Rokhshai, the first assistant of Iranian artificial intelligence Rokhshai, the first assistant of Iranian artificial intelligence
Antiquities and historical values

Homer's "Iliad" and "Odyssey". (Trojan War)

Homer's "Iliad" and "Odyssey" were written in the 9th century BC.(Homer 886 BC)

The poem "Odyssey" and works such as "Telegoni", which is one of the epic poems, as well as "Aeneid" by Roman Virgil and some other works, all deal with the consequences of the Trojan War..

پوستر فیلم جنگ تروا

Trojan War
وقتی تمام خدایان المپ در جشن ازدواج با شکوه پلیوس و تتیس دعوت شدند؛ در هنگامه ی جشن ، اریس ( الهه ی نزاع ) که دعوت نشده بود سر رسید و سیب زرین نفاق را در میان مهمانان افکند که روی آن نوشته بود : (برای خوب ترین)
سه الهه ، یعنی هرا، آتنا و افرودیته ادعا کردند که این سیب به آنها تعلق دارد. چون در این مورد به توافق نرسیدند و زئوس نیز میل نداشت خود در این مسئله اصمیمی اتخاذ کند، این سه الهه را به کوه آیدا ، واقع در نزدیکی شهر تروا در ساحل شرقی مدیترانه فرستاد تا از چوپانی به نام پاریس بخواهند که در این مورد داوری کند .

پاریس، پسر پریام پادشاه تروا بود، اما هنگامی که همسر پریام، هکوبا، او را در شکم داشت، خواب دید مشعلی به دنیا خواهد آورد که از آن مارهایی جاری خواهند شد. بنابراین هنگامی که فرزند خود را به دنیا آورد، به یک خدمتکار دستور داد که او را به کوه آیدا ببرد و بکشد. اما خدمتکار به جای آنکه بچه را بکشد او را بالای کوه رها کرد تا بمیرد. چوپانان یا رمه داران او را نجات دادند و بزرگش کردند.
هنگامی که پاریس به فراز کوه به چراندن گوسفندان مشغول بود، هرمس، سه الهه را برای داوری به نزد او هدایت کرد.
هر یک از آنها به او وعده دادند که چنانچه انتخاب شوند (به عنوان بهترین ) پاداشی به او خواهند داد.
هرا وعده ی ثروت و قدرت
آتنا وعده ی نیروی نظامی و خرد
و افرودیته عشق زیباترین زنان جهان را به او وعده دادند.
وی با اعلام پیروزی افرودیته، خشم پایان ناپذیر دو الهه ی دیگر را برانگیخت، و از آن پس به دشمنان سازش ناپذیر تروا تبدیل شدند.
پس از این ماجرا ، پاریس به تروا بازگشت و نیروی پهلوانی و زیبایی شگفت انگیز او ، علاقه ی پدر و مادر واقعی اش را جلب کرد و آنها به زودی هویت او را دریافتند و او را با شور و شعف به خانه بازگرداندند !

زیباترین زن جهان، هلن، دختر زئوس و لیدا بود. بسیاری از پادشاهان و اشراف زادگان در آرزوی ازدواج با او بودند، و پدر میرای او تونداریوس، پیش از آنکه نام خواستگار موفق را اعلام کند، همه ی آنها را سوگند داد که به انتخاب هلن گردن بگذارند و چنانچه روزی هلن ربوده شد، به یاری همسرش بشتابند.
هلن با ملنائوس پادشاه اسپارت ازدواج کرد، و هنگامی که پاریس به ملاقات آنها رفت، آنها صاحب دختری به نام هرمیونه بودند. منلائوس از پاریس استقبال کرد، اما پاریس مهمان نوازی او را با ربودن هلن و فرار کردن به تروا پاسخ داد. منابع مختلف در مورد نقش هلن در این ماجرا تبیین های متفاوت ارائه کرده اند: اینکه او به رغم میلش دزدیده شده است، یا افرودیته اشتیاق به پاریس را در دل او انداخته و دیوانه اش کرده است، و یا پیچیده تر و از همه ی اینها ، اینکه او هیچگاه به تروا نرفته ، و یونانیان به خاطر یک توهم به یک جنگ ده ساله کشیده شده اند.

 

منلائوس از کلیه خواستگاران پیشین هلن، و سایر پادشاهان و اشرافزادگان یونانی درخواست کرد که برای لشکرکشی به تروا و باز گرداندن همسرش او را یاری دهند. فرماندهی نیروهای یونانی را آگاممنون، پادشاه میسنی و برادر بزرگتر ملنائوس بر عهده داشت. پهلوانان یونانی از کلیه سرزمین ها و جزایر به بندر اولیس وارد شدند، و در آنجا تصمیم گرفتند از طریق دریای اژه به تروا بروند. در فهرست بزرگ کشتی ها در اوایل ایلیاد مبدا و اسامی رهبران ذکر شده است.

اودوسئوس پادشاه ایتاکا بر این پیشگویی آگاه بود وه اگر به تروا برود به مدت بیست سال باز نخواهد گشت . (روایت ادیسه) و لذا هنگامی که پالامیدس طلایه دار برای بردن او آمد، دو قاطر را به یک گاو آهن بست و در امتداد ساحل شروع به شخم زدن ماسه ها کرد. اما هنگامی که پالامیدس، مسر خردسال اودوسئوس را در مقابل مسیر قاطر ها قرار داد، او بلافاصله مهار قاطر ها را کشید و رازش فاش شد.

والدین آشیل، پلیوس و تتیس ، مایل نبودند پسر جوانشان به این اردو بپیوندد، زیرا می دانستند که چنانچه او به تروا برود خواهد مرد.
به منظور گریز از این سرنوشت، او را به اسکوروس فرستادند، و در آنجا در هیات یک دختر در میان دختران پادشاه، بسر می برد.
باری ادوسئوس دریافته بود که یونانی ها بدون آشیل هیچ گاه تروا را تصرف نخواهند کرد.
بر اساس روایتی از این داستان اودسئوس در هیات یک بازرگان به دربار راه یافت ، و اشیاء خود را در مقایل زنان دربار گسترد؛ در میان این جواهرات و منسوجات سلاح هایی نیز وجود داشت که آشیل به آنها علاقه ای افشاگرانه نشان داد. در منبعی دیگر افشا شدن هویت آشیل را با صدای طبل جنگی ذکر کردند.
به هر روی این قهرمان شناخته شد و به آسانی پذیرفت که با اودوسئوس به ناوگان های جنگی در حال آماده شدن بپیوندد.

Bahareh Karimi's collection of mythological studies

Rokhshai, the first assistant of Iranian artificial intelligence Rokhshai, the first assistant of Iranian artificial intelligence

Shamshad Amiri Khorasani

Knowing the history and culture of Iran is like entering a world where nothing awaits us except love and honor and sometimes sadness, maybe our history is stored in the memory of our genes so that we can use it to expand self-awareness and self-awareness. .

Related Articles

Subscribe
Notify of
guest

0 Comments
Inline Feedbacks
View all comments
Back to top button