توانمندی زبان فارسی در برابر زبان عربی (به قلم دکتر حسابی)
” توانایی زبان فارسی “
در تاریخ جهان هر دوره یی ویژگی هایی داشته است. در آغاز تاریخ آدمیان زندگانی قبیله یی داشتند و دوران افسانه ها دوده است. پس از پیدایش کشاورزی دوره ده نشینی و شهرنشینی آغاز شده است سپس دوران کشورگشایی ها و تشکیل پادشاهی های بزرگ مانند هخامنشیان و اسکندر و امپراطوری رم بوده است . پس از آن دوره هجوم اقوام بربری بر این کشورها و فروریختن تمدن آنها بوده است . سپس دوره رستاخیز تمدن است که بنام رنسانس شناخته شده است. تا آن دوره ملل مختلف دارای وسایل کار و پیکار یکسان بودند. می گویند که وسایل جنگی سربازان رومی و بربرهای ژرمنی با هم فرقی نداشته و تفاوت تنها در انظباط و نظم و وظیفه شناسی لژیون های رومی بوده است که ضامن پیروزی آنها بوده است. همچنین وسایل جنگی مهاجمین مغول و ملل متحد چندان فرقی با هم نداشته است.
از دوران رنسانس به این طرف ملل غربی کم کم به پیشرفتهای صنعتی و ساختن ابزار نوین نایل آمدند و پس از گدشت یکی دو قرن ابزار کار آنها باندازه یی کامل شد که برای ملل دیگر یارای ایستادگی در برابر حمله آنها نبود و همزمان با این پیشرفت صنعتی تحول بزرگی در فرهنگ و زبان ملل غرب پیدا شد زیرا برای بیان معلومات تازه ناگزیر به داشتن واژه های نوینی بودند و کم کم زبانهای اروپایی دارای نیروی بزرگی برای بیان مطالب مختلف گردیدند.
در اوایل قرن بیستم ملل مشرق پی به عقب ماندگی خود بردند و کوشیدند که این عقب ماندگی را جبران کنند. موانع زیادی سر راه این کوششها وجود داشت و چاره را در پذیرفتن یکی از زبانهای خارجی برای بیان مطالب علمی آماده باشد. بعضی ملل چاره را در پذیرفتن یکی از زبانهای خارجی برای بیان مطالب علمی دیدند مانند هندوستان ولی ملل دیگر به واسطه داشتن میراث بزرگ فرهنگی نتوانستند این راه حل را بپذیرند که یک مثال آن کشور ایران است.
برای بعضی زبانها به علت ساختمان مخصوص آنها جبران این کمبود واژه های علمی کاری بس دشوار و شاید نشدنی است مانند زبانهای سامی که اشاره یی به ساختمان آنها خواهیم کرد.
باید خاطرنشان کرد که شماره واژه ها در زبان های خارجی در هر کدام از رشته های علمی خیلی زیاد است و گاهی در حدود میلیون است . پیدا کردن واژه هایی در برابر آنها کاری نیست که بشود بدون داشتن یک روش علمی مطمئن به انجام رسانید و نمی شود از روی تشابه و استعاره و تقریب و تخمین در این کار پر دامنه به جایی رسید و این کار باید از روی یک اصول علمی معین انجام گیرد تا ضمن عمل به بن بست برنخورد.
برای اینکه بتوان در یک زبانی به آسانی واژه هایی در برابر واژه های بی شمار علمی پیدا کرد باید امکان وجود یک چنین اصل علمی در آن زبان باشد . می خواهیم نشان دهیم که چنین اصلی در زبان فارسی وجود دارد و از این جهت زبان فارسی زبانی است توانا در صورتی که بعضی زبانها گو اینکه از جهات دیگر یک سابقه ادبی درخشانی دارند ولی در مورد واژه های علمی ناتوان هستند.
اکنون از دو نوع زبان که در اروپا و خاور نزدیک وجود دارد صحبت می کنیم که عبارتند از زبانهای هند و اروپایی (Indo-European) و زبانهای سامی (Semitic). زبانهای فارسی از خانواده زیانهای هند و اروپایی هستند.
در زبانهای سامی واژه ها بر اصل ریشه هایی سه حرفی یا چهارحرفی قرار دارند که بنام ثلاثی و رباعی گفته می شوند و اشتقاق واژه های مختلف بر اساس تغییر شکلی است که به این ریشه ها داده می شود و به نام ابواب خوانده می شود. پس شمار واژه هایی که ممکن است در این زبانها وجود داشته باشد نسبت مستقیم دارد با شمار ریشه های ثلاثی و رباعی. پس باید بسنجیم که حداکثر شمار ریشه های ثلاثی چقدر است. برای این کار یک روش ریاضی به نام جبر ترکیبی (Algebre Combination) بکار میبریم.
در این رشته قضیه یی است به این ترتیب:
هرگاه بخواهیم از میان تعداد n شیئی تعداد معینی مثلا k شیئی برگزینیم و بخواهیم بدانیم چند جور می شود این k شیئی مختلف را از میان آن تعداد کل n شیئی برگزید ، پاسخ این پرسش چنین است : اگر تعداد امکانات گزینش را به p نشان دهیم این عدد می شود:
P = n (n_1) (n_2) . . . (n_k+1)
ترتیب قراردادن k شیئی در این فرمول رعایت شده است و عدد p را (permutation) می گویند.
مثلا اگر بخواهیم از میان پنج حرف دو حرف را برگزینیم اینجا n=5 و k=2 و p مساوی است با (p=5 × ۴=۲۰).
یعنی می توان ۲ حرف را ۲۰ جور از میان ۵ حرف برگزید به طوری که ترتیب قراردادن ۲ حرف نیز رعایت شود.
مثلا در جدول زیر از میان پنج حرف ا ب ت ج ی دو حرف با رعایت ترتیب های مختلف برگزیده شده است:
ا | ب | ب | ا | ت | ا | ج | ا | ی | ا | ||||
ا | ت | ب | ت | ت | ب | ج | ب | ی | ب | ||||
ا | ج | ب | ج | ت | ج | ج | ت | ی | ت | ||||
ا | ی | ب | ی | ت | ی | ج | ی | ی | ج |
می بینیم که ۲۰ ترکیب پیدا شده است که در آن رعایت ترتیب نیر شده است . مثلاٌ ترکیب (اب) از ترکیب (ب ا) جدا است .
اکنون می خواهیم ببینیم که از میان ۲۸ حرف الفبای سامی چند ترکیب سه حرفی می توان درآورد . این تعاد ثلاثی های مجرد مساوی می شود با:
P = 28 × ۲۷ × ۲۶ = ۱۹۶۵۶
یعنی حداکثر تعداد ریشه های ثلاثی مجرد مساوی ۱۹۶۵۶ است و نمی شود بیش از این تعداد ریشه ثلاثی در این زبان وجود داشته باشد.
درباره ریشه رباعی می دانیم که تعداد آنها کم است و در حدود ۵ درصد تعداد ریشه ثلاثی است یعنی تعداد آنها در حدود ۱۰۰۰ است. چون ریشه های ثلاثی نیز وجود دارد که به جای سه حرف فقط دو حرف وجود دارد که یکی از آنها تکرار شده است مانند فعل ( شَدَّ ) که حرف (د) دوبا بکار رفته است از این رو بر تعداد ریشه هایی که در بالا حساب شده است چند هزار می افزاییم و جمعاٌ عدد بزرگتر بیست و پنج هزار (۲۵۰۰۰) ریشه را می پذیریم .
چنانکه گفته شد در زبانهای سامی از هر فعل ثلاثی مجرد می توان با تغییر شکل آن و یا اضافه چند حرف کلمه های دیگری از راه اشتقاق گرفت که عبارت از ده باب متداول می باشد مانند:
فَعلَ – فَعّلَ – اَفُعَلَ – تَفَعّلَ – تَفاعَلَ – انْفَعَلَ – اِفْتَعَلَ – اِفْعَلَّ – اِسْتَفْعَلَ که باب نهم یعنی افِعَلَّ به ندرت مورد استفاده قرار می گیرد .
ابوابی که به این ترتیب به دست آمده است دارای معانی نزدیک به اصل ثلاثی مجرد دارند و جنبه های تاکید و تشدید و واداشتن به کاری ( مانند شَغَّلَ و اَشغَلَ ) و حالت بین الاثنین ( مانند ضارَبَ و تضارَبَ ) و حالت پذیرش ( مانند اِنفَعلَ ) و حالت خواستن چیزی ( ماننداِستَغفَرَ ) و یا اشاره به خود ( مانند اِستکْبَرَ ) و یا پیدا کردن خاصیتی ( اِحمَرَّ ).
این تفاوت ها در معانی که بوسیکه ابواب بدست می آید در بیان مطالب علمی در زبانهایی مانند زبان های هند و اروپایی مورد نیاز نیست زیرا همین معانی در آن ربانها به شکل دیگری بیان می شوند مانند:
شَغَّل = بکارگماشتن و استغفر = بخشایش خواستن
از هر کدام از افعال اسامی مختلفی اشتقاق می یابد . اول نام های مکان و زمان ( مانند مسکن از سکَنَ و نذخل از دخلَ ) . دوم نام ابزار ( مانند مِبرَد از بَرَد بر وزن مِفعَلْ ، میزان از وزَنَ بر وزن مفعال ، مربه از شَرَب بر وزن مِفعَلَ ) . سوم نام طرز و شیوه ( مانند کِتْبَه و مِشْیَه بر وزن مِفْعَلَه ) . چهارم نام حرفه (مانند خباز و خیاط بر وزن فعال ) . پنجم اسم مصدر ( مانند فِعْلْ از فَعَلَ و تَفَعُّل از تفعَّلَ و انفعال از انفَعلَ و همچنین برای باب های دیگر ) . ششم صفت که ساختمان آن ده شکل متداول دارد ( مانند صَعْبْ بر وزن فَعْلْ ، حَسَنبر وزن فَعََلْ ، حَزِن بر وزن فَعِلْ ، رحیم بر وزن فعیل ، رسول بر وزن فعول ، رحمان بر وزن فعلان ، کذاب بر وزن فعال ، صدیق بر وزنفعّیل ، علامه بر وزن فعّاله ، ضُحَکَه بر وزن فُعَله ) . هفتم رنگ ( مانند اَحْمَر بر وزن اَفْعَل ). هشتم نسبت ( مانند غربی از غرب ، روحانی از روح ) . نهم اسم معنی ( مانند کیفیه از کیف ).
