ایران در دوران معاصر

مقاله ای از نشریه (اقبال) در وصف وطن و وظایف وطن خواهان-دارالسلطنه (تبریز)

مقاله ای خواندنی از نشریه «اقبال» در وصف وطن و وظایف وطن خواهان که به تاریخ ۱۰ جمادی الثانی ۱۳۱۶ هجری قمری برابر با ۴ آبان ماه ۱۲۷۷ شمسی در دارالسلطنه «تبریز» به چاپ رسید و حاوی نکات جالبی است.

آفریننده را پرستنده و کردگاری را بنده ایم (جلّت عظمه و تعالی شأنه) که به روز آفرینش چند نعمتی را مخصوص ما ایرانیان نموده، و با چند چیز ما را بر دیگران ترجیح داده و منت نهاده که بدان سبب بر دیگران افتخار بنماییم و سبقت گیریم و پیشی جوییم و بدان صفات مخصوص باید بدانیم که کیستیم و چیستیم و چه کاره ایم، شرف ما از کجاست و افتخار ما از چیست و تقدم ما بر کیست. در کتابی دیده ام که این کره ارض چندین بار گوی چوگان ما بوده و چه حکمها نموده و چه فتوحات کرده ایم. چه بسته ایم و چه گشاده ایم. چه عوران را پوشانده ایم و چه افتادگان را دست گرفته ایم و چه گردن کشان را سخت گرفته ایم.
سپاس مر آن داوری را سزاست که قدمت از ماست و شرافت بر ماست و شاه ستایی مخصوص ماست. جم از ماست و جام از ماست و جهان به کام ماست.
از ماست که بر ماست که با این همه شرافت و با این همه فضل؛ نیک را از بد و خیر را از شر تمیز ندادیم و در ترقی خود صرف نظر نمودیم و از عزت خود چشم پوشیدیم.
نوشتند نخواندیم، گفتند عمل نکردیم. افسانه پنداشتیم و باور ننمودیم.

امروز اگر چه عقب ماندیم ولی آزمودگان دانند که جهان را بلندی و پستی است و جهانیان را وسعت و تنگدستی؛ هر شبی را روزی است و هر شامی را سحری، قومی از علم بهره ور و فرقه ای از جهل در خطر.
«نیک بختان را چهار چیز بس است: خدا و دین، شاه و وطن، هر که این چهار ندارد … .»
امروز که ما ایرانیان را این چهار است، ناچار است که باید سعی نماییم راه ها بگشاییم و به حال ابنای وطن رحمت آریم و در سایه سایه خدا که جهان با عدلش پاینده باد، گذشته را از سر گیریم و بر تلف شده نادم شویم و از کردار ناشایست به درگاه خدا رجوع نمائیم و با فطرت اصلی و جوهر جبلی:
آتشی خوش برفروزیم از کرم / تا نماند جرم ذلت، بیش و کم
شعله در بنگاه انسانی زنیم / خار را گلزار روحانی کنیم
احتیاج که جهانی از او در تنگ است، ننگش را از خود دور نمائیم و در حصن حصین علوم عجیبه و در قلاع اختراعات جدیده که جهانی از او برخوردار است متحصن شویم و ایمن باشیم.

 نشریه اقبال، سال اول، «تبریز»، ۱۰ جمادی الثانی ۱۳۱۶ هجری قمری

شمشاد امیری خراسانی

شناخت تاریخ و فرهنگ ایران به نمونه ورود به دنیایی است که جز عشق و افتخار و گاهی اندوه چیزی انتظار ما را نمی کشد ، شاید تاریخ ما در حافظه ژن های ما ذخیره شده است تا بتوانیم با آن آگاهی به خود و فرا خود را گسترش دهیم .

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا