آثار باستانی و ارزش های تاریخیایران باستان

پیشینه پرچم هزار ساله ایران (۲)

این نوشتار ادامه نوشتاری با همین موضوع در سایت هست. برای دیدن نوشتار پیشینه پرچم هزار ساله ایران (۱) اینجا کلیلک کنید.

پرچم در زمان شاهنشاهي و امپراتوري هخامنشي

به گفته هرودوت و گزنفون ارتش ايران در زمان كورش بزرگ و داريوش بزرگ داراي نشانهاي برافراشته اي بودند كه در راس سپاه قرار مي گرفته است . هرودوت مي نويسد زماني كه خشيارشا بزرگ به انديشه انتقام از يونانيان افتاد و راهي آنجا شد در راه در نزديكي هلسپونت خورشيد گرفت و خشيارشا از اين علامت برافروخته شد و موبدان و مردان ديني را صدا نمود و از آنان تعبير اين كار را خواست . پيشگويان و موبدان گرفته شدن خورشيد را علامتي بدهنگام براي يونانيان ناميدند . پس او به عزمي راسخ تر روانه يونان شد

 

درفش شكوهمند ارتش شاهنشاهي كورش بزرگ

گزنفون در كتاب آناباسيس خود اشاره نموده است كه درفش شاهنشاه ايران عقابي زرين با بالهاي گشوده است كه بر نوك نيزه قرار گرفته است. به گفته مورخين اين درفش از طلا ساخته شده بوده و بر سر نيزه اي بلند واقع گشته است كه در نبردهاي ايران با كشورهاي ديگر و در جشنهاي ملي ايران به احتزاز در مي آمده است .

* زوناراس مورخ نامدار قرن دوازه ميلادي بيرق ايران در دوره پيش از كورش بزرگ را ماه و عقابي كه خورشيد برابر او بوده ذكر كرده است . بعدها در دوره شاهنشاهي جهاني هخامنشي خورشيد و شير از نمادهاي قدرت و شكوه و بزرگي ملت ايران مي گردد . “كنت كورسنيز بر خورشيد را نماد شكوه و نوراني بودن شاهنشاهي ايران دانسته است . شير نيز از ديگر نماد هاي ملي ما است . بنا به سنگ نگاره هاي تخت جمشيد شير نماد ايران و گاو يا حيوانات ديگر نماد كشورهاي ديگر است . عده اي نيز بر اين باور هستند كه شير نشان از به پايان رسيدن زمستان و آمدن بهار دارد كه زياد منطقي به نظر نمي آيد .

درفش شكوهمند ارتش شاهنشاهي داريوش بزرگ

خورشيد مظهر شكوه , فر ايزدي و عمر جاويد در ايران است . در هفت پاره از اوستا اهورامزدا چون خورشيد تصور شده است و در جاي ديگر خورشيد و نور چشم خداوند ناميده شده است . ارداويرافنامه در كتاب خود نوشته است سپس به دنياي ديگر سفر نمودم و از آسمانها ديدن كردم . آنگاه به جايگاه كردار نيك و خورشيد رسيدم . روان پاك خداوند را آنجا ديدم .

* در قرن گذشته در كازا دل فاونو واقع در پمپئي موزائيكي از زير خاكها بيرون كشيده شد كه صحنه اي از نبرد ارتش شاهنشاهي داريوش سوم با اسكندر گجتسك را نشان مي دهد . در اين نقاشي باستاني درفش ارتش ايران به رنگ قرمز يا ارغواني رسم شده است كه وسط آن عقابي زرين قرار گرفته است . اين اثر برجسته امروزه در دست است و در موزه نگهداري ميگردد .

* در موزه لوور پاريس جامي موجود است كه در يونان قديم ساخته شده است . در اين جام مبارزه يك يوناني با يك سرباز پارسي كه درفش ملي ايران را برافراشته است نقش بسته است . مرد يوناني سرباز پارسي را به زير پاي انداخته است ولي مرد پارسي با اينكه به زير پاي مرد يوناني افتاده ولي هنوز پرچم ايران ( كه بسيار شبيه به درفش كاوياني است ) را بلند نگاه داشته است و نگذاشته كه سرنگون شود . زيرا عقيده ايرانيان بر اين بوده كه در هيج شرايطي اين نشان ملي نبايد به زير پاي بيافتند و سرنگون شود .

جام كشف شده از نبرد مرد يوناني و مرد پارسي و درفش ايرانيان

پرچم در زمان شاهنشاهي و امپراتوري اشكاني

با اندوه بسيار بدليل آنكه شاهنشاهان اشكاني تاريخ و اقدامات خود را گسترده تبليغ نكرده بودند و همان اسناد اندكي كه از آنان به جاي مانده است توسط دودمان شاهنشاهي ساساني نابود گشت اطلاعات ما در اين باره بسيار اندك است . ولي آنچه كه مورخين از خرابهاي معابد و كاخهاي آنان بدست آورده اند درفش ارتش شاهنشاهي و كشوري ايران بنفش و احتمالا با طلا و نقره مزين شده بوده است . پارت ها بدون ترديد در قرن دوم ميلادي داراي بيرقي ابريشمي بسيار شكوهمند بوده اند . زيرا روميان بارها در كتب خود بر شكوه اين بيرق غبطه خورده اند روي آن نقش اژدهايي نقش بسته بوده . اين درفش در بالاي نيزه اي بلند قرار داشته است كه عده اي بر اين باور هستند عقاب در زمان اشكانيان نيز از مظاهر قدرت و شكوه كشوري بوده است .

پرچم در زمان شاهنشاهي و امپراتوري ساساني:

در سنگ نگاره هاي شاهنشاهان ساساني , چندين بيرق ملي به جاي مانده است كه در هنگام تاجگذاري و لشگر كشي ها برافراشته مي شده است . در بيشابور سنگ نگاره اي وجود دارد كه متعلق به شاهنشاه شاهپور دوم است . پرفسور هرتزفلد آنرا رمز گشايي نمود و درفش ملي ايران را در آن روزگار بيرقي بلند با پارچه اي دراز تشخيص داد .

نقاشي اي از كتيبه هاي ساساني و درفش كاوياني در بيشابور

آمين مارسلن مورخ نامدار رومي در مورد بيرق ايران در زمان شاهنشاهان ساساني نوشته است : وقتي ايرانيان مي خواسته اند وارد نبرد با دشمنان شوند بيرق آتشين خود را بلند مي نمودند و در مواردي خود شاهنشاه در راس سپاه وارد كارزار مي شد .

پرچم شاهنشاه بهرام چهارم از يك ميله افقي بلند كه دو شراره ضخيم به آن آويخته شده بوده تشكيل گرديد بود . در بالاي آن حلقه اي كوچك قرار داشت . به عبارتي ميتوان گفت كه هر يك از شاهنشاهان ايران در زمان ساساني درفش مخصوص خود داشتند ولي در باطن

همگي شبيه به يكديگر و در كل شبيه همان درفش كاوياني است .

درفش ملي كاوياني

* كريستنسن در كتاب تاريخ ساسانيان درباره بيرق ايران نوشته است : هر كدام از قسمت هاي ارتش شاهنشاهي ساساني را گند مي ناميده اند تقسيمات كوچكتر از آنرا درفش و از آن كوچكتر را وشت ميخوانده اند . هر درفش ( يا قسمتي از سپاه ) بيرق خواصي داشته اند كه شبيه مربعي بوده است كه بر فراز ميله اي بلند قرار داشته است . بعضي از شاهنشاهان در ميان سپاه بروي تختي زرين مي نشسته اند كه درفشهاي گوناگوني در كنار تخت وي به احتزاز در آمده بوده و بعضي ديگر سوار بر اسب در راس ارتش قرار داشته اند .

* در كتيبه ارزشمند نقش رستم كه صحنه به خاك افتادن امپراتور روم ( والرين ) در برابر شاهنشاه ايران را نشان مي دهد شاهپور اول با قدرت و شكوهي بي مانند بر روي اسبي نشسته است و امپراتوري روم در برابرش به خاك افتاده و درخواست پوزش نموده . در پشت اين سنگ نگاره و در پشت نقش شاهپور پارچه اي موج دار ديده مي شود كه همان بيرق و درفش ايران است .

بيرق ايران پس از يورش تازيان

شير نماد ملي و قدرت ايران

تنديس شير سنگي كشف شده در پاسارگاد ( در زمان شاهنشاهي كورش بزرگ )

تنديس نبرد شير ايراني با اقوام ديگر ( در زمان شاهشناهي داريوش بزرگ )

سنگ تراشيهاي پرسپوليس كه نشان از برتري ايران بر كشورهاي ديگر دارد

شير و خورشيد نيز بي گمان يكي ديگر از نشانها هاي ملي ايران است كه سابقه اي بسيار كهن دارد . كهن ترين پيشينه اين اثر ملي مربوط به استوانه اي است مربوط به پادشاه سوسه تر پادشاه ميتاني است كه در حدود 1450 سال پيش از ميلاد سلطنت مي كرده است . در اين استوانه شكل خورشيد با بالي گشوده نمايان است و ميله اي در وسط آن قرار دارد و دو شير در طرفين آن واقع است . آثار ديگر هخامنشان و چندين سنگ نگاره از شير نشان از قدرت كشور ايران دارد . همانطور كه بسيار از كشورها نمادي از حيوانات را براي خود مي دانند ايران پس از اسلام شير و خورشيد باستاني را كه در گذشته و شاهنشاهان باستاني نيز مورد احترام و نماد قدرت بوده را برگزيده اند و امروزه هم بسياري از ايرانيان آنرا تنها نماد ملي ايران مي دانند .

استوانه پادشاه ميتانی به سال 1450 پيش از ميلاد درباره نماد شير و خورشيد

نگاره ارزشمند تنديس ميترا و شير و خورشيد باستانی موزه آرميتاژ لنين گراد با سال 400 پيش از ميلاد

پيکر شيری که شمشيری در کمر دارد و متعلق به پهلوانی به نام شکرالله قهرودی است . شبيه همين سنگ در مهاباد اردستان کشف شد.

نخستين تصوير بر روي پرچم ايران

در سال 355 خورشيدي 976 ميلادي كه غزنويان، با شكست دادن سامانيان، زمام امور را در دست گرفتند، سلطان محمود غزنوي براي نخستين بار دستور داد نقش يك ماه را بر روي پرچم خود كه رنگ زمينه آن يكسره سياه بود زردوزي كنند. سپس در سال 410 خورشيدي (۱۰۳۱ميلادي ) سلطان مسعود غزنوي به انگيزه دلبستگي به شكار شير دستور داد نقش و نگار يك شير جايگزين ماه شود و از آن پس

هيچگاه تصوير شير از روي پرچم ملي ايران برداشته نشد تا انقلاب ايران در سال 1979 ميلادي .

افزوده شدن نقش خورشيد بر پشت شير

در زمان خوارزمشاهيان يا سلجوقيان سكه هائي زده شد كه بر روي آن نقش خورشيد بر پشت آمده بود، رسمي كه به سرعت در مورد پرچمها نيز رعايت گرديد. در مورد علت استفاده از خورشيد دو ديدگاه وجود دارد، يكي اينكه چون شير گذشته از نماد دلاوري و قدرت، نشانه ماه مرداد ( اسد ) هم بوده و خورشيد در ماه مرداد در اوج بلندي و گرماي خود است، به اين ترتيب همبستگي ميان خانه شير ( برج اسد ) با ميانه ی تابستان نشان داده مي شود. نظريه ديگر بر تاًثير آئين مهرپرستي و ميترائيسم در ايران دلالت دارد و حكايت از آن دارد كه به دليل تقدس خورشيد در اين آئين، ايرانيان كهن ترجيح دادند خورشيد بر روي سكه ها و پرچم بر پشت شير قرار گيرد

پرچم در دوران صفويان

در ميان شاهان سلسله صفويان كه حدود 230 سال بر ايران حاكم بودند تنها شاه اسماعيل اول و شاه طهماسب اول بر روي پرچم خود نقش شير و خورشيد نداشتند. پرچم شاه اسماعيل يكسره سبز رنگ بود و بر بالاي آن تصوير ماه قرار داشت. شاه طهماسب نيز چون خود زاده ی ماه فروردين ( برج حمل ) بود دستور داد به جاي شير و خورشيد تصوير گوسفند ( نماد برج حمل ) را هم بر روي پرچمها و هم بر سكه ها ترسيم كنند. پرچم ايران در بقيه ی دوران حاكميت صفويان سبز رنگ بود و شير و خورشيد را بر روي آن زردوزي مي كردند. البته موقعيت و طرز قرارگرفتن شير در همه ی اين پرچمها يكسان نبوده، شير گه نشسته بوده، گاه نيمرخ و گاه رو به سوي بيننده. در بعضي موارد هم خورشيد از شير جدا بوده و گاه چسبيده به آن. به استناد سياحت نامه ی ژان شاردن جهانگرد فرانسوي استفاده او بيرق هاي نوك تيز و باريك كه بر روي آن آيه اي از قرآن و تصوير شمشير دوسر علي يا شير و خورشيد بوده، در دوران صفويان رسم بوده است. به نظر مي آيد كه پرچم ايران تا زمان قاجارها، مانند پرچم تازيان ، سه گوشه بوده نه چهارگوش

