Rokhshai, il primo assistente dell'intelligenza artificiale iraniana Rokhshai, il primo assistente dell'intelligenza artificiale iraniana
dominio sassanide

Sassanidi dall'inizio alla fine – Abilità (Storia del dominio sassanide)

در اواخر عمر سلسله اشکانی ،ادامه کشمکش میان بزرگان کشور ،موجب نارضایتی دو گروه از آنان از دولت اشکانی divennero . گروه اول موبدان بودند که از سیاست آزادی دینی شاهان اشکانی برای Zoroastrismo احساس نگرانی می کردند .

از یک سو آزادی عمل ادیان مسیحی و بودائی تهدیدی علیه دین زرتشت تلقی کی گردید و از سوی دیگر فقدان اتحاد موبدان توان Zoroastriani را کاهش می داد . فقدان اتحاد میان موبدان در اصل ناشی از عدم در پیش گرفتن یک مشی سیاسی و دینی واحد و متمرکز در کشور از طرف دولت اشکانی بود.

 

گروه دوم ، اسواران یعنی هسته اصلی سپاه بودند . اسواران که راه اصلی پیشرفت اقتصادی آنان در فتح سرزمینهای جدید قرار داشت سیاست دفاعی اشکانیان در برابر رومیان و به خصوص شکست هایی را که در اواخر کار متحمل شد ، دلیل بر بی لیاقتی آنان می دانستند فرماندهان اسواران خواهان تاسیس ارتشی واحد به جای ارتش ملوک الطوایفی برای مقابله با رومیان و کسب فتوحات بودند .

خاندان ساسان در پارستاریخچه شکل گیری حکومت ساسانیان

نیروی اصلی مخالفین دولت اشکانی در پارس قرار داشت . ایالت پارس به عنوان خاستگاه دولت قدیم هخامنشی همچنان اهمیت بسیار داشت . به علاوه تعدادی از بزرگان کشور که از خاندانهای قدیمی به شمار می آمدند ، در آنجا زندگی می کردند و دارای زمین ، نیروی سواره نظام یا مشاغل دینی بودند . از جمله خاندانهای قدیمی پارس ، خاندان ساسان بود که نسبت خود را به هخامنشیانمی رساندند .

ساسان بزرگ این خاندان ، درشهر استخر ریاست معبد آناهیتا را بر عهده داشت . شهر استخر در نزدیکی تخت جمشید پایتخت هخامنشیان واقع بود و معبد آن از معابدمهم محسوب می گردید . ساسان به مانند بسیاری از بزرگان پارس از اشکانیان رضایتی نداشت و به طور کلی در زمان تاسیس سلسله اشکانی ، ایالت پارس در برابر آن مقاومت نموده و استقلال داخلی خود را حفظ کرده بود .

چون ساسان با دختر فرمانروای پارس ازدواج کرد علاوه بر مقام دینی صاحب موقعیت سیاسی نیز شد . به خصوص آنکه از این ازدواج پسری به دنیا آمد که به حکومت ( پادشاهی پارس رسید . این پسر بابک نام داشت و در زمان حکومت او اعتبار و نفوذ خاندان ساسان بیش از بیش گردید .

این امر موجب نگرانی اردوان آخرین پادشاه اشکانی گشت زیرا از دشمنی خاندان ساسان با دولت اشکانی مطلع بود و می دانست که اردشیر پسر بابک تا چه اندازه علیه دولت اشکانی فعالیت می کند .به همین جهت از بابک خواست که پس از خود اردشیر را به حکومت پارس منصوب ننماید .

اردشیر در زمان پدر ، فرماندهی اسواران را بر عهده داشت بدین ترتیب در دشمنی و مخالفت با اشکانیان راسخ تر گردید و تلاش نمود به منظور سرنگونی اشکانیان ، بزرگان و موبدان ناراضی را با خود همراه سازد .

اردشیر و تاسیس دولت ساسانی

اردشیر با توسل به نیروی نظامی حکومت پارس را در دست گرفت و بدین ترتیب طغیان خویش را علیه اردوان پادشاه اشکانی را آشکار ساخت . اردوان کوشید تا اورا به وسیله بزرگان متحد خود در هم بکوبد لیکن پیشدستی اردشیر پیروزی بزرگی برای او به دنبال آورد . در نتیجه اردوان خود به مقابله اردشیر شتافت ، اما او نیز شکست خورد و در میدان جنگ کشته شد . با قتل اردوان دولت اشکانی به پایان رسید و دولت ساسانی تاسیس گردید . بدین ترتیب اردشیر از پادشاهی پارس به شاهی ایران رسید و با کمک بزرگان متحد خود بقایای قدرت خانواده های متحد اشکانی را در هم شکست . اردشیر در فتوحات خود در داخل ایران قدرت ملوک الطوایف را از میان برداشت و آن دسته از ملوک الطوایف را که با او همراهی نمودند در دربار دولت مرکزی خود به مقامات عالیه رساندید . در نتیجه همراه با برچیدن نظام ملوک الطوایفی دولت متمرکز و بر اساس وحدت سیاسی به وجود آمد . این تحول مستلزم ایجاد تشکیلات اداری مناسب برای اداره کشور بود . به همین منظور نظام اداری گسترده ای به وجود آمد که مقام عالیه آن بزرگ فرمذار یا وزیر اعظم بود . وزیر اعظم از بزرگان متحد خاندان ساسانی بود و در زیر دست او دیگر مقامات کشوری ، لشکری ،مالی ،قضایی قرار داشتند .

ایجاد وحدت دینی در حکومت ساسانیان

عملیات نظامی اردشیر علیه اشکانیان و تلاشهای سیاسی او برای جلب همراهی بزرگان ، توام با مشارکت موبدان بود . اردشیر نیز مانند جدش ساسان به اصلاح امور دینی علاقه نشان می داد و موبدان در این مورد با او همراه بودند . اردشیر بر این باور بود که علت تفرقه دینی زرتشتیان تعدد حکومتهای ملوک الطوایفی است زیرا هر پادشاهی در هر ایالتی دارای آتشکده ای است که امور دینی آن مستقل از دیگر آتشکده ها می باشد . لذا استقرار مرکزیت سیاسی و حذف شاهان محلی ، راه را برای وحدت و تمرکز در امور دینی هموار خواهد ساخت . بدین جهت مقام موبد موبدان در دولت ساسانی دارای اهمیتی خاص گردید . موبد موبدان ریاست تمامی موبدان و اداره آتشکده ها را بر عهده داشت . بدین ترتیب اردشیر اول که از سال ۲۲۶ تا ۲۴۱ م ، پادشاهی کرد با تاسیس دولت ساسانی چند اقدام مهم انجام داد :

اقدامات مهم اردشیر اول ساسانی

۱- تقسیم مردم به طبقات مختلف و تایین حداقل معیشت و امکانات

۲-ایجاد مرکز سیاسی و از بین بردن ملوک طوایفی دوره اشکانی

۳- احیای سپاه جاویدان مانند هخامنشیان

۴-توجّه ویژه به امنیت عمومی توسّط مامورانی که

از مرکز به نقاط مختلف فرستاده می‌شدند

۵-ایجاد وحدت دینی

۶-تصرف هند تا پنجاب

 

پادشاهی شاپور اول {۲۴۰ تا ۲۷۲ میلادی}

بیشتر ایام پادشاهی اردشیر صرف امور داخلی کشور شد و فقط یکبار فرصت یافت توانایی دولت جدید را در جنگ با رومیان به نمایش گذارد . اما پسر و جانشین او شاپور اول بیشتر وقت خود را صرف فتوحات و کشور گشایی کرد .

شاپور اوّل پسر اردشیر بابکان در آغاز سلطنت با طغیان حران و ارمنستان مواجه شد او به راحتی شورش ارمنستان را خواباند امّا مردم حران چنان مقاومتی از خود نشان دادند که سرکوب آن غیر ممکن می‌نمود. سر انجام باخیانت شاهزادهٔ حران دروازه باز و شاپور همه را از جمله شاهزاده را می‌کشد.

او پس از فتح حران شهر‌های کرمان، خوزستان، عمان، مکران، غرب، خراسان و توران را فتح می کند. نخستین جنگ شـاپـور با رومـیـان {از ۲۴۱ تا ۲۴۴ میلادی} بود.شاپور پس از فتوحات خود متوجّه روم شد و نبردی با آن دولت کرد در نبرد اوّل پس از تصرّف انطاکیه و نصیبین از گردین شکست خورد و نصیبین از دست او رفت. گردین توسّط سردارانش کشته شد و پس از او فیلیپ عرب به پادشاهی رسید.

او مصالحه‌ای با ایران امضا کرد که در آن بین النهرین و ارمنستان به ایران بازگردانده شود. دوّمین جنگ شـاپـور با رومـیـان {از ۲۴۴ تا ۲۷۲ میلادی} شاپور مانند جنگ اوّل خود از فرات گذشت و نواحی اطراف آن را تصرّف کرد و وقتی نیرو‌های رومی به نزدیکی اردوهای ساسانی رسیدند آنان را در چنان تنگنایی قرار داد که «والرین» امپراتور روم و بسیاری از سپاهیانش اسیر شدند او از اسیران جنگی برای ساختن پل و سد شوش استفاده کرد. او پس از شکست رومیان شهر‌های آسیای صغیر، کاپادوکیه را کاملاٌ فتح و از پلمیر شکست خورد. وی به سال ۲۷۲ میلادی درگذشت. شـاپور دوّم {از ۳۱۱ تا ۳۷۹ میلادی} شاپور چشم به جهان نگشوده پادشاه بود و چون ۱۶ ساله شد زمام کشور را به دست گرفت.

برخی از مورّخان به او لقب کبیر را داده‌اند. اگر انوشیروان در این سلسله نبود مسلّماٌ او نقطهٔ اوج قدرت ساسانیان بود. شاپور در ابتدا از قدرت درباریان کاست {که از زمان کودکی او اختیارات بسیاری داشتند} و از مرز‌های عرب نشین دفاع کرد. تصرّف بحرین، در زمان او اتّفاق افتاد. ظاهراً شاپور در طی جنگ با اعراب کتف هایشان را سوراخ می‌کرد از این رو او را «ذوالاکتاف» می خواندند.

با مرگ قسطنطین و تیرداد امپراتوران روم و ارمنستان در سال های ۳۳۷ و ۳۱۴ میلادی شاپور بر سر ارمنستان با روم جنگید. بدین ترتیب ارمنستان دوباره دست ایران افتاد. پس از این کار او اعراب و بت پرستان «آن‌ها از کشور ارمنستان بودند» را تحریک به حمله به روم کرد، آن‌ها موقّتاً شکست خوردند. شاپور به روم حمله و نصیبین را محاصره کرد ولی از عهده شان بر نیامد با این حال سپاه روم را در دشت شکست داده بود و در این زمان با ارمنستان پیمان دوستی بست {۳۴۱میلادی}. شاپور در سال ۳۴۲ میلادی بر بین النهرین حمله برد و در سنجار کنونی با سپاه کنستانتینوس رو در رو شد.

رومیان در این نبرد شکستی فاحش یافته و قتل عام شدند. به او در زمانی که پیروزی بر نصیبین را نزدیک می‌دید خبر رسید که کوشانیان کوچک و هیاطله خیون ها بر مرز‌های شرقی حمله بردند او مدّت ۷ سال با آنان جنگید تا توانست بر آنان پیروز شود {۳۵۰-۳۵۷}

اما شاپور پیش جنگ با کوشانیان کوچک و هیاطله پیمان صلحی با رومیان بست که به شرح زیر است:

شرح صلحنامهٔ ایران (ساسانیان و روم۳۵۶ میلادی )

شاپور اوّل برای او چنین نوشت: شـاپور، شاه شاهان، برادر مهر و ماه و همتای ستارگان به برادر خود کنستانتیوس سلام می‌رساند و خوش وقت است از این که امپراتور در اثر کسب تجربه به راه راست باز گشته‌است. نیاکان من قلمرو خود را تا رود استریمونو حدود مقدونیه گسترش داده بودند. من در جلال و عظمت و فضیلت بر همهٔ نیاکانم برتری داشتم و وظیفهٔ خود می‌دانم که ارمنستان و بین النهرین را که به حیله و تزویر از نیاکانم به در کردند، باز ستانم. این سرزمین‌های کوچک را که تنها موجب نفاق و خونریزی است، به من باز پس دهید؛ و به شما می‌گویم که اگر سفیر من بدون پاسخ مثبت باز گردد، پس از انقضای زمستان با تمام نیروی خویش به جنگ شما خواهم آمد.

امپراتور روم «کنستانتیوس گشایندهٔ دریاها و خشکی‌ها و خداوند فر و شکوه جاودانی» در پاسخ به «برادرش شاپور» می‌نویسد: «اگر رومیان گاهی دفاع را بر حمله رجحان می‌نهند از بیم و ترس نیست، بلکه از راه مداراست. گر چه رومیان گاهی پیروز نشده‌اند، ولی هرگز نتیجهٔ قطعی جنگ به زیان آنان نبوده‌است.»

امپراتور روم با این پاسخ سبکسرانه نتوانست از وقوع جنگ جلوگیری کند و شاپور دوّم تمام سرزمین های ذکر شده در نامه را تسخیر کرد و روم را به سختی شکست داد و پادشاه روم سزای پاسخ بیخردانهٔ خود را یافت. در ادامهٔ شاپور بر ارمنستان تاخت و سرزمین‌های بسیاری تصرّف کرد. امّا سرانجام شکست خورد. او قانونی وضع کرد که دیگر مسیحیت در ایران ممنوع باشد. اگر بعضی خشم‌هایش را نادیده بگیریم او پادشاهی قدرتمند و با اراده بوده‌است. وی در سال ۳۷۹ میلادی در گذشت.

پادشاهی اردشیر دوم ساسانی۳۷۹ تا ۳۸۲ میلادی

پس از در گذشت شاپور اوّل برادر زن او به پادشاهی رسید. وی فردی ضعیف النفس، بی اراده و در عین حال بسیار رعیّت پرور، خوش دل، و پاک نیّت بود. بر روی سکّه‌های به جا مانده از او کلمهٔ نیکوکار (گرب کرتار) مشاهده می‌شود. او در دوران حکومت خود مسیحیان سرزمینی که قبلاً بر آن حکومت می‌کرد {آدیابن} را آزار بسیار می‌داد. به نوشتهٔ برخی مورّخان وی برادر بزرگ شاپور کبیر بوده‌است. اردشیر دوّم پس از ۴ سال سلطنت بی فایده به وسیلهٔ بزرگان کشور از مقام خویش خلع گردید

