آثار باستانی و ارزش های تاریخیگالری تصاویر و ویدیوها

شب یلدا ،با شعری از حضرت حافظ

بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید

بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر
بار دگر روزگار چون شکر آید

بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید

صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند
بر اثر صبر نوبت ظفر آید

صالح و طالح متاع خویش نمایند
تا چه قبول افتد و چه در نظر آید

خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید

بر در ارباب بی‌مروت دنیا
چند نشینی که خواجه کی به درآید

صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید خواه بو که برآید

غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید

حافظ

شب یلدا

شمشاد امیری خراسانی

شناخت تاریخ و فرهنگ ایران به نمونه ورود به دنیایی است که جز عشق و افتخار و گاهی اندوه چیزی انتظار ما را نمی کشد ، شاید تاریخ ما در حافظه ژن های ما ذخیره شده است تا بتوانیم با آن آگاهی به خود و فرا خود را گسترش دهیم .

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا