بلاد فارس القديمةحكم البارثيين
سپاه دوران اشکانی + صورة
اشكانيان در طول فرمانروايي 470 لسنوات ، لم ينفصلوا عن النموذج السكيثي لإدارة الجيش وترتيباتهم الحربية. هذه الطريقة البسيطة للغاية دون الحاجة إلى تشكيلات منتظمة تتألف من الانضمام إلى قوة مستقلة من عدة قادة ومهاجمة العدو فجأة لغرض معين.. يوستين مينويسد اشكانيان همواره بر اسب سوارند.با اسب به كارزار ميروند.با اسب به مهماني ميروند.
…
دادوستد ميكنند،به كارهاي روزمره ميرسند و با يكديگر سخن ميگويند.سپاه اشكاني بر دو اصل تيراندازي و سواري پايه ريزي شده بود.اشكانيان جز در نقاط مرزي سپاه ثابت نداشتندودرون كشور سپاه ثابت به شكل امروزي وجود نداشت. بزرگان هر منطقه براي خود سپاهي داشتند كه در زمان جنگ آنها را در اختيار شاه قرار ميدادندو ارزش ثروت هر كدام از آنها به تعداد سواراني بود كه در روز نياز فراهم مي كردند. سواره نظام بخش اصلي سپاه بودكه به دو دسته تير اندازان و زره پوشان تقسيم ميشدند.اين سواران علاوه بر اسبي كه سوار ميشدند، اسب ديگري به يدك با خود به ميدان جنگ ميبردند و گاهي نيز از شتر استفاده مي كردند.جنگ با طبل شروع ميشد. سواركاران زره مي پوشيدند. هنگامي كه با اسبان زره پوش خود در مقابل نور خورشيد قرار ميگرفتند ،رويين تن به نظر مي آمدند. اشكانيان براي جنگ دراز مدت از بردباري برخوردار نبودند و گاهي در گرماگرم جنگ ميدان را خالي ميكردند.آنها از فن دژگيري و محاصره چيزي نمي دانستند و اصولا ارتشي دفاعي داشتند.پياده ها تير و كمان داشتند و سواره نظام تير و كمان و نيزه حمل ميكردند و هنگام سواري ميتوانستند به هر سمتي تير اندازي كنند.ابتدا جنگ را با تير اندازي شروع ميكردند و سپس سواره نظام سنگين وزن زره پوش به قلب دشمن حمله ميكردند.بزرگ ترين ضعف اشكانيان فرار نيروها به هنگام كشته شدن فرمانده آنها بود.اين مسئله را در دوره هاي ديگر تاريخي ايران هم مي توان ديد.
استردادها من أطلس إيران
درود…تصویر سوار براسب که در حال جنگیدن با شیر …در کوه اوشیدا یا کوه خواجه هم هستش…که بخاطر ساختار خشت گلی بودنش در حال نابود شدن هم هستش…..همچنین یکسری دیگه شامل گچ بری …نقاشی دیواری کاملا رنگی هم از اشکانیان در سیستان در کوه اوشیدا یافت شده….کوه اوشیدا رو هرتسفلد لقب تخت جمشید خشت گلی داد