قانون حمورابی چیست؟
قانون حمورابی بر روي سنگ نوشتهاي به طول دو و نيم، و عرض يك و نيم متر حك شده است كه برفراز آن تصوير مردي است كه در حال خضوع، لوحي را از شَمْس، خداوند آفتاب و عدالت، دريافت ميكند. اين سنگنوشته كه قديميترين و كاملترين قوانين بشري بر آن نقش بسته است، به حدود ۴۰۰۰ سال پيش تعلق دارد.
ماكت اين سنگنوشته در موزه ايران باستان موجود و اصل آن به موزه لوور پاريس منتقل شده است
lحمورابي (۱۷۹۲ تا ۱۷۵۰ق.م.)، يكي از بزرگترين فرمانروايان بينالنهرين، سرداري جنگاور، سياستمداري ورزيده، و قانونگذاري دقيق بود درباره سالهاي سلطنت حمورابي بين مورخان اختلاف است. نظر غالب بر آن است كه وي ميان سالهاي ۱۷۰۴ تا ۱۶۶۲ پيش از ميلاد سلطنت كرده است
مجموعه قوانين حمورابي را، با توجه به زمان تدوين آن، از شاهكارهاي قانونگذاري ميدانند. كشف سنگنوشته آن به ادعاي كساني كه قوانين روم و يونان را تنها منبع قوانين فعلي و برجستهترين آنها ميدانستند، خاتمه داد
گفتهاند مجموعه قوانين حمورابي، پس از ويراني سومر، از روي قوانين قديم سومريها و عادات و رسوم آنها نوشته شده و بيشتر مندرجات آن از مجموعه قوانيني كه پادشاه “اور” تدوين كرده بود، اقتباس شده است
پايه قوانين حمورابي، متكي بر مذهب و خواست پادشاه و اميال خواستههاي نفساني اين و آن نيست، بلكه برمبناي رعايت عرف و عادت و سنن جاري، و رعايت منافع اجتماع تدوين و مقرر شده است
متن قانون نامه شامل يك مقدمه و يك مؤخره، بهصورتي ادبي و مُسَجّع است. در بين مقدمه و مؤخره، مجموعه قوانين قرار دارند كه در ۴۹ ستون عمودي يعني به خط ميخي، نگاشته شدهاست،
ویل دورانت مورخ نامی، درباره این قانون آورده است:
« روح این قانون بزرگ مدت پانزده قرن با همه تغییراتی که در کشور پیش آمد نافذ بود، فقط در پاره ای از اوضاع و احوال تغییرات جزیی در آن داده شد»
مواد قوانین حمورابی درباره چیستند؟
قانون های ۱ الی ۵ درباره اصول محاکمات
قانون های ۶ الی ۲۵ درباره دزدی و مجازات دزدان
قانون های ۲۶ الی ۴۱ درباره وظایف کارکنان دولت
قانون های ۴۲ الی ۶۵ درباره امور کشاورزی
قانون های ۶۶ الی ۹۹ (این ۳۵ ماده محو شده و از آنها اطلاعات ناقصي در دست است. ظاهرآ اين امر بهدست پادشاه عيلام و پس از انتقال تخته سنگ مذكور به شوش، بهمنظور حك مواد جديد بهجاي مواد محذوف صورت گرفته است)
قانون های ۱۰۰ الی ۱۲۷ درباره تجارت، قراردادها، بدهی ها و خرده فروش هاست
قانون های ۱۲۸ الی ۱۹۱ قوانین مربوط به خانواده
قانون های ۱۹۲ الی ۲۱۴ درباره مجازات و قصاص
قانون های ۲۱۵ الی ۲۵۲ درباره حقوق حرفه ای پزشکان، معماران، کشاورزان و دهقانان
قانون های ۲۵۳ الی ۲۷۷ درباره اجاره
قانون های ۲۷۸ الی ۲۸۲ درباره برده داری
نمونه هایی از قوانین حمورابی
۱-اگر مردي به مرد ديگر اتهام بزند و او را به قتل متهم كند ،اما نتواند آن را ثابت كند متهم كننده به مرگ محكوم خواهد شد .
۵- اگر قاضي حكمي اعلام كند ، تصميمي بگيرد { يا }رأيي صادر كند وطبق موازين امضاء و مهر كند و پس از آن حكم خود را تغيير دهد قاضي مربوطه بايد پاسخ گو باشد … و بايد ۱۲ برابر مجازاتي كه در آن حكم آورده بپردازد … .
۲۲- اگر مردي مرتكب سرقت و گرفتار شود ، به مرگ محكوم خواهد شد .
۲۳- اگر سارق دستگير نشود ،مردي كه از او سرقت شده بايد در محضر خدا شرح اموال مسروقه ي خود را بيان كند و شهر و حكمراني كه در ولايت او … سرقت رخ داده بايد هر آنچه از او به سرقت رفته جبران كنند… .
۵۵- اگر مردي آبراه خود را براي آبياري باز كند و ازآن غفلت نمايد و آب مزرعه ي مجاور را فراگيرد بايد غلات را بر مبناي (خسارت ) مزرعه ي مجاور تأديه كند … .
۱۰۹- اگر اشخاص بد در خانه ي شراب فروش گرد آيند و او آن اشخاص بد را دستگير نكند و به كاخ نياورد آن شراب فروش به مرگ محكوم خواهد شد … .
۱۹۵- اگر پسري پدرش را كتك بزند ، دستش بريده خواهد شد .
۱۹۶- اگر مردي چشم مرد ديگري را كور كند چشم او كور خواهد شد … .
۲۲۹- اگر بنّايي براي كسي خانه اي بسازد و ساختمان را بي عيب ونقص بنّا نكند و خانه اي كه ساخته ويران و سبب مرگ صاحبش شود … آن بنّا به مرگ محكوم خواهد شد .
و نمونه های دیگر …
– اگر مردی به هنگام اهدای یك مزرعه ، باغ میوه ، خانه یا اجناسی به همسر خود ، با او پیمان نامه مهر شده منعقد كرد ، فرزندان زن نباید بعد از مرگ شوهر ، ادعایی بر علیه او كنند.
– اگر شخصی برای پسر خود همسری انتخاب كرد اما خود نیز با آن زن هم آغوش شد ، باید آن شخص را بسته و در آب بیندازند.
– هر كس در این سرزمین می تواند مالكیت اموال خود را به همسر یا دخترش واگذار كند.
– اگر مردی به همسرشخص دیگری نظر داشت اما كار به جایی نبرد ، باید آن شخص بازداشت شود و نیمی از موهایش تراشیده شود.
– اگر زنی ولگرد بود و در نتیجه از خانه و مردش غافل شد سزای او مرگ است.
متن کامل قانون نامه حمورابی به زبان انگلیسی
برای دانلود کتاب قانون حمورابی بر روی لینک زیر کلیک کنید
با تشکر از سایت شما و مطالب مفیدتان خواستم مطالبی را جهت نقد کامل توسط دوستان ارسال کنم . منتظر نقد سازنده از طرف عزیزان هستم.
با سلام
آنچه مشخص است نظام اجتماعی و اموزشی ایران قبل از حمله اعراب و نفوذ اسلام کاملا طبقاتی بوده و عموم مردم حق آموزش نداشتند و آموزش بغیر از طبقات شاهزاده ها و موبدان زرتشت آنهم در حد مسایل دینی بود و هیچگونه آموزش طب و فلسفه و هندسه و داروسازی و یا فیزیک و حتی شعر وجود نداشت هیچ کتاب و اثری و حتی سنگ نوشته علمی یا سفالی پیدا نشده در حالیکه هم عصر کوروش کبیر در یونان علوم فلسفه و طب و داروسازی و هندسه و فیزیک و تاریخ پیدا شده بود و ارسطو و افلاطون و ارشمیدس و تالس و فیثاغورث و بطلمیوس و سقراط و بقراط و …علوم مختلف را ابداع کرده بودند و شاهان هخامنشی و ساسانی فقط در فکر تخریب علوم و تمدن بشری و هجوم به کشور های همجوار و شهرهای مرزی برای گسترش مرزها از شرق تا غرب بود و دوران سیاه علم و شعر تا قبل از اسلام ادامه داشته و اگر کتابهای دینی در معابد در اثر هجوم از بین رفته هیچ اثری از ادامه علوم یونانی و اثری از کتاب در زیر زمین و داخل منازل پیدا نشده هیچ نامی از شعرا و دانشمندان وجود ندارد و ادعای جعلی سوختن کتابهای غیر موجود تنها داستان سرایی برای مصرف داخلی و توجیه عدم کشف حتی محاسبه یک رایطه ساده فیثاغورث در مورد وتر یک مثلث قایم الزاویه توسط مردمان این منطقه میباشد (مریع وتر مساوی با مجموع مربعات ۲ ضلع دیگر است) حتی بصورت سنگ نوشته و سفالی , شعر و بقیه علوم و کتابت بعد از اسلام در این منطقه در سایه تمدن اسلامی رشد کرده است ( مثلث – مربع – دایره – هندسه – جبر – مثلثات – منطق – فلسفه – تاریخ – حساب – موازی – خط – نقطه – اعداد – مساوی – تفریق – تقسیم – ضرب – جمع – عدد – حرف – لغت – کلمه – کتاب – دفتر – قلم – کاغذ – مقوا – شعر – شاعر – بیت – مصراع – ردیف – قافیه – رباعی – قصیده – مثنوی – کلیات – ۲ بیتی – رباعی – نظم – نثر و..همگی کلمات عربی هستند که ۱۳۰۰ سال است که بدین شکل استفاده شده است و معادل فارسی یا ساسانی ندارند و شاید در این چند دهه بوده که سعی در برگردان به فارسی شده است در حالیکه متون گذشته را که نمیتوان استتار کرد و تغییر داد) .متاسفانه ایرانیان بنا به نظر تاریخ نویسان کشورهای فاتح در جنگ جهانی اول و مغلوبین از کشورهای اسلامی در ادوار قبلی بنا به مصالح سیاسی و ایجاد اختلاف در قومیت ها سعی در تحریف تاریخ در جهت پوشش این نقیصه بزرگ با ادعای واهی سوختن تمامی کتابها غیر موجود کرده اند و اگر مجموعه ای از کتابها در جندی شاپور و یا مدائن و یا هر شهر دیگری بود مسلما ممنوع الانتشار و ممنوع الاستفاده برای عموم بوده و شاید تک نسخه ای از کتابهای تمدن یونانی و یا عیلامی و نهاینا اکدیان وسومریان بوده است ( برای سندی که سوخته نیازی به مدرک نداریم و میتوانیم هر چیزی ادعا کنیم چون مدرکی نداریم و خود را معاف از ارایه مدرک میکنیم) قضیه تاریخ سازی و قهرمان سازی و برتری نژادی و قومیتی در ایران و کشورهای تازه جداشده از عثمانی و شمال آفریقا و حتی مرکز و جنوب آفریقا از طرف کشورهای استعماری مطرح شد تا بتوانند یک اقلیت اعم از اقلیت قومی و یا اقلیت مذهبی را با اعتماد بنفس به حکومت اکثریت بگمارند و برای آنها تاریخ سازی کرده اند تا این کشورها بتوانند تسلط خود را برکشورهای منطقه مدتها ادامه دهند.همیشه به تاریخ نگاری ۲ گروه با دیده شک و تردید نگاه کرد ۱ گروه تاریخ نگاران حکومتی و دوم تاریخ نگاران کشورهای استعماری.
اگر اقوامی در دورانهای مختلف از طرف جنگلهای سیبری وارد این فلات شده اند مسلما این سرزمین را از طریق جنگ و تهاجم و سوزاندن تمدنها و از بین بردن اقوام بومی تصرف کرده اند والا هیچ قومی بسادگی سرزمین خود را به مهاجمان و اشغالگران نمی بخشد.
حمله اسکندر به تخت جمشید و مرکز حکومت خاخام منشیان در ادامه جلوگیری از تهاجم مکرر خاخام منشیان به تمدن مصر و روم و تمدن رود سند و ماورالنهر و کشور گشایی این قوم در شرق و غرب بوده است و شاید آتش سوزی آتن توسط خشایارشاه بود.(در یونان و روم باستان همزمان با حکومت شاهنشاهی خاخام منشیان صاحب امپراتور و مجلس سنا و علوم و دانشمندان و کتب متعدد بود در حالیکه در این حکومتها یک شاه بود و یک وزیر و به همه حکمرانی میکردند).
ما همگی دوست داریم خود را دارای تمدن و فرهنگ و نژاد برتر بدانیم و این طبیعی است و دیگران را وحشی ولی باید این را در نظر گرفت که این توهم باطل و دروغ ها که بعضا بنا به مسایل سیاسی نادیده گرفته میشود باعث چه مشکلات و بزرگ بینی کاذب برای ما وعواقبی برای همزیستی درون سرزمینی و روابط بین ملتهای همسایه میشود و بتدریج باعث ایجاد تنفر پنهان بین شهرها و قومیتها و ملتها خواهد شد که باید از آن پرهیز کرد و دید برتری نژادی باید بصورت اصولی و بدور از تعصب اصلاح گردد.بجای قدردانی از تصرف ایران توسط اسلام و امکان آموزش همگانی و ایحاد رشد و شکوفایی ایران شد و دانشمندان و شعرای زیادی از ایران بعد از اسلام تحویل جامعه بشری گردید برعکس همه اعراب را اقوام بدوی و چادر نشین معرفی کنیم و یادمان برود که تمدن زمانی که اقوام آریایی نبودند ۸ هزار سال قبل از بین النهرین شروع شد و تمدن بشری در دوره های زمانی مختلف بر اثر جنگها نوسان داشته است ولی مسلم است تاریخ شروع تمدن بشری و ابداع اولین خط بشری (خط میخی ) و تقسیم شبانه روز به ۲۴ ساعت و تقسیم ساعت به ۶۰ دقیقه و تقسیم هر دقیقه به ۶۰ ثانیه و اختراع چرخ و آلات موسیقی و تقسیم سال به ۲ فصل تابستان و زمستان و خیلی رسومات امروزی از جمله جشن اول تابستان و جشن اول زمستان که بعد ها توسط ما جشن نوروز و جشن مهرگان نام گرفته از این اقوام سومری بوده و نزدیک به ۱۰۰هزار کتیبه سومری به خط میخی برجای مانده است پس بجای قدردانی از تمدن اسلامی و مسلمانان تنها بدلیل کنار گذاشتن دین زرتشت همیشه ناسپاس باشیم و در جهت اهداف استعمار دیگران را اقوام بربر و چادرنشین و خود را صاحب تمدن بی سوادی قلمداد کنیم که فقط به کشورهای همسایه تهاجم داشته و کشور گشایی و بدون کمترین کمک در جهت رشد و شکوفایی علم بشری داشته باشد.
اگر وسعت و تعداد شهرها و ثروت امپراتوری خاخام منشیان و اشکانیان و ساسانیان را به نسبت وسعت یونان دوران کوروش بزرگ و تا یزد گرد آخرین شاه ساسانی و فاصله زمانی ۱۲۰۰ سال بعد از ارسطو تا دارالحکمه بغداد و ترجمه متون یونانی در آنجا را فاصله زمانی دانشمندان یونانی در ۲۵۰۰ سال قبل را با هم قیاس کنیم بتناسب بایستی ۱۰۰ و شاید ۱۰۰۰ برابر تعداد دانشمند یونانی و بمراتب بالاتر از ارسطو و افلاطون و سقراط و بقراط و اقلیدوس و ارشمیدوس ما دانشمند داشته باشیم ولی ایشان کجا هستند بغیر از طبل توخالی و ادعا و کشور گشایی و تصرف دیگر ملتها و کشورها و چند کنده کاری و کتیبه در کوهها که بدستور شاهان و در جهت تعریف و تمجید خودشان چیزی موجود نیست پس چاره ای نیست باید برای فرار به جلو ادعای سوختن کتابخانه های ناموجود را برای انحراف افکار عوام مطرح کنیم.
زمانی که از طرف اسلام به مسلمانان وضو بطور ۵ بار در روز و نهایتا طهارت و غسل با آب تمیز واجب شد در ایران دوران ساسانی حکم دین زرتشت برای پاک شدن زنان بعد از عادت ماهانه ۲ مرتبه شستشو در ادرار گاو و سپس شستشو با آب بود.
شرط لازم برای اثبات ادعای پیامبری از طرف خدا برای یک شخص :
1. آمدن اسامی تعدادی از پیامبران قبل از خود و معرفی نام پیامبر بعد از خود در آن کتاب میباشد.
2. آمدن اسم همین شخص در کتابهای آسمانی قبل از خود و همچنین بعد از خود میباشد.
در حالیکه نه در قران و انجیل و تورات و زبور اسمی از زرتشت و اوستا و برهما و بودا نیامده و نه در اوستا نامی از ابراهیم و آدم و نوح و موسی و عیسی نیامده است.
دین زرتشت بزور شمشیر در زمان اردشیر پاپکان موسس سلسله ساسانی دین رسمی ایران شد.
اگر دیدی که از منظر ما در یک مقطع زمانی امپراتوری و کشور گشایی بنامیم مسلما در مقاطع دیگر مستعمره امپراتورهای اقوام دیگران بودیم چون کشورها و حکومتها در این فلات قاره بنام شاهان و سلسله ها بوده ( ساسانیان_فارس و اشکانیان_یونانی و عباسیان عرب و سلجوقیان و… ترک بمدت هزار سال و پهلوی بظاهر فارس ولی در اصل پدر رضا شاه اهل باکو بوده سرباز قزاق بوده که بنا به سیاست دولت انگلیس اصالت رضا شاه مکتوم مانده بود که اخیرا توسط فرح دیبا افشا شد (سرباز ایستاده کنار عکس میرزا رضای کرمانی قاتل ناصرالدین شاه همان پدر رضا شاه بود).باید پرسید چرا در حکومت پهلوی کسی جرات تحقیق در اصل و تبار رضا شاه در همین سده اخیر که دوران معاصر است را نداشت یعنی تاریخ معاصر چقدر کتمان و مخفی شده که حتی عروس رضا شاه تا این اواخر از آن مطلع نبود و پدر بزرگ شوهرش را نمیشناخت پس نتیجه میتوان گرفت اگر ملکه پدربزرگ شاه را نشناسد و یا نگذارند بشناسد چگونه در مورد هزار سال قبل یا ۲۰۰۰ سال قبل یا ۲۵۰۰ سال قبل این روایات تاریخی با خزئیات میتواند درست باشد. ما مانند روم دارای مجالس سنا و سیستم حکومتی نبوده ایم و تمامی سیاست ها توسط راس حکومت تعیین می شد.
باید نظریه و نوشته های تاریخ نویسان را بررسی کرده با منطق و استنباط عقلی تحلیل کرده و به نتیجه برسیم نه متعصبانه به همه آنها تمکین بکنیم.
کشور گشایی به همسایگان و جنگ بین ۲ کشور تلقی میشود مسلما از دید ملتهای کشور متهاجم بدید وحشی گری و کشتار تلقی میشود هر چند که ما در کتابهای خودمان که مصرف داخلی دارند حملات به شهرهای مرزی روم و آسیای میانه را جنگ های ایران و روم و سرکوب اقوام وحشی ماوراءالنهر می نامیم و برعکس باید از منظر نظر این ملتها ببینیم که ایا آنها ما را متمدن میدانند یا تمدن سوز؟ باید به کتاب تاریخ دبیرستانی آن کشورها هم نگاهی بیاندازیم تا دچار توهم از هم گسیخته گی اجتماعی و نژاد پرستی ساختاری نشویم.چون کشور ما یکدست از یک قوم و یک مذهب نیست که هر چه بزرگان قوم بیان کردند بقیه هم مثل گوسفند قبول بکنند.
اگر ما بین النهرین را تغییر نام دهیم و(در این سالهای اخیر) آنرا میانرودان بنامیم پس نباید انتظار داشته باشیم بقیه هم اسامی آبراه های ما را به عربی تغییر نام ندهند. اسامی خاص نباید ترجمه شود.
روایتهای متعدد که برای مثلا سفره ۷ سین آمده فقط برای عوام فریبی است و کاملا اشکال دارد چرا که در تاجیکستان بجای الفبای سین عربی سفره هفت شین دارند که باید برای سفره و رسم باستانی ۷ شین در تاجیکستان هم داستانی معقول و شاید عوام فریب دیگری درست کرد.
بررسی نظرات منتقدین آتش سوزی پارسه
نقدهایی نیز به مسئله آتش سوزی پارسه وارد آمده است. کاش منتقدین دقت بیشتری میکردند و گزارشهای باستان شناسان را میخواندند.
با این حال از میان نقد های گوناگون نقد دکتر احمد حامی پدر علم بتن ایران بسیار متمایز و محترم و برخواسته از عقل و نه تعصب است. دکتر حامی با توجه به نوع سنگ های به کار رفته در پارسه مینویسد:
»من گفته و نوشتهام که تخت جمشید نسوخته است، و این را از دید شیمیایی بررسی کردهام. تخت جمشید روی سنگ آهک، و با سنگ آهک ساخته شده است. … اگر تخت جمشید در آتش سوخته بود، باید سنگهای بالا تنه آن در شعلههای آتش و سنگهای پایین تنه و کف آن، زیر جسم های سوزان فرو ریخته، هم پخته باشند. آب باران و برف، با پوسته سنگ آهکِ پخته، ترکیب آهک شکفته داده باشد و آنرا شسته باشد. سنگهایی را که تازگی از زیر خاک بیرون آوردهاند، به ویژه سنگهای ازاره و کف، همگی سالماند و آجِ تیشه سنگتراشان زمان هخامنشی، روی آنها هنوز بجا مانده است. این نیز میرساند که تخت جمشید نسوخته است« حامی،۱۳۵۴:ص۲۶ .
در حالیکه شاگردان همین استاد بنا به تعصب کاذب در اثر این دروغها در مقابل سخن استاد خود مقاومت کرده و سعی در ارائه فرضیه های انحرافی میکنند تا مانع از اصلاح ذهن جامعه ایران در اثر این دروغ بزرگ تاریخ خود شوند(با جزئیات نحوه آتش سوزی ).
و اگر این نظر درست باشد بایستی در مورد بقیه داستانها و روایات دیگر و به دور از تعصب در مورد تکمیل بودن و بهره برداری آن و… توسط مورخین مغرض به دیده شک و تردید نگاه کرد پس باید در مورد تمام فرضیه ها و روایتهای تاریخی بدور از تعصب به نظر مخالفان هم گوش داد و سپس با استدلال عقلی و منطقی نتیجه گیری نمود.
شهر سوخته متعلق به تمدن رود سند بود و ۲۰۰۰ سال قبل از هجوم اقوام آریایی به فلات ایران بودند.
خط فارسی برگرفته از الفبای عربی است اگر الفبای مختص عربی را از این رسم الخط بگیرند بجای ۳۲ حرف ۲۳ حرف باقی می ماند (ث ص ض ط ظ ع غ ق ح تلفظ فارسی ندارند) شاید حدود ۵۰% فرهنگ لغات دهخدا مستقیما عربی هستند در مورد ریشه یابی بقیه لغات هم میتوان به کتاب لغت اصلی دهخدا رجوع کرد.
اعداد به اصطلاح فارسی همان اعداد اسلامی و هندی هستند.
پس اگر در کشوری مانند سوریه دیکتاتوری بعد از کشتار بین محلات در یک شهر و قتل عام مردم شهرها و مذاهب توسط مردم دیگر شهرها و مذهب ها اتفاق افتاد با این وجود همه این ها در صورت کنار گذاشتن اسلحه توسط حکومت مورد عفو قرار میگیرند .در حالیکه در کشور بزرگ ایران همسایه توسط همسایه کشتار نشده ولی نفرت پراکنی و برتری نژاد آریا بیداد میکند و اگر در جنگ بین کشورها تخریب و کشتاری اتفاق افتاده کاملا طبیعی است از کجا معلوم پدران ما هم در کشور گشایی هایشان شهر های دیگران را تخریب نکرده اند.
همه ما ایرانیان نادر شاه را جدا از قوم و قبیله و طایفه و نژاد دوست داریم در حالیکه از دید مردم هند که ۲ بار تحت حمله نادر قرار گرفته است یادآور ترس همراه با نفرت میباشد و این ذات قدرت میباشد نقل قول تاریخ مفید است ولی تعریف و افتخار به شاهان در واقع تایید ضمنی کشتار ها و تجاوز های آنها در لشکرکشی ها به همسایگان آن زمان که الان همسایه های امروزی ما هستند و ما خود را سهوا یا عمدا شریک جرم آن امپراتوری ها قلمداد میکنیم و کاملا ناشایست میباشد.
همان کوروش دوست داشتنی که بابل را بدون جنگ تصرف کرد در مسیر لشکرکشی به بابل ۲ شهر بین النهرین را به آتش کشید ولی ما منکر آن میشویم در حالیکه در منابع عربها آمده است و اینها همه نسبی هستند و مطلقی وجود ندارد.از طرف ما خوب بوده بدون جنگ و کشتار بوده ولی مسلما زوایای دیگری هم دارد که تاریخ نگاران استعماری آنها را مطرح نمیکنند. باید تاریخ را بررسی کرد و با منطق و عقل استنباط کرد و این را هم در نظر گرفت تاریخ نویسان نمیتوانسته اند ۱۰۰% صحیح نقل قول بکنند جائیکه روایت در مسائل عمده از لحظ علمی مورد تشکیک قرار گرفته چطور در مورد مسائل جزئی اینها تاریخ سازی کرده اند.نمونه آن هم همان سوختن تخت جمشید توسط اسکندر است که از لحاظ علمی رد شده است حال برای جزئیات آن هم داستان سرائی کرده اند.
پس لطفا زانوهایمان را از گلوی اقوام دیگر برداریم تا آنها هم بتوانند نفس بکشند و این ذات یک امپراتوری و قدرت است که در تاریخ مکرر تکرار میشود.از کجا معلوم فرزندانمان بعد از رسیدن به ابرقدرتی مثل امروز آمریکا زانوی خود را بر روی گلوی دیگران نگذارد. پس اگر ما ادعا داریم ایران در ۲۵۰۰ سال قبل از شرق تا غرب گسترش پیدا کرده بود مسلما این گسترش با سلام و صلوات همراه نبوده ( در جنگ حلوا خیرات نمیکنند) پس تکرار این بحث امپراتوری بصورت گزینشی آن هم فقط در ۲۵۰۰ سال قبل بصورت مقطعی و برتری جویی نسبت به دیگران و تحقیر سیستماتیک دیگر اقوام نتیجه ای غیر از نفرت و گسیختگی اجتماعی بهمراه نخواهد داشت در حالیکه همین فلات قاره توسط امپراتورانی از ماوراءالنهر از شرق تا غرب گسترده شده و تحت سلطه دیگران اقوام بوده پس اگر همه ادعای ما را تکرار بکنند باید جنگهای خونین دیگری در این فلات اتفاق بیافتد چون آنها هم با توجه به گذشته خودشان میتوانند ادعای ارضی داشته باشند و یادآوری مکرر این موارد بیشتر بضرر خود ما میباشد تا بضرر دیگران و نشانگر عادت اشتباه نژاد پرستی ما میشود و مسلما بقیه ملتها در مقابل ما قد علم کرده و به ما به دیده سوء نگاه خواهند کرد.
تا وقتی که اقوام مختلف ایران نتوانند به بهانه از دست دادن یکپارچگی و اتحاد از زبان مادری خود در مقابل زبان فارسی پایتخت محافظت بکنند و به زبان خود بخوانند و به رسم الخط خود بنویسند و چه در صدا سیمای استانی و چه در مدارس داخل استان آموزش داشته باشند ما نخواهیم توانست از تمدن و فرهنگ خود در مقابل بیگانگان دفاع مطمئنی داشته باشیم و ما را با انگ نژادی که خواهان حذف بقیه فرهنگها است خواهند شناخت . بزرگی به ادعا نیست بزرگی به احترام به فرهنگ و زبان و تمدن مقابل دارد وقتی ما به اقوام و زبانهای داخل مرزها ارزش قایل نشویم چگونه در منطقه و همسایگان ادعای فرهنگ و تمدن بالا را میتوانیم داشته باشیم ادعای و اختلاف ارضی و زبانی در داخل مرزها با زبانهای داخلی داشته باشیم وبا ادعای حذف زبان ترکی در آذربایجان (بنا به اینکه در گذشته اینها تات بوده اند مشابه همان نطریه اقامت و ادعای ارضی قوم بنی اسرائیل در فلسطین در ۲ هزار قبل) و از این دست ادعا های مشابه در مقابل عربها و کردها و بلوچها متقابلا اینها هم از خود دفاع کرده و فرهنگ و زبان و تمدن ما را زیر سوال خواند برد و تا وقتی که ما اجازه رشد و آموزش زبانها را ندهیم و سعی کنیم با آسیلاسیون بقیه لحجه ها و زبانها در زبان فارسی حل شوند هیچ موقع زبان فارسی و تمدن ایران نخواهد توانست رشد و تعالی پیدا کند چرا که ایشان با یادآوری نقاط ضعف ما در جهت تضعیف ما قدم برخواهند داشت.
همانطوریکه در زمانی که ایران زیر نظر خلفای عباسی در زمان غزنویان ترک بود به فردوسی کبیر اجازه تصنیف اشعار فارسی با حذف کلمات عربی و ترکی داده شد و یک حرکت کاملا تک نژادی و تک زبانی ( در زمانی که مغایر زبان حاکمان زمان خود بود ) توسط فردوسی انجام شد (با عدم توسعه و پذیرش و ادامه از طرف شاعران بعد از ایشان مواجه شد ) و شاهان ترک باعث رشد و احیای زبان فارسی شدند متقابل هم حکومت مرکزی با احیای زبانهای دیگران شویم آیا ما هم حاضریم اجازه رشد زبان کردی خالص بدون عربی و فارسی و یا زبان ترکی خالص بدون فارسی را بدهیم برعکس سعی در تحقیر دیگر زبانها شده ایم.
در چین با ۱.۵ میلیارد جمعیت و حکومت کمونیستی اسکناس ها بصورت ۵ زبان با ۵ رسم الخط متفاوت چاپ میشود و تا بحال بخاطر این تنوع رسم الخط و زبان نگران اتحاد نشده اند یا در کشور بریتانیا کشور ولز همسایه انگلستان و شاید ۱۰۰ کیلومتر با لندن فاصله ندارد و جزء بریتانیا است زبان و رسم الخط ولزی کاملا با انگلیسی متفاوت است و با انگلستان مشکلی ندارد چون هویت خودش را دارد و جکومت مرکزی آنرا به رسمیت شناخته است.بطور نمونه میتوان یادآوری کرد اقلیت ترکها در ایران در سال ۱۹۸۹ حدود ۴۰% جمعیت ایران را شامل میشد ولی بعد از ۲۵ سال حمعیت آنها در اثر سیاست یکدستی زبانها و گویشها و محاجرت به مرکز جهت کار به ۳۰% کاهش یافته و این اقلیت ، اقلیت کوچکی نیست که بتوان کاملا آن را حل نمود .
در مورد مالکیت دانشمندان و شعرا به ایران بعد از تمدن اسلامی بایستی به یک چارچوب و فرمت کلی رسید ما اجازه نداریم دانشمندان کشورهای افغانستان تاجیکستان آذربایجان ارمنستان گرجستان را بدلیل اینکه قبلا در یک مقطع تاریخی این کشورها و اقوام عضو امپراتور ساسانی و هخامنشی بودند را همگی ایرانی بنامیم هرچند که در چند قرن محدود خراج گزار مرکز بودند.
(متاسفانه هرچند که در این ادوارهم نام هیچ علم و دانشمند و شاعری در این سلسله ها موجود نیست) و این کشورها دارای شخصیت و هویت بوده و هستند و این ادعا توهین به همسایگان است .
متقابلا یونان عراق افغانستان ازبکستان نیز بنا به دلایل متقابل میتوانند ادعای مالکیت همه را بکنند (دوران حکومت اشکانیان یونانی مقدونی – خلافت اسلامی به مرکزیت بغداد – امپراتوری غزنویان به مرکزیت غزنین افغانستان – امپراتوری خوارزمشاهیان بمرکزیت خوارزم و …)
مانند این است که مردم انگلستان دانشمندان استرالیا کانادا هند و بنگلادش را متعلق به انگلستان بداند (چون ریئس این کشورها در یک مقطع توسط ملکه انگلیس انتخاب میشد) یا این مناطق مستعمره انگلیس شده اند.
باید یاد بگیریم زانوهایمان را از گلوی دیگر اقوام برداریم و سیاست تکراری و صهیونیستی از بحر تا نهر را کنار بگذاریم و در سطح عامه به همدیگر احترام بگذاریم و فرهنگ ناسپاسی و ناشکری را نسبت به تمدن اسلامی را اصلاح کنیم .از پیامبر اکرم نقل (ص) نقل است به بت های کافران توهین نکنید چرا که اگر به بتهای اینها توهین کردید آنها هم به خدای شما توهین خواهند کرد.
پایدار و مهربان و موفق باشید از هر قوم و قبیله یا مذهب ودین که باشید.
با عرض سلام و ادب
حرفهاى كاملا منطقى و قانع كننده اى نوشتيد.
درود بنظر شما منشور کوروش بزرگ چی میشه؟ الان خیلیا دارن مقایسه میکنن باهاش و تحقیر میکنن کوروش بزرگ رو
قطعا سواد کافی رو ندارند دوست عزیز وگر نه نمی تونستند بخندند!
سلام
امکانش هست متن فارسیش روبرای من بفرستید؟
درود
نه متاسفانه
مطالبتون خوب بود خوشم اومد خیلی استفاده کردم در ضمن اگه خواستی به وبلاگ منم سر بزن وبلاگ منم تاریخیه
با سلام
ضمن تشکر از شما بنده دانشجوی رشته حقوق جزا در مقطع ارشد هستم واسه تحقیقم نیازمند شدید فایل کتاب قانون نامه حمورابی هستم در صورت امکان خواهشمندک فایلشو برام میل کنید
با سپاس بیکران
درود
سپاس
متن انگلیسی یا متن فارسی؟
متن انگلیسی این منشور را میتونم براتون ایمیل کنم و خودتان میتونید ترجمه کنید
اگر مایل بودید بفرمایید تا متن انگلیسی به صورت pdf براتون ایمیل کنم
پیروز باشید
درود
سپاس بی کران بر شما
لطف میکنید اگه برام توضیح بدید ایران ها از چه اقوامی شکل گرفتن و اینکه اونها در بین والنهرین بودند
درود
آذری ، لر ، بلوچ، فارس ، ترکمن ،عرب های جنوب کشور ، گیلکی ، مازنی ها و ……
تعدد اقوام در ایران باعث افتخار هر ایرانی است ، با این همه فرهنگ های زیبا
و اینکه در بین انهرین بوده اند بانو توضیحشو بزارین برای مطلبی جامع که در آینده منتشر می کنم
با سپاس
درود
شمشاد خان از فامیلهای همسرم سوال کردم انها اعتقاد دارند اجداد اسکندر اهل فینقیه بودند فینقی ها عرب بودند ولی اسکندر به یویان میره و تبعه یونان میشه سندش لوحی که در شهر راضقیه سوریه است می دانند راستش خودم گیج شدم از طرفی میگن عربه ار طرفی سوریه ای حالا این بدنام تاریخ کجای هست نمی دانم
سپاس
درود بانو فاطمه
اسکندر فینیقیه ای نبوده اسکندر یونانی هم نبود اسکندر متعلق به قوم مقدونی بود.
سوریه ای ها هم عرب نبودند قبل از اسلام پس بر فرض محال اگر هم اسکندر ۱۰ درصد متعلق به سوریه باشد باز هم عرب نیست و اصلا اجداد سوریه ای ها هیچ ربطی به عرب ها ندارند
پس فرضیه ی عرب بودن اسکندر از هر لحاظ باطله ولی بازم جای تحقیق دارد
اسکندر چند بار بر فینیقیه ها برای اینکه به ایران تعهد داشتند یورش برد این هم سندی دیگر بر باطل بودن فینیقی بودن اسکندر به نقل قول زیر توجه کنید
—
در حدود ۵۵۰ پیش از میلاد مسیح هخامنشیان لبنان را فتح کردند و معبد آیشمون واقع در نزدیکی شهر صیدا و ۲۰کیلومتری جنوب بیروت – هرچند که آثار کمی از آن مانده – یکی از آثار این دودمان میباشد. هخامنشیان این مکان را به یادبود بزرگداشت آیشمون که مورد احترام و تقدس فنیقیها بود، برپا کردند.
کمبوجیه پیش از حمله به کشور یونان لازم دانست بجنگ فرعون مصر که یونانیان آسیای صغیر را به شورش برمیانگیخت برود. فنیقیان نه تنها کمبوجیه را در جنگ برعلیه مصر با کمبوجیه همراهی کردند بلکه در جنگ بر ضد لیبی نیز شرکت جستند، هرودوت توضیحات زیادی دربارهٔ امتیازاتی که شاه ایران به فنیقیان بخشیده بود میدهد.
در جلسات مشاورهٔ جنگی پادشاهان فنیقی شهر صیدون و شهر تیر در نخستین جایگاه پشت سر شاه شاهان مینشستند وقتی کمبوجیه تصمیم بجنگ با کارتاژ گرفت فنیقیان خود را کنار کشیدند و اظهار داشتند که نمیتوانند بجنگ فرزندان خود بروند. شاه شاهان برای رعایت احساسات فنیقیان و بدون توجه به مخالفتهای شاهان دیگر از حملهٔ دریائی به کارتاژ صرفنظر نمود و دست بیک حملهٔ زمینی زد که موفقیتی بدست نیامد. امری طبیعی است که پادشاهان صیدون ضمن این لشکرکشیهای تابوتهای تابینت و اشمونازار را از مصر همراه خود آورده باشند. قسمت آخر نوشتههای تابوت اشمونازار دقیقا حکایت از ساختمان معبدهائی در اشمون و آشتر در نزدیکیهای آین- ایدلال در نزدیکیهای شهر صیدون میکند. امروزه نیز آب از زیر معبد اشمون میگذرد. بوداشتارت فقط به نوسازی یا وسعت دادن معبدی که پدر بزرگش اشومانازار ساخته بود پرداخت.
دیری نمیپاید که در سدهٔ چهارم پیش از میلاد سرزمینهای فنیقیان در شورشهای ساتراپها شرکت جستند و چون ساتراپهای دیگر دست از شورش برداشتند فنیقیان تصمیم بر ادامه شورش گرفتند و رهبری شورش را به استرابون پادشاه هیدون واگذاردند. پس از این شورش بود که اردشیر سوم به صیدون حمله کرد و آنجا را به آتش کشید. هنگامیکه اسکندر با داریوش سوم جنگید چند فرمانروای فنیقی فرمانبردار ایرانیان بودند لکن تمام ملت فنیقیه بیش از پیش به یونان دلبستگی یافته بود. اسکندر از بیم آنکه پادشاهان فنیقیه جنگ را به کرانههای یونان بکشانند و یا عناصر ناراضی آنجا متحد گردند و بویژه برای از میان برداشتن نیروی اقتصادی و دریائی فنیقیان در قلب کشورشان، دست از تعقیب داریوش سوم که بجانب کرانههای فرات عقبنشینی میکرد برداشت و خود به کرانههای کشور فنیقی روآورد.
با وجود پیروزیهای اسکندر و اشغال کشور هخامنشیان تا مدتهای مدید پس از وی یادگارهائی از هنر هخامنشی در کشورهای فنیقی برجای ماند. شش سده پس از دوره هخامنشی بار دیگر نفوذ ایرانیان با آئین مهرپرستی به کرانههای فنیقی بازگشت. معبد مهری صیدون بهترین نمونه و گواه چنین نفوذی است و بتازگی هم نوشتهای مربوط به آئین مهرپرستی در معبد اشمون بدست آمدهاست.
منبع :شهاب، موریس: تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر کرانههای سرزمین لبنان. در نشریه: «بررسیهای تاریخی»، خرداد و تیر ۱۳۵۱ – شماره ۳۹. (از صفحه ۱۵ تا ۲۲). در مالکیت عمومی به خاطر قدمت.