ایران در دوران معاصر
شعر دکتر شفیعی کدکنی برای استاد شجریان
بخوان که از صدای تو سپیده سر برآورد
وطن، ز نو، جوان شود، دمی دگر برآورد
به روی نقشه وطن، صدات چون کند سفر
کویر سبز گردد و سر از خزر برآورد
برون ز ترس و لرزها، گذر کند ز مرزها،
بهارِ بیکرانهای به زیب و فر برآورد
چو موجِ آن ترانهها برآید از کرانهها
جوانههای ارغوان ز بیشه سر برآورد
بهار جاودانهای که شیوه و شمیم آن
ز صبرِ سبزِ باغ ما گل ظفر برآورد
سیاهی از وطن رمد، سپیدهای جوان دمد
چو آذرخشِ نغمهات ز شب شرر برآورد
شب ارچه های و هو کند، ز خویش شستشو کند
در آن زلال بیکران دمی اگر برآورد
صدای توست جادهای که میرود که میرود
به باغ اشتیاق ما وزان سحر برآورد
بخوان که از صدای تو، در آسمان باغ ما
هزار قمریِ جوان دوباره پر برآورد
سفیرِ شادی وطن، صفیر نغمههای توست
بخوان که از صدای تو سپیده سر برآورد.