کوروش بزرگ بت پرست یا یکتا پرست؟؟؟
کوروش بزرگ در منشور خود از ستایش مردوک خدای بابلیان سخن میگوید. و از این رو افرادی که اکثرا به دنبال حقیقت نیستند کوروش را بت پرست خطاب میکنند. اما این افراد گویا توانایی درک مسایل پیچیده تر فرای موضوعات و اصطلاحات سطحی را ندارند.
در این مقاله کوششی میکنیم تا به این پرسش پاسخ دهیم که آیا بر طبق منشور کوروش او بت پرست است یا حقیقت چیز دیگری است؟!
دین کوروش بزرگ چه بود؟
نویسنده:مجید خالقیان
برگرفته از تارنمای خردگان
بررسی یک پندار غلط (کوروش و مردوک)
یکی از مواردی که همواره مورد بحث پژوهشگران قرار گرفته، دین کوروش بوده است. درباره اینکه کوروش چه دینی داشته است، اختلاف نظر وجود دارد ولی احتمالاً کوروش یکی از آیینهای ایرانی را داشته و پرستنده اهورامزدا بوده است؛ هر چند نظریات و فرضیههای دیگری هم در این باره مطرح میشود. اما این روزها میبینیم که عدهای قصد سوء استفاده از این موضوع را دارند و با سطحی نگری بیان میکنند که کوروش بت پرست بوده است!! در این نوشتار برآنیم تا اشاراتی به منابع داشته باشیم و نظر چند تن از تاریخدانان را در مورد دین کوروش بیان کنیم.
در ابتدای بحث بد نیست به تحلیل سومند حسن پیرنیا درباره دین هخامنشیان اشاره کنیم که به صورت مختصر و مفید توضیح خوبی درباره آیین هخامنشیان داده است. او در کتاب تاریخ ایران باستان مینویسد:
شاهان هخامنشی تعصب مذهبی نداشتند. یعنی هر ملتی را به معتقدات خود وا می گذاشتند… مورخین یونانی در باب مذاهب ایرانیان نه دقیق شده و نه به شرح پرداخته اند. آنچه راجع به این مطلب استنباط میشود، کلیاتی است که از اوستا و کتیبهها و آثار شاهان هخامنشی به دست آمده است. بر اساس این مدارک چنین به نظر میرسد که شاهان هخامنشی پیروان مذهب زرتشتی بوده اند (پیرنیا، ۱۳۸۸: ص ۱۳۴).
میدانیم که در کتیبههای پادشاهان هخامنشی بعد از کوروش بزرگ از جمله داریوش بزرگ که خویشاوند کوروش بوده است، اهورامزدا گرامی داشته شده و به عنوان خدای بزرگ که آسمان و زمین را آفریده مطرح می شود.
مطابق با گزارش گزنفون، کوروش از دینمردان که «مغان» نام داشتند، بهره میبرد و آنها را برای اعمال دینی فرا میخواند (نک: کوروش نامه گزنفون، دفتر ۴، بخش ۵، بند ۱۴)، بسیاری از پژوهشگران با توجه به این مطلب و همچنین دیگر آثار، دین کوروش را با سنت مزدایی در پیوند می دانند.
مری بویس مینویسد که کوروش همانند نیاکانش زرتشتی بوده است و از موارد مهم مورد توجه او، می توان به آتشکدههای پاسارگاد اشاره کرد که یادآور آیین زرتشتی هستند و همچنین برخی از منابع یونانی که ارزش قابل توجهی برای مغان در دربار کوروش قائل شدهاند (Dandamayev, 2011، نک: Boyce, 1988).
مولانا ابوالکلام آزاد که دیدگاه وی درباره ذوالقرنین (ع) و کوروش مورد توجه اهالی تحقیق قرار گرفت و امروز کوروش به عنوان محتمل ترین گزینه برای ذوالقرنین مطرح است، دین کوروش را مرتبط با آیین زرتشتی میدانست و معتقد بود که کوروش پیرو دینی بود که زردشت پیغمبر معروف ایران بنا نهاد (نک: دین کوروش از نظر مولانا ابوالکلام آزاد).
ماکس مالوان در مقاله خود که در تاریخ ایران کمبریج به چاپ رسیده است، گرچه از فقدان مدارک درباره دین زرتشتی کوروش سخن می راند اما نقاط مشترک بین رفتار کوروش با آموزههای زرتشت و اصول دین زرتشتی را در نظر دارد و احتمال می دهد از دین زرتشتی تأثیر پذیرفته باشد (مالوان، ۱۳۸۷: ص ۴۹۴).
تورج دریایی هم با آنکه اشاره میکند از عقاید مذهبی شخصی کوروش آگاهی اندکی داریم، اما معتقد است که شواهد آشکارا نشان دهنده آداب ایرانی وی میباشند. وی با توجه به منابعی مانند کتاب عزرا و متون بابلی که درباره کوروشسخن گفتهاند و همچنین با استناد به پژوهشهای پیشین، این چنین میآورد:
مضمون «درست کردن هر آنچه که خراب شده بود» دیدگاهی است که با اهورهمزدا ارتباط دارد. اهورهمزدا یا خدای خردمند، نماینده نظم در جهان هستی است، در حالی که انگره مینو نماینده بی نظمی/دروغ است. اگر این متنها را در چارچوب ایدئولوژی ایرانی بخوانیم به نگرش ایرانی/مزدایی روشنی از پادشاه دست مییابیم که به عنوان نماینده اهورهمزدا، نظم (در اوستا: اشه، و در فارسی باستان: اَرته) را به زمین باز میگرداند (دریایی، ۱۳۹۳: ص ۲۳).
این درحالی است که آثار به جا مانده از پاسارگاد که آرامگاه کوروش در آنجا قرار دارد، سنتهای ایرانی را نشان میدهد، از جمله چند آتشکده سنگی، بازماندههای نقش گل نیلوفر در ورودی آرامگاه کوروش که با میترا پیوند دارد و… (همان: ص ۲۵) این موارد به ما نشان میدهد که احتمالا اگر کوروش دین زرتشتی هم نداشته حداقل پیروی یک آیین ایرانی – شاید از آیینهای ایرانی پیش از زرتشت – بوده است.
البته نباید فراموش کنیم که آیین زرتشتی در دوران ساسانی دست خوش تحولاتی شد و در ارزیابی آیین کوروش بزرگ، باید متوجه باشیم که معیار ما برای سنجش دین کوروش، آیین زرتشتی ساسانی نیست. به نظر میرسد نوآوریها و تحریفهایی در دوران ساسانی رخ داد و به این دلیل است که برخی از احکام زرتشتی ساسانی را در دوران اشکانی و هخامنشی مشاهده نمیکنیم یا مواردی بر خلاف آنها را در ایران پیش از ساسانیان میبینیم.
برای دانش بیشتر درباره تحولات آیین زرتشتی نگاه کنید به: نگاهی کوتاه به تحولات آیین زرتشتی
کوروش، مردوک، آیینهای ایرانی
اما برخی ادعا میکنند که دین کوروش با مردوک (خدای بابلی) در ارتباط بوده است. این موضوع میتواند به عنوان یک فرضیه (هرچند سست) باقی بماند اما رفتار افرادی که اکثرا رویکرد ایرانستیزانه دارند جالب توجه مینماید! آنها کوروشرا بت پرست میخوانند و موارد نادرستی را به او نسبت میدهند. به نظر میرسد ارتباط آنچنانی بین هخامنشیان و ایرانیان با مردوک وجود نداشته است و آثار بسیار فراوانی نشان میدهد که کوروش پیوند تنگاتنگی با آیینهای ایرانی داشته است.
درباره ارتباط آیین کوروش بزرگ با مردوک معمولا به استوانه کوروش استناد میشود که در آن مردوک مورد ستایش قرار گرفته است. همان استوانهای که با سنتهای بابلی نوشته شده است.
در اینجا چندین و چند بحث وجود دارد، اول اینکه آیا شایسته است که دین و آیین بابلی را با آداب و رسوم اقوامی مانند عربهای عصر جاهلی مقایسه نمود و همه را به یک چشم دید؟!
در مرحله بعد باید به سنت های بابلی توجه ویژه داشت. در زبان بابلیان کلمه ای که ما اکنون خدا مینامیم، مردوک بوده است و این موضوع طبیعی است که از مردوک به عنوان خدا در استوانهای که با سنت بابلی و نوسط بابلیان نگاشته شده است، یاد شود. این بدان معنا نیست که مثلا کاهنان بابلی بدون اطلاع کوروش بزرگ این استوانه را نوشته باشند بلکه نشان دهنده تسامح کوروش نسبت به سنتهای بابلی است و نه اینکه کوروش پرستنده مردوک بوده است؛ سنتهای بابلی را هم نباید با رفتار و باورهای عربهای دوران جاهلی یکی دانست (فرضیاتی وجود دارند که نگارش استوانه کوروش را توسط کاهنان بابلی و در بزرگداشت کوروش میدانند).
آنچیزی که به نظر میآید این است که پرستش مردوک در ایران جایگاهی نداشته است؛ آیا اگر کوروش مردوک را می پرستید نباید اثر قابل توجه و فراگیری از آن در فرزندان، خویشان و مردم آن دوره باقی مانده باشد؟
ولی به هر حال پرستش مردوک و آداب و آیین بابلی در بابل تداوم یافت چرا که عقاید ریشه دار دینی مردمان بین النهرین مانع از آن بود که کوروش بزرگ بتواند اصلاحات را به گونه ای پیش ببرد که دلخواهش باشد (خنجی: ص ۲۳۸). مردم بابل درگیر عقاید و احکام شرعی خود بودند و نمیتوان انتظار داشت کوروش به یکباره و در حین نخستین ورود به بابل خلاف عقاید آنها عمل کند و مثلا به خدای مردوک که قطعا نهایت احترام و علاقه در بین مردم بابل به آن وجود داشت بی احترامی و بی توجهی کند. حال آنکه تغییر برخی رسوم معمول در بین این مردم هم نیاز به گذشت زمان و مقدمه چینی داشت.
نکته دیگر اینکه رفتارهای مشابه و احترام به سایر ادیان توسط کوروش وجود دارد. برای مثال رفتار کوروش بزرگ با قوم یهود در تاریخ مشهور است. کوروش بزرگ بعد از فتح بابل اجاره بازگشت یهودیان به اورشلیم را داد و حتی افرادی مسئول رسیدگی به اوضاع یهودیان شدند.
اینگونه رفتار در نزد سایر پادشاهان هخامنشی که حتی آشکارا اهورامزدا را میپرستیدند، دیده میشود و در ادامه چند مورد را ذکر میکنیم.
.
جانشین کوروش بزرگ یعنی کمبوجیه هم پس از فتح مصر همچون پدرش عمل کرد. او به سپاهیانش دستور داد تا شهر را غارت نکنند و از آثار به جا مانده مشخص است که کمبوجیه به عقاید مصری ها احترام گذاشت. برای مثال کتیبه ای به خط هیروگلیف بر روی مجسمه بدون سر متعلق به پسر کاهن بزرگ حک شده است که حاوی این مطالب است:
هنگامی که کمبوجیه، شاه بزرگ و شاه تمام کشورها به مصر آمد، با او مردان بسیاری از کشورهای مختلف بودند. او در این کشور به تمام پادشاهی یافت.. سپس پادشاه به معبد سایس رفت و در برابر الهه نیت به خاک افتاد… او مرا پزشک بزرگ نامید و من به دستور پادشاه، زمینهای خوب به کاهنان دادم، کودکان را غذا دارم، کارهای سودمند برای تنگدستان و یتیمان انجام دادم و به فرمان شاه، همه را از گرفتاریهای بزرگ رهانیدم (محمدپناه، ۱۳۸۴).
محتوایات این کتیبه یادآور استوانه کوروش میباشد و شباهت آشکاری به آن دارد. تصور اینکه در یک نسل بعد از کوروش به یکباره پادشاه بعدی، آیینهای مصری را بپذیرد سخت می آید. بنابراین کاملا منطقی است که این موضوع یک رفتار جاافتاده در خاندان هخامنشی بوده است و تداوم آن در روزگار بعدی این موضوع را روشن تر می سازد.
.
آنچه که درباره زمان داریوش مهم مینماید این است که کتیبههایی به زبان مادری هخامنشیان نگارش یافت و ما بیشتر با آیین بومی آنها آشنا میشویم. در کتیبههای پارسی باستان داریوش، آشکارا اهورامزدا ستایش شده و خدای بزرگ دانسته شده است.
اما با این حال سیاست احترام به ادیان گوناگون همچنان تداوم یافت، به طوری که باز هم رفتار داریوش یادآور رفتار کوروش و کمبوجیه است. در زمان داریوش باز هم گروه دیگری از یهودیان به بازسازی معابد خود پرداختند و این نشان از احترام داریوش به آیین آنها دارد (بادامچی، ١٣٩١: ص ۲۰). در آثار به جا مانده از مصر هم احترام به عقاید بومی به چشم میخورد.
احترام داریوش به ادیان بومی مصر در کتیبههای به جا مانده از وی در مصر آشکار است. در پشت لوح مشهور داریوش در آن دیار، یک کتیبه مصری وجود دارد و بالای این کتیبه نقش خدای رع (قرص خورشید بالدار) و نقش خدایان هپی در حال انجام مراسم آیین گره زدن گلهای لوتوس و پاپیروس دیده میشود. جالب آنکه داریوش در آثار مصری فرعون خوانده میشود و نام وی در کتیبه های مصری آنتریوش ثبت شده است (محمدپناه، ۱۳۸۴: ص ۹۰).
این رفتار داریوش در مصر کاملا یادآور رفتار کوروش در بابل است اما آشکار است که داریوش بزرگ اهورامزدا را میپرستیده است و حتی در کتیبههایی که به پارسی باستان در مصر به دست آمده، اهورامزدا ستایش شده است.
بت پرستی و آیین ایرانیان
به طور کلی بت پرستی عرب جاهلی، هیچگاه در ایران رواج نداشته است و بسیاری از عالمان دینی هم اشاره میکنند که ایرانیان هیچگاه بت پرست نبوده اند. برای مثال آیت الله جوادی آملی می گوید:
از شیخ اشراق نقل کردهاند که ما حکیم غیرموحد و غیرالهی در ایران نداشتیم، این شیخ اشراق از سهرورد است، یکی از روستاهای دورافتاده ایران، شما کمتر محل و شهری پیدا میکنید که مفاخر نداشته باشد، از دهی مانند سهرود این بزرگان برخاستهاند، توده مردم مشرک نبودند، بتپرست و ملحد در ایران نداشتیم. آیه ۱۷ سوره حج، مجوس را در برابر مشرکان قرار داد، گروهی در آن زمان به نام ثنوی پیدا شدند که حرف دیگری است (جماران، ۱۳۹۱).
همچنین آیین و آداب بابلی هم در ایران جایگاهی نداشت که مردوک و تندیس مربوط به آن مورد ستایش ایرانیان قرار بگیرد. با وجود این شرایط که قبل از کوروش و بعد از کوروش ستایش مردوک در ایران جایگاهی نداشته است، بعید به نظر میرسد که به یکباره کوروش پرستشگر مردوک شده باشد. این در حالی است که شواهدی از مزداپرستی کوروش در دست است که بسیار معقول تر به نظر میرسد.
این موضوع که کوروش مورد ستایش بابلیان و یهودیان قرار گرفته است و هر کدام ادیان متفاوتی داشتند، نشان میدهد که کوروش مطابق سنتهای ایرانی نوعی بردباری نسبت به ادیان گوناگون داشت، برای همین اینچنین در متون بابلی و یهودی مورد ستایش قرار گرفته است.
میدانیم که علاوه بر منابع بابلی، کوروش در آثار یهودیان بسیار ستایش شده و حتی یک منجی از طرف خداوند دانسته شده است، پس آیا صرفا با توجه به این متون کوروش را باید یهودی بدانیم؟!
البته در بحث دین کوروش با توجه به عقاید خاص یهودیان، منابع آنها اهمیت خاصی پیدا می کند. یهودیان به عنوان یکتاپرستانی معتقد مطرح هستند و ستایش کوروش در منابع آنها، قابل توجه است چرا که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، با توجه به متون یهودی مینویسد:
یهود با آن تعصبی که به مذهب خود دارد هرگز یک مرد مشرک را مسیح پروردگار و هدایت شده او و مؤید به تأیید او و راعی رب نمیخواند (طباطبایی، ۱۳۶۳: ص ۶۶۰).
این موارد نشان دهنده یکتاپرستی کوروش میباشند که البته کوروش با توجه به آیینهای ایرانی نوعی تسامح نسبت به سایر ادیان را داشته است.
.
پاسارگاد و نحوه دفن کوروش
بسیاری به نحوه قرار گرفتن پیکر کوروش در آرامگاهش ایراد میگیرند و مدعی میشوند که برخلاف عقاید زرتشتیان است. هرچند درباره نحوه قرار گیری پیکر کوروش در آرامگاهش چند فرضیه مطرح شده است که در ادامه به آن میپردازیم ولی پیش از هرچیز باید چارچوب خود را از عقاید زرتشتیان تعریف کنیم. آیا وجود منابع فقهی زرتشتی که امروز در دست داریم، کافی است تا از احکام زرتشتیان عصر هخامنشی و کوروش به صورت کامل و دقیق آشنایی پیدا کنیم؟! پیش از این هم اشاره شد که در ارزیابی آیین کوروش بزرگ، باید متوجه باشیم که معیار ما برای سنجش دین کوروش، آیین زرتشتی ساسانی نیست. با توجه به منابع گوناگون از جمله کتیبههای هخامنشی، منابع یونانی و آثار به جا مانده از ایران باستان، میتوان گفت بسیاری از ایرانیان مزداپرست بوده اند و خود را پیروی زرتشت، پیامبر باستانی ایرانی میدانستند. ولی به مرور تحولاتی در آیین زرتشت رخ داد و سنت های دینی گوناگونی در میان ایرانیان شکل گرفت. اما در دوران ساسانی تحولات بزرگی در آیین زرتشتی رخ داد که به زرتشتی ساسانی مشهور است.
برای دانش بیشتر درباره تحولات آیین زرتشتی نگاه کنید به: نگاهی کوتاه به تحولات آیین زرتشتی
این موارد ذکر شد تا تأکید شود که اگر پیکر شخصی در زمان هخامنشی دفن شده و در دخمه قرار نگرفته است، لزوماً دلیلی بر غیر زرتشتی بودن او نیست، چرا که احتمال دارد احکام آن عصر زرتشیان و اقوام گوناگون ایرانی متفاوت بوده باشد. میدانیم بسیاری از پادشاهان هخامنشی دفن شده اند و از آنها کتیبه به جا مانده است که خود را پرستشگر اهورامزدا معرفی می کنند؛ اتفاقا آنها از خویشاوندان کوروش بزرگ هستند.
درباره تشریفات مردگان در آداب و رسوم ایرانیان دوره هخامنشی با سنتهای متفاوتی در منابع برخورد میکنیم. در تاریخ هرودوت صرفاً درباره تشریفات مغها با اطمینان میگوید که کالبد مرده توسط پرندگان یا سگها دریده میشدند (تاریخ هرودوت، کتاب ۱، بند ۱۴۰) اما هرودوت مغها را فقط یکی از قبایل مادی میداند (همان: کتاب ۱، بند ۱۰۱). از طرفی میدانیم که پادشاهان هخامنشی هم دفن شده اند و احتمالا تشریفات پارسها و مادها تفاوتهایی داشته است.
هنگامی که این موارد را کنار هم بگذاریم به نظر میرسد، رسم دخمه در ابتدا یک رسم محلی در میان یکی از قبایل مادها (مغان) و شاید برخی دیگر از اقوام ایرانی بوده است. بعدها (شاید پس از چند قرن) احتمالا وقتی که این طیف قدرت بیشتری گرفتند، به دنبال فراگیر کردن آن بودند.
آنچه در منابع درباره تشریفات پیکر بیجان کوروش گفته میشود جالب توجه است چرا که مستقیم به حضور زرتشت (احتمالا منظور مغ یا روحانی زرتشتی است) اشاره دارد. نکته مهم دیگر تشریفات و مراسم مذهبی مخصوص است.
با توجه به مواردی که در سیاحتنامه فیثاغورث آمده است، کوروش ابتدا در اکباتان و در خاک دفن شده بود، سپس برای گرامیداشت وی، پیکرش را در تابوت گذاشتند و به پاسارگاد آوردند. در نهایت تابوت کوروش با تشریفات مغان در بنایی از آثار کمبوجیه قرار گرفته است! در این گفته به وصیتنامه مشهور کوروش هم اشاره میشود که گزنفون آن را نقل کرده و در آن کوروش وصیت کرده است که پیکرش را به خاک بسپرند (کوروش نامه گزنفون، دفتر ٨، بخش ٧، بند ٢۵)، با توجه به نوشته سیاحتنامه فیثاغورث در حقیقت وصیت کوروش در ابتدا انجام شده و او را در خاک اکباتان دفن کرده اند و بعدها او را به پاسارگاد برده اند (نگاه کنید به: خاکسپاری کوروش بزرگ به روایت فیثاغورث).
در اصالت این گفته، شک و تردید وجود دارد و احتمالا تاریخ نوشتن سیاحتنامه فیثاغوث بعد از حمله اسکندر به ایران است، بنابراین در پذیرش تاریخی آن باید محتاطانه عمل کرد.
به هر حال درباره محل قرار گیری پیکر کوروش در آرامگاهش چند دیدگاه گفته شده که هیچ کدام لزوماً نمیتوانند مخالف آیین زرتشتی و مزداپرستی او باشند، چرا که احتمالا سنتهای گوناگونی برای خاکسپاری ایرانیان مزداپرست وجود داشته است. کوروش ممکن است یا با توجه به سنت پارسها در آرامگاهش قرار گرفته باشد و یا با توجه به سنت مغان که بخشی از مادها بودند؛ میدانیم که پدر کوروش پارس و مادرش ماد بوده است.
در اینجا به چند مورد اشاره میکنیم و به بررسی اجمالی آنها میپردازیم.
.
پیکر در تابوت و بالای آرامگاه:
یک نظر میگوید که پیکر کوروش در بخش بالای آرامگاه و در تابوتی قرار داشته است. لوازمی از کوروش هم در کنار تابوت او گذاشته بودند که پس از حمله اسکندر توسط اشخاصی ناشناس به تاراج رفته است. در این شیوه، عدم تماس پیکر با خاک را مشاهده میکنیم که یادآور همان سنت مغان است.
وجود تابوت در قسمت بالای آرامگاه کوروش، در منابع مرتبط با اسکندر نقل شده است. اریستوبولوس، یکی از همراهاناسکندر درباره آرامگاه کوروش مواردی را نقل کرده و توسط آریان در کتاب آناباسیس ثبت شده است. در این منبع اشاره میشود که بخشهای پایینی آرامگاه را سنگهایی به شکل مربع تشکیل میدادند و در بالای آرامگاه محفظه ای قرار داشته است. در داخل آن محفظه، تابوتی طلایی بوده است که پیکر کوروش در آن قرار داشته است و یک نیمکت با پایههایی طلایی در کنار تابوت گذاشته بودند. موارد دیگر مانند یک شنل آستیندار، لباسهای گوناگون و همچنین یک میز در محفظه وجود داشتند. نکته ای که جالب است وجود یک محل برای روحانیان در فضای آرامگاه کوروش بوده است که از آرامگاه نگهداری میکردند (Arrian, 29.1-11).
.
پیکر در بدنه آرامگاه:
.
دفن پیکر در خاک:
یافته های فراوانی وجود دارد که ایرانیان در عصر هخامنشی مردگان خود را دفن میکرده اند. دفن مردگان برخی را واداشته است که آیین هخامنشیان را خلاف آیین زرتشتی بدانند! اما اشارههای زیادی در سنگ نبشتههای هخامنشی و همچنین منابع یونانی نشان میدهد که آیین زرتشت جایگاه قابل توجهی داشته و پادشاهان گرایش آشکاری به آن داشته اند.
پیش از این اشاره شد که احتمالا رسم دخمه در ابتدا یک رسم محلی در میان یکی از قبایل مادها (مغان) بوده است و بعدها (شاید پس از چند قرن) به دنبال فراگیر کردن آن بودند. البته هیچ بعید نیست کوروش که مادرش یک مادی بوده است، با توجه به این رسم در آرامگاهش قرار گرفته باشد که در گفته مورخان یونانی همزمان اسکندر که از آرامگاه کوروش دیدن کرده اند، چنین تشریفاتی به نظر میآید.
با این حال از زمان هخامنشیان گورهای زیادی از سراسر کشور به دست آمده که همه گواه دفن مردگان است. در بخشهای زیادی از شاهنشاهی ایران معمول بود که مردگان را کف خانه دفن کنند. این رسم در بین النهرین، در سوریه و در فلسطین هم جاری بود. کف گلین این خانه ها را، در حاشیه دیوارها میکندند و مرده را در آن قرار میدادند. در خانههای اشرافی تر و محکم تر به جای کف حیاط، کف اتاق را میشکافتند. شیوه ساده تدفین پیچیدن مرده در کفن و خاک کردن آن ها بود. نوع تجملی تر این بود که مرده را در گلی ذخیره آذوقه جای میدادند و سپس در گودالی میگذاردند. ظاهراً برای این کار از کندوهای لب پریده و گاهی هم شکسته هم استفاده میشده است. برای کودکان خردسال از تشت و لگن و خمره های گلی استفاده میشد (گیرشمن، ۱۳۸۸: صص ۱۶۵-۱۶۷).
مشهور ترین دفن مردههای هخامنشی مرتبط با شاهنشاهان سلسله هخامنشی است و جالب آنکه کتیبههایی از آنها به جا مانده که خود را پرستشگر اهورامزدا معرفی میکنند. هنگامی که این کتیبهها را با منابع یونانی بسنجیم – که در منابع یونانی نام زرتشت به صورت آشکار آمده است – به نظر میآید که پادشاهان هخامنشی زرتشتی بوده اند.
پس اگر فرض کنیم که کوروش بزرگ در ابتدا دفن شده است که برخی از منابع مانند کوروش نامه گزنفون هم در وصیت کوروش به آن اشاره میکنند (کوروش نامه گزنفون، دفتر ٨، بخش ٧، بند ٢۵) منافاتی با مزداپرستی آن عصر نداشته چرا که به نظر میرسد در احکام اقوام گوناگون ایرانی در زمان هخامنشی که اتفاقا زرتشتی بودند، چنین منعی نبوده و فراگیر شدن رسم دخمه به دوران پس از هخامنشیان مرتبط است.
.
سخن پایانی
از مجموعه شواهد موجود، این موضوع به دست میآید که کوروش با توجه به منش و رفتارش فردی یکتاپرست و به احتمال فراوان پیرو آیین زرتشتی بوده است. پرستش مردوک در میان ایرانیان جایگاه خاصی نداشته است و ارتباط باورهای دینی کوروش با مردوک بسیار بعید مینماید.
گفتههایی از طرف برخی گفته میشود که کوروش به دلیل حمایت از یهودیان، یهودی بوده است! اگر هم فرض کنیم که گفته آنها درست باشد آیا یهودی بودن در آن زمان گناه به حساب میآمده است؟ آیا باید از امثال حضرت دانیال هم خرده گرفت که در آن عصر پیرو آیین یهودی بوده اند؟ به هر حال با توجه به شواهد و مدارک گوناگون، احترام به ادیان گوناگون در زمان هخامنشیان، از جمله احترام به دین یهودی، از سیاستهای عصر هخامنشیان بوده است و یهودی بودن کوروش بسیار بعید به نظر میرسد.
کوروش بزرگ به عنوان محتمل ترین گزینه برای حضرت ذوالقرنین (ع) در قرآن مجید مطرح است (برای دانش بیشتر نگاه کنید به: ذوالقرنین) بنابراین به تأیید بسیاری از عالمان دینی، چنین شخصیتی که در کتب آسمانی از او یاد شده، فردی یکتاپرست و پیرو ادیان الهی بوده است.
البته ممکن است اطلاعات ما از آن زمان و کوروش کافی نباشد که این خود کار را دشوار میکند و نمیتوان صددرصد به باورهای دقیق کوروش پی برد، کمااینکه چنین شرایطی برای دیگر اشخاص تاریخی وجود دارد، اما احتمالاً کوروش یکی از آیینهای ایرانی را داشته و پرستنده اهورامزدا بوده است.
-خارج از مقاله- همچنین در مورد کوروش و منشور خالی از سود و فایده نیست اگر به قرآن کریم به آیه ۲ سوره مبارک عنکبوت رجوع کنیم جایی که پروردگار میفرمایند:
احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون
آیا مردم گمان کرده اند به صرف اینکه بگویند ایمان آورده ایم رها مى شوند و آزمایش نمى شوند؟!
از این آیه اینگونه میتوان نتیجه گرفت که انسان ها فقط به صرف انکه بگویند ایمان اوردیم یا نگویند مومن و کافر محاسبه نمیگردند بلکه اعمال انسان ها است که نشان دهنده واقعی ایمان و باور قلبی انانست.
در همین زمینه در تفسیر المیزان در تفسیر آیه ۲ سوره عنکبوت امده است:
پس غرض سوره به طورى که از اول و آخرش و سیاق جارى در سراسرش استفاده مى شود، این است که : غرض خداى تعالى از ایمان مردم تنها این نیست که به زبان بگویند ایمان آوردیم، بلکه غرض، حقیقت ایمان است، که تندباد فتنه ها آن را تکان نمى دهد، و دگرگونى حوادث، دگرگونش نمى سازد، بلکه هر چه فتنه ها بیشتر فشار بیاورد، پا بر جا و ریشه دارتر مى گردد.
(نگاه کنید به: تفسیر آیات ۱تا۱۳ سوره عنکبوت)
پس بهتر است که ساده بینانه افراد را بر اساس گفتارشان قضاوت نکنیم.
بن مایهها و یاری نامهها:
– خالقیان، مجید؛ پارسا، پوریا ( ۶ امرداد ۱۳۹۴). «دین کوروش بزرگ چه بود؟». پایگاه خردگان.
نشانی رایاتاری: http://kheradgan.ir/?p=388
– (۲ بهمن ۱۳۹۱). “آیت الله جوادی آملی: بت پرستی و الحاد در ایران قدیم وجود نداشت“. پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران.
– پیرنیا، حسن (۱۳۸۸). تاریخ ایران باستان. جلد ۱. تهران: سپهرادب.
– بادامچی، حسین (١٣٩١). فرمان کورش بزرگ، تهران: نگاه معاصر.
– خنجی، امیرحسین. «شاهنشاهی هخامنشیان، بخش کوروش بزرگ». تاریخ ایران. صص ۲۲۰-۲۵۵.
– دریایی، تورج (۱۳۹۳). کوروش بزرگ پادشاه باستانی ایران. ترجمه آذردخت جلیلیان. تهران: توس.
– طباطبایی، سید محمد حسین (۱۳۶۳). تفسیر المیزان. ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی. بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی.
– گری، لوییس (بهار و تابستان ۱۳۸۲). «هخامنشیان و دین زرتشت». رشد آموزش تاریخ. ترجمه حسین حیدری. ش ۱۲.
– گیرشمن، رومن (۱۳۸۸). تاریخ ایران از آغاز تا اسلام. ترجمه محمد معین. تهران: سپهر اذب.
– گزنفون (١٣٨٩). زندگی کوروش. ترجمه ابوالحسن تهامی. تهران: نگاه.
– مالوان، ماکس (۱۳۸۷). «کوروش بزرگ». در تاریخ ایران کمبریج. ج ۲، قسمت ۱. ترجمه تیمور قادری. تهران: مهتاب.
– محمدپناه، بهنام (۱۳۸۴). اسرار تمدن مصر باستان. تهران: سبزان.
– هرودوت (١٣٨٩). تاریخ هرودوت. ترجمه مرتضی ثاقب فر. تهران: اساطیر.
– Arrian of Nicomedia. “Alexander and the tomb of Cyrus”. translate by Aubrey de Sélincourt . Livius.
– Boyce, Mary (1988). “The Religion of Cyrus the Great,” in A. Kuhrt and H. Sancisi-Weerdenburg, eds., Achaemenid History III. Method and Theory, Leiden, pp. 15-31
– Dandamayev, Muhammad A (2011). “Cyrus II The Great”. In Encyclopædia Iranica. Originally Published: December 15, 1993. Last Updated: November 10, 2011
متن برگرفته از سایت خردگان نوشته جناب مجید خالقیان
نگاه کنید به:
دین کوروش بزرگ چه بود؟
این متن در راستای سیاست جدید پارسیان دژ در این وبسایت قرار گرفته است.
