Darfash Kavian
Darfash Kavian
"Darfesh Kaviano" (Derafsh-e Kavian) È il nome della leggendaria bandiera reale sasanide. Nello Shahnameh di Ferdowsi (A cura di Khaleghi Mutlaq, pp. 66-70, versetto 184 in poi) È stato detto che durante la ribellione contro il tiranno "Zahak", Kaveh Ahangar indossava il suo grembiule di pelle. [In segno di rivolta e protesta] به شکل یک پرچم، بر نیزهای چوبین آویخت. در نتیجهی این شورش، پادشاهی ایران به «فریدون»، شاهزادهای از خاندان کهن سلطنتی منتقل شد و او نیز پیشبند یاد شده را با طلا و زربافه و سنگهای گرانبها و شرابههای سرخ، زرد (یا آبی) و بنفش بیاراست و آن را «درفش کاویان» “= پرچم کی(Vedo)" (questo è cattivo: Kaviها = شاهان) یا “= پرچم کاوه” نام نهاد. هر یک از شاهان آینده نیز گوهرهایی بدان افزودند، آن گونه که درفش، در شب، بسان خورشیدی میدرخشید.
Nelle antiche fonti islamiche, questa storia è stata descritta in dettaglio in vari modi. Sulla base dei dati degli storici del X secolo d.C., Tabari (Volume 1, pp. 2174-5) e Massudi (Moruj al-Dahahab, a cura di Pellat, volume 3, pagina 51)، درفش کاویان از پوست «پلنگ» ساخته شده و ابعاد آن ۸ در ۱۲ ذراع، یعنی حدود ۵ در ۵/۷ متر بود. «خوارزمی» منابعی را ذکر کرده که به موجب آنها، درفش یاد شده، از پوست خرس یا شیر بود (Mofatih al-Uloom, pagina 115; misurare con: Makdisi, L'inizio e la storia, Vol. 3, pagina 142: Pelle di capra o di latte). Nel XIV secolo, "Ibn Khaldun" (Al-Muqaddimah, Parte 3, pp. 9-168) گزارش داده است که این پرچم، «مربعی سحرآمیز داشت که داخل آن با یکصد رشتهی طلایی بافته شده بود»، بدین باور که سپاه حامل پرچمی با چنین مربعی، هرگز در جنگ شکست نمیخورد.
این پرچم گاهی نیز «درفش جمشید»، «درفش فریدون» (شاهنامه، چاپ مسکو، ج۱، ص۲۰۲، بیت ۱۰۰۷؛ ج۶، ص۱۱۳، بیت ۷۰۴)، و «درفش کیای» “= پرچم شاهانه” (Shahnameh, a cura di Khaleghi Mutlaq, volume 1, pagina 147, versetto 939; misurare con: Thaalabi, Ghar al-Sir, pp. 8-30) è stato letto.
برپایهی گزارش شاهنامه، هنگامی که سپاه فراخوانده و آمادهی نبرد میشد، درفش کاویان را پنج موبد از محل نگهداریاش بیرون میآوردند، و آن را در حین لشکرکشی، شاه یا فرمانده سپاه حمل میکرد. از این پرچم بیشتر با صفات «همایون» و «خجسته» یاد شده است (شاهنامه، ج۱، ص ۱۱۸، بیت ۶۵۶؛ ج۵، ص۱۰۲، بیت ۲۹۴). در نبردها، درفش کاویان برای نیروبخشی و روحیهدهی به سربازان به کار برده میشد (شاهنامه، چاپ مسکو، ج۳، ص۴۲، بیت ۶۲۱؛ بسنجید با: ج۳، ص ۱۷۳، بیت ۲۶۵۴؛ ج۴، ص۸-۹۷، بیت ۱۳۴۸ به بعد و ۱۳۸۹، ص۱۴۰، بیت ۳۸۶، ص۱۴۷، بیت ۴۹۸ به بعد؛ ج۵، ص۲۰۷، بیت ۲۰۹۴ و…؛ طبری، ج۱، ص۶۰۹؛ بسنجید با: Procopius, Persian Wars 1.15).
از درفش کاویان در اوستا یا منابع هخامنشی و پارتی مستقیماً یادی نشده است، اما چند تن از دانشمندان معتقد بودهاند که این پرچم در بخش آسیب دیدهی موزاییک اسکندر در پمپی (Pompeii) که موضوع آن چیرگی اسکندر بر داریوش سوم در جنگ ایسوس است، ترسیم شده است. هر چند گزنفون (Anabasis 1.10.12) اشاره کرده است که پرچم هخامنشیان، عقابی طلایی نقش شده بر سپری بود که بر بالای نیزهای حمل میشد. Arthur Christensen (A. Christensen) درفش کاویان را به عنوان پرچم سلطنتی ساسانیان پذیرفت و استدلال کرد که اسطورهی کاوه با توجه به شهرت خاندان «کارن» (Karen) که تبارش را تا «قارن» (Qaren) پسر «کاوه» پیگرفته بود، در دوران ساسانیان تکوین یافته است. استیگ ویکندر (S. Wikander) با این دیدگاه موافق بود اما استدلال کرد که این درفش را نه کویهای (Kavi) گاهان اوستا، بل که هشت کوی یشتهای اوستا و Mairyo (= گروه مردان جنگجوی عصر اوستایی؛ به ایرانی میانه: Merag، در ودا: Marya) ها اختیار کرده بودند. وی همچنین استدلال کرد که درفش کاویان در دوران پارتی (Parti) پرچم ملی ایران شده بود.
در جنگ قادسیه (حدود ۱۶ق/ ۶۳۷ م.) که سپاه ساسانی در مقابل هجوم اعراب شکست خورد، این پرچم به دست «ضرار بن خطاب» افتاد. وی آن را در برابر سی هزار دینار فروخت در حالی که بهای واقعی آن یک میلیون و دویست هزار یا حتا دو میلیون دینار گفته شده است (طبری، ج۱، ص۲۳۳۷؛ ابن اثیر، ج۲، ص۴۸۲). پس از برداشتن گوهرهای درفش کاویان، به فرمان خلیفه عمر، آن را سوزاندند (تاریخی بلعمی، ویراستهی بهار، ص۱۴۸). *
* Dj. Khaleghi-Motlagh, “Derafsh-e Kavian”: Encyclopaedia Iranica, vol. 7, Costa Mesa, Calif., 1996
به همت داریوش کیانی
بسیار عالی ممنون از شما مانی جان
مانا باشید دوست من