رخشاي ، المساعد الأول للذكاء الاصطناعي الإيراني رخشاي ، المساعد الأول للذكاء الاصطناعي الإيراني
معرض الصور والفيديو

على الرغم من أن النار هي هدية الإسكندر اليوناني

اسکندر در تخت جمشید

گرچـــه آتش هدیه ی اسکندر یونانی است
هیزم این شعله ی پیشینه سوز، ایرانی است

در تماشاخانـــه ی تاریــــخ تنها کار ما

واقعی ظاهر شدن در نقش یک قربانی است

تازگـــــی هــا لهجـــــه ی بغض مرا فهمیده اند

گرچه این خون گریه ها از دوره ی ساسانی است

کرم ابریشم به فرض از پیله بیرون زد چه سود

در تن پـروانـــــــه تـــا روز ابد زندانی است

دور باشم بی کسم،نزدیک باشم ناکسم!

شاعرم، تقدیر من چون ابر سرگردانی است

آدمی چـــون بـره ای از گوسفندان خداست

پیشه ی پیغمبرانش لاجرم چوپانی است

گیسوانت را کـه روی شانه ها کردی رها

تازه فهمیدم شب یلدا چــــرا طولانی است

هر کتابی را که دیدم زین پس آتش می زنم

آخریـن راه نجـــــات ما فقط نادانی است

رخشاي ، المساعد الأول للذكاء الاصطناعي الإيراني رخشاي ، المساعد الأول للذكاء الاصطناعي الإيراني

شمشاد أميري خراساني

إن معرفة تاريخ وثقافة إيران يشبه الدخول إلى عالم لا ينتظرنا فيه شيء سوى الحب والشرف وأحيانًا الحزن ، ربما يتم تخزين تاريخنا في ذاكرة جيناتنا حتى نتمكن من استخدامه لتوسيع الوعي الذاتي والوعي الذاتي . .

مقالات ذات صلة

نبّهني عن
زائر

2 تعليقات
الأحدث
الأقدم الأكثر تصويتًا
التقيمات المضمنة
عرض كل التعليقات
انهيار ثلجي

«بی گمان مزدا بهتر از همه به یاد دارد که در گذشته دیوان و مردمان چه کردند و آگاه است که در آینده چه خواهند کرد.» (۴-۲۹)

farshid

خوب نیست شعر رو بدون اسم شاعر به اشتراک بزارید

زر الذهاب إلى الأعلى