رخشای اولین دستیار هوش مصنوعی ایرانی رخشای اولین دستیار هوش مصنوعی ایرانی
ایران در دوران معاصر

ترک زبانان آذربایجان

آثار باستاني تخت سليمان در 42 كيلومتري شمال شرقي شهرستان تكاب در استان آذربايجان غربي قرار دارد. (دوره هخامنشیان و ساسانیان)
آثار باستاني تخت سليمان در ۴۲ كيلومتري شمال شرقي شهرستان تكاب در استان آذربايجان غربي قرار دارد. (دوره هخامنشیان و ساسانیان)

بر پایه ی دیدگاه ریچارد فرای در دانشنامه ایرانیکا

ترک زبانان آذربایجان اصولا بر جای ماندگان پارسی زبانان ایرانی کهن بوده اند که برخی از زبان کهن ایشان هنوز در منطقه وجود دارند . مهاجرت بزرگ ترک های اغوز در سده های ۱۱ و ۱۲ نه تنها اذربایجان بل که اناتولی را نیز ترک زبان کرد

هم چنین دیدگاه مینورسکی در دانشنامه ی اسلامی چنین است :
در اغاز سده ی ۵ و ۱۱ ایلهای غز نخست در بخش های کوچک و سپس با شمار فراوان تحت سلطه ی سلجوقیان اذربایجان را اشغال کردند در این زمان مردمان ایرانی تبار اذربایجان و بخش هایی از قفقاز ترک زبان شدند

بر پایه ی پژوهش های ستوچوفسکی :

بر پایه ریشه شناسی مورد پذیرش همگان نام اذربایجان از اتروپاات ها ، نام یک والی پارسی مربوط به پایان سده ی۴ پ.م برگرفته برگرفته شده است . نگره ی دیگری سرچشمه ی نام ان را به واژه ی پارسی اذر ( = اتش ) بر میگرداند . از این پس اذربایجان سرزمین اتش به سبب نیایش گاه های زرتشتیان با اتش هایشان با ذخیره ی فراوان نفت سوخت گیری شد . اذربایجان ویژگی ملی اش { پایگاه دینی بودن } را پس از گشایش به دست اعراب و در میانه ی سده ی ۷ پ.م و سپس دگرگونی آن به اسلام نگه داشت در این زمان اذربایجان ، استانی در فرمان روایی اغازین مسلمین شد . تنها در سده ی ۱۱ زمانی که قبایل ترک اغوز تحت فرمانروایی سلسله سلجوقیان وارد کشور شدند اذربایجان شماری وارٍان ترک بدست اورد . جمعیت بومی پارسی ( ایرانی ) با ترک های تازه وارد ترکیب شدند و ارام ارام زبان پارسی با یک گویش ترکی – که به صورت زبان اذربایجانی مجزا ظاهر شد – جایگزین شد . فرایند ترک زبان شدن ایشان طولانی مدت و پیچیده بود که به وسیله ی رخنه امواج پیروزمند چادرنشین از اسیای میانه دنبال شد

 

پژوهش های نوین

در پژوهش های نوین نیز بر این پرسمان پافشاری شده است و بایسته است شماری از این پژوهش ها بازگو شوند

بر پایه ی پژوهش های مارک ویثو :

اذربایجان در سده های ۸ و ۹ م صحنه شورش های ضد خلیفه ای و ضد عربی بسیاری بود و منابع بیزانسی از جنگجویان پارسی ای سخن می گویند که در دهه ی ۸۳۰ میلادی با پذیرش خدمت به امپراتور بیزانس تئوفیلوس از دست سپاه خلیفه جان به در بردند … اذربایجان جمعیتی پارسی داشت و کانون سنتی دین زرتشتی بود … خرم دینی یک فرقه ی ایرانی تاثیر گرفته از اموزه های شیعه بود ، ولی ریشه های ان در جنبش پیشاسلامی ایران جای داشت

بر پایه ی ولادمیر مینورسکی :

در نزدیک سده ی ۹ و ۱۰ جمعیت راستین و غیر مهاجر اذربایجان شامل توده ای از روستاییان بود که در زمان پیروزی عرب ها ، با واژه ی کمابیش خوار دارنده ی علوج به معنای غیر عرب چیزی همانند به رایا ی دوران پادشاهی اوتومون نام گذاری شدند
تنها نیروی جنگی این جمعیت روستایی ارام ، فلاخن بود . . ان ها به شماری از گویش ها ( اٌدهٌری یا آذری ، تالشی ) سخن میگفتند که حتا امروزه بخش های کوچکی از این گویش ها در میان جمعیت ترک زبانان زنده مانده است . این همان جمعیت اصلی بود که بابک در شورش خود علیه خلیفه عرب بر ان ها تکیه کرد

پدیدگاه پژوهشگر برجسته و ترک شناس پر اوازه پینر گلدن در این باره چنین است که روند ترک زبان شدن مردمان اذربایجان چند مرحله بوده است چیره گی زبان تازه از ره رسیده ترکی در اذربایجان به دوران صفویان باز می گردد

 

زبان اذری در منابع پس از اسلام

مسعودی ( سده ی ۴ ق ) در التنبیه و الاشراف می نویسد :

پارسیان ( ایرانیان ) قومی بودند که قلمروشان دیار جبال بود از ماهات و جز ان و اذربایجان تا نجاور ارمنیه و اران و بیلقان تا دربند که باب الابواب است و ری و وتبرستان و مسقط و شابران و گرگان و ابر شهر که نیشابور است و هرات و مرو و دیگر ولایت ها خراسان و سیستان و کرمان و فارس و اهواز با دیگر سرزمین عجمان که در وقت حاضر به این ولایت ها پیوسته است ، همه ی این ولایت ها یک مملکت بود ، پادشاهش یکی بود و زبان اش یکی بود ، فقط در برخی واژه ها تفاوت داشتند زیرا وقتی حروفی که زبان را بدان می نویسند یکی باشد ، زبان یکی است و گرچه در چیزهای دیگر تفاوت داشته باشد ، چون پهلوی و دری و اذری و دیگر زبان های پارسی ( ایرانی )
ابو اسحاق ابراهیم استخری جغرافی نگار سده ۴ ق در نوشتار خود سر راست زبان مردم اذربایجان را فارسی ( الفارسیه ) میخواند . ابن حوقل پایان سده ی ۴ مهی نیز همین سخن را باز گفته ، به روشنی مینویسد که :
زبان مردم اذربایحان و بیش تر ارمینیه فارسی است و عربی نیز میان ایشان رواج دارد

ابو عبدالله مقدسی ( پایان سده ی ۴ مهی سرزمین ایران را به هشت بخش تقسیم نموده و می نویسد :
زبان مردم این هشت اقلیم ، ایرانی ( العجمیه ) است جز این که برخی دری و بعضی پیچیده است و همه ی انها فارسی نامیده میشود وی می افزاید که فارسی اذربایجان در حروف به فارسی خراسان شبیه است.

گویشی پهلوی اذری در منابع کهن اذری نامیده شده است
( زبان اذری را در متن های دوره بعد از اسلام پهلوی یا فهلوی نوشته اند اما زبان پارسی میانه ساسانی را هم نویسنده های اسلامی پهلوی نوشتند. یعنی تقریبا هر زبان ایرانی به غیر از پارسی نو را پهلوی نوشته اند و این اشتباه از سده ۳ خورشیدی به صورت کامل بوجود امده)

همان گونه که طبق نوشته ها گویش پهلوی ری را رازی نامیده اند . این گویش ویژه ی بخش اذربایجان بوده است و با زبان پارسی دری خراسان – که زبان ملی و ادبی ایران به شمار می امد – تفاوت اندکی داشته است . همان گونه که گویش شیرازی و لارستانی با زبان پارسی دری تفاوت اندکی دارند.
هر آینه ادیبان و چامه سرایان مناطق گوناگون ایران اثار و سروده های خود را به زبان پارسی دری بر جای گذاشته اند و کمتر به گویش بومی پرداخته اند و این چنین است که از گویش کهن شیرازی یا اذری یا دیگر گویش های بومی ، به اندازه زبان پارسی دری اثار فراوانی در دست نیست ( از گویش اذری شماری اثر ارزشمند بر جای مانده است که به انها خواهیم پرداخت )

بر سخن گفتن به زبان اذری در سرزمین اذربایجان در نخستین سده های اسلامی و در شمار فراوانی از نامه های ان زمان پافشاری شده است

ابن ندیم در الفهرست از زبان ابن مقفع ، کشته شده در ۱۴۲ ق مینویسد :

ولی فهلوی ( پهلوی ) منسوب است به فهله ( پهله ) که نام پنج شهر است : اصفهان و ری و همدان و ماه نهاوند و اذربایجان . و دری لغت شهرهای مداین است و درباریان پادشاه بدان زبان سخن میگفتند و منسوب است به مردم دربار و لغت اهل خراسان و مشرق و لغت مردم بلخ و بر ان زبان غالب است . ولی فارسی کلای است که موبدان و علما و مانند ایشان بدان سخن میگویند و ان زبان مردم اهل فارس میباشد . ولی خوزی زبانی است که ملوک و اظراف در خلوت و مواضع لعب و لذت با ندیمان و حاشیت خود گفت وگو میکنند …

( همین گفته را حمزه اصفهانی در یاقوت حموی و خوارزمی نیز بازگو کرده اند )

رخشای اولین دستیار هوش مصنوعی ایرانی رخشای اولین دستیار هوش مصنوعی ایرانی

شمشاد امیری خراسانی

شناخت تاریخ و فرهنگ ایران به نمونه ورود به دنیایی است که جز عشق و افتخار و گاهی اندوه چیزی انتظار ما را نمی کشد ، شاید تاریخ ما در حافظه ژن های ما ذخیره شده است تا بتوانیم با آن آگاهی به خود و فرا خود را گسترش دهیم .

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آرسام نظمی

آفرین بر شما. اینجانب چون خود تمامی نکات فوق را پژوهش نموده ام راستی آنها را گواهم و از اینکه شما آنها را گردآوری و در اختیار عموم قرار داده اید سپاسگزارم

دان

سپاس برای نوشتار زیبای شما

دکمه بازگشت به بالا