آثار باستانی و ارزش های تاریخیایران باستانحکومت ماد ها

اتحاد مادها و بابل و انقراض آشور

مادهاکاری که ائتلاف و کوشش های ایلامی ها،بابلی ها و پارس ها در آغاز سده هفتم پیش از میلاد موفق از پیش برد آن نشده بودند،بالاخره مادها در اتحاد با بابلی ها به انجام رساندند،یعنی نابود کردن و انقراض آشور.
بار اصلی جنگ را مادها تحت رهبری هوخشتره ی دوم بر دوش کشیدند.

پیش از هوخشتره در سال ۶۳۲ فرورتیش،شاه پیشین ماد،کوشیده بود تا در جنگی برق آسا پاستخت آشور نینوا را به تصرف خود در بیاورد،اما در جنگ کشته شده بود.
پسر و جانشینش هوخشتره دوم، در سال ۶۱۴ شهر مقدس وباستانی آشور را تصرف کرده و با شاه بابال نبوپلسر متحد شد.دوسال بعد متحدان به دیوار نینوا رسیدند.

ناحوم پیامبر یهود که گورش با یکی نیم روز فاصبه در شمال موصل قرار دارد،جریان سقوط نینوا پایتخت آشور را آنچنان زنده شرح داده که گویی خود شاهد عینی ماجرا بوده .

{ناحوم} آورده است که لباس مادها به رنگ سرخ ارغوانی بود و سپرشان نیز سرخ بود. در حالی که سقفی چرمین از آنان حفاظت می کرد به دیوار نزدیک شدند.سرانجام مادها با نیروهای کمکی سکاییاز طریق دروازه های آبی به کاخ شاهی راه یافتند. ملکه را بیرون آوردند و تبعید کردند.
پیامبر یهود درباره غوغا جنگ مینویسد: (همه چیز در هم میامیزد.فریاد ها طنین می اندازند،بایستید،بایستید …اما کسی روی برنمیگرداند نقره ها را قارت کنید طلاها را غارت کنید،ذخایر بی حسابند. اشیا گرانبها همه جا را برداشته است،دل آشوری ها از شدت ترس فلج شده است،زانو هایشان میلرزد….بهگوش،شلاق!به گوش تیغ ارابه های جنگی!اسبان شکاری،سواران راست قامت ،گذر پرهاهوی ارابه های جنگی،شمشیر پرتلالو،برق نیزه ها،انبوه کشته ها،فاتحان از روی لاشه ها میجهند….)
ناحوم،۱:۲-۱۱

این رویداد در ماه اوت ۶۱۲،پس از سه ماه،محاصره نینوا توسط مادها و بابلی ها اتفاق افتاد،(سین-شر-ایشکون) شاه آشوریان،ظاهرا خود را در شعله های آتش کاخ به دست مرگ سپرده،پایتخت او غارت رفت و ویران شد.دویست سال بعد(۴۰۱) گزنفون آتنی بر ویرانه های نینوا گذشت و آن را {بارویی فراموش شدهو متروک پیرامون شهری (ویران) بزرگ} وصف کرد. گزنفون این جا را مسپیلا می نامد که بعدها موصل شد.

آشور کشوری که مدتی دراز قدرت مطلق هولناکی در آسیا مقدم بود،از روی نقشه جغرافیا محو شد و قلمرو آن میان فاتحاتن تقسیم شد. در این تقسیم ،جنوب زاب کوچک و خوزستان سهم بابل شد.

منبع: کتاب داریوش و ایرانیان اثر والتر هینس

شمشاد امیری خراسانی

شناخت تاریخ و فرهنگ ایران به نمونه ورود به دنیایی است که جز عشق و افتخار و گاهی اندوه چیزی انتظار ما را نمی کشد ، شاید تاریخ ما در حافظه ژن های ما ذخیره شده است تا بتوانیم با آن آگاهی به خود و فرا خود را گسترش دهیم .

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا