رخشای اولین دستیار هوش مصنوعی ایرانی رخشای اولین دستیار هوش مصنوعی ایرانی
ایران باستانایران در دوران معاصر

زبان قدیم مردم آذربایجان

زبان مردم آذربایجان
زبان مردم آذربایجان

 

چند سند پیرامون زبان قدیم آذربایجان به نام زبان آذری

۱.پرفسور یارشاطر(اهل آمریکا) 

«آذري» نام زباني ايراني است كه در آذربايجان و تا پيش از گسترش زبان كنوني تركي، بدان تكلم مي‌شد. سخن گفتن به زبان «آذري» در آذربايجان، طي نخستين سده‌هاي اسلامي، و نيز «ايراني» بودن آن، در منابع متعدد همان دوره، تصريح و تصديق شده است

منبع:

Yarshater, E., 1989 “Azerbaijan VII. The Iranian Language of Azerbaijan”: Encyclopaedia Iranica, vol. 3, London& NewYork- p. 238

 —

۲.استاد هنینگ(خاورشناس شهیر)

اينك همه هم‌داستان‌اند و در واقع جاي هيچ گونه ترديد جدي وجود ندارد كه پيش از ورود تركان، مردم آذربايجان و زنجان نيز همانند مردم ساير مناطق ايران، به يكي از زبان‌هاي ايراني گفت‌وگو مي‌كردند. 

منبع: هنينگ، و. ب.، «زبان كهن آذربايجان»: سايه‌هاي شكار شده، بهمن سركاراتي، نشر قطره،۱۳۷۸- صفحات ۳۱۵و۳۱۶ 

۳.ابن مقفع(قرن۱)

 

كهن‌ترين منبعي كه از زبان «آذري» به عنوان يكي از زبان‌هاي «ايراني» ياد كرده، «ابن مقفع» (كشته شده در: ۱۴۲ق) است كه گفته‌ي وي در كتاب «فهرست» ابن نديم (ص ۲۲) نقل شده است. به گفته‌ي ابن مقفع، زبان آذربايجان، «پهلوي» (الفهلوية) بوده كه منسوب است به پله (فهله)، يعني سرزميني كه شامل ري و اصفهان و همدان و ماه‌نهاوند و آذربايجان بوده است. همين گفته را «حمزه‌ي اصفهاني» (منقول در: ياقوت حموي، ج۳، ص۹۲۵) و خوارزمي (ص ۱۱۲) نيز نقل كرده‌اند.

 

منابع: 

– ابن نديم، محمد بن اسحاق: «فهرست»، ترجمه‌ي رضا تجدد، انتشارات ابن سينا،۱۳۴۶ – صفحه ی۲۲

– ياقوت حموي، ابوعبدالله: «معجم البلدان»، بيروت، دارصادر، ۱۳۷۴ ق.- جلد۳- صفحه ی ۹۲۵

– خوارزمي، محمد بن احمد: «مفاتيح العلوم»، ترجمه‌ي حسين خديوجم، انتشارات علمي و فرهنگي، ۱۳۶۲-صفحه ی ۱۱۲

 

 — 

۴.مسعودی(قرن۴)

 

«مسعودي» مورخ اوايل سده‌ي چهارم ق. در كتاب خود “التنبیه و الاشراف” (ص ۸-۷۷) پس از ذكر نام بلاد ايران (مانند: آذربايجان، ري، طبرستان، گرگان، هرات، مرو، سيستان، كرمان، فارس، اهواز و…) مي‌گويد كه: «همه‌ي اين بلاد، كشوري واحد بودند و پادشاه و زباني واحد داشتند جز اين كه در برخي واژگان تفاوت‌هاي داشتند … مانند پهلوي و دري و آذري و ديگر زبان‌هاي فارسي».

 

منابع: 

– مسعودي، علي بن حسين: «التنبيه و الاشراف»، به تصحيح عبدالله اسماعيل الصاوي، قاهره، ۱۳۵۷ ق.- صفحات ۷۷و۷۸ 

(Al Mas’udi, Kitab al-Tanbih wa-l-Ishraf, De Goeje, M.J. (ed.), Leiden, Brill, 1894, pp.77,78-

 

 — 

۵.اصطخری(قرن۴)

 

«ابواسحاق ابراهيم اصطخري» جغرافي‌نگار سده‌ي چهارم ق. در نوشتار خود (ص ۲-۱۹۱)، به صراحت زبان مردم آذربايجان را «فارسي» (الفارسية) مي‌خواند.

