رخشای اولین دستیار هوش مصنوعی ایرانی رخشای اولین دستیار هوش مصنوعی ایرانی
آثار باستانی و ارزش های تاریخیایران باستان

پیشینه نوروز-بخش دوم

نوروز
نوروز

سفره هفت سين

در برخي از نوشته ها از سفره هفت شين (هفت رويـيدني که با حرف شين آغاز مي شود) سخن رفته و آن را رسمي کهن تر دانسته اند. در ريشه يابي واژهً هفت سين نظرهاي ديگري چون هفت چين ( هفت رويـيدني از کشتزار چيده شده ) و هفت سيني از فراورده هاي کشاورزي نيز بيان شده است. پراکندگي نظرها ممکن است به اين سبب باشد که در کتاب هاي تاريخي و ادبي کهن اشاره اي به هفت سين نشده و از دورهً قاجاريه است که درباره باورها و رفتارها و رسم هاي عاميانهً مردم تحقيق و بحث و اظهار نظر آغاز شده است. نمي دانيم که آيا پيش از قاآني هم شاعري هفت سين را در شعر خود آورده است؟

سين ساغر بس بود ما را در اين نوروز روز گو نباشد هفت سين رندان دُرد آشام را

ميرزاده عشقي نيز در ” نوروزي نامه ” در اسلامبول در مسمطي براي آگاهي مردم آن ديار سروده :

همه ايرانيان نوروز را از ياد بود کي

بپا سازند از مازندران تا شوش و ملک ري

بساط هفت سين چينند و بنشينند دور وي

پوشيدن لباس نو
پوشيدن لباس نو در آيـين هاي نوروزي، رسمي همگاني است. تهيه لباس، براي سال تحويل، فقير و غني را به خود مشغـول مي دارد. در جامعه سنتي توجه به تهيدستان و زيردستان براي تهيه لباس نوروزي – به ويژه براي کودکان – رسمي در حد الزام بود. خلعـت دادن پادشاهان و اميران در جشن نوروز، براي نو پوشاندن کارگزاران و زير دستان بود. ابوريحان بـيروني مي نويسد : ” رسم ملوک خراسان اين است که در اين موسم به سپاهيان خود لباس بهاري و تابستاني مي دهند “. مورخان و شاعران از خلعـت بخشيدن هاي نوروزي فراوان ياد کرده اند. و براي اين باور است که در وقف نامهً حاجي شفيع ابريشمي زنجاني آمده است :هر سال شب هاي عيد نوروز پنجاه دست لباس دخترانه و پنجاه دست لباس پسرانه، همراه کفش و جوراب از عوايد موقوفه تهيه و به اطفال يتيم تحويل شود.

سفرنامه نويسان دوره صفويه و قاجاريه، در شرح و وصف جشن هاي نوروزي، از لباس هاي فاخر مردم فراوان ياد کرده اند. خريد لباس نو و برخي وسيله هاي فرسوده اي که به مناسبت نوروز نياز به ” نو ” ساختن دارد، رقم عمدهً هزينه هاي فصلي – و گاه سالانه – خانواده ها را تشکيل ميدهد. بسياري از خانواده ها که در سوگ يکي از نزديکان لباس سياه پوشيده اند، به مناسبت نوروز، به ويژه هنگام سال تحويل، لباسي ديگر ميـپوشند. کساني که به هر علت لباس نو ندارند، مي کوشند هر قدر هم اندک – جوراب، پيراهن – در هنگام سال تحويل، نو بـپوشند.

در گذشته که فروشگاه ها و بازارهاي فروش لباس دوخته نبود و مردم دوختن لباس خود را به خياط ها سفارش مي دادند، نوبت هاي دوخت و کار شبانه روزي خياطان يکي از دشواري هاي خانواده ها بود. اگر در روزهاي پيش از نوروز، در خانواده ها، محله ها، مدرسه ها و سازمان هاي نيکوکاري رسم است که براي کودکان نيازمند لباس تهيه کنند، اين کار نيک پيش از آنکه براي کمک و همراهي باشد، براي لباس نو پوشاندن به کودکان در جشن نوروز است.

اين باور کهن را در نوشته ها، توصيه ها و توصيف هاي نوروزي، همواره مي بـينيم که : از طبـيعت پـيروي کنيم، از درختان ياد بگيريم و با آمدن بهار، لباس نو بـپوشيم، که شگون شادماني و آرامش است.

خوراک هاي نوروزي

هفت سين

در کتاب ها و سند هاي تاريخي و ادبي کهن، به ندرت از خوراکي هايي که ويژه جشن نوروز (يا جشن هاي ديگر) باشد سخن رفته است. نويسندگان و مورخان بحث از ” خوردني ” ها را، شايد، پـيش پا افتاده، نازيبا و يا بديهي مي دانستند. در کتاب هاي قرن چهارم به بعـد، شرح و وصف هاي دقيق، به شعر و نثر، دربارهً نوروز و مهرگان و جشن ها و آيـين هاي ديگر کم نيست، ولي از نوع و ويژگي خوراک هاي جشن ها، نه در دستگاه پادشاهان و اميران و نه در خانه هاي عامهً مردم، سخني نرفته است.

در مقاله ها و پژوهش هايي که در اين هفتاد و پنج ساله اخير درباره نوروز نوشته شده، افزون بر خوردني هاي سفره هفت سين، گاه از غذاهاي ويژه شب پيش از نوروز، و شب اول سال، در خانواده هاي سنتي شهرها و منطقه هاي مختلف ياد شده است. خوراکي هايي که با ويژگي هاي اقليمي و نوع فراورده هاي هر منطقه هماهنگي داشت، و در عين حال بهترين و کمياب ترين غذاي منطقه بود؛ و همه قشرهاي اجتماعي – فقيران نيز – ميکوشند که در اين روزها، براي فراهم آوردن غذاي بهتر، گشاده دستي کنند و به گفتهً ابوريحان:”اين عيدها، يکي از اسبابي است که تنگي روزي فقيران را به زندگي فراخ مبدل مي سازد “.

امروز در تهران و برخي شهرهاي مرکزي ايران، سبزي پلو ماهي خوردن در شب نوروز و رشته پلو در روز نوروز رسم است، و شايد بتوان گفت که غذاي خاص نوروز در اين منطقه است. ” پلو ” در شهرهاي مرکزي و کويري ايران ( مي توان گفت غير از گيلان و مازندران در همهً شهرهاي ايران ) تا چندي پـيش غذاي جشن ها، غذاي مهماني و نشانه رفاه و ثروتمندي بود. و اين ” بهترين ” غذا، خوراک خاص همهً مردم – فقير و غني – در شب نوروز بود. اگر نيک مردي در صد و پنج سال پـيش در استرک کاشان، ملکي را وقف مي کند که از درآمد آن ” همه ساله برنج ابتياع نموده از آخر خمسه مسترقه به تمام اهالي استرک، وضيع و شريف، ذکور و اناث، صغير و کبـير، بالسويه برسانند “، بي گمان به اين نيت بوده، که در شب نوروز سفرهً هيچ کس بي ” پلو ” نباشد.

با پـيدايش و گسترش رسانه هاي گروهي صنعتي امروز چون روزنامه ها، راديو و تلويزيون، و وجود برنامه هاي گونه گون در معرفي جشن ها و آيـين هاي کهن، نوعي يکنواختي در فراهم آوردن وسيله ها و برگزاري مراسم، در همهً شهرها و استان ها به وجود آمده است. بي گمان تبليغات مؤسسه هاي توليد کننده کالاها نيز عاملي موثر در اين يکنواختي هاست.

ديد و بازديد نوروزي، يا عيد ديدني
از جمله آيـين هاي نوروزي، ديد و بازديد، يا ” عيد ديدني ” است. رسم است که روز نوروز، نخست به ديدن بزرگان فاميل، طايفه و شخصيت هاي علمي و اجتماعي و منزلتي مي روند. در بسياري از اين عيد ديدني ها، همه کسان خانواده شرکت دارند. کتاب هاي تاريخي و ادبي، تـنها از عيد ديدني هاي رسمي دربارها و اميران و رئـيسان خبر مي دهند. رسمي که هنوز هم خبرگزاري ها و رسانه ها، به آن بسنده مي کنند. ” ديدن” هاي نوروزي که ناگزير ” بازديد ” ها را دنبال دارد، و همراه با دست بوسي و روبوسي است، در روزهاي نخست فروردين، که تعطيل رسمي است، و گاه تا سيزده فروردين ( و مي گويند تا آخر فروردين ) بـين خويشاوندان و دوستان و آشنايان دور و نزديک، ادامه دارد. رفت و آمد گروهي خانواده ها، در کوي و محله – به ويژه در شهرهاي کوچک – هنوز از ميان نرفته است. اين ديد و بازديدها، تا پاسي از شب گذشته، به ويژه براي کساني که نمي توانند کار روزانه را تعـطيل کنند، ادامه دارد.

