موسیقی در ایران باستان
ایرانیان از همان دورانی که با سایر همنژادان خود یعنی طوائف آریائی در آغوش دشت و دمن بسر میبردند با نغمههای جانبخش موسیقی و خواندن سرود و عبارات منظوم،آن کشش و سروری را که دیدار مناظر دلپذیر طبیعت و آسمان صاف و نیلگون و رنگهای گوناگون افق،در هر پگاهی و شامگاهی بوجود میآورده، نمودار میساخته اند. انگیزههائی را که زیبائی و فریبندگیهای این زندگی بی بند و بار و آزاد، در آغوش طبیعت، برای این مردم بوجود میآورده و با آهنگهای دلنواز غمزدا از دهان آنها بیرون میآمده، تاریخ در اثر نداشتن خط نتوانسته است آنها را ضبط نماید. اگر هر آینه ضبط شده بود، امروز ما از نحوه اندیشه و احساسات و تألمات آنان گنجینههای گرانبهائی داشتیم و لازم نبود به حدس و مظنَّه متوسل شویم. همانطور که بقایای آثار هنریشان، گنجینههای فرهنگی ارزنده و جالب را برای ما بیادگار گذارده است.
وجود قطعات مسجَّع و منظومی در ریگ ودا و اوستا، دو اثر دینی و ادبی کهن آریای هند و ایران و موسیقی و رقص رایج در میان هندیان که از تشریفات مذهبی آنان بوده است، بخوبی وجود و اهمیت این هنر را در قبائل آریائی نمودار میسازد. یک بخش مهم از اوستا «گاثاها» مشتمل بر نیایش و سرودهای مذهبی است که با آهنگهای مخصوص و تشریفات ویژه ای هنگام نیایش اهورمزدا خوانده میشد، و سرودهای اوستا برای پذیرش حافظ مردم که از خط و سواد بی بهره بودهاند، آسان و موزون بوده و بعلاوه مفاهیم گفتهها هنگامی که منظوم و با آواز ادا میشد، در دلها بیشتر اثر میکرده است.
از تاریخ موسیقی ایران در ادوار خیلی دور و حتی در دوره هخامنشی و اشکانی همانطور که گفته شد بواسطه در دست نبودن مدارک، مانند بعضی دیگر از تمدن این سرزمین، اطلاعات کافی و موثقی در دست نیست و همچنان تاریک و مبهم مانده است، ولی با در نظر گرفتن تمدن نژادی و ارتباط با تمدن سایر کشورهای همسایه و تابعه که فی الجمله اشاره ای بدانها شد، میتوان تصور کرد که نوازندگان و خوانندگان و موسیقی دانانی داشته اند و با در نظر گرفتن ذوق و استعداد سرشار ایرانیان که بوجود آورنده کاخهای عظیم که از زیبائی و شکوه و هنر و تزئینات سرآمد کاخهای زمان خود و پیش از آن بوده اند، به پیشرفت آنان در این فن نیز میتوان معتقد و مطمئن شد، منتها همانطور که هم اکنون گاهی نوازندگان قطعاتی میسازند و هنرنمائی مینمایند در حالی که از اصول و قواعد علمی این فن اطلاعات کافی ندارند، در گذشته هم تصور میرود که چندان مقیَّد باجراء قواعد و ارتباط اصوات و الحان نبوده اند.
قسمتی از اطلاعات ما را در این باره روایات تاریخ نویسان یونانی و گفتههای شاهنامه فردوسی و کتابهای دینیو مختصری از اشیاء و آلات موسیقی که احیاناً در کاوشها بدست آمده، تشکیل میدهد. هرودوت تاریخ نویس یونانی مینویسد: «ایرانیان برای تقدیم نذر و قربانی بخدا و مقدسات خود مذبح ندارند و آتش مقدس روشن نمیکنند، بر قبور شراب نمیپاشند، ولی یکی از موبدان حاضر میشود و یکی از سرودهای مقدس دینی را میخواند.» شاید مقصود هرودوت همان قطعات گاتاهای اوستا بوده است.
گزنفن تاریخ نویس دیگر یونانی نوشته است: «کوروش بزرگ هنگام حمله به سپاهیان آشور بنا بر عادت خود سرودی آغاز کرد که سپاهیان با صدائی بلند توأم با ادب و احترام دنبال آنرا خواندند، وچون سرود بپایان رسید، آزادمردان با گامهای برابر، با نظم و ترتیب تمام براه افتادند.» در جای دیگر مینویسد: «کوروش برای حرکت سپاه چنین دستور داد که صدای شیپور، علامت حرکت و عزیمت خواهد بود و همینکه صدای شیپور بلند شد باید همه سربازان حاضر باشند و حرکت کنند.» و همچنین مینویسد، «در نیمه شب که صدای شیپور عزیمت و کوچ کردن بلند شد کوروش سردار سپاه را فرمان داد تا با همراهان خود در جلو صفوف منظم سپاهیان قرار گیرد.
بعد کوروش گفت همینکه بمحل مقصود رسیدم و حملات دو سپاه نزدیک شد، سرود جنگی را میخوانم و شما بی درنگ پاسخ مرا بدهید.» هنگام حمله چنانکه گفته بود کوروش سرود جنگ را آغاز کرد و سپاهیان همگی با وی هم آواز شدند. سایر تاریخ نویسان یونانی نوشته اند که: «پادشاهان ایران هنگامی که بر خوردن طعام مینشستند، دسته ای از کنیزان به خنیاگری مشغول میشدند ورامشگری میکردند و میرقصیدند، نوازندگان و خنیاگران کشورهای تابعه چون بابل و هند و مصر در دربار بوده اند و بطوریکه نوشته اند در جنگ «ایسوس» پس از شکست داریوش سوم سیصدو بیست زن نوازنده ضمن اسیران بدست پارمنیون سردار اسکندر افتاد. آتنه مورخ قرن سوم میلادی از قول دوریس تاریخ نویس قرن چهارم پیش از میلاد، درباره تشریفات جشن مهرگان نوشته که: «در ان جشن در حضور شاهنشاه نوازندگان و خوانندگان به نوازندگی و خوانندگی میپرداخته اند.»
در سال ۱۳۳۶ خورشیدی، ضمن کاوشهای باستان شناسی پیرامون آرامگاه اردشیر سوم هخامنشی در تخت جمشید یک شیپور بلند فلزی که اینک در موزه تخت جمشید نگاهداری میشود، بدست آمد. بلندی این شیپور ۲۰ر۱ متر و قطر دهنه آن پنجاه سانتیمتر میباشد. این نوع شیپور را در قدیم «کرنا» یا «کارنای» یعنی (نای جنگی) مینامیده اند که هنگام جنگ بکار میرفته است. کار یعنی جنگ (کارزار از همین واژه است) و نای همان نی میباشد.
در دوران قدیم و عهد هخامنشی دو دسته آلات موسیقی معمول بود: بعضی برای رزم و پاره ای جهت بزم. سازهای رزمی عبارت بوده است از کوس، کرنا، نی، شیپور، سنج و درای. فردوسی در شاهنامه بچند نوع آن اشاره کرده است:
جهان پر شد از ناله کرنای
تبیره بر آمد بهر دو سرای
تبر خون و شب گون و زرد و بنفش
همی آسمان بر زمین داد بوس
همی کوه را دل برآمد زجای
هوا تیره گشت از فروغ درفش
برآمد دو نای و آوای کوس
زآواز شیپور و زخم درای
\\\
تبیره زنان برگرفتند راه
خروشیدن سنج و هندی درای
خروشی برآمد ز ایران سپاه
بابر اندر آمد دم کَّرنای
\\\
تبیره برآمد بهر دو سرای
همی آسمان آندر آمد زجای
بدانگه که لشگر بجنبد ز جای
زبس ناله بوق و کوس و درای
پادشاهان و امیران و سران قوم و سپاه پس از هر جنگی و هنگام صلح و صفا مجالسی میآراستند که خالی از می و جام و خواننده و نوازنده و رامشگر نبوده است، همانطور که فردوسی گفته:
بر آسود از رنج تن، دل زکین
می و جام و رامشگران خواستند
ز راهش جهان پرز آوای نوش
سر سال نو هرمز فرودین
بزرگان بشادی بیاراستند
به فرمانش مردم نهاده دو گوش
درباره مجلس بزم فرویدون فرموده است:
که دو آلت بزم شاهی بجوی
به پیمان جام و برآوای خوان
بدانش همه دل زدای من است
چنان چون سزد در خور بخت من
بکرد آنچه گفتنش بدور رهنمای
هم اندر خورش با گهر مهتران
بفرمود شاه آفریدون بدوی
نبیدآر و رامشگران را بخوان
کسی کو برامش سزای من است
بیار انجمن کن بر تخت من
سخن را چو بشنید از کدخدا
می روشن آورد و رامشگران
گاهی برای فتح و فیروزیها و ترغیب شاهان بکشور گشائی و سرکوبی شورشیان،همین خوانندگان و سرودسازان و سرود خوانان، نقش مهمی را ایفا میکرده اند که در اشعار فردوسی منعکس میباشد. از آنجمله تشویق و ترغیب کاوس است برای فتح مازندران. خواننده و نوازنده در این سرود، پرده زیبائی از آب و هوا و چهار فصل معتدل و خواستهها و مواهب این سرزمین شاداب در ذهن شاه مجسم میسازد:
برآورد مازندرانی سرود
همیشه برو بومش آباد باد
نه گرم و نه سرد و همیشه بهار
همیشه پر از لاله بینی زمین
همه ساله باز شکاری بکار
همه نامداران زرین کمر
بکام از دل و جان خود شاد نیست
به بربط چوبایست برخاست رود
که مازندران شاه را یاد باد
هوا خوش گوار و زمین پرنگار
دی و بهمن و آذر و فرودین
همه ساله خندان لب جویبار
بتان پرستنده با باغ و رز
کسی کاندران بوم آباد نیست
در شاهنامه منعکس است که وقتی بیژن داخل چادر منیژه میشود، نوازندگان را میطلبد و میگساری میکند و نوازندگان ایستاده بربط و چنگ مینوازند و آوازه میخوانند. منیژه جوان را بکاخ خود میخواند و از نو جشنی بر پا میسازد که در آن ششصد غلام، رباب میزدند و آواز میخواندند و می در جامها میریخته اند.
کریستن سن از قول شاهنامه فردوسی نقل کرده که: «می و موسیقی نیروی تازه ای بفکر برای نوشتن میدهد
[important]
همچنین این نوشته ها توصیه می شود:
موسیقی در شرق وایران (اینجا کلیک کنید)
موسیقی در ایران باستان۱ (اینجا کلیک کنید)
[/important]
تاریخ عرب همواره با شعر و موسیقی و تأثیر سحرانگیز آن عجین بوده است. قبل از ظهور اسلام اشعار عرب روی دیوار کعبه نوشته می شد و بعد از اسلام با صدای بلال حبشی اولین اذان که دارای موسیقی فوق العاده ای است شنیده شد. موسیقی در مراسم خاص خانواده های عرب مثل عروسی یا عزا دیده می شود همچنین اعراب با آوازهای آیینی در مراسم زائرین مکه از آنها استقبال می کنند. در این گفتار به نقش موسیقی در زندگی اعراب و تأثیر آن در علم و سیاست و فرهنگ آن اشاره شده و برخی نت ها و آوازهای مهمی که در موسیقی آنان مشهور می باشد ذکر گردیده.کلید واژه: موسیقی عرب، موسیقی آیینی، صالح المهدی.هرکس که تاریخ مردم عرب را از زمان های دور مطالعه کرده باشد، نمی تواند منکر شود، که تاریخ این مردم همواره به طور متمایز و مشخصی با هنر و ادبیات عجین بوده است. اشعار متعددی از ادبیات عرب به دست ما رسیده، که به مراسم عکاظ در مکه باز می گردد. پیش از ظهور اسلام و در قرن ششم میلادی این اشعار بر روی دیوار مقدس کعبه که به دست حضرت ابراهیم ساخته شد، نوشته شده بود؛ مشهورترین خوانندگان آن زمان این اشعار را می خواندند.از دیگر مظاهری که اهمیت موسیقی و آواز را در آن دوره نشان می دهد، حضور خوانندگان حُدی در کاروان های بازرگانان عرب است، این کاروان ها شبه جزیره عربستان را از شمال به جنوب و به عکس می پیمودند. گروه حُدی خوانان با خواندن به نوبت و مداوم شتران را همراهی نموده، از خستگی آنها در طول راه جلوگیری می نمودند. بنابراین وجود خوانندگان حُدی از ضروریات بوده است، زیرا در جایی که کشاورزی به دلیل خشکی آب و هوا تقریباً ناممکن بود، داد و ستد ستون اصلی اقتصاد عرب را تشکیل می داد.پس از ظهور اسلام حضرت محمّد(ص)، بلال حبشی را به دلیل صدای فوق العاده اش برای اذان گفتن برگزید. اذان پنج نوبت در روز گفته می شد. نخستین آن هنگام سپیده صبح بود، وقتی که مؤمنان به صدای زیبای مؤذن از خواب برمی خاستند. در قرن هفتم هجری اذان در پرده اصفهان خوانده شد، منشأ پرده اصفهان ایران و منطقه خاورمیانه است، حال آنکه در شمال آفریقا و اندلس انتخاب پرده اذان به عهده مؤذن بود.موسیقی روز به روز جایگاه مهم تری در دیگر فعالیت های اجتماعی پیدا می کرد. ۱.در زندگی مذهبی مسلمانان، مسیحیان و دیگر مذاهب، موسیقی مجموعه ای از نمایش های مذهبی را شامل می شد،که در فرقه های مختلف صوفیانه ارائه می گردید. ۲.در طول حیات انسان از تولد تا مرگ در مراسم و جشن هایی که در رابطه با او برگزار می شد، موسیقی حضور داشت.۳. در زندگی شغلی، موسیقی، کارگران را به هنگام کار، قصه گویان را به هنگام بیان حکایت، و روان پزشکان را به هنگام روان درمانی همراهی می کرد.۴. در عرصه سیاسی زندگی، موسیقی بهترین وسیله برای جمع شدن مردم گرد یک تفکر یا یک شخص بود.۵. نهایتاً موسیقی بهترین همراه برای طالبان علوم و فنون بود؛ همه قوانین علوم و ادبیات به نظم در آمده، بدین صورت مهیای به آواز خواندن می شدند.
ای حسین:
بدترین موسیقی هاآنست که صدای بیگانه درکشورت طنین اندازشود!
میدانی چه می گویی؟
من دارم از فرهنگ اهوازی خودم میگم تو چیکار داری خب تو کل جهان اعراب رو به ذوق موسیقی میشناسن
درود
کاش قدر موسیقی ایرانی رو بیشتر بدونیم….
جایی خوندم در اوستا در بخش یسناها اومده که پزشکان باستان از موسیقی ایرانی برای درمان بعضی بیماریها هم بهره میبردند!
سپاس از شما