معنى اسم إيران الجميل
إيريا – ايرين – أريافارتا – آورته – آريا فيج – إيرانفيج – إيران الخاصة – أريانة – اران – بري
إيران – بلاد فارس – إيران
إلى تلك المجموعة من الآريين الذين لم يهاجروا وفي "سرة العالم" وهي "Eirine-Uijinge" في اللغة الأفستية (airyana-vaējangh) وقرأ عليهم أن يبقوا ساكنين ويعرفون بإيراج وإيراج (حقبة) والتي هي باللغة البهلوية (أنت) تمت قراءته، وهو اختصار لنفس الكلمة الأفستا المستخدمة في اللغة البهلوية والفارسية (وتد) يتم نطقها كمركز للعالم.
كلمة إيران، والتي تأتي في الفارسية الوسطى على شكل "آران"(كانت) وهي مشتقة من الصيغ القديمة لكلمة "أريانة" والتي تعني أرض الآريين.
…
كلمة "آريا" في اللغات الأفستية والفارسية القديمة والسنسكريتية على التوالي بصيغة "آريا"(جيد التهوية)"نعم"(الأغنية)"نعم"(آريا) تم استخدامه. وأيضا باللغة السنسكريتية "آريا"(إنه) وتعني اللورد ومهتار و"اريك"(أرياكا) وتعني رجلاً يستحق الإجلال والاحترام، وهو آري في اللغة الأفستية "إيرين"(airyana) وفي الفارسية البهلوية والداري يطلق عليه "إير" وإيراج باللغة الآرية. "متجدد الهواء" هو.
الهواء في الكلمة يعني "حر" وجمعها "إيران" يعني "حر"..
نقرأ في الشاهنامة عن الابن الثالث لفريدون :
ماذا تسمي الرجل الذي لديه ذكاء وثقافة ورأي؟ إيران الله
و"إيران" هنا تعني جمع "إير" وتعني الشعب الحر و"إيران خودي" تعني ملك الشعب الحر..
الإيرانيون والآريون في الهند، الذين كانت لغتهم قريبة جدًا من بعضهم البعض في العصور القديمة، أطلقوا على أنفسهم هذا الاسم.(صورة إيران لإيرج أفشار، ص 67-68-69)
ويذكر داريوس الكبير نفسه في كتابات نقش رستم وشوش :
"أنا داريوس الملك العظيم، ملك الملوك، ملك أراضي كل اللغات، ملك هذا القماش العظيم والواسع، ابن الأخميني فيشتساب، فارسي، ابن فارسي، آري، من أربعة الآريين (العرق الآري).»
(اومستد، ا.ت. تاريخ الإمبراطورية الأخمينية، ص 167)
ارييه باسم "ارياميني"(ariyāramna) – أريامني هو والد أرشام والد فيشتاساب، وفيشتاساب هو والد داريوش – و"إيريه" في الكلمة الأفستية "إيرينيه فيجيه"(airyna.vaējangh) إيرانفيج (في نظر الزرادشتيين، لا تزال إيرانفيج تعني أفضل وأقدس جزء من إيران والعالم) و "ايروخشوشه"(airyo.xshutha) – إيريوخشوته، الجبل الذي أطلق منه آرش، رامي السهام الشهير في إيران، سهمًا باتجاه الشرق في زمن منوشهر بيشدادي. – و "إيري يافيه"(airyāva)، إيراج (مساعد آريا) تم استخدامه.
أما بالنسبة للدول الأخرى والشعوب الآرية التي هاجرت إلى أوروبا واحتفظت باسم إيران، فيمكن أن نذكر "أيرلندا". (أيرلندا = أرض الإيرلنديين = أرض الآريين) وهناك لا تزال المعابد الميثراسية، وهي من بقايا عصر فريدون، مكتشفة حتى الآن. (دكتور فريدون الجنادي كتاب حياة الآريين وهجرتهم ص 11 – 175 176)
هذه الكلمة في اللغة الأيرلندية، وهي أصل لغتنا، في الشكل «اير» و "متجدد الهواء" ونحن نرى "حرًا" بنفس المعنى.
الجزء الأول من اسم دولة أيرلندا وهو باللغة الأيرلندية نفسها «اير» ودعا هو أيضا نفس الكلمة.
أيرلندا; الاسم السابق لجمهورية أيرلندا
آريه وأريه يتحولان تدريجياً إلى شكل "الهواء"(إيه) دخل. في الكتابات الساسانية البهلوية، يشير الإيرانيون إلى أنفسهم بهذا الاسم وإلى وطنهم باسم "إيران".(عيران) اتصلوا. (الإيرانيون في الكتابات البارثية البهلوية "الآرية"، بالأرمنية "إيران"(قد كانوا) أو "إيراناشتار"(إيران ساثر) وكانوا يسمون بالفارسية "ايرانشهر".)
كان لإيران معنيان في اللغة البهلوية : أحدهما الآريون أو الإيرانيون والآخر أرض إيران.
شكل آخر من أشكال إيران هو "الآري" الذي ورد في كتاب "تاريخ الأنبياء والملوك" للكاتب "حمزة أصفهاني" أحد علماء القرن التاسع عشر. 4 يأتي. ويذكر مرة بلاد "الأريوسيين" و"الفرس" وبعبارة أخرى "الأريوسيين" ويقول إنهم فرس.(الأصفهاني، حمزة. تاريخ الأنبياء والملوك، ص2)
ويتضح من هذا القول أنه استخدم اللغة الآرية بصيغة الجمع بدلاً من الإيرانيين أو الآريين.
صيغة "عريان شهر" بدل "ايران شهر" في كتاب التنبيهية والأشرف تأليف "أبو الحسن علي المسعودي" مؤرخ القرن الثامن عشر 4 وقد شوهد أيضا.(المسعودي، أبو الحسن علي، التنبية والأشرف، ص٢٤ 38-39)
«شثر» (= مدينة بالفارسية) والتي وردت في الكلمة البهلوية "إيران شثار" وتعني في تلك اللغة "الأرض"..
باللغة الساسانية البهلوية بدلاً من المدينة (بمعنى اليوم) أشتارستان (= مدينة بالفارسية) تم استخدامه وكيشور (= البلد بالفارسية) ويقصد به جزءًا واحدًا من أجزاء الأرض السبعة، وهو ما يسميه التازي "المناخ".. وفي اللغة البهلوية تعني كلمة "إيراناشثار" بلاد الإيرانيين، بلاد الآريين.. (كيا، دكتور صادق. آريا مهر، ص 3-4)
كما نسبت إيران لموقعها عرق "إير" أو مكان الآريين، وما زالت تسمى بنفس الطريقة.. وانظر جزءًا من رسالة خسرو إلى أفراسياب :
إلى إيران، رجال ونساء يرتجفون على الأرض يزأرون أمامك، يزدان باك
ذلك في هذه الآية : إيران تعني بلد الآريين، أو :
لا مفر من تدمير إيران وتحولها إلى نمر وأسد
أبو سعيد أبو الخير في هذا الباب (الرباعية) لقد جلب إيران بصيغة الجمع للهواء :
خضرة الجنة والربيع الجديد هي التي ستذكرك
في الصين، عندما يأخذ نقشوانغار إيران منك، فإن كل الثروات تأخذ منك
مأخوذة من آريا بوم
والمعنى الجديد هو اكتشاف عظيم، وبحسب نقش بيستون، يجب أن يكون داريوس فارسيًا أو آريًا، نتيجة كون الفارسي آريًا.(عنوان تسعة سباقات) يمكن القيام بذلك وأنا أؤيده .