با درنظر گرفتن همه انواع اشتقاق کلمات نتیجه گرفته می شود که از هر ریشه یی حداکثر هفتاد مشتق می توان بدست آورد. پس هرگاه تعداد ریشه ها را که از ۲۵۰۰۰ کمتر است در هفتاد ضرب کنیم حداکثر عده کلمه هایی که بدست می آید می شود: ۱۷۵۰۰۰۰= ۷۰ × ۲۵۰۰۰ .
البته همه هفتاد اشتقاق برای هر ریشه یی متداول و معمول نیست و عددی که محاسبه شد حداکثر کلمه هایی است که ساختن آنها امکان دارد نه اینکه همه کلمه هایی که طبق الگوی زبان ممکن است ساخته شود واقعاٌ وجود داشته باشد. با این همه باز مقداری به این عدد حساب شده می افزاییم و آن عدد را به دو میلیون می رسانیم. امکان ساختن کلماتی بیش از این در ساختمان این زبان وجود ندارد.
یک اشکالی که در فراگرفتن این نوع زبان است این است که برای تسلط یافتن به آن باید دست کم ۲۵۰۰۰ ریشه را از برداشت و این کار برای همه کس مقدور نیست حتی برای اهل آن زبان، چه رست به کسانی که به آن زبان بیگانه هستند.
اکنون اگر تعداد کلمات لازم از آن دو میلیون بگذرد دیگر در ساختمان این زبان راهی برای ادای یک معنی نوین وجود ندارد مگر اینکه معنی تازه را با یک جمله یی ادا کنند . به این علت است که در فرهنگ های لغت از یک زبان اروپایی به زبان عربی می بینیم که عده زیادی کلمات به وسیله یک جمله بیان شده است نه به وسیله یک کلمه . مثلا Confrontation که در فارسی آن را می شود به ( روبرویی ) ادا کرد در فرهنگ های فرانسه یا انگلیسی به عربی چنین ترجمه شده است:
” جعل الشهود و جاهاٌ و المقابله بین اقوالهم ” و کلمه permeability که می توان ان را در فارسی با کلمه ( تراوایی ) بیان کرد در فرهنگ های عربی چنین ترجمه شده است : ” امکان قابلیه الترشح “.
اشکال دیگر در این نوع زبان ها این است که چون تعداد کلمات کمتر از تعداد معانی مورد لزوم است و باید تعداد زیادتر معانی میان تعداد کمتر کلمات تقسیم شود پس به هر کلمه یی چند معنی تحمیل می شود در صورتی که شرط اصلی یک زبان علمی این است که هر کلمه دلالت فقط به یک معنی بکند تا هیچ گونه ابهامی در فهمیدن مطلب علمی باقی نماند.
به طوری که یکی از استادان دانشمند دانشگاه اظهار می کردند در یکی از مجله های خارجی خوانده اند که در برابر کلمات بی شمار علمی که در رشته های مختلف وجود دارد آکادمی مصر که در تنگنای موانع بالا واقع شده است چنین نظر داده است که باید از بکار بردن قواعد زبان عربی در مورد کلمات علمی صرف نظر کرد و از قواعد زبان های هند و اروپایی استفاده کرد . مثلا در مورد cephalopode که به جانوران نرم تنی گفته می شود مانند octopus که سروپای آنها به هم متصلند که در فارسی به آنها (سرپاوران) گفته شده است بالاخره کلمه ( راس رجلی ) را پیشنهاد کردند که این ترکیب به هیچ وجه عربی نیست . برای خود کلمه mollusque که در فارسی ( نرم تنان ) گفته می شود در عربی یک جمله بکار میرود: ” حیوان عادم الفقار”.
قسمت دوم صحبت ما مربوط به ساختمان زبانهای هند و اروپایی است. می خواهیم ببینیم چگونه در این زبانها می شود تعداد بسیار زیاد واژه های علمی را به آسانی ساخت.
زبانهای هند و اروپایی دارای شمار کمی ریشه در حدود ۱۵۰۰ عدد می باشند و دارای تقریباٌ ۲۵۰ پیشوند prefixe و حدود ۶۰۰ پسوندsuffixe هستند که با اضافه کردن آنها به اصل ریشه می توان واژه های دیگری ساخت . مثلا از ریشه ( رو ) می توان واژه های ( پیشرو ) و ( پیشرفت ) را با پیشوند ( پیش ) و واژه های ( روند ) و ( رفتار ) و ( روش ) را پسوندهای ( اند ) و ( ا ل ) و ( آر ) و ( اش ) ساخت . در این مثال ملاحظه می کنیم که ریشه ( رو ) به دو شکل آمده است یکی ( رو ) دیگری ( رف ).
با فرض اینکه از این تغییر شکل ریشه ها صرف نظر کنیم و تعداد ریشه ها را همان ۱۵۰۰ بگیریم ترکیب آنها با ۲۵۰ پیشوند تعداد ۳۷۵۰۰۰ = ۲۵۰ × ۱۵۰۰ واژه بدست می دهد.
اینک هرکدام از واژه هایی را که به این ترتیب بدست آمده است می توان با یک پسوند ترکیب کرد مثلا از واژه ( خود گذشته ) که از پیشوند ( خود ) و ریشه ( گذشت ) درست شده است میتوان واژه ( خود گذشتگی ) را با افزودن پسوند ( گی ) بدست آورد. هرگاه ۳۷۵۰۰۰ واژه یی که از ترکیب ۱۵۰۰ ریشه با ۲۵۰ پیشوند بدست آمده است با ۶۰۰ پسوند ترکیب کنیم تعداد واژه هایی که بدست می آید می شود:
۰۰۰/۰۰۰/۲۲۵ = ۶۰۰ × ۳۷۵۰۰۰ باید نیز واژه هایی که از ترکیب ریشه ها با پسوندهای تنها بدست می آید حساب کرد که می شود:
۰۰۰/۹۰۰ = ۶۰۰ × ۱۵۰۰ پس جمع واژه هایی که فقط از ترکیب ریشه ها با پیشوندها و پسوند ها بدست می آید می شود:
۲۲۶۲۷۵۰۰۰ = ۹۰۰۰۰۰ + ۳۷۵۰۰۰ + ۲۲۵۰۰۰۰۰۰
یعنی ۲۲۶ میلیون واژه.
در این محاسبه فقط ترکیب ریشه ها را با پیشوندها و پسوندها در نظر گرفتیم آن هم فقط با یکی از تلفظها هر ریشه، ولی ترکیب های دیگری نیز هست مثل ترکیب اسم با فعل ( مانند پیاده رو ) و اسم با اسم ( مانند خرد پیشه ) و اسم با صفت ( مانند روشن دل ) و فعل با صفت ( خوش خرام ) و فعل با فعل ( گفتگو ) و ترکیب های بسیار دیگر در نظر گرفتنه نشده و اگر همه ترکیب های ممکن را در زبانهای هند و اروپایی بخواهیم بشمار بیاوریم، تعداد واژه هایی که ممکنن است وجود داشته باشد مرز معینی ندارد . و نکته قابل توجه این است که برای فهمیدن این میلیونها واژه فقط نیاز به فراگرفتن ۱۵۰۰ ریشه و ۸۵۰ پیشوند و پسوند داریم در صورتی که دیدیم که در یک زبان سامی برای فهمیندن دو میلیون واژه باید دست کم ۲۵۰۰۰ ریشه از برداشت و قواعد پیچیده صرف افعال و اشتقاق را نیز فراگرفت و در ذهن نگاه داشت.
اساس توانایی زبانهای هند و اروپایی در یافتن واژه های علمی و بیان معانی همان است که شرح داده شد . زبان فارسی یکی از زبانهای هند و اروپایی است و دارای همان ریشه هاو همان پیشوندها و پسوندها است . تلفظ حروف در زبانهای مختلف هند واروپایی متفاوت است ولی این تفاوتها طبق یک روالی پیدا شده است که در جدول مقابل که مربوط به تغییر تلفظ یک حرف در شش زبان است نشان داده شده است.
توانایی که در هر زبان اروپایی وجود دارد مانند یونانی و لاتین و آلمانی و فرانسه و انگلیسی در زبان فارسی ه همان توانایی وجود دارد. روش علمی در این زبانها مطالعه شده و آماده است و برای زبان فارسی بکاربردن آن بسیار آسان است. برای برگزیدن یک واژه علمی در زبان فارسی فقط باید واژه یی را که در یکی از شاخه های زبانهای هند و اروپایی وجود دارد با شاخه فارسی مقایسه کنیم و با آن هماهنگ سازیم . کسانی که بیم آن را دارند که اگر کلمه های فارسی بجای کلمه های خارجی برگزینیم زبان فارسی زیان خواهد دید باید توجه داشته باشند که اگر بنشینیم و دست روی دست بگذاریم سیل کلمه های خارجی در کارخانه ها و کارگاه ها و مراکز اقتصادی و اداری و حتی در دانشگاه ها که بعضی از آنها افتخار می کنند که منحصراٌ زبان خارجی را بکار می برند جاری خواهد شد و خدای ناکرده در زادگاه فردوسی و سعدی و حافظ و نظامی و مولوی افتخار خواهند کرد که زبان فارسی را کنار گداشته به زبان بیگانه سخن گویند.
