ایران باستان
شعر خواهم آمد… سهراب سپهری
خواهم آمد…
گل ياسي به گدا خواهم داد.
زن زيباي جذام را ،گوشواري خواهم بخشيد.
كور را خواهم گفت چه تماشا دارد باغ!!!
دوره گردي خواهم شد ،كوچه ها را خواهم گشت
جار خواهم زد:
آي شبنم،شبنم،شبنم
راهگذاري را خواهم گفت:
راستي را شب تاريكي است،
كهكشاني خواهم دادش
هر چه دشنام از لب ها خواهم برچيد
هر چه ديوار از جا خواهم كند
ابر را پاره خواهم كرد
من گره خواهم زد
چشمان را با خورشيد
دل ها را با عشق،
سايه ها را با آب،
شاخه ها را با باد
و به هم خواهم پيوست
خواب كودك را
با زمزمه ي زنجره ها
بادبادك را به هوا خواهم برد.
گلدان ها را آب خواهم داد.
سهراب سپهري