پیدایش آئین مانی در حکومت ساسانی

مسئله تفاوت و تنوع فرهنگی قلمرو شاپور اول را مانی پاسخ مناسب داد . مانی از دانشمندان اوایل دوره ساسانی بود اما تولد و تربیت او متعلق به اواخر دولت اشکانی به شمار می آمد . در آن زمان حضور چندین دین و آئین در قلمرو اشکانیان و سیاست آزادی دینی آنان زمینه مناسبی برای آشنایی پیروان ادیان و آئین های گوناگون فراهم ساخته بود . در چنین محیطی ، مانی با علوم و ادیان متعدد آشنا شد و با مسافرت به نواحی مختلف بر دانش خود افزود و صاحب شهرت گردید . در اواخر حکومت شاپور ، مانی به دربار او راه یافت و آیین خود را که آمیزه ای از ادیان مسیحی ، زرتشتی ، بودایی و افکار فلسفی رایج در آن زمان بود به وی عرضه کرد . این آیین در واقع به معنای منطبق کردن دین ایرانیان با دیگر اعتقادات رایج و بمنزله آئینی بود که با ترکیب همه اعتقادات ، سعی در ایجاد یک آیین مشترک داشت . شاپور ، آئین مانی را راه حل مناسبی برای وحدت هر چه بیشتر قلمرو خود دانست و از او حمایت کرد . لیکن مخالف موبدان با مانی که اعتقادات او را انحراف و ارتداد می دانستند ، شاپور را بر آن داشت تا از حمایت مانی دست بردارد . طولی نکشید که شاپور نیز در گذشت و مانی چاره ای جز خارج شدن از کشور نیافت . این امر اگر چه از موقعیت طرفدارانش در ایران کاست اما در خارج از ایران بخصوص در آسیای مرکزی پیروان فراوانی را برای مانی به دست آورد .

رسمیت یافتن دین زرتشت در حکومت ساسانی

اقدامات و اندیشه های مانی ، موبدان را به تکاپوی بیشتری واداشت . از جمله یکی از آنان به نام کرتیر کوشید تا موقعیت دین زرتشتی را بیش از پیش مستحکم سلزد . پادشاهان ساسانی پس از شاپور اول نیز تا مدتها افراد ضعیفی بودند . در نتیجه کرتیر در اداره امور کشور نقش مهمی یافت و در پی کوشش های او دین زرتشت به صورت دین رسمی در آمد . در نتیجه اقدامات کرتیر و تعدادی دیگر از موبدان امور آتشکده ها منظم تر گردید و مشاغل و مسئولیت ها در آنها دقیق تر شد . قدرت موبد موبدان در این زمان تا بدان حد رسید که در انتخاب ولیعهد دخالت مستقیم داشت . در هنگام تاجگذاری نیز موبد موبدان تاج بر سر پادشاه جدید می گذاشت .

با رسمی شدن دین زرتشتی از این به بعد کلیه قوانین ، محاکمات ، احوال شخصی و نیز اقدامات حکومت می بایست مطابق با دین رسمی بود . پیروان ادیان دیگر محدود شدند و در بسیاری از امور ملزم به اطاعت از قوانین و دستورات حکومت مرکزی گشتند . از دیگر اقدامات که همراه با رسمی شدن دین زرتشتی صورت گرفت . اقدام به جمع آوری و نتظیم اوستا بود.

پادشاهی شاپور دوم ساسانی

پس از شاپور اول هفت تن بر تخت سلطنت نشستند . به روزگار آنان به دلیل قوت گرفتن بزرگان و کشمکش میان آنان اوضاع رو به پریشانی نهاد . مهاجمان خارجی نیز مرزها را مورد تعرض قرار دادند . از جمله قبایلی از عربها به سوی مرزهای ایران در بین النهرین سرازیر شده ، دست به غارت روستاها و شهر و کشتار مردمان گشودند . به همین جهت اولین اقدام شاپور دوم سرکوب عربهای مهاجم بود . پس از فراغت از عربهای بدوی ، اختلافات قدیمی ایران و روم بار دیگر دو کشور را به جنگ کشاند ، اما رسیدن خبر تهاجم اقوام بیابانگرد به شمال خراسان ، شاپور دوم بر آن داشت تا ابتدا به مقابله آنان بشتابد . از آنجا که حمله اقوام صحرا گرد و بدوی همراه با نابودی بیرحمانه آبادیها ، غارت مزارع و قتل مرزنشینان بود ، در چنین مواقعی بیم هراس فراوان ساکنان مرزها را فرا می گرفت و به دنبال آن مشکلات زیادی روی می داد . به همین دلیل دفع خطر این مهاجمان ضرورت بسیاری داشت . لشکرکشی به شمال خراسان همراه با موفقیت بود و به دولت ساسانی امکان داد که جنگ ناتمام با رومیان را از سر گیرد .

جنگ حکومت ساسانیان با رومیان

فراغت از جنگ با اقوام مهاجم ، امکان تجمع نیروی بسیار برای مقابله با رومیان را فراهم ساخت . در فاصله حکومت شاپور اول تا شاپور دوم رومیان به برتری سیاسی و نظامی بسیار رسیده بودند . در این زمان امپراطوری روم در حال تجزیه به دو قسمت یکی روم شرقی و روم غربی بود . روم شرقی که بخش مهم سپاهیان رومی را نصیب خود ساخت و قبل از سلطنت رسیدن شاپور دوم در سال ۳۱۰ میلادی قسمتهای وسیعی از نواحی مرزی ایران را تصرف کرد . جنگ های شاپور دوم با رومیان بر سر مسئله ارمنستان آغاز شد ، لشکر عظیمی از رومیان که به مقابله با ایرانیان شتافته بودند به قصد تصرف تیسفون پایتخت ایران در کنار رود دجله قرار داشت با کشتی و با سرعت در رود جله پیشروی کردند و خود را به پای دیوارهای تیسفون رساندند ، اما هنگامی که با مقاومت ایرانیان مواجه شدند دریافتن که به پیروزی نخواهند رسید . این درحالی بود که سواره نظام ایرانیان راه بازگشت را بسته بودند و به خاطر جریان مخالف آب رومیان از کشتی نیز نمی توانستند استفاده کنند . به همین جهت پای پیاده عازم روم شدند، که با تعقیب سواران ایرانی مواجه شدند و عملا لشکر رومی نابود شد .

به دنبال این حمله پیشروی ایرانیان به طرف غرب آغاز شد و توانستند رومیان را شکست دهند رومیان در پی این شکست حاضر شدند کلیه شرایط ایران را قبول کنند و متعهد شدند در امور ارمنستان دخالت نکنند .

***

پادشاهی بهرام پنجم

Nel quinto secolo dopo Shapur II, hanno governato dieci re sasanidi, il più famoso dei quali è Bahram V noto come Bahram Gur. . In questo secolo, una delle questioni importanti della società sasanide era la questione dei cristiani .

Nel IV secolo d.C., il cristianesimo divenne la religione ufficiale di Roma . L'appoggio del governo romano alla Tebra cristiana del governo sassanide creò nuovi problemi . Perché un certo numero di abitanti dei confini occidentali dell'Iran e specialmente in Armenia erano diventati cristiani . Cristiani che, in termini di affari religiosi, erano diretti verso il loro centro religioso dell'Impero Romano d'Oriente . Erano costantemente sotto pressione dal governo sassanide per accompagnare e cooperare con i romani . Inoltre, perché ogni giorno un certo numero di iraniani diventava cristiano . Questo era costoso per il governo sassanide e per i mobdan, questo tipo di affari rendeva caotica la situazione interna dell'Iran e dava un'opportunità ai mobdan e agli anziani che volevano sfruttare l'oppressione dei cristiani a proprio vantaggio. . Altrettanto spesso ci fu una disputa tra loro ei re sasanidi sul fatto che non trattassero bene i cristiani con i sacerdoti, perché i re volevano trattare bene i cristiani. .

Guerre di Bahram V

Durante il regno di Bahram V, la questione dei cristiani provocò un rinnovato conflitto tra Iran e Roma . Di conseguenza, le parti si prepararono di nuovo alla guerra . Ma l'invasione della tribù del deserto Hayatele a nord del Khorasan ha reso più necessario per Bahram V affrontarla . Il piano di Bahram era di sorprenderli ed è successo . Di conseguenza, furono schiacciati e fuggirono dall'altra parte del fiume Jihun . Dopo la sconfitta del nemico, iniziò la guerra tra Iran e Roma e, sebbene continuò per anni, nessuna delle parti fu definitivamente vittoriosa. . Di conseguenza, hanno accettato la pace . In questa pace fu deciso che i cristiani in Iran e gli zoroastriani a Roma avrebbero avuto la libertà . Ma a causa dell'opposizione di Mobdan, questa nomina non è stata effettuata .

پادشاهی قباد و مسئله مزدکیان

هنگامی که قباد پادشاه ساسانی در سال ۴۸۷ میلادی به سلطنت رسید ، دولت ساسانی دچار مشکلات فراوانی شده بود .

مشکلات حکومت ساسانی به طور خلاصه عبارت بودند از :

1- Le guerre straniere del governo sassanide si ripetevano ogni pochi anni .

2- Le differenze tra il re e gli anziani erano tra le questioni che

Il governo sassanide ne fu testimone fin dall'inizio quando ogni nuovo re salì al potere .

anziani ( Cappellani, comandanti dell'esercito e... ) که مایل بودند بر قدرت خود بیفزایند و همیشه در صدد بودند پادشاه را تحت نفوذ خود در آورند .

۳-کشمکش بزرگان با یکدیگر برای کسب امتیازات بیشتر و مقامات عالیه نیز از کشمکش هایی بود که هیچگاه پایان نیافت .

4- Il sistema di classi della società sassanide .

بعد از حکومت بهرام گور

پس از بهرام گور بار دیگر هیاطله حملات خود را از سر گرفتند و نواحی مرزی را غارت کردند . پیروز از پادشاهان ساسانی که به مقابله با آنان رفته بود کشته شد . Come risultato di questi eventi, sono sorti il ​​caos e molti problemi . E ci fu un grande conflitto sulla nomina del principe ereditario .

In una situazione del genere, uno degli anziani, il cui nome era Mazdak, e che favoriva il principe ereditario Kaus, figlio di Qobad, cercò di attirare l'attenzione di Qobad. . Il motivo dell'attenzione di Qabad per Mazdak sono stati i fan che ha ricevuto da lui . Nelle condizioni di siccità e nel problema generale del cibo, Mazdak aveva preteso la distribuzione del grano dai magazzini governativi tra la gente . Inoltre, non era d'accordo con l'invasione dei militari nella proprietà e nella proprietà di Spoorhan in quelle circostanze . Quando Qabad ha visto l'attenzione della gente su Mazdak, l'ha portato vicino a sé e ha preso misure con i suoi consigli . Mazdak ei suoi sostenitori hanno anche sostenuto Qabad contro gli anziani che gli si sono opposti . Quindi Qabad ha avuto l'opportunità e ha ucciso gli anziani avversari.

Le azioni di Qobad e Mazdak non sono riuscite a sopprimere rapidamente tutti gli anziani dell'opposizione e, di conseguenza, alcuni di loro hanno avuto l'opportunità di esprimere la propria opposizione e agire. . In questo modo, Mubadan, che era uno degli oppositori di Mazdak, e Anushirvan, un altro figlio di Qabad, li accompagnarono. . Facendo di Anoushirvan il principe ereditario contro Kaus, ottennero anche il sostegno collettivo dei cortigiani . Perché questo gruppo aumentò la sua opposizione a Qubad e lui, che vedeva in pericolo le fondamenta della monarchia della sua famiglia, si unì ad Anushirvan e si allontanò dai Mazdakiani. . Successivamente, Mazdak ei suoi seguaci furono uccisi . La storia dei Mazdakiani apparentemente finì e, alla fine di questa storia, Anushirvan divenne il re dell'Iran .

پادشاهی انوشیروان عادل

Nei primi anni del suo regno, Anushirvan soppresse i resti di Mazdak e punì quei nobili e soldati che avevano accompagnato Mazdak. . Anushirvan ha apportato riforme durante il suo regno, tra le altre cose, ha cambiato il modo in cui era organizzato l'esercito, in modo che fosse meglio monitorato e più attivo per affrontare le invasioni straniere. . Inoltre, ha cambiato il modo di pagare gli stipendi dei soldati e quindi li ha calmati . Un'altra misura di Anushirvan è stata quella di cambiare il metodo di riscossione delle tasse e gestione dei reclami, poiché ha inviato agenti nelle province per indagare sulle azioni dei governatori e indagare sui reclami delle persone. . Queste misure si basavano maggiormente sulle capacità individuali di Anoushirvan e rendevano la situazione ordinata e calma . In effetti, Anushirvan rese di nuovo forte il governo sasanide e per questo motivo è considerato uno dei re più famosi di quella dinastia. . All'inizio del regno di Anushirvan, a causa del disordine della sua situazione interna, cercò di stringere amicizia con il governo romano. . Anche l'imperatore romano Giustiniano accettò la sua proposta di pace mentre progettava di lanciare campagne in Europa. . Dopo la pace e la riconciliazione tra i due governi, Justine Nin riuscì in molte conquiste nelle regioni settentrionali.Anoushirvan era preoccupato per il suo potente . A questo punto era riuscito a calmare la situazione interna . Di conseguenza, alla ricerca di un'opportunità, seguendo la differenza tra i due governi, sono stati trovati Hira e Ghassan . Hirah era uno stato arabo che si trovava ai confini dell'Iran ed era subordinato al governo sassanide . Ghassan era anche uno stato arabo che si trovava in Siria ed era considerato uno stato subordinato dello stato romano . Le divergenze tra Hayrah e Ghassan e l'intervento di Giustiniano fornirono l'occasione giusta per dichiarare guerra a Roma . Si mosse quindi verso la Siria con un grande esercito e, conquistando quella terra, pagò un pesante compenso ai romani . Quindi sconfissero i romani in un'altra guerra e accettarono le loro condizioni . Anoushirvan riuscì anche a sconfiggere ed espellere gli abissini dallo Yemen nelle guerre successive, rendendo il paese dello Yemen subordinato al governo iraniano. . Inoltre, unendosi ai turchi in Asia centrale, le truppe iraniane furono in grado di infliggere una grave sconfitta alle tribù di Hayatele .

Il regno di Khosrow Parviz

Dopo Anushirvan, salì al trono suo figlio Hormuz IV . Durante il suo tempo, gli anziani del paese hanno guadagnato molto potere e la maggior parte del tempo di Hormuz è stato speso limitando le loro azioni . Tra questi anziani c'è una persona di nome Bahram Chubin, che era uno dei comandanti dell'esercito . A quel tempo, i turchi attaccarono il Nord Khorasan, Bahram entrò in guerra contro di loro e riuscì a ottenere una grande vittoria . La grande fama di Bahram fece preoccupare Hormoz e non accolse bene Bahram al suo ritorno. . Durante la ribellione, uno dei figli di Hormuz, chiamato Khosrow Parvez, fuggì dall'Iran e divenne un rifugiato del governo romano, il governo romano fornì a Khosrow Parvez un enorme esercito prendendo molti privilegi. . خسرو پرویز توانست با کمک سپاهیان روم بهرام چوبین را شکست دهد و خودش پادشاه ایران شود خسرو پرویز پس از رسیدن به سلطنت برای خود درباری بسیار پرتجمل ترتیب داد . Alla sua corte i cristiani, fino ad allora sotto pressione, acquisirono molta influenza . Perché una delle mogli di Khosrow di nome Maryam era la figlia dell'imperatore romano e un'altra delle sue mogli di nome Shirin era anch'essa cristiana . La questione non è stata approvata da Mobdan, ma la violenza di Khosrow non ha permesso a nessuno di non essere d'accordo con lui .

Non molto tempo dopo il regno di Khosrow Parvez, suo suocero, Cesare di Roma, fu ucciso durante una ribellione . Khosrow Parviz, che stava cercando un'opportunità per aprire il paese, usò la sete di sangue dell'imperatore romano come scusa e fornì un'enorme forza per la guerra. . Gli eserciti di Khosroparviz entrarono nel territorio romano da due lati . Una parte dell'esercito andò in Siria e dopo aver catturato Siria, Palestina e Libano, raggiunsero il Mar Mediterraneo.

L'altra parte dell'esercito entrò in Asia Minore e avanzò verso Costantinopoli, la capitale di Roma . Le conquiste che l'esercito iraniano fece fino a quel momento furono dovute agli sforzi e ai sacrifici di due generali noti come Shaherbraz e Shahin. . Nell'ultima fase della sua avanzata, Shaherbraz conquistò anche l'Egitto e Shahin raggiunse le porte di Costantinopoli . A questo punto, erano trascorsi più di dieci anni dall'inizio delle guerre persiano-romane .

Eraclio offrì la pace a Khosrow Parviz, ma anche i generali iraniani pensarono di porre fine all'avanzata . Perché le truppe iraniane avevano raggiunto le coste del Mediterraneo e del Mar Nero, e la continuazione della battaglia era possibile solo con la marina . Mentre gli iraniani non avevano una marina e Roma aveva una potente marina . Ma Khosrow Parviz, che era diventato molto orgoglioso ed era ansioso di ottenere molti altri bottini, si rifiutò di fare la pace. . Di conseguenza, mentre le truppe iraniane erano stanche, i romani entrarono in guerra con tutte le loro forze per salvarsi .

Il piano di Eraclio era di utilizzare la marina per far sbarcare la forza nella posizione più vicina all'Iran . Per questo motivo, mentre le truppe iraniane erano avanzate in profondità nel territorio romano, sbarcò dalla nave con le sue truppe in Georgia e attaccò rapidamente Azariaijan. . Questa sua azione era considerata un attacco alle spalle del fronte iraniano, e prima che i diversi eserciti iraniani si unissero, li sorprese e li spezzò. . Mentre distruggeva città e villaggi, Eraclio avanzò dall'Azerbaigian a Tisofonte . Khosrow Parvez era a capo dell'esercito iraniano per combatterlo .

Perché Shahin era morto in quel momento e Shahrbraz aveva mantenuto tutte le sue posizioni in Siria ed Egitto con la sua forza. . Ma Cosroe fuggì da Eraclio e sconfisse gli iraniani . Uno dei motivi di questa sconfitta fu il maltrattamento di Khosrow nei confronti di generali e soldati, che li fece arrabbiare molto .

Dopo la sconfitta di Roma, i soldati ei generali si ribellarono, arrestarono Khosrow Parvez e lo misero in prigione. . Le guerre di Khosrow Parviz con i romani sono durate quasi 25 anni e le vittime e le ferite che sono arrivate in Iran da queste guerre sono considerate uno dei fattori importanti nella caduta dei Sassanidi. .

سقوط حکومت ساسانیان

Gli anziani scontenti uccisero Khosrow Parvez in prigione e misero suo figlio Shiravieh sul trono nel 629 d.C. . Ma è stato anche ucciso nello stesso anno . Entro un anno, tre persone si sedettero sul trono, ma furono immediatamente deposte o uccise . A quel tempo, la divisione e la lotta per il potere divennero così tante che si dice che in quattro anni dodici persone salirono al trono, ma non ebbero successo nel loro lavoro. . In questo momento, a causa della debolezza del regno e dell'incapacità di respingere gli attacchi dei romani e delle tribù immigrate, la situazione del paese era diventata molto caotica e Yazd Gard III, l'ultimo re sassanide, non poteva migliorare questa situazione. .

