بانوان افتخار آفرین ایران زمین

زندگی نامه آزرمیدخت

آزرمی دخت، آزرم، آزرمی،(۶۳۰ یا ۶۳۱ میلادی- ؟) سی و دومین شاهنشاه ساسانی، دختر خسرو پرویز پس از خواهر خویش پوراندخت، لشکریان او را در تیسفون به پادشاهی برداشتند.

آزرمی دخت به معنی دختر پیر نشدنی است. فرمانروای خراسان، سپهبد فرخ‌هرمز که یکی از مدعیان جدی سلطنت بود، ملکه را به همسری خواست. در حالی که آزرمی‌دخت علناً وعدهٔ ازدواج به او داد، در نهان تدارک قتلش را دید (بنا به فرهنگ معین “چون آزرمیدخت نمی‌توانست علنا مخالفت کند”).

رستم فرخ هرمز، پسر فرخ‌هرمزد، به خون‌خواهی پدرش، لشکر به پایتخت کشید و پس از سرنگونی آزرمی‌دخت، ملکه ساسانی را نابینا کرد و کشت.

تاریخ طبری :

آزرمیدخت دختر خسرو پرویز پسر هرمز، پسر کسری انوشیروان بود. گویند از زیباترین زنان پارسی بود و چون به پادشاهی رسید گفت «روش ما همانست که پدر نیرومند ما داشت و هر که به خلاف ما رود خونش بریزیم.

گویند در آن هنگام بزرگ پارسیان فرخ هرمز، اسپهبد خراسان بود و کس فرستاد و خواست که آزرمیدخت، زن وی شود و او پیغام داد که روا نباشد ملکه زن کسی شود و می دانم که این کار برای انجام حاجت و رغبت خویش خواسته ای فلان شب پیش من آی.

فرخ هرمز معروف بود بزن خواستن و مولع بود بزنان.

فرخ هرمز چنان کرد و به شب موعود برنشست و به نزد وی شد و آزرمیدخت به سالار نگهبانان خویش گفته بود که به شب دیدار، وی را بکشند و در میدان پایتخت افکنند و صبحگاهان فرخ هرمز را کشته دیدند و ملکه بفرمود تا پیکر او را نهان کنند و بدانستند که خطایی بزرگ کرده بود.

رستم فرخزاد یا رستم فرخ هرمز، همان که به روزگار بعد یزدگرد سوم او را به جنگ عربان فرستاد به خراسان جانشین پدر بود و چون از کشتن وی خبر یافت با سپاهی بزرگ به مداین آمد و چشم آزرمیدخت را میل کشید و او را بکشت و به قولی زهر داد. مدت پادشاهی آزرمیدخت ششماه بود.

شمشاد امیری خراسانی

شناخت تاریخ و فرهنگ ایران به نمونه ورود به دنیایی است که جز عشق و افتخار و گاهی اندوه چیزی انتظار ما را نمی کشد ، شاید تاریخ ما در حافظه ژن های ما ذخیره شده است تا بتوانیم با آن آگاهی به خود و فرا خود را گسترش دهیم .

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
پارسين

اینکه این دو بانوى ایرانى به سلطنت رسیدند از افتخارات هر ایرانى است، در همان دوران در امپراطورى روم زنان حتى اجازه حضور در میادین سیاسى نداشتند.

یادمان نرود که در همین امپراطورى روم که اروپا و امریکا به آن میبالد،. در بعضى مواقع سزار ها حتى در مدت کوتاه چند روزه کشته و جانشین یکدیگر میشدند،.

در خیلى از موارد ، برادر به دست برادر و پدر به دست پسر و یا برعکس .

اما باز ما شاهد این نیستیم که جایگاه زن از شهروند درجه دومى تغییر کند.

در یک کلام ، تمدن. ایرانیان / پارسیان بود که چه در دوره هخامنشى و چه در دوره ساسانى زن را در حد مرد والا میدید.. حتى شاهد چنین چیزى در تمدن هاى اروپا نیز نیستیم.

حامد

برخی برای مترقی نشان دادن عصر ساسانی، به پادشاهی پوران دخت و آزرمی دخت استناد می کنند. مورخ برجسته دکتر پرویز رجبی سخنی درخور توجه در این زمینه دارد:
«پوراندخت و آزرمیدخت هر دو دختران خسرو پرویز ساسانی بودند که به شاهی رسیدند. اما سلطنت تشریفاتی و کوتاه مدت این دو زن که آلت دست صاحبان نفوذ و قدرت شده بودند، به این دلیل بوده که تمام مردان نسل شاهی در نزاع های درون دربار کشته شده بودند و خاندان شاهی «بی مرد» شده بود. این زنان خاندان شاهی بطور موقت و از روی ناچاری برای مدت کوتاهی به شاهی گمارده شده بودند تا برای معضل مهم و حیاتی «نبودن مرد» راه حلی پیدا شود. با اینکه در نهایت تصمیم بر آن می شود که نوه خسرو پرویز یعنی یزدگرد سوم به شاهی نشانده شود؛ اما سرنوشت تلخی برای آزرمیدخت رقم می‌ خورد. رستم فرخزاد که بعدها یکی از فرماندهان سپاه ایران در جنگ با اعراب شد، به آزرمیدخت تجاوز می کند و سپس او را کور می کند و می کشد. »
بنگرید به : رجبی، پرویز، هزاره‌های گمشده، جلد پنجم، تهران، ۱۳۸۲، صفحه ۳۹۵ تا ۴۰۲

دکمه بازگشت به بالا