در مورد آمريکا به کتب درسي دسترسي نداريم دوست عزيز
ولي توجه شما را به متن خبر(در کتابهاي درسي ايتاليا درباره ايران (باستان) چه ميگويند؟) (خبر آنلاين به نقل از ايسنا) # جلب مي کنم :
ايسنا گزارش داد: دانستن درباره ايران به عنوان يکي از کهنترين تمدنهاي جهان براي مردم کشور ايتاليا جالب است، اما در دوره تحصيل، کتابهاي تاريخ در سيستم آموزشي ايتاليا اطلاعات کم و گنگي از ايران به دانشآموزان ميدهد.
متون کتابهاي درسي در ايتاليا در تمامي مدرسههاي يکسان نيست و سيستم آموزشي به گونهاي است که دبيرها در مدرسهها با توجه به سرفصل درسهاي ارائهشده از وزارت آموزش عمومي ميتوانند کتابهاي خود را از بين کتابهاي موجود در سيستم آموزشي انتخاب کنند.
آشنايي دانشآموزان ايتاليايي با تاريخ و تمدن ايران در سال اول دبيرستان انجام ميشود.
در واقع در سال اول دبيرستان دانشآموزان با مطالعه کتاب تاريخ با چگونگي شکلگيري ايران باستان و تاريخ کهن ايران تا دوران پيش از اسلام آشنا ميشوند.
بخشي از کتاب تاريخ سال اول دبيرستان با عنوان "شرق پارسي و غرب يوناني در مقايسه" به بررسي و مطالعه ايران باستان اختصاص داده شده است. در اين بخش، مادها و پارسيها، منابع تاريخ پارس، مذهب پارسي و تصاحب غرب، قوانين امپراتوري، جادهها، اقتصاد و پول، نقاط ضعف امپراتوري ايران، جنگ اول و دوم ايران باستان و جنگ سوم و چهارم ايران باستان، به معرفي ايران باستان و بخشي از ويژگيهاي آن ميپردازند.
در متن اين کتاب نوشته شده است : "از قرن پنجم تا اواسط قرن ششم شهرهاي کشور يونان در تماس مستقيم با امپراتوري پارس بودند، امپراتورياي که بدون شک قدرتمندترين امپراتوري آن زمان بود، بنيانگذاران اين امپراتوري پارسها و مادها بودند، دو قومي که متعلق به نژاد آريايي بودند و نام ايران هم در همين اسم ريشه دارد، به معني سرزمين آرياييها. اين دو قوم به يک زبان صحبت ميکردند و مذهب و آداب و رسوم يکسان داشتند."
همچنين در اين کتاب دانشآموزان ايتاليايي ميخوانند: "تاريخ ايرانيان باستان همانند ديگر مردم خاور نزديک در هالهاي از ابهام قرار دارد و بيشتر حماسه در مورد تاريخ اين مردم وجود دارد تا اصل تاريخ. در مورد تاريخ نه چندان دور پارس منابع تاريخي وجود دارند که اکثريت آنها ادبي هستند تا تاريخي، مانند اوستا کتاب مقدس مذهب ايرانيان باستان (زرتشت) و همچنين کتاب شاهنامه که متعلق به شاعر معروف ايراني فردوسي است.
ديگر منابعي که از اين قوم در زمانهاي دور به ما خبر ميدهند، آثار باستاني کشفشده و همچنين کندهکاريها و لوحهايي هستند که توسط حاکمان وقت تهيه شده بودند و در آنها دستورات يا افتخارات خود را به مردم ابلاغ ميکردند.
در کتاب مقدس مسيحيان نيز ميتوان اطلاعاتي در مورد تاريخ ايران بهدست آورد. همچنين تاريخنويسان معروف در زمان گذشته مانند هرودوت و سنوفونت در مورد ايران باستان اطلاعات زيادي در اختيار ما گذاشتهاند."
درباره مذهب پارسي و تصاحب غرب نيز در کتاب تاريخ اول دبيرستان ايتالياييها آمده است: "به گفته مورخين اساس و پايههاي سياست پرقدرت ايران که به قرنهاي هفتم و هشتم قبل از مسيح برميگردد، مادها بودند، که موفق شدند آرام آرام ديگر مردم منطقه را به تسلط خود درآورند.
