آشنایی با عید نوروز
درودی بی پایان به تمام ایرانیان و ایران دوستان و تمام فارسی زبانان و تمام کسانی با ما ریشه فرهنگی یکسانی دارند
سال نو یعنی فراموشی غم ها و کینه ها و شروعی دوباره پر از شادی
سال نو یعنی تمام مشکلاتت رو به فراموشی ببری و سال جدید را با زندگی جدید، پر از شادی شروع کنی
نوشتار نسبتا کامل از عید نوروز و مناسبت هاش و عمو نوروز خودمون آماده کردم به امید خدا سالی پر از شادی و سربلندی برای میهن عزیزمان
نوروز، جشن ايرانيان از روزگاران كهن پر شكوه ترين جشن بهاری در جهان بوده است. نوروز بهارانه ای است كه روايت های تاريخ درباره پيدايش آن بسيار گوناگون است
اما بايد پيشاپيش بدانيم كه نوروز يك عيد و جشن كهنسال و بسيار باستاني است كه از نياكان آريايي ايرانيان بدان ها رسيده و مسلما” پيش از زردشت نيز اين جشن برگزار مي شده است و شايد بتوان گفت كه آيين نوروز از سده هاي سيزدهم و چهاردهم پيش از ميلاد و حتي اوايل هزاره دوم پيش از ميلاد مرسوم بوده است.
اما درباره داستان ها و افسانه هايي كه در منشاء ايجاد و نسبت دادن آن به جمشيد به پادشاه دوره هاي اساطيري ، بايد در نظر گرفت كه بدون شك در ذهن و خاطره مردم ايران زمين برخي پيشامدهاي تاريخي مهم وجود داشته است كه بر اثر گذشت زمان رنگ باخته و به صورت افسانه در آمده بوده است.
…
علت بناي كاخ ها وايوان ها و تالارهاي تخت جمشيد در صفه در دامنه كوه رحمت در نزديكي شهر شيراز در ذهن مردم ايران باز مانده بود . آنها مي دانسته اند كه ميان بنياد اين معبد عظيم يا شهر آيين با برگزاري آيين نوروز و مهرگان كه هر دو جنبه كاملا” ملي و ديني و نجومي داشته و نيز گرد آمدن درباريان و بزرگان ايران زمين و كشورهاي گوناگون در اين محل مقدس ارتباطي وجود داشته و نيز خاطره هايي از مراسم تحويل خورشيد به برج حمل و رصد و تابيدن نخستين پرتو خورشيد در بامداد نخستين روز تابستان بزرگ و فرارسيدن سال نو اجرا مي گرديده است به يادها باز مانده بوده است. بدينسان با برقراري ارتباط ميان ساختن و پديد آوردن تخت جمشيد براي اجراي برخي مراسم و انجام دادن برخي محاسبات نجومي و رصد و اندازگيري هاي مربوط به وضع خورشيد درنوروز و مهرگان و برگزاري جشن ها و ايين هاي مخصوص به اين مناسبت ها و مربوط ساختن آن با واژه تخت و تابيدن خورشيد بر آن و نوروز گرفتن آن روز، همه روشن مي سازد كه اين داستان ها چگونه به وجود آمده اند و از كجا ريشه گرفته اند.
با در نظر گرفتن طول سال خورشيدي كه ۳۶۵ شبانه روز و ۶ ساعت ۱۲ دقيقه است و با توجه به رعايت نكردن سال كبيسه در گذشته هاي دور ، يعني اينكه هر سال را ۳۶۵ روز مي دانستند و اين ۶ ساعت را توجه نمي كردند ، بامرور گذشت سالها ، زمان شروع چرخش خورشيد از همان نقطه اوليه كم كم از اول بهار دور شد . بطوريكه بعد از گذشت ۱۰۰۰ سال به اندازه ۶۰۰۰ ساعت يا ۲۵۰ شبانه روز تفاوت پيدا كرد .