تا زماني که “مسافرت هاي نوروزي” رسم نشده بود، در شهرها و محله هايي که آشنايي هاي شغـلي و همسايگي و ” روابط چهره به چهره ” جايي داشت، ديد و بازديد هاي نوروزي، وظيفه اي بـيش و کم الزامي به شمار مي رفت. و چه بسا آشناياني بودند – و هستـند – که فقط سالي يک بار، آن هم در ديد و بازديد هاي نوروزي، به خانهً يکديگر مي روند. به ياد دارم که در کرمان، در بـين زردشتيان، هنگامي که کسي از دوست و آشنايش گله مي کرد که چرا بديدنش نمي آيد، اين جمله مي گفت : ” اگر با هم قهر هم بوديم، دست کم سالي يک بار به خانهً هم مي آمديم ” و چه بسيار کدورت ها و رنجشن هاي خانوادگي و خويشاوندي که به يـُمن ديد و بازديد هاي نوروزي برطرف شده و مي شود.

گسترش شهرها، ازدياد جمعـيت، پراکندگي خانواده هاي سنتي، محدوديت هاي شغلي و نيز فرهنگ آپارتمان نشيني، از عامل هايي است که ديد و بازديد هاي نوروزي را کاهش داد. و بر اثر اين دشواري ها و محدوديت هاي زماني، بسياري از خانواده هايي هم که به مسافرت نمي روند، براي ديد و بازديدهاي نوروزي، از پـيش زماني را معـين مي کنند.

کتاب تذکره صفويه کرمان که گزارشي از رويدادهاي سال هاي ۱۰۶۳ تا ۱۱۰۴ است، ” شرح وقايع ” هر سال را، با اين که محاسبهً ماه و سال بر اساس تقويم قمري است، از برگزاري جشن ها، رسم ها، و آيـين هاي نوروزي، در دستگاه حکومتي آغاز مي کند، از جمله : حاکم و وزير و آصف حميده سير، در نوروز آن سال (۱۰۸۰ قمري) که مصادف با ۱۵ شوال بود، در باغ نظر به عيش و خرمي گذرانده، علما و صلحا وشعرا را به صلات گرانمايه خرسند گردانيد (…) و دستار خواهان گسترده، اقسام طعام نزد خاص و عام کشيد. روز ديگر به ديدن اعزه ولايت رفته، دو سه روز هم چنين ديدن مردم مي نمودند، و بعد از آن هر روزه به ازاء ضيافت نوروزي، هنگامه تير اندازي گرم بود. تماشاي ” جنگ گاو و قوچ ” نيز در اين دوره از آيـين هاي نوروزي بود : روز نوروز سال ۱۱۰۱ که در ۷ جمادي الثاني واقع بود، طرف عصر وزير به اتفاق ( … ) در صحراي موًيدي ( در قسمت شمال شهر فعلي کرمان ) جنگ گاو و قوچ طرح انداخته، بعد از آن اسب دواني کرده، از حضور دوستان جناني خرمي، و به مقـتـضاي وقت کامراني مي نمودند.

نوروز اول
در ديد و بازديدهاي نوروزي رسم است که نخست به خانهً کساني بروند که ” نوروز اول ” در گذشت عضوي از آن خانواده است. خانواده هاي سوگوار افزون بر سومين، هفتمين و چهلمين روز، که بيشتر در مسجد برگزار مي شود، نخستين نوروز که ممکن است بيش از يازده ماه از مرگ متوفا بگذرد، در خانه مي نشـينند. و در اين روز است که خانواده هاي خويشاوند لباس سياه را از تن سوگواران در مي آورند. جلسه هاي ” نوروز اول ” که جنبهً نمادين دارد، در عين حال از فضاي ديد و بازديدهاي نوروزي برخوردار است. و ديدارکنند گان، در نوروز اول، به خانواده سوگوار تسليت نمي گويند، بلکه براي آنان ” آرزوي شادماني ” مي کنند، تا در آغاز سال نو فال بد نزنند. رسم نوروز اول بـيشتر در شهرهايي برگزار ميشود که آخرين روز اسفند را به عنوان ياد بود درگذ شتگان سال سوگواري نکنند.

هديه نوروزي، يا عيدي
هديه و عيدي دادن به مناسبت نوروز رسمي کهن است، کتابهاي تاريخي از پـيشکش ها و بخشش هاي نوروزي – پـيش از اسلام و بعد از اسلام – خبر مي دهند، از رعـيت به پادشاهان حکمرانان، از پادشاهان و حکمرانان به وزيران، دبـيران، کارگزاران و شاعران، از بزرگتران خاندان به کوچکتران، به ويژه کودکان.

رسم هديه دادن نوروزي را، ابوريحان بيروني از گفته آذرباد، موبد بغـداد چنين آورده : نيشکر در ايران، روز نوروز يافت شد، پـيش از آن کسي آن را نمي شناخت. جمشيد روزي ني اي ديد که از آن کمي به بيرون تراوش کرده، چون ديد شيرين است، امر کرد اين ني را بـيرون آورند و از آن شکر ساختـند. و مردم از راه تبريک به يکديگر شکر هديه کردند، و در مهرگان نيز تکرار کردند، و هديه دادن رسم شد.

پـيشکشي رعيت ( تاجر، صنعتگر، کشاورز) و حاکمان ولايت، به پادشاهان و خلفا، در واقع بخشي از باج و خراج و ماليات سالانه بود که – گفته يا نگفته – به آن متعـهد بودند. و ” خزانه ” کشور از آن آبادان بود. ابوريحان بـيروني مي نويسد : پادشاهان ساساني آنچه را که پنج روز عيد ( به ترتيب؛ اعيان، دهقانان، سپاهيان، خاصان و خادمان ) هديه آورده بودند، روز ششم امر به احضار مي کرد و هر چه قابل خزانه بود نگه مي داشت، و آنچه مي خواست به اهل انس و اشخاص که سزاوار خلوتـند مي بخشـيد.

کمپر، سياح دوره صفوي، از هديه هاي حاکمان و ثروتمندان محلي، که براي شاه سليمان مي آوردند، به عنوان ” سومين رقم بودجه دربار ” ياد مي کند. تاورنيه هديهً يکي از حاکمان را به پادشاه ” ده هزار اشرافي ” ذکر کرده، و شاردن هديه هاي به پادشاه را حدود ۲ ميليون فرانک تخمين ميزند. ” درو ويل ” مي نويسد : اين هديه هاي نوروزي علاوه بر طلا، جواهر و سکه هاي زر، عبارت از اسب هاي اصيل، جنگ افزار، پارچه هاي گران بها و شال هاي کشمير و پوست هاي ممتاز و قـند و قهوه و چاي و مربا است.

در کتابهاي تاريخي و ادبي، بـيش از همه از هديه پادشاهان به شاعران سخن رفته، هديه اي که، بنا بر رسم، براي سرودن قصيده ها و مديحه هاي نوروزي داده مي شد. هديه به شاعران در جشن نوروز که انگيزه و وسيله اي براي سرودن شعر و مديحه بود، در واقع نوعي حقوق ماهانه و سالانه شاعر به شمار مي رفت. از جمله بيهقي مي نويسد : روز پنج شنبه هجدهم ماه جمادي الاخري، امير ( سلطان مسعـود ) به جشن نوروز به نشست، و هديه ها بسيار آورده بودند، و تکليف بسيار رفت و شعر شنود از شاعران که شادکام بود، در اين روزگار زمستان و فارغ دل، و فترتي نيفتاد و خلعت فرمود، و مطربان را نيز فرمود، و مسعـودي شاعر را شفاعت کردند، سيصد دينار فرمود.

اين بخشش ها گاه به اندازه اي بود که مي توانست شاعري را توانگر سازد : گويند روز نوروزي، جهت خالدبن برمک وزير، کاسه ها از زر و نقره هديه آورده بودند. يکي از شاعران عرب در اين باره شعري سرود و به اين موضوع اشاره کرد. خالد هر چه در آن مجلس اواني زر و نقره بود به آن شاعر بخشيد. چون اعتبار کردند، مالي عظيم بود و شاعر از آن توانگر شد.

رسم و ضابطه پـيشکش هاي سنگين بها به پادشاهان و حاکمان تا دوره مشروطيت رايج بود. برقراري ماليات ها و الزام به پرداخت هاي منظم و حساب شده، پـيشکش هاي باج و خراج گونه را به مقدار زيادي از اعتبار انداخت. ولي دادن عيدي و هديه به ويژه از طرف مقام بالا تر ( منزلتي، اقتصادي و سني ) از رسم ها و آيـين هاي ديرين فرهنگ ماست. امروز رسم عيدي دادن به جوانان و کودکان در خانواده، به کسان کم درآمد و خدمتگزاران در محيط کار، به رفتگر، به نامه رسان و … در عين حال نوعي جبران زحمت و انـتـظار خدمت است. عيدي هاي امروز بيشتر به صورت نقد و اسکناس نو است. بانک ها پـيش بـيني تهيهً ” اسکناس نو ” کرده، و در اختيار مشتريان مي گذارند. در جامعـه کشاورزي، روستايي و عشايري، در گذشته اي نه چندان دور، پـيشکش هاي نوروزي فراورده هاي محلي بود و بخشش ها، کالا و فراورده غير محلي.