تاریخ کوروش جعلی است بعد شما در مورد بت پرستی بودنش بحث می کنید جعلی بودن تاریخ کوروش ثابت شد
درود احتمالا کوروش بر دین مهرپرستی بوده. یا اینکه کوروش از اولین اشخاص زمان شروع زرتشت بوده. چون احتمالا زرتشت در دوران هخامنشیان آمده. در این نام خدا و مردوک و لرد و الله اکثرا اشاره به یک شی دارند که چه فرقی میکند من خدا عرب بگه الله انگلیسی بگه گاد یا لرد هر دو به یک داده اشاره کردیم. از نظر تاریخی هم یک مغالطه سنگینی هست که دین بابلیان رو از دین ایرانیان جدا کنیم. ایرانیان به احتمال زیاد پیرو آیین بابلیان بودند اما در زمان جدایی هر دو ملت باعث شده آیینها تفاوت پیدا کند. معمولا اهورامزدا رو با انلیل یکی میدونن. اما شکل اهورامزدا کاملا بر شکل مردوک اشاره دارد. به احتمال زیاد مردوک همان خدا بوده که کم کم تبدیل به بت شده ولی هنوز افرادی تأکید بر یکتا پرستی او دارند چه بسا منابع هم تأکد میکنند. درک موضوع شاید با عربستان بهتر باشه که الله یکی از بتهای اعراب بود و همینطور خالق جهان و خدای خدایان. اما در جنبشهای روشنفکری عرب الله یک خدای یکتا بوده و همیشه ستایشش میکردن. سالیان بعد شخصی به نام محمد تیر خلاصی رو میزند الله رو تنها داده برای خدا مینامد. سوال؟ آیا مردوک همان داده برای خدای یکتا نیست؟ آیا مردوک خدای یکتا کوروش نبوده؟ آیا کوروش تنها احترام گذاشته؟ نکته مثبت اینه ما در تاریخ بین النهرین شاهد پادشاهانی هستیم که یکتا پرست هستند اما هر کدام برای خدا یک نام خاصی انتخاب میکنند. به عنوان مثال سارگن از هیچ خدایی غیر از اینانا حرفی نمیزند. یا حمورابی فقط از مردوک. از کتب یونانی هم کاملا مشخص هست که خدایان همه یکی بودند فقط تغییر اسم دادهاند. همینطور در این کتب اشاره به مادی بودن خدای خدایان در بین النهرین و یونان اشاره کردند. اما در گفتههای ایران خدا را فرای ماده میدانستند و هرگز برای او بتی با معبدی نمیساختند حداقل نه برای پرستش بعد مادیش. بلکه مثل مسجد و کعبه فقط مکان مقدس میساختند.
ولی در کل با پرستی یک صفت بد برای بعد معنوی هست و کسانی که برای بعد مادی این صفت کوروش را قرار میدهند از گوساله هم کمتر هستند. آیا با پرستی کوروش آسیبی به بقیه زده چه بسا دین هم گسترش نداد که بخواهد به بعد معنوی جامعه آسیب بزند. ولی حضور زرتشت در نزد کوروش نشانه از یکتا پرستی او دارد. چون به احتمال قوی کوروش همان گشتاسپ شاه شاهنامه هست. کیخسرو احتمالا همان هووخشتره هستش. در ضمن آتشکده هم مال مهرپرستی هستش. روش دفن کوروش هم برخلاف زرتشت امروزی هستش. من که گفتم کوروش مهرپرست بوده ولی نه مهرپرستی که امروزه سراغ داریم به احتمال قوی مهرپرست یکتا پرست. ولی اگر کسی در نمونههای قدیمی یا فرقههای دیگر زرتشتی اندیشه کنند متوجه میشوند شباهتهایی به اعمال دینی کوروش دارند. به عنوان مثال فرقهای از زرتشتیان در زمان هخامنشیان بوده که عقایدشان تقریبا شباهت خاصی به اسلام دارد. در زرتشت قدیمی بریدن سر حیوانات یک عمل مقدس بود. همینطور انسان رو دفن میکردند.
الان یعنی هرکس از کلمه الله برای خدا استفاده نکنه بت پرستی چیزیه؟
کلماتی که برای یه مفهوم واحد استفاده میشن تو زبان های مختلف متفاوته.
بسم الله الرحمن الرحیم
? دوستان و برادران چیز های عجیبی را از پیام های داده شده خواندم که بنده در رد پاسخ ها و تفسیر و توضیح کوروش هخامنشی می پردازم.
بنابر گواه تاریخی، کوروش پس از زرتشت بوده و اینکه ما سنت های قدیمی آریایی های قدیم را در کتیبه ها مشاهده می کنیم.
در کتیبه ها از پادشاهان هخامنشی بر می آید اینکه خود را از دیوان بیزاری نموده اند و بر چهار عنصر خاک و آتش و باد و آب احترام قائل بودند که از دین و سنت های قدیم آریایی به زرتشتیت منتقل شده و یا اینکه شاید زرتشتیت در سده های اولیه خود بوده و کسی فعلا نتوانسته آنرا گسترش بده.
آیین زرتشتیت با وارد شدن سُنن قدیمی آریا در درون آن تحریف شد و از تحریفات آن احترام به عناصر چهارگانه و بیزاری از دیوان و پرستش الهه های مقتدر بود.
مسلما زرتشت از یک خدا سخن نمود که اهورا مزدا بود ولی به مرور زمان تحریف شده و تفکرات و سنت های آریایی در آن وارد شد.
اما در سخن از کوروش ما از احترام به چهار عنصر و الهه ها هم می بینیم و او چهره ای عادل، اما بیخبر از لشکر کشی ها و عواقب آن داشت، مسلما یکی از بهترین پادشاهان ایران باستان، کوروش هخامنشی بود که بازهم با اینکه کار های متناقضی هم داشت اما کار های مهمی انجام داد. او عدالت و آزادی را بر اسیران انجام می داد، اما او در مقابل چندین تمدن عظيم و کهن ایرانی از جمله عیلام و خوزستان و تمدن های قطعه قطعه ایران را نابود کرد و فقط پارسیان و ماد ها را گسترش داد که بسیار ناگوار بود، چراکه ما زیباترین شهر ها و تمدن های مختلفی داشتیم و اما همگی به اجبار در درون ایران شدند بر مالکیت پارس ها. کوروش در فتح قلمرو های بیگانه مختلف بر تمدن های ایرانی بود. او تمدن های ایرانی را از بین برد، اما در مقابل آزادی به تمدن های دیگری می داد. او در فتح بابل چنین عمل کرد که کمترین خونریزی را داد. این نشانه ی احترام و ارجمندی آریا ها است. اما او چندین تمدن ایرانی را ناپدید کرد که شکی در آن نیست که از بهترین و کهن ترین تمدن ها بودند. ما ماد ها را هم داریم که در عملکرد هایی از هخامنشیان بهتر بودند. یکی از الگو هایی که کوروش از آن استفاده کرد شناخت تمدن ماد ها و ساختار مملکتی آنها بود که بنا بر گواه تاریخ، تشکیلات مملکتی هخامنشیان بر اساس ماد هاست با فرق اینکه زرتشتیت در ماد جایگاهی نداشت و مذهبی از زرتشت دیده نمی شد. همچنین تمدن ایلام! اگر باقی می ماند مسلما ما آینده ی خوبی را برای ایران زمین می دیدیم. عظيم ترین و بهترین تمدن هایی را قبل از هخامنشیان داشتیم که متاسفانه محو شدند، رویکرد هخامنشیان در حدف اینطور تمدن هایی بد بود. اما در عوض هخامنشیان گستره زیادی از خاک را بر ایران به ارمغان آوردند ، این فتح های سریع حاصل از فتح بی خونریزی بود که البته در بعصی جا ها دیده می شد، کوروش در پیش ار فتح بابل به سرکوب شورشیان می پرداخت که در هنگام ضفر بر بابل، خلا در سرزمین های اشغالی پیدا نشود. او در هنگام فتح بابل کمترین کشتار را داد.کوروش بنابر احتمالات زیاد تاریخی در جنگ ماساگت ها کشته شد که محتمل ترین نظریه است و شواهد زیادی بر آن غالب آمده.
خلاصه سخن من این است ? از دیوانگی های تاریخی اينست که کسی بیاید ذوالقرنین را بر اسکندر یا بر کوروش تطبیق دهد. با اینکه ایندو الهه می پرستیدند و کوروش البته از اسکندر بهتر بود (اما باز هم برای اهورا مزدا شریک قائل بود ولی از دیگر خدایان قوی تر می خواند) ولی سیره ذوالقرنین یکتا پرستی بود.
اما در پاسخ به پیام فرستاده شده ی قبل از بنده.
زود قضاوت نکنید چرا که کلمه ملک دو تشابه دارد که یکی به صورت (مَلَک) است به معنای فرشته و دیگری به صورت (مَلِک) به معنای پادشاه، می تواند منظور امیر المومنین(ع) در حدیث فرشته باشد و پیامبر، نه پادشاه و پیامبر، که احتمال فرشته بودت زیاد است. در آن زمان احادیث و خط کوفی حروف گذاری نداشته و یا پاک شده، برای همین یکی از نشانه ها کلمه (ملک) در همین حدیث است که جابجا شدن یک حرف معنی را تغییر می دهد. علاوه بر این در بسیار از احادیث که اکثریت بشتری دارند معنی فرشته استعمال شده که امام علی فرمودند که ذوالقرنین نه فرشته بوده و نه پیامبر. البته ممکن است که معنی پادشاه بدهد، هر کدام یک احتمال است. در قرآن استعمال می شود که پادشاه است و شکی در آن نیست.