يعني بعد از گذشت ۱۴۶۱ سال شروع سال خورشيدي درست به همان دقيقه و همان روز اول بهار رسيد . و چون مردم اين موضوع را درك كردند به آن نوروز حقيقت گفتند و آن روز را جشن گرفتند و به عاليمان خبر دادند تا همه آگاه شوند
اكنون هنگام آن رسيده است كه بدانيم يك چنين نوروزي با اين خصوصيات يعني سالي كه حلول خورشيد به نقطه اعتدال ربيعي و نخستين دقيقه برج حمل در سر ساعت ۶ بامداد نخستين روز ماه فروردين يا برابر هخامنشي ان ( ادوكنيش ) انجام گرفت تنها در سال ۴۸۷ پيش از ميلاد به افق تخت جمشيد مي توانست اتفاق بيفتد
پس معلوم مي شود كه نوروز سال ۴۸۷ پيش از ميلاد يكي از آن نوروزهاي حقيقي بوده كه كيومرث و جمشيد و گشتاسب آن را درك كرده بودند
تخت جمشيد نيز از سي سال پيش براي تدارك چنين جشني به دستور داريوش با محاسباتي كه دانشمندان آن زمان محاسبه كرده بودند ساخته شد
و بدين سان پس از سالها و سده ها نوروز را در محل و موقع خود ثابت نگاه داشتند
بر اساس بعضی روايات، شاهان هخامنشی در قصرهايشان مینشستند و هدايای باارزشی را از نمايندگان استانهای مختلف دريافت میکردند. در صبح نوروز شاه لباس مزّين و زيبا میپوشيد و شخصی مشهور به خوشقدم (کسی که قدمش مبارک است) به حضور شاه رفته و بعد موبد موبدان همراه با يک فنجان طلايی و حلقه و سکه، يک شمشير و يک تيرکمان، جوهر و يک پَرِ بزرگ (قلم آن روز برای نوشتن) و گُل به حضور شاه رفته دعای مخصوص میخواند. سران بزرگ دولتی پُشت سر موبد وارد میشدند و هدايا را به شاه تقديم میکردند. شاه هدايای باارزش را به خزانه میفرستاد و بقيه را بين مردم تقسيم میکرد.
_________________________________________________________________
سفره هفت سين
در آيين هاي باستاني ايران براي هر جشن و يا مراسم مذهبي خواني گسترده مي شد كه در آن علاوه بر آلات و اسباب نيايش مانند : آتشدان ، ماهروي و برسم ، فراوردهاي فصل و خوراكي هاي گوناگوني نيز بر سر خوان نهاده مي شد. زيرا خوردن خوراك مذهبي يكي از رسم هاي ديني بود
عدد هفت از هفت امشاسپند در دين زرتشتی (اورمزد، وهمن، ارديبهشت، شهريور، سپندامذ، خورداد و اَمُرداد) گرفته شده
خانواده هاي ايراني هفت سين مي چينند كه حاوي مجموعه اي از نمادهاي استقبال از بهار است. هفت سين حداقل بايد حاوي هفت عنوان باشد كه با حرف سين شروع مي شوند
سبزه: تولد دوباره ، حيات نو و سبز بودن
سمنو: ثروت و فراواني و وفور
سنجد: عشق
سیر: دارو و درمان و بعنوان ماده اي گندزاد مي باشد
سیب: زیبایی و سلامت
سماق: رنگ طلوع آفتاب
سرکه قرمز : سن و صبر و عقل
سنبل: آمدن بهار و نشان دهنده زيبائي
سکه زرد : ثروت
- همچنين برسرسفره هفت سين شمع هايي روشن دربرابر آينه قرارمي دهند كه نشان دهنده آينده اي روشن است .
- تخم مرغ رنگ شده نيز نشانه باروري است .
- آينه نيز نمادي از خلقت است .
- ماهي قرمز نشانه زندگي است
از ديگر چيزهايی که بر سر سفرهی ايرانيان بوده نان به نماد فراوانی، شير تازه به نشان غذای نوزادی که تازه متولد شده و شمعدان که شمعها را به احترام آتش روشن میکردند میتوان نام برد.
درشب عيد، در بيشتر خانه هاي ايرانيان ، غذاي مخصوص عيد يعني سبزي پلو با ماهي تهيه مي شود.
_________________________________________________________________
شخصیت شناسی عمو نوروز
عمو نوروز هر سال آخرین روز زمستان اولین روز بهار با کلاه نمدیش زولفهای قرمز حنا بستَه مِثل ریشش با کمرچین آبی و شال خالخالی و شلواره گشادو گیوهٔ تَختِ از بالای کوه روبروی شهر با لبی خندان دلی شاد با عصای تو دستانش که نکیه گاه پیر مرد خستهٔ لب خندان است یواش یواش پایین میآید
نمادشناسی داستان عمونوروز و ننه سرما
در افسانهها عمو نوروز نماد طبیعت یا شاه یا فرد دیگری که برکت به زندگی مردم میآورد بودهاست و ننه سرما که همسر عمو نوروز است و همیشه منتظر آمدن وی است.
نمادشناسی در اقوام دیگر
معمولاً شخصیت زن به علت اعتقاد بر تاثیر پذیری در افسانهها با زمین هم هویت است و زن و زمین یکی هستند جز در بعضی از اساطیر مصری که زمین مذکر است. الهه که عاشق شاه است، او را انتخاب میکند و ننه سرما هم عمو نوروز را برمی گزیند.
افسانهها
دو دسته افسانه وجود دارد:
- در بعضی از افسانهها ننه سرما و عمو نوروز هیچگاه همدیگر را مشاهده نمیکنند و زن هیچوقت در زمان آمدن عمو نوروز بیدار نیست؛ آن قدر خانه را روفته و روبیده و کار کرده که خوابش بردهاست و زن صاحب خانهاست و مرد مسافر؛ و این سفر همیشه ادامه دارد.
در مورد دیگر تمام موارد مشابه است با این تفاوت که عمو نوروز و ننه سرما همدیگر را فقط در آخرین لحظات تغییر سال میبینند و شانس با هم بودن را فقط در آن زمان دارند.
نمونه داستان عمو نوروز و ننه سرما
روایت یک: یکی بود، یکی نبود. پیر مردی بود به نام عمو نوروز که هر سال روز اول بهار با کلاه نمدی، زلف و ریش حنا بسته، کمرچین قدک آبی، شال خلیل خانی، شلوار قصب و گیوه تخت نازک از کوه راه میافتاد و عصا به دست میآمد به سمت دروازه شهر.
بیرون از دروازه شهر پیرزنی زندگی میکرد که دلباخته عمو نوروز بود و روز اول هر بهار، صبح زود پا میشد، جایش را جمع میکرد و بعد از خانه تکانی و آب و جاروی حیاط، خودش را حسابی تر و تمیز میکرد. به سر و دست و پایش حنای مفصلی میگذاشت و هفت قلم، از خط و خال گرفته تا سرمه و سرخاب و زرک آرایش میکرد. یل ترمه و تنبان قرمز و شلیته پرچین میپوشید و مشک و عنبر به سر و صورت و گیسش میزد و فرشش را میآورد میانداخت رو ایوان، جلو حوضچه فواره دار رو به روی باغچه اش که پر بود از همه جور درخت میوه پر شکوفه و گل رنگارنگ بهاری و در یک سینی قشنگ و پاکیزه سیر، سرکه، سماق، سنجد، سیب، سبزی، و سمنو میچید و در یک سینی دیگر هفت جور میوه خشک و نقل و نبات میریخت. بعد منقل را آتش میکرد و میرفت قلیان میآورد میگذاشت دم دستش. اما، سر قلیان آتش نمیگذاشت و همانجا چشم به راه عمو نوروز مینشست…
روایت دو: یکی بود، یکی نبود. نرسیده به دروازهٔ شهر خونهٔ ننه سرماست که یک دل نه هزار دل عاشق پیره مرده… قصشون قصهٔ امسال و پارسال نیستها… قصهٔ عشقشون هزارسالست نه دوهزارساله شایدم خیلی بیشتر… پیرزنه اول هربهار خورشید درومده، نیومده پا میشه جاشو جم میکنه خونه تکونی میکنه حیاط و آب و جارو میزنه به خودش حسابی میرسه پاهاشو حنا میزاره دستاش قرمز میشن هفت قلم از خط و خال گرفته تا سرمه و سُرخاب و زرک آرایش میکنه… تنبون قرمز و شلیته پرچین میپوشه مشک و عنبر به سر و صورت و گیسِش میزنه… چرا میخندید بی مروتا؟ آخه عاشقه… عاشقی که پیر و جون نداره… داره؟ فرشش رو مییاره میندازه رو ایون جلومنظر باغچه که پر از همه جور درخت میوه پر شکوفه و گلای رنگارنگ بهاری… تو یه سینی خوشگل و تمیز سیر و سرکه و سماق و سنجد و سیب و سبزی و سمنو میچینه تو یه سینیِ دیگه هفت جور میوهٔ خشک و نقل و نبات میریزه. پا میشه سریع منقلُ آتیش میکنه و قلیونُ مییاره دم دستش؛ اما سر قلیونُ آتیش نمیزاره.. چشم به در تا عمو نوروز بیاد و قلیونو آتیش کنه و دیدنش مهیا بشه… تو همین فکرا پیرزنه از خستگی خوابش میبره… عمو نوروز مییاد اما ننه سرما خوابه… چُرتِش پاره میشه… اَی دل غافل عمو نوروز اومد و رفت پیره زنه خوابش برده بود… عمو نوروز رفت تا یه سال دیگه؟… ای پیری پیری پیری….