هد يه دادن ها، ک به مناسبت هايي، چون عيد، موفقيت، مسافرت، تولد، ازدواج، مرگ (در برخي شهرها، به ويژه جامعـهً عشيره اي رسم است که براي خانواده متوفا غذا، گوسفند، برنج و … مي برند) و .. است، به ويژه در خانواده هاي سنتي، داراي اهميت و مفهومي در خور توجه است (که خود پژوهش و گفتاري جداگانه مي طلبد). هر چند که چند سالي است واژهً فرانسوي ” کادو ” براي هديه هايي چون ره آورد ( سوغات )، چشم روشني، مبارک باد، جاي خالي پا و … به کار مي رود، ولي اهميت، کيفـيت و کميت هر يک متمايز است. البته اين باور وجود دارد که گرفتن عيدي از دست کسان مورد احترام ( از نظر سني، منزلتي، خويشاوندي، علمي، نسبي و …) تبرک، داراي شگون و ” دست لا ف ” است.

کارت تبريک عيد
تبريک گفتن عيد و جشن نوروز، در نامه هايي که از شهري به شهر ديگر فرستاده مي شد، رسمي کهن است. در برخي از منشآت و کتابهاي ترسل و نامه نگاري نمونه هايي آمده است، ولي با رواج چاپ، فرستادن ” کارت تبريک عيد ” که با مضمون ها و رنگهاي گونه گون تهيه و در دسترس قرار گرفته، وارد فرهنگ ما شده است. با کم شدن ديد و بازديدها – به علت هايي که در پـيش ياد شد – فرستادن کارت تبريک رونق بـيشتري يافته است.

چهاردهم فروردين
در واقع آغاز کار و فعاليت هاي ” سال نو ” از چهاردهم فروردين است. دبستان ها، دبـيرستان ها و دانشگاه ها از اين روز آغاز مي شود. مسافرت رفتن پـيش از سيزده را باور عاميانه نحس مي داند. کوچ بسياري از عشاير از چهاردهم فروردين است. تـقسيم آب کشاورزي، در برخي از روستاها و بسياري از فعـاليت هاي ديگر، از چهاردهم فروردين شکل مي گيرد.

باورهاي عاميانه
رفتارها و گفتارهاي هنگام سال تحويل و روز نوروز، به باور عاميانه، مي تواند اثري خوب يا بد براي تمام روزهاي سال داشته باشد. برخي از اين باورها را در کتابهاي تاريخي نيز مي يابـيم، و بسياري ديگر باورهاي شفاهي است، و در شمار فولکلور جامعـه است که در خانواده ها به ارث رسيده است :

– کسي که در هنگام سال تحويل و روز نوروز لباس نو بـپوشد، تمام سال از کارش خرسند خواهد بود.

– موقع سال تحويل از اندوه و غم فرار کنيد، تا تمام سال غم و اندوه از شما دور باشد.

– روز نوروز دوا نخوريد بد يمن است.

– هر کس در بامداد نوروز، پـيش از آنکه سخن گويد، شکر بچشد و با روغن زيتون تن خود را چرب کند، در همهً سال از بلاها سالم خواهد ماند.

– هر کس بامداد نوروز، پـيش از آنکه سخن گويد، سه مرتبه عسل بچشد و سه پاره موم دود کند از هر دردي شفا يايد.

– کساني که مرده اند، سالي يکبار، هنگام نوروز، ” فروهر ” آنها به خانه بر مي گردد. پس بايد خانه را تميز، چراغ را روشن و ( با سوزاندن کندر و عود ) بوي خوش کرد.

– کسي که روز نوروز گريه کند، تا پايان سال اندوه او را رها نمي کند.

– روز نوروز بايد يک نفر ” خوش قدم ” اول وارد خانه شود. زنان خوش قدم نيستـند.

– اگر قصد مسافرت داريد پـيش از سيزده سفر نکنيد. روز چهاردهم سفر کردن خير است.

– روز سيزده کار کردن نحس است.

برای دیدن بخش اول اینجا کلیک کنید

رخشای اولین دستیار هوش مصنوعی ایرانی رخشای اولین دستیار هوش مصنوعی ایرانی

شمشاد امیری خراسانی

شناخت تاریخ و فرهنگ ایران به نمونه ورود به دنیایی است که جز عشق و افتخار و گاهی اندوه چیزی انتظار ما را نمی کشد ، شاید تاریخ ما در حافظه ژن های ما ذخیره شده است تا بتوانیم با آن آگاهی به خود و فرا خود را گسترش دهیم .

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا