ایران باستانکوروش بزرگ (کوروش شناسی)

پدرم ، کوروش ، آسوده بخواب که ما بیداریم…

درود بر ایران و ایرانی

این نوشتار سخن دل است و پیشگفتاری برای یکی از نوشتارهای آتی من که کوشش خواهم کرد تا زودتر برای فرزندان ایران منتشر کنم. گاهی به هر بهانه ای یاد چیزهایی می افتم و بیشتر که به آنها می اندیشم  ناگهان حسی در درونم ندا می دهد که سخنم را با کسی بگویم و اکنون می خواهم سخنم را با فرزندان ایران واگویه کنم. راستش را بخواهید شب پیش داشتم از تلویزیون سریال یوسف پیامبر را می دیدم. دیدم که چگونه زندانیان و بردگان در مصر باستان به بیگاری گرفته می شده اند و به زور شلاق و شکنجه آنان را وادار به کارهای سنگین می کردند و ناخود آگاه بیاد فرعون های مصر و در برابر آنها پادشاهان پارسا و جوانمرد ایران زمین افتادم. به یاد کوروش بزرگ هخامنشی که ایرانیان او را ((پدر)) می نامیدند.

jmlrffa60xmsylzw8c5f[1]

 به یاد داریوش بزرگ هخامنشی که راه پدر را دنبال کرد و مردم کشورش در آرامش و آسایش تمام زندگی کردند. به این می اندیشیدم که پیش از زمان همان کوروش بزرگ ، همان پدر بی مانند و پیش از آنکه مصر به قلمرو امپراطوری ایران پیوست شود ، فرعون های مصر اهرام و کاخ های خود را بدست بردگان ،  با زور و بی رحمی می ساختند.

300px-All_Gizah_Pyramids[1]

images[9]

images[11]

 …

مردان و زنان را به بیگاری می گرفتند و آنقدر از آنها کار می کشیدند که این آدمیان بخت برگشته ، جان می سپردند و دسته دسته در گورهای دسته جمعی مدفونشان می کردند و این در حالی بود که در زمان پادشاهی همان پدر مهربان یعنی کوروش بزرگ و جانشینان او اگر کسانی به کار گماشته می شدند ، با میل خویش کار کرده و دستمزد می گرفتند و این برگرفته از لوحه های گلین است که از خزانه تخت جمشید بدست آمده اند.

????? ??????? ??? ?????

کارگران و استاد کاران و هنرمندان و سنگ تراشان و درودگران و صورتگران و همه وهمه کسانی که در ساخت بنا ها و کاخ های پرشکوه و حتی جاده ها و آبراهه هایی مانند کانال سوئز که به دستور داریوش بزرگ کنده شد ، همه اینها در ازای دریافت دستمزد بوده است.

boyvoewe2ubxu4w7ciy[1]

در تاریخ نگاشته شده است که پادشاهان ایران در دوران هخامنشیان برای کسانی که در هنگام کار آسیب می دیدند و نقص عضو می شدند تا پایان عمرشان دستمزد می دادند و اگر کسانی در بین کار بر اثر سانحه ای جان خود را از دست می دادند ، خانواده هایشان برای گذران زندگی به مشکلی بر نمی خوردند و با خیال آسوده زندگی خود را دنبال می کردند زیرا که قانون ایران زمین هزینه های زندگی این افراد را پیش بینی نموده بود. همانند بیمه های امروزی. به راستی که باید هخامنشیان را نخستین پدید آورندگان ((بیمه)) در دنیا دانست. در زمان همان پدر دلسوز بود که از کار کردن زنان آبستن جلوگیری می شد و برای زنانی که قرار بود فرزندی بدنیا بیاورند حقوق و مزایایی پیش بینی شده بود و این ها همه از کاردانی و بزرگی و بزرگواری پادشاهان پارس بود.

 

منشور کورش بزرگ 

 

آیا او همان پدر بزرگواری نبود که در سال ۵۳۸ پیش از میلاد مسیح ، در برابر دیدگان ملت بزرگ بابل با آوایی رسا فریاد زد :

…تا روزی که زنده هستم ، نخواهم گذاشت مردان و زنان را به نام های برده و کنیز و به نام های دیگر بفروشند ، و این رسم زندگی باید از گیتی رخت بربندد…

 

آه…پدرم ، کوروش ، آسوده بخواب که ما بیداریم…

بدرود

 

 

شمشاد امیری خراسانی

شناخت تاریخ و فرهنگ ایران به نمونه ورود به دنیایی است که جز عشق و افتخار و گاهی اندوه چیزی انتظار ما را نمی کشد ، شاید تاریخ ما در حافظه ژن های ما ذخیره شده است تا بتوانیم با آن آگاهی به خود و فرا خود را گسترش دهیم .

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

40 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
شماره 3004

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت آقای امیری و دوستان خوبشون در پارسیان دژ.متن بسیار زیبا و روشنگری بود؛اما در مورد جمله آخر:هرگز نخواب کوروش ای مهر آریایی
بی نام تو وطن نیز نام و نشان ندارد
درود بر همه ایرانیان پاک نهاد

کوروش کبیر

واقعا عالی بود ممنون از زحماتتون

آرش کمانگیر

دوستان بیایید برای کودکانمان نام های پارسی بگذاریم تا هر جای دنیا بودند همه به ایرانی بودنش پی ببرند.نام های پارسی زیبا تر از نام های عربیست.

کوروش پدر ایران

درود به اقا شمشاد و کاربران پارسیان دژ
لطفا موضوع(پارسیان در افریقا)را به این سایت اضافه کنید
در شرق افریقا مردمانی زندگی میکنند که خود را از فرزندان بازرگانان پارس میدانند انها میگویند ما از فرزندان کسانی هستیم که شیرازی اند.البته انها رسم های متفاوتی دارند
لطفا به خواهش کسی که در سایت شما سابقه داره عمل کنید
تادیداری دیگر بدرود

AMIRREZA

یه دست و جیغ هورا واسه سینا!

هورااااااااااااااااااااااااااا……………………………

سینا

داداش چیو آسوده بخواب!!
چطور آروم بخوابه وقتی که مردمش از ثروت دارن با فقر زندگی میکنن!
می دونید سالانه صد وبیست هزار میلیارد درآمد حرم امام رضا(ع) هست ولی بعضی بچه ها دارن گرسنه می خوابن!!

چطور آروم بخوابه که اختلاف طبقاتی داره تو کشورش بیداد میکنه!!
یکی با پورشه یکی با دمپایی پاره!

چطور آروم بخوابه که زنان کشورش بدحجاب شدنو دارن رو به بی بندو باریو فاحشگی میرن!!
چطور آروم بخوابه وقتی مردم کشورش باهم دشمنن!
چطور آروم بخوابه وقتی کل کشور فقط شده تظاهر و دروغ!
چطور آروم بخوابه وقتی جوونای با استعداد کشور به جای آباد کردن خاک ایران تو خونه نشستن یا تو خیابون سیگار میکشن!
چطور آروم بخوابه وقتی مردمش به خاطر ده هزارتومن پول شناسنامه هاشونو میفروشن!!

چطور؟؟

من که می خوام یه کاری کنم کوروش آسوده بخوابه!! می خوام باعث پیشرفت خاکم بشم تو تخصص خودم!! می خوام کارم رو درست انجام بدم مثل پدر بزرگانم!! این کارو میکنم!

مینا

حرف دلم رو زدی .درود بر تو

امنی

درود بر تو ای آریایی.بیایید همه چنین باشیم.گفتار نیک پندار نیک کردار نیکهمین گزاره زیبا روالگوی زندگیمون بگذاریم

دل کوچیکه&غم زیاد

انان که با افکاری پاک و فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست چرا که جاودانند…
کوروش زنده باد. درود بر شما

AMIRREZA

داداشا خیلی تند نرین من خودم ایرانی ام و عاشق تاریخمون ام باید قبول کرد که بدی های اقوام اریایی رو هم دید:
مثلا همین هند که بقل دستمونه و سفید پوستاش از اقوام اریایی اند . باور کنید که خیلی اهل تبعیض تبقاتی اند یا یهودی های اشک نازی که اون ها هم در اصل اریایی اند یاخیلی موارد دیگه که خودتون بیشتر در جریان اید .
منم کامل مثل افراد دو اتیشه فکر می کردم ولی با خوندن کتاب /اری این چنین بود ای برادر / دکتر علی شریعتی یکم نگاهم عوض شد !!
یه دقیقه فکر کنید اریایی بودین اما از افراد سطح پایین بعد چه طور می تونستین ان همه نا برابری رو تحمل کنید.
بهتره بگم من با نحوه مسلمان شدن اریایی ها و چیره شدن چند تا عرب خر به خودمون مخالفم !!!!؟؟؟
اما اسلام ناب در حالت کل واسه ادم های تلاشگر خیلی خوب بوده و بعد اسلام اریایی ها با استعداد به دلیل حمایت دین از علم و ادب یه جهش بزرگ تر از قبل کردن و تقریبا ۹۰ درصد علم جهان رو دست گرفتن…..
به امید روزی که حدیث پیامبران در موردمون محقق بشه و دوباره علم وادب جهان رو دستمون بگیریم با این تفاوت که بعلت خودخاهی هایمان انحصاریش نکنیم و در اختیار تمام بنده های درست خدا قرار بدیم!!!!
انشا الله…………………..

آریوبرزن

فرزندی از سرزمین پارس نتیجه قیام گران مدافع به سرکردگی کی لهراس و از نوادگان اولین خان بویراحمد ملک خان بزرگ مدافع دلیر ایران در ۱۴ نسل پیش ، رگه ای قیام گر و حق جو از سلسله ای برخاسته از هخامنشیان که باز درفش کاویان را با یاری ایزد برضد ظلم و برای عدالت با یاری مردم دلیر حق جوی برخواهیم افراشت.

s

اما حیف که فرهنگ اریایی و جشن های اصیل ایرانی پس از حمله ی اعراب به ایران ازبین رفت کوروش برای مدتها یادش از خاطر ایرانیان رفت و نام های اصیل ایرانی همینطور جمشیدو کاوه و درفش کاویانی هم که در نبرد قادسیه سوزانده شد (این درفش بقدری در بین ایرانیان عزیز و مایه ی افتخار بود که با سوزانده شدن ان روحیه ی سپاه ساسانی از هم پاشید)
تا این که بعد از سالها تاریخ نگاران انگلیسی و غربی در زمان پهلوی اطلاعات ناقص و نا کاملی از شواهد بدست امده از تاریخ پرشکوه ایران به مادادند براستی ما از تاریخ پر شکوه ایران چه میدانیم تقریبا هیچ اکنون هم که خلیج فارس راهم کرده انند خلیج ع.ر.ب.ی.

بردیا

درود بر هموطنان عزیز
از سایت زیباتون واقعاً سپاس گذارم.باید این مطالب را جهانی کنیم تا دنیا بداند ایران چگونه کشوری بوده و چه شده
بدرود

دوستدار کوروش

درود بر پدر ایران زمین کوروش بزرگ

اختای

– ایران ؛ آیین و فرهنگ/دکتر محمودرضا افتخارزاده / تهران .انتشارات رسالت قلم . ۱۳۷۷ خورشیدی .
Dr.Mahmoud Reza Eftekharzadeh / IRAN : Religion & Culture (The Avestaic Writing of the Iranian ancient history ). Iran . Tehran . Resalat Qalam Publication .1377
پژوهشی گسترده در اسناد آیینی باستان با بیش از ۵۰۰۰ رفرنس . از پیدایش جامعه آریایی تا پایان دوره ساسانی . شامل : مقدمه ای بر ایران شناسی . جامعه آریایی . نهضت زرتشت . پس از زرتشت . انسان و جهان ایرانی . جهان بینی ایرانی . سوشیانت موعود نهایی . خلق و خوی ایرانی . ملیت ایرانی . زن در میراث دینی .

۱برای آشنایی با این کتاب
فصل اول(ص۱۱۲الی۱۲۱) را بصورت کامل بخوانید:
جامعه آریایی [۱] در آستانه نهضت زرتشت
هزارۀ نخست[۲] پیش از میلاد*

از دوران بلند کوچ، هزاره یا سده هایی گذشته وجدایی بزرگ نیزقرنها است صورت گرفته است؛ صدها سال است که دسته هایی با خیل خدایان شان شیوا واندرا و… پی در پی به ان سو واین سوی سند رفته اند وسرشتی دیگر یافته اند؛ برخوردار از مواهب وسبکبار و بردبار ، فرو رفته در خلسه های ناب عرفانی ، ترانه های دل انگیز ریگ ویدا را سروده اند.[۳] و دسته هایی در چهار سوی فلات پهناور جای یافته اند واین گستره گسترده را آئیرین[۴] نام نهاده اند. ساکنان بومی این سرزمین به یاری بهرام [۵] قتل عام شده اند ودیگر وجود خارجی ندارند، سیاهان بومی جنوب و گندمگون میانه در این قوم غالب مستهلک شده اند،[۶] تمدن نیمه بومی – ابزاری این سرزمین که ریشه در هزاره ها دارد و سیر کند تکاملی خود را پیموده و به مرز فرهنگ و هنر هم رسیده بود حال در اختیار آریاییان قرار دارد . تنها آنسوی دوردست و صعب العبور البرز است که تا حدودی از گزند آریایی مصون مانده و در اختیار ساکنان بومی سفید پوست است .
اکنون هزاره های پس از دورۀ بارانی است ، در گذر هزاره ها کویرها یکی پس از دیگری در حال ظهورند ، تنازع بقا و بقای اصلح همچنان با قهر و خشم و کین حاکم است.
آریاییان مغرور وخشن ، قبیله قبیله در سوسوی سرسبز این سرزمین در کناره چشمه ها و رودها وکرانه دریاچه ها و پهنه دشتها وجنگلها با خدم و حشم و گله های برده و اسب و گوسفند و گاو و شتر و دیگر حیوانات اهلی و وحشی جا بجا میشوند.
روزگار درازی است که جمشید آمده است و گوشت خواری و خونخواری و تباهی و ویرانی زمین را به آریاییان اموخته است،[۷] همو بود که هزارن گاو و گوسپند و اسپ و شتر را مذبح خدایان بر بلندای کوهها قربانی کرد[۸] و این سیره و سنت دیرین آریایی شده بود و شاید همو بود که برای حفظ میراث مادی و معنوی و اصالت خون و نژاد خاندان و قبیله، سنت خیتودت را پدید آورد.
خدایان آریایی در آسمان و زمین و ارواح و نیاکان گاه و بیگاه ، قربانی و شراب هوم میطلبند و هرروز و گاه هرلحظه به نام خدایی و رضایت روحی ، گاو و اسپ و گوسپند و شتر بسیاری قربانی میشود . هوم[۹] این گیاه هماره سبز فلات ، با عصاره تند و تیز و تلخ و سیاهش شراب خدایان و ارواح نیاکان را میسازد و ازاینرو بسیار محترم و مقدس است ، چه عصاره اش شراب است و تفاله اش برنده بوی بد مشکهای پوست و پوستهای پوشاک.
ترس از طبیعت و حیوانات وحشی درنده و گزنده وکشنده ؛ مارهای هولناک سرخ وسیاه و افعی های رعب انگیز واژی های مرگ آور شاخدار[۱۰] ،وهیولای تاریکی وبیم و هراس، هولی شگفت در دلها افکنده است و تنها آتش[۱۱] چاره ساز است. این شعله سوزان و سرکش از روزگاران دراز کوچ و لحظه های بی شمار بیم و هراس، هماره یک مشخصه آریایی بوده است. آتش وآتشدان میانگاه چادر و خانه، نگهبان شبهای ترس و لرز و روشنی بخش لحضه های تیره وتار و وگرما بخش فصلهای بلند یخبندان[۱۲]، واین است که به مرز تقدیس وتعظیم رسیده است .
دیر زمانی است که هوشنگ آمده وپوشاک را از پوست ببر وسنجاب وقاقم و روباه و… آموخته است.[۱۳] مردان؛همه تنومند و چالاک ، جامه از پوست ببر[۱۴] به تن و پاپوش پوست به پا دارند، اما دستها و رانها تا مچ برهنه است. زنان[۱۵]؛نگهبان آتش و هیزم کش آتشدان خانه و نگهدار گله و رمه و آورندۀ فرزند نر، نیز پوستین پوش تا تا پا ، کودکان نیز چون پدارن جنگاور و چالاک، میپرورند و پوستین میپوشند. اینان اشراف آریایی اند .
خدایان و ارواح نیاکان در آسمان و زمین همچنان بیصبرانه خون وشراب میطلبند، شکار بیرویه و قهر آمیز همچنان ادامه دارد تا خوراک و پوشاک فراهم آید،چراکه رمه های گوسپند و گله های اسپ و شتر و گاو از آن خدایانند و مشخصۀ اشرافیت آریایی. حرث و نسل گیاه و حیوان در شرف نابودی است . این وضع ، هزاره هاست ادامه دارد. تمدن ابزاری نتوانسته مانع شکار و نابودی گیاهان و درختان شود. خلق و خوی آریایی شکار است و شراب، خشم است وقهر، کشتار است و ویرانی[۱۶] خدایان و ایزادان و ارواح نیاکان سرشار از خشم اند و خشم و خشونت را توصیه میکنند .

سران قدرتمند قبایل از راه استثمار ضعیفان ،خوشند وثروتمند و خرسند، روحانیان وکاهنان معابد بزرگ میترا و مهر و دیگر ایزدان وخدایان در این استثمار دست دارند.[۱۷] قدرت وثروت، قهر وکین وخشم وخشونت لازمه بقای قبایل است. غلامان بیشمار وگله های گران نشان لیاقت وقدرت قبیله است. بدکاری به تمام معنای کلمه در اخلاق و پندار و گفتار و کردار رایج است.[۱۸] شراب سکرآور هوم به کودکان نیز رحم نمیکند. شبها و روزهای شراب،شاهد قربانی وبدکاری گروهی، روحانیان وکاهنان را نیز لبریز کرده است، کرپن ها و کوی ها به هرزگی میخوانند، و فحشا جامعه آریایی را سرار فرا گرفته است . [۱۹]
زنـــان از شوهران ودختران از پدران رعایا به ستم ربوده میشوند تا در جشنهای شراب وقربانی در محضر خدایان وارواح نیاکان، به کامجویی و هرزگی گروهی درآیند وخواجگان و روحانیان چنین ستمی را روا میدارند وناله ها وگریه ها را در گلو خفه میکنند. [۲۰]
شبیخون وغارت متقابل قبایل بر قدرت وثروت قبایل افزوده است و سران قدرتمند قبایل واشراف آریایی رو به فزونی اند.[۲۱] هنوز از تمرکز قدرت سیاسی خبری نیست چرا که امکان تحقق آن نیست .اما حکومتهای منطقه ای قبایل بزرگ شکل گرفته است .هوشنگ وجمشید و بیوارسب وفریدون و منوچهرو… آمده اند ورفته اند.[۲۲] اینان همه از خاندان های بزرگ و نامدار وقبایل قدرتمند آریایی بوده اند که هرکدام زمانی دراز بر گسترۀ بزرگی ازائیران حکم رانده اند و هریک در اقتدار این قوم نقش مهمی داشته اند و به همین دلیل در سیره و سنت آریایی خاطره اند، تا آنجا که در هزاره بعد به اساطیر پیوسته و جاودانه شده اند . [۲۳]
سران قبایل یا شاهان منطقه ای با خشونت حکم میرانند.[۲۴] تنازع بقا همچنان باقی است.شاخصه های قدرت و ثروت در گله ها و رمه ها و برده ها و غلامان بسیار است[۲۵]و باید که براین معیارها افزود.
روحانیون و کاهنان جایگاه اجنماعی-اقتصادی ویژه ای دارند و خود نیز از خواجگان و سران قبایل اند.[۲۶] باج خواهی خدایان و خواجگان ، خشم وخشونت مضاعفی پدید می آورد و ستم پذیری سرشت و سرنوشت ناتوانان و رعایا شده است. [۲۷]
دروغ که ریشه در خدایان دروغین داشت، از دیرباز بر جوامع آریایی حاکم است. روحانیون وکاهنان سخنگوی خدایان هستند ونیرنگ خویش را از زبان خدایان میگویند که آزار انسان وحیوان و گیاه خواسته خدایان است.[۲۸] سران قبایل (شاهان منطقه ای)برای شعله ور داشتن آتش جنگ و قهر و خشم قبیله ، به دروغ از دشمنی ذاتی افراد رقیب سخن میگویند و زبان به زشتی و دشنام میگشایند و این پندار بد و کردار بد و گفتار بد خلق و خوی آریایی شده است[۲۹]. کشاورزان در برابراشراف آریایی که مالک زمین و بذر و ابزار هستند و همه محصولات را میبرند و قدر ناچیزی از آن برزیگران است ، به هنگام برداشت و پرداخت محصول ، باید که دروغ بگویند و اندکی از محصول اگر میتوانند پنهان دارند تا از گرسنگی نمیرند[۳۰]. شبانان و کارگران و پیشه وران نیز چنین وضعی دارند ؛ آنان نیز برای بقا ، به هر دروغ و حیله ونیرنگی دست می آویزند. دروغ و نیرنگ و نفاق لازمۀ بقای آریای است. [۳۱]
خشم منطق بقا است وخشونت در رفتار وگفتار ، جز ذات آریایی شده است . زیردستان؛ بردگان وغلامان و کارگران زیر کار تازیانه میخورند. زنان نیز به هنگام کام گیری با خشم بر زمین زده میشوند. در جشنها وپیش از مراسم قربانی، به هنگام سرمستی و شور وهیجان شراب، حیوانات را می آزارند وبا درفش و نیزه از هرسو به آنها زخم میزنند. در بهره وری از گاو و اسب و شتر نیز ستم روا میدارند. [۳۲]
خدایان خشن وخشمگین هستند. برای کاستن این خشم باید نذر و قربانی کرد.[۳۳] این وضع دیر زمانی است روح و روان آریایی را به شدت مذهبی و خرافی بار آورده است .
کشاورزی، خوی گوشت خوارگی آریایی غالب است . سران و اشراف آریایی تن آسایند و شکار را ترجیح میدهند،[۳۴]کشاورزی در شأن رعایا است. اما کشاورزان در رنج گرسنگی و مرگ ، زمین و بذر و ابزار ندارند باید که برای ارباب و اشراف بکارند. [۳۵]
بردگان و غلامان باید به کار شکار و گرد آوردن حیوانات وحشی در شکار گاهها پردازند. [۳۶]
آتش مشخصۀ آریایی است و باید شب و روز ، شعلهور و فروزان و سوزان، روشنایی بخش و گرمابخش باشد ، هیزم زیاد میطلبد . قلع و قمع درختان کار روزانه بردگان و غلامان شده است .
دامداری ، پرورش رمه های گوسفند و گله های اسب و گاو و شتر تنها برای نذرونیاز و قربانی رواج دارد. گروه پروردگاران آریایی ، بهترین قربانیها را میطلبند و باید که اسب و گاو و شتر و گوسفند باشد تا بر بلندای کوهها و حاشیه رودها و دریاچه هاتقدیم خدایان شوند. «کرپن ها و اوسیج ها و کوی ها(=پیشوایان ،روحانیون،کاهنان و شهریاران آریایی) برای خشنودی خدایان ، مردم را به کشتن چارپایان فرمان میدهند». [۳۷]
قبایل آریایی شرق و غرب ، شمال و جنوب ائیرین همچنان باهم ناسازگارند. دیر زمانی است که سران قبایل بزرگ میکوشند تا قبایل رقیب را مقهور ومطیع سازند وبر گسترش قلمرو خود بیفزایند. از آن سوی جیهون وکرانه های پهناور خوارزم، اسکیتهای آریایی گاه وبیگاه به این سو میتازند وتا میانه ومرزهای جنوب پیش میروند. این وضع از روزگار ایرج و فریدون ادامه دارد؛هزاره ای است که چنین است .
اینان با برادران پارس خود در جنوب و آلان و پارت و پاران خود در شمال و غرب درستیزند . این جنگ و کشتار بس بلند ، جدال قدرت و گسترش قلمرو قبایلی است.[۳۸] این واقعیت تاریخ در هزاره بعد ، روایتی اسطوره ای یافته واین گونه بیان میشود :