 

منبع: اصطخري، ابواسحاق ابراهيم: «المسالك و الممالك»، ليدن،۱۹۲۷،صفحات۱۹۱و۱۹۲

 

 — 

 

۶.ابن حوقل(قرن۴)

 

«ابن حوقل» (اواخر سده‌ي چهارم ق.) نيز همين سخن را بازگفته، به روشني مي‌نويسد كه: «زبان مردم آذربايجان و بيش‌تر ارمينيه فارسي است»

 

منبع: ابن حوقل، ابوالقاسم: «صورةالارض يا سفرنامه‌ي ابن حوقل»، ترجمه و توضيح دكتر جعفر شعار، انتشارات اميركبير،۱۳۶۶- صفحه ی ۹۷ 

 — 

۷.مقدسی(قرن۴)

 

«ابوعبدالله مقدسي» نويسنده‌ي اواخر سده‌ي چهارم ق.، سرزمين ايران را به هشت اقليم تقسيم نموده مي‌نويسد: «زبان مردم اين هشت اقليم، ايراني (العجمية) است؛ جز اين كه برخي دري و بعضي پيچيده (منغلق) است و همه‌ي آن‌ها فارسي ناميده مي‌شود» (ص ۲۵۹). وي مي‌افزايد كه «فارسي آذربايجان در حروف، به فارسي خراسان شبيه است» (ص ۳۷۸).

 

منبع: مقدسي، محمد بن احمد: «احسن التقاسيم»، ليدن، ۱۹۰۶ 

  —

۸.یاقوت حموی(جغرافی دان عرب-قرن۷)

 

در اوايل سده‌ي هفتم ق. «ياقوت حموي» مي‌نويسد: «مردم آذربايجان زباني دارند كه آن را “آذري” (الآذرية) مي‌نامند و براي ديگران مفهوم نيست»

 

منبع: ياقوت حموي، ابوعبدالله: «معجم البلدان»، بيروت، دارصادر، ۱۳۷۴ ق.-جلد۱ ،صفحه ی ۱۲۸

 — 

۹.مستوفی(قرن۹) 

«حمدالله مستوفي» مورخ اوايل سده‌ي هشتم ق. درباره‌ي زبان مردم «مراغه» مي‌نويسد: «زبان‌شان پهلوي مغير است» (ص ۱۰۰)؛ و درباره‌ي زبان مردم «زنجان» مي‌گويد: «زبان‌شان پهلوي راست (= كامل) است» (ص ۶۷)؛ و درباره‌ي زبان مردم «گشتاسفي» (ولايتي ميان اردبيل و باكو) اظهار مي‌دارد كه: «زبان‌شان پهلوي به جيلاني بازبسته است» (ص ۱۰۷).

 

منبع: مستوفي، حمدالله: «نزهةالقلوب»، به كوشش محمد دبيرسياقي، انتشارات طهوري، ۱۳۳۶

————————————————————————————————————- 

آشنایی با زبان هرزنی: 

از ميان گويش‌هاي بازمانده از زبان آذري، به بررسي گويش «هرزني» مي‌پردازيم. «هرزن» يا «هرزند» روستايي است واقع در شمال شهرستان مرند كه مردمان آن به گويشي از گويش‌هاي زبان آذري سخن مي‌گويند.

 

چند نمونه از واژگان گويش هرزني:

 

Otash آتش ov آب

 

Vorباد Arziآرزو

 

Razباغ Huyaبازی

 

Vohor برف Parbeبالا

 

Pairi پایین(به اوستايي: Parari = Prozپاییز

 

Chohorپیشانی Zoraپسر

 

Zam زمین ( به اوستایی: Zami ( Toye =تازه

 

Yet جفت Joroجدا

 

Koshچشم Cholچاه

 

Khuyoخدا Karخانه

 

Vun خون Hovخواهر

 

Daya=درد دختر=Knya(به اوستایی: Kina)

 

Mert =مرد Rost=درست

 

Boror = برادر Yan =زن

 

دانستن=Zunusta(به اوستایی:Zan)

——————————————-

اعداد: 

I = یک

De 

Here

Cho

Pinj

Shosh 

Hoft 

Hasht

Nov 

Doh

Sa=صد

Hazo = هزار

 

 

دیگرنقاطی از آذربایجان که گویش آذری را درخود نگه داشته است:

 

گروه ديگري از نمونه‌هاي بازمانده از زبان آذري، آثار شفاهي يا گويشي اين زبان است. با وجود تضعيف روزافزون زبان ايراني آذربايجان از زمان چيرگي مغول و نفوذ و فرمان‌روايي تيره‌هاي ترك‌زبان بر آذربايجان در عصر تركمانان – صفوي، گويش‌هاي اين زبان به كلي از ميان نرفت، بل كه هنوز در نقاط مختلف آذربايجان و نواحي پيرامون آن، به طور پراكنده، به آن سخن گفته مي‌شود. اين گويش‌ها از شمال به جنوب عبارت‌اند از:
۱- كرينگان از روستاهاي ديزمار خاوري از بخش ورزقان شهرستان اهر؛ ۲- كلاسور و خوينه‌رود از روستاهاي بخش كليبر شهرستان اهر؛ ۳- گلين قيه از روستاهاي هرزند از بخش زنوز شهرستان مرند؛ ۴- عنبران از بخش نمين شهرستان اردبيل؛ ۵- بيش‌تر روستاهاي بخش شاهرود خلخال؛ ۶- شماري از روستاهاي طارم عليا؛ ۷- روستاهاي اطراف رامند و جنوب غربي قزوين؛ ۸- تالش از الله‌بخش محله و شاندرمين در جنوب، تا تالش شوروي سابق در شمال كه اصولاً به زبان‌هاي تاتي آذربايجان بازبسته‌اند (دائرةالمعارف بزرگ اسلامي، ج۱، ص ۲-۲۶۱؛ يارشاطر، ۱۳۵۴، ص ۶۴؛ Yarshater, 1989, p. 241).

 

 

جمع‌بندي:
تصريح و تأكيد بسيار روشن و دقيق متون مختلف تاريخي و جغرافيايي عصر اسلامي به «ايراني» بودن زبان مردم آذربايجان و وجود چنين نمونه‌ها و آثار متعددي از اين زبان چه به صورت مكتوب و چه به گونه‌ي شفاهي، به خوبي آشكار مي‌سازد كه زبان بومي و اصيل سرزمين آذربايجان تا پيش از رواج و چيرگي زبان كنوني تركي در دوران تركمان – صفوي، يكي از زبان‌هاي «ايراني» بوده كه با نام‌هايي چون «آذري» و «پهلوي» شناخته مي‌شده است. در مقابل، هيچ سند و منبعي وجود ندارد كه به تركي بودن زبان مردم آذربايجان در اعصار پيش از دوران تركمان – صفوي اشاره كند. در ميان نويسندگان و سرايندگان آذربايجاني پيش از اين دوره نيز هيچ اثري به زبان تركي خلق نشده و هيچ نشانه و نمونه و ردپايي از اين زبان بر سنگ و گل و چوب و كاغذ و فلز، تا بدان عصر و از اين ناحيه به دست نيامده است.

 

 

برگفته ازسایت آذرگشنسپ

رخشای اولین دستیار هوش مصنوعی ایرانی رخشای اولین دستیار هوش مصنوعی ایرانی

شمشاد امیری خراسانی

شناخت تاریخ و فرهنگ ایران به نمونه ورود به دنیایی است که جز عشق و افتخار و گاهی اندوه چیزی انتظار ما را نمی کشد ، شاید تاریخ ما در حافظه ژن های ما ذخیره شده است تا بتوانیم با آن آگاهی به خود و فرا خود را گسترش دهیم .

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه -
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
amir hd

سلام برشما
سپاسگزارم بابت این فعالیت ارزشمندتان
اینکه دهاتی در مقابل شهری تعریف می شود مربوط است به دوران اخیر
اما در روزگاران پیشین” دهات “در مقابل “ایلات “مطرح بوده و ” تات” هم تغییریافته همین کلمه است که نام و عنوانی بوده کلی و عمومی برای نامیدن مردمان بومی و مدنی (اهل آبادی)

دکمه بازگشت به بالا