Rokhshai, the first assistant of Iranian artificial intelligence Rokhshai, the first assistant of Iranian artificial intelligence
Ancient PersiaGreece

((The true history of Iran-Greece relations and wars)) The sixth section

دان : ((Curse on the evil evil Herodotus the liar ))

Herodotus

In this part of the article, we have also brought the testimonies of the Greeks about the Iranians.

Plato's testimony about Iranians ( Part of the dialogue between Socrates and Alcibiades) :

200px-Plato_Silanion_Musei_Capitolini_MC1377[1]

Socrates tells Alibiade : In Iran, when the first child of the heir to the throne is born, they celebrate all over the country, and when we are born, even our neighbors do not know..
در ایران کودک را دایه مفلوکی بزرگ نمی کند بلکه بهترین خواجه سرایان دربار را بر او می گمارند و باید به همه تدابیر دست یازند تا کودک زیبا شود.

وقتی که پسران به هفت سالگی می رسند اسب سواری و شکار را آغاز می کنند و چون به چهارده سالگی رسیدند ، چهار تن که مربیان شاهی خوانده می شوند عهده دار تربیت آنها می شوند.

اولین آنان ، فرزانه ترینشان است که آیین زرتشت را به او می آموزد.

دومین آنان ، دادگرترین است که راستگویی را در سرتاسر زندگی به او می آموزد.

سومین آنان ، خویشتن دار ترین است که به او می آموزد اسیر هیچ لذتی نشود ، مردی آزاده باشد و به راستی شاه شود.

چهارمین آنان که دلیر تر از همه است از کودک موجودی بی باک و دلیر می سازد و به او می آموزد که ترسیدن یعنی بنده و برده بودن

Socrates : و اما تو ای آلکیبیاد ، پدرت تربیت تو را بر عهده سالخورده ترین بردگان خود ، زوپوروس اهل تراکیه که بعلت پیری هیچ کاری از او ساخته نیست گذاشته است.

گمان نکنید که این ((گفتگوی افلاطونی )) یک نوشته ادبی دانشگاهی است ، بلکه خود تاریخ است.

سه مرد ضربه های خطرناکی بر قدرت هخامنشیان وارد کردند :

تمیستوکل آتنی

پائوزانیاس اسپارتی

– Alexander the Macedonian

نفر سوم کسی است که درباره او گفته اند : ((پس از او دیگر هیچ چیز مانند پیش از او نشد )).

ashnaiibaalexander[1]
اسکندر مقدونی یونان باستان را نابود کرد ، ایران باستان را ویران کرد و فرمان آتش زدن تخت جمشید را داد.

این سه مرد تا دور بودند شکوه شوش و جلال دربار ایران را درک نمی کردند ، ولی چون به آن نزدیک شدند و لذت آن را چشیدند نتوانستند در برابر جاذبه آن مقاومت کنند و جسم و جان خود را تسلیم آن کردند. حقیقت همین است و این هم دلایل آن :

اولی یعنی تمیستوکل ، ده سال بعد از نبرد سالامیس به جرم ایران دوستی و سازش و همدستی با شوش متهم شد . وی را تبعید کردند و هر جا که می رفت تعقیبش می کردند چنانکه با لباس زنانه گریخت و به دربار اردشیر فرزند خشایارشا پناه برد.

پائوزانیاس اسپارتی نیز که به جرم ایران دوستی متهم شده بود نتوانست همانند تمیستوکل به موقع فرار را بر قرار ترجیح دهد و توسط اسپارتیان زنده به گور شد.

Themistocles, who had taken refuge in the court of Achaemenid Ardeshir and had been pardoned and honored by the great king, one day sat at a very colorful table of various meats and spoke to his children. : (( My children, if we had not been poor, we would have remained poor )). That is, if the Athenians had not kicked us out of Greece, we would have lived in Greece with the same misery and poverty.

این ها فضایل ایرانیان باستان است ( که هم اکنون نیز دارای این فضایل هستند ).

آن بخشندگی و بزرگواری و رادمردی را که تاریخ به اردشیر هخامنشی نسبت می دهد کاملا می توان با سرشت روح ایرانی تفسیر کرد که دیروز نیز همانند امروز مهمان نوازی را با ولخرجی و وزیبایی رفتار درهم آمیخته اند.

Artaxerxes_I_of_Persia[1]

عظمت اخلاقی رفتار شاه بزرگ در برابر دشمن سرسخت امپراطوری داریوش بزرگ (یعنی تمیستوکل) مبتنی بر یک انسانیت عمیق و توجه واقعی به درد و بدبختی روح های تحقیر شده بود. والامنشی و عظمت رفتار شاه بزرگ هنگامی بهتر معلوم می شود که آن را با رفتار یونانیان مقایسه کنیم. ((بخش دوم همین نوشتار را بخوانید )).

داستان پائوزانیاس اسپارتی در پلاته که برای چاپلوسی کردن از خشایارشا حتی منتظر شنیدن حکم تبعید خود نشد نمونه دیگری است از جاذبه های تمدن هخامنشی.

Herodotus says when he comes to the end of the description of the Battle of Plataea : ((When Xerxes returned to Iran, he moved his tent to Mardunia( The warlord of Iran) had given up. When Pausanias arrived at the tent with the armor and vessels of cement and gold, beds of beaten gold, cups, bowls and luxurious bedding, and saw it, he ordered the kitchen of Mardoneia to prepare the same food that he had prepared for his general. They were going to show up. When this Spartan man saw the splendor of an Iranian party and its delicious food in front of him, he ordered his servants to prepare food for him in the Greek way.. The difference between these two tables was huge. Then Pausanias laughed and summoned the Greek generals and told them : ((O Greeks, I have gathered you here to show you that the Shah of Iran came with such a colorful table to take away our black ashes. …)) And what Herodotus, the historian of the wars against Iran and the praiser of Greek virtues, does not tell, is the continuation of the story of Pausanias, who died in disgrace and misery..

و اما اسکندر که در ادامه نوشتارها بیشتر از او خواهم گفت.

از زمان پیروزی در ایسوس در سال 333 و تاراج دمشق که در آنجا نوبر لذایذ شرق را چشید تا روز 13 ژوئن سال 323 که جان داد سراسر زندگی او پر است از اعمال و رفتارهایی که نشان می دهند که چگونه پسر فیلیپ مجذوب ایران و مردم ایران شده بود ، چنان که مونتسکییو بعد ها در باره اسکندر گفت : (( او پس از پیروزی بر ایران از همه پیشداوری های قبلی خود دست شست و اخلاق ایرانیان را پذیرفت )).
continues…Goodbye

Rokhshai, the first assistant of Iranian artificial intelligence Rokhshai, the first assistant of Iranian artificial intelligence

Shamshad Amiri Khorasani

Knowing the history and culture of Iran is like entering a world where nothing awaits us except love and honor and sometimes sadness, maybe our history is stored in the memory of our genes so that we can use it to expand self-awareness and self-awareness. .

Related Articles

Subscribe
Notify of
guest

0 Comments
Inline Feedbacks
View all comments
Back to top button