ایران باستانحکومت اشکانیان

جنگ سورنا (سردار پارتی) و کراسوس (سردار رومی)

سورنا
سورنا

برآمدن شاهنشاهی اشکانی در ایران، کمابیش همزمان بود با پیدایش امپراتوری روم که پس از تصرف بخش گسترده‌ای از اروپای آن عصر، چشم طمع به خاک آسیا دوخته بود. دست‌اندازی دولت روم به آسیای صغیر و سوریه، سرانجام مرزهای اشکانیان و رومیان را در جوار هم قرار داد و سپس، کشاکش و کارزاری را میان این دو دولت مقتدر منطقه بنیان نهاد که تا روزگار ساسانیان نیز ادامه داشت.
در زمان پادشاهی ارد (Urud) یکم (۸۰ – ۹۰پ.م.) دولت ایران سرانجام ناگزیر به رویارویی تمام عیار با دولت رومیان گردید. این کارزار زمانی آغاز شد که کراسوس (Crassus) سردار رومی، از سوی سنای روم به فرمان‌داری سوریه منصوب شد. اما او بلندپروازانه بر این اندیشه بود که پس از استقرار در سوریه، به خاک ایران بتازد و تا هند نیز پیش رود! کراسوس پس از ورود به سوریه، چندی در بین النهرین (عراق) که جزیی از خاک پادشاهی اشکانی بود، دست به ویران‌گری و کشتار زد و پادگان‌هایی را در آن جا برپا نمود و سپس به سوریه بازگشت. در این اثنا بود که سفیری از سوی «ارد» به نزد کراسوس آمد و او را به خروج فوری از خاک ایران فراخواند. اما سردار رومی پاسخ او را به درشتی داد و اعلام کرد که به زودی سلوکیه را تصرف خواهد کرد؛ اینک در گرفتن جنگ، حتمی بود.
سربازان رومی گماشته شده در عراق، به تدریج دچار ترس و هراس بسیاری شده بودند. آنان می‌گفتند: «پارتی‌ها مردمی هستند که از تعقیب آن‌ها نمی‌توان جان به در برد و اگر فرار کنند، نمی‌توان به آن‌ها رسید. تیرهایی دارند که رومی‌ها با آن‌ها آشنا نیستند و با چنان نیرویی تیر می‌اندازند که نمی‌شود سرعت آن را مشاهده کرد و پیش از این که شخص، در رفتن تیر را از کمان ببیند، تیر به او خورده است. اسلحه‌ی جنگی سوارهای‌شان همه چیز را شکسته، از هر چیز می‌گذرد و به اسلحه‌ی دفاعی‌شان (سپر و زره) چیزی کارگر نیست». با وجود چنین بیم و هراسی که بر سربازان رومی سایه افکنده بود، کراسوس با قولی که از پادشاه ارمنستان – ارته‌باز – برای همراهی و پشتیبانی گرفته بود، به سوی عراق پیش روی کرد و از فرات که مرز میان ایران و روم بود گذشت و برای پیش‌گیری از عقب‌نشینی و گریز سربازان هراس‌زده‌اش، فرمان داد تا پل فرات را پشت سر خویش ویران کنند!
در جبهه‌ی مقابل، سپاه ایران برای مقابله با دو دشمن، تقسیم شده بود. ارد خود در رأس سپاهی به سوی ارمنستان حرکت کرد تا شاه خائن آن را فروکوبد؛ و سورنا (Surena) سردار نامی پارتی، در رأس سپاهی دیگر برای رویارویی با رومیان متجاوز، به سوی عراق ره‌سپار شد. به روایت پلوتارک «سورنا از حیث نژاد و ثروت و نام، بعد از پادشاه مقام نخست را داشت. از جهت شجاعت و هوشیاری در میان پارتی‌ها اول کس بود و از حیث قد و قامت از کسی عقب نمی‌ماند. هنگامی که مسافرت می‌کرد، هزار شتر بار و بنه‌ی او را حرکت می‌داد. دویست ارابه حرم او را جابه‌جا می‌کرد و هزار سوار، غرق آهن و پولاد و پیش از آن، سپاهیان سبک اسلحه همراه او بودند. زیرا دست نشاندگان و گماشتگان‌اش می‌توانستند ده هزار سوار برای او تدارک کنند. نجابت خانوادگی‌اش این حق ارثی را به او داده بود که در روز جشن تاج‌گذاری پادشاهان پارت، کمربند شاهی را ببندد. این سردار، ارد را بر تخت نشاند حال آن که او (= ارد) را رانده بودند. سورنا در این زمان کم تر از سی سال داشت و با وجود این، هوشیاری و خرد وی، باعث نامی بزرگ برای او شده بود».

سپاه اشکانی
سپاه پارتی

کراسوس پی از مدتی پیش‌روی ملالت‌بار در بیابان‌های عراق، سرانجام در حوالی شهر حران (Harran) با مشاهده‌ی طلایه‌ی سپاه سورنا، با شتاب و نگرانی نیروهای‌اش را آرایش داد و به سوی پارتیان حرکت نمود. در ابتدا سپاه پارتی در نظر رومیان، کلان و مهیب نمی‌نمود؛ اما این امر، ترفند سورنا برای گمراه کردن و غافل نگه داشتن رومیان بود. او بخش عمده‌ی سپاه‌اش را پشت صف‌ها اول قرار داده بود و برای آن که رومیان از درخشندگی سلاح‌ و جوشن‌ سربازان‌اش متوجه شمار آنان نشوند، فرمان داده بود خود را با ردایی بپوشانند. با نزدیک شدن رومیان به سپاه ایران،‌ برای به هراس افکندن دشمنان، به ناگاه فریادهای وحشت‌آور و صدای مهیب طبل از میان سپاه سورنا برخاست. رومی‌ها که از این هیاهو مرعوب شده بودند، ناگهان دیدند که پارتی‌ها رداهای‌شان را فروگذاشتند و به سبب کلاه‌خود‌ها و جوشن‌های فلزی‌شان، مانند شعله‌هایی از آتش درخشیدند. در ادامه، بی‌درنگ کمان‌داران پارتی نیروهای رومی را که به صورت گروهان مربع آراسته شده بودند، احاطه کرده، آنان را از هر سو آماج تیرهای مرگ‌بار خود قرار دادند و سواره‌سپاه و پیاده‌سپاه رومی را زمین‌گیر ساخته و امکان هر گونه عملیات خاصی را از آنان سلب کردند. سربازان رومی اگر در صفوف خود می‌ایستادند، از زخم تیرهای پارتی زخمی شده به هلاکت می‌رسیدند و اگر به سربازان پارتی حمله می‌کردند، کاری از پیش نمی‌بردند چرا که پارتیان به تندی از پیش روی آنان دور می‌شدند و در همان حال، رومیان را به رگ‌بار تیر می‌بستند. سربازان کراسوس امیدوار بودند که با تمام شدن تیر پارتی‌ها، از این وضعیت مرگ‌بار رهایی یابند و وارد جنگ تن به تن با پارتیان شوند؛ اما در پس سپاه سورنا، شترهای فراوانی وجود داشت که بارشان تیر بود و پیاپی ذخیره‌ی تیر کمان‌داران را تجدید می‌کردند. در این گیرودار، پسر کراسوس، برای جلوگیری از محاصره‌ی کامل، با شماری از سواره‌سپاه و پیاده‌سپاه رومی، به سوی یکی از جناحین سپاه سورنا حمله‌ور شد. اما پارتیان بر اساس تاکتیک‌های نظامی خود، از پیش روی رومیان گریختند و آنان را به تعقیب خود واداشتند و همین که این گروه از سپاه اصلی خود دور افتاد، پارتیان به سرعت بازگشته، رویاروی رومیان قرار گرفتند. سواره‌سپاه سبک اسلحه‌ی پارتی با تاختن بر روی شن‌زارها، گرد و غبار عظیمی پدید آوردند تا مانع از دید رومیان شوند. آن گاه با باران تیرهای بًرنده‌ی خود،‌ دستان سربازان رومی را به سپرهای‌شان و پاهای‌شان را بر زمین دوختند. سپس سواره‌سپاه سنگین اسلحه‌ی پارتی که اسب‌ها و سوارهای‌شان غرق زره و جوشن بودند، با نیزه‌های سنگین خود، رومیان شوربخت را درهم کوفتند آن گونه که از سه هزار و اندی سرباز رومی، بیش از پانصد نفر بر جای نماند.

نمونه ای از تیراندازی پارتی
نمونه ای از تیراندازی پارتی

در میدان دیگر جنگ، سواره‌سپاه سبک اسلحه‌ی پارتی، سربازان خسته و ناامید رومی را از جناحین احاطه کرده و به تیر بستند و سواره‌سپاه سنگین اسلحه‌ی پارتی نیز با نیزه‌های خود، از جبهه‌ی مقابل به رومیان تاختند و آنان را یکسره تارومار کردند. با دررسیدن شب، پارتی‌ها به اردوگاه خود بازگشتند اما رومیان با رها کردن مجروحان خویش، واپس نشستند و در دژ شهر حران پناه جستند. فردای آن روز، پارتیان به حران رسیدند ولی با رسیدن شب، کراسوس با بازمانده‌ی سپاه‌اش از آن جا گریخت و در کوه‌های اطراف پناه گرفت. لیکن دیری نپایید که پارتیان آنان را یافتند و محاصره نمودند. کراسوس که دیگر امکان و توان ایستادگی یا نبرد را در خویش نمی‌دید،‌ خود و سربازان‌اش را تسلیم سورنا نمود. سردار فاتح پارتی برای استهزا و خوار نمودن کراسوس که چنان بلندپروازانه و گستاخانه به قلمرو پادشاهی اشکانی هجوم آورده بود،‌ به روش خود رومیان، او را در سلوکیه سوار بر اسب کرد و با همراهی دسته‌ای از خوانندگان و نوازندگان و بدکاران، گرد شهر چرخاند و سپس وی را اعدام کرد و سر او را به نزد ارد در ارمنستان فرستاد.
بدین ترتیب، این نخستین جنگ ایران با رومی که در آن عصر، در اوج اقتدار و توان‌مندی بود، به چیرگی و پیروزی قاطع و کوبنده‌ی ایرانیان ختم شد و این برتری و سرآمدی، در غالب نبردهای ایران و روم (چه در عهد اشکانیان و چه در عصر ساسانیان) کمابیش حفظ گردید.

تندیس سورنا
مجسمه یک شاهزاده پارتی که اعتقاد بر این است شمایل سردار سورنا می‌باشد. این مجسمه در موزه ملی ایران موجود است..

[quote]ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کتاب‌نامه:
پلوتارک: «تاریخ ایران باستان»، حسن پیرنیا، انتشارات افراسیاب، ۱۳۷۸، جلد سوم، ص ۴۷-۲۰۲۱__________ داریوش کیانی[/quote]

شمشاد امیری خراسانی

شناخت تاریخ و فرهنگ ایران به نمونه ورود به دنیایی است که جز عشق و افتخار و گاهی اندوه چیزی انتظار ما را نمی کشد ، شاید تاریخ ما در حافظه ژن های ما ذخیره شده است تا بتوانیم با آن آگاهی به خود و فرا خود را گسترش دهیم .

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

36 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
وطن

طوری رو قومیت سورنا بحث میکنینو میگین اهل کجا بوده و بهم میپرین که چی بشه،خوسورنارو همه میشناسن،خودمون کی هستیم حتی یه سلول ازسورنا تو وجود ماپیدانمیشه ما نسل ترسوهاییم که موندیم نسل شجاع ها همه مردن رو خودتون حساب کنین خودتون باشین ن یکی دیگه مطمعن باشین تاریخ هرچی راجب سورنا از شجاعتش گفته راجب ما چندین برابر میگه ولی بر..‌‌.‌

امین

اسم سایتتون بهتره ارنیان دژ باشه چون در طول تاریخ فقط دشمنانمون ما رو (کل سراسر ایران)رو پارس نامیدن نه خودمون با تشکر از سایت عالیتون

Dayanak

سلام سورن و مهرداد ارد فرهاد بالاچ و پارتها اشکانیان همه بلوچ بودن لباس و زبان همین اشکانیان و پارتها بلوچی بوده از توران سیستان مکران البرز زاگرس همه بلوچ بود یعنی ایرانی نوع بلوچ که در تاریخ به اسم پارت ثبت شدن

