(سیر حقیقی تاریخ روابط و جنگ های ایران و یونان) بخش سوم
دان : ((نفرین بر هرودوت خبیث پلید دروغگو))
مورخان تاریخ ایران و یونان نکته ای را پیوسته فراموش می کنند و آن این است که بهترین روزهای تاریخ آتن ، روزهای پس از نبردهای ماراتون و سالامیس و پلاته نبود بلکه بهترین روزهای تاریخ آتن از روزی آغاز شد که کالیاس برای درخواست صلح به دربار شوش رفت و پیمان صلح را در سال ۴۹۹ پیش از میلاد امضاء کرد و این همان پیمانی است که با عادی سازی روابط بین شوش و آتن به آتن اجازه داد که از رقیب خود اسپارت صلح سی ساله به دست آورد و این کار جز با اجازه ایران انجام نمی شد.
نکته ی دیگری که مورخان فراموش می کنند این است که اسپارت تنها زمانی به بزرگی و قدرت دست یافت که دوستی ایران را کسب کرد و از کمک ایرانیان بهره مند شد و در این مقام بلند باقی نمی ماند مگر تا زمانی که ((صلح شاهانه)) برقرار بود.
…
اینکه یونانیان به آسیا می شتابند تا شرایط صلح شاهانه را از یکی از شهربان های شاه بشنوند و همه بیدرنگ سوگند یاد کنند که آن را محترم بشمارند از آن رو بوده که حیثیت سیاسی و اخلاقی آن بی رقیب و عظیم ودست نخورده باقی مانده بوده است و این نه به خاطر طلا و سلاح شاه ایران بود بلکه به دلیل اعتبار و اقتدار شخصی او و از جهت نقش داوری یی بود که پیوسته یونانیان برایش قائل می شدند. این دو امر توجیه شدنی نیستند مگر با توجه به نیروی حیاتی فوق العاده و درخشش تمدنی که در برابر آشور و بابل و مصر فراعنه و آتن و اسپارت و تب و مقدونیه و روم و بیزانس ایستاده و شاهد زوال آنها شده بی آنکه محاسن و فضایل بنیادی خود را از دست بدهد و بی آنکه هیچ گاه از اینکه تمدنی ایرانی با زبان پارسی باشد باز ایستد.
تمدنی که هجوم هولناک مقدونی و عرب و درنده خویی وصف ناپذیر مغول و ترک و تاتار را تحمل کرده است بی آنکه مانند بسیاری از تمدن های دیگر برای همیشه نابود شود ، بلکه حتی در پی این تاخت وتاز ها پیروزمند بیرون آمده و این تمدن ایرانی بوده که پیروزمند باقی مانده است.
این اسکندر است که ایرانی می شود. عباسیان و چنگیز و تیمور هستند که در فرهنگ و تمدن ایران حل شدند و ایران ، یونانی و عرب و مغول و… نشد و پارس باقی ماند.
تا وقتی که ندانیم چگونه ملتی واحد ، بابل را به مبارزه می طلبد ، مصر فراعنه را زیر فرمان خود در می آورد ، با افتخار در برابر آتن می ایستد ، اسکندر را مجذوب خود می کند و با امپراطوری روم و بیزانس پیروزمندانه پیکار می کند ، از تاریخ چیزی ندانسته ایم.
من در این نوشتار از ایرانیان سخن خواهم گفت ، همان ایرانیانی که هر کودک غربی در نخستین صفحات کتاب درسی تاریخ خود با نام پارس و ماد و تحت عنوان ننگین ((بربر)) با ایشان آشنا می شود.
می خواهم ثابت کنم که نبردهای ماراتون و سالامیس هرگز آن اهمیت و معنایی که مورخان آن بر خود می بالند نداشته است…
ادامه دارد…بدرود
عالی بود کاش ما هم تریبون جهانی داشتیم
درود بر دان
تاثیر گذار بود موفق باشید