تاریخچه نام آذربایجان یا آزربایجان ، آتروپاتکان (مکان آتروپات)
نام آذربایجان تغییریافته و یا معرب «آتروپاتکان» (مکان آتروپات) است.
ریشهٔ این نام به سردار پارسیِ هخامنشیان، «آتروپات» Atropat و آتروپاتگان برمیگردد. به این منطقه در قرنهای ۱۷ و ۱۸ نام «آلبان» و «آران» نیز گفته میشد که احتمالاً هر دو تلفظِ یک نام هستند. «آذر» تغییریافتۀ “آتَر” و «بایجان» تغییریافتۀ “پاتگان” است. (کتاب آذربایجان، چاپ اسکای لین دهلی نو، ۲۰۱۴) آتروپات ساتراپ (از نجیب زادگان ) پارسی بود که بخشهای شمال ایران را در زمان حملهٔ اسکندر از اشغال حفظ کرد. در پیماننامههای ترکمانچای و گلستان به بخش شمالیِ رود ارس نام آذربایجان داده نشدهاست. تنها در قرن بیستم است که نام آذربایجان و آذربایجانی ماهیت قومی به خود میگیرد.
نام آذربایجان در سال ۱۹۱۸ و طی کنگرهٔ حزب مساوات جایگزین نام اصلی و تاریخی قفقاز، اران و آلبانی گردید. این نامگذاری با هدف جدایی آذربایجان ایران انجام شد.دولت مساوات در قفقاز نام آذربایجان را از آن جهت بر این مناطق گذاشته که گمان میرفت با برقراری یک جمهوری به نام آذربایجان، آذربایجان ایران و این جمهوری باهم یکی شده و آذربایجان ایران از این کشور جدا شود. در همان زمان مخالفتهایی با این نامگذاری در ایران صورت گرفت. در همین راستا حتی مارکوارت آلمانی به این کار اعتراض کرد که این اعتراض در نشریهٔ «ایرانشهر» ترجمه و چاپ گردید.
محمد خیابانی نیز به طور موقت نام «آزادیسِتان» را به آذربایجان ایران اطلاق کرد تا با آذربایجان شوروی تفاوت داشته باشد.
منبع:
محسنی، محمدرضا ۱۳۸۹: پان ترکیسم، ایران و آذربایجان، انتشارات سمرقند، ص۱۲۷
محسنی، محمدرضا ۱۳۸۹: پان ترکیسم، ایران و آذربایجان، انتشارات سمرقند، ص۳۱
این دو پیمان در مجلۀ ایرانشناسی، ج ۱، شمارۀ ۳، چاپ ۱۹۸۹، رویۀ ۴۵۸ تحت عنوان «آذربایجان کجاست» توسط جلال متینی چاپ شدهاست.
احمد کسروی، شهریاران گمنام، تهران، انتشارات امیر کبیر، چ ۵، ۱۳۵۷، صفحههای ۲۵۵ الی ۲۵۷
دانشنامه ایرانیکا مدخل آذربایجان
Vasily Bartold Bartold V.V. , “Sochineniia”, volume II, part 1, “Vostochnoi Literatury” Publishers, Moscow, 1963, p. ۷۰۳
Minorsky, V. ; Minorsky, V. “Ādharbaydjān (Azarbāydjān).” Encyclopaedia of Islam. Edited by: P.Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2007. Brill Online “ called in Middle Persian Āturpātākān, older new-Persian Ād̲h̲arbād̲h̲agān, Ād̲h̲arbāyagān, at present Āzarbāyd̲j̲ān, Greek ᾿Ατροπατήνη, Byzantine Greek ᾿Αδραβιγάνων, Armenian Atrapatakan, Syriac Ad̲h̲orbāyg̲h̲ān. The province was called after the general Atropates (“protected by fire”), who at the time of Alexander’s invasion proclaimed his independence (328 B.C.) and thus preserved his kingdom (Media Minor, Strabo, xi, 13, 1) in the north-western corner of later Persia (cf. Ibn al-Muḳaffaʿ, in Yāḳūt, i, 172, and al-Maḳdisī, ۳۷۵: Ād̲h̲arbād̲h̲ b. Bīwarasf).
K. Shippman, “Azerbaijan: Pre-Islamic History” in Encyclopædia Iranica In the Achaemenid period Azerbaijan was part of the satrapy of Media. When the Achaemenid empire collapsed, Atropates, the Persian satrap of Media, made himself independent in the northwest of this region in 321 B.C. Thereafter Greek and Latin writers named the territory Media Atropatene or, less frequently, Media Minor (e.g. Strabo 11.13.1; Justin 23.4.13). The Middle Persian form of the name was (early) Āturpātākān, (later) Ādurbādgān) whence the New Persian Ādarbāyjān
Recasting Oneself, Rejecting the Other: Pan-Turkism and Iranian Nationalism By: Dr. Touraj Atabaki Van Schendel, Willem(Editor). Identity Politics in Central Asia and the Muslim World: Nationalism, Ethnicity and Labour in the Twentieth Century. London, , GBR: I. B. Tauris & Company, Limited, 2001. p 80. Khiyabani and his fellow Democrats, in order to dissociate themselves from the Transcaucasians, decided to change the name of Iranian Azerbaijan to Azadistan (Land of Freedom). (34) By way of justifying this decision, they referred to the important ‘heroic role’ Azerbaijan had played in the struggle to establish the Constitution in Iran which, in their view, warranted adopting the name Azadistan. (35)
با درود
آتروپات ساتراپ نام سرداری ایرانی بود که در جنگ میان داریوش سوم آخرین پادشاه هخامنشی و اسکندر مقدونی در نبرد گوگامل در سپاه ایران فرمانده مادها بوده است. آتروپات نه تنها بخش های شمالی ایران را از اشغال نیروهای اسکندر حفظ نکرد، بلکه پس از شکست ایران به اسکندر پیوست و دختر خود را به پردیکاس سردار اسکندر داد.
سپاس
چرا همه چی رو به پارس و پارسی میچسبونین.
از اسم سایت هم معلومه که بی طرف مطلب نمیزارین.
کل قضاوت شما از روی نام سایت است ؟
ما تنها منابع تاریخ را ذکر می کنیم ؟ شما منابعی خلاف این مطلب دارید ؟
چون پار و پارسی بزرگترین تمدن عصر پاره سنگیه عزیزم شما سواد تاریخ معاصرت رو ارتقا بده
باسلام فکر نکن همه پارس و پارسی بودن شما نمی خواهید از این همه خیال بافی دست بردارید
درود بر شما
متاسفانه کشور عزیز ما امروز مورد هجمه دو جریان فاسد پانکرد و پاترک با روایات کاملا دروغینشان قرار گرفته
لازمه که پارسیان دژ برای پاسخگویی و مقابله با این جریان ها فعالیت بیشتری انجام بده و هویت ایرانی تاریخی این دو خطه و قومیت رو بیشتر تشریح کنه.
نباید اجازه داد که این جریان ها حس بیگانگی در ما ایجاد کنن…
باسلام
ضمن تشکر از شما عزیزان و تبریک سال نو .
در مقاله تاریخچه نام آذر بایجان نوشته اید آتروپات پارسی بود. این مطلب نادرست میباشد آتروپات از سرداران ماد بود. ومادها ساکنان آتورپاتکان بودند.
درود و سپاس
با تشکر از مطلب پژوهشی شما و تایید آن توجه شما هم میهن عزیز را به این نکته جلب می کنم که: _دولتمردان ایران پس از فروپاشی اتحاد شور وی بدون تدبیر و با تفکر احمقانه انتر ناسیونالیسم اسلامی کشور آذربایجان را به رسمیت شناختند.مورد مشابه مقدونیه در فدراسیون یوگسلاوی بود که ۷۷دولتمردان دور اندیش یونان تا کنون این کشور را به دلیل فقط نامش که معتقد هستند زادگاه اسکندر و میراث فرهنگی ایشان است به رسمیت نمی شناسند اگر چه دولت مقدونیه هیچ ا دعایی بر سرزمین یونان و حتی میراث فرهنگی این کشور ندارد. من پیشنهاد می کنم در صورت تداوم حرکات ضد ایرانی دولت آذربایجان و صادرات شوونیزم ترک نام این کشور به رژیم اشغالگر اران در کتب درسی ایران تغییر نماید.
سلام سال نو مبارک و امیدوار امسال سالی آرامی در مورد بحث های سیاسی الکی مثل پانکرد – پانترک و پان آریایی باشه … و همه در کنار هم سال خوبی داشته باشیم.
در پیرو حرف این دوست عزیز و کم آگاه مون باید عرض کنم خدمت ایشون —آش ماش به همین خیال باش—- خخخخ
(من پیشنهاد می کنم در صورت تداوم حرکات ضد ایرانی دولت آذربایجان و صادرات شوونیزم ترک نام این کشور به رژیم اشغالگر اران در کتب درسی ایران تغییر نماید.)
راه اندازی و تقویت جنبش ایران شمالی هم میتونه چاره مناسبی باشه
بسیاری از مردم جمهوری آذربایجان هم ریشه ایرانی و وابستگی زیادی به فرهنگ هموطنان آذری ما درذ ایران دارند و حتی جشن نوروز و سایر جشن های ملی ایران رو با سبک سیاق های خاصی دنبال میکنند.
از طرفی بخشی از اونها روابستگی معنوی زیادی به علمای شیعه ایرانی مستقر در استان های آذربایجان شرقی و غربی دارند.
حتی بخشی از اونها رو شاهد بودیم که در جشن کوروش بزرگ در ۷ آبان سال۹۵ شرکت کرده بودند.
به نظر میرسه برذای مقابله با جریان های فاسد پان ترکیسم و تحرکات ناشیانه دولتمردان خودفروخته جمهوری آذربایجان باید مردم این خطه رو با راهاندازی جنبش هایی برای بازگشت به مام میهن و پیوستن داوطلبانه به ایران بزرگ تشویق کرد. (هموطنان آذری زبان ما میتوانند نقش اصلی رو در این راه داشته باشند)
یادمان نرود که باقر خان (سردار مشروطه) گفته بود آرزویم بازگرداندن باکو به ایران است…
با سلام دستت درد نکنه شما به فکر کشور خودت باش واسه دیگران وکیل نباش اونجا خیلی وضعشون خوبه به فرهنگ و زبان خودشون هم افتخار می کنند بی زحمت شما و دوستانتون و هم فکرانتون یه چارهای واسه ما و خودتون بکنید