مفهومِ «حاکمیت» نظامهای نوآیین در اندیشهی سیاسی – دکتر جواد طباطبایی
مفهومِ «حاکمیت» به گونهای که نخست بُدَن در کتاب مفصّلی با عنوان ششدفتردربارهیکشور تدوین کرد و بسط داد، از دیدگاه تاریخِ اندیشهیِ سیاسی دارای اهمیت ویژهای است.
بُدَن مفهوم انتزاعی «حاکمیت» را به عنوان جانشین مقفهوم «ولایتمطلقه»ی پاپ و کلیسا مطرح و بحث دربارهی مفهوم شرعی سیاست را از حوزهی بحث فلسفهی سیاسی خارج کرد.
شاید یادآوری این نکته خالی از لطف نباشد که در ششدفتردربارهیکشور، هیچ اشارهای به نصوصی از انجیل، که هواداران و نیز مخالفان سیاست شرعی به آنها استناد میکردند نیامده است، و تنها نصوصی از کتاب مقدس که مورد بحث بُدَن قرارگرفته، آیههایی از عهدعتیق دربارهی سلطنت است.
بُدَن در تحدید حدود بحث سیاسی به تصریح مینویسد که:
«من جز از حاکمیت عرفی (souveraineté temporelle) که موضوع بحث من است، و نویسندگان چندان دربارهی آن بحث نکرده اند، سخن نخواهم گفت تا دانسته شود که کدام شهریاران به طور مطلق حاکم اند.»
نظامهای نوآیین در اندیشهی سیاسی
ص۲۴
دکتر جواد طباطبایی