درود
لطفا برای اینکه بتوانید بر سوالات خود مدیریت کامل داشته باشید(ویرایش حذف و ...) عضو شوید! و سپس سوال خود را ارسال کنید.
پاسخ شما:
اگر سیر مسیر زندگی خسرو پرویز از زمانی که در جدال با مدعیان تاج و تخت شاهنشاهی ایران و تا جنگ با روم را مد نظر بگیریم وی را میتوان فردی بسیار زیرک و همچنین بسیار شجاع دانست که اگر قصد کاری را میکرد قطعا آن را اجرایی می کرد ولی نه بر پایه احساسات بلکه بر اساس منطق گرایی
خسرو پرویز هرگز در مقابل دشمنانش سر به سازش و یا ضعف نگزاشت حتی زمانی که اتحاد بزرگ بین( امپراتوری چین، خاقانات غربی ترک، خزران و بیزانس ) شکل گرفت.
در عین حال که میبینیم خسرو برای به دست آوردن تاج شاهنشاهی ایران با پادشاه روم سر به زاش میگزارد و مناطقی را برای فرو نشاندن و همراهی و حمایت پادشاه روم بیزانس به وی میدهد در نهایت نه تنها بدون هیچ تردید این مناطق را پس میگیرد بلکه برای روم دیگر تقریبا مناطقی را هم برای حکمرانی جای نمیگزارد و انها را ضمیمه خاک ایران می کند در عین حال میبینیم هیچ خلف وعده از خسرو سر نزده چون تا وقتی موریکیوس امپراتور روم بود، روابط مابین دو دربار، کاملاً صمیمانه بود ولی در سال ۶۰۲ میلادی موریکیوس بدست فوکاس امپراتور بعدی بیزانس کشته شد. خسرو پرویز فوکاس را برسمیت نشناخت. جنگ مابین دولتین شروع شد و این جنگ به نفع شاه ایران تمام شد.
و اینجا فقط نمود کوچکی از زیرکی خسرو را نشان میدهد....
در مورد اعتقاد و دین خسرو به این نکات میتوان اشاره کرد: خسرو زمانی که روم پناه برد و بعد از آن بر اریکه قدرت در ایران تکیه زد موبدان زرتشتی ناراضی بودند چون به این فکر بودند شاید خسرو مسیحی شده و یا میلش را زرتشتیسم از دست داده ولی بعدها خسرو با تخریب عبادتگاه های مسیحیان و در رفتارش با مسیحیان نشان داد که کاملا در اشتباه هستند.
یکی از بزرگترین اشتباه های خسرو هم همین تخریب عبادتگاه های مسیحیان بود که بی جواب نماند و بسیاری از عبادگاه های زرتشتیان در آذرآبادگان تخریب شد ازجمله آتشکده مقدس پادشاهان، آتشکده آذرگشسپ
خسرو در نهایت پیری از عشق زیادی که نسبت به شیرین داشت باعث شد در نهایت دچار شورشی خوانوادگی شود
خسرو در یک نگاه:
خسرو نه در ابتدا و قبل از حکومتش با چالش های بسیاری مواجه شد و همینطور در پایان و عزل حکومتش ولی برهه ای که بسیار قابل توجه است برهه ای است که بر اریکه قدرت تکیه رد او همانند یک پادشاه مقتدر حکومت کرد و هرگز نگزاشت ضعف بر او غالب شود و از رفتارش میتوان اینگونه نتیجه گرفت که هیچ زمان در گرفتن تصمیم احساساتش را سهیم نمی کرد و تنها باری که اینکار را کرد (ماجرا شیرین و به تخت نشستن فرزندش) به بدترین نحو تاوانش را پرداخت
منابع کمکی که میتوانید از آن استفاده کنید:
زرین کوب...پیرنیا...تاریخ طبری....تاریخ بلعمی