برای دانلود کتاب عید نوروز بر روی تصویر زیر کلیک کنید
(تمامی این نوشته درون یک فایل پی دی اف)
درود
چند روز پیش درمورد جشنی شنیدم که ۵۰ روز بعداز عید نوروز گرفته میشه.
در این روز مردم همانند ۱۳بدر به گردش وطبیعت میرن.الان هم در قزوین این رسم وجود داره.
به این روز میگن ۵۰ بدر.
خواستم بدونم این مراسم ریشه در تاریخ وفرهنگ ایران باستان داره؟
سپاس بی نهایت از شما که به نظرات همه توجه میکنین.
پاینده باشید
درود بر بانوی بزرگوار
سپاس از مهرتان و همیاری شما
جواب دادن به دیدگاه هموطنان باعث فخر ماست و به نحوی سپاسگزاریست از لطف بازدید کنندگان
اما بانوی بزرگوار در مورد سوالتان
در ایران باستان هرروز ماه نامی داشته و در هر ماه یک روز که نام همان ماه بر روی آن روز بوده را جشن میگرفته اند و نکته جالب این پنجاه بدر فرمودید که میشود نوزدهم اردیبهشت ،آن روز یعنی ۱۹ در تمام ماه های سال با نام فروردین نام گزاری شده
۱۹ هر ماه ﻓﺮﻭﺭﺩﻳﻦ » ﻓﺮﻭﺷﯽ – ﻓﺮﻭﻫﺮ – ﺩﺍﺭﺍﯼ
ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﯼ ﺑﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﺳﺖ « ﺭﻭﺯ، ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﺰﺩﺍﻥ
ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎﻩ ﺍﻭّﻝ ﻫﺮ ﺳﺎﻝ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪﯼ ﺍﺳﺖ .
ﺟﻮﺍﻥ ﺑﺎﺩ ﺑﺨﺖ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺩﯾﻦ ﭼﻮ ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺩﯾﻦ ﻣﺎﻩ
ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ
» ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ «
و به نحوی همان بزرگداشت ماه فروردین است و قطعا این روز که فرمودید ریشه در آیین باستانی ما ایرانیان دارد
با سپاس از شما
پاینده باشید
درود
باسپاس بینهایت از پاسختون.ممنون که مارو از آیین های مختلف باستانیمون آگاه میکنین.
پاینده باشید
درود
سر سال نو هرمزفرودین/برآسوده از رنج تن دل زکین
بزرگان به شادی بیاراستند/می و جام ورامشگران خواستند
درود…سپاس کامیار عزیز
یک نفر همره باد
آن یکی همسفر شعر و شمیم
یک نفر خسته از این دغدغه ها
آن یکی منتظر بوی نسیم
همه هستیم در این شهر شلوغ
این کفایت که همه یاد همیم
مممممممممممممنننننننننننننووووووووووووون شمشاد جوووووون
سپاس سورنا جان از لطفت
درود برتو سپاس بیکر ان
سپاس بیپایان داود جان
همیاری شماست داوود جان که باعث دلگرمی ماست
برای شما سالی پر از موفقیت و شادی و سربلندی از خداوند منان آرزو میکنم