درود
پس از مطالعه پاسختان را چنین میدهم :
1-این سخنان اکثرا از کتاب وندیداد میباشند. امروزه این کتاب را در زیرمجموعه اوستا میدانند در حالی که با استناد بر پژوهش های آوا شناسی این کتاب در زمان ساسانیان نگاشته شده حال آنکه صدها سال(به روایاتی هزاران سال) با زمان ظهور زرتشت فرق میکند. لذا این کتاب برخی فتواهای موبدان گمراه زرتشتی ان دوران است و ربطی به دین زرتشتی ندارد. از زرتشتیان درمورد این کتاب پرسیدم و گفتند از این کتاب(وندیداد) تنها در بعضی از مراسم و از سایر بخشها که مخالفاتی با اندیشه سالم و تفکر غالب زرتشت ندارد در بعضی مسائل و همچنین برای پژوهش اساطیر قوم ماد استفاده میشود.
2-دین زرتشت برخلاف ادیان ابراهیمی یک دین فتوایی و برپایه شرع نیست؛ بلکه تاکید میشود فرد اندیشه ی دادگرانه و منطقی و عاری از ضعف ها و گره ها را ملاک خود قرار دهد ، تا سخن دیگران، و درمواردی که خود نتواند از دانایی کمک میگیرد تا وی را با استدلال تقنیع کند
3- دین زرتشتی در میان اقوام با گرایش زنسالار پدید آمد، زنان حتی در عصر ساسانی شرکت ، برابری حقوقی ، و شراکت مساوی در اجتماع داشتند، نفوذ موبدان هم بر مردم کاسته شده بود. جامعه روبه رشد ساسانی از برخی از جوامع پیشرفته امروزی هم بسی مترقیتر است
4-در آن دوران به علت شیوع طاعون در اثر سیل شدید، برخی موبدان احکامی بسیار سختگیرانه وضع کردند.(قضیه فتوا دادن براساس سود اجتماع) مانند وسواس شدید به نیالودن چهاراخشیج که البته از سایر کشور ها تلفات کمتر بود
** لذا خواهشمندیم پس از قانع شدن مطلب را به دیگران هم انتشار دهید