خداوند الموت (حسن صباح) رهبر گروه حشاشین
فرستنده ونویسنده :ضیاء – ط
حسن صباح که بود ؟ هدف او چه بود ؟ او به دنبال چه چیزی بود ؟ چرا فرقه باطنی (حشاشین) تشکیل شد ؟
پل آمیر نویسنده کتابِ خداوند الموت ( حسن صباح ) می باشد و این کتاب توسط ذبیح الله منصوری ترجمه شده است .
حسن مردی بود ایرانی و مطلع و بخصوص بعد از اینکه به مصر رفت و در آنجا از کتب کتابخانه خلفای فاطمی استفاده نمود و به تاریخ اروپا وقوف یافت و از تاریخ روم و یونان قدیم اطلاعاتی بدست آورد روشن فکرتر شد .
وی قبل از اینکه از ایران به مصر برود ، اسماعیلی بود ولی بعد از اینکه در مصر ، بر اطلاعات خود افزود متوجه گردید که اسماعیلیه هم مثل سایر فرق اسلام تحت نفوذ عرب هستند و درصدد برآمد که یک نهضت به وجود بیاورد تا این که سکنه کشورهای ایران از سلطه مادی و فکری عرب رهائی یابند . حسن صباح در مصر ، ضمن برخورداری از تاریخ یونان و روم قدیم مطلع شده بود که ایران در قدیم کشوری با عظمت بوده و سلاطین مقتدر داشته و حتی مصر ، در قدیم یکی از کشورهای ایران بشمار می آمده ، ولی تسلط اعراب سبب شد که اقوام ایرانی دچار انحطاط شدند و آن قوم ، رونق و قدرت گذشته را بدست نمی آوردند مگر اینکه خود را از سلطه عرب نجات بدهند . آنچه سبب گردید که حسن صباح نهضت باطنیه را به وجود بیاورد این بود . ………
حسن صباح می خواست از اقوام متعدد ایرانی که همه تحت سلطه عرب می زیستند ، یا از لحاظ فکری تحت نفوذ عرب بودند یک ملت واحد به وجود بیاورد که دارای اصالت ایرانی باشد . او برای حصول این منظور متوسل به مذهب شد ، چون می اندیشید که نمی تواند از راه دیگر به مقصود برسد . حتی چهار یا پنج قرن بعد از او وقتی شاه اسماعیل و سایر سلاطین صفویه خواستند ایران را دارای وحدت کنند ، متوسل به مذهب گردیدند و با توسل به مذهب شیعه ، ایران را دارای وحدت نمودند . ……….
افراد فرقه باطنی عقیده خود را پنهان می کردند ولی بعد از اینکه حسن صباح روز قیامت یا ( قیامة القیامه – سال ۵۵۹ هجری قمری ) اعلام کرد ، به پیروان خود گفت دیگر عقیده خود را پنهان نکنند و به جمع مردم الموت رفت و برای آنان سخنانی را ایراد کرد …..
قسمتی از سخنان حسن صباح برای مردم الموت …
ای مردم از امروز در هر نقطه که کیش ما قدرت به هم بزند بردگی ممنوع می گردد و در آن جا کسی غلام و کنیز خریداری نخواهد کرد و پدران و مادران مجبور نخواهند گردید که از فرط استیصال پسر و دختر خود را به غلامی و کنیزی بفروشند .
ای مردم از امروز ، در هر نقطه که کیش باطنی قدرت بهم برساند زمین را بالسویه بین مردم تقسیم می کند و دیگر کسی مثل خواجه نظام الملک پیدا نخواهد شد که هزارها قریه داشته باشد و چند صد هزار تن از رعایای او گرسنه بمانند .
ای مردم از امروز ، در هر نقطه که کیش باطنی قدرت بهم برساند رسم بکار بردن زبان عربی را لغو خواهد کرد و اجازه نخواهد داد که کسی به زبان عربی بنویسد و بخواند و ما تا امروز با دشمنان مدارا کردیم و ستم آنها را تحمل نمودیم . ولی از امروز به بعد هر کس با ما خصومت کند به قتل خواهد رسید ولو خصومت او فقط بیان یک کلمه باشد و درجاهائی که می توانیم قشون بفرستیم خصم را به وسیله قشون از پا در خواهیم آورد و در مناطقی که قادر به فرستادن قشون نباشیم دشمن را به وسیله فدائیان مطلق نابود خواهیم کرد و فدائیان ما حاضرند که برای از بین بردن دشمنان ما تا اقصای دنیا بروند و خصم کیش باطن را نابود نمایند .
ای مردم اولین قوم موحد ، ایرانیان بودند و ایرانیان مدتی مدید قبل از اعراب مذهب توحیدی داشتند و اعتقاد به یک نجات دهنده که بالاخره ظهور می کند و اقوام ایرانی را نیک بخت می نماید و دنیا را از ظلم می رهاند ، از معتقدات اصلی اقوام ایرانی است .
ای مردم در آن موقع که پدران ما دارای دین توحیدی بودند اعراب ، بت ها و خورشید و ماه و ستارگان را می پرستیدند و هنگامی که سلاطین پیشدادی و کیانی بر دنیای قدیم حکومت می نمودند اسمی از عرب نبود و بعدها که نامی از عرب برده شد می گفتند که آنها سوسمار می خورند و شیر شتر می نوشند .
آن چه به اسم علوم اسلامی خوانده می شود مولود دانش ایرانیان است و اعراب نه در آغاز اسلام و نه در این موقع که نزدیک به پانصد و شصت سال ( ۵۶۰ ه . ق ) از هجرت می گذرد نتوانسته اند خدمتی به علوم اسلامی بکنند و اگر نام بعضی از علمای عرب برده می شود ناشی از این است که آنها مقلد دانشمندان ایرانی بوده اند و در آن علوم از ایرانیان سرمشق گرفته اند .
گفتگوی جواد ماسالی با ترکان خاتون
جواد ماسالی به ترکان خاتون می گوید به فرقه باطنی ملحق شود و مسئول این فرقه در گیلان شود ..
ترکان خاتون ( زن ملکشاه سلجوقی ) گفت از این قرار دختر کددخدا داود ماسالی ( یعنی خودش ) باید کمر بر میان ببندد تا این که کیش ملاحده (مردم آن روزگار فرقه باطنی را ملاحده می خواندند و افراد آن فرقه را ملحد می دانستند ) توسعه پیدا کند ؟ جواد ( ماسالی ) گفت بلی برای اینکه مردم ماسال و شاندرمن و سایر قسمت های شمال و مغرب گیلان کمتر با عرب مخلوط شده اند و به همین جهت بیشتر علاقه دارند که اقوام ایرانی احیا گردند . ترکان خاتون گفت چیزی می شنوم که تا کنون نشنیده بودم . جواد ماسالی گفت افسوس که اعراب و آنهائی که مروج عرب ها بودند نگذاشتند که این حرف به گوش خاتونی چون تو که ماسالی هستی و دیگران برسد چون اگر این حرف به گوش تو و دیگران می رسید و اقوام ایرانی احیا می شدند نفوذ عرب بر می افتاد . ترکان خاتون پرسید مگر شما عقیده دارید که باید اقوام ایرانی را احیا کرد . جواد ماسالی جواب مثبت داد . ترکان خاتون گفت اقوام ایرانی زنده هستند و احتیاجی به احیا ندارند . جواد ماسالی گفت زندگی کنونی اقوام ایرانی نسبت به زندگی قدیم آنها زندگی واقعی نیست و اگر تو از وضع قدیم اقوام ایرانی اطلاع می داشتی این حرف را نمی زدی .
مرگ حسن صباح رهبر گروه حشاشین
حسن صباح می دانست که زندگی را بدرود خواهد گفت و بدون واهمه از مرگ ، انتظار آن را می کشید . هنگامی که حس کرد مرگ نزدیک است ” بزرگ امید ” جانشین خود و داعیان را که آن موقع در الموت حضور داشتند طلبید و گفت : من وصیت خود را کرده ام و آنچه باید بگویم گفتم ، اکنون بر آنچه راجع به اصول بر زبان آوردم چیزی نمی افزایم . برای اینکه هر چه بگویم تکرار چیزهایی است که شما شنیده اید . آنچه می خواهم بگویم راجع است به دو نفر که من تا امروز نام آنها را به عنوان این که حقی بزرگ بر گردن من دارند نگفته ام . ولی اکنون که مرگ را نزدیک می بینم حس می کنم که هرگاه حقی را که آن دو نفر بر گردن من و در نتیجه بر گردن باطنی ها و درنتیجه بر گردن اقوام ایرانی دارند بر زبان نیاورم با شرمندگی خواهم مُرد برای اینکه با شرمساری از این جهان نروم نام آن دو را می گویم .
یکی از این دو نفر ” ناصر خسرو علوی قبادیانی ” است و دیگری ” مؤید الدین شیرازی سلمانی ” . بزرگ امید گفت ای خداوند منظور تو از ناصر خسرو علوی قبادیانی همان شاعر معروف است که گویا در بلخ زندگی را بدرود گفت . حسن صباح گفت بلی هم او را می گویم که از بزرگان روزگار بود . بزرگ امید گفت ای خداوند حقی که ناصر خسرو علوی قبادیانی و مؤید الدین شیرازی سلمانی بر گردن تو و در نتیجه باطنی ها و اقوام ایرانی دارند چیست ؟ حسن صباح گفت این دو بر گردن من حق تعلیم و ارشاد دارند و این دو بودند که مرا تشویق کردند که برای رستگاری اقوام ایرانی قیام کنم و این ها بودند که به من فهمانیدند که در بین اقوام ایرانی زبان فارسی باید جانشین زبان عرب بشود . یکی از این دو یعنی ناصر خسرو و اهل قبادیان در نزدیک بلخ بود و خود او به من گفت که در سال ۳۹۴ هجری قمری در قبادیان متولد گردید و پدرش از امنای دیوان محسوب می شد و مستوفی مالیات بود . بعد از اینکه به سن رشد رسید قطعاتی از اشعار فردوسی طوسی را بدست آورد و خواند و متوجه شد که ایرانیان در قدیم اقوامی برجسته بودند و سلطه قوم عرب آنها را دچار انحطاط کرد . ……….. ناصر خسرو بعد از مرگ پدر ، مستوفی مالیات شده بود و در بلخ به خوبی زندگی می کرد و از شغل خود استعفا داد و به راه افتاد و بعد از مدتی تحصیل و سیاحت به مصر رسید و همین که قدم به مصر نهاد کیش خود را رها کرد و کیش اسماعیلی را پذیرفت و چون در آن موقع ما یعنی کسانی که کیش اسماعیلی داشتند مصر را بلد الامین می خواندند ، من هم در جوانی به سوی بلد الامین روان شدم و وقتی به مصر رسیدم ناصر خسرو را که علوی خوانده می شد و بعد وی را فاطمی هم خواندند ، در آنجا دیدم که بین من و او و همچنین بین من و مؤید الدین شیرازی سلمانی الفت به وجود آمد . مؤید الدین شیرازی سلمانی در شهر اهواز متولد شد و به من نگفت که در چه سال قدم به جهان گذاشت ، وقتی من او را در مصر دیدم مردی چهل ساله به نظر می رسید . ………… آنها مرا راهنمائی کردند که تاریخ ایران قدیم را فرا بگیرم و به من گفتند که یکی از شرایط اصلی تجدید حیات اقوام ایرانی این است که زبان فارسی جای زبان عربی را بگیرد و تمام کتاب ها به زبان فارسی نوشته شود . …………
من در گذشته گفته ام که ارزش هر کس وابسته است به آثاری که عقل و روح او در جهان باقی می گذارد نه به ارزش جسمانی او . ………. قومی که گذشته خود را نشناسد مانند شخصی است که از گذشته خویش اطلاعی نداشته باشد . تو ای بزرگ امید اگر از گذشته خود اطلاع نداشته باشی نمی توانی برای حال و آینده ات ، روش مخصوص تعیین نمائی . اگر اقوام ایرانی ، تاریخ گذشته خود را از دست نمی دادند ، امروز این وضع را نداشتند . …………
سپس حسن صباح چون می خواست تنها بماند گفت او را به حال خود بگذارند تا این که خود را برای رفتن به دنیای دیگر آماده کند . همه از اطاق خارج شدند و حسن صباح گفت بعد از دو یا سه ساعت دیگر بزرگ امید وارد اطاق شود برای اینکه چشم هایش را ببندد . بزرگ امید بعد از همه از اطاق حسن صباح خارج گردید و در را بست .
بعد از دو ساعت ، بزرگ امید درب اطاق خداوند الموت را گشود که ببیند وضع حسن صباح چگونه است ، مشاهده کرد که روح از قفس تن وی خارج شده و دو چشمش به سقف اطاق دوخته شده است . بزرگ امید به حسن صباح نزدیک گردید و دست بر بدنش نهاد و حس کرد که هنوز بدنش گرم است و معلوم می شود که بیش از چند لحظه از مرگش نمی گذرد . بزرگ امید فوری پلکهای چشم آن مرد را بست چون می دانست که اگر بدن سرد شود دیگر پلکهای چشم را نمی توان بست . …
منبع و کتاب آشنایی بیشتر با حسن صباح و فرقه حشاشیین :
خداوند الموت – ( حسن صباح ) ، پل آمیر ، ترجمه : ذبیح الله منصوری ، سازمان انتشارات جاویدان ، چاپ سی ام ۱۳۷۵ ، صص ۳۲ ،ص ۱۲۴ – ۱۲۵، ۴۹۷ ، ۴۹۸ ، ۶۶۷ ، ۶۶۸ ، ۶۷۰ ، ۶۷۱
نگاره های قلعه حسن صباح:
مشخصات فرستنده نوشتار:
نویسنده و فرستنده: ضیاء – ط
وبلاگ نویسنده: اینجا را بفشارید
بحث اینکه حسن صباح میخواست ایران و تاریخ اش رو نجات بده از عربها طبق ادعای کتاب!!! حکومتی که در رأس کار بود عرب نبود آخه!!! حکومت سلجوقی یه حکومت کاملا ترک هست که به وسیله دو برادر چاغری بئی و طغرول بئی تاسیس شده و توسط پسر قهرمان چاغری بئی ،آلپ آرسلان که فاتح بزرگ و برنده جنگ ملازگرد با آنهمه شکوه و اقتدار که یک ارتش صد هزار نفره بیزانسی رو با سی هزار سرباز شکست داد، اداره شده و بعد اون پسرش ملک شاه این امپراطوری رو گسترش داده و بعدش پسر اون احمد سنجر و….
چطور به قوم و طوایف ترکی عرب گفته میشه؟؟؟؟و همچین ادعایی هم توسط این کتاب تائید میشه؟؟؟همه میدونیم که دشمن اصلی حسن صباح ،سلجوقی ها بودن.بنابرین از آنجاییکه قوم آل سلجوق عرب نیست و ترک هست و حتی در رأس حکومت از دانشمندان و فرماندهان معتبر فارسی زبان هم استفاده شده مثل همون خواجه نظامالملک و خیام و کوچکترین دشمنی با ایران و ایرانی نداشتند و حتی زبان نوشتار و نامه نگاری رو به زبان فارسی انجام میدادند و بازم کاملا اثبات شده که سلجوقی ها یک حکومت عدالت محور بوده اند ،ارزش و گفته های این کتاب در مورد صباح خائن فقط میتونه یک دسیسه باشه.حکومت های ترک هیچگاه فارسی زبانان این مرز و بوم رو تحقیر و کوچک نمشرده آمد از حکومت غزنوی بگیرید سلجوقیها خوارزمشاهی ها ایلخان ها صفوی ها افشاریها و حتی قاجاریها…وحتی حکومت عثمانی که در برهه ای از تاریخ با صفویها که هر دو حکومت ترک هستن، جنگهایی داشته اند ولی کوچکترین تحقیری به تاریخ معاصر ایران نشده…حتی در صدد احتشام تاریخ ایران نیز اقداماتی موثر انجام دادهاند.کمااینکه زبان درباری را فارسی نگه داشته و به دانشمندان و اندیشمندان و فرماندهان فارسی اهمیت داده شده است.
باسلام.همون حکومت ترکی که شما میگی بر پایه اساس دین و حکومت کشورهای عرب بنا شده بود ،شاهان سلجوقی هم با اینکه عرب نبودن اما از لحاظ خائن بودن به وطن هیچ فرقی به قوم وحشی اعراب نداشته و ندارن.بنده یکی از دوستداران دین مبین اسلام هستم ،که حسن صباح رو یکی از معجزات این آب و خاک میدونم
رهبران باطنی برحسب پایه ای که در سازمان خود داشتند داعی بزرگ و داعی نخست نامیده میشدند که دعات باطنی بودند نام داعش به سبک مجعولی از اسم مصدر فارسی ساخته شده و برابر کوته نوشت انگلیسی گذاشته شده بود (دولت اسلامی عراق و شام)؛ هدف، وسیله را توجیه میکند.
داعش کلا طرز فکرش فرق میکنه، اینکه اسم شبیه هست مبنی بر این نیست که آنها از حشاشین الگو گرفته باشند داعش مردم معمولی را نیز ترور می کند ولی حشاشین سیاستمداران و کسانی که مانع رسیدن به هدف آنها بودند را ترور می کردند.
سلام من خودم یک الموتی هستم و تمامی مطالب سایت درست و کامل است
باسلام
تو کتاب خداوند الموت شایعه اینکه حسن صباح و یارانش حشیش میکشیدن رو کذب اعلام کرده و این کتاب بنظر من جنبه واقعی تری داره تا کتاب اای دیگه چون این حرف توطئه ای بود از سمت قوم عرب
ودر کتاب خداوند الموت تحقیق فراوانی شده از طرف نویسنده اروپایی که بتونه این کتاب رو بی طرف بدست ما برسونه…..زنده باد حسن صباح که خون آریایی توی رگ هاشه نه اینکه شاش شتر تو رگ هاش باشه
با درود
کلمه حشاشین در واقع به معنای حشیش کش نیست در قدیم به دارو فروشان حشاشین گفته میشده و چون فدائیان باطنی منبع درآمدی از خزانه دولت نداشتن اجبارا درآمدزایی میکردند و به تمام فدائیان آموزش داروسازی از گیاهان می دادند. به همین خاطر به اونها حشاشین یا به امروزی دارو فروش لقب دادند .
می بخشید یه سوال داشتم راجب منابعی که از حسن صباح بدست داریم.خیلی هاشون جهت دار ومنفی هست. قضاوت بی طرفانه ای نیست.می خواستم بدانم ایا منابع معطبر دیگری یا اساتیدی که در این حوزه تخصص یا اطلاعات کافی دارند معرفی کنید.باتشکر
منبع خاصی وجود ندارد ، سلاجقه خیلی بهتر از چنین گروههایی بودند. اینان اول حکومت خیلی حرفها می زنند ولی بعد عمل نمیکنند. سلاجقه هم به زبان فارسی می رسیدند هم ترکی و هم امپراتوری از کاشغر و ختن تا مدیترانه را اداره می کردند
سلام ممنون از این مطلب خوب یک سوال داشتم این رسانه های ترکیه ای چرا از حسن صباح بد می گن؟ فک کنم حسن صباح با سلجوقیان خیلی چنگ کرده
علت بدبینی ترک ها ب حسن صباح عرب ستیزی و ترک ستیزی حسن صباحس
از بعد تاریخی کتاب خداوند الموت ارزش تاریخی ندارد زیرا زبیح ا.. منصوری جهت افزایش فروش در آن دوره اقدام به نوشتن کتاب با نامهای جعلی مینمود اما از لحاظ جذابیت برای خواننده یکی از بهترین کتابهایی است که میتوان به عنوان رمان غیر واقعی از آن لذت برد
ازکجا دونستی؟اگر همچو اقدامی انجام داده باشه ابرمرد هوشمندی بوده، اگر فقط مترجم این کتابها بوده بازهم ابرمردی بوده چون حجم کاراش بالاست
یه سوال داشتم ایا در ایران باستان منطقه الموت یه جای مقدس بوده؟
داستانهای زیادی دربازه گرفتن الموت توسط حسن صبا شنیدم ممکنه در مورد گرفتن قلعه الموت توسط حسن صبا کمی توضیح بدید؟
در روایات محلی این منطقه بله در تواریخ متعدد یک جای مقدس بوده و آنچه من متوجه شده ام بله در تاریخ های زیادی به عنوان منطقه ای مقدس یاد شده و تارخچه ای به بلندای تاریخ ماد می تواند داشته باشد
موثق ترین و منطقی ترین داستان چگونگی تصرف قلعه الموت توسط حسن صباح اینه:
در زمان رسیدن حسن صباح به الموت ، قلعه الموت در دست (علوی مهدی) بود که از طرف سلطان ملکشاه سمت امارت قلعه را داشت. حسن صباح ،حسین قائنی را مسئول نفوذ به الموت کرد
او با علوی مهدی رییس سربازان سلجوقی طرح دوستی ریخت و آنها را به مذهب اسماعیلی دعوت کرد.
زمانی که علوی مهدی فرمانده قلعه با خبر شد که عده ای از نگهبانان و سربازان تحت فرمان او به اسماعیلیان ملحق شده اند ، حیله ای اندیشید تا خود را از خطر شورش آنان در امان نگه دارد.او در ظاهر،دعوت حسین قائنی را پذیرفت تا اسماعیلیان را کاملا شناسایی کند.علوی مهدی با این حیله سربازانی را که دعوت اسماعیلیان را پذیرفته بودند شناخت و ایشان را به بهانه های گوناگون از دژ بیرون فرستاد و دروازه قلعه را محکم بست و گفت:”دژ از آن سلطان است و بیگانه را به درون آن راه نیست.”در عین حال اوضاع مناطق اطراف دژ و اثر عمیق تبلیغات داعیان اسماعیلی بر مردم ساکن در اطراف دژ و حتی سربازان داخل دژ بر علوی مهدی پوشیده نبود. پس از گفتگو و وساطت حسین قائنی رانده شده گان دوباره به دژ وارد شدند ولی کاملا واضح بود که دیگر از علوی مهدی اطاعت نمی کردند. پس از گذشت چند روز از این مساله حسن صباح در شب چهارشنبه ششم رجب ۴۸۳ ه.ق به همراه عده ای از طرفدارانش با نام مستعار “دهخدا” وارد دژ شد و پس از چند روز علوی مهدی را از کار بر کنار کرد.علوی مهدی که توان مقابله و مقاومت را در خود نمی دید از دژ بیرون رفت و قلعه الموت بدون خونریزی تصرف شد.
بزرگان تاریخ ایران مثل حسن صباح هیچوقت از یاد اقوام اریابی نخواهد رفت و همواره از انها به نیکی یاد خواهیم کرد به امید روز هستم که مجددا اقوام اریایی متحد بشوند و تاریخ و فرهنگ خود را به یاد بیاورند و به جوامع عرب بفهمانند که نمیتوانند برای خود هویت سازی تاریخی کنن.
حسن صباح فقط یه اسمه ،همونطور که خودش هم گفته . مهم شخصیتیه که به این اسم میشناسیم . پس چرا من و تو حسن صباح و فداییاش نباشیم ؟؟؟
افرین!!!خوشحالم میبینم که هنوز کسایی هستند که به تاریخ بزرگان مبارز که عمرشون رو به عدالت ازادی گذراندند اهمیت می دهند و سعی در هم رکابی انان دارند!
سلام حشاش به معنی دارو فروش بوده و مردم قلعه الموت در علوم طب و داروهای گیاهی تبحر داشتن ولی متاسفانه عده ای تهی مغز حشاشین رو حشیش فروش معرفی کرده اند و سعی در تخریب شخصیتی حسن صباح داشتن. متاسفانه جنایات اعراب در آن زمان خانمانسوز بود و کلیه کتابخانه ها و پیشینه تاریخی ایران را نابود کردن و ایرانی طوری فهماندن که از عجم و نژاد پست و عرب تازی نژاد برتر است.
واژه اَساسین از حشاشین نمی آید… آساسین از “از حسن” می آید! یعنی فرستاده حسن
عزیز ، کدام چیز را می گویی ؟ این مملکت اقوام مختلف داره ، همش که آریایی نیست. آیا عربهای جنوب آریایی اند؟ ترکها چه؟
قدری از توهم کم کنید تا بتوانیم در کل منطقه حضور پیدا کنیم. وگرنه با آریایی گفتن و پارس پارس گفتن که نمیشه.
اولا اینکه اشکان خان این اقای که ریپلایش کردی خودش گفته به اعراب بفهمانیم …. یعنی کسی اعراب را اریایی و بهتر است بگوییم ایرانی (چرا که در اصل ایرانیان مخلوطی از قبایل زاگرسی بین النحرینی ها ایلامی ها شهر سوخته ها و اون سه گروه مشهور اریایی اند و علت گوناگونی قومیتی ایران هم که هیچ وقت با هیچ کشوری قابل مقایسه نیست همین است و اصلا هم اینها ربطی به زبان ندارد ممکن است (در واقع واقع بینانش اینه که بگم قطعا) منی که در اصفهانم در اصل ریشه ام به ده ها قوم برسد و همچنین سایرین اما چیزی که مهم است این است که نه ترکمن های ساکن ایران که چهره های شرق آسیایی شان مشخص است و مدت ها به غارت خراسان و نسل کشی طبری ها پرداختند ایرانی اند و نه اعرابی که بین النحرین و حکومت های داخلی ایران را غارت کردند و به مردم هم رحم نکردند جنایاتیست که بعدها گفته خواهد شد والان صرفا به جهت گرایش دینی جویانه حکومت متاسفانه خیلیاش را کم رنگ نشون میدن یا کاری کردن که عامه مردم بی اطلاعند.) اصلا بگذریم ما پارس پارس کردیم شما که عرب عرب و فلسطین فلسطین کردی****** جز ******* ایران بود جز عقب ماندگی ایران بود؟ خاک سمنان را دزدیدند بیت المال را دزدید به بلوچ و سیستانی ها را نرسیدید گیلانی ها دارن زمین هایشان را به ترک ها میفروشند دختران زیبای مازندرانی را به امارات و کویت صادر می کنید کرد ها در عراق زیر دست عرب هان تالشی ها در جمهوری جعلی اذربایجان دارن هویت کشی میشن خیلی جالبه که میخوان به ایران بپیوندند ایرانی که از لحاظ اقتصادی ضعیف تر از آذربایجان است که این نشان از ملی گرایی انهاست اما هیچ کس حمایتشان نمیکند سمرقند وبخارا دست ترکان ازبک است اصفهان خشکسالی اومده تازه در استادیوم های کشور خودمان فوحشمان هم میدهند پرچم ترکیه و اذربایجان می اورند از کینهشان به ما همسو با اعراب فریاد خلیج عرب میدهند لرها وکرد های کشور خودمان هم در بیکاری مطلق اند چرا هیچ احمقی نیومد حمایتشون کنه حالا شما برو دنبال عربا که البته اصالت شما همونان برو ببینم ********* چی دستتون میدن تا حالا که کشورا خوب نگه داشتین افرین کافی بود با یه ملی گریی کوچیک مرز های ایران تا مرز های ابی لبنان پیش بره منظورم کردا و لرای عراق وسوریست کسانی که کاوه اهنگر بزرگترین نماد ملی گرایی در حماسه های پارسی با انها یکیست. کافی بود با حمایت و دوستی با انها و بیرون کردن غیر ایرانیان (ترکمن ها و اعراب ) کشور قدرتمند خودمان را بسازیم در ضمن در مورد جمله قبلی هم میدونم حالا یسری روشعنفکر میان میگن نژاد ستیزی ببینم شما وقتی صدام ۳۰۰ هزار ایرانی (کرد) را سلاخی کرد کجا بود؟ وقتی ایرانیان را که سمت های کیلیدی داشتن از عراق اخراج کرد کجا بودی؟چرا ما هم مقابله به مثل نکردیم مثلا فکر کردید با نرسوندن اب و برق گاز خیلی بهشون شاخید؟ جالبه بدونی امار کشته های دفاع مقدس ۲۲۰ هزار کشته بود اما ما بیش از اینها را در اونور مرزها از دست دادیم همراه با عربنشین کردن اون مناطق. میدونم گفتن اینها به شما یاسین به گوش خر خوندن است شمایی که فیلم هایتان همش در مورد عرب هاست اگر هم نباشه (سلمان فارسی) یه جوری به نفع اونا میسازینش باشه این دوره دوره شما و ***** شما هم کاملا قابل مقایسه با حمله های ترک ها (ترکمن ها ازبک ها مغول ها اغوز ها(در ضمن اینها را با اذربایجانی ها یکی نشمارید هرچند انها خود را از انها میدانند وافرادی با چهرهای خلخالی در میان انها دیده شده اما تعدادشان کم است.)) و حمله های اعراب مقایسه کرد که کدام یک تاریخ ایران و جامعه ایران را بیشتر عقب گرد داد. امید است ادمین تایید کنه اگه نکنی رسالتتا انجام ندادی.
دوست عزيز مقالات ژنتيك و تستهاي انجام گرفته نشان ميدهد عربهاي خوزستان عرب زبان هستند و انها جزو اقوام آريايي هستند نه سامي