جشن تيرگان
(۱۳ تیر) اين روز كه يكي از بزرگترين جشن هاي ايران باستان مي باشد پيشتر در ستايش ستاره« تيشتر» مي باشد كه به ستاره ي باران شهره است و از درخشان ترين ستاره هاي آسمان است كه در نيمه دوم سال ديده مي شود .
اما براي اين روز مناسبت ديگري بيان شده و آن اوج رشادت و از جان گذشتگي و ميهن پرستي ايرانيان را به نمايش مي گذارد و آن رزمنامه آرش كمانگير است . داستان از اين قرار است كه ميان ايرانيان و تورانيان نبردي سخت در مي گيرد و ايرانيان شكست سهمگيني مي خورند و شاه توران كه افراسياب نام داشت پس از شكست بر منوچهر هر دو خواستند تا مرز ميان دو كشور مشخص گردد ، شاه پيروز يعني افراسياب كه سرمست و مغرور گشته بود براي خواري ايرانيان گفت كه يك نفر از ايران بر فراز كوهي رود و با پرتاب تير از چله كمان مرز دو كشور را معين كند يعني هر كجا كه تير به زمين آيد آنجا را مرز ميان دو سرزمين قرار دهند .
…
ايرانيان كه سرخورده از اين شكست بودند كسي را ياراي اين نبود كه با پرتاب تيري ننگي براي اين سرزمين بيافريند چرا كه مي دانستند تير كمان نمي تواند چندان جاي دوري برود ، در اين هنگام آرش كه مردي نجيب و دانا و دين دار بود آمد و تير و كماني برداشت و بر بالاي كوه رفت تا مرز كشورش را نشان دهد . در اين هنگام آرش برهنه شد بدن خويش را به باشندگان نشان داد و گفت : اي پادشاه و اي مردم ، به بدنم خوب بنگيرد، مرا نه جاي زخم و بيماري نيست اما خوب مي دانم كه پس از انداختن تير بدنم پاره پاره شده و فداي ميهن خواهم گرديد . آرش با مهر به بزرگي و شكوه ميهن ، با همه توان ، روان و جان خود ، تير را رها كرد و در كنار جيحون فرود امد و مرز ميان دو كشور شد . بر اثر فشار اين كار آرش پس از پيروزي ، سوخت ، خاكستر شد و جان به جان آفرين تسليم كرد . و سال ها و دهه ها و قرن ها مردم از اين روز سخن مي گفتند و افسانه ي تير بر دهانها افتاد .
اين رزمنامه غرور آميز نشانه اي از بزرگي روان و سرشت ايراني است .
امروزه در اين روز مردم به اين جشن ، آبريزان نيزمي گويند كه با ريختن آب بر روي همديگر به شادي و پايكوبي مي پردازند .
تــورا اي سرزمين خون و آتش مي پرستم
تـــورا اي يادگار پاك آرش مي پرستم
سپاس ازشما به خاطراینمطالب زیبا چیزی که خیلی ازش خوشم اومد به کار بردن واژه های پارسی به جای جایگزین های تازی(عربی) تاجایی که شدنی بود که برای من خیلی ارزش داره بازهم ازشما سپاسگذارم