«افراسیاب تورانی نابکار از دریای فراخ کرت آرزوی داشتن آن[= فر] میکرد، برهنه شده رختها را از خود بدر کرده خواستار گرفتن این فر شده ، فری که به قوم ایرانی کنونی وبعد به زرتشت پاک متعلق است. او شناور بسوی فر شتافت ، این فر تاختن گرفت…» [۳۹]
ضرورت بقا، اتحاد قبایل را ضروری ساخته است؛ قبایل جنوب به وحدت رسیده اند و ازتمرکز نسبی برخوردارند. در شمال نیز این اتحاد برقرار است. کینه های دیرینه میان شمال و جنوب همچنان خون میطلبد . همین وضع بر شدت تبلیغات متقابل افزوده است. کشتاری بزرگ در راه است .
سران قبایل جنوب ، اندکی بردبارترند . در شمال و غرب این بردباری نیست وشبیخون ادامه دارد. این وضعیت رعایا را بیشتر می آزارد چه آنان باید جور این شرایط را بکشند. [۴۰]
ائیرین در آستانه یک نهضت انسانی-اجتماعی،اصلاحی تربیتی بزرگ قرار دارد ، اما هیچ کس نمیداند .
نهضتی که توانست فصل بلند تاریخ جاهلیت و بدویت آریایی را ببندد وفصل نوینی در مدنیت ایرانی بگشاید…
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- اریا ، آیریا، آیریان، ایران ،آریانان. کاربرد اوستایی:ائیرین،ائیریه: یسنا ۱/۳۳ــــ> آبان یشت ۴۹،۵۸،۶۹،۱۱۷.+تیریشت ۶،۳۶،۵۸،۶۱+ مهریشت۴،۱۳.+ فروردین یشت۱۴۳.+زامیادیشت ۵۶،۶۹.+وندیداد ۱۹/۳۹. منابع رسمی هوادار و پژوهندگان حوزه ایرانشناسی معنای لفظی آریا را آزاده ، باوفا، دوست و نجیب گرفته اند:یسنا ۱/۳۱.+پیرنیا۱/۱۵۳.+دانشنامه۱/۱.بنظر میرسد که چنین معنایی را باید پس از نهضت زرتشت و تعلیم و تربیت و مدنیت آریایی به این قوم داد، چرا که پیش از آن درنده و تبهکار و خشن بوده اند. برخی منابع ایرانشناسی میگویند که اقوام هند و اروپایی که به فلات آسیا کوچیده اند، برخویش و سرزمینی که در آن جا گرفتند نام آریا نهادند. دوگرایش تاریخی یاد شده در این نامگذاری اتفاق نظر ندارند چرا که آریاییان فقط ایرانیان و هندوان هستند زیرا در اوستا از ایرانیان و هندوان به اریایی تعبیر شده : یسنا ۱/۳۴+وندیداد۱/۱۸.+یسنا ۵۷/۲۹+تیریشت۳۲+مهریشت۱۰۴:هندو = ایندویا اندو. در پارسی باستان نیز هندو. درکتبیه داریوش:هند. درسانسکریت :سندهو، دریونانی:اندوس. هندوان به سرزمین خود:اریاورت وبهارت ورش یا بهارتبهوی گفته اند.مورخان شوروی نیز همین نظر را دارندکه هند میهن اروپایی نبوده و زبان سانسکریت مادر زبان اروپایی نیست،چساباندن اروپاییان به قوم آریا ریشه سیاسی –نژادی داردکه نازیسم هیتلری مبتکر آن بود. آریاییان شامل پارسها ،مادها اسکیتها، آلانها و اقوام ایرانی اسیای میانه میشوند. ن.ک:دیاکونوف۱۴۲، ۱۴۳. ایرانشناسان آلمانی که بدلیل همین ریشه نژادی به ایران شناسی روی آوردند اصرار دارند که اروپاییان یکی از شاخه های آریایی بوده اند که از آسیای میانه به سوی اروپا رفته اند.ن.ک: دانشنامه ۱/۱.مقایسه کنید:گیرشن۶۵-۶۶
2- همان منابع زمان کوچ را هزارۀ دوم پیش از میلاد گرفته اند .ن.ک:پیرنیا ۱/۱۵۳.مقایسه کنید با گریشمن ایران شناس آلمانی نگاه عمیق تری دارد، انان رد پای انسان را در زاگرس و خوزستان یافته اند که به ۳۰ تا ۴۰ هزارسال پیش از میلاد میرسد و رگه های تمدن در این سرزمین در ۲۵۰۰ق.م. دیده اند. آنان نیز کوچ را در هزارۀ دوم پیش از میلاد میدانند که به این فلات رسیده اند و آن سرزمین را آریا نامیده اند.ن.ک: Historich.s + یسنا ۱/۳۳،۳۴. مقایسه کنید گیرشمن۶۵:کوچ آغاز هزاره دوم پیش از میلاد.
3- ن.ک : یسنا ۱/۳۳،۳۴ :قدمت ریگ ویدا به ۲۵۰۰ق.م. میرسد +شایگان ۱/۱۸۱-۲۱۰.
4- یسنا ۱/۳۳
5- ن.ک : یشتها ۲/۱۱۲،۱۱۳،۱۱۴،۱۱۵. بهرام در اوستا : ورثرغن ، ودر پهلوی : ورهران ، ودر فارسی : ورهرام و بهرام ، یعنی کشنده دشمن . بهرام همان اندرای برهمن است . که وقتی آریان ها به ایران و هند تاختند و با مقاومت ساکنان بومی روبرو شدند ، آنان را قتل عام کردند و این پیروزی را از ورهرام یا اندرا دانستند . اندرای هندی همچنان به اعتبار باستانی خود باقی است و از خدایان هند می باشد . اما ورهرام آریایی – ایرانی ، در پی نهضت زرتشت ، از دیوهای منفور محسوب شد . پس از غلبه روحانیون آیین مهر و میترا و اشرافیت آریایی بر نهضت زرتشت و ادغام میراث منفور و عناصر منفی و محکوم آریایی در آیین جدید ، تقدیس و تعظیم ورهرام=بهرام آغاز شد و به آن رنگ روی اساطیری و خدایی دادند ویکی از فرشتگان یا ایزادان اهورایی قرار گرفت تا آنجا که از زبان زرتشت ساختند که آن حضرت از بهرام ، فرشته فتح و پیروزی یاری جسته است و سپس برای آن یشتی ساختند . این میراث جاهلی آریایی از هیبت و صولت شگفتی برخوردار است . ن.ک : یشتها ۲/۱۲۰-۱۲۶ : بهرام یشت . چه بسا بهرام یکی از پهلوانان اولیه آریایی بوده که بعدها تبدیل به افسانه و اسطوره شده است .
6- تیره نژادها و ساکنان بومی تا روزگار هخامنشیان باز شناخته میشده اند و جزء سپاه هخامنشی بوده ، پوستین میپوشیده و مسلح به کمان و شمشیر بوده اند و مالیات میپرداخته اند .ن.ک: فرهنگ باستان ۱/۳۳۶-۳۳۷.
7- ن.ک : گاثه ۲/۱۰۴/۳۲/۸، ۹، ۱۰، ۱۱. زرتشت این گوشت خواری و قربانی حیوانات را کار جمشیید میداند .
روحانیون آریایی در پی غلبه بر نهضت زرتشت و تبدیل آن به دین ، میراث جاهلی آریایی خود را گرامی داشتند و سنت جمشید را احیا کردند . تمام سران و شاهان قبایل آریایی که بعدها اساطیر شدند ، برای خدایان قرابانی کرده اند . روحانیت ، خدایان آریایی را برداشته و اهورا مزاد و ایزدان را گذاشته است.

۸- ن.ک : همان + گاثه ۲/۱۰۶/۳۲/۱۲ ،۱۳، ۱۴. سراسر یشتها از قربانی بسیار خبر میدهد ، در یشتها دوران جاهلیت آریایی ، دوران اساطیری شده و سنت قربانی از دورۀ جاهلی به دوره تاریخی را یافته است . ن.ک :همین کتاب فصل سوم : پس از زرتشت.
9- هوم به دلیل شراب عقل ربایش ، از سوی زرتشت نفی و محکوم شد و نفرین و ناله حضرتش را درآورد که : «ای مزدا…کی این مشروب مسکر کثیف را خواهی برانداخت ، چیزی که کرپن های زشت کردار و شهریاران بدرفتار عمدأ ممالک را میفریبند»ن.ک:گاثه ۱/۱۰۹/۴۸/۱۰. روحانیون آریایی آیین های قبل در پی غلبه بر نهضت زرتشت به تقدیس و تعظیم هوم پرداختند و از زبان زرتشت در ستایش آن قطعه ها جعل کردند : ن.ک : یشتها۱/۴۷۱-۴۷۳ مهریشت ۲۳/۹۰-۸۹ . + ۱/۵۴۷ سروش یشت ۸/۱۸. +۲/۳۵۲+ ۲/۱۸۷ ارت یشت۲/۵. + ۲/۳۵۳ -۳۵۴ هوم یشت ۲/۲۰۱. + یسنا ۱/۱۵۸-۱۸۲ یسناها ۹ : هومیشت . + یسنا ۱/۱۲۵ ، ۱۳۲ . + ویسپرد ۴۵/۹/۷- ۱ .+۴۸-۴۹/۱۱ و ۱۲/۲۱- ۱. +۵۲-۵۳ .
10- ن.ک : یسناها ۱/۱۶۲و ۰/۱۱: اژی شاخدار زهرآلود زردرنگ که اسبان و مرادان را میبلعد .+ وندیداد ۱/۲+ ۱۸/۶۵ : مارشیبا: افعی . فرهنگ باستان ۱/۱۹۷ ، ۲۶۴. + وندیداد ۱/۱۹۳/۱/۳ : «.. انگره مینوی پرمرگ مارآبی رودخانه ای بزرگ ، مار سرخ و زمستان را آفرید…»
11- آتر ، آذر ،آتش . ن.ک. یسنا ۲/۱۲۲ ،۱۲۳ ، ۱۲۴ ،۱۲۵،۱۲۶.+ وندیداد ۵/۹. آتش یک مشخۀ آریایی (ایرانی- هندی) است و بعدها آرم دینی و ملی ایران باستان شد . بنظر میرسد در دوران نهضت زرتشت ، بر نقش مهم آتش در زندگی انسان تاکید میشد . اما بعدها که میراث جاهلیت آریایی وارد آیین زرتشت گردید ، آتش همان جایگاه آریایی خود را در تاریخ ایران باستان یافت و در سرار دوران تاریخی و دینی ، مظهر و نماد ملی و دینی و بخشی از هویت آریایی – ایرانی تلقی شد و قداست و عظمت مضاعف یافت .

۱۲- ن.ک : وندیداد ۱/ ۱۹۳/۱/۴ : «آنجا ده ماه زمستان است و دوماه تابستان.[هفت ماه تابستان هست. پنج ماه زمستان]. و این دوماه (تابستان) آبها سرد است ، زمین سرد است ، گیاهان سرد است . آنجا میان زمستان ، آنجا در دل زمستان ، آنجا زمستان سراسر فرا گیرد سیلاب و یخ دورترین جاها را ».
13- ن. ک : شاهنامه ۱/۳۳، ۳۴ :
جـــدا کرد گاو و خر و گوسفند *** بورز آورید آنچه بُد سودمند
زپویندگان هرچه مویش نکوست *** بکشت و بسرشان بر آهیخت پوست
چوروباه و قاقم چو سنجاب نرم *** چهارم سمورست کش موی گرم
برین گونه از چرم پویندگان *** بپوشد بالای گویندگان یشتها ۱/۱۷۷-۱۸۰.+۲/۲۱۹.

۱۴- وبر ، در اوستا : بوری ، حیوانی شبیه گربه وحشی . ن.ک : یشتها ۱/۲۹۸ ،۲۹۹ آبان یشت ۱۲۹.+
هرودت ۶/۱۰۹.+مینو خرد ۳۶/۱۰.
15- در جامعه آریایی ، اصالت از آن جنس نر بود . در نهضت زرتشت زنان و مردان یکسان ستوده شده اند اما در پی زرتشت و غلبۀ میراث و فرهنگ جاهلیت آریایی ، اصالت به جنس نر داده شد. ن.ک : یشتها ۱/۱۰۳ هفتن یشت ۵+۱۰۷/۱۰. + یسنا ۱/۱۷۹ یسنا ۱۱/هومیشت ۱. + ۱/۱۷۱ / یسنا ۱۱/ هوم یشت ۸ + ۱/۱۴۱ ها ۴/۱۱.
16- خلق و خوی خشن آریایی در سروده ای زرتشت به روشنی آمده است . ن.ک : گاثه ۱/۸۷/۴۶ + ۱۱/۴۲/۹۱ + ۱۰۷/۴۸/۵-۷ +۱۰۹/۴۸/۱۰ + ۴۸/۱۱، ۱۲ . +۱۱۱/۴۹/۴. +۱۱۳؟۵۱؟۱۴. گاثه ۲/۷۰/۲۹/۱، ۱، ۲، ۳، + ۸۲/۳۰/۶ ،۷. + ۱۰۰/۳۲/۱ ، ۲، ۳-۱۶. + ۱۰۴ /۳۲/۸، ۹ ، ۱۰ ،۱۱. + ۱۰۶/۳۲/۱۲ ، ۱۳ ،۱۴. +۱۰۸/۳۲/۱۵ . + ۱۴۲ /۱۴۳ /۴۴/۱۰. + ۱۴۸/۴۴ /۱۸ +۱۹ . +۱۷۸/۴۸ ۱۰. +۱۷۸- ۱۷۹/۴۸/۱۰. + ۲۰۴ /۵۱ /۱۴،۱۵.
خون خواهی و خون ریزی آریایی : «…آنک که دیوهای ویامبور و مردم یدو پرست خون میریزند ، با ریختن خون سیل روان میکنند » ن.ک : یشتها ۱۲/ ۱۳۰ /۵۴.
17- خدایان قربانی طلبیدند و اگر کسی قربانی نمیکرد ، مورد خشم قرار میگرفت و هستی خویش را از دست میداد و کشته میشد . این فرهنگ قربانی از سوی زرتشت محکوم و نفی شد و حمایت حیوانات در تعالیم وی جای گسترده ای یافت . پس از زرتشت و غلبه میراث جاهلیت آریایی ، فرهنگ قربانی در آیین زرتشت جاسازی شد .ن.ک : گاثه۲/۱۰۶ ، هات ۳۲/۱۲ ،۱۳ ،۱۴ ،۱۵،۱۶ : کرپن ها و کوی ها شعار میدادند که حیوانات برای کشتن آفریده شده اند . برای خشنودی خدایان باید آنها را کشت . +۲/۱۴۲/۴۴/۱۱ در اینجا سخن از جامعه استثمار گر آریایی است که دهقانان ، کشاورزان ، کارگزان و پیشه وران در خدمت ارباب و اشراف آریایی هستند . هیبت هولناک مهر در پی غلبه روحانیون آریایی بر آیین زرتشت ، لطافت اساطیری و اهورایی گرفته و آنقدر قداست و عظمت دارد که برتر و قوی تر از اهورا مزدا شده است . ن.ک: یشتها ۱/مهریشت ۴۲۳-۵۰۳ .
18- ن.ک : گاثه ۱/۸۷ یسنا ۴۶. + ۱/۹۱/۴۶/۱۱. +۱/۱۰۹/۴۸/۱۰.+۱/۱۳۳/۵۱/۱۴. +۲/۷۰/۲۹/۱، ۲ ،۳: فریاد و ناله انسان و حیوان و گیاه به آسمان بلند است ، همه پدیده های طبیعت از این خشونت و بیرحمی مینالد و فریاد رسی میخواهد .+۲/۷۰/۲۹/۱ ،۲، ۳،. مهر بیش از دیگر خدایان قربانی میطلبد ، چون همه کاره است ، ده هزار گوش و ده هزار چشم دارد ، دارنده دشتهای پهن است، بر همه چیز و همه کس مسلط است ، رضایت او بسیار ودشوار است ، چون زود خشمگین میشود هراس انگیز است. ن.ک: یشتها ۱/۴۲۳-۵۰۳ .
19- سران قبایل و اشراف آریاییو روحانیون و کاهنان معابد (کرپن ها) بر جامعه مسلط بودند و مردم را به زشتی و تبهکاری میکشاندند . گاثه ۱/۹۱ /۴۶/۱۱.۲/۱۰۰/ ۳۲/۱، ۲، ۳، ۴-۱۶: تعبیر زرتشت که از فساد و تباهی سراسر جامعه آریایی خبر میدهد : « زشتی کردارتان هفت کشور را تباه کرده است»+۲/۱۷۸ هات ۴۸/۱۰ : «… کی پلیدی این می (شراب هوم) را برخواهی انداخت…».زنان و دختران آشکارا ربوده میشدند و در برابر چشم ها به آنان تجاوز میشد : ن.ک : یشتها ۲/۳۴۷، ۳۴۸. زامیاد ۱۲/۸۰. + گاثه ۲/۱۶۲/۴۶/۷، ۸ ، ۹، ۱۰ ، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴،۱۵، ۱۶.+ ۲/۱۴۸/ هات ۴۴/.۲۰.
20- ن.ک: یشتها ۲/۳۴۷،۳۴۸ زامیاد ۱۲/۸۰ : «آشکارا پیش از او [=زرتشت] دیوها در گردش بودند . آشکارا لذات آنان به وقوع می پیوست ، آشکارا آنان زنان را از مردان میربودند و دیوها به آن ناله و زاری کنندگان اجحاف میکردند».
21- ن.ک : گاثه ۱/۸۷ /۴۶/۱۰-۱.
22- روایات اساطیری – تاریخی اینان را ن.ک: شاهنامه ۱/+یشتها ۱/۱۸۰ – ۱۸۸؛ جمشید. + ۱/۱۷۷- ۱۸۸: هوشنگ . + ۱/۱۹۰-۱۹۱:ضحاک . +۱/۱۹۱ : فریدون. +۱/۱۹۰ -۱۹۶: گشتاسپ. +۱/۲۰۷: فراسیاب.+ ۱/۲۱۴-۲۱۵ : کی کاوس. +۱/۲۱۶-۲۱۷: توس.
23- چرا که بخشی از هویت آریایی هستند ، به همین دلیل نام ونشان برخی از این مشاهیر دورۀ جاهلیت آریایی در یشتها آمده است . اما باید تطهیر میشدند تا با فرهنگ و آیین جدید هماهنگ باشند و چنین شد . در این روایات جدید ، خلق و خوی آنان به درستی آمده است. ن.ک : یشتها ۱و۲/ زامیاد و مهریشت. در این دویشت آمده است که همه سران برجسته وتاریخی (وبعدها اساطیری) قبایل آریایی صدها ، هزارها و ده هزار اسب و گاو و گوسفند بر بلندای کوهها و حاشیه رودها برای خدایان (مهر و..) قربانی کرده اند . مهر خدای آریایی ، در پی غلبۀ میراث جاهلیت آریایی بر نهضت زرشت ، وارد آیین جدید شد و برتر و بالاتر از اهورا ترسیم گردید . در مهر یشت و سایر یشتها ، میراث آریایی بدرستی تقدیس و تعظیم شده است . قدرت مهر برتر از اهورا مزدا و دیگر ایزدان و امشاسپندان است.
در تصاویر مهر ، روح زیبانگر آریایی که محصول عرفان نهضت زرتشت است ، بروشنی برجسته است و دیگر از خشونت و قیافه خشن جاهلی مهر خبری نیست ؛ زیبا و قدرتمند مانند ناهید : یشتها ۱/۴۸۱-۵۰۳.
24- ن.ک: گاثه ۱/۸۷/۴۶/۱۱-۱. +۱/۹۱/۴۶/۱۱-۱۲. +۱/۱۰۷/۴۸/۷-۵.
25- ن.ک: گاثه۱/۸۸/۴۶/۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹.
26- ن.ک: گاثه ۲/۱۰۰ /۳۲/۱ ،۲ ،۳ ،۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹ ،۱۰ ، ۱۱ ، ۱۲ ، ۱۳، ۱۴ ، ۱۵ ، ۱۶.
27- ن.ک: گاثه ۲/۷۰/۲۹/۱ ،۳ ، ۴، ۵، ۶.
28- ن.ک: گاثه ۱/۱۱۱/۴۹ /۴. پخش خشم و دروغ در میان مردم . کردار زشت غالب است. + ۲/۱۰۰/۳۲/۱ ،۲، ، ۳ ، ۴ ، ۵، ۶، ۷، ۸ ، ۹، ۱۰ -۱۶.
29- ن.ک : گاثه ۱/۱۰۹ ، ۱۱۰ ، ۱۱۱، ۱۱۲/۴۸/۱۱ ، ۱۲ +۴۹/۴ ۵ ، ۶. به یادگار دشنامهای افراسیاب در میراث مکتوب ایران باستان آمده است : إیث ، أیث ، یثن أهمایی آوئث أیث پثن کهمایی . ن.ک: یشتها ۲/۳۴۲ : زامیاد ۸/۵۵-۵۷ ۶۰ ، ۶۳. اما دشنامهای پارسها و قبایل جنوبی از یاد رفته است !!
30- ن.ک : گاثه ۲/۷۰ /۲۹/۱ ،۲ ،۳.
31- ن.ک : گاثه ۱/۱۱۱/۴۹/۴ + ۴۸ /۱۱، ۱۲ : دورغپرستان خونخوار…..
32- ن.ک : گاثه ۲/۱۰۶/۳۲/۱۲ ، ۱۳، ۱۴ :«چارپا را به خروش شادمانی تباه کنند…» +گاثه ۱/۱۳۳/۴۹/۷: ” ستوران را می آزارند”. +۲/۷ یسناهات ۲۹/۱ ، ۲ ، ۳ ، ۴، ۵. +۲/۱۷۸/۴۸/۱۰«آنک که دیوهای هامبور و مردم دیو پرست پشت گاو را خم کنند و کمرش را میشکنند و دست و پایش را دراز کنند ، گویی میخواهند بکشند ، اما نمیکشند ، گوشهای گاو را میپیچانند و چشمهای گاو را بیرون می آورند»ن.ک : یشتها ۲/۱۳۱/۵۶.
33- ن.ک : همان۱۴۰:«برای خشنودی خدایان باید حیوانات را کشت».+۲/۸۲/۳۰/۶ / ۷+۲/۱۰۰/۳۲/۱۶. +۲/۱۰۶/۳۲/۱۲ ، ۱۳، ۱۴، ۱۵.+ ۲/۱۴۲/۴۴/۱۱.