جدول تغییر تلفظ حروف در زبانهای مختلف هند و اروپایی
فارسیPers. | آلمانیGer. | انگلیسیEng. | لاتینLat. | ||||
پا | p | Fuss | f | foot | f | pes | p |
تو | t | du | d | thou | th | ttu | t |
کله | k | Haupt | h | head | h | caput | c |
دام | d | zähmen | ts | tame | t | domare | d |
گن | g | Kind | k | kin | k | genus | g |
گام | g | Kommen | k | come | guc | venire | v |
بردن | b | Bahre | b | bear | b | ferre | f |
گرما | g | warm | w | warm | w | formus | F v |
ویدا – دیدن | Vd | Witz | w | wit | w | videre | v |
یونانیGR. | سانسکریتSKR. | هند و اروپاییI.E. | |||
pous | p | padah | p | پا ped | p |
tu | t | tvam | t | توtu | t |
kephale | k | kapalam | Kç | سر kep | k |
damazô | d | damita | d | دام dam | d |
genos | g | janah | jz | نژاد gen | g |
baine | bd | gamati | gj | آمدن gwen | gw |
pherô | ph | bharami | bh | بردن bher | bh |
thermos | thph | gharmah | gh | گرماgwherm | gwh |
(w)eidos | w | veda | U | دیدن weid | w |
با سلام
ظاهراً عده ای از اینکه مقاله نقد می شود ناراحتند. شاید ناراحتی به دلیل نام نویسنده و مقام علمی ایشان باشد. این نکته را در نظر می گیریم شاید این نوشته از ایشان نباشد. با این حال بجز یکی دو مورد کسی نقدی نزده است، این دلیل بر صحت مطالب فوق نیست، بلکه چنانکه گفتیم مقایسه در صورتی است که دو چیز خصوصیاتشان یکی باشد. و از طرفی؛ منی که می خواهم بین دو زبان داوری کنم، لااقل باید داشته های هر دو زبان را ذکر و بیان کنم. بخش های علمی مقاله همان جسته گریخته های است که ظاهراً به هم مرتبط اند. بحث آماری که به آمار و احتمال مربوط است (ترکیب و جایگشت حروف ۲۸ گانه عربی (سامی) به صورت سه حرفی و چهار حرفی) جالب است – که قبلاً این عمل را زبانشناسان عرب انجام داده اند -.
بعد اوزان معرفی می شوند که لااقل اشاره به اینکه این آمار مربوط به کتاب های آموزش زبان عربی برای دوره راهنمایی و متوسطه است (منظور کم کردن ارزش مقاله نیست) نشده است. اگر اشتباه می گویم لطفاً رجوع کنید.
قرار دادن وندها و ریشه در مقابل حروف و استفاده زیرکانه از «ریشه» کنار «پیشوند» و «پسوند» که توجیهی ندارد. شاید عده ای تصور می کنند این صحبت ها کاملاً عالمانه است و وند ارتباطی با ریشه ندارد!
با قبول سه گزینه مقاله علمی می شود و ترکیب ۲۵۰ پیشوند و ۱۵۰۰ ریشه و ۶۰۰ پسوند در مقابل تنها ۲۸ حرف و ترکیب سه تایی و چهارتایی آن آغاز می شود. می گوید: «در این محاسبه فقط ترکیب ریشه ها را با پیشوندها و پسوندها در نظر گرفتیم آن هم فقط با یکی از تلفظها هر ریشه و …»
80 سطر مقاله مربوط به زبان عربی و ۳۰ سطر آن مربوط به زبان فارسی است، اما یک مقایسه ساختاری کلمه یا جمله در فارسی و عربی، صورت نگرفته است و بجای آن دو مورد معادل یابی را که بحث های علیشیر نوائی را به یاد می آورد، آمده است.
جای خرسندی است که محاسبات آماری نویسنده مربوط به ریشه های متداول فارسی و عربی و اغراق آن در عربی (دومیلیون کلمه) است در برابر ۲۲۵ میلیون کلمه فارسی!
به این جمله دقت شود: «این تفاوت ها در معانی که بوسیله ابواب بدست می آید در بیان مطالب علمی در زبان هایی مانند زبان های هند و اروپایی مورد نیاز نیست زیرا همین معانی در آن زبانها به شکل دیگری بیان می شوند مانند: شَغَّل = بکارگماشتن و استغفر = بخشایش خواستن» و همین طور «اساس توانایی زبانهای هند و اروپایی در یافتن واژه های علمی و بیان معانی همان است که شرح داده شد»
فرض کنید شغل و استغفر فارسی اند! یعنی برای عربی که یک زبان قالبی است، اشکال دارد که برای ساخت معنی جدید ریشه را در یک قالب دیگر بریزد؟ ولی برای زبان فارسی که ترکیبی است، این ترکیب اشکال ندارد؟
اگر بگوییم منظور نویسنده تنها بیان ساختاری است، پس بحث توامندی فارسی در مقابل عربی چه معنی دارد؟ آن وقت بهتر نبود نام مقاله عوض می شد و تنها به زبان فارسی می پرداخت.
دست نوایی درد نکند که می گفت زبان ترکی فلان لغت را دارد و فلان زبان معادل آن را ندارد وگرنه ده دوازده سطر از این مقاله کم می شد و ناقص می ماند.
بگذریم در آخر با عریضه ای، جدول تغییر تلفظ حروف در زبانهای مختلف هند و اروپایی ارائه می شد و پایان مقاله.
مشکل جدی مقاله علمی نبودن آن است، گویا علمی بودن نزد عده ای همین ارائه آمار و ارقام است. باید فراموش نشود:
225000000 و ۲۵۰۰۰ تنها فرض است، شرط استعمال و معنی دار بودن کلمه ترکیبی و یا قالبی است. ترکیب؛ اساس فارسی است و اشتقاق؛ اساس عربی.
در ترکیب، ریشه ها (وندها هم ریشه هستند یا ریشه دارند) با ترتیب ساختاری که زبان برگزیده است و اجازه داده است، برای ارائه مفهوم، کنار هم قرار می گیرند و غالباً کلمه جامد را که در فارسی می بینیم، ترکیب یافته از دو کلمه یا بیشتر است.
مشتق، معنی می دهد اگر چه استعمال نشود، با این حال در عربی سعی می شود از این کلمات پرهیز شود. به عبارتی دیگر در زبان عربی سعی می شود از مفردات کاسته شود. و به دنبال ازدیاد کلمه نیست.
نمی دانم یک نفر فارسی زبان (حتی خود نویسنده را هم در نظر می گیریم) هست که تمام وندها و پیشوند های گفته شده در مقاله را بداند. ظاهراً نویسنده فراموش کرده اند که این وندها گاهی بیش از ۵ معنی دارند – در حالی که آن را ضعف زبان عربی می دانند -!
زبان عربی برای توسع معنا ریشه را تغییر می دهد (اصل دو حرفی بودن ریشه های عربی): از «رب»: «ربب، ربأ، ربو، ربی، رأب» و از «زل» «زلل، زلزل» را می سازد که در اصل دارای معنای مشترکی هستند. و گاهی با استفاده از اشتقاق کبیر و اکبر ریشه جدیدی می سازد (که بنای کتاب العین بر آن است) که باز این ریشه ها دارای معنای مشترکی هستند. و با استفاده از نحت که ترکیب ریشه ای یا نحت جمله ای است، ریشه رباعی ساخته می شود و به تازگی دیده می شود دیگر کلمه تغیر نمی کند و خود، ریشه می شود.
اما چه فارسی و چه عربی هر دو دارای ترکیب هستند. شاید در طول ۱۵۰۰ سال هر کدام بیش از یک میلیون مورد را دیده باشند. نکته این است که زمانی استفاده می شوند و زمانی نه. هیچ زبانی دیگر در ترکیب قابل مقایسه نیست چون هرکدام می توانند اول باشند. آنچه شرط اساسی است استعمال و معنی دار بودن آن است که در این مقاله از آن چشم پوشی شده است.
ما منکر قدرت زبان ها نیستیم. اینکه زبانی سخت است و زبانی آسان، تنها از دید یادگیرنده است که از دور نگاه می کند، چرا سؤال نمی شود این زبان سخت را چگونه ۳۰۰ میلیون نفر صحبت می کنند و آن زبان آسان را ۲۲۰ میلیون نفر؟ کمی لطف کنید به دانشگاه هابروید و ببینید چگونه فارسی ۲ ساله یاد گرفته می شود و عربی هم ۲ ساله. چرا زبان چینی هم ۲ ساله و کمتر از آن.
چنانکه قبلم گفتم زبان ها در پی کمتر نشان دادن لغات اند و ما از توانمندی صحبت می کنیم آن هم یک طرفه، زبان را با دستور زبان نمی شود یاد گرفت، وندها را بدانیم دیگر لغت ساز شدیم! تنها خیالی است واهی. ما فارسی زبان ها تنها با چند وند آشناییم «ا» برای مؤنث کردن کلمه، «ـیدن» برای ساخت فعل، «ه» برای اشاره و تعریف و چند تای دیگر و برای ارائه معنا و مفهوم از کلمه ها استفاده می کنیم، عرب زبان ها هم همین طورند.
…
من خوش ندارم روی این مقاله بحث بشود چون باید بی طرفانه نوشته می شد و ارزش هر زبانی در آن ادا می شد. خلط مباحث به گونه است که ظاهراً زبان شناسان روی آن حتی بحث هم نمی کنند.
از نحوه استدلال و استنباط های پروفسور حسابی و نقدی ایرانی گرا، لذت بردم و بسیار هم خندیدم و فرهنگ لغتی هم که ایشان برابریابی نموده اند را در ۲۱-سالگی ورق زده و خوانده ام. چون عصر محاسبات است بدون کمک دانشمندان ریاضی و فیزیک به پیشروی زبان شناسی حیطه علمی، برنامه ریزی کامپیوتری و دیدن ساختارها از کلیتی بیرونی، و غیره ممکن نیست.
من با پولم ۱۲۵ تا کیک می تونم بخرم و شما فقط یک کیک می تونی بخری، اینکه همه اینها رو بتونم یکجا بخورم یا نتونم، بحث قابلیت است.
از نحوه استدلال و استنباط های پروفسور حسابی و نقدی ایرانی گرا، لذت بردم و بسیار هم خندیدم و فرهنگ لغتی هم که ایشان برابریابی نموده اند را در ۲۱-سالگی ورق زده و خوانده ام. چون عصر محاسبات است بدون کمک دانشمندان ریاضی و فیزیک به پیشروی زبان شناسی حیطه علمی، برنامه ریزی کامپیوتری و دیدن ساختارها از کلیتی بیرونی، و غیره ممکن نیست.
من با پولم سد تا کیک می تونم بخرم و شما فقط یک کیک می تونی بخری، اینکه همه اینها رو بتونم یکجا بخورم یا نتونم بحث اقتضا و کی خوردن است و خریدنش بحث قابلیت است.
سعید جانخیلی خندیدم!!! از کسی که شاهنامه فارسی رو ۳۰ هزار بیت میدونه حتی از تعداد ابیات شاهنامه اطلاعی نداره و دم از اثر بی بدیل ایران میزنه و کسی که کمبوجیه رو با داریوش اشتباهی میگیره و کسی که هیچ اطلاعاتی در مورد تاریخ نداره و هیچ وقت نتونست اشکالات من رو واکاوی کنه و به اصطلاح از اون شاخه به اون شاخه میپره و بحث رو از توانمندی زبان ها رو میخواد به جنگ اسلام و ایرانیان بکشونه نباید انتظار زیادی داشت.من در همه نظراتم گفتم سعید بحث رو عوض نکن و جنابعالی بی دلیل نداشتن اطلاعات صحیح و نا اگاهی در قوانین یک مناظره علمی هیچ وقت نتونستید اشکالاتی که من ظرح میکنم رو جواب بدید. از اینکه میبینم چطور نژاد پرستی در خون وذهنت جریان داره خیلی ناراحت شدم ای کاش این نژاد پرستی به وطن دوستی مبدل میشد.در مورد تفارخ به هیچ من یه نکته ایی رو بگم بعد میریم به بردن چند اسم و چند سند تاریخی . اونی که نمایشگاه ماشین داره نمیاد بگه من مغازه ماشین رونو مدل فلانی و ماشین بنز مدل فلانی و ماشین فراری مدل فلانی و فلانی و غیره دارم صرفا از کلمه نمایشگاه استفاده میکنه. ادبیات عرب خیلی بزرگتر از ادب فارسی هست به چندین علم بزرگ تقسیم میشه چون ما در تاریخ شاید بتوان چند نام بزرگ رو ببریم که فارسی سرودن اما به اقتضای زمان هزاران هزار شاعر عربی داریم و هرکدوم جایگاه خاص خودشون رو دارند. مادر شعر فارسی کسی که شعر فارسی همیشه مدیون اون خواهد بود زن عرب بود. در اثر بی بدیل شاهنامه فردوسی هم یکی از بنمایههای مهمی که فردوسی برای سرودن شاهنامه از آن استفاده کرد، شاهنامهٔ ابومنصوری بود. یکی اثار معلقات سبع هست که حداقل هزار سال قبل شاهنامه سروده شده و به تمامی زبان ها ترجمه شده است. ولی جایگاه شاهنامه بی بدیل هست اما اگه بخوابیم به تاریخ شعر عربی و فارسی نگاه کنیم چیزی برای بحث نخواهیم یافت .
بسیاری از آثار منظوم و منثور ایرانیان از اعراب تأثیر گرفته است. اعراب در تاریخ فرهنگ و ادب ید طولایی داشتهاند تا آنجایی که در عصر جاهلی و قبل از ورود اسلام، معلقات سبع سروده شد و اکنون به تمام زبانهای دنیا ترجمه شده است.(((ترجمه فجرالاسلام)، برگردان عباس خلیلی، تهران: شرکت نسبی حاج محمد حسین اقبال و شرکا. ج. دوم. صص۱۲۹ و ۱۷۶.)) البته من تفاخر نمیکنم من بر خلاف شخصیت شما همیشه راه حق رو انتخاب میکنم. اما در مورد نژاد پرستی حاد شما چند نمونه از حرفاتون رو میاریم (( یک عده ملخ گرسنه ۱۴۰۰ سال پیش اومدن اینجا همه چیز رو به آتیش کشیدن معلومه جنابعالی باید دم از تمدن بزنی–حالا اگه یک هلندی که حداقل یک قیافه خوشگلی داره بیاد دم از نزاد برتر بزنه یکم قابل تامل هست ولی اینکه یک قومی که… اینجا هم نژاد اریایی هر کجا باشه هلند باشه یا ایران مسلمان باشه یا کافر به عرب ارجحیت دادی.))) بهرحال هر کسی که نظرات شما رو میخونه پی میبره که شما این مشکل رو دارید. راستی یاد کنم از اون persian gulf میگم p کی در عربی شده f که ما خبر نداریم!!؟؟؟ حالا اگه میگفتی bersian یه مجالی داشت! خب شما the رو تلفظ کن یا اینکه بگو فرق در تلفظ لذیذ با زیبا و با ظهر و ظالم چیه یا اینکه فرق صدا با ثروت با سلام چیه یا این چرا طهران رو به تهران تغییر دادن و فرق تلفظ شون باهم چیه یا اینکه فرق غلاف با قانون چیه !!!؟؟ حالا الان با شناحتی که ازت دارم میخوای بگی (گاف و ژ و چ) رو بیاری اما تو رو خدا قبلش در اینا تحقیق کن نه اینکه بیایی بگی شاهنامه ۳۰ هزار بیت هست. شما برید دوباره نظرات منو بخونید و اشکالاتم رو یکی یکی جواب بدید که بدونم واقعا حرف درست میزنی نه اینکه جوابی که پیدا نکنی میپری رو یه موضوع دیگه!!! یعنی اینقدر سر یه بحث نموندی که چرچیل افتخار تو شد و نگفتی این سخن چرچیل رو از کجا اوردی!!!!؟؟؟؟و وقتی نتونستی جواب بدی که این سخن چرچیل کجاست و اون چطور از عربستان یاد میکنه وقتی عربستانی در کار نبود و چطور دم از تمدن ایران میزنه وقتی که اون میخواست کل ایران رو تیکه تیکه کنه!!!؟ فقط پرید سر یه موضوع دیگه!!!
تو یک اعجوبه ایی،یعنی به معنای واقعی یک اعجوبه ایی،***********،اصیل،دوباره میگم برو مقدمه شاهنامه رو بخون
تفارخ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اینکه من داریوش رو با کمبوجیه اشتباه گرفتم فقط بخاطر این بود که از اون چیزی که تو یک کتاب که چهار سال پیش خونده بودم(از کتابخانه آستان قدس قرض گرفته بودم و حتی اسم مولفش که غیر ایرانی بود یادم نیست)خواستم استفاده کنم که حافظم منو اشتباه یاری داد
بالاخره چی شد؟این همه زور زدی تو کفه ترازو همینقدر گذاشتی؟برو خدا روزیتو جای دیگه حواله کنه
میشه همون زن عربی که میگی فارسی بهش مدیون هست رو نام ببری؟
در رابطه با یک عده ملخ گرسنه هم از نظر خودم لطف کردم که از لفظ “تروریست” استفاده نکردم
درود جناب سعید و حامد
فکر کنم ادامه این بحث خروجی نداشته باشد و در نهایت به کینه ورزی برسد
سپاسگزار می شوم بحث را پایان دهید.
پارس با انشان جابجا و مشتبه شده بود پارس شمالی جایی است که به داریوش نسبت می دهند و منظورم دقیقا داریوش است. شاید شما میخوایی بنا به تاریخ سنتی زمانه زرتشت، سدسال واپستر بگویی.
اگر میدونی چیزی درست است و بکارش می بری چه احتیاجی به پیگیری و درگیر بحث ساختن دیگری داری.
بله اقای شمشاد حتما!من از اول هم میدونستم ایشون اهل بحث و مناظره علمی نیس . فقط ادای ادم با شعور رو در میاره باتشکر از جنابعالی
فقط خدمت دوستان بگم مادر شعر فارسی رابعه هست و ابیات شاهنامه ۶۰ هزار بیت هستن و ۳۰ هزار با تشکر
آفرین حامد جان
دقیقا مثل قبل،ادعا کردن و تفاخر به هیچ،حتی یک اثر فاخر از ادبیات عرب هم نتونستی نام ببری
در ضمن من دوباره تاکید میکنم که بحث درباره مقایسه فرهنگ اعراب و ایران خواه ناخواه به بحث درباره جنگ پیشین بین این دو ملت کشیده خواهد شد و من دوباره میگم وقتی یک عده ملخ گرسنه ۱۴۰۰ سال پیش اومدن اینجا همه چیز رو به آتیش کشیدن معلومه جنابعالی باید دم از تمدن بزنی،درست همونطور که امروز رفقای جنابعالی تخت جمشید رو به حال خودش گذاشتن تا چهل سال دیگه به طور کامل تخریب بشه و بعد فرزندان جنابعالی خواهند گفت شما تخت جمشید نداشتین و هر عکسی هم ازش هست فتوشاپه.
اینکه شما منو با آلمان نازی مقایسه کردی فقط بخاطر اینه که خودت نژاد پرستی،تو توی تمام نظرات من یک کلمه ی “آریایی” پیدا کن بعد اینجا عربده بکش و به من تهمت نژاد پرستی بزن،جای تعجبی نیست،کسی که به عربستان که صادر کننده اصلی تروریست در دنیا محسوب میشه مفتخر هست بایدم حرف منو نفهمه،کسی که به احساسات ضد جنگ طلبانه من میگه “احساسات لطیف”باید هم به قتل و غارت اجدادش افتخار کنه.
یک نمونه از تفاخر به هیچ توسط اجداد جنابعالی:
همه دوستان به نژاد پرستی اعراب واقفند،اینکه میگویند اول قریش و بعد بقیه قبایل عربی و… اما جالب اینکه در فصل هفتم کتاب “زندگانی امام حسین” نوشته ی” زین العابدین رهنما” درباره “ارینب”دختر اسحق نوشته که هیچگاه نسل عرب چنین زیبائی دلربا بدنیا نیاورده بود به گونه ایی که زیبایی او عشقهایی پیرامونش برافروخت و شعرها و غزلهایی درباره او ورد زبانها شد.
حالا اگه یک هلندی که حداقل یک قیافه خوشگلی داره بیاد دم از نزاد برتر بزنه یکم قابل تامل هست ولی اینکه یک قومی که…
و جناب حامد ادعای شما مبنی بر داشتن فرهنگ و هنر درست مانند نژاد پرستی اعراب هست.
میدونم دوباره بهم میگی بی ادب.
ضمنا ما وقتی از دستشویی برمیگردیم دستامونو با آب میشوریم نه مثل مردم عربستان(فخر جهان عرب) که با ادرار شتر دست و صورتشونو میشورن و حتی میخورنش که تو آپارات ازش کلیپ هست
بازم میگم هروقت توی نظراتت یک کتاب در حد شاهنامه معرفی کردی بعد بیا اینجا عربده بکش
دوباره تکرار کن:
persian gulf
و جناب عالی میخوانید:
fertian kolf
ها ها
در مورد تفارخ به هیچ من یه نکته ایی رو بگم بعد میریم به بردن چند اسم و چند سند تاریخی . اونی که نمایشگاه ماشین داره نمیاد بگه من مغازه ماشین رونو مدل فلانی و ماشین بنز مدل فلانی و ماشین فراری مدل فلانی و فلانی و غیره دارم صرفا از کلمه نمایشگاه استفاده میکنه. ادبیات عرب خیلی بزرگتر از ادب فارسی هست به چندین علم بزرگ تقسیم میشه چون ما در تاریخ شاید بتوان چند نام بزرگ رو ببریم که فارسی سرودن اما به اقتضای زمان هزاران هزار شاعر عربی داریم و هرکدوم جایگاه خاص خودشون رو دارند. مادر شعر فارسی کسی که شعر فارسی همیشه مدیون اون خواهد بود زن عرب بود. در اثر بی بدیل شاهنامه فردوسی هم یکی از بنمایههای مهمی که فردوسی برای سرودن شاهنامه از آن استفاده کرد، شاهنامهٔ ابومنصوری بود. یکی اثار معلقات سبع هست که حداقل هزار سال قبل شاهنامه سروده شده و به تمامی زبان ها ترجمه شده است. ولی جایگاه شاهنامه بی بدیل هست اما اگه بخوابیم به تاریخ شعر عربی و فارسی نگاه کنیم چیزی برای بحث نخواهیم یافت .
بسیاری از آثار منظوم و منثور ایرانیان از اعراب تأثیر گرفته است. اعراب در تاریخ فرهنگ و ادب ید طولایی داشتهاند تا آنجایی که در عصر جاهلی و قبل از ورود اسلام، معلقات سبع سروده شد و اکنون به تمام زبانهای دنیا ترجمه شده است.(((ترجمه فجرالاسلام)، برگردان عباس خلیلی، تهران: شرکت نسبی حاج محمد حسین اقبال و شرکا. ج. دوم. صص۱۲۹ و ۱۷۶.)) البته من تفاخر نمیکنم من بر خلاف شخصیت شما همیشه راه حق رو انتخاب میکنم. اما در مورد نژاد پرستی حاد شما چند نمونه از حرفاتون رو میاریم (( یک عده ملخ گرسنه ۱۴۰۰ سال پیش اومدن اینجا همه چیز رو به آتیش کشیدن معلومه جنابعالی باید دم از تمدن بزنی–حالا اگه یک هلندی که حداقل یک قیافه خوشگلی داره بیاد دم از نزاد برتر بزنه یکم قابل تامل هست ولی اینکه یک قومی که… اینجا هم نژاد اریایی هر کجا باشه هلند باشه یا ایران مسلمان باشه یا کافر به عرب ارجحیت دادی.)))بهرحال هر کسی که نظرات شما رو میخونه پی میبره که شما این مشکل رو دارید. راستی یاد کنم از اون persian gulf میگم p کی در عربی شده f که ما خبر نداریم!!؟؟؟ حالا اگه میگفتی bersian یه مجالی داشت!
۱-مگه خلیج پارس نشده خلیج فارس؟نابغه!!!!!!!!
2-نژاد پرست کسی است که مدام از نژاد “سامی” حرف میزند و همانطور که گفتم تو نظرات من یک کلمه “آریایی” پیدا کن بعد به من بگو نژاد پرست از طرفی من فقط از تمدن ایران نام بردم که خودش شامل چندین نژاد میشه،من فقط از هلندی مثال زدم تا اندازه دهنتو بفهمی و لقمه ی گنده تر از دهنت برنداری
اون مثال نمایشگاه هم به درد بابات میخوره،فیلسوف!!!!!!
بقیه حرفات هم اونقدر چرت و پرت هست که نیازی به جواب نداره،برو مقدمه شاهنامه(چاپ مسکو) که نوشته ی دکتر “یاحقی” هست رو بخون تا بفهمی
گفتن پارس نسبت به فارس، برایم دشوار است احساس می کنم یک کیلوکالری نیروی پالمونیک ششهایم را بیشتر می گیرد.
این روند همه زبانهاست که تلفظ قدیم و تلفظ جدید دارند. شما کدامیک را بسادگی و آسانی بکار می بری؟ سیاوش یا اینکه سیاورشن!
برای همین فارسی باستان برای تلفظ بوسیله جگر سفیدم آسانتر از پارسی باستان Ancient Persian و به روزتر فرس قدیم Old Petsian است.
برای خود کلمه mollusque که در فارسی ( نرم تنان ) گفته می شود در عربی یک جمله بکار میرود: ” حیوان عادم الفقار” … من فقط در مورد این بگم که مطمئن شدم نویسنده خیلی ناحقی کرده یا شایدم در اصل این مقاله صحیح نباشه بهرحال… اگه شما نظرتون بر اینه که برای عربی استفاده کلمات خیلی بزرگه و ترجمه نرم تنان ( حیوان + عاد + الفقار)((خیلی خندیدم)) باید بگم اولا در زبان فارسی (( نرم + تنان )) از دوتا کلمه استفاده شده اما در عربی به اونا (((الرخویات))) میگند و از یک کلمه با معنی کامل استفاده شده.ننرم تنان معنی واقعی رو نمیده… معنای نرم از فرهنگ لغت (((نَ) [ په . ] (ص .) ۱ – لطیف . مق زبر. ۲ – هرچیز کوبیده . ۳ – صاف . ۴ – خوشایند و دلنیشن . ۵ – انعطاف پذیر. ۶ – مهربان ، رئوف . ۷ – آهسته ، آرام .)) معنای تن در فرهنگ معین((تن . [ ت َ ] (اِ) بدن . (برهان ) (فرهنگ فارسی معین ) (انجمن آرا). جثه و اندام . (آنندراج ). بدن و توش و جسد و اندام و قد و قامت . (ناظم الاطباء). اوستا، تنو (جسم ، بدن ). پهلوی ، تن . هندی باستان ، تنو . افغانی ، تن . شغنی ، تنا . گیلکی ویرنی و نطنزی ،تان . سمنانی ، تون . سنگسری و لاسگردی ، تان . سرخه ای ، تن . شهمیرزادی ، تن . اشکاشمی و وخی ، تانه . یودغا، تُنُه . (حاشیه ٔ برهان چ معین )… لطیف ، نازپرور، سیمین ، آزاده ، لاغر، زار، فرسوده ، افسرده ، خاکی ، خوابناک از صفات و حصار، حریر،خار، رشته از تشبیهات اوست . (آنندراج ) :))اینا با این بزرگی همه چیزی دارند الا اون معنی و تعریفی که باید داشته باشند یعنی اگه کسی اونا رو ندیده باشه نمیتونه تشخیص بده این نرم تنان یعنی چیه!!! چون این دو کلمه چندین تعریف داره و اگه باهم ترکیب بشند میشند الاااا ماشالله در حالی که ما باید زبانی رو داشته باشم که هر حرفش و هر کسره و فتحه اش معنی داشته باشه نه اینکه برای معنی کردن یه اسم دو کلمه ایی باید کلی فرهنگ لغت بخونم و بازم ندونم در مورد چی دقیقا حرف میزنه جالب اینجاست نرم تنان ابداع فارسی نیست بلکه برگردانده شده انگلیسی اون اسم هست بهمین خاطر اشتباه هس مثلا به هلیکوپتر میگیم چرخ بال!!!!؟؟؟؟؟؟ چرخ + بال ((((( جالب اینجاست هلی کوپتر نه چرخ داره و نه بال !!!!))))))) . خب نرم میتونه لطیف باشه که عربی هست و میتونه صاف باشه که بازم عربی هست ((حالا بماند انعطاف و رئوف وغیره در تعریف نرم بازم عربی هستن)) اما همین صاف و لطیف در عربی هم تعریف خودشون دارند و هر کدوم رو درجا خودشان استفاده میشند. و این زبان فارسی ماست.اما اون روی سکه الرخویات باید بگم که نوع کلمه به کار رفته چیزی و هم ترکیبش مشخص میکنه با کلمه ی ایی تکی سروکار داریم که برای حیوانات استفاده میشه . مثلا در زبان فارسی من برای اشاره به حیوان و شی از ان یا این و برای اشاره به انسان بازم از این و ان استفاده میکنم اما در زبان عربی اینطور نیست همان طوری قبلا گفتم نه تنها در زبان اشاره بیشترین صیغه ها در بین تمامی زبان ها رو دارد بلکه حتی در مورد استفاده انها هم شرحی هست که جابجا کردن انها به اینکه در اصل یک معنا رو میده اما درست نیس و باید کلمه که استفاده کنی با اون چیزی که روبروته یه معنی رو بده تا شنونده و بدون دیدن یا درک کردن ان دقیق بدونه که در مورد چی داری اشاره میکنی.مثلا تکرم و اتفضل هر دو به فارسی میشند بفرمایید اما در عربی وقتی شنوند تکرم رو میشنوه یعنی مهمون نواز داره اون به جایی دعوتت میکنه که لیاقت شنونده بیشتر از این هست و این محل در شان شما نیس ! مثلا بگه ((بفرما)) دستشویی یا بگه اتفضل یعنی ((بفرما)) یه جایی که در شان شماست مثلا اتاق پذیرایی اما در فارسی در هر دو موقعیت بفرما رو استفاده میکنیم.
در زبان فارسی برای اشاره به شخص از “ایشان” استفاده میشود،یا وقتی کسی صفت خوبی رو داشته باشه میگن فلانی از از فلان صفت “برخوردار” هست.یعنی زمانی از کلمه “برخوردار” استفاده میشه که یک صفت خوب در میان باشه یا اینکه میگن انسان از کدام تفریح “لذت” میبرد ولی برای حیوان میگوید “کیف” می کند.اطلاعات شما از زبان فارسی ناچیز است.چرا در عربی به دستشویی میگویند “مستراح” یعنی محل استراحت در صورتی که انسان وقتی استراحت می کند که در پذیرایی نشسته باشد نه در دستشویی.
میگم تو چرا از جواب دادن به اشکالاتی که من طرح میکنم د میری؟؟؟عجب!!!!! برو مستراح رو تو فرهنگ معین پیدا کن اول ببین چی نوشتن بعد بیا این نظر بده. بردار من خارج از ادب هست که کسی مستقیم بگه میخوام خراب کاری کنم الان اسم مستراح به فارسی چی میشه دستشویی!! مگه تو دستات رو قبل از غذای توی کاسه ی مستراح میشوری که اسمشو گذاشتی مستراح!؟؟؟ چندتا از معانی مستراح جائی . حاجتگاه . مبرز. متوضاء. خلاء. ادبخانه . آبشتنگاه . **طهارتخانه** . خلاخانه . آبریز. امان از نظرا تو سعید!!!!!!!
در فارسی هم ما واژه هایی از نوع مداد-پاک- کن داریم و مانن لغت تراش،استعاری نیستند. از بچه های گروه آلمانی هم شنیده ام که ساختار زبانی آنها هم همین جواست.
مثل همیشه دوست عزیزم همیشه فرهنگ والای خودش در اهانت و توهین به طرف مقابل نشان میدهند.هم خوشحالم و هم ناراحت. خب در مقابل ادعای من بازم شما هیچی جوابی نداشتید و سعی کردی با دروغ پردازی و تخریب طرف مقابل برا خودت یک فضای واهی درست کنی و نشان از سود جنابعالی می باشد. من در ادامه حرفای شما باید بگم قرار نیس بگم که اعراب در زمان دو حکومت کلی قوی بودن و کلی قدرت داشتن اما همین چند چادر یک فرهنگ و انقلابی در جهان بوجود اوردند که سرامد همه ی انقلاب های صنعتی در قبل و بعد از خود شد. در مورد ادب عربی لازم نیس من برای شما تعریف کنم که چی به چیست ولی شما انقدر در افکار پوچ خود گرفتارید که حتی در مورد ادب عربی تحقیقی نکردید و این به دور از روحیه های که محقق جوانمرد و منصف است. در عوض یک سری مطالب رو اوردید که خلاف شخصیت شما من این را رو سرچ کردم وبه بقیه هم پیشنهاد میدم همین مطالب رو سرچ کنن ، اصلا در هیچ سایت و دانشنامه از اونها اورده نشده است و این نتیجه خرد شماست . جالب اینجاست میگید چرچیل گفت عربستان از بین برود خیانت از بین خواهد رفت در حالی که در زمان چرچیل سرزمینی به اسم عربستان نبود و همه تحت لوای حکومت عثمانی بوده اند. واین نشان از دروغ پردازی شماست . و چرچیل کسی بود که حتی به شاه ایران و خود ایران اهمیت نمیداد کسی بود که میخواست ایران را تیکه تیکه کند کسی بود که با اینکه در ایران بود پیشنهاد شاه وقت رو برای ملاقات نپذیرفت و گفت ایران چیست که شاهش میخواد با من ملاقات کنه و کسی بود که هنگام دست دادن شاه اصلا به او توجهی نکرد و الان چرچیل برای شما اسطوره شده است برای شما متاسفم و همین شما هستید که ارزش کشور عزیزمون را نابود میکنید. اعراب یکی از خصلت های خودشان این است که هیچ وقت از حق و از چیزهای که باور دارد برنمیگردد و این مورد در کشوری مثل عربستان خب حس میشود . اقای زیبا کلام گفت من از حج چند چیز رو فهمید که چقد مردم عربستان مسلمانن و چقد اهل سنت به دین خود پایبند اند وقتی در هنگام نماز تمام مغازه ها رو از طلا فروشی گرفته تا کوچکترین مغازه رو باز میذارند و مشغول نماز میشند. این خصلت عربی هست که تا الان باعث شده که دین اسلام به خوبی حفظ بشه و این ادعای بنده نیس بلکه نظر تمامی اندیشمند غربی و اسلامی هست. اگه خوب نگا کنی فرهنگ ایرانی در هر دوره تغییرات شدیدی میکند و بقولشون متمدن تر میشند با تقلید از دیگران متمدن تر میشند . طرز لباس پوشیدن رو اگه در صد سال اخیر از قاجار ، پهلوی و حکومت اسلامی نگاه میکنی خوب میبینی ما ایرانیان تا چه اندازه به اعتقاداتمون به داشته هامون پایبند هستیم اما در مقابل کشورهای عربی و با اینکه بزرگترین ثروت جهان رو دارند بازم فقیر و ثروتمندشان یک نوع لباس میپوشد طوری که نوه ی خلیفه رو نمیتنونی از شخص عادی تشخیص بدی یا در عمان فقیر رو از غنی قابل تشخیص نیس چه در فرهنگ و چه در لباس. بنظرم بهتره در باره ی دلایل موفقیت اسلام و نزول قران در حجاز بیشتر تحقیق کنی تا بدونی چه چیزی این فرهنگ رو متمایز کرده.اما حیف در این دوره کسایی در راس حکومت های عربی بخصوص عربستان هست اند که دین برایشان اهمیت دارد امانه دینی که مسلمانان رو به وحدت فرا میخونه بلکه دین خود ساخته وهابی برایشان مهمتر است. اما در مورد اخری تلفظ مهم نیس مهم اینست زبان شما تا چه اندازه میتونی کارایی داشته باشد و نباید در دوره های عمرش تغییر کنه و کلمات را جایگزین کنه که خنده دار و غیر قابل استفاده باشه.در اخر شما اگه میخواید تمدن خود را با اعراب مقایسه کنی اجحاف در حقیقت کردی شما باید نژاد اریایی خودتان را در مقابل نژاد سامی بگذارید ان وقت معلوم میشه کفه ترازوی کی سنگین تره .بازم میگم امیدوارم به راه راست هدایت بشی
حامد جان علت اینکه گفتم چرا داعش داره تفکر امثال تو رو به نمایش میگذاره(منظورم اسلام نیست چون خودم مسلمونم) ربطی به مبحث این بخش نداره اگه میخوای علتشو بدونی بگو تا در دیدگاه بعدی برات بفرستم ولی فعلا ترجیح میدم نفرستم چون همونطور که گفتم ربطی به موضوع توانمندی زبانها نداره.
اما پاسخ شما:
ولا الان شما ثابت کردید که طرز تفکر شما شبیه نژاد پرستای اریایی المان نازی هست . صد رحمت به داعش حداقل اونا ۶۰ میلیون نفر رو به کشتن ندادن و همه کشور ها و ویران نکردن
شما با اینکه خود را مسلمان میدانید به من تهمت دروغگویی زده اید،از چه جهت،چه چیزی را در اینترنت جستجو کردید که پیدا نشد؟اگر آن بازی کامپیوتری را میگویید خوب این دو عبارت را سرچ کنید تا بفهمید چه انسان ضعیفی هستید که به دنبال اتهام زنی و تکفیر دیگران هستید:
“فرمانروایان بیابان(آتیلا توتال وار)” یا به زبان انگلیسی:”empires of sand ” یا کاملتر”total war Attila(empires of sand culture pack) در واقع این یک DLC جدید از بازی آتیلا توتال وار است.
در این مورد به دوستان خوبم سفارش میکنم خودشون در مورد این بازی استراتژیک تحقیق کنن و ربطش رو بهم بدن!!! خب من خودم دیدم جای تعجبی نداره. من از هم الان ازت معذرت میخوام که تو جنگ بکش بکش هست و با روحیات لیطف شما سازگار نیس
در رابطه با سخن چرچیل من نگفتم چرچیل برای ایران احترام قائل بوده است،در واقع غرب کلا برای خاورمیانه احترام قائل نیست و شما به درستی گفتید که او برای ایران احترام قائل نبوده است اما من گفتم او به عنوان یک سیاستمدار برجسته درباره چند کشور اظهار نظر کرده است و اینکه شما بگویید چون عربستان در آن زمای تحت لوای عثمانی بوده است پس من دروغ گفته ام درست نیست،زیرا این استدلال شما مثل این است که در آن زمان که مصر در زمان داریوش شاه هخامنشی به تملک ایران در آمد پس در آن زمان کشوری به نام مصر نبوده است و اصلا کسی مصری نمی شناخته یا اینکه در زمانی که هندوستان مستعمره ی امپراطوری بریتانیا بوده است کسی کشوری به اسم هند نمی شناخته.
کمبوجیه مصر را فتح کرد
خب اینم که مثل بقیه ست. بجای اینکه سند حرف چرچیل رو بدی داری پافشاری هم میکنی خب من اینو به خواننده واگذار میکنم خودشون در مورد این سخنان شیرین تحقیق کنن. اما در مورد عربستان هیچ وقت منطقه خاصی به اسم عربستان در نقشه ها مشخص نبود از زمان پیش وپس از پیامبر و تا زمانی که کشور عربستان بعد از جنگ جهانی استقلال یافت این منطقه رو به اسم حجاز میشناختن و نه به اسم عربستان!!! حالا شاید اینم رو شما اشتباه کرده باشی
راستی منظور من از دروغ پردازی حرفایی هست که به چرچیل نسبت دادی و بهش افتخار کردی
در رابطه با آقای زیبا کلام که از خصلت خوب اعراب گفته اند خب منم میگم اتفاقا یکی دیگه از خصائل خوب عرب اینه که اگه سر سفره نشسته باشه و به کسی تعارف کنه و طرف مقابل دعوتشو قبول نکنه اون عرب به شدت ناراحت میشه،به خصوص اعراب ایران که واقعا انسانهای با مرامی هستن ومن نوکر همشونم و افتخار میکنم که پدر بزرگم جانش رو در جنگ هشت ساله برای دفاع از هموطنان خوزستانی گلم از دست داده است.در رابطه با فرهنگ امروز ایران هم آره شما راست میگی،مردم امروز ایران از فرهنگ بالایی برخوردار نیستن،طرف نماز میخونه از طرف دیگه سه تا دوست دختر داره خب چی بگم!!!!!!!شاید دلیلش اینه که وقتی نماز میخونه نمیفهمه چی داره میگه!!!!یا شاید به این دلیله که یک تفکر که متناسب با ذات و هویتش نیست بهش غالب شده!!!!!! در رابطه با لباس اگه به روستاها بری هنوز همه از همون لباس محلی استفاده میکنن،علت اینکه در شهرهایی مثل تهران و مشهد و … مردم به سبک غربی لباس میپوشن دلیل بر عدم غنای فرهنگ قومیتی یا خود باختگی یا اینکه بخواهند ادای مدرنیته را در بیاورند نیست،دلیلش این است که در ایران تنوع قومیتی وجود داره،خودت حساب کن تو تهران چندتا قومیت دارن زندگی میکنن.تو همین مشهد فارس،کرد،بلوچ،ترک و … کم نیست،مردم درگز در شمال مشهد ترک،مردم چناران در شمال مشهد کرد و مردم تربت حیدریه در جنوب مشهد اکثرا فارس هستند.خب آیا نباید یک لباس رسمی تعریف شده باشه.ولی تو عربستان همه عرب هستن.اما یک سوال دارم:شما گفتی این اعراب هستن که از اسلام خوب حفظ و حراست میکنن و ایرانیان رو مردمی خود باخته میدونید خوب میشه بگید امروز کدام ملت در دنیا هست که بیش از همه با داعش مقابله میکند؟ایا منظور شما از خدمت اعراب به اسلام اتحاد همه کشورهای عربی با صدام حسین و حمله به ایران میدانید؟
اینکه شما میگی کفه ترازو کدوم طرف سنگین تره خب من یه طرف شاهنامه فردوسی با ۳۰۰۰۰ بیت میگذارم،شما طرف دیگه یک اثر از ادبیات عرب با ۳۰۰۰۱ بیت بگذار تا سنگین تر بشه!!!!!!!!اینقدر نگو ما اینو داریم،اسم ببر بگو چی دارین.ما هخامنشی،اشکانی،ساسانی،تخت جمشید،کتیبه بیستون و… داریم.میدونی آرامگاه کوروش به روش “پی دو پوشه” که امروزه در ساخت نیروگاههای اتمی ازش استفاده میشه ساخته شده(کوروش کبیر نوشته ی زهره شیشه چی و علی اصغر طاهری) شما چی دارین؟بنی عباس که با وزرای ایرانی میچرخید؟
فقط امیدوارم بدونی آثار باستانی مصر و اردن و سوریه و عراق متعلق به عرب نیست،و همچنین آثاری از قوم ثمود در عربستان متعلق به عرب نیست چون اونا اصلا عرب نبودن.
به امید ظهور حضرت مهدی(عج)
بله خندیدم. اول بگو با خودت چند چندی و چرا هی مسئله رو میپچونی؟؟؟اولا من اومدم مقاله بالا رو نقد کردم و جنابعالی باید در همون چارچوب نقد من در مورد مقاله رو واکاوی کنی . اما همیشه میای زمین زمان رو بهم میبافی. خب اشکالی نداره.در مورد خدمت اعراب به اسلام از خودم که نگفتم برو یه سرچ کوچیکی بکن ببین کی اینو گفته برو یقه اش رو بگیر. در مورد پی دوشه خودت هم میدونی معماران ایرانی الاصل نبود و از نقاط جهان اورده شدن و در مورد شعر و شعاری باید بگم مادر شعر ایرانی یک زن عرب هست و تعداد بیت مهم نیس محتوای شعر مهم ست . کمیت مهم نیس کفیت مهم ست. در مورد اثار باستانی من گفتم اگه میخوای مقایسه کنی قوم رو با قوم مقایسه کن یعنی اریایی رو با سامیان مقایسه کن و در مورد اخر هم حالا مثلا تو پرفسور و نظریه پرداز میگی قوم عاد و ثمود و ارم وسبا و بلقیس عرب نبودن خوب یعنی تو داری خلاف نظریه همه محققین و اندیشمندان حرف میزنی بنظرت حرف کی رو باور کنیم؟؟؟
توی یه کتاب به اسم “قصیده فنی و تصویر آفرینی خاقانی شروانی” نوشته دکتر سلطانی نوشته اعراب واژگانی رو از زبانهای دیگر میگیرند و آنهارو مستعرب میکنند و به زی عربی در می آورند و بر سرش چفیه و عقال می بندند.
یکی دیگه داشت میخوند بعد برام تعریف کرد منم خوشم اومد و گفتم اینجا بنویسم که عربی چه زبان کاملی هست
حامد جان من از شما یک سوال دارم :
در اینجا پروفسور حسابی اگه به عدد و رقمی هم رسیدن با استفاده از ریاضی به چه زیبایی اثبات کردن.اونوقت آقای ابراهیمی فقط چند عدد ارائه دادن،میشه شما برای ما اثبات کنی.
و اما نکته پایانی اینکه شرایط امروز کاملا به نفع شماست،وقتی یه عرب پرست و البته ایران ستیز دارای پست و مقام در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی هست باید امثال شما اینجا عرض اندام کنین بخاطر اینکه زبونی که من همین الان دارم باهاش صحبت میکنم اصلا پارسی به حساب نمیاد،در زمان محمد رضا شاه در دانشگاه ها ۱۱ واحد درسی برای زبان پارسی پهلوی در نظر گرفته شده بود که بعد از اون به منظور عدم ناراحتی برادران مسلمان و عربمون(و البته من نوکر تمام اعراب ایران هستم و در اینجا منظورم اعراب غیر ایرانی هست،چون اعراب ایران از هر حیث بخصوص از لحاظ ریشه بالاتر از سایر اعراب هستن) تصمیم بر آن شد که زبان فارسی ریشه کن شود و همچنین آثار باستانی تخریب شود.خوب معلومه نتیجش چیه.و همچنین اگر امروز به طور کلی اسناد زیادی از زبان پارسی پهلوی در دست نیست دلیل بر عدم غنای زبان فارسی نیست بلکه ریشه در بربریت کسانی است که ۱۴۰۰ سال پیش به ادعای گسترش دین تمام کتابخانه ها را به آتش کشیدند.بدرود
نه برادر عزیز شما نبایستی زمین و اسمان رو بهم ببافی که مثلا ۱۴۰۰ سال پیش یه کتاب سوخته یا اینکه چند نفر بربری هستن که ما فرهنگ غنی نداریم.بهر حال هر کشوری میتونه ادعا کنه غنی ترین ادبیات رو داره اما تا وقتی که نتونه ثابت کنه یعنی ادعاش نقص داره . حال به جای اینکه در مورد ادبیات کشورمون تحقیق کنی برو در ادبیات و زبان و اشعار عربی در گذشته در قبل از اسلام و بعد از اسلام و معاصر و اصلا زبان عربی چی ویژگی های داره که متمایز شده بخون . شما که معلومه حتی اگه یکی بهت امام علی مرد خوبی بودن بهش بربری عرب پرست میگی و این دیدگاه شما باعث شده چشمت رو به خیلی از حقایق موجود در مورد دین و فرهنگ اسلامی((چون دین و فرهنگ عربی نیس بلکه فقط و فقط اسلامی هست)) بستی.
دیگه خوبه خودت خودتو معرفی کردی
نیازی نیست من ثابت کنم کی بربر بوده و کی نبوده چون داعش داره امثال تورو به دنیا معرفی میکنه
فقط حامد جان سه تا نکته دیگه:
1-اینکه تو ایران قبل از اسلام رو متمدن به حساب نیاری و در مقابل بیای فقط حرف بزنی از غنای فرهنگ عرب خوب اختیار خودته و من نیازی نمیبینم که بخوام جوابتو بدم،شرکت سگا که یکی از شرکت های سازنده بازی های کامپیوتری هست و در سبک استراتژیک بازی های توتال وار رو تولید کرده همین تقزیبا یکسال پیش یک بازی تحت نان”آتیلا”ارائه داد که مربوط به سالهای ۴۰۰ بعد از میلاد هست،در این بازی فقط دو امپراتوری ساسانی و روم(شرقی و غربی)وجود داره و بقیه حکومت های عادی هستن مثل سکسون ها و… و نکته جالب اینکه در عربستان فقط چندتا چادر گذاشتن که بگن بدونین اینجا موجودی هم زندگی میکرده،و باز جالبتر اینکه در یک نسخه جدید که از این بازی اومده به نام”فرمانروایان بیابان” دقیقا مربوط میشه به دوران قدرت گیری اعراب و در این نسخه به جای مقابله در برابر تاتارها(یا همون قوم آتیلا)باید مقابل اعراب وایتسی،اعراب در این بازی دارای این ویژگی هستن که هروقت یک حکومت ارتش خودش رو به جای دیگه منتقل کنه از فرصت سو استفاده میکنن و به شهرها حمله میکنن و تمام اون شهر رو از بین میبرن(raze).خوب حامد جان من نمیخوام بگم این طور بازی ها از لحاظ به نمایش گذاشتن تاریخ بی اشکال هستن ولی وقتی تمام دنیا داره به بربریت اعراب ۱۴۰۰ پیش اعتراف میکنه خوب معلومه که من برای حرفای بی پایه و اساس تو خودمو به آب و آتیش نمیزنم.
2-چند سال پیش توی مراسم اربعین حسینی یه روحانی داشت صحبت میکرد و میگفت یکی از مهمترین عوامل عدم اتحاد در جهان اسلام نژاد پرستی اعراب هست،صراحتا میگفت اونا فقط دارن به هیچ تفاخر میکنن و هیچی ندارن و همون موارد افتخار آمیزی هم که دارن(از جمله آثار علمی و ادبی که به زبان عربی و متعلق به بعد از اسلام هست)به لطف دانشمندان ایرانی بوده که مجبور بودن آثار خودشونو به زبا زبان عربی بنویسن.زبان فارسی حتی بعد از دستبرد اعراب شامل آثار باشکوهی چون:شاهنامه،بوستان و گلستان سعدی،مثنوی و معنوی مولانا و آثار دیگه ایی متعلق به شاعرانی چون نظامی،رودکی،جامی و … هست.خوب تو اگه راست میگی یک کتاب ادبی که به زبان عربی باشه و بتونه با شاهنامه برابری کنه نام ببر.
3-سخنی از چرچیل که خیلی جالب هست:
-اگر فرانسه از بین برود “زیبایی” از بین خواهد رفت
-اگر آلمان از بین برود “قدرت” از بین خواهد رفت
-اگر انگلیس از بین برود “سیاست” از بین خواهد رفت
-اگر ایران از بین برود”تمدن”از بین خواهد رفت
-اگر عربستان از بین برود “خیانت”از بین خواهد رفت
شما حامد جان اگه زبون کاملی داری پس این کلمات رو تکرار کن:
-چیپس
-persian gulf
-china
شما حتی نمیتونین خودتونو با زبان رایج در دنیا وفق بدین پس اینقدر ادعا نکن
درودبر دوستان خوبم
اگر شما تنها شیوه خردورزیه پارسی رو ببینید که از ان به منطق خوارزمی یاد میشود پایه واساس ساخت رایانه را بهتر درنگرتان خواهید دشت چرا که در هیچ زبانی چنین دید بازی را نخواهید دید .اگر یکبار دیگر دست نوشته دکتر را بخوانید بهتر میبینید که زیاد یا کم بودن واژه برتری پارسی نیست برتری ان ساده بودن ساخت ریشه های گوناگون از یک واژه است وبرای اموزش پارسی شما تنها باید ۱۵۰۰ ریشه را بدانید ودر یاد خود نگه دارید واز ان ۲۲۶ ملیون واژه در یادتان دارید ودر زبان تازی که شما ان را زیبا میدانید همه ریشه هایی که باید در یاد داشته باشید دست کم ۲۵۰۰ ریشه می باشد که بسیار سخت تر است تازه واژه های بدون دستور که در تازی از ان به استثنا یاد میشود چنان یاد گیری را مشکل میکند که دیگر نمیتوانید از ان به زیبایی یاد کنید یک پارسی زبان به سادگی زبانهای دیگر را یاد میگیرد ودر برابر زبان تازی تورگی(ترکی) یا انگلیسی فرانسه فنلاندی ارمنی و…. در بیان واژه بسیار کمتر به سختی می افتد برای بیان ژ پ گ چ تز و…. در زبانهای یاد شده همه زبانها با سختی فراوان برخورده اند که یک پارس به سادگی بیان میکنددر جابجایی واژه در یک جمله هیچ زبانی به ازادی پارسی نیست که جای واژه هارا هر جور که دوست داری بگذاری و همان را بگوییبیا برویم خانه=خانه بیا برویم=برویم خانه بیابه کار بردن یک فعل یک جمله هست – بیا
یا چند تا کنار هم داشتم میرفتم دیدم گرفته نشسته گفتم بذار بپرسم ببینم میاد نمیاد دیدم میگه نمیخوام بیام بذار برم بگیرم بخوابم!
شما به زبان شیرین تازی این گروه بالا را برگردان یا انگلیسی وترکی ان موقع رگهای درون جمجمه شما خونریزی نکنه دست کم فشار زیادی خواهد داشت
دکتر حسابی میتوانست این خوبیها وبرتریها را برای هر زبانی بیان کند وشما یا دیگران هم از ایشان خرده گیری نمیتوانستید داشته باشید این دستاورد پژوهشی است که او کرده با بیان ان شما که پارسی زبان هستید نگران شده اید جای انکه از او سپاسگذار باشید که شما را با گنجی که دارید اشنا کرده وباید بگویم اگر برای انگلیسی چنین توانی بود ایشان انرا بیان میکرد وانها هم ازو بزرگداشت با شکوهی میکردند افسوس برای دیگر زبانها که چنین توانایی ندارند
نظر دکتر حسابی دقیق و از روی تحقیق بیان شده نه از روی تعصب و…….!
من گمان می کنم که خیلی از زبانهای زنده ی دنیا در چندین سال اینده از جمله زبان عربی، به دلیل ناتوانی ساختاری فقط مبدل شوند به یک زبان بومی در بین خودشان …. چون نمی توانند واژه های علمی جدید و اینده را در خود معادل سازی کنند….
هااااا؟؟؟
با سلام:
مقایسه در صورتی است که دو چیز خصوصیاتشان یکی باشد. نمی شود آب و خاک را باهم مقایسه کرد چون نتیجه می شود کاری که قدما می کردند! مقایسه زبان ترکیبی با زبان اشتقاقی نتیجه ای جز این ندارد! در «العین» شش هزار (با تمام اغراق) ریشه دو حرفی، سه حرفی و چهار حرفی را می بینیم و اکنون تعدادشان طبق شمارش تاج العروس از ده هزار فزونی گرفته، به تازگی هم دوازده هزار را هم گفته اند (منظورم افزایش ریشه هاست نه تعداد آنها). تعداد مدخل های زبان عربی را در یک کتاب که نویسنده شمرده؛ بالای ۱۵۸ هزار است. بگذریم برای زبان فارسی کتاب قابل مراجعه لغتنامه است که ظاهراً ۱۸۰ هزار مدخل لغت دارد (جمعاً از فارسی و عربی) که حدود ۱۰۰ هزار مدخل آن عربی است. فرهنگ جامع زبان فارسی که در حال تهیه است ۱۰۰ هزار مدخل با حدود ۵۰۰ هزار زیر مدخل در حال تهیه است. به تازگی بخشی از ترکیبات زبان عربی را جمع آوری می کردم که مشخص شد خانم دکتری در مصر تنها ترکیبات اسماء خمسه را در چهارصد صفحه جمع آوری کرده اند! حال مشکل مقاله دکتر حسابی: ۱- شمارش را با زبان بدون در نظر گرفتن معنا! (دقت در عبارت مقاله شود) انجام داده اند ۲- زبان عربی را تقریباً فاقد ترکیب معرفی کرده اند!! ۳- سعی در بالا بردن زبانی با پایین آوردن زبانی کرده اند (مشکل اصلی این مقاله) همانگونه که امیر علیشیر نوائی ترکی را با فارسی مقایسه کرد تا برتری ترکی را ثابت کند. ۴- طبق بررسی ها هر ریشه عربی قابلیت دارد که دارای هشت هزار مشتق با معنی باشد! (به فرض هشت هزار ریشه؛ ۶۴ میلیون مشتق با معنی!!) اینها تنها مفرد. حال اگر زبان عربی بخواهد از نحت استفاده کند که باید کاسه کوسه تمام زبان ها را با همین مقایسه زبانی جمع کرد!!! ۵- ضعف عمده زبان فارسی در همین ساخت کلمات و لو با ترکیب است. در زبان انگلیسی از یک اسم فارسی (کُردان) چهار واژه (اسم، فعل، …) سریعاً به مدخلشان اضافه می شود. اما در زبان فارسی هنوز مشکلمان این است که چرا کلمه «فهم» را بکار می بریم و از آن فعل می سازیم! ۶- وجود زیادیِ واژه در یک زبان نشانه برتری آن نیست! (زبان چینی با تعداد آواهایی که دارد آیا بهترین زبان است؟!) معلوم شده است در زبان عربی به غیر از واژه های اصطلاحی و محاوره ای، تعداد واژه های کاربردی در طی پنجاه سال حدود هفده هزار واژه اصلی است. هنوز در زبان فارسی چنین عملی صورت نگرفته. با این حال انتظار نمی رود بیشتر از همین مقدار باشد. زبان های دیگر هم همین گونه اند. (در انگلیسی سعی می شود تعداد آن را حتی کمتر از پنج هزار واژه جلوه دهد، البته برای جلب آموختن این زبان) ۷- وام گیری های گوناگون را اگر در نظر می گرفتند شاید تعداد نقطه ها از یک سطر بیرون می رفت؟!
به عبارتی این مقاله بجز قسمت های علمی آن هیچ اعتبار و جایگاهی ندارد و باید دید در عمل آیا گروهی از فارسی زبان ها که فارسی را شکر می دانند می توانند خود را به فصاحت و زیبایی عربی نزدیک کنند؟ (زبانشناسان بهتر می دانند چه گفته شد)
با تشکر
سلام آقای ابراهیمی
شما چقدر راحت مقاله دکتر حسابی رو رد کردی و فاقد اعتبار دونستی!!!!!
من یک سوال ازتون دارم:
میشه در مورد قسمت علمیش نظر بدید اصلا چی هست؟چون اینطور که شما داوری کردی من فکر کنم اصلا قسمت علمی اونو متوجه نشدید و فقط متن رو خوندید.
با تشکر
بنظرم اقای ابراهیمی کامل جوابتون رو داد اگه بخوای از نظر توان مندی زبان بحث میکنی تمام محققان غربی و شرقی و داخلی میگند اول زبان عربی بعد زبان فرانسوی و تا اخر پس اگه کسی بیاد یکی ادعا کنه کاملترین زبان دنیا اینقدر نقص داره که حتی زبان فارسی ازاون بالاتره حتما مشکل از اونه میباشه.تنها یه موردش اینجاست که کلماتی مترادف ناموس غیرت حمیت شجاعات و خیلی از اساس ترین کلمات در فارسی نیس.شاید کاربردی در زبان فارسی نداشتن. من یه مثال کوچیک هم میگم ما در زبان فارسی اگه کسی بخواد وارد بهترین جای خونه که همان پذیرایی بشه شما از جمله بفرمایید استفاده میکنی و اگه همون شخص باز بخواد بره بدترین جای خونه که همان مستراب هست بازم بهش میگی بفرمایید. اما در زبان عربی برای اولی از کلمه با معنی اتفضل و برای رفتن به دومی از جمله اتکرم استفاده میشه و جابجای این دو کلمه باعث اهانت به صاحب منزل و یا به مهمان میشه. اما در مورد برگردانند عربی به فارسی برید تحقیق کنید که کلا اشتباه ست مثلا همین ترجمه بسم الله الرحمن الرحیم میتونی تحقیق کنی که تا چقد ترجمه اش صحیح ست.چون دیگه معادلی بهتر از این یافت نمیشد که همین معادل کلی اشتباه معنی داره. چون فارسی که بالاتر از نصف عربی هست نمیتونه به خوده عربی برسه و خود زبانشناسان متعصب ایرانی این باور رو دارند اگه کلما عربی رو از زبان فارسی خارج کنیم دیگر هیچی نمیماند.