مغان پارسی یا مغان ایرانی به افرادی اطلاق میشود که در دوران امپراتوری هخامنشی، ساسانی و بعضاً دوران اشکانی و پارتی به عنوان کاهنان زرتشتی به فعالیتهای مذهبی، فرهنگی و اجتماعی میپرداختند. این افراد با تبلیغ دین زرتشتی و تدریس کتیبهها و متون دینی، نقش بسیار مهمی در حفظ و انتقال دانش و فرهنگ پارسی به نسلهای بعدی داشتند.
مغان پارسی به عنوان کاهنان و حکمای ایرانی، مسئولیتهایی مانند تفسیر انجیل زرتشتی (آوستا)، برگزاری مراسمهای دینی و جشنهای مذهبی، انجام آیینهای تشییع جنازه بر اساس سنتهای زرتشتی و مشاوره به شاهان و حکومتهای مرکزی ایرانی داشتند. همچنین، آنها نقش مهمی در ترویج اخلاقیات و دستورهای اجتماعی دین زرتشتی ایفا میکردند.
مغان پارسی در طول تاریخ به عنوان حامیان فرهنگ و میراث ملی ایرانی شناخته شدهاند و برخی از آنها نیز به عنوان شاعران، نویسندگان و دانشمندان برجستهای شناخته میشوند که به پیشرفت علوم و هنرهای ایرانی کمک کردهاند.
توانایی مغان پارسی در چه بود ؟
تواناییهای مغان پارسی گستردهای بود و شامل مهارتهای مربوط به دین، فرهنگ، سیاست و هنر میشد. برخی از تواناییهای اصلی آنها عبارتاند از:
- دانش دینی: مغان پارسی به عنوان کاهنان دین زرتشتی، دانش گستردهای از آموزهها و متون دینی زرتشتی، از جمله آوستا، داشتند. آنها به تفسیر و تدریس این متون پرداخته و دستورالعملهای دینی را به مردم منتقل میکردند.
- برگزاری مراسمهای دینی: مغان پارسی در برگزاری مراسمهای دینی و جشنهای مذهبی زرتشتی نقش کلیدی داشتند. آنها در انجام آیینهای مختلف، از جمله نمازها، جشنها و مراسم تشییع جنازه، مهارتهای ویژهای داشتند.
- مشاوره و راهبری سیاسی: مغان پارسی به عنوان مشاوران شاهان و حکومتهای مرکزی ایرانی عمل میکردند و در برخی مواقع، از قدرت تأثیرگذاری بر تصمیمات سیاسی و اجتماعی برخوردار بودند.
- ترویج اخلاقیات و دستورهای اجتماعی: مغان پارسی در ترویج ارزشهای اخلاقی و دستورهای اجتماعی دین زرتشتی نقش مهمی داشتند. آنها به تربیت افراد و ایجاد انسجام اجتماعی کمک میکردند.
- حفظ و نگهداری فرهنگ و میراث: مغان پارسی در حفظ و نگهداری فرهنگ، میراث و هنرهای ایرانی نقش بسیار مهمی داشتند. برخی از مغان پارسی به عنوان شاعران، نویسندگان و دانشمندان برجسته شناخته شدهاند که در حفظ و انتقال دانش و فرهنگ به نسلهای بعدی تلاش کردهاند. آنها در ایجاد اثرهای ادبی، شعری و علمی که بر پایه فرهنگ و باورهای ایرانی ساخته شدهاند، نقش مهمی داشتند.
- آموزش و پرورش: مغان پارسی به عنوان معلمان و مربیان نیز فعال بودند. آنها دانش خود را در زمینههای دینی، اخلاقی، اجتماعی و گاهی علمی به جوانان و کودکان منتقل میکردند.
- درمان و پزشکی: برخی از مغان پارسی در علم پزشکی و درمانی مهارت داشتند و در برخی موارد به عنوان پزشکان و متخصصان درمانی فعالیت میکردند. آنها از دانش گیاهی و سنتی برای درمان بیماریها استفاده میکردند.
به طور کلی، مغان پارسی تواناییهای گوناگونی داشتند که به آنها امکان میداد در زمینههای مختلف فعالیت کنند و به حفظ و ارتقاء فرهنگ و دانش ایرانی کمک کنند.
آیا مغان قبل از زرتشت وجود داشتند ؟
بله، قبل از ظهور دین زرتشتی، کاهنان یا مغان در ایران باستان وجود داشتند. این کاهنان با ادای احترام به خدایان ایرانی باستانی و برگزاری مراسمهای دینی و مذهبی مرتبط با آنها، نقش مهمی در جامعه داشتند. این کاهنان به خدایان ایرانی باستانی پرستش میکردند که شامل اهورا مزدا، میترا، اناهیتا و برخی دیگر بودند.
با ظهور زرتشت و تأسیس دین زرتشتی، بسیاری از این کاهنان با دین جدید زرتشتی همگام شدند و به مغان زرتشتی تبدیل شدند. اما احتمالاً برخی از کاهنان قدیمی به پرستش خدایان سنتی خود ادامه دادند. به مرور زمان و با گسترش دین زرتشتی، نقش کاهنان قدیمی کمرنگتر شد و مغان زرتشتی به عنوان کاهنان اصلی و مرجع دینی در ایران باستان شناخته شدند.
لباس و پوشش مغان چگونه بوده است ؟
لباس مغان پارسی یا کاهنان زرتشتی در ایران باستان ممکن است از قطعاتی متشکل شده باشد که نشاندهنده کارکرد و منزلت آنها در جامعه بود. اگرچه تصاویر و اطلاعات دقیقی در مورد لباس مغان کمیاب است، اما بر اساس منابع تاریخی و بازنماییهای هنری، میتوان به برخی جزئیات مربوط به آنها پی برد:
- کلاه: کلاهی به نام “کولاه” یا “کلاه مغان” به عنوان بخشی از لباس مغان استفاده میشد. این کلاه به صورت استوانهای بلند و باریک بوده و معمولاً سفید رنگ بود.
- جامه: جامه اصلی مغان معمولاً یک تونیک یا کتان بلند بود که از گردن تا پاها میرسید. این جامه به صورت ساده و بدون زیورآلات ساخته میشد و اغلب سفید رنگ بود تا نماد عفت و پاکی باشد.
- پوشش دست و پا: مغان ممکن است دستکشها و جورابهای سفید رنگ برای پوشاندن دستها و پاهای خود استفاده کرده باشند.
- کمربند: کمربند یا نیمتنهای که از موادی مانند نخ یا پارچه ساخته شده، دور کمر مغان بسته میشد.
- ماسک: در برخی مراسم دینی زرتشتی، مغان از ماسکهایی استفاده میشدند که صورت آنها را میپوشاند. این ماسکها به نام “پتیما” شناخته میشدند و معمولاً از پارچههای سفید ساخته میشدند. استفاده از ماسک در برخی مراسم دینی نشاندهنده احترام به خداوند و اجتناب از آلودگی محیط مقدس بهواسطه نفس بشر بود.
- برقع: در برخی موارد، مغان از یک برقع یا پارچهای برای پوشاندن سر و صورت خود استفاده میکردند. این برقع به منظور حفظ عفت و پاکی در حضور خداوند استفاده میشد.
- عصا: برخی از مغان در حین مراسم دینی از یک عصایی به عنوان علامت منزلت و قدرت استفاده میکردند.
لباسهای مغان زرتشتی بهطور کلی ساده و با رنگهای روشن بودند تا نماد عفت، پاکی و تقدس باشند. این لباسها همچنین به منظور ایجاد هماهنگی و انسجام در جامعه و نشاندهنده وظایف و مسئولیتهای مغان در زمینههای دینی و اجتماعی استفاده میشدند.
تاریخچه مغان مربوط به چه دوره ای می شوند ؟
مغان در ایران باستان، به ویژه در دوران امپراتوری هخامنشی (حدود ۵۵۰-۳۳۰ پیش از میلاد) و ساسانی (۲۲۴-۶۵۱ میلادی) نقش مهمی داشتند. اما کاهنان یا مغان قبل از ظهور دین زرتشتی نیز در ایران باستان وجود داشتند. ظهور دین زرتشتی به حدود ۱۵۰۰-۱۲۰۰ پیش از میلاد برآورد میشود. بنابراین، مغان به عنوان کاهنان ایرانی از حدود ۳۰۰۰ سال یا بیشتر قدمت دارند. این دورهی زمانی شامل دوران مادیان، هخامنشیان، ساسانیان و امپراتوریهای دیگر ایرانی میشود.
