آثار باستانی و ارزش های تاریخی

باغ های معلق بابل

 

نابع به ما می گویند  زمانی که باغهای معلق به وجود آمد ، بابلی ها تاریخی به قدمت تقریبا”سه هزار سال را پشت سر گذاشته بودند .  بابل ، نخست مسکن سومریها بود(قومی که حدود سه هزار  سال پیش از میلاد در بین النهرین می زیستند)، سپس توسط مهاجران اکدی، که حدود دو هزار و ششصد  سال قبل از میلاد به بابل آمدند ، اشغال و تسخیر شد و پانصد  سال پس از آن توسط اقوامی که از شمال بین النهرین به آنجا آمدند ،تحت سلطه قرار گرفت و مأوا و مسکن آنها شد.پس از یک دورانِ کوتاه شکوفایی تحت سلطنت شاه حمورابی (۱۷۲۸ تا ۱۶۸۶ پیش از میلاد)، هیتی  ها و سپس  کاسی ها بر بابل تسلط یافتند و سر انجام به تصرف آشوریها در آمد.در سال ۶۲۶ پیش از میلاد ، نبوپولاسار ، یکی از شاهزادگان اقوام کلدانی که در جنوب بابل زندگی میکردند ، بابل را از زیر حکم آشوریان بیرون آورد و در آن سلسله مستقلی را تاسیس کرد.

 

 

بوپولاسار در رونق بابل بسیار کوشید .او با اتحاد با هوخشتر پادشاه ماد توانست نینوا را محاصره و فتح نماید و پس از آن نیز این اتحاد قطع نشد بلکه با ازدواج سیاسی دختر پادشاه ماد با ولیعهد بابل این اتحاد محکم تر گردید. هنگامی که  در سال ۶۰۵ پیش از میلاد نبو پولاسار  در گذشت ، ولیعهد  او « بختنصر  » که داماد پادشاه ماد نیز بود  بر تخت نشست.او  کشور خود را با جنگ های بی شمار ، تبدیل به قدرت جهانی زمانِ خود کرد و همزمان پایتخت کشورش «بابل » را تبدیل به بزرگترین ، جدید ترین و پرشکوهترین شهر جهان در آن روزگار کرد.
بختنصر علاوه بر کشورگشایی بابل را بزرگترین و با شکوه ترین پایتخت جهان قدیم ساخت و معماری شهر را که پدرش پی ریزی کرده بود تکمیل نمود.

باغهای معلق بابل نیز  که بعنوان سومین ویژگی خاص و معرفه ی  بابل از آن یاد کردیم و  یونانیان آنرا دومین اثر از عجایب هفتگانه دنیای قدیم می دانستند ، در دوران حکمرانی همین  پادشاه به وجود آمد.
این بنا احتمالاً هدیه ای از طرف بختنصر به همسر ایرانی اش   امی تیس دختر سابق الذکر پادشاه ماد بود
بنا بر گزارشهای تاریخی موجود ، بخت النصر دستور داد باغهای معلق را بسازند تا غیبتهای طولانی خود را نزد ملکه جبران کند ، و همچنین برای همسرش در جلگه ی یکنواخت فرات ، خاطره ی کوچکی از کوهستانهای پوشیده از جنگل وطنش ایران را فراهم آورد . باغ های معلق بابل تا زمان اسکندر نیز هنوز وجود داشته، اما پس از آن دیگر نشانی از باغ ها نبود. طغیان فرات در روزگار باستان بابل و باغ های آن را برای مدتهای طولانی زیر رسوبات آبرفتی قرار داد و اطلاعات پیرامون بابل و باغ های معلق آن تا قرن ها تنها  محدود به گزارشات یونانیان  و روایات  افسانه ای محلی بود  تا اینکه حفاری های باستانشناسی در عراق آغاز شد.

برچیده از مجله آرگومی

شمشاد امیری خراسانی

شناخت تاریخ و فرهنگ ایران به نمونه ورود به دنیایی است که جز عشق و افتخار و گاهی اندوه چیزی انتظار ما را نمی کشد ، شاید تاریخ ما در حافظه ژن های ما ذخیره شده است تا بتوانیم با آن آگاهی به خود و فرا خود را گسترش دهیم .

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
hossein

واقعا در تعجبم که چطور امسال عراق و یمن و سوریه و مصر و… پیشنیان و تمدن و فرهنگ خودشون رو فراموش کردند و الان به زبان عربی صحبت میکنن و خود را عرب میدانند. در حالی که در منطقه ای زندگی میکنن که نیاکانشون تمدنهایی باشکوه داشتن و زبان و فرهنگ خاص خودشون رو داشتن و از همه بدتر لباسی میپوشن که مطعلق به اعراب جاهلیته و… و زمانی همه از هر نژادی و کیشی که بودیم با هم متحد و اریای بودیم و جهان رو اداره میکردیم.
یعنی به این سادگی میشه فرهنگ و تمدنی که اعراب جاهلیت حتی در خواب هم نمیبینن رو فراموش کرد. یعنی مصر با تمدنی که در شاخ افریقا داشت زبانی کهن برای سرزمینشان نداشتند که اکنو به زبان بی رگ و ریشه ی عربی صحبت میکنن.
باز هم مرام خود ایرانی و اریایی مان که با همه ی تاثیراتی که اعراب بر ایران داشتن هنوز هم که هنوزه بر یعضی از عقایدمون پایبند هستیم و اگر از بعضی از عقایدمون چشم پشی میکنیم و در ته دل به انها افتخار میکنیم به خاطر مسایلی هست که همه میدنیم و نیاز به توضیح نیست .
بیایید کاری کنیم که تن پدران و نیاکان ارایایی مان در گور نلرزد و لعنت بر فرزندانشان نفرستند تا در روز حساب در مقابل پدرانمان و خداوند سرافکنده نباشیم

س

اولاروز حساب در مقابل خداوند هستیم نه پدرانمان ، بعدشم به چه زبانی صحبت کردن مهمه ولی مهم تر از اول طرز رفتار و کردار ماست که باید ازپیامبرمون الگو بگیریم حالا چه عرب چه ترک چه هرچی

دکمه بازگشت به بالا