? يكم رعایت کنید و فکر کنید، من یک ۱۶ ساله ای هستم که اینطور جواب می دهم.
حق را می بینید و انکار میکنید دیگه معتبر ترین نوشته راجع به کوروش کتیبه اش هست حالا فرضا که کوروش رو زرتشتی بدونیم بازم کوروش مشرک هست چون به دو خدا و دو خالق(خالق خوبیها و خالق بدیها) اعتقاد داره و برای خدا در خلقت شریک قائله. در هر صورت کوروش چه مردوک پرست باشه چه زرتشتی، مشرکه. خدا یکیست پس خالق هم یکیست و اعتقاد به دو خالق شرک و باطله. کوروش مثل چنگیز خان مغول بسیاری از انسانها رو فقط بخاطر کشورگشایی کشت ما به همچین مشرک آدم کشی افتخار نمیکنیم. نه کوروش ذوالقرنین هست نه اسکندر چون به گفته امام علی ع ذوالقرنین نه پادشاه بوده و نه پیامبر
ما اخر نفهمیدیم کوروش بت پرست بود یا خدا پرست
طرفدار آزادی اندیشه بود دوست عزیز
آزادی حیوانی
یعنی کافر بود دیگه
سلام
ایا این امکان وجود داره که منشور کوروش تحریف شده باشه ؟؟
دین کوروش بزرگ چه بود؟
توسط: مجید خالقیان۱۴ فروردین ۱۳۹۸ایران باستان, پاسخ به ایران ستیزان, پاسخ به کوروش ستیزان, کوروش بزرگ, نماهنگ, هخامنشیان۴۲ دیدگاه۱۰۰۹۷۴ بازدید
نظرات گوناگونی درباره دین کوروش بزرگ مطرح شده اما شواهد مهمی از زردشتی (زرتشتی) بودن او در دسترس است. هرچند هخامنشیان در چهارچوب جهانبینی خود دارای تسامح مذهبی بودند و به باورهای اقوام گوناگون احترام میگذاشتند. در همان متن استوانه کوروش بزرگ که مردوک ستایش شده است، میتوان پیوند باورهای کوروش بزرگ به آیین زرتشتی را مشاهده کرد و متن استوانه کاملا یادآور اندیشههای ایرانی میباشد.
دین کوروش بزرگ چه بود؟ | نویسندهها: مجید خالقیان، کوروش شهرکی، پوریا پارسا | واپسین به روزرسانی: ۱۴ فروردین ۱۳۹۸ |
بررسی یک پندار غلط (کوروش و مردوک)
نویسنده سرپرست: مجید خالقیان (دانش آموخته کارشناسی ارشد تاریخ، دانشگاه تهران)
یکی از مواردی که همواره مورد بحث پژوهشگران قرار گرفته، دین کوروش بوده و نظرات گوناگونی در این باره مطرح شده است. مسلم است که پادشاهان هخامنشی از جمله کوروش بزرگ دارای تسامح مذهبی بودند و به باورهای اقوام گوناگون احترام میگذاشتند. با این حال به نظر میرسد کوروش یکی از آیینهای ایرانی را داشته و پرستندهاهورامزدا به عنوان خالق و آفریننده یکتا و پیروی آیین زردشتی (زرتشتی) بوده است.
اما این روزها میبینیم که عدهای با سطحی نگری بیان میکنند که کوروش بت پرست بوده است و موارد نادرستی را به این پادشاه خوشنام نسبت میدهند. این افراد بدون همنفسی با شرایط آن دوران و بدون توجه به دیگر کتیبهها و متون باستانی، مواردی را مطرح میکنند. این درحالی است که ما نباید ذهنیت امروزی خود را در بررسی واژههای متون باستانی وارد کنیم و باید توجه داشته باشیم که متون به زبانی دیگر نگارش یافتهاند و فقط ترجمهها و معنای واژههای در زبان کنونی کفایت نمیکند. بیشتر از هر چیز باید به درونمایه متون توجه داشته باشیم تا بتوانیم درک درستی از متون باستانی پیدا کنیم. همچنین باید متونی که به زبان بومی پادشاهان هخامنشی نوشته شده است را در نظر بگیریم. اینکه ما به دنبال سوء استفاده از واژه یا واژههایی در کتیبههای باستانی باشیم و بدون در نظر گرفتن مطالب قبل و بعد از آن و بدون توجه به سایر منابع، صرفا برای زیر سوال بردن کوروش بزرگ مطالبی را مطرح کنیم نه کاری دانشورانه است و نه کاری انسانی است!
یه مشت وطن فروش هستند که فقط دارند حرف مفت میزنند وو ای آدم نخود مغز داره میگه کوروش به تمام ادیان احترام میگذاشت حالا هی بگید یهود بوده و بت پرست
مقاله بالا معلومه با بغض و تعصب نوشته شده حالا خود کوروش میگه من مردوک رو میپرستم چرا به ور میخواهید بگید یکنا پرست بوده چرا دروغ ،
بر فرض محال اگر کوروش اتش پرست هم بوده باشه باز هم یکتا پرست نبوده و گمراه بوده
آخه وطن فروش بی ریشه حالا بر فرض کوروش مردوک رو هم می پرستیده این همه نکات انسانی از کوروش وجود داره که توی هیچ کدوم از ما مثلا مسلمونها وجود نداره اونوقت تو نکات مثبت کوروش رو رها کردی چسبیدی به همین مردوکش؟؟ بی وطن حالا همه دنیا بیان بگن اصلا غلط کردیم کوروش کافر بوده ایران هم تمدن بزرگی نداشته از قبل هم یکتا پرست نبودن اونوقت چی گیرت میاد تو اونجوری به خودت افتخار میکنی؟؟؟ اخه این ملاهای بی ریشه ناخاله عقب افتاده یعنی ارزشش چقدره که افتادید دنبالشون هرچی گفتن شما هم تقلید میکنید. بخدا اگه کوروش مثلا افسانه هم بود بازم قابل افتخارتره تا این ملاهای کثیف ناخاله
کوروش یک نخاله بی سواد یهودی بود که متن منشورش رو یک با سواد به صورت سوم شخص نوشته. چنین جنایتکار عقب افتاده کثیفی نه افتخار داره نه تقلید کردن!
آدم بیسوادی مثل شما هم حق نظر دادن نداره
واقن برو اول مطالعه کن بعد حرف بزن اولا کوروش آتش پرست نبوده درواقع همه مردم ایران باستان آتش پرست نبودن آتش فقط یک نماد بود چون آتش آفریده ویژه اهوره مزدا بود به طور خاک آب آتش انسان گندم جو از آفریده ی ویژه خدا بود بخاطر همینم اونا اهوره مزدا رو جلوی آتش پرستش میکردن
دوماااااا فک میکنی کوروش چطور قلمروی به اون بزرگی رو اداره میکرد با کشتار و جنگ اینطوری که همه بر علهش شورش میکردن کورش وقتی بدون جنگ خونریزی وارد بابل میشه روی منشور هم نوشته خود کوروش میگه با حمایت و استقبال مردم رنج کشیده وارد بابل شدم و به خدای بزرگ بابلیان مردوک احترام گذاشتم د به اون تعظیم کردم درستت مطالعه کن گفته احترام گذاشتمممم تعظیم کردم و به خدایان مردم بابل اهانت نکردم چیزی رو بر اونها تحمیل نمیکردم کوروش به آنها آزادی دینی مداد در حالی که وقتی اعراب به ایران مصر یا شام حمله کردند دین مارو گرفتن به دخترانمان ت.ج.ا.و.ز کردنغنیمتای زیادی گرفتن
این ها که همه شد فرضیه و اما و اگر و بیشتر شبیه به توجیه بود تا سند!!!
منشور منتسب به کوروش میگوید که او بت پرست بوده و این یک سند است!
سلام
مطلب گزنفون که درباره زرتشتی بودن کوروش ادرس دادید این:
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻭﻗﺖ ﻛﻮﺭﺵ ﻣﻐﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻏﻨﺎﻳﻢ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭﺧﻮﺭ ﻧﺬﻭﺭﺍﺕ ﺁﺗﺸﻜﺪﻩ ﻫﺎ
ﺍﺳﺖ ﺑﺮﮔﺰﻳﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺷﻜﺮﺍﻧﻪ ﭘﻴﺮﻭﺯﻯ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍﻳﺎﻥ ﺑﺒﺨﺸﻨﺪ .ﻣﻐﺎﻥ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻛﺎﺭ ﺧﻮﻳﺶ ﺷﺪﻧﺪ .