سلام و عرض ادب و احترام
در ایران باستان ادیان غیر توحیدی متعددی وجود داشته است. هر کدام از این ادیان کاهنان خودشان را داشته اند.
مغان پارسی کاهنان بت میترا یا مهر پرستی بودند.
هیربدان راهبان بت آناهیتا پرستی بودند. اردشیر پاپکان یا بابکان هیربد یا کاهن دین آناهیتا پرستی بودند.
موبدها راهبان دین زرتشتی بودند.
براساس اموزه های دینی زروان پرستها، زوان یا خدای زمان تصمیم می گیرد، خداوندی را به فرزندش واگذار کند، اما به جای یک پسر، فرزندانش دوقلو می شوند، اولین این دو پسر شکم مادرش را پاره می کند و به دنیا می اید و دومی به صورت طبیعی به دنیا می اید. زروان به نخست زاده اش را که به زیبایی فرزند همزادش نبوده است، به مدت نه هزار سال مقام خدایی را می بخشد و پس از این مدت همزاد زیباترش تا ابد خدا خواهد بود.
فرزند بزرگتر اهریمن یا شیطان یا ابلیس بوده است و فرزند کوچکتر اهورامزدا بوده است.
پیروان هر سه دین (زروان پرستها، اهریمن پرستها و مزدا پرستها) معتقد بودند که خداوند غالب در مدت نه هزار سال اهریمن هست. در اوستا به کاوی ها یا کاوه ها و کرپانها یا کربانها اشاره شده است. احتمالا راهبان بتهای زروان و اهرمین به این نامها خوانده می شده اند.
زرتشت به دیدگاه مربوط به سه دین فوق الذکر اعتراض داشته است و معتقد بوده است، که خیر نمی تواند مغلوب شر باشد و اهورامزدا بر اهریمن غلبه کرده است و مقام خدایی را به دست اورده است و جنگ اهورامزدا و اریمن یا خیر و شر مربوط به تلاش اهریمن جهت بازپس گیری مقامش از اهورامزدا هست.
بنابراین دین زرتشتی، ظاهرا یک مذهب در دین اهورامزداپرستی است.
اردشیر پاپکان یا بابکان (بنایانگذار سلله ساسانیان) که خود یک هیربد یا کاهن بت آناهیتا پرستی (احتمالا رهبر کاهنان این دین در زمان خودش) است، به مهرنرسه که یک مغ و رهبر کاهنان دین مهرپرستی بوده است، ماموریت گرداوری کتاب اوستا را می دهد، هیچ یگ از این دو نفر یک موبد یا کاهن دین زرتشتی نبوده اند.
در کتاب اوستا بخش گاتاها، منتسب به زرتشت هست. بخشهای دیگر اوستا به نام بتهای ادیان رایج در زمان نگارش اوستا در آن دوره می باشند، احتمالاً کتابهای دینی آن ادیان هستند که در اوستا گنجانده شده اند.
ظاهرا اردشیر پاپکان یا بابکان تلاش کرده است، با تنظیم یک متن واحد برای تمامی ادیان غیر توحیدی رایج در زمان خودش، دست به یکپارچگی دینی پیروان این ادیان در کشور ایران بزند. پیروان دینهایی فوق الذکر، پیروان ادیان یا بتهای ماقبل این ادیان را گبر می نامیدند.
در آن زمان در کشور ایران ادیان غیر توحیدی دیگری مانند، شمنها، بودایی ها (معبد نوبهار بلخ)، مزدکی ها، مانوی ها، بتهای آشوری، بتهای ایلامی، بتهای بابلی، بتهای هندی، بتهای یونانی، بتهای رومی و همچنین دینهای توحیدی دانیال نبی، موسی و مسیح نیز رایج بوده اند.
شرمنده که عرض می کنم، با توجه به مستنداتی که تا کنون مشاهده کرده ام، راهبان کلیه این ادیان مرد بوده اند و تصویر ارایه شده در این مفاله ارتباطی با مغها (کاهنان دین مهر پرستی یا میترا پرستی) ندارد.
سلام و عرض ادب و احترام
در ایران باستان ادیان غیر توحیدی متعددی وجود داشته است. هر کدام از این ادیان کاهنان خودشان را داشته اند.
مغان پارسی کاهنان بت میترا یا مهر پرستی بودند.
هیربدان راهبان بت آناهیتا پرستی بودند. اردشیر پاپکان یا بابکان هیربد یا کاهن دین آناهیتا پرستی بودند.
موبدها راهبان دین زرتشتی بودند.
براساس اموزه های دینی زوان پرستها، زوان یا خدای زمان تصمیم می گیرد خداوندی را به فرزندش واگذار کند، اما به جای یک پسر فرزندانش دوقلو می شوند، اولین این دو پسر شکم مادرش را پاره می کند و به دنیا می اید و دویمن به صورت طبیعی به دنیا می اید. زوان به نخست زاده اش را که به زیبای فرزند همزادش نبوده است، به مدت نه هزار سال مقام خدایی را می بخشد و پس از این مدت همزاد زیباترش تا ابد خدا خواهد بود.
فرزند بزرگتر اهریمن یا شیطان یا ابلیس بوده است و فرزند کوچکتر اهورامزدا بوده است.
پیروان هر سه دین (زوان پرستها، اهریمن پرستها و مزدا پرستها) معتقد بودند که خداوند غالب در مدت نه هزار سال اهرمین هست. در اوستا به کاوی ها یا کاوه ها و کرپانها یا کربانها اشاره شده است. احتمالا راهبان بتهای زروان و اهرمین به این نامها خوانده می شده اند.
زرتشت به دیدگاه مربوط به سه دین فوق الذکر اعتراض داشته است و معتقد بوده است خیر نمی تواند مغلوب شر باشد و که اهورامزدا بر اهرمین غلبه کرده است و مقام خدایی را به دست اورده است و جنگ اهریمن و اهورامزا یا خیر و شر مربوط به تلاش اهریمن جهت بازپس گیری مقامش هست.
بنابراین دین زرتشتی، ظاهرا یک مذهب در دین هورامزداپرستی است.
ادرشیر پاپکان که خود یک هیربد بوده است، به مهرنرسه که یک مغ و رهبر کاهنان دین مهرپرستی بوده است، ماموریت گرداوری کتاب اوستا را می دهد، در کتاب اوستا بخش گاتاها متن منتسب به زرتشت هست.
ظاهرا بخشهای دیگر اوستاف مربوط به کتابهای ادیان دیگر رایج در ان زمان است.
پیروان دینهایی فوق الذکر، پیروان ادیان یا بتهای ماقبل این ادیان را گبر می نامیدند.
شرمنده که عرض می کنم، با توجه به مستنداتی که تا کنون مشاهده کرده ام، راهبان کلیه این ادیان مرد بوده اند و تصویر ارایه شده در این مفاله ارتباطی با مغها ندارد.
توضیحات شما جالب ، عالی و قابل تامل، اما بخش توضیح تاریخی مطابق مدارک ساسانی است که بعدها ترجمه،،،لذا مدارک اشکانی هخامنشی ،،تطبیق ندارن دین پیشتر مردم ایران تا انتهای ساسانی آیین مهری و فقط ساسانیان بغدادی تبار مادری، زرتشتی بودند،. و جنگ مذهب عامل شکست از اعراب شد اسپهبدان اشکانی با ساسانی ارتبات نداشتند..
یه مشت پانفارس بدبخت جمع شدید دارید تاریخ کذایی مینویسید. کیه باور کنه شماهارو.انقد بنویسین تا جوهرتون تموم شه بعدش ببینیم چیکار میکنید. مغان پارسی تون هم مضحکه قرن بود.
کسی کسی را مجبور به باور نکرده شما چرا عصبانی می شوید .
کسی شما را مجبور کرده این مقاله را بخوانید ؟
کولاه !؟ این واژه را از کدام منبع یافته اید ؟
There is definately a lot to find out about this subject. I like all the points you made
مغان مادی عنوان درست تری هست.
در دوران قوم پارس به سر می بردند
پس مغان پارسی درست است
حرف ایشون مبنی بر این قضیه هست که این سرپرستان دینی در میان اقوام ماد پیشینه ی کهن تری دارن و حرف غلطی نیست ، اما باید بدونیم این آیین ها در بین اقوام آریایی (به طور عام ) به شدت تحت تاثیرِ عیلامی ها بوده ، حتی پوشش و ساختار برتری دین مداران