گالری تصاویر و ویدیوها
آوای تاریخ
می رسد آوای تاریخم به گوش
کای مدبر جامه عبرت بپوش
روزگاری پرتو علم و هنر
در جهان تابیده از این بوم و بر
روزگاری آفتابی بوده ایم
هر سوالی را جوابی بوده ایم
گرچه اکنون خسته و فرسوده ایم
…
روزگاری عرش می پیموده ایم
هرکه جانش حله تحقیق یافت
هفت گوهر را هفت اقلیم یافت
ما شنیدیم و خودی آراستیم
در پی این آرزو برخاستیم
جستجو کردیم هفت اقلیم را
عشقمان می داد این تعلیم را
عشق را در جان خود پرورده ایم
هفت گوهر ارمغان آورده ایم
هفت جام از هفت ساقی هفت دست
تا رویم از نو به میدان مستِ مست
باده ای رنگین که حیرت آورد
باده ای کز نو به غیرت آورد
این شراب کهنه را از نو بنوش
چشمه ای شو از درون خود بجوش
مرحوم مجتبی کاشانی