هجوم اعراب به ایران در حکومت ساسانی

Intorno all'anno 633 d.C. pari al 12 AH, i musulmani raggiunsero i santuari dell'Iran . Prima di allora, Muhammad Ibn Abdullah lo aveva invitato all'Islam tramite una lettera a Khosrow Parvez .

Dopo la morte di Maometto e durante il califfato di Abu Bakr, Khaledin Walid raggiunse i confini dell'Iran in Mesopotamia con le truppe arabe. . Ai confini dell'Iran, lo guidò uno dei capi delle tribù arabe adiacenti ai confini dell'Iran, di nome Mushani bin Haritha. . Prima di Khosrow Parvez, il dovere di difendere i confini dell'Iran contro i beduini era del governo di Hirah . Ma quando Khosrow Parviz rimosse il governo di Hirah, le guardie di frontiera iraniane furono incaricate di affrontare i beduini . Khaledin Walid ha sconfitto le guardie di frontiera nell'attacco all'Iran .

Nell'anno 14 AH pari al 636 dC, le armate arabe vinsero contro l'esercito iraniano al comando di Rostam Farrokhzad nella battaglia di Qadsiyah.In seguito a questa sconfitta cadde la città di Madain, capitale dei Sassanidi. . Yazgerd III si ritirò al centro dell'Iran . Nell'anno 21 Hijri, vicino a Nahavand, le truppe sasanidi si schierarono contro gli arabi . In questa guerra l'esercito sassanide fu sconfitto, Yazgerd III fuggì a nord di Khorasan, gli arabi entrarono in Iran e una dopo l'altra le città e gli insediamenti furono distrutti e caddero dagli arabi. .

Nell'anno 31 dell'Egira, Yazgerd III fu ucciso nel nord del Khorasan da un mugnaio che bramava i suoi vestiti di seta e l'oro intrecciato, e così nell'anno 31 dell'Egira pari al 652 d.C. finì il glorioso regno della dinastia sassanide. .

Arti e tecniche dell'era sassanide

Una delle opere più importanti lasciate dall'era sassanide sono i grandi edifici in pietra e intonaco . Questi edifici, che includono il tempio del fuoco, il palazzo e il castello, possono essere visti ovunque in Iran . Durante l'era sassanide furono costruite molte città, tutte dotate di torri e bastioni e altre strutture di difesa . Come Bishapur e Firozabad(Pirouzabad) Nella provincia di Fars, Gandishapur, Tisfon e simili . In queste città c'erano templi del fuoco, palazzi e castelli, le cui tracce sono ancora lì . Tra questi ci sono il Palazzo Madain vicino a Baghdad, il Castello di Dokhtar vicino a Firozabad e il Tempio del fuoco di Firezabad . Uno degli edifici importanti del periodo sassanide era Gandishapur, che era un centro scientifico ed educativo e, per così dire, la prima università del mondo .

Rokhshai, il primo assistente dell'intelligenza artificiale iraniana Rokhshai, il primo assistente dell'intelligenza artificiale iraniana

Shamshad Amiri Khorasani

Conoscere la storia e la cultura dell'Iran è come entrare in un mondo in cui non ci aspetta nulla tranne l'amore e l'onore e talvolta la tristezza, forse la nostra storia è immagazzinata nella memoria dei nostri geni in modo che possiamo usarla per espandere l'autocoscienza e l'autocoscienza . .

Articoli Correlati

sottoscrivi
Notificami
ospite

7 Commenti
Più recente
Più vecchio I più votati
Feedback in linea
Visualizza tutti i commenti
Maometto

به نظر من خوب بود ولی اگه رفرنس داشت عالی میشود

از دیار حافظ

مرگ بر رضا و پسر بی عرضه اش

Favore

سابقه تاریخی ما انقدر افتخار امیز است که واقعا جای هیچ عقده و حقارتی برای ما نمی ماند فقط رضاخان میرپنج و پسرش و شاهان قاجار سابقه ننگ اوری دارند که افتخاری در ان نیست بجز عباس میرزا ولیعد رشید و بزرگ که اگر زنده میماند روسیه را حتما تنبیه میکرد

عبداله کوچاری

معلومه تاریخ معاصر رو نخوندی که به رضا خان می گی ننگ

Aria

اسم رضا خان رو مثل آدم به زبونت بیار بی سواد

عظیمی

ای کاش مطابق روش نگارش علمی رفرنس دهی انجام میگرفت تا رجوع به منابع برای مطالعه بیشتر تسهیل می شد و به اینجانب که کمک بزرگی می شد

Nima

سپاس از کوشش های فراوانتان.

Pulsante per tornare all'inizio