محسن

( بررسی تطبیقی سورنای تاریخ با رستم حماسه از استادمحمد تقی ایمان پور را مطالعه بفرمایید
توی اونجا ذکر شده سورنا سیستانی بوده و همین طور یعقوب لیث زاده سیستان بوده و حکومت صفاریان که حکومت سیستانی ها در زرنج رو بنیان گذاشته است

حامد

فشارنخورید الکی سیستان هم برای بلوچ هاست!😂 یعقوب لیث صفاری هم بلوچ بوده لیث یه کلمه بلوچیه و کلی مدرک داریم ک سورنا هم برای ماست و همینطور یعقوب لیث شما تاریخ دزدی نکنید خواهشا زشته😂😂😂

علی

سورنا بزرگمردی ایراندوست از سیستان بود و بلوچ نبوده بلکه سیستانی بوده. اابته به گفته دوستمون بحث ایران هست و من فقط جواب حرف گزاف شمارو دادم. کاخ کوه خواجه سبستان در نزدیکی شهر زابل محل حکمرانی سورنا بوده…

حامد

بعدشم سیستان برای بلوچهاست نه برای سیستانیها ک تبعیدی هستن جدیدا اومدن اصیل ترین سیستانیها قوم(نارویی/سارانی/گرگیج/کیانی) هستن ک اصالتا بلوچن سیستان هم برای بلوچ هاست تمام نقشه های بلوچستان نگاه کنی برای بلوچستانه و این تبعیدیها ک اومدن از شیراز زمان رضاشاه سیستانی نیستن!

محمد.ص

بااحترام خدمت بلوچها🌹🌹…بلوچها اصالتا مثل پاکستانی هستند…رفتار.زبان وفرهنگ…سیستانی ها زبانشون وفرهنگشون نزدیکتره به فرنگ وزبان ایرانی…پس طبیعتاسیستانی بوده…حتمارستم هم بلوچ بوده؟!…

Dayanak

سلام سورن و مهرداد ارد فرهاد بالاچ و پارتها اشکانیان همه بلوچ بودن حقیقته تلخه مگه نه حالا خفه شین

Mahyar

خب که چی بلوچ بوده یا سیستانی چه فرقی به حال تو میکنه مهم اینه که تو تاریخ ایران بوده

مهیار

درود به همه هم میهنان و سپاس از نگارنده این نوشته زیبا !
شماری چند از نوشته های برخی دوستان رو خواندم و این نکته برایم جالب بود که بیشتر دوستان کوشش دارند تا سورنا، سردار بزرگ ایرانی را به شهر و یا مکان ویژه ای نسبت بدهند. البته این نکته مهم هست ولی به گمان من اگر امروز خود این سردار زنده بودند توجه و تمرکز خود را بر این موضوع می گذاشتند که ایرانی یکپارچه و متحد از سیستان و پنجاب تا طبرستان و آذرپادگان، سمرقند و بلخ و بخارا تا حران و تیسفون و هاماوران داشته باشیم…
به این بیاندیشید که روزی هویت ایرانی ( نه نژاد ایرانی ) دوباره زیر نام ایران به گرد هم آیند.
به امید آن روز…

دستان

سلام در جواب اون دوستی که میگه مطالب ویکی پدیا معتبر نیست. مطالبی که در سایت ویکی پدیا هست در اکثر کتابهای دانشگاهی ایران هست و تدریس میشه .شما که قبول دارید سورنا از خاندان سورن بوده برید یه تحقیق ساده کنید که خداندان سورن در کدوم قسمت ایران بوده.

امیرحسین.د

پارتها از شمال شرق ایران و ابتدا مقداری به کندی خودشون رو نشون دادن و دیری نپایید که سراسر ایران رو از شر مقدونی ها پاک کردن…
سورنا هم یک سردار پارتی و اهل دامغان بود

کوروش پدر ایران

درود به اقا شمشاد و کاربران پارسیان دژ
باید بگم سورنا به مردان لباس های زنانه داد و با کراسوس همراه کرد تاسپاه روم مسخره شود ولی شما میگویید بدکاران و نوازندگان ولی حیف که بلد نیستم منبع بیارم خخخخخ

امیرحسین.د

عزیزانم سردار سورنا یک سردار پارتی اهل دامغان بوده
مجسمه هایی از این بزرگ از جمله در خوزستان یافت شده
در ضمن جای بحث روی شهر این بزرگ
به حس و ایمانی که میهنش داشت توجه کنید

بلند طبقه

حاج آقا سورنا
حاج آقامنتظرالمهدی!
کدومش شکیل تره؟

خشایار شا

درود
دوستان چرا همش تو فکر اینید که یکی از بزرگان تاریخ اهل کدوم شهر امروزی مثل(کوروش وسورنا)!!! بیشتر اینارو نمیشه ثابت کرد چون محل دقیقش مشخص نیست .ولی تا جایی که من خوندم سورنا سردار پارتی بوده ‘و پارت هام توی قسمت شمال شرق ایران (خراسان بزرگ) ساکن بودن و بعد از شکست سلوکیان توسط (اشک) تاسیس حکومت کردند در زمان شاه های دیگه (مهرداد) قلمرو شونو وسعت دادن

دستان

خاندان سورن یکی از هفت خاندان ممتاز اشکانی است. حوزه نفوذ و حکمرانی آنها سیستان بود. رئیس خاندان سورن اولین تاجگذاری را برای بنیان‌گذار سلسله اشکانیان در حدود قرن سوم پیش از میلاد مسیح انجام داد. و از آن زمان این کار به شغل موروثی این خاندان تبدیل شد. سورنا یکی از اعضای این خاندان در سال ۵۴ پیش از میلاد مسیح موفق شد ارتش امپراتوری روم به فرماندهی کراسوس را در نبرد حران شکست دهد.[۲][۳]
منبع:https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%86
اصلیت اشکانی‌ها از تیره ایرانی پرنی و شاخه‌ای از طوایف وابسته به اتحادیه داهه از عشایر سکاهای محدوده شرق دریای خزر بودند
منبع:https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B4%DA%A9%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86

جنگ حران (کاره)، در منطقه‌ای در شمال میان‌رودان (بین‌النهرین) بین اورفه و راس‌العین بین سپاه ایران و روم رخ داد و با شکست سپاه روم به پایان رسید. در ۶ می (۱۶ اردیبهشت) سال ۵۳ پیش از میلاد، سپاه کراسوس سردار رومی، با سپاه سورنا سردار اشکانی (پارتی) که از اهالی سیستان و فرمانروای آن بود آماده نبرد با یکدیگر شدند و سرانجام در ۱۹ خرداد (۹ ژوئن) چنین سالی پس از یک نبرد خونین، کراسوس سردار رومی کشته شد. از آن زمان تا هفت صد سال بین دو ابرقدرت باستان یعنی روم و ایران اشکانی و ساسانی حالت جنگ و گاهی صلح برقرار بود. تاریخ‌نگاران به سبب کثرت سال‌های جنگ بین ایران و روم، این جنگ‌ها را جنگ‌های هفت صد ساله ایران و روم نامیده‌اند.
در تاریخ ۵۳ پیش از میلاد؛ کراسوس رومی به امپراتوری اشکانی حمله کرده و قوای روم طی نبرد حران شکست می‌خورند. بنا بر برخی گزارش‌ها، سر کراسوس برای ارد دوم فرستاده می‌شود.[۱]
منبع:https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%AF_%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86

دستان

سورنا ((سردار سپهبد رستم سورن پهلو) یکی از سرداران بزرگ و نامدار تاریخ در زمان اشکانیان است که سپاه ایران را در نخستین جنگ با رومیان فرماندهی کرد و رومی‌ها را که تا آن زمان در همه جا پیروز بودند، برای اولین بار با شکستگی سخت و تاریخی روبرو ساخت.

او از خاندان سورن یکی از هفت خاندان معروف ایرانی (در زمان اشکانیان و ساسانیان) بود. سورن در زبان فارسی پهلوی به معنی نیرومند می‌باشد. از دیگر نام‌آوران این خاندان ویندهفرن (گندفر) است که در سده نخست میلادی استاندار سیستان بود؛ قلمرو او از هند و پنجاب تا سیستان و بلوچستان امتداد داشت. برخی پژوهشگران او را با رستم دستان قهرمان حماسی ایران یکی می‌دانند. ذکر نام رستم در منظومه پهلوی اشکانی درخت آسوریک ارتباط او را با اشکانیان نشان می‌دهد.منبع :https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%86%D8%A7

ایرانی

آقا خوهش میکنم از واژگان پارسی استفاده کنید

عرفان

آدم مغرور میشه

دستان

پس چرا تو اکثر سایتها نوشتند سیستانی بوده و از خاندان سورن بوده؟ خاندان سورن هم که داخل سیستان بوده.لطفا اگر امکانش هست مطلبی در همین مورد داخل سایت بذارید چون همه سورنا رو از قوم خودشون میدونند حتی برادران ترک میگن ترک بوده!!! برادران کرد هم میگن کرد بوده!!!

اشکان

دوست عزیز اگر کتابای مربوط به این موضوع رو مطالعه کرده باشی باید متوجه منظورم باشی. مثلا در منطقه ای که من هستم کاشمر خراسان کاملا مشخصه که اهالی فلان شهر یا روستا از چه نژادین .درضمن من نگفتم اریایی نیست گفتم اریایی اصیل نیست .یعنی نژاد دست نخورده اریایی نیست . اگه خواستی میتونم چنتا منبع معتبر معرفی کنم .

امین

سورنا ایرانی بوده حالا مهم نیست کدوم شهر

دستان

سلام ایا سورنا سیستانی بوده؟

اشکان

البته باید گفت اجداد مردم خراسان قدیم بودن
بعد از حمله اعراب ، از جایی که اعراب مثل یه گله گاو گرسنه بودن به هرجای ایران آبادکه تونستن رفتن و الان دیگه داخل ایران آریایی اصیل میشه گفت نیست.تنها اریایی های اصیل الان در بخشی از هند زندگی میکنن که خودشون رو ایرانی میدونن . این گروه زمان حمله اعراب وحشی از ایران رفتن چون نه توان جنگ با این وحوش رو داشتن نه غیرتشون اجازه میداد تسلیم شن .

ماندانا

ای کاش ابعاد گسترده ی شخصیت این بزرگوار درتاریخ درس بچه ها گذاشته میشد تا از پیشینه اینچنین اشخاصی به خود ببالندواونها روبه عنوان الگودر پاسداشت این مرز وبوم قرار بدن

ابوذر

سلام بر هم وطنان عزیز،دوستان، ما مردم ایران از یک نژادیم حالا به خاطر جدایی هایی که بمرور زمان اتفاق افتاده یه تغییراتی در نوع گفتار و پوشش ما بوجود اومده وگرنه ماهیت ما یکیست،و به قول یکی از فیلسوفان یونان باستان که گفته بود؛متعجبم از آب وخاک پارس چرا که نمیدانم چه عنصری را در خود پرورش میدهد که مردمانش در دفاع از کشوروناموسشون اینچنین بی پروا وبینظیر دفاع میکنند واز جان خود میگذرند.این انحصار طلبی ها بوی تفرقه می دن،چون دشمنان ما ایرانیان تا زمانیکه اتحاد داشتیم هیچوقت نتونستند از ما بهره کشی کنند سعی کردند بایجاد تفرقه بین اقوام مختلف این کار را بکنن و متأسفانه ما هم نا آگاهنه داریم خواستشون رو عملی میکنیم،اگر اینجور پیش بریم ،اموالمون که غارت شده ومیشه هیچ بجای اینکه یقه اونا رو بگیریم سریسری بحث های بچگانه یقه خودمونه گرفتیم و دشمن خودمون شدیم،محض
اطلاع عرض کنم که ایران مثل یک شیر میمونه که تمام اعضای آن را کل ایران و مردمانش تشکیل دادند که هر قسمت از این خاک آسیب ببینه در حقیقت یک عضو از این شیر آسیب دیده وهمه میدانیم شیر ناقص بیهیبت و بیخطره که هیچ فخری هم نداره .وسلام

دکمه بازگشت به بالا