واعلم أيضًا أن ظهور المفردات أحيانًا يكون مضللًا جدًا، على سبيل المثال، إذا كان لدينا اليوم كلمة بصيغة مختصرة وكان لدينا شكل كامل وأكثر تفصيلاً لهذه الكلمة في الماضي، فإننا عادة نستنتج أن القديم والأصلي الكلمة هي الكلمة أطول، وهذا المظهر والقواعد خادع في بعض اللغات، وعلى العكس من ذلك، كلما أصبحت الكلمة الأطول تصبح شكلاً جديدًا للكلمة الأقدم..
وأتصور أن كلمة "إيراج" أقدم من "إيرين" وأن كلمة "إيرلندية" تكفي. انظر فقط إلى كلمات القرن العشرين التي تم استيرادها إلى اللغة اليابانية في لغويات نينا هيامز وستفهم كيف بفضل قوة قواعد هذه الكلمات أصبحت الكلمة أطول من لغتها المصدر.
این سو، از هم اتاقی های دانشگاه شنیده ام که در دوران نوجوانی شان در آذرباییجان و در فصل گرما در رودخانه به شنا می پرداختند و در فصل سرما در همان رودخانه ها که یخ می بسته است بررویشان راه می رفته اند و با سفتن یخ، ماهی می گرفته اند آتش و نیایشگاه و زرتشت از این سرزمین به ایرانویچ چنانی رفته است.
این سو، از هم اتاقی های دانشگاه شنیده ام که در دوران نوجوانی شان در فصل گرما در رودخانه به شنا می پرداختند و در فصل سرما در همان رودخانه ها که یخ می بسته است بررویشان راه می رفته اند و با سفتن یخ، ماهی می گرفته اند آتش و نیایشگاه و زرتشت از این سرزمین به ایرانویچ چنانی رفته است.
نام ایران که در کنار افراسیاب است و فریدون که پدرانشان و نسل پیشتر از آن باشد در واقعیت، تاریخ سرزمینی را ترسیم می کند که به دوره کوشانیان و ابتدای ساسانیان و حداکثر هیتالیان دوره اشکانی است. و فکر آریانای باستان و رونق آن به یک تاریخ هزارو پانسد سال پیش یعنی دوره ساسانی در آسیای مرکزی برمی گردد در تحقیقات این منطقه آمده است که به سبب راه کاروان روی ابریشم، صادرات زبان و خط (الأخمينية) و فرهنگ آریای داریوش اول به تدریج از این جاده توسط تاجران به آن منطقه رفته و در شکل مهاجرنشین در میان سغدیان و هپتالیان (ترکان چینی) و کوشانیان(جانشینان آنان)، باقی مانده اند و جای گیر شده اند.
همیشه فکر میکردم ایران به معنای سرزمین اریاییان هستش و تقریبا هم مطمن بودم درسته و نمیدونستم معنی سرزمین ازادگان رو هم میده. همین اسم ایران به تنهایی میتونه نشانگر عظمت تمدن ایران و اریاییان و پارسیان و تمام نژادهایی که زیر سایه ایران زندگی میکردن باشه.(تم تصحيحه)
با سپاس حسین گرامی
حسین جان ببخشید مجبور شدم بخشی از دیدگاهتان را اصلاح کنم
پوزش میخام
خوشحالم که واژه تمدن را در معنای خودش بکار می برید و معناهای متافیزیکی به آن نمی چسبانید.
چو ایران نباشد تن من مباد… از فردوسی نیست
بی خود حرف نزنید اول مطالعه بعد حرف!
این بیت یک بیت جعلی بیش نیست
در این سایت با مدارک این رو ثابت کرده
لینک حذف شد
ببین پس خوب که احساساتی شدی
اول اینکه اون نظراتت که با اسم های متفاوت توهین کرده بودی پاک شدن
دوما الان ما تو قرن بیست یکمیم حداقل زحمت به خودت می دادی و آی پیتو عوض می کردی بعدش با اسم های متفاوت نظر می دادی
سوما یک محقق ایرانی هیچوقت از سوال ترس نداره منم که کمترینشونم
چهارم خداکند که شما اهل مباحثه باشی و فقط یک چیز نپرانی و بعد بروی
پنجم به جای اینکه با احساساتت تصمیم بگیری مثل یک مرد عقلانی فکر کن و مودب باش کسی با فحاشی در جهان به هیچ جا نرسیده
—————
سوالی که کردی : اول این سایت های دو ریالیتونو اینجور جاها نمی تونین تبلیغ کنین اون لینکی هم که من دیدم با مدارک پوچش بی سوادی خودشو فریاد میزد
اگر شما مدرکی دیدی بیا اینجا اون مدرکو ذکر کن چون من که چیزی ندیدم
مطمئن باش اگر اهل علم باشی من جواب تمام سوالاتو میدم ( اگر با منطق جلو نری همیشه توی زندگیت شکست می خوری)
من نیازی به ثابت کردن ندارم چون کاملا واضحه ولی برای اینکه مطمئنم داری از روی عصبانیت صحبت می کنی پس برات مسئلرو باز می کنم که حداقل برای خودت ثابت کنم که دنبال حقیقت نیستی تو دنبال چیزی هستی که توی مغرت فرو کردن و فکر میکنی درسته و گرنه با تحقیق خیلی چیزا برات رو شن میشه، من می تونستم خیلی راحت نظرتو تایید نکنم ولی بهت احترام گزاشتم ، پس فحاشیرو بزار کنار و منطقی بحث کن منم مطمئن باش اگه جایی حس کنم دارم اشتباه می کنم بهش اعتراف می کنم
————-
شعر اصلی اینه
سیاوش منم نه از پریزادگان از ایرانم از شهر آزادگان
که ایران بهشت است یا بوستان همی بوی مشک آید از بوستان
سپندارمذ پاسبان تو ( إيران ) باد ز خرداد روشن روان تو باد
ندانی که ایران نشست من است جهان سر به زیر دست من است
هنر نزد ایرانیان است و بس ندادند شیر ژیان را به کس
همه یکدلانند و یزدان شناس به نیکی ندارند از بد هراس
دریغ است که ایران ویران شود کنام شیران و پلنگان شود
همه جای جنگی سواران بدی نشستن گه شهریاران بدی
چو ایران نباشد تن من مباد بر این بوم و بر زنده یک تن مباد
همه روی یکسر به جنگ آوریم جهان بر بد اندیش تنگ آوریم
ز بهر بر و بوم و پیوند خویش زن و کودک وخرد و فرزند خویش
همه سر به تن کشتن دهیم از آن به که کشور به دشمن دهیم
خب حالا سندی که همفکرای تو رو می کنن اینه که اصلا اون زمان واژه ایران وجود نداشته (عمرا اگه نه تو نه اون نویسنده ی اون مطلب می دوستین)
در اوستا نام ایران آمده:
“اوستا مملکت آریانها را ایران واجه می نامد.”
تاریخ ایران باستان، حسن پیرنیا
—-
كلمة “الإيرانيين” 350 بار در شاهنامه آمده. یعنی همه تحریف است. گمان نکنم…! (خب پس نمیشه گفت اصلا فردوسی از نام ایران استفاده نکرده دیگه روشن تر از این؟ )
شادروان ملک الشعرای بهار می فرماید :
آنچه کورش کرد و دارا وانچه زرتشت مهین زنده گشت از همت فردوسی سحـر آفرین
نام ایــــران رفته بــود از یـاد تا تـازی و تـرک ترکــتــازی را بــرون راندند لاشـــه از کـمین
ای مبـــارک اوستـــاد‚ ای شاعـــر والا نژاد ای سخنهایت بســوی راستی حبلی متین
با تـــو بد کـــردند و قــدر خدمتت نشناختند آزمـــنـــدان بــخیـــل و تاجـــداران ضـنــیــن
جالب شد نه ؟ به اسم ایران توجه کردی؟
ببین دوست عزیز عمرا اون دانشمندترین اونایی که اون افکارو تو ذهنت کردن هم بتونی تو این اسناد ابهامی وارد کنه
کذب بودن این ادعا شما ثابت شد ، جالب بود که حتی تو این سوالو درست بیان نکردی و من حتی سوالتم کامل کردم ولی مطمعنم اگه حقیقت از روز هم برات روشن بشه تو قبول نمی کنی
بازهم میگم که فردوسی به دلیل نزدیک بودن محل تولد و زندگیش به منطقه آسیای میانه (و منطقه بزرگتر آسیای مرکزی) تاریخ و فرهنگ این خطه رو به تصویر کشیده که تاریخ و ادبیات تبلیغی منطقه باکتری های دوره کوشانیان است و تاریخ این بخش از جهان را به اشتباه به سرزمین پارس مربوط ساخته است و پرسپولیس (پارس شهر)، ایرانشهر نیست معلوم نیست تبار آریایی که داریوش خود را منتسب به آن می کند باید در همان منطقه شمال کشور کنونی باشد.
از زبان زرتشتیان تهران (نیایشگاه چهارراه قوام السلطنه) شنیدم که کتاب وندیداد را جزئی از اوستا نمی دانند و منسوب به مغان باختری (باکتریا) است و تاریخ مذهبی دوره ساسانی و اشکانی که با تاریخ سرزمین پارس مغالطه و ملغمه شده است به خاطر وندیداد است که همچون یک مبنای تاریخ اولیه برای نویسندگان بعدی بوده است. همان گونه که ازجاده ابریشم، ادبیات و زبان و خط هخامنشی میخی یونانی و به آنسمت رفته است از آن سو هم به داخل منطقه مورد ادعای ایرانویج وارد شده است و چون پشتوانه مالی و تمدنی یونانی داشده است زودتر از زبان دینی دوره ساسنی صاحب زبان و خطالرسم دینی شده اند و ملت های آن دیار در تقلید و همانندسازی پیروی دارند. در زبان و خط اوستا شما عنصرهایی چه مضمونی و آوایی می بینید.
منظور اون منتقد، درستی مضمون بیت بوده که اگر قافیه مصرع دوم (أن تكون) را به معنای (ازدست رفتن) گرفته بشود آنگاه تنها درآن شکل درست است و غیرازآن، از فردوسی نیست.
ملا سه کیلو گوشت آورد خونه به همسرش داد که برای شام هم بذاره و رفت. خویشاوندان خانمش آمدند و همه رو بار گذاشت خوردند. ملا آمد و منتظر شام بود که زنش گفت گربه گوشتو قاپید. ملت گربه رو گرفت برای وزن کشید دید سه کیلویه. به زنش گفت اگر این گربه است پس گوشت کجاست و اگر این قراره گوشت باشه پس گربه کجاست؟
بهتره تحقیقی صورت بگیره که برین منوال که آیا سنگنوشته های بیستون پیش از انتصاب پدر داریوش در ایالت پارتو بوده است یا پس از این واقعه بوده است؟ در حالت حالت اول: داریوش و نسلش دستکم تا یک سدسال پیش از سنگنوشته ها هم در همان انشان بوده اند و در حالت دوم، پدر داریوش زودتر از یونانیان دست به تمدن سازی در اون دیار زده بوده است.
درود
چقدر خوبه که برای نوشته هاتون سند ومدرک معتبر رو میکنید که دیگه هیچکی نتونه کوچیکترین خرده ای بهتون بگیره!
شكرًا لك
شكرا
امیدوارم همواره بتوانیم بر این اصول پایدار بمانیم و رضایت شما بزرگواران را کسب کنیم
وقتی دو نفر در باغ اند چه نیازی به اثبات بوستان، اگر که بحث خرفهمی در کار نیست؟! مثلا متن شناسی در باره نام های افسانه ای و یا نامعلوم الحال میگه چرا نام ایرج در کنار افراسیاب آمده است و در لایه دوم معناشناسی، شما گمان و پی به یک همزمانی تاریخی می برید.