در اينجا اين سؤال پيش ميآيد که به چه دليل ايرانيان ميخواستند اينچنين همه را به تسلط خود درآورده و حيطه مستعمرات خويش را افزايش دهند. براي پاسخ دادن به اين سؤال بايد علت را در مذهب ايرانيان آن روز جستوجو کرد. مذهب ايرانيان آن روز زرتشت بود. زندگي پيامبر زرتشت در بين رازها باقي مانده و اندرزهاي وي در کتابي به نام اوستا گرد آمده است. در آموزش اوستا آمده که دنيا از دو نيروي خوب اهورا مزدا و نيروي بد اهريمن بهوجود آمده و هريک از اين نيروها روحهايي را در اختيار خويش دارند. اهورا مزدا زندگي به دنيا ميدهد و نور به آن ميبخشد و اهريمن تاريکي را به دنيا ميدهد. داريوش که خود را برگزيده خدا و اهورا مزدا ميدانست، بر اين عقيده بود که با گسترش قلمرو خويش قدرت اهورا مزدا را افزايش ميدهد.
درباره قوانين امپراتوري پارسي نيز اطلاعات محدودي ارائه ميشود، از جمله آنکه: "از ويژگيهاي امپراتوري پارس وسعت زياد آن با حدود هفت ميليون کيلومتر مربع و جمعيتي بيش از پنجاه ميليون نفر بود که از نظر زبان، مذهب و آداب و رسوم با هم کاملا تفاوت داشتند. براي کنترل چنين امپراتوري وسيع و پرجمعيت و متفاوت، نياز به وضع قوانين صريح و قاطع بود. به همين دليل داريوش تمامي قدرت را خود به دست گرفته و امپراتوري را به بيست قسمت (ساتراپي) تقسيم کرده بود. هر ساتراپي را جهت حکمراني به يک نفر از افراد بسيار مطمئن خود به نام ساتراپ ميسپرد. ساتراپ به معني مدافع امپراتور، از بين وفادارترين ياران وي از دربار انتخاب ميشد و ساتراپ ماليات هر ساتراپي را بر اساس درآمد مردم تحت حکومت خويش تعيين ميکرد. در کنار هرساتراپ يک مشاور سلطنتي و يک فرمانده نظامي وجود داشت که عهدهدار حفظ منطقه خود بودند و بايستي هر ساله به بازرسان دربار (چشمان شاه) گزارش کاملي از وضعيت منطقه خود ميدادند."
جادههاي ايران و نظم آن که به عنوان نمونهاي بيبدل در دنياي باستان است، در اين کتاب مطرح شده است: "يکي ديگر از وظايف هر ساتراپ حفظ و نگهداري جادههاي ارتباطي بود که به فاصله هر بيست و دو کيلومتر يک ايستگاه جهت تعويض اسب و تأمين آذوقه احداث ميشد و همچنين در راههايي که به رودخانه يا دريا ختم ميشد، کشتيهايي جهت عبور و مرور وجود داشتند. بدين صورت فاصله بين شوش در ايران و سارد در آسياي صغير که تقريبا 2400 کيلومتر است و پيمودن آن سه ماه به طول ميانجاميد، در عرض شش روز طي ميشد."
نويسندههاي اين کتاب درسي وجود راهها را به عنوان دلايل رونق اقتصادي در ايران باستان عنوان کردهاند: "با درنظر گرفتن وجود چنين راههايي در ايران باستان ميتوان تصور کرد که وضعيت تجارت نيز از رونق خاصي برخوردار بود. چون از طرف داريوش واحد پول يکساني در سرتاسر امپراتوري وجود داشت و سکههاي طلا و نقره ضمانتشده در گردش بودند، و سکههاي فلزي از دور خارج شدند."
همچنين در اين کتاب به نقاط ضعف امپراتوري ايران اشاره شده است: "با وجود هماهنگي و قانونگذاري که در نوع خود در آن زمان کاملترين نوع قانونگذاري بود، امپراتوري ايران چندين نقطه ضعف داشت:1- ترکيب بزرگي از نژادها و مردم مختلف با فرهنگ، زبان و مذهب متفاوت، 2- داشتن ارتشي بزرگ که نفرات آن تفاوتهاي زيادي از نظر زبان، رسوم و اسلحه مورد استفاده داشتند، 3- هزينههاي بيهوده و گزاف نگهداري ارتش و دربار، 4- وسعت بيش از حد امپراتوري، 5- تمايل ساتراپيها جهت حفظ و اداره قلمرو به ميل خود.
با بررسي اين دلايل است که ميتوان متوجه شد امپراتوري وسيع ايران با رشد سريعي که داشت، چگونه به سرعت رو به اضمحلال گذاشت."
در بخش پاياني سرفصل هاي مربوط به تاريخ ايران چهار جنگ بزرگ ايران با روم و يونان آمده است.