پرچم در عهد نادرشاه افشار

نادر كه مردي خود ساخته بود توانست با كوششي عظيم ايران را از حكومت ملوك الطوايفي رها ساخته، بار ديگر يكپارچه و متحد كند. سپاه او از سوي جنوب تا دهلي، از شمال تا خوارزم و سمرقند و بخارا، و از غرب تا موصل و كركوك و بغداد و از شرق تا مرز چين پيش روي كرد. او تجاوز افغانها را از ايران كوتاه نمود . در همين دوره بود كه تغييراتي در خور در پرچم ملي و نظامي ايران بوجود آمد. درفش شاهي يا بيرق سلطنتي در دوران نادرشاه از ابريشم سرخ و زرد ساخته مي شد و بر روي آن تصوير شير و خورشيد هم وجود داشت اما درفش ملي ايرانيان در اين زمان سه رنگ سبز و سفيد و سرخ با شيري در حالت نيمرخ و در حال راه رفتن داشته كه خورشيدي نيمه بر آمده بر پشت آن بود و در درون دايره خورشيد نوشته بود: ” المك اللهسپاهيان نادر در تصويري كه از جنگ وي با محمد گوركاني، پادشاه هند، كشيده شده، بيرقي سه گوش با رنگ سفيد در دست دارند كه در گوشه بالائي آن نواري سبز رنگ و در قسمت پائيتي آن نواري سرخ دوخته شده است. شيري با دم برافراشته به صورت نيمرخ در حال راه رفتن است و درون دايره خورشيد آن بازهمالمك اللهآمده است. بر اين اساس ميتوان گفت پرچم سه رنگ عهد نادر مادر پرچم سه رنگ فعلي ايران است. زيرا در اين زمان بود كه براي نخستين بار اين سه رنگ بر روي پرچم هاي نظامي و ملي آمد، هر چند هنوز پرچمها سه گوشه بودند.

سپر بدست آمده از ارتش نادر شاه افشار

دوره ی قاجارها، پرچم چهار گوشه

در دوره قاجار كه ميتوان گفت يكي از ننگين ترين دوره هاي تاريخي ايران بوده است و ايران به مرز فروپاشي و تجزيه و خرافات هاي ساختگي مذهبي و هزاران گرفتاري ديگر نائل شد و در دوران آغامحمدخان قاجار، سر سلسله ی قاجاريان، چند تغيير اساسي در شكل و رنگ پرچم داده شد، يكي اين كه شكل آن براي نخستين بار از سه گوشه به چهارگوشه تغيير يافت و دوم اين كه آقامحمدخان به دليل دشمني كه با نادر داشت سه رنگ سبز و سفيد و سرخ پرچم نادري را برداشت و تنها رنگ سرخ را روي پرچم گذارد. دايره سفيد رنگ بزرگي در ميان اين پرچم بود كه در آن تصوير شير و خورشيد به رسم معمول وجود داشت با اين تفاوت بارز كه براي نخستين بار شمشيري در دست شير قرار داده شده

بود. در عهد فتحعلي شاه قاجار، ايران داراي پرچمي دوگانه شد. يكي پرچمي يكسره سرخ با شيري نشسته و خورشيد بر پشت كه پرتوهاي آن سراسر آن را پوشانده بود. نكته شگفتي آور اين كه شير پرچم زمان صلح شمشير بدست داشت در حالي كه در پرچم عهد جنگ چنين نبود. در

زمان فتحعلي شاه بود كه استفاده از پرچم سفيد رنگ براي مقاصد ديپلماتيك و سياسي مرسوم شد. در تصويري كه يك نقاش روس از ورود سفير ايران ابوالحسن خان شيرازي به دربار تزار روس كشيده، پرچمي سفيد رنگ منقوش به شير و خورشيد و شمشير، پيشاپيش سفير در حركت است. سالها بعد، اميركبير از اين ويژگي پرچم هاي سه گانه ی دوره ی فتحعلي شاه استفاده كرد و طرح پرچم امروزي را ريخت. براي نخستين بار در زمان محمدشاه قاجار ( جانشين فتحعلي شاه ) تاجي بر بالاي خورشيد قرار داده شد. در اين دوره هم دو درفش يا پرچم به كار مي رفته است كه بر روي يكي شمشير دو سر امام علي و بر ديگري شير و خورشيد قرار داشت كه پرچم اول درفش شاهي و دومي درفش ملي

و نظامي بود در سال ۱۲۵۲ هجري قمري در زمان محمد شاه قاجار نظام نامه اي تدوين شد كه درباره پرچم ايران چنين نوشته است : پس براي هر دولتي نشاني ترتيب داده اند . دولت ايران را هم نشان شير و خورشيد متداول بوده است و هم اكنون نيز همين است . قريب سه هزار سال بلكه بيشتر از زمان زرتشت همين علامت بوده زيرا نشان آفتاب و نيروي شگفت انگيز خداوند است و شير هم نشان از قدرت و هم براي آنكه اكثر شهرهاي ايران در اقليد چهارم واقع است و حركت شمس هم در فلك چهارم است از اين جهت شير و خورشيد را تغيير ندادهاند و همان قرار سابق امروز برقرار است

دانلود فایل pdf

شمشاد امیری خراسانی

شناخت تاریخ و فرهنگ ایران به نمونه ورود به دنیایی است که جز عشق و افتخار و گاهی اندوه چیزی انتظار ما را نمی کشد ، شاید تاریخ ما در حافظه ژن های ما ذخیره شده است تا بتوانیم با آن آگاهی به خود و فرا خود را گسترش دهیم .

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا