میداند. ولی در وجودش — بدان نحو که توصیف شدهاست — تردید میکند. چه به عقیدهٔ وی به خط میخی نمیتوان زبان یونانی را نوشت. به علاوه، او انسیکریت را با توجه به روایتهایش از عجایب هند، نظیر داستان اسب آبی و مارهایی به طول ۴ متر، راوی موثقی نمیداند. داندامایف در نهایت نتیجه میگیرد که از آنجایی که اغلب مؤلفان یونانی دربارهٔ کتیبههای منقوش بر روی مقبره کوروش مطالبی نگاشتهاند، بر روی آرامگاه کوروش در پاسارگاد در واقع کتیبههایی وجود داشته است؛ ولی این کتیبهها اولاً مضمونشان نوع دیگری بوده است و در ثانی امکان دارد که آنها در زمان کوروش تهیه نشده باشند، بلکه بعد از مرگ وی در دوران شاهنشاهی داریوش تدوین یافته باشند، زیرا معمولاً کتیبههای سنگهای آرامگاه پس از مرگ تنظیم میگردد.
متن آریان چنین است:ὦ ἄνϑϱωπε, ἐγὼ Κῦϱός εἰμι δ Καμβύσου δ τὴν ἀϱχὴν Πέϱσαις ϰαταστησάμενος ϰαὶ τῆς Ἀσίας βαδιλεύδας. μὴ οὖν φϑονήσῃς μοι τοῦ μνήματος. رک به Flavii Arriani, Anabasis 6.29
Strabo Geography 15.3.7; Plutarch, Lives: Alexander.LXIX. متن استرابون چنین است: ὦ ἄνθρωπε, ἐγὼ Κῦρός εἰμι, ὁ τήν ἀρχὴν τοῖς Πέρσαις κτησάμενος καὶ τῆς Ἀσίας βασιλεύς· μὴ οὖν φθονήσῃς μοι τοῦ μνήματος. ترجمهٔ فارسیاش چنین میشود: «ای انسان. من کوروشم که این شاهنشاهی بنیاد کردم پارسیان را و شاه آسیا بودم. پس به این آرامگاه بر من رشک مبر.» متن پلوتارک چنین است: Ὦ ἄνθρωπε, ὅστις εἶ καὶ ὅθεν ἥκεις, ὅτι μὲν γὰρ ἥξεις, οἶδα, ἐγὼ Κῦροσ εἰμὶ ὁ Πέρσαισ κτησάμενοσ τὴν ἀρχήν. μὴ οὖν τῆς ὀλίγης μοι ταύτης γῆς φθονήσῃς ἣ τοὐμὸν σῶμα περικαλύπτει. ترجمهٔ فارسیاش چنین میشود: «ای انسان، هر که هستی و هر گاه که آیی، که دانم خواهی آمد، من کوروشم که پارسیان را این شاهنشاهی بنیاد کردم. پس به این اندک خاک که تنم را پوشانیدهاست بر من رشک مبر.»
- John Boardman, The Cambridge ancient history, Volume 14, 46
- داندامایف، ایران در دوران نخستین پادشاهان هخامنشی، 53و54.
- Strabo Geography 15.3.7. نسخهٔ یونانی چنین است: «ἐνθάδ´ ἐγὼ κεῖμαι Κῦρος βασιλεὺς βασιλήων».
- داندامایف، ایران در دوران نخستین پادشاهان هخامنشی، 54-55.
در همه دوره هخامنشی مقدس به شمار میرفت و به خوبی از آن نگهداری میکردند. به گفتهٔ آریان، در زمان شاهنشاهی کمبوجیه، مغانی که وظیفه نگهداری از آرامگاه کوروش بزرگ را داشتند، سهمیهای به شرح یک گوسپند و مقدار معینی شراب و خوراکی در روز و یک اسب در ماه جهت قربانی کردن برای کوروش بزرگ، از شاهنشاه دریافت میکردند.
Pierre Briant, From Cyrus to Alexander, 95
در دوره اسلامی تعبیر اصلی بنا دیگر مشخص نبود و از سوی دیگر مردم هم ساخت بناهای با عظمت سنگی را خارج از قوه بشریت میدانستند و به سلیمان که طبق عقاید اسلامی، دیوان را برای کارهای دشوار در خدمت داشته است، نسبت میدادند. بههمین جهت آرامگاه کوروش بزرگ را هم از بناهای سلیمان میشمردند و آنرا به مادر او منسوب میکردند و «مشهد مادر سلیمان» میخواندند. در دوران اتابکان فارس به دست سعد بن زنگی در سال ۶۲۰ یا ۶۲۱ق با استفاده از ستونها و سنگهای کاخهای پاسارگاد، مسجد جامعی در پیرامون آرامگاه ساخته و محرابی نیز بر سنگ درون اتاق آرامگاه حجاری شد. در سال ۱۳۵۰ خورشیدی به هنگام جشنهای دوهزار و پانصد ساله سنگها به کاخها منتقل شدند.
شهبازی ۱۲۱؛ تابلوی سازمان میراث فرهنگی در پاسارگاد