Rokhshai, le premier assistant de l'intelligence artificielle iranienne Rokhshai, le premier assistant de l'intelligence artificielle iranienne
Darius le GrandGrèce

Le véritable cours de l'histoire des relations et des guerres Iran-Grèce

 

Hérodote
Hérodote

از گزافه گویی های عمدی آتنی ها در این زمینه که تا جایی که توانسته اند پیروزی خود بر ایرانیان را بزرگ جلوه داده اند و هیچ کس نیز هرگز در صدد تصحیح آن برنیامده ، اشتباهی در تاریخ پیدا شده که با گذشت زمان بر ابعاد آن افزوده شده است و امروزه این باصطلاح پیروزی ها یعنی ماراتون ، سالامیس ، پلاته و موکاله را با اغراق و بزرگنمایی به جهان معرفی می کنند و تا می توانند شکست هایی چون ترموپیل ، ارته میزیوم و شکست مفتضحانه یونانیان در شورش مصر و دیگر شکست هایشان را با دروغ و جانبداری طوری معرفی می کنند که از افتخارات ایران کاسته و به افتخارات خود بیافزایند و ما می خواهیم هرچند اندک حقیقت را روشن سازیم.

166[1]

در تاریخ باستان گویی جهان بشریت به دو پاره تقسیم شده است که یک پاره آن یونان و پاره دیگر آن ((بربر)) Est. واژه بربر کلمه ای است بسیار پیش پا افتاده برای معرفی کسانی که از سرزمین های دیگرند و اخلاق و عادات دیگر دارند. بربر یعنی کسی که در سرزمین ((هلاس)) زاده نشده و به زبان آن سخن نمی گوید و مهنای واژه بربر چیزی جز ((بیگانه)) نیست در حالی که با نهایت تحقیر ، جانبداری ، نادانی و سبک مغزی کسانی که با کمال تعصب و کوته اندیشی خود را میراث خوار فرهنگ یونانی می پندارند واژه بربر را معادل فقدان هرگونه فرهنگ واقعی و وحشی گری معنا می کنند و آن را بهترین توصیف جهانی می دانند که به راستی یکی از پیشرفته ترین جهان های تاریخ باستان بوده و هست و نام آن ((Perse antique)) Est.

این گمراهی بسیار کهن است چون که بیست و دو قرن پیش آراتوستن خودپسندی مفرط آن را آشکار کرده است اما آراتوستن در خاطرات خود می نویسد که برخی از درباریان اسکندر به او گفته بودند که تمام اقوام یونانی را دوست بدارد و تمام اقوام بربر (بیگانه) را دشمن بدارد اما آراتوستن گفته است: ((ببینید که حتی در میان اقوام یونانی مردم بد فراوانند ، حال آنکه در میان بربر ها (بیگانگان) اقوام متعددی نظیر هندیان و آریایی ها( به ویژه ایرانیان) وجود دارند که اخلاقشان نیکو ومبتنی بر تمدن است))

مایه شگفتی است که به رغم اینکه (( حقیقت تاریخ همیشه با حقیقت تاریخ نویسان یکی نیست )) روز به روز این اعتقاد در غربیان راسخ می شود که: ((پایان پیروزمندانه جنگ های مادی باعث شکوفایی تمدن قدیم یونانی شد.)) ولی این فرضیه ای بیش نیست و تاریخ در برابر ماست و در ادامه این نوشتا خواهیم دید که مورخان اشتباه کرده اند.

Dans l'année 472 BC dans le jeu ((Iraniens)) آشیل آمده است که: ((Les soldats de Xerxès étaient des archers victorieux et des cavaliers habiles et redoutables, qui étaient une source de terreur dans la campagne avec la détermination de leurs cœurs courageux.)) و حال بیست و پنج قرن پس از آن یعنی در زمان ما همین سربازان را چیزی جز گله ای از آسیاییان که قامتشان در زیر تازیانه خم شده است معرفی می کنند و تفاوت میان این دو تصویر همان چیزی است که تاریخ مکتوب را از حقیقت تاریخی جدا می کند. چیزی که درباره ایرانیان زمان داریوش بزرگ و خشایارشا می بافند چنان جعلی و باطل است که هرگز نمی توانم از ایران باستان و تمدن آن سخن بگویم مگر اینکه حقیقت تاریخ روشن شود.

چگونه می توان از معنویت عمیق سرود های اوستا چیزی گفت در حالی که به نظر کسانی که تاریخ را می نویسند و آن هم در قرن بیستم ((ماراتون نمایانگر پیروزی قطعی روح بر ماده است))؟ چگونه می توان بر پایان تمدن درخشان هخامنشی و غارت شوش و به آتش کشیدن تخت جمشید تاسف خورد در حالی که امروزه مسئول تمام این فجایع و جنایات یعنی اسکندر مقدونی وحشی صفت دیو صفت را ناشر سخاوتمند شکل عالی فرهنگ معرفی می کنند؟

اگر بیدادگری و بی انصافی این گونه داوری ها که امروز نیز به شدت به تاریخ تمدن شرق اهانت می کنند اثبات نشود مثل این است که آن قضاوت ها را پذیرفته باشیم. من در این نوشتار از گواهی خود تاریخ کمک می گیرم و تاریخ خود حقیقت را به ما باز خواهد گفت

 

Hérodote
Hérodote

ایران زمین که در 25 قرن پیش تمدن شگفت انگیزی در آن شکوفا شد که هنوز نمرده بلکه ناشناخته مانده یا بد شناخته شده است و کاخ های اکباتان و شوش چیزی غیر از آن لانه های جنایت و فسادی بوده اند که هرودوت خبیث معرفی کرده است و مورخان نیز عادت کرده اند که آنها را به همین صورت ببینند.
1[1]

آری همان کاخ ها و شهربان نشین هایی که شاهد بودند که مردان بسیار نامدار آتن و اسپارت . تب با عناوین : پناهنده و فراری و تبعید شده و یاری خواه و سرباز مزدور و حاکم دست نشانده و ندیم درباری و پزشک و سفیر و هم پیمان چگونه در برابر شاهان هخامنشی یا شهربان های آنها سر فرود می آورند و کرنش می کنند نمی توانستند لانه فساد و جنایت باشند.
2[1]
نامداران یونانی در شوش و فراموشکاری مورخان:
La liste des Grecs célèbres qui ont cherché refuge dans la ville de Suse, ce lieu de rencontre de l'histoire et du destin, révèle le statut et la dignité de cette cour..
1.Hippias le géant d'Athènes et Demarat le roi de Sparte ont ouvert la voie aux Grecs pour devenir des réfugiés en Iran. Ils se réfugièrent à Suse et furent traités royalement.
2.Miltiade, le dirigeant de Khersones, a servi les Iraniens en tant que général avant de devenir le commandant de l'armée athénienne à Marathon.
3.Thémistocle, le commandant des Grecs à la bataille de Salamine, exilé par les Athéniens et recherché par les Spartiates, chercha refuge auprès des Perses et fut noyé dans la gloire..
4.Pausanias, le commandant des Grecs à la bataille de Platée, flatta tellement l'entourage du grand roi que ses compatriotes l'enterrèrent vivant dans le temple d'Athéna jusqu'à ce qu'il meure de faim..
5.Callias, le chef de la délégation venue d'Athènes comme ambassadeur à Suse pour demander la paix, est accusé par les Grecs de s'être vendu aux Perses..
6.Ctesias , historien et médecin grec, a servi Ardeshir Menehmon (bonne mémoire) sort.
7.Xénophon, élève de Socrate, auteur d'Anabase et de Cyropédie (Coruschnama) Il sert dans l'armée de Cyrus le Jeune.
8.Alcibiade, l'Athénien le plus fanatique, l'élève de Socrate, le général d'Athènes à Samos et le commandant des batailles d'Abydos et de Cozique, échappe aux mains des Grecs et se réfugie en Iran et vit en Iran jusqu'à la fin de sa vie..
9.Le Spartan Lysandros bat les Athéniens dans la guerre du Péloponnèse avec l'aide de Cyrus le Jeune.
10.کونون ، سردار آتنی ، فرماندهی ناوگان دریایی ایران را در کنیدوس بر عهده می گیرد و اسپارتیان را شکست می دهد.
11.دریاسالار آنتالکیداس یونانی بعنوان سفیر به شوش می آید تا درخواست ((صلح شاهانه)) را از شاه ایران داشته باشد.
12.پلوپیداس تبایی نزد اردشیر به شوش می آید وتا پایان امپراطوری هخامنشی به شاه بزرگ وفادار می ماند.
از این پس با واژه باشکوه ((شاه بزرگ)) بطور پیوسته برخورد خواهید کرد. این نامی است که یونانیان بر شاهنشاهان هخامنشی گذارده اند و در تمام تاریخ مکتوب یونانیان شاهان ایرانی با عنوان شاه بزرگ خوانده می شوند.

Rokhshai, le premier assistant de l'intelligence artificielle iranienne Rokhshai, le premier assistant de l'intelligence artificielle iranienne

Shamshad Amiri Khorasani

Connaître l'histoire et la culture de l'Iran, c'est comme entrer dans un monde où rien ne nous attend sauf l'amour et l'honneur et parfois la tristesse, peut-être que notre histoire est stockée dans la mémoire de nos gènes afin que nous puissions l'utiliser pour développer la conscience de soi et la conscience de soi . .

Articles similaires

S’abonner
Notifier de
invité

3 commentaires
Le plus récent
Le plus ancien Les plus votés
Commentaires en ligne
Voir tous les commentaires
au nom de

جالب بود

Javad

بسیار عالی دوست عزیز

دان

درود بر جواد گرامی .خوشحالم که خوندید و خوشتون اومد.از شما سپاسگزارم هم میهن گرانقدرم. به همین نوشته ها بسنده نکن تلاش کن بیشتر بخونی و پژوهش کنی بهت قول میدم اونقدر از زندگیت خوشنود می شی و به ایرانی بودنت می بالی که اندازه نداره. من تلاش می کنم بیشتر بنویسم و همه نوشتارهای من در پارسیان دژ در دسترسه.بدرود فرزند ایران

Bouton retour en haut de la page