اوضاع فرهنگی و اجتماعیِ ایرانیان باستان
فرستنده نوشتار:ضیاء طرقدار
گفتنی است که در جامعه ایرانی عهد زرتشت ، زنان از موقعیت ممتازی برخوردار بودند ، آنها با کمال آزادی و با روی گشاده در میان مردم ظاهر شده و صاحب ملک و زمین می شدند و می توانستند در آن تصرفات مالکانه داشته باشند و همچنین زنان به وکالت از سوی شوهر اختیار رسیدگی به کارهای او را داشتند .
در دوره هخامنشیان به ویژه بعد از داریوش اول مقام زنان به خصوص در میان طبقه ثروتمندان تنزل یافت ، اما زنان فقیر چون برای کارکردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند ولی در مورد زنان دیگر گوشه نشینی زمان حیض( قاعدگی) ، که اجتناب ناپذیر بود ، رفته رفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعی آنان را فرا گرفت و این خود مبنای پرده پوشی در میان مسلمانان به شمار می رود .
در آئین زرتشت دوشیزگان و پسران عزب به ازدواج و تشکیل خانواده ترغیب شده اند بنا به مندرجات اوستا ، مردی که زن دارد بر آنکه عیال اختیار ننموده فضیلت دارد .
و مردی که خانواده ای را سرپرستی می کند بر آنکه خانواده ندارد فضیلت دارد .
…
مولف کتاب مبانی تاریخ اجتماعی ایران نیز معتقدند که در جامعه روزگار زرتشت پیامبر ، زنان از موقعیت ممتازی برخوردار بوده اند : زنان نیز همچون مردان در سراسر این فعالیت ها شرکت می کنند و تا کنون سندی که مبیین تمایز و برتری چشمگیر مردان آریائی نسبت به زنانشان باشد به دست نیامده است ، بر عکس سند های کافی در دست است که نشان دهنده نقش والای اجتماعی زنان در امور سیاسی و روحانی و حتی رزمی است ، گروهی از اطرافیان زرتشت که نخستین مبلغان دین اویند از بانوان بودند ، همسر او نخستین گرونده بود و زنان دیگری نیز بودند که در اوستا ستوده شده اند .
در افسانه و تاریخ از بانوانی یاد شده است که به پایگاه پادشاهی در یک جامعه متحرک و سخت کوش رسیده اند ، چنانکه همای چهرآزاد نمونه ای از ایشان است . در بخشهای بسیاری از اوستا نام بانوانی آمده است که به نیکی ستوده شده اند و در یسنا ، هات هفت ، از اهورا مزدا درخواست می شود (( شهریاران نیک )) چه مرد و چه زن به ما اعطا فرماید . بر طبق مندرجات اوستا جامعه ایرانیان دوران کهن به سه طبقه آثروان ( روحانیان)، و رتشتران ( ارتشتاران ) ، و استریوشان ( کشاورزان ) ، تقسیم می شد .
همه جا از گفتار نیک ، کردار نیک ، و اندیشه نیک ایرانیان سخن رفته است . ایرانیان به اطفال خود از سن پنج سالگی تا بیست سالگی فقط سه چیز می آموختند : سواری و تیراندازی و راستگوئی . دروغگوئی را بدترین عیب می دانستند ، دروغگو به دوزخ یا سرای ناپاکان و دروغ پردازان ( دروجادمونار) می رفت و گویا دروغ معانی مختلفی داشته است . پس از آن قرض داری را زشت ترین معایب می دانستند زیرا معتقد بودند که مقروض مجبور است دروغ بگوید . مغان و آموزگاران به کودکان می آموختند که دروغ نگویند ، وام نستانند ، بد کرداری و ستمگری روا ندارند ، میهن و رهبر خود را دوست بدارند ، وفادار و مردم دوست باشند ، می خواره و شکمباره ، گدامنش و هرزه داری و ژولیده و چرکین بار نیایند . پارسیان که در امور دینی ، با دیده اغماض و بردباری به ادیان دیگر ملل می نگریستند و خود آنان هم به توحید متمایل بودند ، عملا به اقوام موحد ، که در رأس آنها یهودیان بودند توجه داشتند .
اگر دین ، جامعه و حتی دولت یهود توانست خیر خواهانه پایدار بماند و بعد ها پیشرو مسیحیت گردد ، تا حد بسیار مدیون سیاست خیر خواهانه ایران هخامنشی است . گزنفون مورخ یونانی می نویسد : که پارسیان اطفال خود را در دادگاهها حاضر می کردند تا محاکمات را گوش کنند و با دادگستری آشنا شوند . ایرانیان به عدالت اهمیت بسیار می دادند . (۱).
در مسیحیت ، سقوط و هبوط آدم و گناه اولیه او علت اصلی بدبختی های ابناء بشر بوده و هست و گناه پدران به دوش فرزندانشان افتاده است . و عیسی مسیح ، برای نجات بشر آمده و با قبول رنج و کشته شدن ، بالای صلیب ، خواست بشر را نجات دهد . این باورها به کلی با دین زرتشت بیگانه اند .
آنها با پایه های بنیادی دین زرتشت ناسازگارند . زیرا : نخست ، گات ها در همه جا سفارش می کند ، خرد خود را به کار برید و بکوشید که عارف به نیک و بد شوید . گات ها مردمان را ندا می دهد که دانش و معرفت خوب و بد را پیدا کنند ، تا بتوانند راه درست را از بد بشناسند ، دوم آن که اشو زرتشت به مردمان اندرز می دهد که با پیروی از راه (( اشا )) و با خرد برای رسیدن به بی مرگی کوشش کنند . بنابراین خردمند شدن و جاودانگی چیزهایی است که اهورا مزدا برای آدمیان می خواهد . سوم آن که اهورا مزدا هیچ گاه خشم نمی کند و انتقام نمی گیرد و از کسی هم ترسی ندارد . او بر همه چیز آگاه است ، و هیچ کاری از دید او پنهان نمی ماند .
چهارم آن که هر کس بهره کار خود را می برد و فرزند ، مجازات گناه پدر را نمی بیند . آزادگی گزینش و ستیز با بدی و همکاری با اهورا مزدا ، در مرکز مفهوم زرتشتی تاریخ قرار دارد . در نتیجه ، فلسفه زرتشتی با جبر و تقدیر مخالف است ، هر کس سازنده آینده خود است . هم چنین در مفهوم تاریخی دین زرتشتی همه ی افراد ، فرد به فرد ، ارزش دارند . زیرا هر فرد باید بتواند به آزادی تصمیم بگیرد ، انسان در مرکز است و نه تنها خود باید با بدی مبارزه کند بلکه باید در راهنمایی گمراهان هم بکوشد . اهورا مزدا خرد است و به همه آدمیان خرد ارزانی کرده است ، تقلید و پیروی کورکورانه ، در سنت زرتشتی نیست . گات ها ، همه جا سفارش می کند که از خرد ، در امور چاره جویی شود . از جهت رابطه آفریننده و آفریده ، انسان همکار خداوند است و این همکاری از این روست که خداوند پرتوی از قدرت اخلاقی خود را در آدمیان به ودیعه گذاشته است و آدمی را در تصویر اخلاقی خود خلق کرده است .
البته انسان می تواند از همکاری خداوند سر پیچی کند . در اسلام ، انسان عبدالله است . در مسیحیت انسان فرزند خدا است . در دین زرتشت انسان همکار خداست و به همین جهت ، بین خداوند و انسان به جای حق مالکیت و یا حق ابوت ، حق مشارکت وجود دارد . تساوی حقوق زن و مرد شناخته شده است . در گات ها ، هر جا اشوزرتشت مردم را برای شنیدن پیامش فرا می خواند ، از زن ( نایری ) و مرد ( نا ) جداگانه نام می برد . همچنین او ، زن و مرد را هنگام اختیار همسر در رده برابر قرار میدهد . نبودن واژه برده ، در گات ها نشانه ای دیگر است که اشوزرتشت چنین بنیادی را قبول نداشته است در حالی که در مذاهب ابراهیمی از برده و بنیاد بردگی سخن به میان آمده است .
راست است که همه مذاهب سفارش به آزادی برده کرده اند ولی هیچ کدام بردگی را حرام اعلام نکرده اند و احکامی ناظر به بردگی در آن کتاب ها وجود دارد . دین زرتشت را باید نخستین دین حقوق بشر خواند . دین زرتشت با رهبانیت و ترک دنیا ، ازدواج نکردن و ریاضت ، مخالف است . دین زرتشت روی سه هویت فردی ، هویت دینی ، و هویت اجتماعی تکیه دارد . دین زرتشت مبارزه جویی اخلاقی را سفارش و مبارزه جویی بدنی را محکوم می کند . مبارزه اخلاقی ، نخست باید در درون انسان صورت گیرد . پس از پیروزی انسان بر نفس بدی ، برای راهنمایی دیگران می توان اقدام کرد . خود سازی مقدم بر جامعه سازی است . داریوش بزرگ در کتیبه بیستون می نویسد : اهورا مزدا جهان را آفرید ، مردمان را آفرید ، شادی را آفرید و شادی را برای مردمان آفرید .فرهنگ ایرانی زرتشتی ، فرهنگ شادی است . ( ۲).
می دانیم که داریوش به کارکرد درست دستگاه قضایی و عدالت و دادگستری اهمیت زیادی می داد و قوانینش تا مدت ها پس از انقراض امپراتوری هخامنشی در ایران ، اجرا می شد . هرودوت می نویسد : قضات منتخب شاه از میان پارس ها ، تا روز مرگ در مقام خویش انجام وظیفه می کردند ، مگر آنکه به دلیل نادیده انگاشتن عدالت ، از کار برکنار شوند . هرودوت خاطر نشان می کند که یک پارسی اصیل هیچ گاه از خدای خویش برای خود چیزی نمی خواهد بلکه شاه را دعا می کند و خوشبختی همگان را آرزو دارد و در این نیایش خود را عضوی از جمع می داند . هرودوت مدعی است که ایرانیان نه معبدی داشتند ، نه قربانگاهی و نه تصویر و تندیسی از خدایان .
بدیهی است از دیدگاه یک وقایع نگار یونانی ، حق با او است : ایرانیان فاقد آن معابد پُر ازدحام و محراب های پر از مجسمه های خدایان بودند . آنان بر روی ایوان های مقدس ، سکوهایی می ساختند و مراسم در فضای باز برگزار می گردید و به دلیل آتشی که روی سکوها روشن می کردند ، آن را آتشکده می نمامیدند ، آتشی که در جایگاه های خاصی در ایوان حفظ می شد و همیشه روشن بود . ( در دوره ساسانیان ) علی رغم وجود یک دیوان عدالت ، غالباً روحانیون به امور قضایی رسیدگی می کردند ، چون قانون و مقررات کشور تنگاتنگ به مذهب وابسته بود .
اما در حالی که روحانیون وظیفه قضاوت در شهرها را بر عهده داشتند ، در روستاها کار قضاوت را (( کدخدا )) یا مالک روستا انجام می داد . در این عصر ( عصر ساسانیان ) ، مردگان را تا زمان پوسیدگی کامل اعضاء و جوارح ، در (( برج های سکوت )) قرار می دادند و سپس استخوانها را در پارچه ای پیچیده و در محفظه هایی که به همین منظور ساخته می شد ، می گذاشتند و در دخمه هایی حفر شده در دلِ کوه ها ، یا اتاقک های خاص دفن می کردند . دستگاه سلطنت ، اشراف و روحانیون ، زیر بنایی را تشکیل می دهند که کشور بر آن استوار است . بنایی که تحسین تاریخنگاران عرب را برانگیخت که در آن الگویی از فن سیاست و کشورداری را می دیدند. (۳).
………………………………………………………
منابع :
( ۱ ) – مقدمه ای بر ساختار اجتماعی و فرهنگی ایران باستان – دکتر علاء الدین آذری دمیرچی – انتشارات مرآتی – تهران ۱۳۷۳- صفحات : ۹۰ ، ۹۱ ، ۹۲ ، ۹۴ ، ۱۲۱ ، ۱۲۲ ، ۱۲۳ ،
( ۲ ) – دیدی نو از دینی کهن – فلسفه زرتشت – دکتر فرهنگ مهر – نشر جامی – تهران ۱۳۷۴ – صفحات : ۵۳ ، ۵۴ ، ۵۶ ، ۶۵ ، ۶۶ ، ۶۷ ، ۶۹ ، ۷۰ ،
( ۳ ) – تاریخ ایران – از آغاز تا اسلام – رومن گیرشمن – ترجمه : محمود بهفروزی – جامی – چاپ چهارم – ۱۳۸۸ – صفحات : ۱۴۷ ، ۱۴۹ ، ۱۵۲ ، ۳۰۴ ، ۳۲۶ ، ۳۴۰ ،
………………………………………………………
[important]
مشخصات فرستنده و نوشتار
گرد آورنده : ضیاء طرقدار
نگارنده : ضیاء طرقدار
وبلاگ نگارنده: پیوند(اینجا را بفشارید)
[/important]
خیلی عالی بود من با استفاده از این مطالب توانستم تحقیقی که داشتم را نیمی به سر برسانم خیلی خیلی تشکر از سایت بسیار عالی و اموزنده تان .
با سلام و عرض خسته نباشید و با تشکر از مطالب خوب و با ارزش شما که در امر تاریخ کشورمان مطالب خوب و با ارزشی در اختیار دوستداران فرهنگ و هنر و تاریخ کشور عزیزمان ایران قرار می دهید