Rokhshai, the first assistant of Iranian artificial intelligence Rokhshai, the first assistant of Iranian artificial intelligence
Antiquities and historical values

Myths of every nation

The religion or stories of any nation can not be understood apart from its historical context . Therefore, in order to understand the myths and beliefs of ancient Iranians, it is necessary to first study the history of Iran. در گذشته ای بسیار دور اقوامی كه اكنون در اروپا و ایران و هند زندگی ميكنند همگی به یك گروه بزرگ تعلق داشتند كه نام كنونی آنها هند و اروپایي نهاده شده است. آریاییان راهی جنوب شرقی شده و در گروههای كوچك در فلاتهای ایران و هند ساكن شدند و این زمان را به هزاره ی دوم و اول پیش از میلاد نسبت ميدهند. The religion of the Indo-Iranian people is preserved in a collection of ancient Indian hymns called Rig Veda and ancient Iranian hymns called Yashta..

This religion is a reflection of the way of life of those who enjoyed the beauty of nature and at the same time were afraid of the anger and hostility of nature. Their gods are either personified forms of ideals such as "truth" or natural phenomena such as storms or Adventure heroes like Abizera and Kersasep (Grhasb )كه دیوان تهدیدكننده ی بشر را نابود ميكنند.با وجود تغییراتی كه در باورهای اصیل این اقوام به تدریج رخ داده، هنوز میزان نفوذ این استوره ها بر آیینها و آداب و باورهایشان به خوبی مشهود است از جمله این آیینها، استوره ی آیین و نمادپردازی و مراسم مربوط به درگذشتگان و روان نیكان و بدان است. پس از درخشش دین یكتاپرستی و آیین ستایش و نیایش اهورامزدا، خداوند یگانه و هستی بخش دانا، با وجود گسترش آموزه های زرتشتی در سرتاسر این سرزمین هنوز برخی میراث گذشتگان با چندو چونی تغییرات حفظ شده و ميتوان رد پای استوره های باستان این قوم را درلابه لای مراسم و آیینهای روحانيشان یافت.

از جمله استوره های زرتشتی ميتوان به استوره ی نیروی خیر و شر، استوره ی آفرینش،نخستین پدر و مادر بشر و استوره های مرگ و پایان جهان اشاره داشت كه امروزه به شكل تلفیقی از باوره ی پیش زرتشتی با آموزههای دینی زرتشتی درآمده است.

زندگي پس از مرگ

پس از مرگ روان به مدت سه شب پیرامون تن ميگردد . Based on the belief in the three religious foundations of good thought, speech and good deeds, it is believed that the soul will think about its words in life on the first night, then on the second night it will think about its thoughts, and on the third night it will think about its actions, and these three nights of the soul He wishes to become one with the body. During this time, the tormentors constantly harass the soul, and it is Sorush Dodgar who rushes to the soul's support.. این میسر نخواهد شد مگر با نیایشها و مراسمی كه بازماندگان برای درگذشته برپاميدارند. در سپیده دم روز چهارم داوری روان در برابر دیدگان مهر و سروش و رشن آغاز ميگردد. There is no tendency in any direction, neither towards the rich nor the dervishes. Every human being is judged based on his behavior during his life .

After determining heaven, hell or coexistence ( Purgatory) بودن روان، پلي به نام چینوت آشكار ميشود با دو رو، برای راستكاران عریض و آسانگذر و برای بدكاران به صورت تیغه ی تیزی مانند تیغ شمشیر. گفته شده كه هم بدكاران و هم راستكاران با مانعی روبرو مي شوند و آن رودخانه ای است كه ازاشكهای سوگواران درست شده است. زاری و گریه ی بیش از اندازه رودخانه را به طغیان می آورد و عبور از پل را براي روان دشوارتر ميكند. زرتشتیان اینگونه است كه زاری ومویه ی بیش از اندازه را نادرست ميشمارند زیرا آن كار به سلامتی سوگواركننده آسیب ميرساند و به حال درگذشته نیز فایده ای ندارد. آنچه از سوی زرتشتیان مفید تر است برگزاری آیینهای درست برای درگذشته و خواندن سرودها و نیایشهای روحانی است زیرا این آیینهاموجب آسایش فراوانی برای روان درگذشته و آرامش فكری ماندگان است. زرتشتیان همواره با این باور و اندیشه ی اخلاقی زندگی ميكنند كه مجازات روان هیچگاه ابدی نیست و تنها آرمان از هر پاداش و كیفر، بازسازی و اصلاح است. و رنج جاودانه در دوزخ نميتواند سازنده و بازسازی كننده باشد.

بدین ترتیب دوزخ روحانی زرتشتی موقتی است و درآن روان نتیجه ی كردار خود در طی زندگی را متناسب با آن دریافت ميكند و با پیروزی نهایی نیكی بر بدی ، هماروانان از بهشت و دوزخ و همیستگان برانگیخته شده و به سرمنزل نهایی یعنی درگاه خداوندی رسیده و با او یكی ميگردند .زرتشتیان احساس ميكنند كه با مردگان در ارتباط اند و از آنها دعوت می كنند تا در جشنهای زندگان، نه در غم بلكه در شاديهای جمعی، “ برای شادی روان”شركت جویند. حتا تا چندی قبل مراسمی به نام شمع و لگنری در هنگام درگذشت فرد و در سی روز پس از درگذشت وی در روستاهای زرتشتی نشین یزد برگزار ميشد و زندگان بدن درگذشته را پس از پاكیزگی باساز و دهل و كرنا به سوی دخمه یا برج خاموشان برده و پیشاپیش وی سینی بزرگ مسی تزیین شده با شمع های روشن حمل ميكردند و او را با نور و سرور به سوی جایگاه ابدی اش راهنمایی ميكردند و آنرا آغاز زندگی جاودان برای روان دانسته و این زندگی جدید را برای روان درگذشته جشن گرفته و به جای سوگ و شیون به شادی روحاني مبدل ميكردند.

مري بویس در كتاب بنیادهاي خیریه زرتشتیان گفته است:

پس از مدت زماني كه از مهمان نوازی زردشتیان ایران برخوردار بودم به خود جرات دادم تااز ایشان درباره ی احساس آنان برای مردگان بپرسم كه آیا آنان هیچگاه جشنی برگزار ميكنندكه همراه آن مراسمی برای مردگان نباشد . پاسخ آنان كه با شگفتی ملایمی همراه بود این بود:

“ البته كه چنین نیست ، ما همیشه ميخواهیم كه مردگان در شادی هایمان شریك باشند.”

اما جشنهایي در میان مراسم زرتشتیان وجود دارد كه به صورت ویژه تری مرتبط بادرگذشتگان است از آن جمله جشن فروردینگان(فرودگ)است كه پس از آغاز نوروز سومین جشن زرتشتیان در سال جدید است.

جشن نخست، زایش پیامبر در ششم فروردین ماه،

جشن دوم كه منابع تاریخي كمتر به آن پرداخته اند روز هفدهم فروردین ماه برابر با سروش روزاست كه نخستین ایزدی است كه مردم را به ذكر و زمزمه فراخواند . بیرونی ميگوید كه ایرانیان باستان به هنگام نیایشها، ناچار از خوردن خوراكی های تقدیس شده مراسم بودند ازاینرو نیایش را زمزمه ميكردند یا به اصطلاح زرتشتي باج یا واژ ميگرفتند . با رسیدن این جشن هوا خنك و مطبوع و آب ها گواراست و زمان خوشی و خرمی فراميرسد كه با بهارهمراه است.

اما سومین جشن در این ماه در روز نوزدهم از جشنهای مهمی است كه آیینهای آن مرتبط باگراميداشت روان درگذشتگان است.گویا در دورهای از تاریخ كه سال نو با آذر ماه آغازمی شده ایام فروردگان در پایان آبان ماه قرار داشته كه اینك در پایان سال بوده و این جشن نیزمرتبط با این ایام است.

امروزه نیز چون گذشته در جشن فروردینگان كه به پاسداشت فروشی درگذشتگان برگزارمي شود زرتشتیان بر سر آرامگاه درگذشتگان رفته و در كنار موبدان به نیایشخواني موسوم به آفرینگانو داد و دهش و روشن كردن شمع و سوزاندن بوی خوش و پذیرایی باخوراكی های ویژه مي پردازند .

اما دوران فروردگان كه برابر است با ده روز پایانی سال، از كهن ترین جشنهای ایرانی است.در باورهای ایرانیان باستان، هر آفریده ی نیك نیرویی پیش برنده در خود نهفته دارد كه پیش اززایش وی در آسمانها و همراه ایزدان و امشاسپندان است و پس از مرگ نیز از تن جدا و باهمان ویژگي نخستین، بي هیچ تأثیری از اعمال و كردار آدمی به عالم مینوی برميگردد. این نیرو كه فروهر یا فروشی است هرسال در آستانه ی آغاز سال نو به خانه ی خود بازميگردد.واژه ی فرودین نیز برگرفته از همین واژه است و بنابراین فرودین ماه فروشي ها و فروردگان جشن منسوب به آنهاست.

این ایام راكه جشن گاهنبار ششم یا جشن آفرینش انسان هم در آن واقع است – در ایرانباستان در گستره ای وسیع جشن ميگرفتند. این جشن كه از جمله آیینهای پیشواز رفتن نوروزاست همچون روزگار گذشته در میان زرتشتیان ایران به صورت پاك كردن خانه ها، پوشیدنرخت نو و عطرآگین كردن خانه و خواندن نیایشها و سرودهای دینی برای پذیراییفروشی های درگذشتگان برگزار ميشود و به نظر ميرسد خانه تكانی پیش از نوروز بازمانده یهمین رسم باستاني باشد.

Rokhshai, the first assistant of Iranian artificial intelligence Rokhshai, the first assistant of Iranian artificial intelligence

Shamshad Amiri Khorasani

Knowing the history and culture of Iran is like entering a world where nothing awaits us except love and honor and sometimes sadness, maybe our history is stored in the memory of our genes so that we can use it to expand self-awareness and self-awareness. .

Related Articles

Subscribe
Notify of
guest

0 Comments
Inline Feedbacks
View all comments
Back to top button