ایران باستان

شعر خواهم آمد… سهراب سپهری

سهراب سپهری
سهراب سپهری

خواهم آمد…
گل ياسي به گدا خواهم داد.
زن زيباي جذام را ،گوشواري خواهم بخشيد.
كور را خواهم گفت چه تماشا دارد باغ!!!
دوره گردي خواهم شد ،كوچه ها را خواهم گشت
جار خواهم زد:
آي شبنم،شبنم،شبنم
راهگذاري را خواهم گفت:
راستي را شب تاريكي است،
كهكشاني خواهم دادش
هر چه دشنام از لب ها خواهم برچيد
هر چه ديوار از جا خواهم كند
ابر را پاره خواهم كرد
من گره خواهم زد

چشمان را با خورشيد
دل ها را با عشق،
سايه ها را با آب،

شاخه ها را با باد
و به هم خواهم پيوست
خواب كودك را
با زمزمه ي زنجره ها
بادبادك را به هوا خواهم برد.
گلدان ها را آب خواهم داد.

سهراب سپهري

شمشاد امیری خراسانی

شناخت تاریخ و فرهنگ ایران به نمونه ورود به دنیایی است که جز عشق و افتخار و گاهی اندوه چیزی انتظار ما را نمی کشد ، شاید تاریخ ما در حافظه ژن های ما ذخیره شده است تا بتوانیم با آن آگاهی به خود و فرا خود را گسترش دهیم .

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا