ایران باستانحکومت ساسانیانحکومت ماد هاحکومت هخامنشیان

آذربایجان قبل از اسلام

قبل از اسلام
نوشتار اصلی: نام آذربایجان،آتروپاتکان (مکان آتروپات)

یک نقشه کلاسیک که از اوراسیا که مناطق ماد و آلبانیای قفقاز را که توسط رود ارس از هم جدا شده‌اند را نشان می‌دهد.
یک نقشه کلاسیک که از اوراسیا که مناطق ماد و آلبانیای قفقاز را که توسط رود ارس از هم جدا شده‌اند را نشان می‌دهد.(برای بزرگ نمایی تصویر را بفشارید)

کشف سند ازدواج به شکل سنگ نگاره متعلق به حدود ۱٬۳۵۰ سال پیش از میلاد در بوگازکوی (Boḡazköy) واقع در آناتولی، با ذکر نام پادشاه هیتی و حاکم تمدن میناتی که فرمانروایان سرزمین‌هایی هستند که مردم در آنجا به الهه‌های هندی-ایرانی میترا-وارونا، ایندرا و اشوین‌ها متوسل می‌شوند و به آنها را می‌پرستند، ظاهراً رسیدن موجی از اقوام هندو-ایرانی را به شمال غرب ایران تصدیق می‌کند.

پیش از آمدن مادها به آذربایجان، می‌توان به حکومت مانناییان اشاره کرد. زبان ماننایی‌ها روشن نیست؛ اما بخشی از نام‌های سرداران آنها آریایی است و در کل، زبان واحدی در بین ماننا حاکم نبود. اما ماننایی‌ها بر تحت نفوذ ایرانی‌شدن قرار داشتند و نام‌های ایرانی مانند «دیاکو» و «بغدادتی» و «اودکی» و «ازآ» همگی نام‌هایی ایرانی هستند که در میان آن‌ها دیده می‌شود. همچنین در این دوره می‌توان به حکومت اورارتویی اشاره کرد که اندکی از بخش‌های آذربایجان غربی را شامل می‌شد.

با آمدن اقوام آریایی ماد به فلات ایران، اقوام غیرآریایی با ایشان آمیخته شدند و در یک اتحاد، پادشاهی ماد را به وجود آوردند. آنان تأثیر عمیقی بر تاریخ منطقهٔ آسیای غربی گذاشتند که مهم‌ترین آن نابودکردن حکومت آشور بود. ماد از دو بخش ماد کوچک و ماد بزرگ تشکیل می‌شد که ماد کوچک همان آذربایجان امروزی است و ماد بزرگ شامل تهران، اصفهان، کرمانشاه و همدان می‌شود.

نقشه بازسازی شده هرودوت در ۴۵۰ میلادی که سرزمین مادها را در کنار رودخانه ارس نشان می‌دهد (این نقشه در ۱۸۹۵ بازسازی شده‌است).
نقشه بازسازی شده هرودوت در ۴۵۰ میلادی که سرزمین مادها را در کنار رودخانه ارس نشان می‌دهد (این نقشه در ۱۸۹۵ بازسازی شده‌است).

در زمان هخامنشیان، ماد کوچک (آذربایجان) به عنوان یکی از ساتراپ‌ها اداره می‌شد. در اواخر دوران هخامنشی و همزمان با لشکرکشی اسکندر به ایران، ساتراپ ماد کوچک فردی به نام آتورپات (آذرباد) بود. وی توانست این منطقه را از حملهٔ اسکندر حفظ کند. بعد از آن ماد کوچک به نام او «ماد آتورپات» یا «آتورپاتکان» نامیده شد.

در زمان سلوکیان و اشکانیان آذربایجان خودمختاری نسبی داشت که البته اساس کشورداری سلوکیان و پس از آن اشکانیان بر استقلال نسبی استان‌ها استوار بود. در زمان سلوکیان به نظر می‌رسد خاندان آتورپات همچنان بر آذربایجان حکم می‌راندند. در زمان اشکانیان وضعیت حکومت آذربایجان چندان روشن نیست ولی می‌توان حدس زد مانند دیگر نقاط ایران تحت سیطرهٔ خاندان‌های زمین‌دار (فئودال) با نفوذ و مطیع اشکانیان اداره می‌شده‌است. مشکل آذربایجان در زمان اشکانیان یورش‌های سهمگین آلان‌ها و گرجی از قفقاز بود که باعث ویرانی و غارت فراوان می‌شد.

در زمان ساسانیان آذربایجان اهمیت ویژه‌ای یافت. یکی از سه آتشکدهٔ معتبر ساسانیان، آتشکدهٔ آذرگشنسب در شیز آذربایجان قرار داشت. پادشاهان ساسانی در ایام سختی به زیارت آن می‌شتافتند و هدایای بسیار تقدیم می‌کردند. این آتشکده نشانهٔ اتحاد دین و دولت بود و نماد دولت ساسانی به شمار می‌رفت. در بیشاپور کازرون کتیبه‌ای وجود دارد که نام خاندان‌های زمین‌دار اوایل حکومت ساسانیان در آن ثبت شده‌است. برای آذربایجان از خاندانی به نام «وراز (Varaz)» نام برده شده که گویا محل اقتدار ایشان آذربایجان، اران و ارمنستان بوده‌است.

در زمان حکومت ساسانیان، مردمان ترک‌تبار خزر به قفقاز وارد شدند. قباد پدر انوشیروان با تلاش فراوان ایشان را عقب راند و دژهای مستحکمی در دربند قفقار برای جلوگیری از یورش‌های آنان بنا کرد. رومیان نیز هرساله مبالغی برای نگهداری این دژها به دولت ساسانی می‌پرداختند. همچنین در زمان ساسانیان جنگ سرنوشت‌ساز بهرام چوبین با خسرو پرویز در این استان بود که به شکست بهرام انجامید. دیگر رویداد مهم این دوره، واردشدن هراکلیوس امپراتور روم به آذربایجان بود که منجر به ویرانی آتشکدهٔ آذرگشنسب شد.

یاقوت حموی می‌نویسد: «ابن مقفع گفته‌است آذر به زبان پهلوی نام آتش است و بایگان، نگهدار آن که روی هم معنای آن آتشکده یا نگاهدارندهٔ آتش می‌شود و این درست‌تر است؛ زیرا آتشکده در این ناحیه بسیار بوده‌است… مردم آن نیکوروی‌اند و گونه‌های ایشان به سرخی مایل است و پوستی لطیف دارند. ایشان را زبان مخصوصی است که آذری گویند و جز خودشان کس آن را نمی‌فهمد.»

منابع:

مشکور، محمدجواد، نظری به تاریخ آذربایجان، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، انتشارات کهکشان، چاپ دوم ۱۳۷۵، گنجینهٔ ایران: ۲۱. ص۱۸۸.

A) “Mede” Encyclopædia Britannica 2008 (Encyclopædia Britannica Online) 16 January 2008 <http://www.britannica.com/eb/article-9051719>.

B) Andrew Dalby, Dictionary of Languages: the definitive reference to more than 400 languages, Columbia University Press, 2004, pg 278.

C) Gwendolyn Leick, Who’s Who in the Ancient Near East, Routledge, Published 2001. pg 192

D) Ian Shaw, Robert Jameson, A Dictionary of Archaeology, Blackwell Publishing, 1999.

E) Sabatino Moscati, Face of the Ancient Orient, Courier Dover Publications, Published 2001. pg 67

F) John Prevas, Xenophon’s March: Into the Lair of the Persian Lion, Da Capo Press, 2002. pg 20.

G) I.M. Diakonoff, “Media” In Cambridge History of Iran (ed. William Bayne Fisher, Ilya Gershevitch), Volume 2. Pg 140 “Archaeological evidence for the religion of the Iranian-speaking Medes of the..”

H) Amélie Kuhrt, “The Persian Empire, Volume 1”, Chp 2: Medes, Routledge, 2007. excerpt from pg 19: “The early history of the western Iranians (Medes and Persian) is a thorny problem…”

I) John Curtis, British Museum, 2000, 2nd edition. pg 34: “They were an Indo-European people who, like the related Persians, spoke an Iranian language” J) “Encyclopedia of Indo-European Culture or EIEC, edited by J. P. Mallory and Douglas Q. Adams, published in 1997 by Fitzroy Dearborn. pg 30: “..and the Medes (Iranians of what is now north-west Iran)..”

unlikely that there was any ethnolinguistic unity in Mannea. Like other peoples of the Iranian plateau, the Manneans were subjected to an ever increasing Iranian (i.e. Indo-European) penetration. Boehmer’s analysis of several anthroponyms and toponyms needs modification and augmentation. Melikishvili (1949, p. 60) tried to confine the Iranian presence in Mannea to its periphery, pointing out that both Daiukku (cf. Schmitt, 1973) and Bagdatti were active in the periphery of Mannea, but this is imprecise, in view of the fact that the names of two early Mannean rulers, viz. Udaki and Azā, are explicable in Old Iranian terms.

شمشاد امیری خراسانی

شناخت تاریخ و فرهنگ ایران به نمونه ورود به دنیایی است که جز عشق و افتخار و گاهی اندوه چیزی انتظار ما را نمی کشد ، شاید تاریخ ما در حافظه ژن های ما ذخیره شده است تا بتوانیم با آن آگاهی به خود و فرا خود را گسترش دهیم .

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

17 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
علی

باعرض سلام خدمت تمام انسانهای باارزش واقعی انسانیت ازهرنقطه ی دنیا باهرقومیتی.
دوستان فقط آنچه که دلت می خواهد نگو وننگار.
اگربرای اصالت خودت وقومیتت وانسانیتت واقف هستی نباید فحش بدی وناسزابگی.
تومدرسه بهت آموختن ادب آداب می آورد.
این عصبانیت توهم متاثرازگذشته ات هست پس ادب گذشتگانت اینجوری بوده که توادب وآدابت اینطوری شده.
ایت هورر کاروان کئچر.ماهان خان

آزربایجان هارایی

این اراجیف مزخرفتان که بعد از فروپاشی امپراطوری بزرگ تورک ها به دست روسیه کثیف و با کمک و همدستی رضا پالانی ملعون و یهود صاحب این تاریخ کذایی شدید فقط به درد خودتان میخورد .
همه ملت تورک آزربایجان میدانند که صاحب تمدنی ۷۰۰۰ ساله در این خاک هستند و قوم مجوس و زنازادگان ۶۷۰ سال قبل از میلاد به این خاک وارد شدند .
همه ملت تورک میدانند که هرگز از قوم آریای پارس مجوس نیستند و آذری در این خاک معنا و مفهومی ندارد، حکومت ۸۴ ساله پارسیان مجوس خیلی زود دوباره به دست تورکان صاحبان جغرافیای بزرگ تاریخی زمین از طولانی ترین شرق ها چین و منچوری و ترکستان و روس و اوزبکیستان و قیرقیز و قزاقستان و قفقاز و گرجستان و آزربایجان و آناطولی و ارمنستان و بلغارستان و آلمان و قبرس و یونان و خراسان و مازندران و گیلان و قزوین و زنقان و کردستان و کرمانشاه و لرستان و اردبیل و همدان و آزربایجان های غربی و شرقی همه تورک هستند و کسروی ملعون آرزوی آذری خود را به گور برد …
و قوم مجوس پارس هندوتبار که خود دارای لهجه ۳۳ عربی هستند قبلا به زبان های هندویی و پهلوی و سانسکریتی بودند که بعد از تمدن بزرگ سومری تورکان و ایلامی زبان خود را از دست داده و زبان ایلامی را یاد گرفتند و بعد از حمله اعراب با تمدن مسلمان بر لجنزار ایران صاحب لهجه ی عربی شدند …. و توانستند چند تا شاعر گل و بلبلی را صاحب شوند!
به امید آزادی و اسقلال آزربایجان بزرگ جدای از مجوسیان هندو

با اینکه میدانم پیام های بیش از پنجاه میلیون تورک ایران پخش نخواهد شد ولی پیامم را مینویسم تا بدانید تورک ها هرگز مجوس پارس نخواهند شد!

ماهان

درکت میکنم پانترک **************************…. اما پاسخ یاوه سرایی های کامنتی که گذاشتی..اولا بی غیرت نام “اذربایجان درست بنویس” نام اذربایجان ..اذر به پارسی : سرزمین اتش….. در صدها نقشه و تمام تاریخ نام اذر بایجان به معنای اتش سرزمین اتشکده های اذرگشنسب مقدس امپراتوری ایران سرزمین زرتشت و….. پس بیناموس نام سرزمینت جعل نکن!….. درباره فروپاشی جماهیر شوروی کی جعل کرده؟؟؟ ایران که همیشه ایران بود دریوزه… اون حکومت علیف اسمش چی بود؟ اران بود یا نه؟؟؟؟ اقوام لزجی و تالشی و تات و …تحت ستم علیف در کشوری جعلی بنام جمهوری اذربایجان!!!!!! ….. سوما بی رگ و ریشه مزخرفات مشتی مزدور صدام و ذهتابی ها و جاعلان پانترک تحویا من نده ۷۰۰۰ سال تاریخ تووورک؟؟؟؟ به ذهتابی پانترک نوکر صدام حسین میگن پس چرا هیچ کتیبه ای هیچ مدرکی از زبان ترکی یا ترک! ر اذربایجان نیست؟؟؟ جواب میده: ساسانیان همه مدارک تورک نابود کردن :))) اذربایجان سرزمین اتورپاتن بود بیشرف.. سرزمین مادهای اریایی .. سرزمین بابک خرمدین پهلوی زبان….. در “سفینه تبریز” که فکر نکنم حتی بعنوان اذری نام بزرگترین مجموعه خطی اذربایجان به گوشت خورده باشه.. برو سفینه تبریز نگاه کن به یونسکو پیشنهاد شده برای ثبت…برو زبان پهلوی اذری ببین….. سفینه تبریز .. و تمام تاریخ اسلام و حتی عثمانی! و همه دنیا نوشتن : اذریها پهلوی سخن میگویند…. المسالک و الممالک و الفهرست ..نزههالقلوب و .. حتی ” سیاحتامه اولیا چلبی ” جهانگرد عثمانی نوشته : مردم تبریز و مراغه را یدم که به”پهلوی اری سخن میگفتند” یعنی تا۵۰۰ سال پیش هم زبان ترکی واژگان ترکی وار زبان اذری نشده بود و اهسته اهسته وارد زبان اذری شد….. نظامی گنجوی و خاقانی و مغربی و..همه از هجوم و جنایت قبایل ترک شعرها سرودن…. “ترک یعنی نژاد زرد چشم بادامی اویغور “ازبک” و ترکمن و اغوز و…. دانشگاه پورتموث ر ازمایش ژنتیک اقوام منطقه نشان داد اذریها مردم اذربایجان هیچ شباهت DNA به قبایل ترک و نژاد ترک و ترکمن و مغول ها و اویغور و…ندارن…ازمایش دانشگاه پورتموث امده مردم اذربایجان کاملا همریشه اقوام ایرانی “اریایی هستند و تشابه ژنتیک انها با مردمان مرکز ایران کاملا نشان از ریشه انهادر قلب تاریخ دارد با ریشه ۱۰ هزار و پانصد سال قبایل اریایی….. زبان و واژگان ترکی توسط استیلای قبایل چشم بادامی ترک وارد زبان اذری شد … خجالت نمیکشی تمام تاریخ جعل میکنی؟؟؟؟ بی رگ و ریشه گمشو موزه استانبول سیاحتنامه چلبی بخون اونم کار رضا شاه؟؟؟ چرا اجدادت انکار میکنی؟؟؟؟ اذرابادگان خاک ایران نه ارث پدری علیف زن فروش و اردوغان نجس …پس ببند و کم یاوه سرایی کن…. “نوروز باستانی هم پیشاپیش شادباش میگم! 🙂 کناتر هفت سین نشستی بفهم ایینهای ایران باستان تا کجا امده….. در ضمن بیچاره ملی گرایی ایرانی نه به هیچ قوم و شخص سیاسی مربوط نیست…. من هم گیلانی هستم و مادرم اهل اذربایجان …فارس کیه بدبخت؟؟؟ تمام پیجهای میهن پرستایرانی بچه های اذری و لر بختیاری و گیلانی و مازنی و سراسر ایران هستش

زیبا

با سلام ادب ، با جوابی که برادرمون ترک آذربایجان به شکل پان ترک داده ، شماهم پان فارس جواب دادین، اسناد بی اعتباری را برای گفته های خود اوردید و حتی جعل هم بوده شما با دیکتاتوری تمام با حذف منایع آذربایجانی تنها منابع به نفع خود استفاده کردین کاش شما هم نمیترسیدی و از منابع مختلف استفاده میکردین و نمیشود که ۴۰ ملیون دروغ بگن تنها شما پان فارسها درست، بجای فحاشی حرف برادر عزیز را با منابع و رفرنز به اثبات برسان با تشکر، ،

محمود

بانوی گرامی مغلطه بهترین راه فرار برای افراد مذهبی و بی هویت است و امثال شما از مغلطه خوب استفاده میکنید…منظور شما از منابع کجاست…؟؟؟ فقط سند بیار عزیز سند سند سند…سند دانشگاهی…سند تاریخی و کتیبه…کی گفته چهل میلیون میگن ما به لحاظ نژادی ترک هستیم..منکه به لحاظ فامیلی از زنجان هستم کی گفتم ترکم…یا الان میگی تو از ما نیستی… تاریخ آذربایجان کاملا کاملا مشخص است..آتاترک گفت ما اگر تاریخ نداریم درست میکنیم..ولی تاریخ درست کردنی نیست…الان اسراییل با ترکیه و آذربایجان جعلی هست یا نه..؟؟ که این دوستمان میگه ما با یهود هستیم

ماهان

تمام سواد شما پانترکهای که حتی از شهرتون بیرون نیومدین “کانالهای تلگرامی مزدور بیگانه و پانترک که اتفاقا به پدر و مادر و شما و مردم اذربایجان هم با اکانت های جعلی توهین میکنند و گندشون در اومده دیگه! که با توهین به مردم اذربایجان بذر نفرت بپاشن….

ماهان

بعدش همینجا میگم “شرف نداری اگه همینجا حساب نکنی “اذریهای ایران و ترک و اذری زبانهای سراسر ایران کجا۵۰ میلیون نفرن :))))) بدبخت! اذربایجان شرقی ۳ میلیون هفتصد نفر.. اذربایجان غربی ۳ میلیون و هشتاد هزار نفر…..که “پر از اقوام کرد و ارمنی و …..” قوم قشقایی ۱۷۶۹۰۰۰ نفر … قوم ترکمن ۱۳۲۸۵۸۵ نفر … ببین از استارا جمعیت “۴۸۰۰۰ نفر که همه اذری نیستن تازه…زنجان ۱۰۱۵۲۴ نفر…. تا بقیه شهرها از تهران “اصلا نصف جمعیت تهران حساب کن!” تا البرز و هشتپر و قزوین و…….. از هر شهری دوست داری اینجا بنویس تا ببینیم از کجاتون این امار در میارین؟؟ “شرف نداری اگه ننویسی” … طبق امار انشگاه کلمبیا و اژانس اطلاعات مرکزی امریکا با احتساب کوچکترین شهرها حتی امار ترکزبانها تا سه سال پیش رو ” ۱۴ میلیون نفر یعنی “۱۸ درصد جمعیت ایرانزمین” اعلام کرده”نه اصلا ۲۰ میلیون! بگیریم…..دیگه این ۴۰ و ۵۰ از کجاتون در میارین اخه بدبخت جمعیت ایران که خودش هفتاد و پنج میلیون نفر بعد پنجاه میلیون شما هستید؟؟؟ 🙂 بعدش کی گفته همه این عزیزان اذری مث شما “پان مغولها بی غیرت و ناموس فروش هستند؟؟؟ من خودم مادرم اذری دوستانم اذری ایرانپرست هستند..پانترکهای کفتار یه مشت چند هزار قلاده به گردن کثیف هستن که علف های هرز ایران هستند ………. امیدوارم هموطن های اذری مابخونن این پاسخ ها رو و “شما بیسوادهای که مزدور بیگانه شدیدبشناسن” ادمهای عقدهای که معمولا از عقده های زندگیبشون “پانترک بیگانه میشن و وطن “ناموس” به بیگانه میفروشن….. قضاوت با ملت ایران

ماهان

اخرین جمله هم از بانو زیبا نادری میهن پرست اذری …نواده ستارخان : اینها از ما نبوده و نیستند اگر پر “ستارخان” زنده بود میدانست با اینها چه کند … ادم اینقدر باید شعور داشته باشن نام افرادی در تاریخ را ببرن و الگوی خود قرار بدنکه “خصوصیات انها را داشته باشن” مثل خودشون “خائن به میهن ” باشن…نه از ستارخانیک سردار ملی که عاشق ایران و فرهنگ و تاریخ ایران و پرچم ملی ایران بود ….ما در تاریخ کم نداشتیم ادمهای خائن! و سر سپرده به بیگانه… .. اذربایجان همچون باغ بزرگ که “پانترکها علف های هرز ان هستند…. فهمیدی بی وطن؟؟؟ فرق است بین ستارخانها و بابک ها و باقرخان ها و …… با پیشه وری ها و زهتابی ها و خائنین به وطن قلاده به گردن بیگانه ….. ما برای ایران هر تجزیه طلبی و صاحبانشون هم نابود میکنیم..حتی اگر پدر و برادر ما باشن و پرچم کثیف بیگانه بلند کنن که جنایتها کردن با اون پرچم کثیف در اذربایجان و ایران

ماهان

معذرت میخوام مزخرفات سخیف این فرد به سرزمین ما و ارزشهای ملی وطنم باعث عصبانیت شد و نباید توهین میکردم… کامنت ثبت نکنید سپاس

علیرضا یساولی

فامیلی من یساولی هستش .یساول یه منطقه از آذربایجانه .افتخار میکنم به آذربایجان

لیلا

با درود فراوان……..از دونستن تاریخچه اذربایجان خیلی خوشحال شدم و ایینکه واژه ترک در ایران بی معنی هستش…..من اصالتا برای شهر یزد هستم.خواهشا در مورد یزد و خطه های اصیل پارسی دیگر مانند کرمان واستان فارس و سیستان و … هم مطلب بگذارید.بی شک مفاخر پارسی کم نخواهند بود…..باتشکر فراوان

زیبا

تاریخچه هفت هزار ساله زبان ترکی در آزربایجان

گاها افردای را میبینم که ادعا دارند آزربایجان ابتدا فارسی زبان( یا آذری زبان) بوده و بعد از حمله مغولها و دیگر حکام مثل سلجوقیان غزنویان و صفویان و… به مرور زبانشان تورکی شده

برای همین تصمیم گرفتم مطلابی را در اثبات کذب بودن این ادعاها بنویسم

زبان آذری که ابدا احمد کسروی بود ۷۰ سال پیش پا به عرسه وجود گذاشت و در دروس اجباری مدارس گنجانده شد آغاز این تحریفات بود که به شدت هم از طرف رژیم منفور پهلوی حمایت میشد

طبق این نظریهكه ايشان (کسروی) نيم زبانهاي تاتي و تالشي موجود در بعضي از روستاهاي منطقه مرند را كه متكلمين آن حتي به چند هزار نفر هم نمي‌رسد را به عنوان زبان آذري تلقي كرده كه گويا زبان باستاني آذربايجان نيز بوده.البته اين ادعاها به هيچ گونه پايگاه علمي وابسته نيست، چرا كه كسي از گرامر، قواعد، دستورزبان،‌صرف و نحو زباني جعلي بنام آذري اطلاعي ندارد و قواعد آنرا تدوين نكرده از تاريخ رونق و ادامة حيات آن و كاربرد و قلمرو نفوذ ادعائي آن، فولكلور، داستان، افسانه و آثار برگزيدة نظم و نثر يا … اثري ملموس ارائه نشده، از نقش زبان ادعائي (آذري) در ادبيات فارسي و زبان تركي و زبانهاي ديگر، ماقبل و مابعد آن چيزي در بين نيست و اگر واقعاً هست در كجا تدريس مي‌شود؟ كسي تا حال آنرا ياد نگرفته و كسي ياد نداده . البته هیچ یک از زبان شناسان معروف دنیا نظریه ی موهون کسروی را تایید نکرد.

همچنین طرفداران این نظریه که گاه سلجوقيان، گاه غزنويان، گاه مغولها و گاه صفويان را موجب تُرك شدن تركهاي آذربايجان مي‌دانند. اما كسي كه كمترين اطلاعي از تاريخ داشته باشد، به خوبي مي‌داندكه مغولها از چين تا غرب آفريقا و از سيبري تا اقيانوس هند را تحت حكومت داشتند و خانهاي مغول بر تمام آسياي ميانه و هندوستان و ايران حكمراني مي‌كردند پس چرا مردم ساير مناطق غير ترك زبان را ترك نكرده‌اند؟ ثانيا زبان مغولي زباني متاوت از تركي است و اگر قرار بود انها زباني را تحميل كنند زبان مغولي بود نه تركي.

سلجوقيان، غزنويان، اتابكان، صفويان كه همگي ترك بودند در ساير نقاط ايران بيش از آذربايجان حكومت كرده‌اند و پايتخت ديرپاي صفويان و سلجوقيان، اصفهان بوده و شهرهاي تبريز و اردبيل كمتر به عنوان پايتخت حكومتهاي فوق بوده اما چرا در اين بين فقط مردم آذربايجان ترك شده ولي مثلاً مردم اصفهان ترك نشده‌اند و چگونه بعد از هفتاد سال تبليغات با استفاده از بيت‌المال و وسايل ارتباطي پيشرفته و آموزش اجباري فارسي، تركهاي آذربايجان فارس نشده‌اند، اما در زمان فلان شاه، باعدم وجود حتي يك صدم از اين امكانات مردم غير ترك يكباره ترك شده‌اند؟ و چرا اينگونه افراد در بررسي زبان مردم آذربايجان از زبان حداقل بيست و پنج ميليون آذربايجاني تُرك، چشم پوشي نموده و به گويش چند هزار نفر به لهجه‌هاي تاتي و هرزني پناه مي‌برند!

حال به منظور بررسي زبان آذربايجان در طول تاريخ، در ابتدا به بررسي تاريخ اقوام و حكومتهايي كه در آذربايجان بوده‌اند مي‌پردازيم. در مورد ملتهايي كه قبلاً در آذربايجان زيسته‌اند مي‌توان به سومئرها، ايلاميها، هوري‌ها، آراتتاها، كاسسي‌ها، قوتتي‌ها، لولوبي‌ها، اورارتوها، ايشغوزها (ايسكيت‌ها)، مانناها، گيلزان‌ها، كاسپي‌ها و … اشاره كرد كه زبان تمامي آنها التصاقي و جزو خانوادة زبانهاي تركي بوده.۴ از اين ميان سومئريها، ايلاميها و هوري‌ها اقوامي بودند كه اولين تمدنها و مدنيّتها را روي زمين بنا نهادند.

با توجه به كتب ارزشمندي چون كتابهاي پي‌يئرآميه، دكتر ضياء صدر، پروفسور دكتر زهتابي و … مي‌توان به صراحت گفت كه آذربايجان از حدود هفت هزار سال قبل جايگاه تمدنهاي نامبرده مي‌باشد.در اين مورد نيز چندي پيش يك هيأت باستانشناسي آمريكايي – ايراني در تپة حسنلو به كشفهاي ارزشمندي دست يافتند. رهبر اين هيأت (رائبرت دالسون) بعد از تحقيقات فراوان، تاريخ اين منطقه را به ده دوره تقسيم كرد كه اولين دوره حدود ۶۰۰۰ سال قبل از ميلاد و چهارمين دوره مربوط به ۱۳۰۰ سال قبل از ميلاد تا ۸۰۰ سال قبل از ميلاد مي‌باشد. كه اولين دوره مربوط به هوريها و آخرين دوره مربوط به مانناها مي‌باشد.۵

۱ – جايگاه اصلي هوريها در هزاره ۳ و ۴ (۶۰۰ سال قبل) در آذربايجان و مناطقي از قسمتهاي شمالي زاگرس و كوههاي توروس بود.۶ همچنين از ربع سوم هزارة قبل از ميلاد (۲۴۰۰ سال قبل از ميلاد) سند نوشته‌اي بدست آمده كه با الفباي اككد و به زبان التصاقي هوري بوده كه اين سند متعلق به يكي از پادشاهان هوري بنام تيشاري مي‌باشد و نيز نام يكي ديگر از پادشاهان هوريها به نام ساشانار كه در ۱۴۵۰ سال قبل از ميلاد حكومت مي‌كرده نيز معلوم است.۷

۲ – كاسسي‌ها: درست است كه كاسسي‌ها در آذربايجان نبودند ولي در همسايگي آنها مي‌زيستند. و تقريباً ۳۰۰۰ سال قبل از ميلاد مابين ايلام و مناطقي از آذربايجان ساكن بودند۸ و به دليل همزباني و ارتباط سياسي، فرهنگي، اجتماعي تاثير زيادي در تاريخ آذربايجان داشته‌اند.

۳ – قوتتي‌ها در ۲۸۰۰ سال قبل از ميلاد و لولوبي‌ها ۲۵۰۰ سال قبل از ميلاد در شرق و جنوب درياچه اروميه و قزوين و همدان ساكن بوده و حكومت كرده‌اند.۹

۴ – اورارتوها ۱۰۰۰ سال قبل از ميلاد در آناتولي و پيرامون درياچه وان و كوههاي زاگرس و اطراف درياچه اروميه و شهرهاي ماكو و نخجوان امروزي صاحب تمدن بوده‌اند.۱۰

۵ – در اوايل عصر ۱۹ قبل از ميلاد، قبايل مانناها با به هم پيوستن، دولت بزرگي در آذربايجان به وجود آورده و حكومت كرده‌اند.۱۱

۶ – مادها كه اولادهاي قوتتي‌ها و لولوبي‌ها بودند ۶۷۰ سال قبل از ميلاد با اعتلاف با مانناها حكومتي قدرتمند به وجود آوردند كه همدان، اراك، ساوه، زرند، سونقور، كاشان، قم ، قزوين ، زنجان و … تحت حاكميت آنها بوده.۱۲

واما در مورد زبان، همچنين ارتباط زباني مادها و سومئرها دياكونوف در فصل ۴۲ كتاب خود مي‌نويسد كه در ليست نامهاي شاهان ماد يعني قوتتي‌ها، به نامهايي بر مي‌خوريم كه در ليست نام شاهان سومئر مي‌باشد.

از ديگر همسايگان مادها كه همزمان با آنها بوده و زبان هردوي آنها از يك خانواده مي‌باشد مي‌توان به ايشغوزها اشاره كرد كه در قرنهاي ۷ و ۸ قبل از ميلاد در قسمتهايي از آذربايجان زندگي كرده‌اند.

برخلاف آنچه كه امروز شايع شده مادها نوة يك قبيلة منفرد بودند كه به اصطلاح از ساير آريائيها جدا شده و در آذربايجان ساكن شده‌اند و نه به رغم عقيدة شايع، داير بر اينكه منابع مربوط به تاريخ ماد فوق العاده ناچيز است، منابع آشوري از قرن هفتم تا قرن نهم قبل از ميلاد نه تنها براي احياي تاريخ باستان آذربايجان كافي است بلكه جزئيات مهمي را نيز روشن مي‌سازد. با تغيير و تحولات در اوضاع سياسي آنروزگار در آذربايجان، هفت قبيله آذربايجان باستان كه قبلاً جزو اتحاديه ماننا و اورارتووساكايي بودند اتحاديه‌اي تشكيل دادند كه بعدها يونانيان باستان آنها را ميديا آنچه ما، ماد مي‌ناميم ناميدند، اين قبايل را هرودوت تاريخ نگار يوناني چنين نام مي‌برد:

۲ – پارتلاكئنوي Parelakenoi

۱ – بوآساي Bousai

۴ – مغ Magai

۳ – آستروخات Stroukhotes

۶ – آري زانتوي Ariazantoi

۵ – بوديو Boudioi

۷ – ماد Mid

و نيز مطالعه نامهاي شهرها و ولايات ماد نشان مي‌دهد كه آنان آريايي نيستند.

بعد از آشنايي با تعدادي از اقوام و حكومتهاي آذربايجان، اينك به بررسي نوع زبان آنها مي‌پردازيم.

طبق تقسيم بندي متخصصان زبان‌شناس، كل زبانهاي موجود در دنيا به سه شاخه تقسيم بندي مي‌شود:۱۳

۱ – زبانهاي التصاقي كه تمام زبانهاي مربوطه به خانواده زبان تركي در اين شاخه قرار دارند.

۲ – زبانهاي تحليلي كه از مهمترين زبان اين شاخه مي‌توان به زبان عربي اشاره كرد (با توجه به اين كه فارسي نيز سي و سومين لهجه زبان عربي مي‌باشد بنابراين فارسي نيز در اين شاخه قرار دارد.)۱۴

۳ – زبانهاي هجايي كه از شاخص‌ترين زبانهاي اين شاخه نيز مي‌توان به زبان چيني اشاره كرد.

حال با توجه به اين تقسيم‌بندي و با توجه به اسناد تاريخي و علمي به بررسي نوع زبان اقوام ساكن در آذربايجان مي‌پردازيم.

طبق تحقيقات هومئل زبانهاي ايلام وسومئر از يك پايه و جزو زبانهاي اورال- آلتايي (التصاقي) مي‌باشد. ۱۵زبانهاي هوري و لولوبي نيز نه، تحليلي و نه هجايي بوده، بلكه آنهانيز جزو زبانهاي التصاقي مي‌باشند.۱۶

همچنين طبق نظريه ماراك دئميكين (آكادئميكين) زبان كاسسي‌ها، ايلامي‌ها، قوتتي‌ها، مادها و مانناها نيز التصاقي بود.۱۷

زبانهاي قوتتي‌ها، لولوبي‌ها همانند بوده و با زبانهاي اورارتوها و هوري‌ها خويشاوند مي‌باشند.۱۸

همچنين اپرت باستان شناس فرانسوي نيز بر تركي (التصاقي) آلتايي بودن زبان مادها اشاره مي‌كند. در جايي ديگر دياكونوف مي‌نويسد زبان اشكانيان نيز همانند زبان مادها و از خانوادة زبانهاي التصاقي بوده۱۹ كه در صورت مقايسه تحقيقات اپرت و دياكونوف مي‌توان به ترك بودن اشكانيان نيز پي برد. بدين ترتيب است كه از ۷۰۰۰ سال تا ۲۵۰۰ سال قبل يعني مدت ۴۵۰۰ سال به طور مطلق در منطقه جغرافيايي آذربايجان تنها و تنها اقوام التصاقي زبان (ترك) زندگي و حكومت كرده‌اند . همچنين اگر تاريخ بعد از ۲۵۰۰ سال قبل از ميلاد را بررسي كنيم باز آذربايجان در بيشتر مقاطع تاريخي مستقل از حكومت‌هاي ديگر منطقه بوده، به طوريكه در زمان هخامنشيان آذربايجان در مقابل آرياييها سرفرود نياورده و تا سرنگوني اين حكومت، تمام فرهنگها و آداب و سنن و زبان خود را حفظ كرده همچنين در تاييد گفتة بالا مي‌توان به كشته شدن كورش، شاه هخامنشيان توسط ملكه آذربايجان (تومروس) اشاره كرد.۲۰

در زمان سلوكيان نيز كل آذربايجان مستقل از حكومت سلوكيان بوده و اسكندر نتوانست آذربايجان را به تصرف درآورد.۲۱و در اين مورد استرابو جغرافيدان يوناني مي‌نويسد: در زمان حمله اسكندر، سرداري بنام آتوروپات آذربايجان را از چنگ اندازي اسكــندر محفوظ نگهداشت.۲۲

در زمان ساسانيان نيز آذربايجان مستقل بوده و حتي بعد از شاپور دوم، ساسانيان با هيتي‌ها (هياطله) پيمان اتحاد بستند تا در شمالغرب با روم بجنگد.۲۳ بعد از اسلام نيز تركان اغوز كه شمشير اسلام ناميده مي‌شده‌اند، در آذربايجان حكومت قدرتمندي بنا كرده و با ملازگرد مبارزه كرده و توسط آلپ ارسلان ضربه سنگيني به آنها واردآوردند. بعد از اغوزها نيز حكومتهايي كه در آذربايجان و گاهي در مناطقي از ايران حكومت مي‌كرده‌اند. از جمله غزنويان، سلجوقيان، خوارزمشاهيان،اتابكيان، تاتارها، آق‌قويونلوها، قره‌قويونلوها، صفويان، افشاريان و قاجارها تماماً ترك زبان (التصاقي) مي‌باشند.

در مورد تركي بودن زبان مردم آذربايجان اسناد و مدارك بسيار زيادي موجود است، مثلاً: ديونيوس پريگت جغرافي‌نگار و شاعر يوناني صدة چهار ميلادي ترك زبانان را ساكن اصلي اين منطقه مي‌داند و نيز محمد عوفي در ذكر خلافت عمربن عبدالعزيز كه از سال ۹۹ تا ۱۰۱ هجري ادامه داشت، از قيام بيست هزار ترك آذربايجاني سخن مي‌گويد.

همچنين اخبار موثّق عبيدبن‌شريعه جرهومي كه شخص معمّر و محترم در دربار اموي بوده در حضور معاويه سخن مي‌گويد: (آذربايجان از سرزمين تركان است) و اين خبر را طبري و به نقل از او بلعمي و حمزة اصفهاني و ابن اثير در كتابهاي تاريخ بلعمي، تاريخ طبري، تاريخ پيامبران و الكامل گزارش كرده‌اند كه از متون معتبر اسلامي به شمار مي‌روند.

از ديگر محققاني كه آذربايجان را به عنوان سرزمين تركها نام مي‌برند مي‌توان : ژ . اوپر، قرتيز هومئل، ا . م . محمد اوف، ت . حاجي يف، گ . ا . مليكشويلي، ع . دميرچي‌زاده، تيمور پير هاشمي، يامپولسكي، ي . ك . يوسف‌اف، يومينوس ، وروشل گوگازيان. زكي وليد دوغان، پروفسور دكتر محمد تقي زهتابي و دهها محقق و دانشمند را نام برد.

در اين ميان بهتر است به نظر يامپولسكي نيز اشاره كرد كه مي‌گويد: تركها در اطراف درياچه اروميه زندگي مي‌كنند و آشوريها آنها را توروك türük (يامون توروك به معني تركهاي نيرومند) نام برده‌اند و در سنگ نوشته‌هاي اورارتوئي هم سخن از قومي بنام توريخي رفته كه در آذربايجان مي‌زيستند. (اوايل هزارة قبل از ميلاد) و مي‌گويد توروكها يا توريخي‌ها همان تركها هستند.

منابع

۱ – نقدي بر كتاب زبان آذري نوشته دكتر جواد هيئت

۲ – نقدي بر كتاب زبان آذري نوشته دكتر جواد هيئت

۳ – سلماس در مسير تاريخ ده هزار ساله – توحيد ملك زاده.

۴ – تاريخ ديرين تركان ايران – پروفسور دكتر زهتابي و تاريخ ايلام – پي يئر آميه (ترجمه شيرين بياني) صفحات ۳ ، ۵۰ ، ۵۱ ،۶۰، ۶۶ .

۵ – آذربايجان در سير تاريخ – صفحه ۲۶۲ – تاريخ ديرين تركان ايران – پرفسور زهتابي .

۶ – تاريخ ديرين تركان ايران – پروفسور دكتر زهتابي صفحه ۹۴ .

۷ – تاريخ ديرين تركان ايران – پروفسور دكتر زهتابي صفحه۹۵ .

۸ – تاريخ ماد- دياكونوف صفحه ۱۰۰ .

۹ – تاريخ ماد – دياكونوف صفحه ۲۱۰ .

۱۰ – تاريخ ديرين تركان ايران- پروفسور دكتر زهتابي.

۱۱ – تاريخ آذربايجان – آ.ن قلي اوف صفحه ۱۷ .

۱۲ – تاريخ ديرين تركان ايران- پروفسور دكتر زهتابي صفحه۲۶۴ .

۱۳ – زبان تركي و لهجه‌هاي آن – دكتر جواد هيئت صفحه ۲۵ .

۱۴ – تحقيقات سازمان يونسكو در مورد زبانهاي دنيا – هفته نامه اميد زنجان چهارشنبه ۲۰ خرداد ۷۸ شماره ۲۸۶ صفحه ۳ .

۱۵ – سيري در تاريخ زبان و لهجه‌هاي تركي دكتر جواد هيئت صفحه ۲۱ .

۱۶ – تاريخ ماد – دياكونوف صفحه ۱۰۱ .

۱۷ – تاريخ ديرين تركان ايران – پروفسور دكتر زهتابي صفحه۲۵۴ .

۱۸ – تاريخ ماد – دياكونوف صفحه ۹۹ – و تاريخ ديرين تركان ايران صفحه ۹۵ .

۱۹ – اشكانيان – دياكونوف، ترجمه كشاورز صفحه ۱۱۶ .

۲۰ – ايران باستان – پيرنيا جلد يك صفحه ۴۵۲ – ۴۴۹ و تاريخ ديرين تركان ايران – صفحه ۶۳۷ .

۲۱ – اشكانيان – دياكونوف صفحه ۸ .

۲۲ – تاريخ اروميه – احمد كاويانپور ص ۵۵ – ۵۴ .

۲۳ – تاريخ اجتماعي ايران – مرتضي راوندي صفحه ۶۱۶ – ۶۱۱ .

۲۴ – غياث اللغات- صفحه ۶۳۳ .

۲۵ – مروج الذهب- جلد اول صفحه ۲۳۱ .

۲۶ – تاريخ گزيده حمد ا… مستوفي به اهتمام دكتر عبدالحسين نوابي – موسسه انتشارات امير كبير، تهران ۱۳۶۶ صفحه ۳۰ .

۲۷ – روزنامه جام جم – صفحه ۷ – پنج‌شنبه ۲ خرداد ۱۳۸۱ / سال سوم / شماره ۵۸۶ .

۲۸ – نشريه بهار – شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۷۹.

محمود

دوست عزیز مغلطه و کپی برداری از متون دیگران و باز مغلطه هنوز مطلبی را نتوانستید مستند ثابت کنید…مغولها که در همه کشورهای زیر امپراطوری خود که اقوام خود را نیاوردند اینجا در آذربایجان بود که اقوام مغول هم هجوم آوردند هم سکنا گزیدند…هنوز نامه های بابک خرمدین موجود است برادر…پروفسور زهتابی از طرف هیچ مرجع دانشگاهی مخصوصا دانشگاه اوپسالا تایید نشده و همینطور دیگران که گفتید…در آخر اگر قرار بود هر کس که به زبانی صحبت میکند روستای خود را کشور اعلام کند الان دنیا هزارتا کشور بود…یا کردهای ترکیه و سوریه که مستند از ترکها قدیمی تر هستند بیشتر حق کشور داری دارند…به لحاظ خاکی خاک مال آنهاست پس نه ما حق داریم نه شما..باید رفت بیرون..؟؟؟ دانشمند کسی است که مطالب مهم و پیچیده علمی را در یک بیان ساده که عامه مردم بفهمند بیان کند …شما از روی کتابهای آقای زهتابی و دیگران کپی کردید از خودتان چی دارید…در آخر منظور از آن روستاهایی که به زبان تاتی و تالشی صحبت میکنند این بود که زبان رسمی و قدیمی آذربایجان آن است که آنها میگویند… موفق باشید

علی

سلام، چرا باید تاریخ رو به صورت نژاد پرستانه فاشیستی پیگیر شد حقیقتا تاریخ نا مبهم است راست یا دروغ فقط از آثار به دست آمده می‌توان گفت نظر داد زبان گفتاری نوشتاری هر منطقه گویا است هیچ وقت به تاریخ به رنگ پوست به زبانم نمیبینم من عاشق تاریخ باستان هستم قبل از عاشق انسان هر کس دنبال حقیقتی من هم دنبال حقیقت نه به کسی میبالم نه به کسی که به‌خود می‌بالد ارزش قائل میشوم از شما خانم زیبا جهت ارائه منابع کمال تشکر را دارم با احترام تمام

بهزاد

با درود به سرزمینم آذر پادگان گویش ما آذری ها در کتابی بنام سفینه تبریز پیدا شده که یه زبانی بینه پهلوی و اوستایی و پارسی هست که خیلی خیلی زیباست.امیدوارم روزی بازسازیش کنن و دوباره همون زبان زیبامون سخن بگیم.پدرم همیشه از گذشته آذرپادگان میگه و اینکه پدر پدربزرگم تو جنگ با روس ها جانشو برای ایران داد . گفت که ترکها به ما حمله کردن گذشته ها و قبایلی بین ما آذری ها کوچ دادن و مارو مجبور کردن مانند اونا حرف بزنیم وگرنه ترکستان بالای کشور چین هست و به ما ربطی نداشتن.به امید اینکه همه ما ایرانیا تاریخ بخونیمو کشورمونو از شر آخوندها آزاد کنیم

ساسان

سلام البته این مطلب ناقص مانده است و نکته اصلی آن این است که منظور از زبان آذری در آن زمان زبان ترکی نبوده است! بر خلاف آنچه که الان تصور می‌شود! بلکه یکی از زبان های باستانی آریایی است که چیز زیادی از آن به جا نمانده است اما با ضریب بالایی از درستی چیزی میان تاتی و اورامی بوده است. این را بی تعصب عرض کردم هر چند خودم از آن بوم هستم. برای دانستن بیشتر به همان منابع مقاله بالا مراجعه کنید.

دکمه بازگشت به بالا