+1 امتیاز
38.1k بازدید
در شایعات (پراکنده گویی ها) توسط
سلام.من گیلانی هستم

سوال من اینه که آیا گیلک ها آریایی هستند یا نه؟تو بعضی از منابع گفتند که گیلک ها از نژاد کاسپی هستند و آریایی محسوب نمیشن

دقیقا نژاد گیلانی ها چیه
مربوط به این پاسخ: آیا اقوام ترک آریایی هستند؟
توسط
من یک زن جنده املشی هستم من همون زنی هستم که از املش گیلان پا شدم رفتم شورای شهر بابل به مردان طبری بابل کص و کون دادم تازه اینکه چیزی نیست من به پسرای طبری چالوس و نوشهر و کلاردشت هم کص و کون میدم کلا وظیفه ما زنان گیلک کص و کون  دادن هست وای جدیدا کلی فیلم های کون و کص دادن زنان گیلک در کانال رادیو گیلان پخش شد و آبروی نداشته ما گیلک ها رفته ولی ما گیلک ها اصلا آبرو حیثیت برامون مهم نیست این همه قوم مختلف مثل ترک و فارس و مغول و عرب و روس به ما گیلک ها تجاوز کردند دیگه هیچ آبرویی برای ما گیلک ها نمانده این همه مسافر تهرانی و قزوینی و زنجانی و اردبیلی و مازندرانی و کرجی آمدن گیلان دارند از کون و کص ما زنان گیلک را میگایند دیگه حرف از آبرو و جیثیت زدن خندا دار هست ما زنان گیلک جنده بودن را افتخار و باکلاسی و با فرهنگی میدانیم و در تمام پارتی ها از زنان گیلک برای رقص و کص و کون دادن استفاده میشود و مردان بی غیرت گیلک با افتخار زنان خود را برای رقصیدن و کون و کص دادن به دیگران ارائه میدهند دیگه کسی باقی مانده که کص و کون زنان گیلک را نلیسیده باشد و زنان گیلک را از کون و کص نگاییده باشد کل ایران با زنان گیلک خاطره دارند زنان گیلک عشق شوهر تهرانی و شوهر مازنی و شوهر ترک و شوهر کرد هستند ولی چون زیادی جنده هستند مردان باغیرت با زنان جنده گیلک ازدواج نمیکنند و زنان گیلک را فقط برای گاییدن میخوان و حتی برخی میگن زنان گیلک بیماری اچ آی وی و ایدز و اچ پی وی و زگیل تناسلی و اچ اس وی و تبخال تناسلی دارند برای همین ما زنان گیلک را نمیگاییم ولی اکثرا دارند زنان گیلک را با رعایت نکات بهداشتی میگایند
توسط
من یک پسر طبری گرگانی هستم چرا زنان جنده رشتی عاشق کص دادن به طبری های چالوس و نوشهر و کلاردشت هستند چرا به ما طبری های گرگان کص و کون نمیدن خوب ما هم طبری هستیم دیگه یعنی مال ما خاردار بود فقط یعنی شما زنان گیلک املشی و لاهیجانی و رشتی فقط دوست دارید کیر پسران چالوسی و نوشهری و کلاردشتی تو کون و کصتون بره
توسط
من یک پسر تات رودباری هستم همیشه میرم گیلان تو کص و کون زنان جنده گیلانی میذارم کلا گیلک ها تا به ما تات های رودبار کص و کون ندن خوابشون نمیبره واقاع خوشحالم که با زنان جنده گیلک در یک استان هستم فردا قرار بریم املش کص و کون دختران گیلک املشی را از کص و کون بگاییم
توسط
ما زنان گیلک املشی عاشق رابطه جنسی کاکولد هستیم یعنی یک مرد طبری یا مازنی یا فارس یا ترک درون کون زن گیلک میذارد و شوهر گیلک بی غیرت آن زن گیلک شروع به تماشا میکند و حتی برخی اوقات میاید کص زن خود را میلیسد تا درد کون زن جنده گیلکش کمتر شود ما زنان گیلک همیشه کون و کصمون به دو نفر وصل هست مثلا برخی اوقات یک مرد طبری یا فارس یا ترک کص زن گیلک را میلیسد و مرد دیگر نیز کون زن گیلک را میلیسد یا اینکه یک مرد طبری یا فارس یا ترک با کیر کلفتش داخل کص زن گیلک میذارد و مرد دیگر درون کون زن گیلک میذارد و اینگونه زنان گیلک از رابطه تری سام لذت میبرند ما زنان گیلک عاشق بی دی اس ام هستم و لذت میبریم موقع رابطه جنسی ما را آزار بدهند و مثل برده باهامون رفتار کنند و زنان گیلک در رابطه جنسی دوست دارند وقتی داخل کص و کونشون میذارند یکی باشد شکنجه شان کند چون زنان جندخ گیلک مازوخیسم دارند و عاشق مردان سادیسمی هستند و از بد بوی ها خوششان میاد و از نایس بوی ها خوششون نمیاد هرچند زن گیلک به هر کسی کص و کون میدهد و برخی زنان گیلک جنده پولی هستند و در ازای پانصد تومن نا قابل کص و کون میدن چون فقیر هستند باید یک جوری امرار معاش کنند و مسافران هم زنان گیلک را تحقیر میکنند و زنان گیلک از تحقیر شدن خوششون میاد و زنان گیلک مهریه بالا میریزند که وقتی به غریبه کص و کون دادن و شوهرشون متوجه شد شوهر نتونه بهش بگه بالا چشمت اَبرو هست برای همین زنان جنده گیلک اصولا مهریه بالا میریزند که شوهر بی غیرتشون از ترس مهریه نتونه حرکتی بزنه
توسط
کیرم تو کس مادر هرچی دیلمی و طبری و گیلک و مازنیه کس مادر همتون

19 پاسخ

0 امتیاز
توسط (10.4k امتیاز)

اقوامی همچون کاسپیها و کادوسی‌ها و آماردها پیش از میلاد در کرانه دریای خزر ساکن بوده‌اند.

دریای خزر نیز بر گرفته از همین قوم کاسپی می‌باشد.

دانشنامه ایرانیکا، ذیل مدخل Caspians در مورد کاسپ‌ها یا کاسپی‌ها می‌نویسد که به طور کلی آنها در نزد پژوهشگران مردمانی پیشا هندو- اروپایی و پیشا ایرانی دانسته دانسته شده‌اند و برخی محققان مانند هرتسفلد آنها را با کاسی‌ها (Kassite) یکی دانسته‌اند. کاسی‌ها را یکی از اقوامی می‌دانند که در هزاره سوم پیش از میلاد وارد فلات ایران و بعدها در نواحی قزوین، همدان و به خصوص لرستان امروزی ساکن شدند. اما با بررسی نامهای کاسپی در اسناد آرامی که در مصر بتازگی یافت شده است

و ریشه ایرانی حداقل بخشی از این نامها، دانشنامه ایرانیکا می‌نویسد کاسپی‌ها را یا باید از اقوام ایرانی به حساب آورد و یا اقوامی که به شدت تحت تاثیر فرهنگ ایرانی بوده‌اندهمچنین رادیگر اشمیت در دانشنامه ایرانیکا کادوسیان را از تبار ایرانی میداند.

برگرفته از ویکیپدیا دانشنامه آزاد #

 

چیزی که مشخصه اگر از آریایی ها هم نبوده باشند از اقوام ایرانی قبل از آریایی ها بوده اند.

توسط
طبق آزمایش دکتر مازیار اشرفیان بناب تمام اقوام ایرانی چه دارا زبان ایرانی چه زبان غیر ایرانی از یک نژاد هستند حتی ترک زبان ها وعرب های خوزستان که عرب عدنانی(عرب اعربه) یعنی عرب شده هستند که در برابر عرب اصیل یا قحطانی است
توسط
از جمله  تحقیقات انجام شده در مورد ایرانی ها، تحقیقات دکتر مازیار اشرفیان بناب هست که نشان میدهد اکثر ایرانی ها از نظر ژنتیکی و تباری مشابه کشورهای همسایشون هستند و ریشه هندواروپایی(آریایی) ندارن. و نه تنها اقوام ساکن در ایران مشابه هم هستند بلکه این تشابه فراتر از مرزهای ایران و اکثر کشورهای خاومیانه و قفقاز را هم شامل میشود از جمله ترکیه، ارمنستان، گرجستان و آذربایجان و دیگر مردم قفقازی و همچنین کشورهای خاورمیانه مثل عراق و سوریه و دیگر کشور های همسایه ایران. پس حواستون باشه دوستان پان فارس وپان آریایی و موذی با تحریف چنین تحقیقاتی سعی در فریب مردم عوام دارند و با استناد به این جمله که اکثرایرانی ها تبار و ژنتیک مشابه  هم دارند پس آذریها ترک نیستند و خوزستانی ها و جنوبی ها عرب نیستند و غیره. سعی میکنند مردم ایران را فریب داده و آنها را آریایی و فارس معرفی کنند. در حالی که  نتایج تحقیقات انشان میدهد که  اکثریت غالب ایرانی ها آریایی نیستند. پس فرضیه آریایی بودن ایرانی ها دروغی بیش نیست.
توسط
چیز نگو پلیز
توسط
آریایی های واقعی مردم افغانستان و تاجیکستان فعلی هسند و سرزمین آریانای واقعی  نیز ربطی به کشور فعلی ایران ندارد و منطبق بر کشور افغانستان امروزی می‌باشد. شما ایرانی ها فقظ دری(فارسی) زبان هستید . و ریشه زبان شما نیز به تاجیکستان و افغانستان فعلی میرسد. شما ایرانی‌ ها دزدان تاریخ و هویت ما دری زبان‌ها و آریایی تبار های واقعی هستید. اگر کوروش و هخامنشان و پارس های  نیز آریایی بودند به خاطر این بود که از ما دری زبان‌ها ریشه گرفته بودند. همچنان که اقوام آریایی تبار پشتون(پارس-پرسون قدیم) نیز  هنوز در افغانستان زندگی میکنند. در نتیجه هم ریشه زبان فارسی به افغانستان و تاجیکستان(تا حدودی آسیایه میانه)  امروزی برمیگرده و هم ریشه تباری و نژادی آریایی. همچنان که آزمایش های ژنتیکی و DNA نیز ثابت کرده پشتون‌های افغانستان و تا حدودی تاجیک‌های دری زبان بیش از 80 درصد آریایی تبار و جد پدری آریایی دارند. ولی جد پدری شما ایرانی ها کمتر از 10 درصد آریایی تبار هست. حالا برید خوش باشید دزدهای بی هویت تاریخ دزد
توسط
ویرایش شده
افغانی که میگویی همان قوم هزاره‌اند ( ترکیبی از بومیان چند هزار ساله زرد پوست و دیگر اقوام هستند). هزاره ها چون قومی شیعه مذهب هستند و در افغانستان نسل کشی و کشتار شدند و مجبور به مهاجرت به کشور های دیگر از جمله ایران شدند و تاجیک ها هزاره نیستند. تا حالا شاهنامه نخوانده ای!!! از خود نپرسیده ای چرا اکثر شهرها و اسامی و حوادث شاهنامه در منطقه افغانستان و تاجیکستان قرار دارند.  سرزمین اصلی و مادری آریایی ها ما هستیم و شما موالی بیش نبوده‌اید. پادشاهان پارس نیز مثل داریوش به آریایی بودن خود اشاره کرده اند و اصل و نسب آنها نیز مشخص است. پس بی خودی آسمان ریسمان بهم نباف. دیگر نبینم به تاجیکان پارس و آریایی ها توهین کنی، موالی
توسط
در سر عقل باید...

نژاد برای کسی برتری نمی آورد

ولی جهل و نادانی عامل اصلی سقوط انسان در گرداب تفکرات باطل است

ای کاش همین امروز روز آخر بود
توسط
افغانی بیهویت بوگندوی زنازاده حمال هم با سابقه نوکری و کلفتی و حمالی و جندگی در ایران برای ما آدم شد خدایا شکر
توسط
تو خودت معلومه پان ترکی کثافت خفه شو نظر نده.
توسط
ببینید دوستان فقط کافیه یه سر به گیلان بزنید آریایی بودن ما از روی ظاهر مشخصه نیازی به ازمایش های دروغین نداریم پات ها پارس ها و ماد ها هر سه از شاخه قوم کاسپین هستند بعدشم قوم کاسپین ملاک نیست کاسپین به مجموعه همه قوم های شمال کشور گفته میشه و مورد بعدی کدوم تازش به گیلان بوده خواهش میکنم اونایی که میگن محاجرت انجام شده مدرک بیارن کدوم مهاجرت؟؟؟؟؟ اسکندر یونان از گیلان بیرون انداختیم عرب هارو بیرون کردیم مغول هارو بیرون کردیم! تورک ه سلجوقی رو بیرون کردیم پس ما قطعا نژاد اصیل خودمون حفظ کردیم بعدشم زبان گیلگی قبل ورود کاسپین هاهم بوده
توسط
در گیلان و مازندران اقوام تپور و امارد ساکن بودند، به گواه مورخین باستان تپورها از اقوام سکایی ایرانی زبان و خویشاوند پارت ها بوده اند اشکانی ها(اتحادیه پارتها و سکا ها) هم به همین دلیل به طرفداری تپور ها بخشی کوچک از آمارد ها را به قفقاز کوچاندند تا جا برای زیستن تپور ها باز تر بشود برای اطمینان از صحت گفته ها کلمه تپور ها را سرچ کنید سپس با ورود به سایت جهانی ویکی پدیا مطالب را بخوانید
توسط
اقای پشتون محترم: در افغانستان هزارهاتون و مغول ها و ازبک هاتون که مغول هستند میمونه شما پشتون ها که انقد ادعات میشه ولی این 80 درصد جد پدری که گفتی دروغت مشخص شد به علاوه اکثر ایرانی ها هم جد پدریشون ایرانی هست این 10 درصدت که برای ایرانی ها گفتی هم که دروغی بیش نبود شما درصد ها رو فله ای و عشقی تقسیم میکنی حالا از ازمایش های ژنتیک مضحک و ابکی شما که بگذریم درصد های ژنتیکت رو غیر از خودت به کسی نگو تا بهت کمتر بخندن،،، اصلا شما هرچی که هستی چرا تهمت میزنی یا توهین میکنی؟
توسط
ویرایش شده
کاسی ها:نام پادشاهان یا خدایان کاسی ها اسامی اریایی هست و احتمالا طبقه بالا دست جامعه کاسی اریایی بوده است. همچنین با پیدا شدن کتیبه های مصری از کاسپی ها که نام های انها اریایی بوده به احتمال فراوان کاسی ها هم که خویشاوند کاسپی ها اند اریایی بوده اند. همچنین کلمه کاسی در زبان گیلکی به معنی چشم سبز هست و احتمالا در باستان طوایف ایرانی با چشم های سبز را کاسی مینامیدند یا اینکه کاسی ها چشمان سبز داشته اند حتی احتمال دارد کاسی ها سکایی بوده اند ،،،، ،،،،،،،،. ،،،،،، ،،، کاسپی:نام دریای خرز از کاسپین بوده است، پی احتمالا همان بی هست که از بودن و یا شبیه بودن گرفته شده یعنی شبیه کاسی ها، احتمالا انها هم به دلیل داشتن چشم های سبز کاسپی (مثل کاسی) نامیده میشدند، امروزه کتیبه هایی در مصر کشف شده که نام های کسپین ها اریایی هست واحتمالا انها اریایی بوده اند واحتمال سکایی بودن انها هم هست تپور ها(طبری ها) :از انها در کتاب های تاریخی سکایی نامیده شده اند که به معنی اریایی بودن انهاست،،،،،،،. گیل ها:انها احتمالا از قبایل ماد ها بوده اند، همچنین ممکن است انها با مردمان گل در اروپا که به زبان گالیک حرف میزدند خویشاوند باشند گل ها مردمانی اریایی بودند، همچنین میتوانند با شهر گیلزان در زمان باستان مربوط باشند اورارتویی ها به گیلزان آرماریلی میگفتند که در زبان سانسکریت یعنی سرمای بسیار، گیل ها مرمانی ایرانی هستند آرمارد ها :ارمارد ها احتمالا مربوط به تپه مارلیک (مارد+لیک یا لیگ:مردم مارد یا جایگاه ماردها) مربوط اند در این تپه کشف گردونه مهر که از نشان های اریایی هست نشان از ایرانی بودن مارد ها دارد، این احتمال وجود دارد که انها همان قبیله مَرد های پارسی باشند
توسط
ویرایش شده
مارد ها فقط در شمال نبودند چون ماردها هم در جنوب خزر (مازندران) و هم اندکی در امو دریا و هم در پارس زندگی میکردند انها همان قبیله مَرد ها(پهلوان، کشتی گیر) پارسی بودند، مورخی میگوید کنستانتین پادشاه روم دوازده هزار نفر از مردی ها را که مردمی جنگجو و ایرانی نژاد بودند و در جنوب خزر(مازندران) میزیستند برای نبرد فرستاد پس بنابراین مارد ها همان قبیله مَرد های پارسی هستند چون غیر از مارد ها قبیله دیگری جنوب خزر نمیزیسته که با منظور مورخ هماهنگ باشد نتیجه یعنی قبیله مارد ها قبیله مرد هاست
توسط
درود .کاسپی یعنی ساحل نشین. کاسی یعنی کوه نشین.
توسط
نمایش از نو
ماد ها خودشن کاسپین بودن و کاسپین ها بودن که به سه دسته پارس و پارت و ماد تقسیم شدن آمارد تپور گیل کادوس همشون زیر شاخه اقوام کاسپینی میشن
توسط
ویرایش شده
نژاد گیلک ها: نیاکان گیلک ها مر مانی از نژاد یونانی(از شاخه هلنی) بودند. واژه گیلک یا ‌گِلیک همان گریک (greek)هست (تبدیل ل به ر طبیعی هست) که نام مردم یونان باستان گریک بوده است . یونانی ها یکی از شاخه های نژاد آریایی هستند و به ایتالیایی ها شباهت دارند. پیرامون این مسئله دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاه اول:براساس نظریه مهاجرت آریا ها از خارج به ایران (این دیدگاه احتمالا به نظر مورخان یونانی نزدیکتر است) :گیل ها ابتدا حدود ۳۳۰۰ سال پیش بنادر بازرگانی خود در یونان را رها می‌کنند و به سکائیه باستان مهاجرت می‌کنند پس از مدتی زندگی در آنجا زبان یونانی آنها نیمه یونانی و نیمه ایرانی (از شاخه سکایی) می شود اما همچنان فرهنگ هلنی خود را حفظ می‌کنند سرانجام احتمالا گیل ها حدود ۲۸۰۰ سال پیش همزمان با یورش سکاها به قلمرو ماد ها از قفقاز شمالی به ایالت ماد کوچک (شامل گیلان و اردبیل) سرازیر می شوند . گیل ها نواحی گیلان را برای زندگی انتخاب می کنند البته پیش از ورود گیل ها به گیلان اقوامی چون کادوسی ها (در تالش) و دروپیک های پارسی(اطراف کوه درفک) و آمرد ها (اطراف سپید رود) در گیلان زندگی می کردند همچنین پیش از ورود گیل ها به گیلان قبیله بودین که یکی از قبایل ماد بود در گیلان در شهری با خانه های چوبی زندگی می کرد(شاید همان شهر رشت) . گیل ها به میان بودین ها رفتند و ساکن آن شهر شدند و از آن پس آن شهر گیلونی یا گلایه نام گرفت و معابد چوبی پر از خدایان یونانی در آن ساخته شد . پس از گذشت حدود ۳۰۰ سال یعنی حدود ۲۵۰۰ سال پیش به تدریج همه ساکنان شهر از جمله بودین ها گیلونی یا گِلون (ساکن شهر گیلونی) نامیده می شدند و گیل ها هم زبانشان کاملا بودینی یا مادی شد. ولی بودین ها و گِل ها (مردمی از جنس خاک سرزمینشان) همچنان از نظر چهره و فرهنگ متفاوت بودند . حالت دوم : براساس عدم مهاجرت آریا ها از خارج به ایران : پارسی ها ، ماد ها و گیل ها از حدود ۹۰۰۰ سال پیش در ایران زندگی می کردند سرانجام ۴۰۰۰ سال پیش عده ای از گیل های ایرانی زبان (زبان گیلکی) از ایران به ترکیه و سپس یونان می روند .این گیل ها در میان مردم دیگری که در یونان بودند ساکن شدند و به تدریج زبانشان یونانی شد اما نام خود را (گِلیک) به مردم یونان می دهند . شاید پس از سال ها عده ای از آن گیل ها به ایران برگشته باشند . الواح آشوری و هرودوت : قبایل ماد شامل : ماگ ها(ری) ، پارتکن ها (اصفهان) ، آریزانت ها، بودین ها ، آستروگت ها و بوسی ها هستند ... استرابون (حدود۲۰۰۰سال پیش): قبایل جنوب خزر کادوس ها، گیل ها ، مرد ها و قبایل گرگانی هستند(در زمان استرابون بودین ها هم گیل نامیده می شدند)... ویلفرد مدلونگ : در حدود ۲۲۰۰ سال پیش گیل ها به جنوب قفقاز سرازیر شدند و به جای مرد ها و دیلم ها قرار گرفتند (همزمان با حرکت عده ای از مرد ها از گیلان به قفقاز بخاطر فشار تپوری ها ) ....فهرست ساتراپی های خراج گذار هخامنشی(حدود ۲۵۰۰ سال پیش) : دوازدهمین ساتراپی شامل باکتری (بلخ) تا سرزمین هایی به دوری آگِلی (آ ِ گلی یا همان گِلی) می شده است
توسط
نمایش از نو
هرودوت(حدود۲۵۰۰سال پیش) : هلنی ها درباره سکاها میگویند که هرکول(حدود۳۵۰۰سال پیش)به سرزمین امروزی سکاها سفر کرد در آنجا هوا سرد و طوفانی شد هرکول نیز از سرما پوست شیری بر خود کشید و خوابید مادیان های ارابه هرکول هنگام علف خوردن به طور معجزه آمیزی ناپدید شدند هرکول پس از بیداری در جستجوی مادیان هایش به ناحیه ای به نام هلایا رسید در آنجا غاری بود و درون آن غار موجودی دوگانه که نیمه بالایش زن و نیمه پایینش مار بود دید هرکول از آن موجود با تعجب پرسید آیا مادیان های گم شده ام را دیده ای؟ موجود گفت:مادیان هایت نزد من است هرکول در کنار آن موجود دراز کشید و سرانجام مادیان هایش را پس گرفت . آن موجود به هرکول گفت: اکنون که دراز کشیدی از تو برای من سه پسر خواهد بود بگو هنگامی که به مردی برسند با انها چه کنم؟ هرکول پاسخ داد: هرکدامشان توانست کمان مرا بکشد صاحب این سرزمین (سرزمین سکاها)است و انکه نتوانست او را از این سرزمین بیرون کن ، هرکول رفت و سه پسر بدنیا آمدند به نام های گیلون و آگاتیرسوس و سکاتِس که تنها سکاتس توانست کمان را بکشد بنابراین صاحب سرزمین سکاها شد و دو پسر دیگر این سرزمین را ترک کردند . هرودوت : مردم قبیله بودین بزرگوار هستند و نژادی پر شمار دارند که همگی آنها پوستی روشن و چشمان ابی دارند در سرزمینشان شهری از چوب ساخته اند به نام گیلونوس با خانه های چوبی و معابد چوبی که هر دو سال یکبار در آن جشن شکر گذاری خدایان را برگزار می‌کنند...البته در گیلونوس مردمی به نام گیلون هم زندگی میکنند که در اصل از نژاد هلنی و یونانی هستند که سالها پیش (حدود۲۶۰۰تا ۲۸۰۰ سال پیش) سواحل تجاری خود در یونان را رها کرده و به میان بودین ها آمدند ودر شهر گیلونوس ساکن شدند زبان گیلون ها نیمه یونانی و نیمه سکایی است . به هرحال هم زبان و هم چهره و فرهنگ گیلون ها با بودین ها متفاوت است .بودین ها ساکنان اولیه شهر و دارای نظام طایفه ای (عشیره ای یا قبیله ای) هستند در حالی که گیلون ها نظام طایفه ای ندارند از جمله خوردنی های بودین ها مخروط های درخت صنوبر است اما گیلون ها ذرت می خورند و باغ دارند هرچند که هلن های یونان به بودین ها هم گیلون می گویند اما انها باهم فرق دارند ...سرزمین گیلون ها پر از جنگل های سبز فشرده است در کنار متراکم ترین و عمقی ترین جنگل ها یک دریاچه عمیق و بزرگ وجود دارد که اطراف آن باتلاق و نیزار ها هست که در آن سمور ها و حیوانات وحشی به دام می افتند که از بیضه این حیوانات برای درمان بیماری استفاده می کنند.
توسط
ویرایش شده
معنی آمارد : کلمه امارد از کلمه اَمَر تِه به معنی نمیرنده گرفته شده همچنین معنی جنگجو هم دارد همچنین امارد می تواند از مرد به معنی آدمیزاد یا انسان گرفته شده باشد همچنین نظر به جام مارلیک که نقش آن شبیه نماد دو مار یونانی هست که نماد پزشکی یونان هست می تواند به معنای پزشکی یا درمانگری باشد، البته مَرد و امارد هر دو یک معنی میدهند و تلفظ های مختلف یک کلمه اند آمارد در زبان سانسکریت معنی قهرمان می دهد. آمارد ها نام های دیگری چون مارد ،مرد،مردو،مردی،آمردو،آمردی،آمارد،آماد،آرماد،مار،ماری،آمو،آمویی،آمرته،مارت و....نیز دارند که همه اینها تلفظ های گوناگون یک کلمه اند آمارد چیزی است که یونانیان گاهی مردی های جنوب خزر را مینامیدند مگر نه خود مردی های جنوب خزر خودشان را مردی میدانستند و این از نام هایشان که از پیشوند یا پسوند مردی استفاده میکردند پیدا هست ، همچنین گفته میشود آمارد شکل دیگری از تلفظ ماد هست.................... شغل امارد ها : یونانی ها میگویند مارد ها در نقاط مختلف ایران از جنوب خزر تا فارس و همچنین در آسیای میانه پراکنده هستند که همه آنها به شغل راهزنی مشغول هستند بنابراین آماردهای شمال با امارد های(مرد ها) جنوب و با آمو های آسیای میانه یک قوم و از یک نژاد هستند البته ریشه این استدلال راهزنی مرد ها میتواند از خاطره حمله امارد ها به سپاه اسکندر در ایران و یورش انها به یونان باشد و بنابراین امارد ها احتمالا نه در جنوب و نه در شمال راهزن نبوده اند پس شاید شغل انها میتواند از ماهیگیری تا کشاورزی باشد ................. نژاد امارد ها : هرودوت میگوید آمارد(مرد) نام یکی از ده تا پانزده قبیله پارسی هست . همچنین گفته میشود آماردها با داهه ها هم زبان و هم نژاد بوده اند ،ادوین نوریس مردم‌شناس و زبان‌شناس بریتانیایی آماردها را با داهیک ها مربوط دانسته و این تیره‌ها را مردمی می‌داند که از یک ریشه و اساس بوده و به زبان‌های شبیه به هم گویش می‌کردند (البته داهه ها یا داهیک ها یا همان تاجیک های امروزی هم به گفته هرودوت جزو قبایل پارسی بوده اند) همچنین در کتاب تاریخ طبرستان به نقل از یک منبع میگوید کنستانتین پادشاه روم ۱۲۰۰۰ از مردی های جنوب خزر را که از نژاد ایرانی و مردمی جنگجو بودند برای نبرد فرستاد...................... لباس امارد ها : امارد ها سرتا پا سیاه می‌پوشیدند و مو های بلند داشتند احتمالا به انها کاسپی( کاس :کبود و پی:پوشش یا لباس) به معنی سیاه پوش هم میگفتند . در کتاب تاریخ پارس میگوید مردی ها زیبا چهره هستند که از فرمانده محافظت میکنند(مردی های جنوب خزر پس از شنیدن آوازه کوروش با کوروش متحد شدند و در نبرد علیه ماد ها با کوروش همکاری کردند)............................... آماردها : انها از امل (رویان) تا رودبار در شمال و از نواحی غرب فارس تا شوش در جنوب و همچنین در اطراف آمودریا و مرو در آسیای میانه پراکنده بودند همچنین نام مارلیک از مار (مارد) ولیک(پسوندی در میان اقوام شمال به معنای قوم یا مردم مثل گیل +لیک=گیلک به معنای مردم گیل) گرفته شده است که به معنای مردم مردی هست و آرامگاه سلاطین مردی بوده است ..........اسکندر در نبرد با مردی ها تلفات زیادی داشت و با آنکه مردی ها از حمله یونانی ها غافلگیر شده بودند و از صلح اسکندر با تپور ها بی اطلاع بودند اما همزمان با عقب نشینی مردی ها، سربازان اسکندر از باران تیر های مردی ها در امان نبودند، آنها همچنین اسب اسکندر به نام بوسیفال را به غنیمت گرفتند و این موضوع اسکندر را بیشتر عصبانی کرد و اسکندر تهدید کرد که اگر اسب او را آزاد نکنند تمام درختان جنگل را نابود می‌کند بنابراین مردی ها برای جلوگیری از نابودی جنگل اسب او را رها کردند اما جنگ ادامه یافت تا انکه سرانجام اسکندر با مردی ها مصالحه کرد.
توسط
ویرایش شده
تپور ها : ناحیه مازندران در گذشته تَپورستان یا طَبَرستان نام داشت . در مازندران اقوام تپور و آمارد《از آمل تا رودبار》و قبایل پارتی از جمله قبیله پارتی اِسپهبُد زندگی می کردند . نژاد فعلی مردم مازندران نیز تَپوری یا طَبَری نامیده می شود. تپور ها سکایی و از نژاد آریایی بودند . آمارد ها هم چند دسته بودند شامل آماردهای جنوبی در فارس و آمارد های مازندران تا آمارد های مرو در آسیای میانه که همه آنها آریایی بودند ، از قبایل پارتی که در مازندران و گرگان زندگی می کردند قبیله اسپهبد بود که یکی از هفت خاندان ممتاز اشکانی بود و همچنین جزو هفت خاندان ممتاز ساسانی بود و اشک رئیس داهه ها و بنیان گذار اشکانیان به کمک خاندان پارتی اسپهبد که در مازندران و گرگان بودند یونانیان را شکست داد و به حکومت رسید . ..........................نژاد تپور ها : بطلمیوس (1900سال پیش) می گوید تپور ها ایرانی نژاد و از طوایف سکاها هستند{همه سکاها قبایلی آریایی نژاد بودند که به زبان‌های ایرانی شمال غربی یا شمال شرقی صحبت می کردند زبان آسی های قفقاز یک زبان بازمانده و زنده سکایی است که یک زبان هندواروپایی هست و با زبانهای ایرانی مثل پارسی باستان ، پشتو ، پامیری ، و همچنین با گویش سیستانی 《و همچنین احتمالا با گویش طبری》 نزدیکی دارد }... ..........تپور به معنی تَبَر هست که با ان درخت را قطع میکرده اند زیرا سرزمین تپور ها جنگلی بوده است و در ایران به تپور ها تَبَری میگفتند و بعید نیست تَبَر یکی از صادرات تپور ها به جاهای دیگر بوده است هرچند انها کمانداران خوبی هم داشتند(و شاید معانی دیگر)...........پیشینه : به گفته آریان(۱۹۰۰ سال پیش) تپور ها از دوره هخامنشیان در طبرستان(مازندران) وهیرکانی (گرگان)ساکن بودند همچنین کوینت کورس (مورخ رومی ۱۹۰۰سال پیش) می گوید فرمانده تپور ها به نام فرادات (پیش داد) به همراه 1000 کماندار تپوری در جنگ گوگمل و در کنار داریوش سوم هخامنشی بود(هر چند شاید هم از هفت هزار سال پیش آریایی ها (شامل تپوری و ماد و گیل و پارسی و...)در ایران ساکن بوده اند)............گستره پراکندگی تپوری ها : تپور ها به گفته جغرافیدانان چون بطلمیوس، استرابون، آریان و... در آسیای میانه ، در کوه های ماد در کنار رود چَرینداس ، در بخشی از پارت (بین گرگان و هرات) و همچنین در جنوب خزر در تپورستان( مازندران) ساکن بودند.............. هرودوت (مورخ یونانی ۲۵۰۰سال پیش) در فهرست مالیات دهنده های هخامنشی از مردم تیبارین ( البته اگر منظور از تیبار همان تپور باشد=تیپار ها در مازندران) در کنار مردم مارها(البته اگر منظور از مار ها همان آمارد ها در مازندران باشد= مرد ها در آمل تا رودبار) و مردم ماکروین (به گفته هرودوت ماکروین ها مردمی همسایه با کشور سوریه(سوری ها) بودند وسرزمینشان با سوریه مرز مشترک داشت که سوری ها نیز با فنیقی ها همسایه بودند) و مردم مُسکی ها ( یا موشی ها یا.....که احتمالا انها هم ساکن مناطقی دور در غرب بودند) نام می‌برد 《البته هخامنشی ها چون این اقوام از لحاظ جغرافیایی در یک عرض جغرافیایی یا هم راستا بودند آنها را با انکه همسایه نبودند در یک گروه قرار دادند که مردمان دیگری هم با فاصله دور از هم ولی در یک گروه درون این فهرست مالیاتی هرودوت دیده میشود مثلا در این فهرست بلخ در کنار گیلک ها در یک گروه قرار دارد اما انها همسایه نیستند و دور از یکدیگر هستند که احتمالا مبلغ کل مالیات بین این اقوام تقسیم میشده است و هر کدام سهم خود را جداگانه می پرداخته اند》...............استرابون (2000سال پیش)میگوید تپور ها بین هیرکانی (گرگان) و هرات ساکن بودند اما در زمان اشکانیان فرهاد یکم نیز گروه های دیگری از تپور ها را از پارت به مازندران(به جای بعضی از امارد ها) مهاجرت داد《 البته باید توجه داشت که بنا به گفته آریان از زمان سلسله هخامنشی تپور ها در مازندران زندگی میکردند اما در زمان اشکانیان تنها گروه های دیگری از تپور ها به مازندران مهاجرت کرده اند که جای بعضی از آمرد ها را گرفته اند هر چند که دیگر آمرد ها همچنان در مازندران باقی مانده اند 》..... .. ............... نبردهای تپور ها : آریان می گوید اسکندر پس از تصرف پایتخت هیرکانی (زادراکِرت یا احتمالا گرگان) ، به نبردِ تپوری ها شتافت اما تپوری ها با تبر و تیر وکمان از میان درختان جنگل به نیرو های اسکندر حمله کردند و اسکندر از تپور ها شکست سختی خورد تا آنجا که نیروهایش بسیار کشته شدند و در حال هزیمت بودند اما سرانجام با چاره اندیشیِ اسکندر ، نماینده تپور ها که آرته باذ نام داشت با سه پسرش به نام های آریو ، سوفن و آرسام به سوی اسکندر آمد تا با اسکندر مصالحه کنند ،پس اسکندر فرستاده تپور ها را به گرمی پذیرفت و با تپور ها صلح کرد همچنین اسکندر به پاس این صلح فرمانده و پیشوای تپوری ها فرادات (پیشداد یا پرادات) را برکنار نکرد و تپورستان (شامل مازندران/ساری) و آمارد ( آمل ) را نیز به فرادات واگذار کرد‌‌‌‌‌‌..............خاندان اسپهبد یا خاندان اسپاهبذ پَهلَوْ یا خاندان اسپهپت پَهلَوْ، به معنای افسر جنگی ، یکی از خاندان‌های پارتی در زمان اشکانیان و ساسانیان بودند. خاندان اسپاهبذ پَهلَو° در طبرستان (مازندران) و گرگان اقامت داشتند.خاندان اسپاهبذ از نژاد پارتی بودند که در ایجاد امپراتوری اشکانیان به فرماندهی اشک همکاری داشتند و لقب پهلو یعنی پارتی داشتند. در دوره ساسانی انتساب به سلسلهٔ اشکانی امتیاز دانسته می‌شد و آنها به عنوان یک خاندان تاثیر گذار شناخته می شدند. علاوه بر روحیهٔ جنگاوری مردمان سرزمین اسپهبد، محاصرهٔ این سرزمین توسط دریا و جنگل‌های انبوه، قدرت دفاعی اسپهبدان در برابر دشمنانشان را افزایش چشمگیری داده بود. پس از ساسانیان نیز اسپهبدان در مازندران ، گیلان و آستارا جاهای دیگر حکومت هایی با نام های مختلف ایجاد کردند. در سال ۳۲۶ قمری، هنگامی که لشکری بن مردی رهبر شورشی گیلانی به جنگ با دیسم بن ابراهیم حاکم آذربایجان رفت، از کمک‌های ابن دلوله اسپهبد اسپهبدان مغان بهره برده و پس از شکست دادن دیسم، اتحاد خود با ابن دلوله را حفظ کرد. خاندان اسپهبد همچنین با خاندان های پارتی دیگر چون خاندان پارتی سُورِن《سیستان و جنوب خراسان》 و خاندان پارسی یا پارتی داهه (تاجیکستان و شمال خراسان و ترکمنستان و حتی گرگان ،آریان مورخ یونانی بین پارسی ها و پارتی ها تفاوتی نمی گذاشت و آنها را یکی می دانست) و خاندان‌ مهران( از ری تا بیرجند و همچنین سمنان ، گرمسار ، تالش و آستارا)و خاندان کارِن و..... دارای روابطی بودند.
توسط
ویرایش شده
داهه ها یا داهیک ها: داهیک ها همان اجداد تاجیک های امروزی هستند (زیرا به مرور زمان د به ت و همچنین ه به ج تبدیل شده است) و داهیک=تاجیک هست البته از انها به نام های دیگری چون داهه ها و دهه ها و دایی و دائی یاد شده است اما نباید انها را با دان ها و دانی ها یا دانو ها اشتباه گرفت که دانو با داهه ها تفاوت دارند ، قبایل ایرانی دیگر نیز 《 مانند هخامنشی ها یا قبیله پاسارگاد》 داهه ها را دایی 《و شاید هم احتمالا تاجی》 می نامیدند ...................... آریان مورخ یونانی (1900سال پیش) میگوید اشکانیان(داهیک ها و پارتی ها) از فرزندان اردشیر هخامنشی(ارتخشتر) هستند و از آنجا که منظور آریان از اشکانیان ، بنیان گذاران سلسله اشکانیان یعنی داهیک ها بوده است پس از نظر آریان داهیک ها یا دودمان اشکانی از نسل هخامنشان یا حداقل از نژاد پارسی بوده اند و از آنجا که خود اشکانیان نیز خود را از نسل هخامنشیان و اینگونه خود را از نژاد پارسی می دانستند که هم سو با نظر همه مورخان کهن و معتبر 《مثل هرودوت(پدر علم تاریخ) ، آریان و....》هست پس این سخن اشکانی ها که پارسی هستند دروغ یا جعل انساب نیست (هرچند که در تاریخ بعضی دودمان های دیگر در تاریخ دروغ و جعل انساب هم دیده می شود اما این مورد برای اشکانی ها اتفاق نیفتاده است》.................هرودوت نیز داهه ها را یکی از طوایف پارسی میداند و میگوید اما زبان داهه های پارسی ترکیبی از زبان ماد ها و سکا ها هست 《 زیرا داهیک های پارسی در کنار ماد ها و سکاها زندگی میکردند پس زبان انها تحت تاثیر همسایگانشان قرار گرفته است 》البته امروزه تاجیک ها(داهیک ها) فارسی زبان هستند《زبان ماد ها و پارس ها و حتی سکاها شبیه یکدیگر بوده است به طوری که مادی ها و پارسی ها شبیه لهجه های یک زبان و سکایی نسبت به آنها شبیه یک گویش از همان زبان بوده است ، داریوش میگوید زبانی که او حرف میزند (زبان پارسی) همان زبان آریایی هست》...................استرابون میگوید داهی ها (تاجی ها) در خوارزم زندگی میکردند و سپس به گرگان آمدند و در آنجا ساکن شدند اما در جای دیگر میگوید بین دروپیک ها (دربیک ها) و هیرکانیه(گرگان) ساکن هستند《دربیک ها یا دروپیک ها در آسیای میانه ،گیلان ، جرجان یا گرگان ، در کنار داهه ها و همچنین در پارس زندگی میکردند》نکته مهم آن هست که به گفته کتزیاس نیز هیرکانیه محل سکونت دربیک ها بوده است و اگر تناقض های سخنان استرابون《یک: داهی ها بین دربیک ها و هیرکانی هستند ، دو:داهی ها در هیرکانی یا گرگان هستند 》و سخن کتزیاس 《 دروپیک ها در گرگان (هیرکانی)هستند》را در نظر بگیریم میفهمیم که منظور استرابون این بوده است که داهه ها در بین مردم دروپیک و در سرزمین هیرکانیه زندگی می کنند و از این جا مشخص می شود که شاید آنچه که به نام هیرکانی ها می شناسیم در واقع همان دروپیک ها هستند و شاید دروپیک ها همان هیرکانی ها(گرگانی ها) هستند به عبارت دیگر دروپیک های پارسی در سرزمینی به نام هیرکانی زندگی میکردند و هیرکان نام مکان زندگی دروپیک ها بوده است که دروپیک به معنی آشیانه عقاب هست همچنین هیرکان هم به معنی عقاب ها یا خانه عقاب ها هست (هیر یا همان ایر یا آر= عقاب ، کان یا گان یا خان یا هان= خانه یا علامت جمع ) اما به طور کلی داهه ها بین رود جیحون تا دریای خزر شامل ترکمنستان و تاجیکستان و ....ساکن بودند و احتمالا عده ای از داهه ها نیز در گرگان بوده اند اما دروپیک ها علاوه بر هیرکانی (گرگان) همچنین در گیلان اطراف غار درفک و همچنین کوه دُرفَک (دُرفَک=دُلفَک یا دالفَک یا دَلفَک یا دِلفَک یا دَلَفک یا ....)《دُرفک به معنی آشیانه عقاب هست که از نام قبیله درو(دُر)پیک(فک)یا دروپیک پارسی به معنای آشیانه عقاب گرفته شده است》《همچنین هیرکان نیز به معنی عقاب ها یا خانه عقاب هست زیرا از هیر (هیر یا ایر یا آر در زبان سنسکریت= عقاب ) + کان (کان یا خان یا گان یا هان در زبان سنسکریت= خانه یا علامت جمع ) هست》که همچنین احتمالا در آسیای میانه و پارس ساکن بودند ، کتزیاس (2450سال پیش) نیز میگوید دربیک ها در شمال ایران در جرجان (گرگان یا همان هیرکان) زندگی می کنند《در همه منابع یونانی قبل از ۲۰۰۰سال پیش مانند هرودوت و آریان که از نژاد دربیک ها و داهه ها گفته اند داهیک ها و دروپیک ها دو قبیله پارسی بوده اند و در این منابع کهن داهه ها از قبایل سکایی نیستند اما بعد ها بعضی مورخان بخاطر بد فهمی تاریخ و اینکه داهه های پارسی در همسایگی بعضی از سکاها می‌زیستند دچار اشتباه شده اند همچنین محققانی که درباره آداب و رسوم هیرکان ها تحقیق کرده اند گفته اند آنها دارای رسوم آریایی بوده اند و هیرکان ها جزو اولین اقوامی بودند که با پارس ها برای نبرد با ماد ها متحد شدند و البته همه منابع کهن و معتبر دربیک ها و داهی ها را پارسی میداند ، باید توجه داشت مورخان بزرگی که در همان دوره های وجود این قبایل زندگی میکردند آشکارا میگویند دربیک ها و داهه ها جزو طوایف پارسی هستند مثل هرودوت و آریان ، که هرچه منبع تاریخی به آن تاریخ نزدیک تر و کهن تر باشد معتبر تر هست و این نشان می‌دهد اینکه اشکانیان (داهیک ها)خود را از پارس ها و هخامنشی ها می شمردند دارای حداقل یک پشتوانه نژادی بوده است و واقعیت را می گفته اند همانطور که حتی تاجیک های امروز نیز خود را پارسی میدانند》............. داهه ها پس از جنگ هخامنشی ها و اسکندر کاملا از هم متلاشی شدند زیرا وفادارانه از داریوش سوم حمایت کردند بعد ها در حدود سال ۱۵۵ میلادی آنچه از قبیله رئیس داهه ها 《ارَشک یا آرشاه ، زیرا آر +شک هست و شک یا شاک یا شاخ = شاه هست 》مانده بود با دیگر بازماندگان داهه یعنی دو قبیله پیسوری و زانتی اتحادیه داهه و سپس در اتحاد با قبایل پارتی اشکانیان را بنیاد نهادند. معنی کلمه داهه ؛ داهه از دِه و دِهِستان هست همچنین به معنای دَهه یا ده ها یعنی عدد ده نیز می باشد شاید نشانه ده طایفه یا ده روستا یا شاید هم از دهگان یا دهقان به معنی کشاورز و ملاک باشد
توسط
ویرایش شده
..گیلک ها: نیاکان گیلک ها مر مانی از نژاد یونانی(از شاخه هلنی) بودند. واژه گیلک یا ‌گِلیک همان گریک (greek)هست (تبدیل ل به ر طبیعی هست) که نام مردم یونان باستان گریک بوده است . یونانی ها یکی از شاخه های نژاد آریایی هستند و به ایتالیایی ها شباهت دارند. پیرامون این مسئله دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاه اول:براساس نظریه مهاجرت آریا ها از خارج به ایران (این دیدگاه احتمالا به نظر مورخان یونانی نزدیکتر است) :گیل ها ابتدا حدود ۳۳۰۰ سال پیش بنادر بازرگانی خود در یونان را رها می‌کنند و به سکائیه باستان مهاجرت می‌کنند پس از مدتی زندگی در آنجا زبان یونانی آنها نیمه یونانی و نیمه ایرانی (از شاخه سکایی) می شود اما همچنان فرهنگ هلنی خود را حفظ می‌کنند سرانجام احتمالا گیل ها حدود ۲۸۰۰ سال پیش همزمان با یورش سکاها به قلمرو ماد ها از قفقاز شمالی به ایالت ماد کوچک (شامل گیلان و اردبیل) سرازیر می شوند . گیل ها نواحی گیلان را برای زندگی انتخاب می کنند البته پیش از ورود گیل ها به گیلان اقوامی چون کادوسی ها (در تالش) و دروپیک های پارسی(اطراف کوه درفک) و آمرد ها (اطراف سپید رود) در گیلان زندگی می کردند همچنین پیش از ورود گیل ها به گیلان قبیله بودین که یکی از قبایل ماد بود در گیلان در شهری با خانه های چوبی زندگی می کرد(شاید همان شهر رشت) . گیل ها به میان بودین ها رفتند و ساکن آن شهر شدند و از آن پس آن شهر گیلونی یا گلایه نام گرفت و معابد چوبی پر از خدایان یونانی در آن ساخته شد . پس از گذشت حدود ۳۰۰ سال یعنی حدود ۲۵۰۰ سال پیش به تدریج همه ساکنان شهر از جمله بودین ها گیلونی یا گِلون (ساکن شهر گیلونی) نامیده می شدند و گیل ها هم زبانشان کاملا بودینی یا مادی شد. ولی بودین ها و گِل ها (مردمی از جنس خاک سرزمینشان) همچنان از نظر چهره و فرهنگ متفاوت بودند . حالت دوم : براساس عدم مهاجرت آریا ها از خارج به ایران : پارسی ها ، ماد ها و گیل ها از حدود ۹۰۰۰ سال پیش در ایران زندگی می کردند سرانجام ۴۰۰۰ سال پیش عده ای از گیل های ایرانی زبان (زبان گیلکی) از ایران به ترکیه و سپس یونان می روند .این گیل ها در میان مردم دیگری که در یونان بودند ساکن شدند و به تدریج زبانشان دگرگون شد و به یونانی تبدیل شد اما نام خود را (گِلیک) به مردم و کشور یونان می دهند . شاید پس از سال ها عده ای از آن گیل ها به ایران برگشته باشند . الواح آشوری و هرودوت : قبایل ماد شامل : ماگ ها(ری) ، پارتکن ها (اصفهان) ، آریزانت ها، بودین ها ، آستروگت ها و بوسی ها هستند ... استرابون (حدود۲۰۰۰سال پیش): قبایل جنوب خزر کادوس ها، گیل ها ، مرد ها و قبایل گرگانی هستند(در زمان استرابون بودین ها هم گیل نامیده می شدند)... ویلفرد مدلونگ : در حدود ۲۲۰۰ سال پیش گیل ها به جنوب قفقاز سرازیر شدند و به جای مرد ها و دیلم ها قرار گرفتند (همزمان با حرکت عده ای از مرد ها از گیلان به قفقاز بخاطر فشار تپوری ها ) ....فهرست ساتراپی های خراج گذار هخامنشی(حدود ۲۵۰۰ سال پیش) : دوازدهمین ساتراپی شامل باکتری (بلخ) تا سرزمین هایی به دوری آگِلی (آ ِ گلی یا همان گِلی) می شده است......
توسط
ویرایش شده
در گیلان دروپیک ها ، مردی ها، بودین ها و گیل ها(گیلک ها) و البته کادوسیان یا کاتوزیان《انها همان کاتوزیان در شاهنامه فردوسی هستند که یک گروه از مردمان جمشید پیشدادی بودند که شغلشان انجام کار های دینی بود درست مثل قبیله ماگ های مادی و جالب است که طبق شاهنامه هم محل زندگی کاتوزیان در همان حدود تالش در گیلان هست و کادوس احتمالا به معنی کِی دوست ها یا پیشوای های مذهبی یا بزرگ منش ها یا بزرگ (کا یا کوی یا کی) خواه ها(اوس یا دوس یا دوز)یا بزرگ پیمان ها هست ، مورخان بزرگ کادوس ها را قبیله ای آریایی و معمولا به عنوان گروهی از ماد ها در نظر گرفته اند (همچنین سرزمین کادوس ها بخشی از ماد کوچک به حساب می آمده است زیرا ماد کوچک شامل کادوس و گیلان و اردبیل بوده است و احتمال آن وجود دارد که کادوس ها شاخه ای دیگر از پارسی ها در شمال ایران و یا حتی شاخه ای دیگر از ماگ های مادی بوده اند که در گیلان زندگی میکردند و این ماگ ها از زمان جمشید پیشدادی با لقب یا عنوان کاتوزیان نامیده شده اند》 زندگی مي کردند .................هرودوت : هلنی ها درباره سکاها میگویند که هرکول(حدود۳۵۰۰سال پیش)به سرزمین امروزی سکاها سفر کرد در آنجا هوا سرد و طوفانی شد هرکول نیز از سرما پوست شیری بر خود کشید و خوابید مادیان های ارابه هرکول هنگام علف خوردن به طور معجزه آمیزی ناپدید شدند هرکول پس از بیداری در جستجوی مادیان هایش به ناحیه ای به نام هلایا رسید در آنجا غاری بود و درون آن غار موجودی دوگانه که نیمه بالایش زن و نیمه پایینش مار بود دید هرکول از آن موجود با تعجب پرسید آیا مادیان های گم شده ام را دیده ای؟ موجود گفت:مادیان هایت نزد من است هرکول در کنار آن موجود دراز کشید و سرانجام مادیان هایش را پس گرفت . آن موجود به هرکول گفت: اکنون که دراز کشیدی از تو برای من سه پسر خواهد بود بگو هنگامی که به مردی برسند با انها چه کنم؟ هرکول پاسخ داد: هرکدامشان توانست کمان مرا بکشد صاحب این سرزمین (سرزمین سکاها)است و انکه نتوانست او را از این سرزمین بیرون کن ، هرکول رفت و سه پسر بدنیا آمدند به نام های گیلون و آگاتیرسوس و سکاتِس که تنها سکاتس توانست کمان را بکشد بنابراین صاحب سرزمین سکاها شد و دو پسر دیگر از این سرزمین خارج شدند. هرودوت : مردم قبیله بودین بزرگوار هستند و نژادی پر شمار دارند که همگی آنها پوستی روشن و چشمان ابی دارند در سرزمینشان شهری از چوب ساخته اند به نام گیلونوس با خانه های چوبی و معابد چوبی که هر دو سال یکبار در آن جشن شکر گذاری خدایان را برگزار می‌کنند...البته در گیلونوس مردمی به نام گیلون هم زندگی میکنند که در اصل از نژاد هلنی و یونانی هستند که سالها پیش (حدود۲۶۰۰تا ۲۸۰۰ سال پیش) سواحل تجاری خود در یونان را رها کرده و به میان بودین ها آمدند ودر شهر گیلونوس ساکن شدند زبان گیلون ها نیمه یونانی و نیمه سکایی است . به هرحال هم زبان و هم چهره و فرهنگ گیلون ها با بودین ها متفاوت است .بودین ها ساکنان اولیه شهر و دارای نظام طایفه ای (عشیره ای یا قبیله ای) هستند در حالی که گیلون ها نظام طایفه ای ندارند از جمله خوردنی های بودین ها مخروط های درخت صنوبر است اما گیلون ها ذرت می خورند و باغ دارند هرچند که هلن های یونان به بودین ها هم گیلون می گویند اما انها باهم فرق دارند ...سرزمین گیلون ها پر از جنگل های سبز فشرده است در کنار متراکم ترین و عمقی ترین جنگل ها یک دریاچه عمیق و بزرگ وجود دارد که اطراف آن باتلاق و نیزار ها هست که در آن سمور ها و حیوانات وحشی به دام می افتند که از بیضه این حیوانات برای درمان بیماری استفاده می کنند.........
توسط
ویرایش شده
معنی آمارد : کلمه امارد از کلمه اَمَر تِه به معنی نمیرنده گرفته شده همچنین معنی جنگجو هم دارد همچنین امارد می تواند از مرد به معنی آدمیزاد یا انسان گرفته شده باشد همچنین نظر به جام مارلیک که نقش آن شبیه نماد دو مار یونانی هست که نماد پزشکی یونان هست می تواند به معنای پزشکی یا درمانگری باشد، البته مَرد و امارد هر دو یک معنی میدهند و تلفظ های مختلف یک کلمه اند آمارد در زبان سانسکریت معنی قهرمان می دهد. آمارد ها نام های دیگری چون مارد ،مرد،مردو،مردی،آمردو،آمردی،آمارد،آماد،آرماد،مار،ماری،آمو،آمویی،آمرته،مارت و....نیز دارند که همه اینها تلفظ های گوناگون یک کلمه اند آمارد چیزی است که یونانیان گاهی مردی های جنوب خزر را مینامیدند مگر نه خود مردی های جنوب خزر خودشان را مردی میدانستند و این از نام هایشان که از پیشوند یا پسوند مردی استفاده میکردند پیدا هست ، همچنین گفته میشود آمارد شکل دیگری از تلفظ ماد هست.................... شغل امارد ها : یونانی ها میگویند مارد ها در نقاط مختلف ایران از جنوب خزر تا فارس و همچنین در آسیای میانه پراکنده هستند که همه آنها به شغل راهزنی مشغول هستند بنابراین آماردهای شمال با امارد های(مرد ها) جنوب و با آمو های آسیای میانه یک قوم و از یک نژاد هستند البته ریشه این استدلال راهزنی مرد ها میتواند از خاطره حمله امارد ها به سپاه اسکندر در ایران و یورش انها به یونان باشد و بنابراین امارد ها احتمالا نه در جنوب و نه در شمال راهزن نبوده اند پس شاید شغل انها میتواند از ماهیگیری تا کشاورزی باشد ................. نژاد امارد ها : هرودوت میگوید آمارد(مرد) نام یکی از ده تا پانزده قبیله پارسی هست . همچنین گفته میشود آماردها با داهه ها هم زبان و هم نژاد بوده اند ،ادوین نوریس مردم‌شناس و زبان‌شناس بریتانیایی آماردها را با داهیک ها مربوط دانسته و این تیره‌ها را مردمی می‌داند که از یک ریشه و اساس بوده و به زبان‌های شبیه به هم گویش می‌کردند (البته داهه ها یا داهیک ها یا همان تاجیک های امروزی هم به گفته هرودوت جزو قبایل پارسی بوده اند) همچنین در کتاب تاریخ طبرستان به نقل از یک منبع میگوید کنستانتین پادشاه روم ۱۲۰۰۰ از مردی های جنوب خزر را که از نژاد ایرانی و مردمی جنگجو بودند برای نبرد فرستاد...................... لباس امارد ها : امارد ها سرتا پا سیاه می‌پوشیدند و مو های بلند داشتند احتمالا به انها کاسپی( کاس :کبود و پی:پوشش یا لباس) به معنی سیاه پوش هم میگفتند . در کتاب تاریخ پارس میگوید مردی ها زیبا چهره هستند که از فرمانده محافظت میکنند(مردی های جنوب خزر پس از شنیدن آوازه کوروش با کوروش متحد شدند و در نبرد علیه ماد ها با کوروش همکاری کردند)............................... آماردها : انها از امل (رویان) تا رودبار در شمال و از نواحی غرب فارس تا شوش در جنوب و همچنین در اطراف آمودریا و مرو در آسیای میانه پراکنده بودند همچنین نام مارلیک از مار (مارد) ولیک(پسوندی در میان اقوام شمال به معنای قوم یا مردم مثل گیل +لیک=گیلک به معنای مردم گیل) گرفته شده است که به معنای مردم مردی هست و آرامگاه سلاطین مردی بوده است ..........اسکندر در نبرد با مردی ها تلفات زیادی داشت و با آنکه مردی ها از حمله یونانی ها غافلگیر شده بودند و از صلح اسکندر با تپور ها بی اطلاع بودند اما همزمان با عقب نشینی مردی ها، سربازان اسکندر از باران تیر های مردی ها در امان نبودند، آنها همچنین اسب اسکندر به نام بوسیفال را به غنیمت گرفتند و این موضوع اسکندر را بیشتر عصبانی کرد و اسکندر تهدید کرد که اگر اسب او را آزاد نکنند تمام درختان جنگل را نابود می‌کند بنابراین مردی ها برای جلوگیری از نابودی جنگل اسب او را رها کردند اما جنگ ادامه یافت تا انکه سرانجام اسکندر با مردی ها مصالحه کرد.
توسط
از تاریخ امارد استفاده کردی اسم گیلک هم یه جورایی به اون ربط دادی اصلا از این تپور ها استفاده نکردی امارد ها تپور ها= قوم مازندرانی یا تپور که تمامی اون داستان هایی که گفتی درسته ولی اسم تپور هم بجای گیلک میاوردی
توسط
گیل از گِل گرفته شده یعنی سرزمین و خاک و ربطی به یونان و زبان یونانی نداره گیلک ها هم در اصل خودشون رو گِلَک مینامن ،اینگه اسم یونان از گیلک گرفته شده اون شاید اما گیل مشخصه از گِل یعنی مخلوط آب و خاک گرفته شده که یه کلمه فارسی هست رشت هم از رَستن و رَستیدن روییدن فارسی گرفته شده چون اونجا درخت و گیاه زیاد می‌روید و کلمات رسیدن و رشد کردن هم از رَستَن به معنی روئیدن و رشد کردن گرفته شدند
توسط
دوست عزیز وقتی گیل های باستان فارس نبودن و هیچ سند و منبعی اوناذو جزو پارسیان نیاورده چطور اسمشون رو از زبان فارسی گرفتن ؟ ما هم خودمون گیلک میگیم نه گِلَک! به گل هم در گیلکی گل نمیگیم ، گل در گیلکی میشه تیل یا تؤل یا چَل ، لطفاً شما که شناختی از قومیت ما ندازید اظهار نظر نفرمایید
توسط
ما گالش ها در زبان گالشی به گِل گیل میگیم و به مردم جلگه گیلان هم گیل میگیم و گیلک به معنی رعیت و روستایی هست که ساکن گیلان یعنی جلگه باشد ولی گالش به معنی کوهنشین و دامدار هست و ما گالش ها از قوم دیلم هستیم و زبان گالشی درواقع بازمانده زبان دیلمی هست. ما گالش های یک ضرب المثل داریم که میگه : اخر امر ر آب  و گیل گیتدری.
توسط
من خودم مازندرانی هستم و در مازندران ما به زبانمان گلکی یا گیلکی میگیم در مازندران به گل تیل میگیم و چرا نام گیلک باید فارسی باشه و این فکر رو داری؟
توسط
تو چه احمقی هستی میگی ما پارسی هستیم ما هیچوقت پارسی نبودیم و نخواهیم شد
توسط
من مازندرانی هستم در مازندران مردم به زبانشون مازرونی و گالشی و گلکی و تاتی میگن دقیقا همون اسامی که در گیلان هم استفاده میشه با این تفاوت که در گیلان تالشی هم میگن. در روستای پدری من مردم به زبانشون گالشی میگن. در قدیم زبان مازندرانی توسط نویسندگان مازندرانی زبان تبری نامیده میشد و در برخی شهری ها هم از این نام تاریخی استفاده میشه یعنی یک زبان تبری با چندین گویش به نام های مازرونی و گالشی و گلکی و گیلکی و تاتی و کتولی و ... داریم . یک بخشی از مازندرانی ها هم به زبانشون کتولی  میگن.  نام گیلک مثل نام تات و کتول و گالش و مازرون یک نام کاملا مازندرانی هست و به یک گروه خاصی از مازندرانی ها اطلاق میشه و ربطی به فارسی نداره  البته ارتباط گیل و گیلک با گل کاملا صحیح هست چون ما ییلاقی های شهسوار به جلگه گیلان میگیم  و منطقه خودمون کوهستان و ییلاق میگیم و کلمه گیل هم به معنی گل استفاده میشه.
توسط
من خودم گیلانی هستم شما نمیخواد راجب گیلان نظر بدی. زبان ما گیلانی ها گیلکی هست. مردم کوهستان گیلان به اشتباه به زبانشون گالشی و تاتی میگن در اصل زبانشون همان گیلکیه. تالشی یک زبان جدا از گیلکی هست و مربوط به رضوانشهر و ماسال و تالش هست.
توسط
اولا اول مشخص کن گیلانی هستی یا مازندرانی هستی. البته از اسمی که استفاده کردی معلومه یک گیلانی هستی. دوما گالش ها و تات ها خودشونو دیلمی میدونند و به زبانشون هم گالشی و تاتی میگن که احتمالا همان زبان دیلمی است که ادامه زبان پهلوی بود. سوما مردم  گیلان چه گیلک چه گالش چه تات چه تالش همگی آریایی هستند و از قدیم اقوام آریایی مثل کادوسی و دربیک و ماردی و تپیری و دیلی مایی ساکن گیلان بودند که همگی آریایی محسوب میشدند و ماردی ها یک از ده طایفه قوم پارس بودند  و کادوسی ها  جز طوایف ماد بودند از طرفی شاهزادگان پارسی تبار ساسانی از اواخر ساسانی تا چند قرن بر گیلان حکومت میکردند پس نمیتونی مدعی بشی که گیلان آریایی نیست مازنی ها نیز آریایی هستند از قدیم اقوام تپیری و ماردی در مازندران سکونت داشتند که ماردی ها یکی از تیره ها قوم پارس بودند بنابراین مازنی ها  هم آریایی هستند. تمام رسومات آریایی در شمال ایران موجود هست و شمالی ها خیلی از رسومات پارسی و ساسانی را حفظ کردند که علتش پادشاهی چندساله پارسیان ساسانی بر گیلان و دیلم و طبرستان هست. امروز اکثر مردم شمال به زبان پارسی صحبت میکنند و گیلکی و گالشی و تاتی و تالشی و مازنی جز گویش های مهم زبان پارسی هستند و دو زبان کهن تر شمال یعنی زبان های طبری و دیلمی نیز  ادامه ی زبان پهلوی محسوب میشدند که زبان پهلوی زبان رسمی دوران ساسانی بود. هیچ وقت نمیشود آریایی بودن گیلانی ها و مازندرانی ها را زیر سوال برد و فراموش نکنیم جمعیت قابل توجهی سمنانی و قزوینی و اصفهانی و شیرازی و آذری و کرد در هر دو استان گیلان و مازندران سکونت دارند و در استان گلستان هم علاوه بر  گرگانی ها و طبری ها و کتول ها که همگی آریایی هستند سه قوم آریایی سیستانی و بلوچ و آذری هم سکونت دارند و تنها ترکمن ها و قزاق ها آریایی نیستند که امروز آزمایشات ژنتیکی ثابت کرده است نصف ترکمن ها دراصل آریایی هستند که با ترکان زردپوست درآمیختند. پادشاهی های شمال ایران هیچگاه کاملا مستقل نبودند برای مثال حاکمان گیلان و مازندران به الجایتو پادشاه ایلخانان یا به تیمور پادشاه گورکانی باج میپرداختند و حتی پادشاهی جوستانیان دیلم و کارنوندیان طبرستان به تایید هارون الرشید شکل گرفتند بنابراین استقلال دیلم و طبرستان کاملا کذب هست و این نواحی استقلال نسبی داشتند ولی به شاهان بزرگتر باج و خراج میدادند. مردم شمال جز ملی گراترین مردمان ایران هستند و آنقدر که ما در گیلان و مازندران و گلستان ملی گرا داریم در خود استان فارس نداریم.
توسط
من  گیلانی هستم  و با افتخار خودمو ایرانی و آریایی میدونم. متاسفانه یک گروه انگشت شمار چپی موسوم به کاسپین در گیلان حضور دارند که از خارج از کشور خط میگیرند  و ادعا میکنند که گیلان باید به روسیه الحاق بشه و برخی فعالیت هاشون به پانکردها و پانترک ها شباهت داره و یکجورایی از این گروه ها خط میگیرند. متاسفانه این گروه موسوم به کاسپین چندبار پرچم روسیه را در خیابان های رشت برافراشته کردند که مایه آبروریزی ما گیلانی ها بود. ما با افتخار ایرانی هستیم.
توسط
شما گیلانی نیستی ی آدم بی سوادی ،،،،،هاپلگروپ ژنی جی 2 مردمان پاره سنگی شمال ایران بوجودامده از نظر ژنتیک ثابت شده با آریایها فاصله داریم سالیانه مقالات جدیدی نوشته میشه حتی اروپاها از روی زبان،اثار پیدا شده ربطش ب مردمان هندواروپایی از ما اطلاتشون بیشتر ،از قفقاز گرفته تا جنوبی دریای کاسپین شاه راه اقوام باستانی مجموع مردمان کاسپی وکاسی میگن که قوم سکایی مثل آریایها قوم هندواروپایی بودند ادغام شدن کادوس،دیملی گلای ،تپور ی واحد ژنتیکی زبانی دارن اماردیان،دربیک از قوم سکایی بودن این اقوام یونانیها گلای ،رومها سلتی میگفتن دوره تاریخی بخاطر جنگهای با آریایها مادها و پارسها داشتن بخاطر دین مهرپرستی مهاجرت کردن به جنوبی رشته کوه آلپ زبان مردم اسکاتلند ،ایرلند گیلک ،و در شاهنامه سرزمین فریدون یا سرزمین دیوان از طرف پارسا مینامیدن این اقوام بومی فلات ایران آثارش غار نشینی در غار هوتو رشی پیدا شده این ربطی کسی مخالف بیسوادی شما باشه کافر یا مرتد،یا جدایی طلب نیست علم ثابت کرده آثار مارلیک بیانگر مردمان شکارچی بوده زیر مجموعه اقوام دیگه نیست ..
توسط
گیلانی ها آریایی و ایرانی هستند من از کردهای قزوین هستم در گیلان فامیل داریم و چندین سال هست که در گیلان ویلا ساختیم  و خیلی به گیلان رفت و آمد داریم و کلی رفیق گیلانی و مازنی و تات و تالش دارم میدونم مردم شمال چقدر وطن پرست هستند شما نماینده مردم گیلان نیستی یک بار برو رشت بگو رشتی ها آریایی و ایرانی نیستند همانجا مردم رشت جوابتو میدن. هاپلگروپ ژنی جی دو که برای گرجی هاست و ربطی به ایران ندارد و درصد کمی از سکنه مازندران و گیلان و اصفهان و خوزستان جی دو هستند که بخاطر مهاجرت گرجی ها در دوران صفویه به ایران هست. هاپلگروپ ژی دو برای ایران هست که بیشتر فارس های کرمان و یزد و اصفهان هاپلگروپ ژی دو هستند و سی درصد مازندران و پانزده درصد گیلان هاپلگروپ ژی دو هستند در حالی که چهل درصد اصفهانی ها ژی دو هستند و سی و پنج درصد یزدی ها و بیست و پنج درصد کرمانشاهی ها ژی دو هستند یعنی فرقی بین فارس و کرد و مازنی و گیلانی وجود دارد.  از طرفی هاپلگروپ ژنی آر وان ای بین فارس و کرد و لر مشترک هست و بخش قابل توجهی از فارس های شیراز و خراسان و لرهای لرستان و بختیاری  و کردهای کردستان هاپلگروپ آر وان ای هستند و این هاپلگروپ در گیلان بیست درصد و در مازندران بیست و پنج درصد هست و در شیراز سی و پنج درصد هست و در خراسان چهل درصد  و در کردستان سی درصد و در آذربایجان بیست و پنج درصد هست یعنی شکی باقی نمیماند که مردمان کرد و فارس و مازنی و گیلانی و آذربایجانی یکی هستند. علت تفاوت هاپلگروپ ها این هست که از روزگار قدیم مردمان از نواحی مختلفی به یک مکان مهاجرت میکردند یعنی در واقع هیچ قومی نمیتواند ادعا کند که همه از یک پدر هستیم زیرا اقوام امروزی با مهاجرت اقوام مختلفی که از ده هزار سال پیش تا به امروز به نواحی مختلف مهاجرت کردند شکل گرفتند ولی شاکله اصلی اقوام ایران قوم آریایی هست و سکایی ها هم آریایی بودند. نمونه بارزش وجود طوایف مشترک بین سه قوم کرد و لک و لر هست. مهاجرت انسان ها از آفریقا به آسیا بود و قدیمی ترین گونه انسان مدرن (انسان امروزی) در قاره آسیا در لرستان کشف شده و تا جایی که مطلع هستم حضور انسان مدرن در شمال ایران خیلی دیرتر و برای حدود دوازده هزار سال پیش بود که قدیمی ترین نمونه هاپلگروپ ژی دو هم در شمال پیدا شده که دوازده هزار سال قدمت دارد ولی قبل از این شمال ایران سرزمین نئاندرتال ها بود که پانزده هزار سال پیش منقرض شدند. آثار سه هزار ساله تپه مارلیک با آثار سه هزار ساله تپه حسنلو آذربایجان یکی هست و کتیبه های هر دو استان به یک زبان یعنی زبان اورارتویی نوشته شده هست پس میتونیم بگیم یک دوره ای اورارتویی ها بر شمال و آذربایجان و کردستان حکومت میکردند و تحت فشار آشوریان وآریایی ها از قدرت کنار رفتند و در نهایت ماد های آریایی که اجداد ما کردها هم هستند به قدرت رسیدند و بعد پارس های آریایی که اجداد فارس ها بودند به قدرت رسیدند. استرابون قوم کرتی را یکی از تیره های قوم ماد میدونه و مادها هم آریایی بودند. ما همگی آریایی هستیم. استرابون میگه مردمان پارس و ماد و باکتریا (بلخ) و خوارزم همگی آریایی هستند و به زبانی نزدیک به یکدیگر صحبت میکنند. هرودوت میگه مادها و پارس ها خود را آریایی مینامیدند و زبان یکدیگر را درک میکردند. داریوش هم در کتیبه هایش خود را آریایی نامید. امروز هم همه ما خود را ایرانی مینامیم و ایرانی یعنی آریایی. زبان های ایرانی هم به یکدیگر نزدیک هستند و فقط زبان های گرجی و ترکی و عربی ایرانی نیستند و سایر زبان ها و گویش های ایران ایرانی هستند و ریشه در زبان پهلوی دارند که در روزگار ساسانی و اشکانی به ان صحبت میشد.
توسط
اولا سلام دو اینکه گیلانی ها یکی ازاقوام جدا از آریایی ها بحساب میان دوم اینکه بعضی از مردم گیلان روس تبارند چون چندین وچند سال گیلان دست روسیه بود و سوم گیلک و دیلم باهم همیشه می جنگیدن تا اینکه با هم آمیزش کردند و شدن گیلانی
توسط
اولا حرف نزن دوما حرف نزن. سوما اینجا جای ادم عقده ای بی سواد نیست
توسط
گیلک ها نه ایرانی هستند و نه آریایی هستند گیلان تحت اشغال فارس ها و ایرانی هاست برید تاریخ بخونید گیلان تا زمان صفویه جدا از ایران بود و قبل از مهاجرت ایرانی ها و فارس ها و آریایی ها از هندوستان به ایران اینجا سرزمین گیلک ها بود ما نه دین و مذهب عربا را میخواهیم نه ملیت فارس ها را میخواهیم شک نکنید گیلان یک روزی از کشور جعلی ایران جدا خواهد شد این خط این نشون
توسط
گیلک ها ایرانی نیستند حتما گیلک ها تخم روس و تخم مغول هستند تعارف نکن راحت باش! گیلان همیشه جز ایران بود و گیلانی ها چه گیلک چه گالش چه تات چه تالش چه دیلمی چه کرد همگی ایرانی و آریایی هستند. کسی که آریایی نیست احتمالا تخم تجاوز اقوام متجاوز هست وگرنه ایرانی اصیل میدونه که آریایی هست.
توسط
عجب شما اگه غیرت داشتید زناتونو از زیر عراقی ها درمیاوردید که واقعا الان دیگه همه ایران این رسواییتون رو می‌دونن بعدشم شما گیلانی ها برخلاف مازنی ها واقعا بی تعصبی شهره هستید و انتظاری از شما نمیره من باب میهن پرستی
توسط
چی میگی عمو تو ببینم اگه‌وجود داری بیا این چرت و پرتی و که‌گفتی عوض اینکه پشت گوشی قد قد کنی بیا وسط شهرداریه رشت بزن بعد ببین تعصب و لوله میکنن میندازن اونجات که باید بندازن
توسط
زنه قوم توهنوزم دست گیلانی هاست
توسط
شما ترک های حرامزاده حاصل تجاوز چنگیز خان مغول و سربازان روس هستید حالا برای ما گیلانی ها غمپور میایید ما همیشه سمت سرعین و اردبیل و تبریز و ارومیه و زنجان و قزوین میریم و کس و کون مادران و خواهران و زنان ترک را میگاییم هر شب داریم فیلم سوپر ترک ها را میبینیم چون شما ترک ها از بس بی غیرت هستید از سکس خودتون با زناتون فیلم میگیرد و در اینترنت قرار میدید تا ما ببینیم و لذت ببریم و خودمونو آماده کنیم که بیاییم دختران و زنان ترک را بگا بدیم
توسط
ماژعندران یا مادرکصدرآن( ماظعندران = جنده خانه ) سرزمین در شرق گیلک های دیلمی و گیلکهای گیلان و‌گیلکهای گالش که در طاریخ جندهخانه و جاکشخانه و توالت آسیا بوده و همه اقوام مهاجم از جمله گیلکهای  دیلمی و گیلکهای گالش چ گیلکهای گیلان و ترکمنهای های گرگانی کوص و کون خواهران و مادران جنده مردم ماژعندرام جندهخانه را قرنها گاییده و حامله کرده اند و کوس و کون مادر و خواهر کونی و جنده مادرکصدرآن جندهخانه را گاییده و یکی کرده اند، ماژعندران یا مادرکصدرآن در طول تاریخ پر از ننگ و نکبت و فلاکتش جندهخانه ای بوده که همه اقوام متجاوز از جمله گیلکهای گیلان، گیلک دیلمی، گیلک گالش ، ترکمن گرگانی، ترک،ترکمن،قزاق و قرقیز و ازبک و مغول و عرب و فارس و افغان و هندی و بنگلادشی و حتی سریلانکایی و…پشت دروازه های ماژعندران جندهخانه صف کشیده بودند و به نوبت یا مشترکا کوس و کون خار مادر جنده مادرجندرانیها را گاییده و حامله میکردند ماژعندرانیهای کص لیس و کونی حرامزاده را مورد عنایت قرار میدادند. گیلکهای گیلان، گیلکهای های دیلمی،ترکمنها و قزاقها و قرقیزها قرنها کوس و کون خار مادر کونی و جنده ماژعندرانیها ها را میگاییدند و زنان جنده ماژعندرانی را بعنوان جنده و کنیز و کلفت و مردان مفعول ماژعندران( مادرکونده درآن= سرزمین  مادرکونده ها)را بعنوان غلام و غلامبچه زنگوله به پا در بازارهای آسیای میانه میفروختند یعنی در تاریخ بیش از هزار سال فقط ترکمنها کوس و کون پاره خار مادر کونی و جنده ماژعندرانیها را گاییده اند و حامله کرده اند و گیلکهای گیلان و گیلک های دیلمی هم از ابتدای تاریخ به کس و کون پاره مادران و خواهران جنده مادرکونده درآن = مادرکونده) رحم نکرده اند و زن و مرد ماژعندران(مادرجندهدرآن= جندهخانه) را گاییده و حامله کرده اند و بعنوان کلفت و کنیز و غلام و غلامبچه در بازارها فروخته اندتا جایی گیلهای گیلان و گیل های دیلمی کوس و کون مادر و خواهر جنده مادرکونده درآنی ها  را گاییده اند و کیرشان را در دهان مادران جنده مردم کص لیس و کونده مادرکونده درآنی ها ماژعندران=مادرکونده در آن = سرزمین مادرکوندگان کرده اند که مردم مادرکونده درآن جندهخانه هنوز به زبانشان میگویند گیلکی، البته اکنون مردم ماژعندران جندهخانه خاک و ناموس نداشته شان را به مسا
به مسافران و توریستها و گیلانیها و تهرانیها و کرجیها و عربهای عراقی و ترکمنها و گیلکهای گیلان و گیلک های دیلمی و تالش ها و فارس ها و قزوینی ها و سمنانی و اصفهانی کردها و تات ها و گالش ها و ترکها و ترکمنها…. میفروشند و همه اینها مادرکصدرآن را تبدیل کرده به یک جندهخانه و جاکش خانه بزرگ که مردان مفعول مادرجندران جاکش و کصکشی خواهر و مادر جندهشان در مادرکصدرآن جندهخانه آسیا و جهان هستند و بهمین جهت به آن جندهخانه کثیف ما مادرکصدهدرآن یا مادرکوندهدرآن به معنی اینکه ما ماژعندرانی های جاکش و کوسکش تریاکی و فروشنده خواهران و مادران جنده مان در مادرکصدرآن جندهخانه برای توریستها و مسافرین بویژه گیلکهای دیلمی و گیلهای گیلان و تالشها و توریستهای عرب عراقی و تهرانی و فارس و کرد و افغان و روس طرک و طرکمن و …. هستیم همانطور که در تاریخ هم ما مادرکصدرآنی ها مشغول کسکشی و جاکشی مادران و خواهران جندهمان برای اقوام مهاجم بویژه گیلهای گیلان و گیلهای دیلمی چ گیلهای گالش بوده ایم و تاپالستان هم جندهخانه و شیره کشخانه و جاکشخانه بوده . مردم مادرکصده مادرکوندهدرآن که تخم تجاوز هزاران قوم میباشند تاپالی یا تاپاله  یا مادرکوندهدرآنی(تاپالی= حرامزاده) نامیده میشوند و به شغل کون دادن و کص دادن به مسافرهای گیلهای گیلان و گیلهای  دیلمی و گرگانی و قزوینی و سمنانی و تهرانی و روس و افغان و کرد و لر و لک و بلوچ و تات و تالش و گالش و ترک و ترکمن و عرب عراقی مشغول هستند. مادرکصدهدرآنب ها که گاهی مادرکونده یا ماژعندرانی  (ماژعندران یا مادرکوندهدرآن= سرزمین گوه و عن و سرزمین مادرکوندهگان) نامیده میشوند سرزمین خود را گاه مادرکصدهدرآن(مادرکصدرآن= کونی خانه و جندهخانه) مینامند. مردمان مادرکصده تخم ترکمن و تاتار و مغول و عرب سرزمین مادرکصدرآن (تاپالی= مادرجنده) نامیده میشوند که همیشه زیر کیر گیل های گیلان و گیل های  دیلمی و تات های سمنان و گالش های گیلک و اشکورات و تالش ها و ترک ها و ترکمنها وقزاق و قرقیز و ازبک و باشقیر و مغول و افغان و هندی و بنگلادشی لر و بلوچ و کردهای کلاردشت و متل قو چالوس و لرهای گیلان و تهرانیها و کرجیها و ترکمنها و سمنانیها و اصفهانیها و یزدیها  قرار دارند و توسط اقوام متعددی چون گیلکهای مازندران  و گیلکهای دیلمی و گیلکهای گیلان تالش و گالش و تات و ترکمن و ترک و قاجار و خزر و گرجی قزاق و قرقیز و مغول و عرب و فارس و لر و لک و بلوچ و عرب و بنگلادشی و پاکستانی و سریلانکایی و چینی و هندی و افغانی و ازبک و تاجیک گاییده شدند و علاوه بر آن حیوانات چون سگ و بز و گوسفند و اسب و خر هم این قوم کونی مادرکصده تاپالی را گاییده اند چرا که درصورت نبود کیر از سایر اقوام این قوم مادرجنده حاصل آبکیر مغول و عرب و ترکمن و قزاق و قرقیز و تاتار و ازبک و بنگلادشی به دامن طبیعت متوسل میشوند و به حیوانات اهلی و غیراهلی کون و کص میدهند مادرکصدرآنی ها(مادرکصدران یا مادرکوندهدرآن = مادر+کونی= سرزمین مادرکونی ها) در واقع انسان نیستند بلکه حیواناتی هستند که بعد از تجاوز توسط انسانها و شامپانزه ها به شکلی شبیه به انسان ها بدل شدند به همین دلیل طبق عادت زنان و مردان مادرکصدرآن( مازعندران)همیشه به حیواناتی چون اسب و خر و بز و گوسفند و سگ کص و کون میدهند تا نژاد حیوان صفت خود را اصیل تر نگه دارند و اگر این قومک تخم ترکمن و تاتار و مغول و افغانی و بنگلادشی و عرب و پاکستانی و قزاق و قرقیز و باشقیر مادرکوندهدرآن ( مادرکوندهدرآن=مادرکونی زاده) کمی شکل انسانی به خود گرفته است به دلیل تجاوز گیل های ماژعندران و فارسها و ترکمنهای گرگان و گیلکهای دیلمی و گیلهای گیلان  و تات ها و گالش ها و فارس و عرب و مغول و قزاق و قرقیز و ازبک و افغان و هندی و بنگلادشی و بلوچ و هندی و پاکستانی و فارس و کرد و لر و کرجی و قزوینی و طالقانی و تالش های گیلان و هشتپر و روس ها و کردها و ترک ها و لرها است، ولی بنظر میرسد مادران جنده مادرکصدرآنی ها بیشتر به بنگلادشیها و مغول و افغان و قزاق و قرقیز کص و کون داده باشد علاوه بر کص و کون دادن ۳۰۰ ساله مادران جنده مادرکصدرانی ها به عربها و کص و‌کون دادن هزاران ساله مادران کونی و جنده مادرکصدرآنی ها به گیلهای گیلان و گیلهای ماژعندران و گیلهای دیلمی و تالش و گالش و افغان و ...
توسط
من یک پسر اردبیلی هستم عاشق گیلان هستم فقط هم به عشق کص و کون دختران گیلک به گیلان میرم خدارو شکر یک گیلان برای ما مانده میتونیم بریم رشت و لاهیجان و املش کص و کون دخترای گیلک را بگاییم وگرنه مجبور بودیم برای کص و کون کلی هزینه که آخرش بریم آنتالیا ترکیه یا پاتایای تایلند ولی الان گیلان دم دستمون هست میریم دخترای گیلک را از کون و کص میگاییم من یک رفیق مازنی داشتم بچه چالوس بود بهم گفت حاجی چرا میری رشت کلی پول بابت زنان جنده رشتی میدی برو املش رایگان دختران گیلک را بکن منم رفتم املش رایگان کص و کون دخترای گیلک را گاییدم از بچگی میگفتم ای کاش منم ترک آستارایی یا ترک انزلی یا ترک منجیل بودم و دخترای گیلک دم و دستم بودند و به راحتی رشت و لاهیجان و لنگرود و املش میرفتم و دختران گیلک را میکردم بهترین شهر گیلان در کص و کون  دادن به نظرم اول املش هست بعد لاهیجان هست و بعد رشت هست تعطیلات عید قرار از اردبیل بریم گیلان دخترای گیلک را از کون و کص بکنیم واقعا دلم برای خوردن ممه های دختران گیلک تنگ شده دوست دارم کص سفید دختران گیلک را بلیسم زبونمو داخل کصشون کنم بعد هم از کون و کص بکنمشون دخترای گیلک کردنی ترین دختران جهان هستند و در جندگی رتبه اول ایران و جهان هستند عطر کص و کون دختران گیلک آدمو مست میکند من دیوونه گاییدن دختران گیلک هست یه چیزی بود که اجداد ما ترک ها به مانند مغولان و اعراب و فارس ها و مازنی ها و طبری ها و روس ها و افغان ها به گیلان حمله میکردند و کص و کون زنان گیلک را بگا میدادند
توسط
ماظعندران( ماژعندران = جنده خانه ) سرزمین در شرق گیلکهای دیلمی است که در طاریخ جندهخانه و جاکشخانه و توالت آسیا بوده و همه اقوام مهاجم از جمله گیلکهای دیلمی کوص و ک‌ون خواهران و مادران جنده مردم ماژعندران جندهخانه را قرنها گاییده و حامله کرده اند و کوس و کون مادر و خواهر کونی و جنده تاپالیها را گاییده و یکی کرده اند، تاپالستان یا ماژعندران در طول تاریخ پر از ننگ و نکبت و فلاکتش جندهخانه ای بوده که همه اقوام متجاوز از جمله گیلکهای دیلمی، ترک،ترکمن،قزاق و قرقیز و ازبک و مغول و عرب و فارس و افغان و هندی و بنگلادشی و حتی سریلانکایی و…پشت دروازه های تاپالستان جندهخانه صف کشیده بودند و به نوبت یا مشترکا کوس و کون خار مادر جنده مادرجندرانیها را گاییده و حامله میکردند گیلکهای دیلمی،طرکمنها و قزاقها و قرقیزها قرنها کوس و کون خار مادر کونی و جنده تاپالیها را میگاییدند و زنان جنده گوزعندرآن را بعنوان جنده و کنیز و کلفت و مردان مفعول مادرکسدرآن ( مادرکصدرآن = ماظندران = سرزمین مادرجندگان)را بعنوان غلام و غلامبچه زنگوله به پا در بازارهای آسیای میانه میفروختندیعنی در تاریخ بیش از هزار سال فقط ترکمنها کوس و کون پاره خار مادر کونی و جنده ماظعندرانیها را گاییده اند و حامله کرده اند و گیلکهای دیلمی هم از ابتدای تاریخ به کس و کون پاره مادران و خواهران جنده ماظعندرانیها رحم نکرده اند و زن و مرد ماظعندران جندهخانه را گاییده و حامله کرده اند و بعنوان کلفت و کنیز و غلام و غلامبچه در بازارها فروخته اند تا جایی گیلکهای دیلمی کوس و کون مادر و خواهر جنده ماژعندرانیها را گاییده اند و کیرشان را در دهان مادران جنده مردم مادرجندران کرده اند که مردم مادرجندران جندهخانه هنوز به زبانشان میگویند گیلکی، البته اکنون مردم مادرجندران جندهخانه خاک و ناموس نداشته شان را به مسافران و تهرانیها و کرجیها و عربهای عراقی و ماظعندران( ماژعندران = جنده خانه ) سرزمین در شرق گیلکهای دیلمی است که در طاریخ جندهخانه و جاکشخانه و توالت آسیا بوده و همه اقوام مهاجم از جمله گیلکهای دیلمی کوص و ک‌ون خواهران و مادران جنده مردم ماژعندران جندهخانه را قرنها گاییده و حامله کرده اند و کوس و کون مادر و خواهر کونی و جنده تاپالیها را گاییده و یکی کرده اند، تاپالستان یا ماژعندران در طول تاریخ پر از ننگ و نکبت و فلاکتش جندهخانه ای بوده که همه اقوام متجاوز از جمله گیلکهای دیلمی، ترک،ترکمن،قزاق و قرقیز و ازبک و مغول و عرب و فارس و افغان و هندی و بنگلادشی و حتی سریلانکایی و…پشت دروازه های تاپالستان جندهخانه صف کشیده بودند و به نوبت یا مشترکا کوس و کون خار مادر جنده مادرجندرانیها را گاییده و حامله میکردند گیلکهای دیلمی،طرکمنها و قزاقها و قرقیزها قرنها کوس و کون خار مادر کونی و جنده تاپالیها را میگاییدند و زنان جنده گوزعندرآن را بعنوان جنده و کنیز و کلفت و مردان مفعول مادرکسدرآن ( مادرکصدرآن = ماظندران = سرزمین مادرجندگان)را بعنوان غلام و غلامبچه زنگوله به پا در بازارهای آسیای میانه میفروختند
یعنی در تاریخ بیش از هزار سال فقط ترکمنها کوس و کون پاره خار مادر کونی و جنده ماظعندرانیها را گاییده اند و حامله کرده اند و گیلکهای دیلمی هم از ابتدای تاریخ به کس و کون پاره مادران و خواهران جنده ماظعندرانیها رحم نکرده اند و زن و مرد ماظعندران جندهخانه را گاییده و حامله کرده اند و بعنوان کلفت و کنیز و غلام و غلامبچه در بازارها فروخته اند تا جایی گیلکهای دیلمی کوس و کون مادر و خواهر جنده ماژعندرانیها را گاییده اند و کیرشان را در دهان مادران جنده مردم مادرجندران کرده اند که مردم مادرجندران جندهخانه هنوز به زبانشان میگویند گیلکی، البته اکنون مردم مادرجندران جندهخانه خاک و ناموس نداشته شان را به مسافران و توریستها و تهرانیها و کرجیها و عربهای عراقی و ترکمنها و گیلکهای دیلمی و ترکها و…. میفروشند و همه اینها مادرجندران را تبدیل کرده به یک جندهخانه و جاکش خانه بزرگ که مردان مفعول مادرجندران جاکش و کصکشی خواهر و مادر جندهشان ددر مادرجندران جندهخانه آسیا و جهان هستند و بهمین جهت به آن جندهخانه کثیف ما جاکشدرآن یا ماکوسکشدرآن به معنی اینکه ما ماظعندرانیها جاکش و کوسکش و فروشنده خواهران و مادران جندهمان در مادرجندران جندهخانه برای توریستها و مسافرین بویژه گیلکهای دیلمی و توریستهای عرب عراقی و تهرانی و طرک و طرکمن و …. هستیم همانطور که در تاریخ هم ما ماظعندرانیها مشغول کسکشی و جاکشی مادران و خواهران جندهمان برای اقوام مهاجم بویژه گیلکهای دیلمی بوده ایم و مازعندران هم جندهخانه و شیره کشخانه و جاکشخانه بوده . مردم مادرکصده ماژعندران که تخم تجاوز هزاران قوم میباشند تاپالی یا مادرجندرانی (مادرجندرانی= جنده زاده) نامیده میشوند و به شغل کون دادن و کص دادن به مسافرهای گیلک دیلمی و سمنانی و تهرانی و ترک و ترکمن و عرب عراقی مشغول هستند. مادرجندرانیها که گاهی تاپالی یا مادرجندرانی (مادرجندرانی= مادرکونی) نامیده میشوند سرزمین خود را گاه مادرجندران (مادرجنده+در آن= کونی خانه و جندهخانه) مینامند. سرزمین مادرجندران گاهی ماژعندران یا ماجندران یا ماظعندران(ماظعندران =گوه خانه= شیره کش خانه = جندهخانه) نامیده میشود و مردمان مادرکصده تخم ترکمن و تاتار و مغول و عرب (ماجندرانی= مادرجنده) نامیده میشوند که همیشه زیر کیر گیلکهای دیلمی و تات های گوزوین و تهرانیها و کرجیها و ترکمنها و سمنانیها و اصفهانیها و یزدیها قرار دارند و توسط اقوام متعددی چون گیلک دیلمی و تالش و گالش و ترکمن و ترک و قاجار و خزر و گرجی قزاق و قرقیز و مغول و عرب و فارس و لر و لک و بلوچ و عرب و بنگلادشی و پاکستانی و سریلانکایی و چینی و هندی و افغانی و ازبک و تاجیک گاییده شدند و علاوه بر آن حیوانات چون سگ و بز و گوسفند و اسب و خر هم این قوم کونی مادرکصده ماژعندرانی را گاییده اند چرا که درصورت نبود کیر از سایر اقوام این قوم مادرجنده حاصل آبکیر مغول و عرب و ترکمن و قزاق و قرقیز و تاتار و ازبک و بنگلادشی به دامن طبیعت متوسل میشوند و به حیوانات اهلی و غیراهلی کون و کص میدهند
مادرکصدهدرآنی ها(ماظعندران= مادرکصده+در آن= مادرکصدهدرآن) در واقع انسان نیستند بلکه حیواناتی هستند که بعد از تجاوز توسط انسانها و شامپانزه ها ها به شکلی شبیه به انسان ها بدل شدند به همین دلیل طبق عادت زنان و مردان مادرکصدهدرآن( ماژعندران)همیشه به حیواناتی چون اسب و خر و بز و گوسفند و سگ کص و کون میدهند تا نژاد حیوان صفت خود را اصیل تر نگه دارند و اگر این قومک تخم ترکمن و تاتار و مغول و افغانی و بنگلادشی و عرب و پاکستانی و قزاق و قرقیز و باشقیر مادرکصدهدرآنی( مادرکصدهدرآنی=ماژعندرانی) کمی شکل انسانی به خود گرفته است به دلیل تجاوز گیلکهای دیلمی و تالشهاست است
مادرکصدهدرآنی ها(ماژعندران= مادرکصدهدرآن) به زبان حیواناتی چون اسب و خر و سگ و گوسفند و بز صحبت میکنند. برخی دانشمندان معتقدند که ماظعندرانی ها حاصل گوه کردن گیلکهای دیلمی در دهان تاپالیها میباشند و ماظعندران را به معنای گوه انسان یا مستراح و یا مادرکصدهدرآن(سرزمین مادرکصدگان) یا ماژژژژعندران(شیره کش خانه) و یا مادرجندران(مازندران= مادرجندران=سرزمین مادرجندگان) و یا ماظندران(ماظندران=ما+زن+درآن=جندهخانه) ترجمه کرده اند. مادران مردم مادرجندرانی یا به قولی تاپالی در روز های تعطیل به مسافران مشهدی و تهرانی و کرجی و بجنوردی و بیرجندی و بلوچستانی و ترکمن و ترک و قوچانی و سمنانی و یزدی و اصفهانی کون و کص میدهند و در روز های غیر تعطیل به حیوانات اهلی چون اسب و خر و گوسفند و بز و سگ کون و کص میدهند.
مادرکصدهدرآنی ها به روز پدر یوم القواد و میگویند زیرا نمیدانند پدراشان کیست و آیا پدرشان انسان و از اقوام گیلک دیلمی و تالش و فارس و ترک و قاجار و افشار وبلوچ و افغانی و بنگلادشی و پاکستانی و کرد خراسان و عرب عراقی و قزاق و قرقیز و تاتار و مغول و باشقیر و عرب و مغول و گوزوینی و کرجی و تهرانی و مشهدی است یا اینکه پدرشان از حیواناتی چون اسب و خر و گوسفند و بز و سگ است. مادرکصدهدرآنیها به روز مادر هم روز جنده میگویند چون مادر و خواهر همه ماظندرانیها جنده و کونی است و در حال حاظر به مسافرین و پر گذشته به اقوام مهاجم کص و کون میدادهبه ماظندرانیهایی هایی که پدرشان اسب هست مازسب‌یا موز اسب(کیر اسب) میگویند و اگر پدرشان خر باشد مازخر یا موزخر(کیرخر)میگویند و اگر پدرشان سگ باشد مازسگ یا موزسگ(کیر سگ) میگویند و اگر پدرشان بز باشد مازبز یا موزبز( کیربز) میگویند و اگر پدرشان گوسفند باشد مازسفند یا موزسفند(کیر گوسفند)میگویند و مادرکصدرانی هایی که پدرشان ترکمن است موزترکمن(کیر ترکمن) نامیده میشوند و اگر پدرشان گیلک دیلمی باشد موزدیلمی(کیر دیلمی)نامیده میشوند و اگر پدرشان گیلک دیلمی باشد گیلماز و اگر پدرشان بلوچ یا افغانی یا پاکستانی یا بنگلادشی و هندی و قزاق و قرقیز و ازبک و تاتار باشند موزبلوچ (کیر بلوچ)و موزافغانی(کیر افغانی) و موزپاکستانی (کیر پاکستانی)و موزبنگلادشی(کیر بنگلادشی) و موزهندی(کیر هندی) و موزقزاق(کیر قزاق) و موزقزقیز(کیر قرقیز) و موزازبک(کیر ازبک) و موزتاتار (کیر تاتار) و …نامیده میشوند و اگر پدرشان عرب باشد موزعرب یا کیر عرب نامیده میشوند و اگر پدرشان فارس باشد موزفارس یا کیر فارس نامیده میشوند و اگر پدر نداشتشون لک باشد موزلک(کیر لک یا مفعول برای لکها) نامیده میشوندالبته در اصل نام آن جندهخانه کثیف و نجس موزعندران بوده یعنی در تاریخ هر قومکی به ماظعندران تاخته موزش را در کص و کون پاره خواهر و مادر جنده مردم مادرکصدران(ماژعندران) فرو کرده و زنان جنده مادرکصدران را گاییده و حامله کرده
بنا بر نظر برخی دیگر از مورخین نام اصلی مادرکصدران(ماژعندران) ماژعندران یا تاپالستان بوده یعنی هر قومکی به تاپالستان تاخته سربازان و اسبانش بر دهان زنان جنده و مردان مفعول و معتاد و خاک نجس تاپالستان جندهخانه ریده و زنان مادرکصدرآن را گاییده و حامله ساخته و ماژژژژژعندرعن(سرزمین گوه در گوه و ریده شده معتادان) هم به کار میبرند
ماژژژژژژژژژعندرعنی ها یا مادرکصدرانی ها با افتخار خود را تخم ترکمن و ازبک و تخم حرامزاده صدها قوم میدانند و همیشه زنان جنده مادرکصدرآن(ماظعندران)در حال کون و کص دادن به مردان گیلک دیلمی هستند و از آنجا که ماژژژژژژژژعندرعنی ها هیچ افتخاری ندارند و در تاریخ سرتاسر گاییده شده شان نامی برای خود دست و پا نکردند زور میزنند خود را به قوم غیور گیلک دیلمی که همیشه درحال گایش مادر و خواهر جنده مادرکصدرانی ها بوده است بچسبانند.
در جوک های گیلکی آمده است که گوزوینیها و تهرانیها و مشهدیها و کرجیها همیشه تو کون و کص مادر و خواهر جنده ماظعندرانی ها میذارند و مادرکصدرانی ها به کون گشادی و مادرکصدگی معروف هستند.
یوم الشک جشن باستانی مادرکصدرانی ها میباشد که در چالوس جندهخانه و آمل جندهخانه و بابل جندهخانه و ساری جندهخانه و دیگر شهرهای ماژژژژژژژعندرعن جندهخانه برگزار میشود و مازندرانی ها در این جشن باستانی یاد صدها قومی که کص و کون پاره مادر و خواهر جنده مازندرانیها را در تاریخ گاییده اند مانند گیلکهای دیلمی،تالش،قزاق،قرقیز،ازبک،تاتار،فارس،تاجیک،افغان،بنگلادشی،سریلانکایی ،مغول،عرب،کولیها،مشهدیها،سمنانیها،گوزوینیها،کرجیها،اصفهانیها،یزدیهاو کل مردم آس یا یا حیوانات اهلی چون اسب و خر و گوسفند و بز و سگ است به یکدیگر تبریک میگویند.
مادرکصدرانی ها عاشق خوردن کیی و کیر خر هستند و زنان کصده و جنده چالوس و مادرکصدرآن کیر و اسپرم گیلکهای دیلمی را با لذت تمام میخورند و مادرکصدگی و کص لیسی و کیرخوری و خایه لیسی و کون لیسی از صفات بارز مادرکصدرآنی ها است.
مادرکصدرآنی های آمل و بابل و چالوس و ساری یکدیگر را به تخم عرب و ترکمن بودن و مادرکصدگی و دزدی متهم میکنند در حالی که همه مادرکصدرانی ها تخم عرب و ترکمن و مغول و قزاق و قرقیز و مادرکصده و دزد هستند ولی مشخص نیست چرا مادرکصدرانی ها سر فروش خواهر و مادر جندهشان به عربهای عراقی دعوا دارند و سعی دارند بگویند بیشتر تخم عرب هستند و مادر و خواهر جندهشان در تاریخ بیشتر به اعراب کص و کون داده تا عربهای عراقی لقمه نانی یا استخوانی جلوی مادرکصدرآنی ها پرتاب کنند
پرچم ملی مادرکصدرانی ها پرچم بنگلادش یا پرچم یکی از ایالات بنگلادش به نام ماظعدران است که در وسط آن عکس کیر بنگلادشی ها و هندیها و افغانها و ازبکها و… دارد وارد کص و کون ننه مادرکصدرآنیها وارد میشود به رسم نقش آمده است.
در ایران کسی مادرکصدرانی ها(ماظعندران=مادرکصدرآن) را گوه خود حساب نمیکند و زنان مادرکصدرآن به جندگی معروف هستند و زنان غیور مادرکصدرآن هر ساله در مسابقات جهانی جندگی مقام اول را به دست می آوردند و در این مسابقات مادرکصدرآنی ها به عنوان تنها نماینده ایران شرکت دارند زنان مادرکصدرانی در سه فینال اخیر موفق شدن در رقابت های کون دادن و کص دادن و کشتی گرفتن با کیر مسافران عرب عراقی و ترکمن و گیلک دیلمی و…کشور تایلند را شکست دهند به مقام قهرمانی برسند.
البته چهار دوره قبل که تایلند میزبان رقابت های کون دادن و کص دادن بود مادران جنده مازندرانیهابه مقام نایب قهرمانی رسیدند و بطور آشکار در حق زنان کصده و کونده مازندرانی و مردان کونده ماژژژژزعندرعنی نا حقی شده است زیرا در این رقابت ها مادران جنده مردم مادرکصدرآن خیلی بهتر از زنان تایلند کون و کص میدادند و با کیر کشتی میگرفتند
این ناحقی را هیچگاه مادر و خواهر جنده مازندرانیها یا تاپالیها فراموش نکرده اند و سر آن علیه کشور تایلند اعلام جنگ نمودند ولی مادران جنده مازندرانیها ها در این جنگ هم توسط تایلندی ها گاییده شدند تا در نهایت رزومه ی مازندرانیها در کون و کص دادن به سایر اقوام و کشورها کامل شود و نام مادران جنده مازندرانیها در کتاب گینس به عنوان تنها قومی که توسط تمام اقوام گاییده شده است ثبت شود.
توسط
من یک زن گیلک املشی هستم که مثل همه زنان گیلک دارم به طبری ها مخصوصا طبری های چالوس و کلاردشت و نوشهر کص و کون میدم تمام زنان جنده گیلک رودسر و املش و لنگرود و لاهیجان و رشت علاقه شدید به کون و کص دادن به طبری های مازندران دارند و در طول تاریخ ما گیلک ها توسط طبری های مازندران و طبری های دیلم و طبری های گیلان و طبری های گالش و کتول ها و تالش های فومن و تات های رودبار و گالش های سیاهکل گاییده شدیم و همیشه زیر سلطه طبری های مازندران بخصوص طبری های چالوس و نوشهر و کلاردشت بودیم و همیشه توسط ترک و مغول و عرب و فارس و کرد و لر و لک و بلوچ و روس و انگلیسی گاییده شدیم حتی رضاشاه و شاه عباس و محمدخان قاجار هم به کون و کص گیلک ها رحم نکردند ما گیلک های تخم روس حرامزاده هستیم و زنای با نحارم داریم زنان گیلک با پسران خود و مردان گیلک با دختران خود سکس دارند و مردان گیلک کص دختران خود را میلیسند و آنها را میگایند و پسران گیلک کص مادر خود را میلیسند و آنها را از کص و کون میگان و بعد از مدتی از کار خود مشیمان شده و ما منقلی و بنگی میشوند و به جای آنها مردان و پسران طبری مازندران و قزوین و اردبیل و  زنجان و تهران میاییند کص و کون زنان و دختران و مادران گیلک را میلیسند و از کون و کص آنها را میگان توریست های عرب عراقی و روش عاشق خوردن و لیسیدن کص سفید زنان گیلک هست چون زنان گیلک حاصل تجاوز روس ها هستند کص و کون سفید و خوردنی دارند و بعد هم زنان کص و کون سفید زنان گیلک را بگا میدن الان گیلان جنده خانه و کصده خانه و کونده خانه و لیسی خانه توریست ها و مسافران هست ما گیل ها در طول تاریخ توسط تپوری ها و آماردی ها و کادوسی ها و آناریاکه ها و دربیک ها و دیلیمایی ها و پارس ها و مادها و پارت ها و یونانی ها گاییده شدیم
توسط
من یک زن جنده املشی هستم من همون زنی هستم که از املش گیلان پا شدم رفتم شورای شهر بابل به مردان طبری بابل کص و کون دادم تازه اینکه چیزی نیست من به پسرای طبری چالوس و نوشهر و کلاردشت هم کص و کون میدم کلا وظیفه ما زنان گیلک کص و کون  دادن هست وای جدیدا کلی فیلم های کون و کص دادن زنان گیلک در کانال رادیو گیلان پخش شد و آبروی نداشته ما گیلک ها رفته ولی ما گیلک ها اصلا آبرو حیثیت برامون مهم نیست این همه قوم مختلف مثل ترک و فارس و مغول و عرب و روس به ما گیلک ها تجاوز کردند دیگه هیچ آبرویی برای ما گیلک ها نمانده این همه مسافر تهرانی و قزوینی و زنجانی و اردبیلی و مازندرانی و کرجی آمدن گیلان دارند از کون و کص ما زنان گیلک را میگایند دیگه حرف از آبرو و جیثیت زدن خندا دار هست ما زنان گیلک جنده بودن را افتخار و باکلاسی و با فرهنگی میدانیم و در تمام پارتی ها از زنان گیلک برای رقص و کص و کون دادن استفاده میشود و مردان بی غیرت گیلک با افتخار زنان خود را برای رقصیدن و کون و کص دادن به دیگران ارائه میدهند دیگه کسی باقی مانده که کص و کون زنان گیلک را نلیسیده باشد و زنان گیلک را از کون و کص نگاییده باشد کل ایران با زنان گیلک خاطره دارند زنان گیلک عشق شوهر تهرانی و شوهر مازنی و شوهر ترک و شوهر کرد هستند ولی چون زیادی جنده هستند مردان باغیرت با زنان جنده گیلک ازدواج نمیکنند و زنان گیلک را فقط برای گاییدن میخوان و حتی برخی میگن زنان گیلک بیماری اچ آی وی و ایدز و اچ پی وی و زگیل تناسلی و اچ اس وی و تبخال تناسلی دارند برای همین ما زنان گیلک را نمیگاییم ولی اکثرا دارند زنان گیلک را با رعایت نکات بهداشتی میگایند
توسط
من یک پسر طبری چالوسی هستم و ما چالوسی ها و نوشهری ها و کلاردشتی ها همیشه کص و کون زنان گیلک املشی و لاهیجانی و رشتی را با کیر کلفتمان میگاییم و کلی  حرامزاده در گیلان پس میندازیم که در آینده گیلک یعنی حرامزاده نامیده خواهند شد که باعث افتخارشان خواهد بود
توسط
ما زنان گیلک املشی عاشق رابطه جنسی کاکولد هستیم یعنی یک مرد طبری یا مازنی یا فارس یا ترک درون کون زن گیلک میذارد و شوهر گیلک بی غیرت آن زن گیلک شروع به تماشا میکند و حتی برخی اوقات میاید کص زن خود را میلیسد تا درد کون زن جنده گیلکش کمتر شود ما زنان گیلک همیشه کون و کصمون به دو نفر وصل هست مثلا برخی اوقات یک مرد طبری یا فارس یا ترک کص زن گیلک را میلیسد و مرد دیگر نیز کون زن گیلک را میلیسد یا اینکه یک مرد طبری یا فارس یا ترک با کیر کلفتش داخل کص زن گیلک میذارد و مرد دیگر درون کون زن گیلک میذارد و اینگونه زنان گیلک از رابطه تری سام لذت میبرند ما زنان گیلک عاشق بی دی اس ام هستم و لذت میبریم موقع رابطه جنسی ما را آزار بدهند و مثل برده باهامون رفتار کنند و زنان گیلک در رابطه جنسی دوست دارند وقتی داخل کص و کونشون میذارند یکی باشد شکنجه شان کند چون زنان جندخ گیلک مازوخیسم دارند و عاشق مردان سادیسمی هستند و از بد بوی ها خوششان میاد و از نایس بوی ها خوششون نمیاد هرچند زن گیلک به هر کسی کص و کون میدهد و برخی زنان گیلک جنده پولی هستند و در ازای پانصد تومن نا قابل کص و کون میدن چون فقیر هستند باید یک جوری امرار معاش کنند و مسافران هم زنان گیلک را تحقیر میکنند و زنان گیلک از تحقیر شدن خوششون میاد و زنان گیلک مهریه بالا میریزند که وقتی به غریبه کص و کون دادن و شوهرشون متوجه شد شوهر نتونه بهش بگه بالا چشمت اَبرو هست برای همین زنان جنده گیلک اصولا مهریه بالا میریزند که شوهر بی غیرتشون از ترس مهریه نتونه حرکتی بزنه
توسط
من یک پسر تالش اهل فومن هستم و همیشه زنان گیلک رشتی را از کون و کص میگایم و جدیدا زنان گیلک رشتی به مردان طبری چالوس و کلاردشت و نوشهر بیشتر کص و کون میدن و داره در حق ما اجحاف میشه لطفا زنان گیلک برای ما یک تایمی را در نظر بگیرند تا آنها را از کون و کص بگاییم بلاخره هم استانی هستیم و باید پارتی ما بشید
0 امتیاز
توسط
گیلانی ها ترکیبی از قفقازی ها و بومیان ایران هستند

چهت اطلاع از ترکیب ژنتیک گیلانی ها از سایت زیر بازدید نمایید:

http://iraniangen.blogfa.com
0 امتیاز
توسط
سلام منم گیلکم اصلاً هم برام مهم نیست که آریایی باشم یا هر چی دیگه حالا آریایی باشیم یا نباشیم خوب که چی؟ما ایرانی هستیم و ایرانی بودن به نژاد نیست به فرهنگ و تاریخِ مشترکمونه.در ضمن گور پدر هرچی نژاد پرسته
توسط
چی داری میری برو تاریخ بخون اصن ما خودمون شاه داریم حکومت داریم شاهان ما خودشونو ایرانی نمیخوندند و یا سرزمینشون رو ایران نمیگفتن چی میگی تاریخ مشترک چیه الان تورک و عرب و فارس مگه هم نژاد ما هستند که اینجوری میکنی؟؟ برادر و دوست ملت کاسپین فقط لور ها و کورد ها و بلوچ ها هستند نه اقوامی دیگر
توسط
سلام این جوک هارو از کجا سرچشمه میگیره.....از اعراب ...اونها بعداز تصرف ایران طمع تصرف شمال ایران که برای اونها مثل بهشت بود رو داشتند اعرابی که در کل عمرشون جای به زیبای وسرسبزی شمال ایران ندیده بودن...بعداز حمله به شمال ایران با مقاومت مردم مواجه شدند و خیلی کشتار دادند از کینه ای که از این مردم داشتند شروع به تخریب فرهنگ این مردم کردن....در مازندران بقدری ایرانی با طبر گردن زدن که بعدها نام مازندران رو طبرستان گذاشتند....هر یک از فرمانده های که کشته میشد رو به عنوان امامزاده جا زدن و مقبره ساختن تا مردم زیارتشون کنند...دقت کنید هیچ جای ایران به اندازه مازندران و گیلان امام زاده نداره
توسط
طبرستان نامش قبل از اسلام تپورستان بود برگرفته از نام قوم تپوری بود ربطی به گردن زدن ندارد. حتی روی سکه های اسپهبدان مازندران نام سرزمینشون بصورت تپورستان ذکر شده. بعد تو میگی در مازندران و گیلان مردم را با طبر گردن زدن بعد اسمش طبرستان شد. سوادت در همین حد هست. یعنی نمیدونی اسم مازندران تا قبل از قرن هفتم طبرستان بود و قبل از اسلام به مازندران تپورستان میگفتند. تپوری نام قومی قدیمی در تپورستان بود که بعد نامشان به طبری تغییر شکل داد. در متون قدیم فارسی و عربی بعد از اسلام نام تپورستان بصورت طبرستان و نام گیلان بصورت جیلان و نام دلوم بصورت دیلم و نام تالش بصورت طیلسان و گرگان را بصورت جرجان و نام پارس بصورت فارس و نام بلوچ بصورت بلوش  و اسپهان را بصورت اصفهان و چالوس را بصورت شالوس نوشته میشد. حتی تا همین چندسال پیش هم تهران را به صورت طهران و اتریش را بصورت اطریش مینوشتند. حتی زمان داریوش سوم هخامنشی و اسکندر مقدونی شمال ایران شامل چهارقوم هیرکانی و تپوری و ماردی و کادوسی بود و چیزی به نام مازندران وجود خارجی نداشت. در تاریخ طبرستان و نویسندگان کتاب تاریخ طبرستان و مازندران و تاریخ گیلان و دیلمستان هم ذکر کرده اند که مازندران نامی جدید هست و در اصل بصورت موزاندرون بوده که بعد بصورت مازندران تغییر نام یافت حتی مردم مازندران هم در زبان مازرونی به سرزمین خودشون مازرون میگن. ضمنا هیچ وقت اعراب نتوانستند بر تمام مازندران و گیلان چیره بشن و نواحی کوهستانی طبرستان هیچ وقت فتح نشد فقط به مدت بیست سال نواحی جلگه مازندران از تمیشه تا چالوس و کلاردشت بین سال های 145 تا 165 قمری تحت حکومت عباسیان درآمد و نواحی غربی گیلان هم مدتی خراج گزار عباسیان بودند . ضمنا بخشی بزرگی از امامزاده های مازندران و گیلان در چهل سال اخیر ساخته شدند و قبل از آن وجود خارجی نداشتند طرف خواب میدید اینجا یک سیدی دفن شده فرداش ملت میرفتند براش بارگاه میساختند. بقیه امامزاده ها متعلق به سادات مرعشی و سادات کیایی و سادات علوی هست که روی هم رفته چند قرن بر مازندران و گیلان و دیلم حکومت کردند. همین الانش بخش قابل توجهی از سادات آمل خود را از نسل مرعشیان و علویان میدونند و در رودسر و لاهیجان هم سادات خود را از نسل علویان و کیاییان میدونند. ضمنا استان فارس بیشترین میزان امامزاده را دارد. در کل نواحی شیعه نشین بیشترین امامزاده را دارند در حالی که نواحی سنی نشین مثل بلوچستان کمترین امامزاده را دارند.
توسط
یعنی یه چینی اگر فارسی یاد بگیره ایرانیه ؟؟؟ آخه کدوم غیرایرانی تا الان خودشو ایرانی دونست؟؟ چرا نمیخواین بپذیرین که نژادپرستی نه تنها بد نیست بلکه عالیه؟! جور پدر شخص شما که ایرانی‌ستیزین
توسط
ویرایش شده
ماظعندران( ماژعندران = جنده خانه ) سرزمین در شرق گیلکهای دیلمی است که در طاریخ جندهخانه و جاکشخانه و توالت آسیا بوده و همه اقوام مهاجم از جمله گیلکهای دیلمی کوص و ک‌ون خواهران و مادران جنده مردم ماژعندران جندهخانه را قرنها گاییده و حامله کرده اند و کوس و کون مادر و خواهر کونی و جنده تاپالیها را گاییده و یکی کرده اند، تاپالستان یا ماژعندران در طول تاریخ پر از ننگ و نکبت و فلاکتش جندهخانه ای بوده که همه اقوام متجاوز از جمله گیلکهای دیلمی، ترک،ترکمن،قزاق و قرقیز و ازبک و مغول و عرب و فارس و افغان و هندی و بنگلادشی و حتی سریلانکایی و…پشت دروازه های تاپالستان جندهخانه صف کشیده بودند و به نوبت یا مشترکا کوس و کون خار مادر جنده مادرجندرانیها را گاییده و حامله میکردند گیلکهای دیلمی،طرکمنها و قزاقها و قرقیزها قرنها کوس و کون خار مادر کونی و جنده تاپالیها را میگاییدند و زنان جنده گوزعندرآن را بعنوان جنده و کنیز و کلفت و مردان مفعول مادرکسدرآن ( مادرکصدرآن = ماظندران = سرزمین مادرجندگان)را بعنوان غلام و غلامبچه زنگوله به پا در بازارهای آسیای میانه میفروختندیعنی در تاریخ بیش از هزار سال فقط ترکمنها کوس و کون پاره خار مادر کونی و جنده ماظعندرانیها را گاییده اند و حامله کرده اند و گیلکهای دیلمی هم از ابتدای تاریخ به کس و کون پاره مادران و خواهران جنده ماظعندرانیها رحم نکرده اند و زن و مرد ماظعندران جندهخانه را گاییده و حامله کرده اند و بعنوان کلفت و کنیز و غلام و غلامبچه در بازارها فروخته اند تا جایی گیلکهای دیلمی کوس و کون مادر و خواهر جنده ماژعندرانیها را گاییده اند و کیرشان را در دهان مادران جنده مردم مادرجندران کرده اند که مردم مادرجندران جندهخانه هنوز به زبانشان میگویند گیلکی، البته اکنون مردم مادرجندران جندهخانه خاک و ناموس نداشته شان را به مسافران و تهرانیها و کرجیها و عربهای عراقی و ماظعندران( ماژعندران = جنده خانه ) سرزمین در شرق گیلکهای دیلمی است که در طاریخ جندهخانه و جاکشخانه و توالت آسیا بوده و همه اقوام مهاجم از جمله گیلکهای دیلمی کوص و ک‌ون خواهران و مادران جنده مردم ماژعندران جندهخانه را قرنها گاییده و حامله کرده اند و کوس و کون مادر و خواهر کونی و جنده تاپالیها را گاییده و یکی کرده اند، تاپالستان یا ماژعندران در طول تاریخ پر از ننگ و نکبت و فلاکتش جندهخانه ای بوده که همه اقوام متجاوز از جمله گیلکهای دیلمی، ترک،ترکمن،قزاق و قرقیز و ازبک و مغول و عرب و فارس و افغان و هندی و بنگلادشی و حتی سریلانکایی و…پشت دروازه های تاپالستان جندهخانه صف کشیده بودند و به نوبت یا مشترکا کوس و کون خار مادر جنده مادرجندرانیها را گاییده و حامله میکردند گیلکهای دیلمی،طرکمنها و قزاقها و قرقیزها قرنها کوس و کون خار مادر کونی و جنده تاپالیها را میگاییدند و زنان جنده گوزعندرآن را بعنوان جنده و کنیز و کلفت و مردان مفعول مادرکسدرآن ( مادرکصدرآن = ماظندران = سرزمین مادرجندگان)را بعنوان غلام و غلامبچه زنگوله به پا در بازارهای آسیای میانه میفروختند
یعنی در تاریخ بیش از هزار سال فقط ترکمنها کوس و کون پاره خار مادر کونی و جنده ماظعندرانیها را گاییده اند و حامله کرده اند و گیلکهای دیلمی هم از ابتدای تاریخ به کس و کون پاره مادران و خواهران جنده ماظعندرانیها رحم نکرده اند و زن و مرد ماظعندران جندهخانه را گاییده و حامله کرده اند و بعنوان کلفت و کنیز و غلام و غلامبچه در بازارها فروخته اند تا جایی گیلکهای دیلمی کوس و کون مادر و خواهر جنده ماژعندرانیها را گاییده اند و کیرشان را در دهان مادران جنده مردم مادرجندران کرده اند که مردم مادرجندران جندهخانه هنوز به زبانشان میگویند گیلکی، البته اکنون مردم مادرجندران جندهخانه خاک و ناموس نداشته شان را به مسافران و توریستها و تهرانیها و کرجیها و عربهای عراقی و ترکمنها و گیلکهای دیلمی و ترکها و…. میفروشند و همه اینها مادرجندران را تبدیل کرده به یک جندهخانه و جاکش خانه بزرگ که مردان مفعول مادرجندران جاکش و کصکشی خواهر و مادر جندهشان ددر مادرجندران جندهخانه آسیا و جهان هستند و بهمین جهت به آن جندهخانه کثیف ما جاکشدرآن یا ماکوسکشدرآن به معنی اینکه ما ماظعندرانیها جاکش و کوسکش و فروشنده خواهران و مادران جندهمان در مادرجندران جندهخانه برای توریستها و مسافرین بویژه گیلکهای دیلمی و توریستهای عرب عراقی و تهرانی و طرک و طرکمن و …. هستیم همانطور که در تاریخ هم ما ماظعندرانیها مشغول کسکشی و جاکشی مادران و خواهران جندهمان برای اقوام مهاجم بویژه گیلکهای دیلمی بوده ایم و مازعندران هم جندهخانه و شیره کشخانه و جاکشخانه بوده . مردم مادرکصده ماژعندران که تخم تجاوز هزاران قوم میباشند تاپالی یا مادرجندرانی (مادرجندرانی= جنده زاده) نامیده میشوند و به شغل کون دادن و کص دادن به مسافرهای گیلک دیلمی و سمنانی و تهرانی و ترک و ترکمن و عرب عراقی مشغول هستند. مادرجندرانیها که گاهی تاپالی یا مادرجندرانی (مادرجندرانی= مادرکونی) نامیده میشوند سرزمین خود را گاه مادرجندران (مادرجنده+در آن= کونی خانه و جندهخانه) مینامند. سرزمین مادرجندران گاهی ماژعندران یا ماجندران یا ماظعندران(ماظعندران =گوه خانه= شیره کش خانه = جندهخانه) نامیده میشود و مردمان مادرکصده تخم ترکمن و تاتار و مغول و عرب (ماجندرانی= مادرجنده) نامیده میشوند که همیشه زیر کیر گیلکهای دیلمی و تات های گوزوین و تهرانیها و کرجیها و ترکمنها و سمنانیها و اصفهانیها و یزدیها قرار دارند و توسط اقوام متعددی چون گیلک دیلمی و تالش و گالش و ترکمن و ترک و قاجار و خزر و گرجی قزاق و قرقیز و مغول و عرب و فارس و لر و لک و بلوچ و عرب و بنگلادشی و پاکستانی و سریلانکایی و چینی و هندی و افغانی و ازبک و تاجیک گاییده شدند و علاوه بر آن حیوانات چون سگ و بز و گوسفند و اسب و خر هم این قوم کونی مادرکصده ماژعندرانی را گاییده اند چرا که درصورت نبود کیر از سایر اقوام این قوم مادرجنده حاصل آبکیر مغول و عرب و ترکمن و قزاق و قرقیز و تاتار و ازبک و بنگلادشی به دامن طبیعت متوسل میشوند و به حیوانات اهلی و غیراهلی کون و کص میدهند
مادرکصدهدرآنی ها(ماظعندران= مادرکصده+در آن= مادرکصدهدرآن) در واقع انسان نیستند بلکه حیواناتی هستند که بعد از تجاوز توسط انسانها و شامپانزه ها ها به شکلی شبیه به انسان ها بدل شدند به همین دلیل طبق عادت زنان و مردان مادرکصدهدرآن( ماژعندران)همیشه به حیواناتی چون اسب و خر و بز و گوسفند و سگ کص و کون میدهند تا نژاد حیوان صفت خود را اصیل تر نگه دارند و اگر این قومک تخم ترکمن و تاتار و مغول و افغانی و بنگلادشی و عرب و پاکستانی و قزاق و قرقیز و باشقیر مادرکصدهدرآنی( مادرکصدهدرآنی=ماژعندرانی) کمی شکل انسانی به خود گرفته است به دلیل تجاوز گیلکهای دیلمی و تالشهاست است
مادرکصدهدرآنی ها(ماژعندران= مادرکصدهدرآن) به زبان حیواناتی چون اسب و خر و سگ و گوسفند و بز صحبت میکنند. برخی دانشمندان معتقدند که ماظعندرانی ها حاصل گوه کردن گیلکهای دیلمی در دهان تاپالیها میباشند و ماظعندران را به معنای گوه انسان یا مستراح و یا مادرکصدهدرآن(سرزمین مادرکصدگان) یا ماژژژژعندران(شیره کش خانه) و یا مادرجندران(مازندران= مادرجندران=سرزمین مادرجندگان) و یا ماظندران(ماظندران=ما+زن+درآن=جندهخانه) ترجمه کرده اند. مادران مردم مادرجندرانی یا به قولی تاپالی در روز های تعطیل به مسافران مشهدی و تهرانی و کرجی و بجنوردی و بیرجندی و بلوچستانی و ترکمن و ترک و قوچانی و سمنانی و یزدی و اصفهانی کون و کص میدهند و در روز های غیر تعطیل به حیوانات اهلی چون اسب و خر و گوسفند و بز و سگ کون و کص میدهند.
مادرکصدهدرآنی ها به روز پدر یوم القواد و میگویند زیرا نمیدانند پدراشان کیست و آیا پدرشان انسان و از اقوام گیلک دیلمی و تالش و فارس و ترک و قاجار و افشار وبلوچ و افغانی و بنگلادشی و پاکستانی و کرد خراسان و عرب عراقی و قزاق و قرقیز و تاتار و مغول و باشقیر و عرب و مغول و گوزوینی و کرجی و تهرانی و مشهدی است یا اینکه پدرشان از حیواناتی چون اسب و خر و گوسفند و بز و سگ است. مادرکصدهدرآنیها به روز مادر هم روز جنده میگویند چون مادر و خواهر همه ماظندرانیها جنده و کونی است و در حال حاظر به مسافرین و پر گذشته به اقوام مهاجم کص و کون میدادهبه ماظندرانیهایی هایی که پدرشان اسب هست مازسب‌یا موز اسب(کیر اسب) میگویند و اگر پدرشان خر باشد مازخر یا موزخر(کیرخر)میگویند و اگر پدرشان سگ باشد مازسگ یا موزسگ(کیر سگ) میگویند و اگر پدرشان بز باشد مازبز یا موزبز( کیربز) میگویند و اگر پدرشان گوسفند باشد مازسفند یا موزسفند(کیر گوسفند)میگویند و مادرکصدرانی هایی که پدرشان ترکمن است موزترکمن(کیر ترکمن) نامیده میشوند و اگر پدرشان گیلک دیلمی باشد موزدیلمی(کیر دیلمی)نامیده میشوند و اگر پدرشان گیلک دیلمی باشد گیلماز و اگر پدرشان بلوچ یا افغانی یا پاکستانی یا بنگلادشی و هندی و قزاق و قرقیز و ازبک و تاتار باشند موزبلوچ (کیر بلوچ)و موزافغانی(کیر افغانی) و موزپاکستانی (کیر پاکستانی)و موزبنگلادشی(کیر بنگلادشی) و موزهندی(کیر هندی) و موزقزاق(کیر قزاق) و موزقزقیز(کیر قرقیز) و موزازبک(کیر ازبک) و موزتاتار (کیر تاتار) و …نامیده میشوند و اگر پدرشان عرب باشد موزعرب یا کیر عرب نامیده میشوند و اگر پدرشان فارس باشد موزفارس یا کیر فارس نامیده میشوند و اگر پدر نداشتشون لک باشد موزلک(کیر لک یا مفعول برای لکها) نامیده میشوندالبته در اصل نام آن جندهخانه کثیف و نجس موزعندران بوده یعنی در تاریخ هر قومکی به ماظعندران تاخته موزش را در کص و کون پاره خواهر و مادر جنده مردم مادرکصدران(ماژعندران) فرو کرده و زنان جنده مادرکصدران را گاییده و حامله کرده
بنا بر نظر برخی دیگر از مورخین نام اصلی مادرکصدران(ماژعندران) ماژعندران یا تاپالستان بوده یعنی هر قومکی به تاپالستان تاخته سربازان و اسبانش بر دهان زنان جنده و مردان مفعول و معتاد و خاک نجس تاپالستان جندهخانه ریده و زنان مادرکصدرآن را گاییده و حامله ساخته و ماژژژژژعندرعن(سرزمین گوه در گوه و ریده شده معتادان) هم به کار میبرند
ماژژژژژژژژژعندرعنی ها یا مادرکصدرانی ها با افتخار خود را تخم ترکمن و ازبک و تخم حرامزاده صدها قوم میدانند و همیشه زنان جنده مادرکصدرآن(ماظعندران)در حال کون و کص دادن به مردان گیلک دیلمی هستند و از آنجا که ماژژژژژژژژعندرعنی ها هیچ افتخاری ندارند و در تاریخ سرتاسر گاییده شده شان نامی برای خود دست و پا نکردند زور میزنند خود را به قوم غیور گیلک دیلمی که همیشه درحال گایش مادر و خواهر جنده مادرکصدرانی ها بوده است بچسبانند.
در جوک های گیلکی آمده است که گوزوینیها و تهرانیها و مشهدیها و کرجیها همیشه تو کون و کص مادر و خواهر جنده ماظعندرانی ها میذارند و مادرکصدرانی ها به کون گشادی و مادرکصدگی معروف هستند.
یوم الشک جشن باستانی مادرکصدرانی ها میباشد که در چالوس جندهخانه و آمل جندهخانه و بابل جندهخانه و ساری جندهخانه و دیگر شهرهای ماژژژژژژژعندرعن جندهخانه برگزار میشود و مازندرانی ها در این جشن باستانی یاد صدها قومی که کص و کون پاره مادر و خواهر جنده مازندرانیها را در تاریخ گاییده اند مانند گیلکهای دیلمی،تالش،قزاق،قرقیز،ازبک،تاتار،فارس،تاجیک،افغان،بنگلادشی،سریلانکایی ،مغول،عرب،کولیها،مشهدیها،سمنانیها،گوزوینیها،کرجیها،اصفهانیها،یزدیهاو کل مردم آس یا یا حیوانات اهلی چون اسب و خر و گوسفند و بز و سگ است به یکدیگر تبریک میگویند.
مادرکصدرانی ها عاشق خوردن کیی و کیر خر هستند و زنان کصده و جنده چالوس و مادرکصدرآن کیر و اسپرم گیلکهای دیلمی را با لذت تمام میخورند و مادرکصدگی و کص لیسی و کیرخوری و خایه لیسی و کون لیسی از صفات بارز مادرکصدرآنی ها است.
مادرکصدرآنی های آمل و بابل و چالوس و ساری یکدیگر را به تخم عرب و ترکمن بودن و مادرکصدگی و دزدی متهم میکنند در حالی که همه مادرکصدرانی ها تخم عرب و ترکمن و مغول و قزاق و قرقیز و مادرکصده و دزد هستند ولی مشخص نیست چرا مادرکصدرانی ها سر فروش خواهر و مادر جندهشان به عربهای عراقی دعوا دارند و سعی دارند بگویند بیشتر تخم عرب هستند و مادر و خواهر جندهشان در تاریخ بیشتر به اعراب کص و کون داده تا عربهای عراقی لقمه نانی یا استخوانی جلوی مادرکصدرآنی ها پرتاب کنند
پرچم ملی مادرکصدرانی ها پرچم بنگلادش یا پرچم یکی از ایالات بنگلادش به نام ماظعدران است که در وسط آن عکس کیر بنگلادشی ها و هندیها و افغانها و ازبکها و… دارد وارد کص و کون ننه مادرکصدرآنیها وارد میشود به رسم نقش آمده است.
در ایران کسی مادرکصدرانی ها(ماظعندران=مادرکصدرآن) را گوه خود حساب نمیکند و زنان مادرکصدرآن به جندگی معروف هستند و زنان غیور مادرکصدرآن هر ساله در مسابقات جهانی جندگی مقام اول را به دست می آوردند و در این مسابقات مادرکصدرآنی ها به عنوان تنها نماینده ایران شرکت دارند زنان مادرکصدرانی در سه فینال اخیر موفق شدن در رقابت های کون دادن و کص دادن و کشتی گرفتن با کیر مسافران عرب عراقی و ترکمن و گیلک دیلمی و…کشور تایلند را شکست دهند به مقام قهرمانی برسند.
البته چهار دوره قبل که تایلند میزبان رقابت های کون دادن و کص دادن بود مادران جنده مازندرانیهابه مقام نایب قهرمانی رسیدند و بطور آشکار در حق زنان کصده و کونده مازندرانی و مردان کونده ماژژژژزعندرعنی نا حقی شده است زیرا در این رقابت ها مادران جنده مردم مادرکصدرآن خیلی بهتر از زنان تایلند کون و کص میدادند و با کیر کشتی میگرفتند
این ناحقی را هیچگاه مادر و خواهر جنده مازندرانیها یا تاپالیها فراموش نکرده اند و سر آن علیه کشور تایلند اعلام جنگ نمودند ولی مادران جنده مازندرانیها ها در این جنگ هم توسط تایلندی ها گاییده شدند تا در نهایت رزومه ی مازندرانیها در کون و کص دادن به سایر اقوام و کشورها کامل شود و نام مادران جنده مازندرانیها در کتاب گینس به عنوان تنها قومی که توسط تمام اقوام گاییده شده است ثبت شود و مادر و خواهر این شالوسی کونده زاده و جنده زاده رو مثل مادر و خواهر کونی و کسده و جنده همه شالوسیها و مادرکونیدرانیها خودم گاییدم و حامله کردم و پولشونو هم ندادم خخخ. و خواهر و‌مادر ع میردار هریجانی معروف به kelardashtian مثل خواهر و مادر همه مادرکونیدرانی ها کونی و کسده و کونده و جندست و کس و کون میده و آبکیر میخوره مادران و خواهران همه مادرکسدرانی ها در تاریخ هم کونی و کسده و  جنده بودند
0 امتیاز
توسط
نژاد گیلانی ها کادت که پیشا آریایی هستند
0 امتیاز
توسط
گیل یا گیلک نام قومی ایرانی‌تبار ساکن کرانه‌های جنوب غربی دریای خزر است که در استان گیلان زندگی می‌کنند. این تیکه از سایتی دیگه بود. من گیلک هستم .برای خودم خیلی مهم بود.دانمارک ازمایش ژنتیک دادم.۹۹درصد تشابه ژنتیکی به نژاد موسوم به قفقازی،یا همون نژاد سفید هندواروپایی جوابم اومد. فکر کنم تست ژنتیک تو تهران هم قابل انجام باشه. از نظر علمی گیلک زبان ها و همون ادامه‌ی تبار کاسپین ها،جزو اولین اقوام هندواروپایی ساکن ایران بود. البته برخلاف گذشته،منشا این اقوام رو الان قفقاز میدونن. تحقیقات جدید نزدیکی بیش از حد زبان اوستیا و گیل و تالش رو نشون میده. در این زمینه خودم دنبال پیدا کردن ازمایش ژنتیک از مردم اوستیا هستم.ولی از نظر زبانی بسیار به ما نزدیکن
0 امتیاز
توسط
درود من خودم گیلک هستم. طبق تحقیاتی که انجام دادم به این نتیجه رسیدم که بر سر نژاد ما اختلاف وجود داره ام دو نظریه بیشتر بنظر درست میاد ۱-گیلانیان از نژاد کادوسیان و کاسپیان و آمارد هستند ۲-ولی جدیدا عقیده است که با گرفتن ژنتیک گیلانیان معتقدند که گیلانیان از قفقازیه به گیلان مهاجرت کرده اند }به هر حال با ازدواج ها قوم ها با آمیخته شده من افتخار می کنم که یک گیلکم مردمی که گیلان را به هیچ بیگانه ای ندادند (تازیان(اعراب)-اسکند مقدونی-مغولان- وتا میرزا کوچک خان و هشت سال دفاع مقدس)در مقابل همه پیروز بودند امیدوارم مفید بوده باشه خدانگهدار
توسط
درود مغول در زمان حمله به گیلان با خسارت و شکست مواجه شده و یک دختر هدیه داده. و در زمان مغول به دست حاکمان گیلانی اداره میشده.
توسط
آمارد ها گیلکی نیستن آمارد و تپور ها مازندرانی هستن که نام های اون تپور یا تبری معرب شده اون حالا ۵۰۰ ساله ی مازندران نامیده میشه که زمان اعراب تمامی ایران فتح نشد به جز شمال ایران شامل مازندران و گیلان که رهبری اسپبهدان طبرستان فرخان بزرگ مازندرانی هدایت میشد یا این سلسله دایوبگان که توسط آخرین اسپهبد که خودکشی کرد و باعث فتح این منطقه توسط اعراب فتح شد که بعد ها هم مازیار مازندرانی قیام کرد و همه شونو بیرون کرد. که مغول ها و اسکندر و تیمور هم توسط همین اقوام مازندرانی ها تبری یا تپور شکست خوردند
توسط
موتا یا مهتا دیلمی یکی از سرداران ایرانی در زمان حمله اعراب به ایران بود. موتا اصالتاً اهل گیلان بود و همان‌طور که می‌دانیم گیلان دیلمیان چند ده سال پس از سقوط ساسانیان و ایران در شمال ایران با اعراب جنگیدند و استقلال خویش را حفظ کردند. دیلمیان مقاومت شدیدی در برابر اشغالگران عرب نشان دادند. بنا بر نظر چندین مورخ ایران، این مقاومت نشان دهنده بخشی از یک حماسه ملی بود: «مسلمانان فرانسه را اشغال کرده بودند، تا رود لوار رسیده بودند، و این چند مرد همچنان مقاومت کردند دیلمان دشمن ترسناک اعراب و مسلمانان بود و تا سیصد سال گیلان در مقابل اعراب جنگید.
توسط
هر چهار قوم بومی ساکن در گیلان یعنی گیلک ها، تالش ها، گالش ها و تات ها آریایی هستند گیلک ها از ریشه قوم سکایی تبار گلائه هستند و گلائه و لگائه دو تیره از قوم سکایی بودند تالش ها از ریشه قوم کادوسی هستند که کادوسی ها تیره ای از قوم آریایی ماد هستند که بعدها از اتحاد ماد جدا شدند تات ها و گالش ها که در جنوب گیلان ساکنند ریشه دیلمی دارند و دیلمی ها یکی از تیره های قوم سکایی هستند و از آنها با نان هایی چون دلوم و دولوماتی و ایلیمایی یاد شده و ایلیمایی ها در گذشته در همسایگی دو قوم کادوسی و تپور سکونت داشتند و قوم ایلیمایی ریشه آریایی و سکایی دارد‌ تنها قومی که در ایران ریشه آریایی ندارد یک قوم ترکمن و دو قوم عرب و سه قوم آشوری هست مابقی اقوام ایرانی آریایی هستند
0 امتیاز
توسط
گیلک ها به لحاظ آنتروپولوژی و ژنتیک شباهت زیادی به کرد ها دارند . تشخیص یک کرد و گیلک از هم خیلی مشکل است . هر دو شکل جمجمه سر مشابهی دارند و پشت سرشان صاف است . درصد آریایی گیلک ها باید در همان حد کرد ها باشد یعنی نهایتاً 20% .

گیلک ها ارتباطی به کاسپین ها ندارند . و به نظر مخلوطی از آریایی ها ( مردم هند و پاکستان ) و بومیان قفقاز و سامیان هستند .
توسط
سلام . با بخش اول موافقم چون از نظر لهجه هم شباهت دارند و از نظر ژنتیکی با سرچ کلمه مردم لر هم متوجه میشیم که از نظر ژنتیکی شبیه ترین به لر ها هستند. اما در مورد بخش دوم و ارتباط با کاسپین ها فکر می کنم ارتباط داشته باشن. کلا ۲ نظریه برای گیلک ها وجود داره. نظریه قفقاز ها و نظریه یونانی ها که نظریه یونانی ها دلایل بیشتر و موثق تری داره مثلا واژه greek : گیلک واژه کونوس که میوه ازگیل رو میگن تو گیلان و در یونان به معنی کاج هست مثلا روستای کندلوس مازندران که یک روستای باستانی در یونان هم همین نام رو داره مثلا کلمه بوت که قدیمی های گیلان به چکمه ها می گفتن که ریشه اروپایی داره مثلا کشتی گیله مردی که یک ورزش باستانی در یونان هم مثل این وجود داره مثلا کلمه بَل که در گیلکی به معنی شعله آتش هست که ریشه اروپایی داره و ... و نظر شما هم محترم هست. منم اینارو جاهای مختلف خونده بودم سپاس
توسط
مازنی ها و گیلک ها ریشه زبانشون یکی هست نژادشون هم یکیه
توسط
اولا که آریایی نامیه که برای ایرانی ها گذاشته شده و شایعاتی درباره ورود آریاییان به ایران از هند یا اروپا یا قفقاز رو که ساخته اروپایی ها برای تفرقه افکنیه باور نکنید دوما گیلان بیشترین تشابه ژنتیکی رو با لر ها داره و هیچ ربطی به یونان و اروپا و سامیان نداره بهترین راه تست ژنتیک هست که اگه نتایج تست رو ببینید متوجه میشوید از اصیل ترین اقوام ایرانی و آریایی هستن با انتشار اطلاعات غلط ساخته شده توسط تجزیه طلب ها باعث تفرقه نشید تمام اقوام ایران همپوشانی ژنتیکی عجیبی دارن میتونید نتایج تست رو مشاهده کنید ضمنا آریایی هیچ ربطی به اروپا و هند ندارع آریایی یعنی ایرانی نخستین اشاره به نام آریایی تو ایران شده و ایرانیان خودشون رو آریایی نامیدن و از هیچ جای دیگه هم نیومده بودن تحقیقات بر روی اسکلت های باستانی نشون داده این جمعیت ایرانی تا حدود ۹۰۰۰سال همینجا ساکنن و از جای دیگه ای نیومدن ضمنا نژاد گیلانی ها هیچ ربطی به روس ها هم نداره اتفاقا از اصیل ترین اقوام ایران هستن که تشابه عجیبی با دی ان ای های باستانی ایران دارن و همچنین چهره هاشون هم کاملا اصیل هست شکل جمجمه و چشمان و بینی و فک و تمام ویژگی های خاص ایرانی به وضوح مشخصه بر طبل تجزیه طلب ها نزنید گیلک ها همواره وفادار ایران بودن و پس از فتح ایران به دست اعراب از شاه دعوت کردن که ازش محافظت کنن و پس از فتح ایران بار ها برای احیای ایران قیام کردن و هرگز خود رو غیر ایرانی ندونستن تو تمام جنگ ها با روم و ترکان و وایکینگ ها و چنگیز و ... همیشه وفادار ایران بودن کتاب های اشعار باستانی رو بخونید تاریخ رو بخونید و بدون مطالعه مطلب ندارید سرداران شمالی همیشه درخدمت ایران بودن اونم با عشق
توسط
شما چیزی از گیلان نمیدونی حرف نزن. اولا گیلانی ها آریایی نیستند. گیلانی ها از قوم گیل و دیلم و طیلسان بودند که الان گیلک و گالش و تات و تالش نامیده میشن که هیچکدام آریایی نیستند. سابقا اقوام کادوسی  ساکن گیلان بودند که آریایی نبودند. ضمنا اقوام مهاجر گیلان شامل کرد و ترک و لر و روس و مازنی و ارمنی و گرجی  میشود که از سایر نواحی آمدند و آنها هم آریایی نیستند. گیلان هم تا سال 1000 قمری مجزا از ایران بود و حکومت خودش را داشت. سرزمین ما گیلان با زور شمشیر شاه عباس صفویه به ممالک محروسه ایران الحاق گردید.
توسط
اتفاقاً اروپایی‌تباران از اصیل‌ترین مردم آریایی هستند و در خوشبینانه‌ترین حالت از یه احمقی مثل تو جلوتر هستند و هرگز با نژاد سیاه و مغول و ترک و تاتار ازدواج نکردند. مهاجرت هندواروپایی از نظر تاریخی صحت داره و این یهودیان هستند که آریایی‌ها متنفرند
0 امتیاز
توسط
هرودوت می گوید : پارسی ها به شش طایفه ی شهری و ده نشین و چهار طایفه چادر نشین تقسیم شده اند . شش طایفه اول عبارتند از : پاسارگادیان ، مرفیان ( مافییان ) ، ماسپیان ، پانتالیان ، دژوسیان و ژرمانیان. چهار طایفه ی دومی عبارتند از : داییها ، مردها ، دروپیک ها و ساگارتی ها،،،، آمارد ها که قومی به شاید پیش از ماد هاهستند اما این دلیل ایرانی نبودنشان نمیشود زیرا آمارد ها همان طایفه مَرد های پارسی هستند اکنون در گیلکی گیل آمرد (گیل آمارد) همان گیله مَرد هست،،، به علاوه آمارد ها در زمان هخامنشیان خراج یا مالیات نمی پرداختند و میدانیم تنها قبایل پارسی میتوانستند خراج ندهند و همچنین آمارد هادر همه جنگ ها متحد هخامنشی ها بودند مثل جنگ ها با یونانی ها آمارد ها یا آرمرد ها یا همان آرمارد ها هستند،، به علاوه ماسَ در نام مازَندران (ماساندران) هم با ماسْپی ها‌(ماسْ+پی به معنای همچون ماه) هم ریشه هست مازَندران به معنی ماسا یا ماسَ+دران یعنی ماهی داران یا ماهی درندگان یا ماهی خور ها هست زیرا در زبان سکایی ماسی یعنی ماهی دریا و ماسْ یعنی ماه اسمان،،، کسپی ها هم که پسوند پی دارد همچون ماسپی( به معنی همچون ماه) به معنی همچون کاسی هست یعنی شبیه کاسی
توسط
آقای باقر طایفه ی پارسی که فرمودی اشتباه هست. و همینطور ممکن است شباهت نامی باشد. سرزمین پارس مشخص بود و یک ایالت کوچک در جنوب ایران بود و حتی اصفهان جز پارس نبود ئو جز ماد به حساب می آمد. برای مثال کوروش رو از طایفه ی مارد می دونند. اما آن مارد با مارد یا آمارد گیلان و مازندران متفاوت بوده است. واژه آمارد می تونه منفی باشه و احتمالا به هر کوچ نشین و غارتگر گفته میشد. احتمالا خود مردم گیلان و مازندران به خودشون آمارد نمی گفتند و این اسم یک اسم با بار منفی و بیگانه است. احتمال زیاد مردم آمارد همان دیلم بودند که خودشون رو در حقیقت دیلم می نامیدند. اما داهه ها سکایی بودند و ربطی به پارس ندارند در مورد وجه تسمیه  تان هم بیشتر شوخی به نظر میرسه. به هرحال پارس رو بزرگ کردن و امتداد دادن تا گیلان و مازندران اساسی نداره با مطالعه کتب یونانی و منابع ارمنی سریانی ایرانی بابلی و... می فهمیم کشور ماد پارس کادوس پارت آریان (هرات امروزی تا رود سند) و... متفاوت بودند. حتی مترجمینی که کتب یونانی رو ترجمه کردند پارس را مساوی ایران قرار دادند. در حالیکه اصلا اینطور نیست. مثلا آنجا که هرودت میگه پارسیان تیراندازان ماهری بودند به ایرانیان ترجمه شد در حالیکه منظور فقط قوم پارس در استان فارس کنونی بود. جاهای دیگر مثلا پارت ماد کادوس و....توصیف شد.
توسط
اقای مهر تمام سخنان شما دروغ و پر از جعلیات تاریخی هست پارس هم از گذشته بزرگ بوده و هست ،کتب یونانی و... هم از قوم یا قبیله یا طایفه(یا حداکثر از طوایف) کاسی یا ماد یا پارسی یا کادوسی یا... حرف زده اند اما هیچ کدام مثلا از کشور کادوسی ها یاحتی از شهر کادوسی حرفی نزدند بنابراین همان طایفه درست تر هست و مثلا کادوسی ها و یا ارماد ها طایفه یاقبیله هایی ساکن در یک استان مشخص بودند بنابراین اولا اینکه جزو یکی از طوایف پارسی یا ماد یا... باشند کاملا ممکن هست دوما طایفه هستند نه یک کشوری جدای از ایران،سوما این منابع معمولا به همه ایران پارس میگفتند،،، پاسارگادیان نام قبیله هخامنش و کورش بود که در استان فارس ساکن بودند بقیه قبایل در استان های دیگر بودند مثلا همین آماردها اصلا در شمال بودند که خارج از منطقه پاسارگادی ها(قبیله اصلی) بودند و پانتالیان (بانداریان) در بندر عباس و ساگاروتی ها(زاگروسی ها) در لرستان بوده اند که همان کاسی ها (چشم سبز ها:در گیلان کاس یعنی چشم سبز) یا لر های لرستان بوده اند، همچنین ژرمانیان(گرمانیان) در استان کرمان بودند ،به علاوه قبایل سکایی هم بسیار بودند اما خیلی از انها خود را از نژاد پارسی وعمو زاده هخامنش ها مینامیدندو میدانستند مثل اشکانی ها (سکاهای داهه +قبایل پارتی) که سکاهای داهه هم بخشی از انها بودند و سکا های داهه که چادر نشین بودند همان طایفه چادرنشین دایی های پارسی بودند( که خودشان هم همین را گفته اند در تاریخ) و البته داهه ها در شمال خراسان ساکن بوده اند بنابرین استان فارس تنها جایگاه زندگی یکی از طوایف فارسی به نام پاسارگادیان بوده است که کورش هم از همان طایفه هست هرچند برخی از سکاهای دور دست حتی با ایرانی ها در جنگ بودند مثل ماساگت ها یا روزان ها که از نژاد اروپایی ها بودند و با سکاهای ایرانی فرق داشتند در ضمن همه مادها و پارت ها و سکاهای ایرانی و پارس ها از هر طایفه که بوده اند از نظر زبانی خویشاوند و هم زبان فارس ها بوده اند و تنه با لهجه و یا گویشی دیگر حرف میزدند به طوری که طبق منابع که گفتی در باستان پارسی ها به راحتی حرف زدن مادها وپارتی و سکایی را متوجه میشدند و همه پارسی ها وماد ها و پارت ها و سکاها به زبان های ایرانی سخن میگفتند و خود را اریایی مینامیدند و بنابرین زبان سکایی باستان و پارسی باستان بسیار به هم شبیه بودند حتی امروز هم باقیمانده سکاها خود را ایرانی و زبانشان به فارسی باستان بسیار شبیه هست سپاهان یا اصفهان هم شهری مرزی بین ماد های مرکزی و پارت های غربی بوده که حتی در انجا هم پارت و هم پارس و هم ماد ساکن بوده
توسط
عزیزم عجیبه اول میای میگی تمام سخنانت جعل و دروغه بعد میای میگی همون منبع مورد نظرت (که استرابون هست) گفته پارس ها مادها پارت ها آریان ها یک زبان دارند و زبان همدیگر رو متوجه میشوند. بله درسته. مگه من گفتم زبانهای غیر ایرانی داشتند؟ گفتم پارس با پارت با ماد یا کادوس و...متفاوت بوده ولی همه زبانهای ایرانی داشتند. این جعل و تمامیت خواهی و خودخواهی هست همه اون اقوام متفاوت رو به یک نام (فارس) بنامیم. در اینکه مثلا گیلکی کوردی فارسی هر 3 ایرانی زبان و هندواروپایی زبان هستند که شکی نیست ولی هیچ وقت گیلک همان فارس نیست.

در مورد کشور نامییدن کادوس و آمارد و .. باید بگم اصلا فرق ملت و کشور قوم یا هرچیز دیگه در چیه؟ میشه پارس رو هم طایفه نام نهاد و هم کشور بستگی به قدرت داشت. ولی هویت مشخصه هویت مردم کادوس و آمارد و در دوران بعد گیل و دیلم و تالش مشخص بود و اینها زیر مجموعه ی فارس یا هرچیز دیگری نبودند. برای مثال در منابع یونانی مثل دیودور_ کتزیاس_پلوتارک از جنگ بین کشور کادوس و پارس اشاره می کنند. در منابع یونانی خصوصا استرابون کشور پارس پارت ماد مشخص بود حالا تو میتونی قوم یا طایفه ترجمه کنی پس ناگذیر هستی پارس رو هم طایفه بنامی. در دوران بعد بطلمیوس گیل و دیلم رو جز ماد نامید. استرابون کادوس رو سمت کوه های ماد و آتورپاتکان نامید.  آمیانوس مارسلینوس_ پروگوپیوس_ آگاثیاس و مورخین ارمنی دیلم رو سرزمین مستقل (تو میتونی کشور طایفه قبیله قوم معنی کنی) معرفی کردند که در ازای فرستادن نیروی مزدور پول دریافت می کردند. در دوران اسلام هم بلاذری مسعودی مستوفی ابن فقیه ابن اثیر و... همه از نگهداری پاسگاه نیروی نظامی ایران در قزوین و چالوس برای مقابله با دیلمیان اشاره می کنند.

اما در مورد کلی نامیدن فارس یا پرشیا بر ایران باید بگم که این به خاطر قدرت یا شناخت بیشتر اون قوم در اون زمان بود. در دوران اولیه هخامنشی از جنگ های ایران و یونان به عنوان جنگ های مادی نام می برند زیرا نام ماد هنوز معروفیت بیشتری داشت. در دوران اشکانیان نام پارت و ساسانیان دوباره پارس که اعراب فرس یا عجم می نامیدند. این نام کلی بر ایران اشتباه هست. مردم ایران چه در آثار و کتیبه ها (ایران و انیران)و چه در اسطوره (شاهنامه)هیچ وقت ایران رو پارس نمی نامیدند و همانطور که گفتم فارس ایالت کوچک در جنوب ایران بود. این قضیه فقط مختص سرزمین ایران نیست. برای مثال ما یونان میگیم اما نادرست هست یونان بخش کوچک از یونان اصلی بود که ایونیا نام داشت که هخامنشیان اول با آنها روبه رو شدند نام اصلی یونان هلاس بود که خود یونانی ها به این نام صدا می کردند. کشور هند که در واقع همان سرزمین های سند هست نه همه ی هند. سند صورت سانسکریتی هند هست همانطور که گیاه هوم به سانسکریتی سوم میشود. نام چین نادرست است. چین برگرفته از قبیله چه این هست چون اولین امپراطوری یکپارچه چین رو قبایل چه این تاسیس کردند نام چین معروف شد در حالیکه مردم چین بیشتر از قوم هان هستند و کشورشون رو هم هانوی می نامند. نام فرانسه برگرفته از فرانچ هست. تا یک قرن پیش مردم خاورمیانه همه ی اروپا رو فرنگی یا همان فرانک (فرانسه ) می نامیدند. خوب مشخصه درست نیست. و چندین مثال دیگر ...

لطفا به همه ی هویت ها احترام بگذارید. یک قرنه متاثفانه سیاست های تمامیت خواهی و پانفارس سعی در نادیده گرفتن دیگر اقوام دارد. گیلک هیچ وقت فارس نیست ما گیلکها ایرانی هستیم. درود بر همه ی اقوام و فرهنگ ها و هویت های جهان از قفقازی اروپایی تا عرب یهودی گیلک ترک کرد مغول و....
توسط
ویرایش شده
من تمامیت خواه نیستم شما بسیار تمامیت خواه هستید که واقعیات نمیبیند. شما صد بار بگو پارسی تنها در شیراز بود اما واقعیت تاریخ چیز دیگر هست. البته که درست هست که یه گیلک با یه لر یا یه شیرازی یا با یه اصفهانی تفاوت دارد و دقیقا یکی نیست من هم در گفته هام چیزی متفاوت با این چیزها نگفتم اما به هر حال همه اینها اریایی هستند. همه مازندرانی هااز نسل امارد ها(مَردی ها) و تپور ها هستند اما درباره ریشه گیلک ها سخنان زیاد هست و من تاریخ آمارد ها های مازندران را گفتم که پایتختشان هم آمل در همان مازندران امروزی بود و البته واقعیت تاریخ تغییر نمیکنه . من گفتم سخنان شما از نظر من نادرست هستند چراکه سخنان شما بر مبنای منابع و کتابهایی که گفتید نبودند . اقوام ماردی بنا به دلایل بیشمار و قاطع بخشی از پارسی ها بوده اند و بنابراین زبان فارسی داشتند و یکی از قبایل پارسی به نام مَردی ها بوده اند امروزه انها زبانشان ترکیبی از فارسی امروزه و واژگان پارسی باستان هست و در شمال ایران کسانی هستند که از آماردها هستند البته منظور من تمام ساکنان شمال نیست منظورم تنها کسانی هستند که اجدادشان از قوم بزرگ مَرد ها بودند. به علاوه تپور ها هم بنا به منابع معتبر تاریخی از سکا های ایرانی زبان بوده اند که با آماردی ها در کشمکش و جنگ بودند که در استان گلستان و مازندران کسانی هستند که اجدادشون از تپور ها بودند . پیرامون کادوسیان (کاتوزیان:روحانیون پرستشگر) هم بی شک هر چه بودند اریایی بوده اند درگذشته نام قبایل میتوانسته هویت (نژادی یا شغلی یا چهره ای یا...) انهارا اشکار کند مثلا قبیله اناریک ها یعنی ناآریایی ها که اریایی نبودند در حالی که هیرکانی ها( ایر+گان ها یا ایر+جان ها) یعنی همان اریایی ها. نام ایران از همان ابتدا ایران بوده است یکی از مدارکش شاهنامه است. مورخین فرق امپراتوری وکشور و طایفه را میدانستند ، مثلا به سومر میگفتند دولت شهر و به آشور دولت آشور میگفتند وبه ماد ها اتحادیه قبایل ماد میگفتند و گاهی به ایران امپراتوری پارس میگفتند البته خیلی دولت شهر ها در گذشته حتی شاید میتوانستند کشور به حساب بیایند مثل سومر ولی در واقع شهرهایی شاهک نشین یا حاکم نشین بودند. مَردی ها یک قوم بزرگ بودند و هستند و در هرکجا ساکن بودند (چه مازندران، چه فارس، چه امو دریا) راهزن نبودند پس مردانگی نیست مَردی ها رو که حتی امروز هم با کشتی گیرهاشون باعث افتخار هستند رو غارتگر می نامید. احتمالا شما بدون تعصب و به خوبی نوشته ها رو نخوندی که این چیز ها رو گفتی و شما طوری نوشتی که انگار اصلا متن رو متوجه نشدی ......
توسط
یه گیلک رو با شیرازی اصفهانی یزدی مقایسه نکن

صحبتت رو ویرایش کن یک گیلک هیچ وقت مساوی فارس نیست.

گیلک و فارس دو قوم جدا هستند. گفتم این یک جریان تمامیت خواهی نژاد پرستی و یکسان سازی هست که فارس رو با گیلک مساوی قرار بدی. صحبتهامو نادرست می دونی در حالیکه منبع گزاشتم و جالبه سخن هایی رو می گی که چه آدم آشنا و چه بی سواد می دونه نادرست هست. وجه تسمیه برای خودت درست می کنی. کاتوزیان رو یک وجه تسمیه فارسی می آوری. ژرمنها رو اصالتا کرمانی می دونی(خخخخخخ). آماردها رو فارس می دونی و جالبه زبانشان رو هم فارسی در حالیکه اثری از زبانشون باقی نمونده. زبان پارسی باستان داشتیم همانطور پارتی مادی سغدی باختری سکایی و.. که اثری ازشون باقی مانده در مورد بقیه زبانها اثری نمانده این زبانها همه ایرانی هستند. هیچ کدام بخشی از زبان دیگری نیست. پارسی با پارتی مادی متفاوت بوده در دوران بعد هم انشعابها و هم خانواده هاشون متفاوت بودند. گیلکی و کردی هم خانواده (نه شاخه) پارتی و مادی هستند. فارسی و دری هم منشعب از پارسی باستان و لری هم خانواده پارسی باستان. اما همه ی این زبانها ایرانیند.

عزیزم در مورد آمارد گفتم این یک واژه ی کلی هست. به معنای راهزن و غارتگر یا یه چیزی شبیه این . ما یک طایفه ی آمارد نداشتیم . در فارس_ ماد_ گیلان _ آسیای میانه طایفه های متفاوت آمارد داشتیم که معنای راهزن و تخریبگر می دادند. کتاب استرابون رو بخون. خود آماردهای گیلان خودشون رو آمارد یا راهزن نمی گفتند این آماردها ی گیلان (دقت کن گیلان یا ساحل کاسپین نه آماردهای بقیه جاها )به احتمال زیاد همان دیلمیان هستند.

ایران رو فارس می دانی درحالیکه هیچ گیلکی خودش رو فارس نمی دونست. تاریخ هم موید و آشکاره و در مورد چیزهای بدیهی بحث کردن از نظر من بیهوده هست. مثال فرانک ها رو زدی هیچ وقت تمام اروپا فرنگی نیستند. این مشخصه

کاش مثال یونان هند چین گرجستان و... رو هم می زدی که هیچ کدام کشورشون رو به این نام نمی خوانند و این نامها فقط بخشی از هویتشون هست نه تماما . مهم نیست تو کشورشون رو چه صدا بزنی(خخخخ)

تکرار می کنم یه سری بدیهات در موردش حرف زدن بی خوده چون من دارم با یک تمامیت خواه صحبت می کنم که گیلک رو فارس میدونه یعنی به هویت من حمله شده. تمام تاریخ حداقل از قوم پارت مادفارس در سرزمین های جدا صحبت می کنند و این مشخصه تمام مورخین عرب علی رغم صحبت از کشور با نام عجم و فرس به این نکته اشاره می کنند که این نام بخشی از ایرانه و همان ایالت جنوب ایران هست. و چون ساسانیان فارس بودند این نام باقی موند. همانطور که اشکانیان پارت بودند و رومی ها هیچ وقت ایران رو ایران نمی نامیدند بلکه پارت می نامیدند. یعنی با قوم حاکمیت ایران کشور رو می خواندند. معلومه که همه ی مردم ایران پارت نبودند. همچنین همان مورخین یونانی رومی چه مارسلن پلوتارک استرابون از جنگ های پارس و پارت صحبت می کنند. حتی پارسیان در دوره هایی برای رهایی از پارت ها به رومیان پناهنده شدند و متحد شدند همانطور ماد آتروپاتن پس از شکست حمله ی مارک آنتوان به ایران با رومی ها اظهار دوستی کردند. اینها تاریخ هست و بهتر اینه که بری بخونی نه اینکه خوشت نمیاد و بگی نادرست هست و داری تحریف می کنی. این کتابها پی دی افش هست برو بخون دیدت رو بازتر کن. نه اینکه بری خزعبلات جریان نژادپرستی طرفدار آلمان دوران رضا شاه که میگفتند ژرمنها اصالتا کرمانی هستند. این صحبت رو هدایت تو کتابش به صورت طنز و انتقاد به نژادپرستی گفت و شما باور کردید. هروقت با سند و مدرک اومدی صحبت کنی من در خدمتت هستم. شمارتو بزار تلگرامی بحث کنیم تا سند و مدرک رد و بدل کنیم. والا چرندیات و صحبت در مورد یک سری بدیهات وقت تلف کردنه.

هنیچ وقت یک گیلک فارس نیست . تمامیت خواه نباش. عزت زیاد
توسط
اینکه گفتی پارسی ها فقط در جنوب ایران ساکن بودند نادرست هست: &&هرودوت : پارسی ها شش طایفه شهری و چهار طایفه چادر نشین هستند، شش طایفه شهری پاسارگادی ها ، مرفی ها ، ماسپی ها، پانتالی ها، دژوسی ها و گرمانی ها هستند و چهار طایفه دیگر دایی ها ، ماردی ها، دربیک ها و ساگارتی ها هستند(مارد ها و دربیک ها و دایی ها در بعضی منابع سکایی(پارسی های سکایی) هستند&& استفانوس بیزانتوس به نقل از بطلمیوس:دربیک ها در کناره(ساحل) دریای خزر زندگی میکنند&استرابون: دربیک ها در شرق هیرکانی ها زندگی میکنند&استرابون :تپور ها بین دربیک ها و هیرکان ها زندگی میکنند&کوه درفک یا دلفک (درپیک) در گیلان شاید نشانه مهاجرت دربیک ها به اطراف این کوه در سال های بعد، پس از استرابون باشد&هرودوت:از قبایلی که به کورش پیوستند ساگرت ها، مارد ها، دایی ها و دربیک ها بودند && آمیانوس : در کناره (ساحل) دریای خزر مردمی به نام مَردوی یا آمردوی زندگی میکنند &کتاب تاریخ طبرستان:کنستانتین پادشاه روم دوازده هزار نفر از جنگجویان مَردی را که ایرانی نژاد و ساکن کناره دریای خزر بودند برای جنگ فرستاد(چون مَردی های مذکور در ساحل خزر بودند پس با آمارد ها یکی اند) &نام شهر آمل (پایتخت مَردی ها) در مازندران،تپه مارلیک، رود آمرد(سفید رود) از آمارد ها گرفته شده است&کشف گردونه مهر در تپه مارلیک دلیل آریایی بودن آمرد ها است&آمرد ها هم در مازندران هم در پارس (استان فارس) و هم در آمو دریا زندگی میکردند && استرابون:داهه ها در بین هیرکان ها(ایرگان ها) و آریا(هرات) زندگی میکنند&پرنی ها از طوایف داهه در کناره خزر ساکن شدند&استرابون:آرشاک بنیان گذار اشکانیان از داهه ها وقبیله پرنی بود & شاهان اشکانی پیوسته خود را خویشاوند هخامنشی ها میخواندند و به بیماری ارثی نوروفیبروماتوسیس مبتلا بودند که در بعضی شاهان هخامنشی هم بوده است&تلفظ این قوم به یونانی : دایی یا دائویی، به لاتین :داهه یا داها، به پارسی:دان یا دانی یا دانا است&هرودوت :قبیله دایی را یکی از قبایل پارسی معرفی میکند&&
توسط
صحبت خودم رو مجبورم تکرار کنم. ولی مثل اینکه ذهن تمامیت خواهیت حقیقت رو نخواهد پذیرفت.

سکاهای فارسی که جکه اون هیچی .........

اسم آمارد یک اسم عام بوده و معنای منفی میداد(غارتگر راهزن ضد انسانیت) ما چند قوم آمارد داشتیم و اینو بدون یک قوم هیچ وقت اسم خودش رو منفی نمی گذاره. (1- کوهستان گیلان- 2-ارمنستان3- آسیای مرکزی4- فارس) اینها همه فارس نبودند بلکه اقوام مختلفی بودند و آنجایی را که استرابون آماردها رو طایفه ی فارسی نامیده صحبتش سرزمین فارس هست نه آمارد سرزمین گیلان. آمارد سرزمین گیلان صحبتش در قسمت دیگه آورده شده بود. اونجایی که میگی آماردها در چند جا زندگی میکردند اون آماردها همه متفاوت بودند. و معنای منفی میدادند.

رود آمارد درسته ولی نام غیر بومیه و نام این رود نزد خود مردم اسپی رو بوده و هست.

مارلیک در گیلکی به معنای سوراخ مار هست.

دلفک یا دالفک به معنای آشیانه ی کرکس هست. دال+فک

منابع یونانی چند تا جا تناقض دیده میشه مثلا در مورد تپورها که چند جای مختلف رو بیان می کنند.استرابون در جای دیگر (که درست هست) در کوه های ماد در همسایه آمارد.

همینطور دربیکهای سکایی به هیچ وجه در گیلان نبودند بلکه اطراف دریای خزر و اونهم شرقش جایی که امروز ترکمنستان هست و در چند منبع یونانی کشنده ی کوروش هخامنشی بودند. میگم چنتا منبع بخون روی هم بزار نه یکی . البته در خیلی کتابها و کانالهایی که مطالعشون فراگیر نبوده دربیکها را ساکن گیلان دونستند که اشتباه هست.

گردونه مهر دلیل بر آریایی بودن نیست و این نماد از چین و سومر و مصر و بابل تا اروپا و حتی قاره آمریکا کشف شده و اینها همه آریایی نیستند.

در مورد آمل این فقط یک نظریه هست. در کتب باستانی تبرستان آمل از آمله و اشتاد گرفته شده که یک داستانی دارد. مردم شهر نام منفی به شهرشون نمی گزارند.و این آمارد نامیه که مادها و فارسها به دلیل جنگ های مکرر با اون مردم و یا در بعضی مورد به دلیل راهزن بودن بر روی اونها گذاشتند.

اما منبعت هرودته من هم شنیدم دربیکها را فارس نامیده ولی قطعا اشتباه کرده. چون هیچ منبع دیگری دربیک ها رو فارس ننامید و این قوم از سکاها بودند. تفاوت سکاها و فارس در همه ی منابع مشخصه. اصلا تفاوت فارس پارت ماد و... در همه ی منابع مشخصه. حالا تو میای میگی نه همه فارس بودند.خخخخخخ. برو چند کتاب مختلف رو بخون . سرزمین فارس مشخص بوده و جنوب ایران همه ی منابع رو کنار هم بزاری به این نتیجه میرسی نه فقط یکی.

داهه ها و اپرنی از قبیله ی سکا بودند و منابع در مورد هست. وجه تسمیه ی عشقی که در مورد داهه ها گفتی احتمالا مثل ژرمانی های کرمان خودسر حرفباشه خخخخخخخخخخ. البته اگرم درست باشه چیز عجیبی نیست چون زبانهای هندواروپایی هست.

شاهان گذشته برای قانونی نشان دادن خودشون رو به شاهان گذشته پیوند میدادند و جعل انساب هست و تقریبا در همه ی حکومت ها چه قبل اسلام چه بعد اسلام بوده. کوروش خودرو نوه ی آستیاگ میدونست اشکانیان خود رو از نوادگان اردشیر هخامنشی و ساسانیان خودشون رو از تبار کیانیان (پایتخت کیانیان بلخ افغانستان بوده) و اشراف پرنفوذ ساسانی خود را از هفت خاندان پارتی (پهلوی) و سامانیان و بویه صفاریان..خودشون رو از تبار ساسانیآخریش محمد رضا شاه بوده که خودش رو از نوادگان کوروش میدونست. آل بویه بعد فتح بغداد در یک جعل انساب در کتاب التاجی صابی خودشون رو از اعراب بنی ضبه میدونستند. پس قطعا این انسابها درست نبودند و به اینها خوش نباش.

امان فارس نییم امه ره فارس چانکون کویی کله . (خخخ)

عزت زیاد
توسط
ویرایش شده
جوک بودن ویژگی تو و امثال پان ترک هایی مثل تو هست خخخخ شما خیلی بیسواد تر از اون چیزی هستید که ارزش بحث داشته باشی خخخخخخخخخ تو یک پان ترک هستی سعی نکن با نوشتن جملات گیلکی خودت رو گیلک جا بزنی اگه فکر کردی با دروغ میتونی واقعیات رو عوض کنی خیلی به دروغ هات دلتو خوش نکن خخخخخخ پان ترک ها وقتی کم میارند به تمسخر رو میارند هرودوت پدر تاریخ شناسی و جزو قدیم ترین و معتبر ترین هاست در فارس بودن دربیک ها(گرگانی ها) و داهیک ها(تاجیک ها)هیچ شکی نیست غیر از هرودوت و آریان و خودشون و شاهنامه وابوریحان بیرونی و مسعودی و ...که آنها را پارسی میدانند دلایل دیگری هم هست و بنابراین هرگز سکایی نبودند اگر هم یک کسی گفته سکایی بودند اشتباه کرده چون فارس بودند،( هر چند زبان بعضی از سکاها بسیار شبیه فارسی بود و بنابراین می‌توان آنها را سکا های پارسی هم نامید البته بعضی دیگر از سکاها هم زبانشان کمتر شبيه بوده است اما اکنون برخلاف نظر قبلی ام فکر میکنم داهه ها و دربیک ها بی شک کاملا فارس بودند همانطور که هرودوت میگوید آنها دو قبیله پارسی ها بودند و نام آنها در لیست ده قبیله پارسی هست و همین هرودوت آنها را در قبایل ماد یا سکا نیاورده بنابراین سکاهای فارسی نبودند هرچند میدونم درک این موضوع برای شما دشوار هست البته اینکه می‌گویید هرودوت اشتباه کرده یک بهانه بچگانه هست چون تنها هرودوت نیست که این‌ را میگوید خخخخ) و اما شما به نظرم بی سواد صفر هستی و حتی یک کتاب معتبر هم نخوندی پس به جای پیشنهاد کتاب خوندن به دیگران و من بهتره بدونی تا چه حد بی سواد هستی حتی جالبه چطور میتونی متن بنویسی چندین و چند غلط املایی داری شما کتاب خوندن برات سنگینه پس برو خوندن و نوشتن و الفبا رو یاد بگیر خخخخخخخ مار یا مرد یا امارد یعنی ادمیزاد و سلامتی و پزشکی و توانا پس معنی منفی نداره حتی امروزه کسی مریض شه میگن بیمار شده و...خخخ مارلیک(ماریا مارد+لیک یا مردم: مردم مارد ) و دالفک (آشیانه عقاب و معنی قبیله دربیک یا دروپیک هم آشیانه عقاب هست) ، چیزای دیگه گفتی هم هرکسی در حد دبستان تاریخ بدونه میفهمه بیسوادی و من هم ارزشی نداره بیش از این برای یه پان ترک توضیح بدم ، میگی نزد مردم اسپی رو هست اما ما داریم درباره دو سه هزار سال پیش حرف می‌زنیم که اون روز مورخان میگن نزد مردم امرد بوده نکنه از اسمش نزد مردم در اون زمان هم خبر داری‌خخخخخ خیلی بیسوادی، گردونه مهر هم نماد اصلی دین های مهر پرستی و هندوئیسم هست و مربوط به آریایی هاست اگر هر جای دیگه هم پیدا شده در اصل مربوط به آریایی ها بوده و به اونجا راه یافته بعید نیست از طریق میترائیسم یا هندوئیسم از هزاران سال پیش تاکنون به هرجایی از جهان رفته باشه اما اگه توی ایران و هند پیدا بشه معلومه که از آریایی ها هست خخخخ‌ پیدایش آمل چند نظریه داره یکی توسط جمشید پیشدادی یکی توسط آمله دختر اشتاد دیگری توسط آمردها و.... اما شما نمی‌توانید مهمترین و معتبر ترین نظریه رو که امردها هستند و توسط منابع تاریخ گفته شده امرد ها در حدود آمل بودند رو نادیده بگیرید و بگید این شهر رو آمله دختر اشتاد ساخته بلکه اعتبار نظریه امرد ها بسیار بیشتر هست خخخخخ ارزش نداره بیش از این برای یه پان ترک توضیح بدم خخخخخ مگه فکر کردی توی قهوه خونه ای که میگی عزت زیاد خخخخخخ عزت زیاد خخخخخ عزت زیاددد خخخخ عزتی جواتی خخخخخخ
0 امتیاز
توسط
گیلانیها ایرانی اصیل و در واقع ایرانی ، آریایی هستن چون از ساکنین اولیه ایران زمینن. در نتیجه اقوام ماد و پارس و پارت مهاجرینی بودن که بر خلاف تحریف تاریخ توسط دزدان هویت و شایعه پراکنها آریایی نبودن بلکه پس از مهاجرت و ورود به ایران در طی صده ها با همزیستی و اختلاط و امتزاج با ایرانیها قوم آریایی بوجود آمد .در نتیجه در این سه قوم در واقع آربایی، ایرانی هستن...
0 امتیاز
توسط
ویرایش شده
نژاد گیلک ها: نیاکان گیلک ها مر مانی از نژاد یونانی(از شاخه هلنی) بودند. واژه گیلک یا ‌گِلیک همان گریک (greek)هست (تبدیل ل به ر طبیعی هست) که نام مردم یونان باستان گریک بوده است . یونانی ها یکی از شاخه های نژاد آریایی هستند و به ایتالیایی ها شباهت دارند. پیرامون این مسئله دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاه اول:براساس نظریه مهاجرت آریا ها از خارج به ایران (این دیدگاه احتمالا به نظر مورخان یونانی نزدیکتر است) :گیل ها ابتدا حدود ۳۳۰۰ سال پیش بنادر بازرگانی خود در یونان را رها می‌کنند و به سکائیه باستان مهاجرت می‌کنند پس از مدتی زندگی در آنجا زبان یونانی آنها نیمه یونانی و نیمه ایرانی (از شاخه سکایی) می شود اما همچنان فرهنگ هلنی خود را حفظ می‌کنند سرانجام احتمالا گیل ها حدود ۲۸۰۰ سال پیش همزمان با یورش سکاها به قلمرو ماد ها از قفقاز شمالی به ایالت ماد کوچک (شامل گیلان و اردبیل) سرازیر می شوند . گیل ها نواحی گیلان را برای زندگی انتخاب می کنند البته پیش از ورود گیل ها به گیلان اقوامی چون کادوسی ها (در تالش) و دروپیک های پارسی(اطراف کوه درفک) و آمرد ها (اطراف سپید رود) در گیلان زندگی می کردند همچنین پیش از ورود گیل ها به گیلان قبیله بودین که یکی از قبایل ماد بود در گیلان در شهری با خانه های چوبی زندگی می کرد(شاید همان شهر رشت) . گیل ها به میان بودین ها رفتند و ساکن آن شهر شدند و از آن پس آن شهر گیلونی یا گلایه نام گرفت و معابد چوبی پر از خدایان یونانی در آن ساخته شد . پس از گذشت حدود ۳۰۰ سال یعنی حدود ۲۵۰۰ سال پیش به تدریج همه ساکنان شهر از جمله بودین ها گیلونی یا گِلون (ساکن شهر گیلونی) نامیده می شدند و گیل ها هم زبانشان کاملا بودینی یا مادی شد. ولی بودین ها و گِل ها (مردمی از جنس خاک سرزمینشان) همچنان از نظر چهره و فرهنگ متفاوت بودند . حالت دوم : براساس عدم مهاجرت آریا ها از خارج به ایران : پارسی ها ، ماد ها و گیل ها از حدود ۹۰۰۰ سال پیش در ایران زندگی می کردند سرانجام ۴۰۰۰ سال پیش عده ای از گیل های ایرانی زبان (زبان گیلکی) از ایران به ترکیه و سپس یونان می روند .این گیل ها در میان مردم دیگری که در یونان بودند ساکن شدند و به تدریج زبانشان یونانی شد اما نام خود را (گِلیک) به مردم یونان می دهند . شاید پس از سال ها عده ای از آن گیل ها به ایران برگشته باشند . الواح آشوری و هرودوت : قبایل ماد شامل : ماگ ها(ری) ، پارتکن ها (اصفهان) ، آریزانت ها، بودین ها ، آستروگت ها و بوسی ها هستند . ...استرابون (حدود۲۰۰۰سال پیش) : قبایل جنوب خزر کادوس ها، گیل ها ، مرد ها و قبایل گرگانی هستند(در زمان استرابون بودین ها هم گیل نامیده می شدند) ....ویلفرد مدلونگ : در حدود ۲۲۰۰ سال پیش گیل ها به جنوب قفقاز سرازیر شدند و به جای مرد ها و دیلم ها قرار گرفتند (همزمان با حرکت عده ای از مرد ها از گیلان به قفقاز بخاطر فشار تپوری ها ).... فهرست ساتراپی های خراج گذار هخامنشی(حدود ۲۵۰۰ سال پیش) : دوازدهمین ساتراپی شامل باکتری (بلخ) تا سرزمین هایی به دوری آگِلی (آ ِ گلی یا همان گِلی) می شده است .
توسط
سلام بنده در جایی خاندم که مردمان گیلان و مازندران از قوم امارد خیشاوند قوم پارس وماد است و نام گیل مرد وتالش ویا گالش بر حسب شغل انها بود مثلا به کشا ورزان گیله مرد میگفتند ویا به دامداران گالش می گفتند وتات نیز ترکیب ترک وتالش است ولی در کل همه ما از دیار کورش وایرانی هستیم فرقی نداره اریایی باشی یا نه مهم این است ایرانی باشیم
توسط
درود بر شما. آمارد یا مارد یکی از ده طایفه بزرگ قوم پارس بودند که بخشی از آن در شمال بودند و بخشی در جنوب بودند و بخشی در خراسان بودند و بخشی هم در آذربایجان بودند. مثل کرد ها که بخشیشون غرب ایرانند و بخشیشون هم شرق ایران در خراسان هستند. از اقوام دیگر شمال ایران میشه به سه قوم هیرکانی و تپوری و کادوسی اشاره کرد که هر سه آریایی بودند. در زبان های ایرانی هر واژه یک معنی دارد مثلا تالش و گالش هردو به معنی دامدار هست گیل به معنی کشاورز هست کرد به معنی چوپان و شبان و کوهنشین هست و تات به معنی عجم و غیر ترک هست. همه ی ما ایرانی و آریایی هستیم و ریشه آریایی داریم و از یک ریشه هستیم. ضمنا برخی مورخین مانند کتزیاس معتقد بودند کوروش از قوم پارس و طایفه مارد هست ولی هرودوت معتقد بود کوروش از قوم پارس و طایفه پاسارگاد هست. تمام مردمان شمال از گیلانی و مازنی گرفته تا  تات و تالش و گالش همگی از تبار آریایی ها هستند.
قوانین : هر گونه توهین به قومیت ها و استفاده از کلمات نامناسب یا هر گونه بحث سیاسی آی پی شما در بلک لیست سرور ما قرار خواهد گرفت و به هیچ وجه دیگر به سامانه ما دسترسی نخواهید داشت.

توجه!

خواهشمندیم برای گردانش پرسشها خود ( ویرایش ، ستردن(حذف) ، ...) ودریافت امتیاز ناگزیر در پارسیان دژ هموند(عضو) شوید. خواهشمندیم برای دریافت پاسخ پرسشها خود کمی بردبار باشید ، به ویژه برای پرسشها برجسته .

ask

رخشای اولین دستیار هوش مصنوعی ایرانی

محبوب ترین برچسب ها

ایران آریایی،ترک - ، کوروش آذری آذربایجان هخامنش،هخامنشیان،مکانهای_تاریخی،تاریخ_تجارت اریایی حضرت آریایی کتاب قوم_یهود، یهودی، کورش-بزرگ زرتشت حمله اعراب هخامنشیان دین هولوکاست، اسرائیل، آریایی، سیستان،ایران،تاریخ،باستان،زبان،یعقوب،رادمان،صفاری،آریایی،فارس،گاه بختياري -حمزه کوروش-ابوریحان کوروش- سخنان ،باستان شیر بودن محمد ابهام فردوسی باستان عرب آیا تاریخ به کرد سبیل_هیتلر شباهت_هیتلر_و_صادق_هدایت، کشتار_یهودی_ها_توسط_هیتلر_و_آلمان_نازی، ایلومیناتی دروغ، افکنی، آتش_زدن_قرآن هولوکاست هوش_یهودیان، هوش_آریاییها نژاد_مردم_اروپا، آیا_هیتلر_آریایی_بود، نژاد_آریایی، ایران_باستان بختیاری-لر-فارس ایجاد،اکانت،جدید سومر نامه،پیشگویی،عجیب کولی توران y رودبار شماری سکایی مقبره-کوروش-کبیر-دروغ-حقیقت مادرسلیمان خردگان،خردگان ٬ لیان -ایران لر شایعه الهی میترائیسم قربانی اووادئیچیه قفقاز ترکی ساسانیان-هخامنشیان-تاریخ کوروش-منشور-ترجمه جعلی تاریخ- مورخ یهود -دروغو-تحریف زرتشت- زرتشت-دین-قران -باستان کوروش-جمله-اعتبار ایلام -هخامنشیان- تارنگار کوروش-ابهام-بابل پیامبران بازار فروشی کردها یهودیان فارس

301 سوال

703 پاسخ

1.3k دیدگاه

31 کاربر

سوالات مشابه

0 امتیاز
2 پاسخ 4.3k بازدید
0 امتیاز
11 پاسخ 14.3k بازدید
0 امتیاز
2 پاسخ 10.4k بازدید
سوال شده سپتامبر 5, 2017 در قهرمان ها توسط آرتمیس
...