۳۴- ن.ک : گاثه ۱/۱۳۳/۴۹/۷ :کرپن ها به زراعت تن نمیدادند. +۱/۸۷/۴۶/۱۰-۱.+ ۲/۷۰/۲۹/۱- ۳.+۲/۱۴۲/۴۴/۱۱.+۲/۱۴۸/۴۴/۲۰.+۲/۱۶۰/۴۶/۴ ، ۵، ۶.
35- ن.ک : گاثه ۱/۱۳۳/۵۱/۱۴+۲/۷۰/۲۹/۱ ، ۲، ۳.+۲/۱۴۸/۴۶/۷، ۸ ، ۹ ۱۰، ۱۱، ۱۲.
36- ن.ک :همان ۲/۷۰/۲۹/۱-۳.
37- ن.ک :گاثه ۱/۱۴۸/۴۴/۲۰.+۲/۱۶۰/۴۶/۴، ۵ ، ۶. + ۲/۱۶۲/۴۶ /۷، ۸.+۲/۱۶۴/۴۶/۱۱ ، ۱۲ ۱۳، ۱۴ ، ۱۵ .+ ۲/۱۰۶۳۲/ ۱۲ ، ۱۳، ۱۴.
38- ن.ک : یشتها ۲/ آبان یشت ۴۱ ، ۴۲ ، ۴۳. + زامیاد ۷۷، ۹۳. + گوش۱۷، ۱۸ ، ۲۱ ، ۲۲ + ارت۵۵ ، ۵۶. این بخش از تاریخ جاهلی آریایی بعدها تبدیل به اسطوره شد؛ در پی مدنیت دوران تاریخی ، اشرافیت پارسی هخامنشی و ساسانی که میخواست تنها بنیانگذار تاریخ و تمدن آریایی باشد ، برادران آریایی اسکیت و پارت و پاران خود را تورانی خواندند و غیر ایرانی ! تا به بخش جاهلی تاریخ آریایی نیز سمت و سو دهد. حال آنکه تورانیان آریاییهای آن سوی جیحون و خوارزم و خراسان هستند که بسیاری به نهضت زرتشت پیوستند و به تعالیم او گرویدند. ن.ک: یسنا۲/۴۶/۱۲+۱/۵۳-۵۹ ۶۰-۷۴.+یشت۸/۳۷-۳۸+
فروردین۸۱ ، ۹۶ ، ۱۲۰، ۱۴۳ :« فروهرهای مردان و زنان پاک توران را میستاییم» .
39- ن.ک : یشتها ۲/۳۴۲ زامیاد ۸/۵۶ ، ۶۰، ۶۳. ملاحضه میشود که این روایات در دوره های پس از زرتشت ، توسط اشرافیت پارسی سیاسی ایران باستان ساخته شده و زبانی رمزی و اسطوره ای به خود گرفته است . آن گونه که در «مقدمه ای بر ایرانشناسی» گفتم تمام بخش اساطیری موجود ، وقایع تاریخی دوره جاهلیت آریایی است که در پی نهضت زرتشت و ورود به دوران مدنیت ایرانی ، گذشته تلخ ، روایتی اسطوره ای یافت ، اما کینه و عداوت قبایلی گذشته های دور ، در روایت جدید جای خود را گرفت و تمام مخالفان آریایی (دینی- سیاسی) پارسها، غیرایرانی (=تورانی) معرفی گردیدند. این محتوا بارها در دوران تاریخی از هخامنشیان تا پایان ساسانیان دست کاری شده و قهرمانان مثبت و منفی جابجا شده اند . ن.ک : یشتها۲/۲۱۴-۲۱۵ ، ۲۶۵. =یسنا ۱/۵۳-۷۴. = پیرنیا۱/۱۵۳. فرکیانی و فر ایرانی شاخصه سیاسی قدرت است که دوران پس از زرتشت ، جنبۀ اهورایی گرفت.ن.ک : همین کتاب فصل۳: پس از زرتشت.

۴۰- این بخش از تاریخ آریایی نیز به اسطوره تبدیل شده به گونه ای که اصلأ قابل استناد نیست. کیانیان همان سران قبایل یا شاهان منطقه ای جنوب و میانه ائیران بوده اند . این فصل تاریخی بیشتر دستکاری شده و در قداست . ابعاد اسطوره ای بیشتری فرو رفته به این دلیل که نهضت زرتشت در همین فصل تاریخی آریایی آغاز شده و برخی از شاهان منطقه ای شرق ، جنوب و میانه به حمایت از زرتشت پرداخته اند. بعدها و در دورانتاریخی مدنیت ایرانی ، اشرافیت سیاسی پارسی از هخامنشیان تا ساسانیان کوشیده تا خود را به این سلسیه وصل کند ، لذا آنان را در مه ای غلیظ از اسطوره و افسانه و تراژدی و حماسه فرو برده که قابل شناسایی نیستند. در روایت اسطوره ای رسمی از این سلسله ، تنها قباد و خسرو و گشتاسب فوق العاده مثبت و مقدس و اهورایی و دارای فرّ ه ایزدی و کیانی هستند، بقیه شاهان این سلسله منفی و منفورند . ن.ک : یشتها۲/۲۲۲-۲۲۸. شادروان استاد پور داود با همۀ احتیاط علمی و فنی و نگاه هوادارانه که به تاریخ رسمی ایران باستان دارند به این واقعیت تصریح کرده اند که روایت تاریخی این سلسله دستکاری و در آن تصرفاتی شده اشت ؛ ن.ک : یشتها ۲/۲۱۴ ، ۲۱۵ ، ۲۸۵.

اهریمن

شمشاد جان
بوی یه وطن پرست واقعی رو میتوان هنوز احساس کرد
به کوری چشم هر خیانتکاری
نفس حق عزیز

علیخانی

باز خوبه یکی مثل شما گیر میاد…..

آریادخت

خواهش میکنم کمتر از واژگان بیگانه به ویژه عربی در نوشتار ها بهره ببرید. با سپاس

یکی از نوه های کوروش

عظمت ایران بیشتر و بزرگتر از اونیه که بخوام نظر بدم .ببخشید که از کلمه ی عربی استفاده کردم. هنوز اونقدر واژه یاد نگرفتم.

واسپوهران

چرابایدکوروش آسوده بخوابد؟
مانسل امروزی چه گلی به سرتمدن کوروش زده ایم؟
جزاینکه …
ودیگرحرفی ندارم

دان

درود بر دوست گرانقدرم. از دیدگاه من هر کسی باید وظیفه شو در برابر میهنش انجام بده .کمترین کاری که می شه کرد اینه که درباره پیشینه کشورمون بدونیم مطالعه کنیم و اگر دیدیم برای ما و میهنمون بالندگی به همراه داره هرچی می دونیم به دیگران هم بگیم تا اونها هم بیدار بشن.فلسفه این که من در پارسیان دژ مطلب می نویسم فقط همینه.شما هم به جای این که ناراحت باشید بیاید همراه بشید با ما و به میهنتون خدمت کنید.سپاسگزارم از اینکه این نوشتار رو خوندید و دیدگاه گذاشتید. برام خیلی جالبه که معنی اسمتون رو بدونم اگه دوست داشتید.سپاس بدرود

واسپوهران

واسپوهران یکی ازهفت خاندان ممتازسلطنتی دوران ساسانی می باشدکه فرماندهان نظامی بیشترازاین طبقه بودند.

علیخانی

به کورش چه خواهیم گفت اگر سر برارد زخاک
اگر باز پرسد زما چه شد دین زردشت پاک
…..

hossein

یاد یکی از شعرهای یکی از بهترین استادهای ادبیاتم افتادم شعرش کمی طولانیه ولی مث همین متن اشک تو چشای ادم میندازه:

حکیم نازنین برخیز
و برخوان داستان رستم دستان که من بس سست و بیحالم
نشاطم کو؟ نمیدانم!
روانت شاد کاوه من درفشت را نمیبینم
تو گویی محضر ضحاک امضا شد

حکیم نازنین برخیز
و ببن اسفندیار امروز
کمندی از ریا بر بال من انداخت
بخوان از رستم دستان که تا شاید رهایی یابم از بندش
کجایی زال برخیز و پری با اتش اهم بر افروزان

حکیم نازنین برخیز
گرفتارم خمارم من
حدیثی بازگو امروز
ولی نا کی و کاووس
میاور بر زبان زیرا که بیزارم
حدیث از کاوه و ان چرم زیبا گو
درفش کاویانی کو؟ نمیدانم!
گمانم یک زمان شاهم
من اینک قصد دارم تا دو چشمانم بسان گوهری نقش علم گردد

حکیم نازنین برخیز
و بار دیگر از ایرج بگو تا من بگریم زار
گمانم ایرجم زیرا سری در سر نمی یابم

حکیم نازنین برخیز
و برخوان رمز رفتن سوی اتش را
سیاوش رفت اما من از این اتش گریزانم

حکیم نازنین برخیز
بر این سهراب تشنه ابی از عرفان و ایمان ده
جهاندار توام جویای نامم از که پرسم من نشانی های رستم را

حکیم نازنین برخیز
صدایت را شنیدم از پس ده سال صد سالی
عجب شیرین صدایی مهرباان ! ایا دو گوش نازنین داری
که این فرزند را امشب رهانی از خمار و رنج و تنهایی

حکیم نازنین برخیز
چو بیژن گر به چاه افتم نمی گریم که خندانم
که دانستم که در ظلمت بیابم روشنایی را

به یاد حکیم نازنین , ابوالقاسم فردوسی پاکزاد , سروده شد:
که رحمت بار ان تربت پاک باد.
(جعفر خورشیدی)
از تاثیرگذارترین شعرهایی بود که شنیده بودم.

فریبا

سلام. وای چه جالب .چه تصادفی! استاد خورشیدی استاد ادبیات من هم بود.واقعا فوق‌العاده بود.
آرزومه یه بار دیگه سرکلاسش بشینم .پر از محتوای آموزنده پر از خنده و حرکات جالب استاد .‌‌‌…واقعا دلم براشون تنگ شد.
خوشحال میشم اگه ایشون صفحه مجازی دارن معرفی کنید

حسین(بهرام)

بسیار زیبا بود …. ممنون …

دان

درود بر شماسپاسگزارم دوست گرامی

دان

درود بر شما دوست گرامی سپاسگزارم

سعید

تشکر.وقتی میبینم بعضی از افراد از روی نادانی به کوروش بزرگ تهمت بردهداری میزنند واقعا ناراحت میشم.

دان

درود بر سعید گرامی.دوست من ۹۹ درصد این افراد از روی بدخواهی و بد سگالی و دشمنی این سخنها رو به زبان مب آورند نه از روی نادانی اینها بطور برنامه ریزی شده و با هدف این کار رو می کنند به راستی که ناخرسند کننده هست اما شما هم بی کار ننشین وآسان از کنارش نگذر پاسخشون رو بده. با بهره گیری از نوشتارهایی که در پارسیان دژ هستند.و اگر نشد آدرسشون رو به من بده تا پاسخشون رو بدم و سر جاشون بنشونمشون.درود بر تو که ایرانی میهن پرستی و همین که به پیشینه و تمدن کشورمون ایران علاقمند هستی جای سپاسگزاری داره. کوشش کن بیشتر پژوهش کنی ، دانستنی هاتو افزون کنی و هرجا به چنین مورد برخوردی بتونی پاسخ دندان شکنی به دشمنان پلید این مرزوبوم بدی.بدرود

دان

وطنم ای شکوه پابرجا در دل التهاب دوران ها
کشور روزهای دشوار زخمی سربلند بحران ها
ایستادی به جنگ رودررو خنجر از پشت می زند دشمن
گویی از ما در نهان بر ما وطنم پشت حیله را بشکن
((وطنم پشت حیله را بشکن))

داریوش

زنده باد ایران و تاریخ پرشکوهش

درود بر دان عزیز

دان

درود بر دوست خوبم داریوش گرامی سپاسگزارم داریوش جان.زنده باد زنده باد زنده باد

ali

عالی بود موفق باشی

دان

درود علی جان پاینده باشید

ويشتاسب

همگی پاینده باشید

aria

سپاس

دان

درود سپاس از مهرتان آریا جان

دکمه بازگشت به بالا