ایران در دوران معاصر

نامه یعقوب لیث صفاری در بالیدن به نیاکان و ستیز با تازیان به خلیفه

یعقوب لیث صفاری

نامه ای که یعقوب لیث صفاری در بالیدن به نیاکان ایرانیش و ستیز با تازیان به دربار خلیفه فرستاد!

 

ابراهیم بن ممشاد اصفهانی دارای تخلص متوکلی یا المتوکلی شاعر ایرانی عربی‌سرای روزگار عباسیان بود. وی پیرو شعوبیه بود.

ابراهیم در جی اصفهان زاده‌شد. در آغاز به دستگاه خلافت نزدیک شد و دبیر و منشی متوکل عباسی گردید و از این رو تخلص متوکلی را برگزید. از آنجا که سخنی فصیح و نوشتاری گیرا داشت به زودی کارش گرفت. با مرگ متوکل از دستگاه خلیفه‌گری کناره گرفت و به خیزش یعقوب لیث صفاری پیوست. برخی نیز آورده‌اند که در جایگاه سفیر خلیفهٔ پسین معتمد عباسی وی را به نزد یعقوب لیث صفاری فرستاد ولی یعقوب لیث صفاری او را پیش خود نگاه داشت. در کنار یعقوب لیث صفاری و به سفارش او بود که متوکلی شعر نامی خود را در بالیدن به نیاکان ایرانیش و ستیز با عرب‌ها را سرود و آن را به دربار خلیفه فرستاد مطلعش چنین بود:

انا ابن الاکارم من نسل جم و حائز ارث ملوک العجم…

فقل لبنی هاشم اجمعین هلموا الی الخلع قبل الندم

فعودوا الی ارضکم بالحجاز لاکل الضباب و رعی الغنم

که معنای کل شعر چنین است:

من زادهٔ بزرگان، از دودمان جم و وارث تاج و تخت عجمم. من زنده‌کنندهٔ آن عزتم که از دست رفته و روزگار کهن آثار آن را از میان برده‌است. من آشکارا کینه‌خواه آنها هستم و طالب انتقامم. اگر هر کس از حق آنان بگذرد من نخواهم گذشت. درفش کاویان همراه من‌است، که با آن بر همهٔ ملل امید سروری دارم. به بنی‌هاشم بگو پیش از آنکه پشیمان شوید به خلع خود اقدام کنید. زور و نیزه و شمشیر ما بود که شما را به دولت رسانید. پدران ما شما را صاحب دولت و سلطنت کردند. شما پاس خدمت آنها را نگاه نداشتید و شکر نعمت به جای نیاوردید. از این پس به حجاز سرزمین اصلی خود برگردید و به خوردن سوسمار و چراندن گوسفند بپردازید. به زودی به زور تیغ و نوک خامه بر تخت پادشاهان خواهم نشست.

منبع:

حسینعلی ممتحن، نهضت شعوبیه، جنبش ملی ایرانیان در برابر خلافت اموی و عباسی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ISBN ۹۶۴-۴۴۵-۵۶۶-۵

نوشتار پیشنهادی ما:

خیزش عیاران بر تازیان به فرماندهی یعقوب لیث صفاری

شمشاد امیری خراسانی

شناخت تاریخ و فرهنگ ایران به نمونه ورود به دنیایی است که جز عشق و افتخار و گاهی اندوه چیزی انتظار ما را نمی کشد ، شاید تاریخ ما در حافظه ژن های ما ذخیره شده است تا بتوانیم با آن آگاهی به خود و فرا خود را گسترش دهیم .

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا