استاد مرتضی ثافب فر – من همواره به ایران فکر می کنم
من همواره به ایران فکر می کنم. چیزی که تا کنون اتفاق افتاده این بوده که کردستان از یک سو از دست رفت، اران از سوی دیگر. افغانستان و آسیای میانه هم از دیگر سو. آن بلایی که ۲۰۰ سال گذشته قاجار بر سر ایران آورد و ایران تجزیه شد، معادل سرزمین کنونی مان از ما جدا شد، امیدوارم که باز بر سر ایران نیاید. آمریکا با این نقشه جلو آمده ولی خوشبختانه تا کنون موفق نشده است. درباره ی ایران بزرگ فرهنگی، هم به گمانم این مربوط با آینده ی دور می شود. این آرزوی من است آرزوی هر ایرانی است. طبیعی است.چرا؟! نه صرفاً به خاطر باور به ملیت مان. آن هایی که ادعای لیبرال دموکراسی را دارند، فکر می کنند که ناسیونالیست بودن یک صفت بد است. اگر مملکت رو دوست داشته باشی، میهن رو دوست داشته باشی، خانواده رو دوست داشته باشی، بد است! که این گفته ها از سر ناآگاهی ست. منتها افزون بر آنکه ما باید در راه رسیدن به این هدف بکوشیم، نخست باید خودمان را درست کنیم و یک تحول فرهنگی هم در خودمان بدهیم. چون در غیر این صورت یا تجزیه می شویم و یا در بهترین حالت همین که هستیم می مانیم. دروغ گو، فرصت طلب، جاه طلب و این ها همه در حالی ست که اتحادیه های بزرگی دور تا دورمان را فراگرفته و خواهند گرفت که می خواهند ما را ببلعند. از اتحادیه ی عرب گرفته تا اروپای متحد، چین و آمریکا و کشورهای شرق دور.
اما چنانچه از لحاظ درونی هم متحول بشویم، تشکیل ایران بزرگ فرهنگی، بهترین نوع سناریو است که من و هر ایرانی میهن پرستی آرزو داریم. نه صرفاً به خاطر ایران پرستی چون ما نمی خواهیم اسم این اتحادیه لزوماً اتحادیه ی ایران بشود، هرچه می خواهد باشد، اتحادیه ای مانند اروپا. نام اصلاً مهم نیست. اتحادیه ای متشکل از ایران، افغانستان، تاجیکستان، سراسر آسیای میانه، عراق، اران و ارمنستان و قفقاز و حتا ترکیه ای که هنوز بر سر دوراهی ترکِ مسلمانِ آسیایی یا اروپایی بودن مانده است و حتی بعید نیست که پاکستان. البته نه این پاکستان … شما نگاه کنید به افغانستانی که بسیاری از شخصیت های فرهنگی ما در آنجا زاده شده اند اما اکنون به دلیل مشکلات عدیده ای که دارند، سطح زندگی اجتماعی و فرهنگی در آنجا بسیار پایین است. بیشتر جمعیت آنها روستانشین است. ببینید وظیفه ی ما این است که در این میان یک تنه جور همه را بکشیم. یعنی اول چه کار باید بکنیم؟ باید یه چند سالی پایه های سیاسی و اقتصادی خودمان را چنان محکم کنیم و از نظر اقتصادی چنان پیشرفت کنیم که کشورهای حوزه ی پیرامون مان آرزوی پیوستن به اتحادیه را داشته باشند. همانطور که عرض کردم در کتاب «آگاهی آریایی» تمثیلی به کار بُردم که “شاهین به ایران بازگشته است” اما راستش را بخواهید هرگز فکر نمی کردم که نسل جوان ایران تا بدین پایه عالی باشند. شما شاید خودتان متوجه نیستید، نسل شما بی نظیر است. در هر رشته ای. از شعر گرفته که این شعر تبدیل به مصیبت ماه شده است [استاد در اینجا می خندند] تا در رشته های دیگر چون موسیقی، نقاشی، فیزیک، شیمی و … ایرانیانی که در خارج ساکن اند با همه ی انتقادهایی که به ایشان وارد است ولی کمتر مهاجرانی در خارج هستند که تا این اندازه سطح بالا باشند. از نظر فکر و از نظر همه چیز. من به شما امیدوارم…