خدا یا خدایان؟
جدا از این که کوروش نامه گزنفون ارزش تاریخی بالایی نداره و بیشتر متن ادبی(بیشتر کتاب بر اساس اینکه کوروش با سیاکزار که پسر استیاگ رفته به جنگ اشوری ها ولی در حقیقت سیاکزار پدر استیاگ و کوروش هیچ وقت با سیاکزار به جنگ اشوری ها نرفته)
خودتان قضاوت کنید
سلام
دین داریوش کبیر:
کتیبه داریوش در تختجمشید ۴: (DPd)
…اهورامزدا و خدایان خاندان شاهی مرا یاور باشند. اهورامزدا این کشور را بپاید از سپاه دشمن، از خشکسالی و از دروغ به این کشور نیاید نه سپاه دشمن، نه خشکسالی و نه دروغ. این را من از اهورامزدا و خدایان خاندان شاهی خواهانم. اهورامزدا و خدایان خاندان شاهی این بخشش را بهره من سازند.
خب پس قبول دارید بت پرست بوده دیگه؟
آقای عزیز بهترین راه برای اینکه بفهمیم کورش بت پرست بوده یا یکتا پرست بوده این است که ببینیم خودش چی گفته وقتی خودش در منشوری که ازش به جا مانده می گوید من همیشه از بت بل (نام جدیدش بعل هست) کمک میخواهم و علنی میگوید بت بل را میپرستم چرا شما اصرار دارید بگید کورش یکتا پرست بوده.
در ضمن منظور از ذوالقرنین در قرآن اسکندر مقدونی هست نه کورش چون تاریخ گفته های کارهای ذولقرنین با تاریخ کورش هزار و پانصد سال اختلاف دارد .
درست هست ما ایرانی هستیم ولی نباید با دروغ برای خودمون افتخار درست کنیم و دست به دامن پادشاهان بت پرست بشیم
شما اگر دقیق ب تاریخ رو کنید میفهمید ک کورش در نامه هاش از نام اهورامزدا استفاده میکرده و اینکه حرف حق اینه ک تو متن بالا هست اگه کورش بت پرست بوده چرا پسرش اهورامزدا رو میپرستیده و هیچ اسمی از بت تو تاریخ کلی ایران نیست؟ لطفا سطحی نگری رو بزارید کنار و ب این درک برسید ک یک انسان چقدر میتونه بزرگ باشه ک ب خدای ی کشور دیگه احترام بزاره و اینکه آقایان مطهری و رائفی پور و … ب وضوح اثبات کردن ک ذوالقرنین کورشه و اینکه ذولقرنین مگه منظور ازش آدم کثیفیه ک اسکندر باشه و در نهایت تنها کورش بود ک پادشاه جهان بود ن اسکندر و ن هیچ کسه دیگه لطفا عمیق نگاه کن ب همه چیز
سلام آیا کوروش همون پادشاهی که فقط در سه جنگش خونریزی نکرد میتونه ذوالقرنین باشه؟ کوروش بت پرست که فقط به خاطر ثروت کشورهای مورد حمله، به دین آنها کاری نداشت رو ذوالقرنین می دونین؟ پادشاه ستمگر خونریزی که به یهودیا خدمت کرده باید هم سخنانش به عنوان منشور حقوق بشری قرار بگیره.
کسانی که میگیویند کوروش بزرگ بت پرست بوده است، بیسوادی بیش نیستند زیرا نمیدانند که در انجیل و تورات و عهد عتیق و عزرا نام کوروش بزرگ یاد شده است…
چناچه کوروش بزرگ مشرک بوده باشد و بت مردوک را پرستش نموده…
اگر چنین اکاذیبی حقیقت داشته باشند آیا چطور میشود که نام او در چند کتاب اسمانی بیاید؟ و همچنین باید به این مورد اشاره نمود (مردوک) در زبان بابل باستان به معنای خدا است….
ذوالقرنین اسکندر مقدونی هستش که حب دنیا نداشت و به هر سرمایه و گنج و ثروت و کاخ و قلعه ای که رسید همه رو به آتش کشید
تمام امپراطوری های فاسد و کافر و ظالم یونان و پارس و هند و مغول و بخش هایی از چین رو با خاک یکسان و نابود ساخت و تمام کفار رو به قعر جهنم فرستاد
تفسیر ها رو بخونید
بر خلاف اسکندر، کوروش که یک عیاش بت پرست بود و با هزار گناه و جنایت برای گرفتن یک تیکه خاک بیشتر لشکر کشی داشت تا به ثروت و قدرت بیشتر برسه
به قول خود کوروش همه رو قبول دارم و به رسمیت میشناسم حتی کثیف ترین موجودات روی زمین رو
کوروش خودش گفته بت ها رو میپرسم دیگه حرفی نیست
ویرایش : میپرستم
اگر کوروش بزرگ بابل رو نمیگرفت یا با زور و ستم میگرفت چطور ، بابا برای این خودش رو نماینده بت ها معرفی کرد تا به مردم دنیا بفهمونه که اون به آئین سرزمینی که بی کشتار گرفته احترام میزاره حتماً باید مثل اعراب دین ملت رو عوض میکرد تا متوجه بشید وگرنه چطوری چند سال بعد یه شاه دیگر به نام داریوش میاد در بیستون که توی ایرانه خودش رو نماینده اهورامزدا معرفی میکنه چون مردم پارس و ماد زرتشتی بودن
منشور کوروش بند ۳۴ و ۳۵ : ( خدایان را ) به جایگاه هایشان بازگرداندم.جایگاهی که دلشادشان می سازد . تا همه خدایانی که به درون نیایشگاه هایشان بازگردانم .
بند ۳۵ . ( تا ) هر روز در برابر (خدایان ) بعل و نبو ، روزگاری دراز برایم خواستار شوند . و کارهای نیکم را یاداور شوند و به مردوک ، سرورم ، چنین گویند که کوروش ، شاهی که از تو می هراسد و کمبوجیه …….
توضیح اینکه : بت بعل ، خدای اعظم و محبوب یهودیان منحرف آن زمان بوده
، تا اینجا چند چیز از خود منشور کوروش مشخص می شود چونکه محکم ترین سند خود همین منشور است چونکه اکثر مواردی برای بزرگ شمردن و تعظیم کوروش استفاده شده از خود منشور بوده و در این که شکی نیست ، رابطه جالبی همان طور که در همین مقاله سایت گفته شده کوروش با یهودیان نیز داشته ، و یهودیانی که در ان زمان منحرف شدند بت بعل را پرستش می کردند و کوروش هم از این بت در منشور نام برده که قابل توجه است ، از طرفی گل نیلوفر نماد خاصی است و حتی معبد شکوفه نیلوفر در هند متعلق به بهائیان است که باز رابطه این نماد با این موضوعات جالب است ، از متن منشور برمی اید که کوروش یکتا پرست نبوده چونکه به خدایان یعنی حداقل دو خدا ایمان داشته ، اما با این حال این هم نیاز مطالعه دقیق تری دارد و منایع دقیق تر و بیشتر
یعنی اینکه خوده خدا در تمام کتاب های دینی از کورش گفته از لج دشمنان کورش ک خوده ایرانیها هستند گفته؟ ذوالقرنین کسیه ک پادشاه جهان بوده و ب نیکی باهمه رفتار میکرده یا اسکندره قاتل و غارت گره یا کورش ک اینجا عقل مسلمه ک چیو ب ما میگه دوم اینکه گفته صاحب دو شاخ ک دو کتیبه از زمان کورش ک با دوشاخ طراحی شده هم نشانگرشه آیا خدا از یک بت پرست یاد میکنه؟ کتیبه کورش تنها بخاطر اینکه ب دست کاهنان بابل نوشته شده سعی شده با احترام ب خدای اونها سخن گفته شه ک ناراحت نشن برادر لطفا ب این درک برسید ک عزیز کرده خدا همچین بشری از آب درمیاد حتی دل یک بت پرست رو هم ب رنج نیاورده
درود به شرف و غیرتت ….این روزها همه سعی دارن کوروش رو مردوک پرست اعلام کنن حتی در پیج پروفسور ارفعی پستی هست که بارها کوروش رو مردوک پرست اعلام کرده ….نگران نباشید روزی تمام تمدن کشورمون رو زنده میکنیم اون منشور رو کوروش ننوشته یک بابلی مردوک پرست نوشته
ذوالقرنین کوروش نیست این توهمات پان فارس هاست
هرودت که یونانی و دشمن خونی ایران بود توی تاریخش از عنوان کبیر برای کورش استفاده کرده و گزنفون هم یونانی بوده و از کورش تمجید کرده، و اکثر مراجع تقلید شیعه از جمله مکارم شیرازی و سیستانی توی تفسیر ایلت مربوط به ذولقرنی گفتن که کورش ذولقرنینه
فقط سنی ها و وهابی ها هستن که میگن ذولقرنی کورش نیست اسکندره
ایا شما میپذیرید که توی قران از اسکندر که ی قاتل بود به نیکی یاد بشه؟
جواب ساده است.ذوالقرنین نه کوروش نه اسکندر.با سند معتبر شیعه وسنی نقل کردند ذوالقرنین مردمش یک بار بر فرق سرش زدند او مدتی غائب شد دوباره امد و مردم دوباره بر فرق سرش زدند (به همین خاطر هم ذوالقرنین است)
حالا کوروش و اسکندر کدامشان اینگونه هستند؟
ذوالقرنین همون اسکندره حتی شاعران مثل فردوسی و حافظ و سعدی هم در اشعار خودشون ذوالقرنین را اسکندر مقدونی نامیده اند. و از کفار بت پرست طاغوتی عاشق یهود مثل کوروش و داریوش فاسد و نادان هیچ اسمی نیاورده اند
این شاعران اسم هیچ کدوم رو نیاوردن
فردوسی هم خودش یک کافر طاغوتی آلوده بود
اما بدون شک اسکندر مقدونی ذوالقرنین هستش
و کوروش هم که طبق اسناد و گفته خودش بت پرسته
و در کتیبه خودش اسم تمام بت هاش رو نوشته
دوست عزیز شما انتظار داری اسکندر که حاکم شده دستگاه پروپانگاندایش تبلیغات نکنند؟ یا اینکه سالیان بعد یونانیان شخصیت اسکندر را مثبت قرار ندهند. در همان اشعار حافظ و فردوسی ما دوگانگی میان خوب و بد فردوسی داریم. فردوسی و حافظ هر دو از کمبود منابع رنج میبردند. زیرا در یک کتاب اسکندر رو پیامبر میدانستند در یک کتاب فرستادهای شیطان. همین مسائل باعث گیج شدند تاریخدانان شده بود. ملاک حرف بقیه نیست اگر مدرک داری حرف بزن. من بگم ذوالقرنین یا منشور از دو شخص داریوش و کوروش یا خود داریوش. چون در بدترین حالت داریوش دیوار دربند رو مقابل تهاجم ماگوگ و یاگوگها ساخت. که لفظش آشنا نیست؟😋
دوست عزیز وقتی اطلاعات کافی نداری لطف کن دهنتو ببند و ساکت شو. کوروش کبیر و داریوش بزرگ جزو برترین پادشاهان جهان بودند و اسکندر یک زورگوی آشغال که فقط به فکر کشور گشایی بود…
درود کوروش یهودی بود و به این خود احترام بسیار مینمود.
بر طبق کدام سند ؟
مَزدَیَسنا در دورانِ هخامنشی!!! وضعیتِ مزدیسنان تا پیش از زمانِ اشکانیان به درستی معلوم نیست و منابع از میان رفتهاند. در مورد زرتشتی بودن هخامنشیان در بین دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد.
موافقانِ مزدیسن بودنِ هخامنشیان !!!!!!!
گروهی بر این نظر هستند که مزدیسنا از زمانِ هخامنشیان و از زمانِ داریوش بزرگ وجود داشتهاست و خدای خاندان هخامنشی دستِ کم از زمان داریوش، اهورامزدا بودهاست. همچنین در زمان پادشاهی اردشیر یکم در حدود سال ۴۴۱ پیش از میلاد، تقویم امپراتوری اصلاح شد و نامِ ماههای سال به نامهای ایزدان مَزدَیَسنا نامگذاری شدند.[۱۶] میتوان گفت مزدیسنا در زمان هخامنشیان در حالِ پیشرفت در میان باورهای عامه مردم بودهاست.
برخی از پژوهشگران، مانند آلبرت اومستد، ویل دورانت، هرتل و جورج کامرون این دیدِ سنتی را که زمان زندگی زرتشت مابین سالهای ۶۶۰ تا ۵۸۲ پیش از میلاد بوده را، قبول دارند و پدر داریوش بزرگ، ویشتاسپ را همان کوی ویشتاسپ پشتیبان زرتشت میپندارند.[۱۷] به اعتقاد این پژوهشگران، داریوش یک زرتشتی نو دین بودهاست و این دین را به عنوان دین دولتی در کشور نوپای خود رواج دادهاست؛ بنابراین نظریه زرتشت همزمان با کوروش بزرگ بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی میزیستهاست و همچنین زرتشت شورشها و رویدادهای واژگونگر سال ۵۲۲ پیش از میلاد را به چشم دیدهبوده و چندی پس از آن درگذشتهاست.[۱۸]
کسانی مانند مری بویس که به تفکیک دقیق تعالیم گاتها (آموزههای خود زرتشت) با اوستای نو و حتی آیین کهن آریایی اعتقادی ندارند، هخامنشیان را به طور کلی پیرو زرتشت میدانند. اما برخی دیگر از محققان مانند دیاکونوف تأکید دارند که پادشاهان هخامنشی پیرو اوستای نو بودند.[۱۹]
مخالفانِ مَزدیسن بودنِ هخامنشیان !!!!
دیدگاه دیگر بر این باور است که با توجه به روایات مورخان یونانی و سنگنبشتههای باقیمانده از زمانِ هخامنشیان، هم از نظر باورها و عقاید و هم از نظر مراسم و آیینها جهانبینی هخامنشیان با آئین کهن ایرانی مطابقت دارد. آیینی که در ضمن پرستش اهورامزدا، ایزدان متعدد و نیروهای طبیعت نیز پرستش میشدند. بر پایهٔ این باور، دینِ هخامنشیان به باورهای ودایی بیشتر از دین زرتشتی نزدیک است.[۲۰] همچنین اعتقاد دارند که آمدن صفت مزدیسنه (مزداپرست) که در پاپیروسهای آرامی زمانِ هخامنشیان آمده دلیلی بر زرتشتی بودن هخامنشیان نمیتواند باشد چنانکه ذکرِ نامِ اهورامزدا در سنگ نبشتهها نیز دلیلی برای این امر محسوب نمیشود. در سنگنبشتههای هخامنشی نه تنها به زرتشت بلکه به هیچ مطلب دیگری که بتواند این سنگ نبشتهها را رنگِ زرتشتی دهد، اشاره نشدهاست.[۲۱] از دورهٔ پادشاهی کوروش سرزمینهای شرق ایران، به پیوستگی شاهنشاهی هخامنشی درآمد. در این دوره پذیرش مزدیسنا به نیایش دینی خود عمل میکردند لیکن شاهنشاهان هخامنشی بر دین زرتشتی نبودند و هنگامی که مغان به نشر کیش زرتشتی برخاستند، آن را با آیین کهن ایرانی درآمیختند.[۲۲]
فکر کنم این بهتر میتونه نشون بده که واقعیت چیه و بهتر از یک نظریه بی ارزش ساخته ذهن یک اماتور که اسمان و زمین رو بهم میبافه که حتی اگه کوروش ذوالقرنین نباشه باید یکتا پرست باشه و حتی اگه یکتا پرست نبوده حتما به دین های یکتا پرست احترام میذاشته و حتی اگه اینطور نیس اعمال و رفتار ها اون خوبه بوده و معلوم نیس این ربطش به سوال و فرضیه اولیه چیه!!!! اینو من در ویکیپدیا با منابع خودش پیدا کردم و کسی نگفته کوروش یکتا پرست یا زرتشتی یا دینی و مسلک خاصی داره و کلا گفتن پادشاهان تعصبی بر دین ندارن. یا دینی ندارن یا به دین خود تعصب ندارن که ما در اسلام این اشخاصی که به دین خود تعصب و غیرتی نداشته باشند مورد زم و نفرت قرار گرفتن. بهرحال برای پیگیری بیشتر هم به تاریخ پیامبر ایرانی مراجعه کنید تا بیشتر معلوم بشه.
بهترین پاسخ، اولین پاسخ، جناب آقای حامد بودند که بر اساس شواهد تاریخی سخن نمودند.
اما در مورد ویکی پدیا، ویکی پدیا را بچه های ۴ ساله هم می توانند ویرایش کنند.