Rokhshai, le premier assistant de l'intelligence artificielle iranienne Rokhshai, le premier assistant de l'intelligence artificielle iranienne
Antiquités et valeurs historiquesL'Iran à l'époque contemporaine

En savoir plus sur la lecture de Naqali et Shahnameh

Raconter et écouter des histoires douces et informatives a été l'un des passe-temps les plus anciens et un moyen courant de transférer les expériences et les connaissances des ancêtres aux nouvelles générations.. Mais il ne faut pas oublier que le plaisir d'écouter des histoires est inconnu des petits et des grands, et à cette époque, tout comme les enfants aimaient écouter les charmantes histoires de leur père et de leur grand-mère, les adultes aussi avaient un goût similaire et cent fois plus attrayant. passe-temps, et qui était assis au discours du narrateur. Écouter les narrateurs était que les narrateurs augmentaient l'impact de l'histoire avec leur expression particulière, en utilisant des mots, des gestes et en jouant dans une certaine mesure le rôle de héros.. Ils s'appuient sur les mots et la forme de raconter l'histoire avec des phrases comme “est allé et est allé et est allé” Ou “Viens et viens et viens”, ils racontaient l'histoire d'une manière qui faisait que l'auditeur se considérait comme un compagnon et l'âme du héros de l'histoire.Le narrateur était le narrateur d'histoires épiques et héroïques iraniennes.. Avant la popularité de la radio et de la télévision, il y avait des déménageurs célèbres, et peut-être qu'il ne reste plus que quelques-uns de leurs étudiants, malheureusement, il y a moins d'acheteurs pour leurs produits attrayants. Dans le passé, même les rois avaient un “نقال باشی” ils avaient. مهارت بعضی از آنان تا حدی بود که داستانهایی را از خود ساخته و حکایت میکردند که شاید مشهورترین آنها قصه امیر ارسلان نامدار، ساخته و پرداخته نقیب الممالک، نقال باشی ناصرالدین شاه باشد.تسلط عده ای از آنان تا حدی بود که داستانسراییشان با ازدحام فراوان همراه بود. ۷۰ سال پیش در هنگام نقل سهراب کشی مرشد غلامحسین، معروف به غول بچه، هر صندلی خالی قهوه خانه یک تومان خرج یک هفته خانواده خرید و فروش میشد.

نقال، بازیگری در چند نقش

نقالان به خوبی میدانند که کجای داستان برای شنونده هیجان انگیز بوده و چگونه میتوانند این لحظه را مهیج تر کنند. ایجاد وقفه در نقل و کش دادن موضوع، بالا و پایین آوردن و لرزاندن صدا، به خصوص دست برهم زدن و پا بر زمین کوفتن و در کل نگهداشتن شنونده در حالت تعلیقی مطبوع، از مهارتهای خاص این داستان گویان محبوب بوده است. نقالان بازیگرانی تمام عیارند و تواناییهای خود را در تجسم بخشیدن به حال و هوای داستان و قهرمانان آن به خوبی به کار میگیرند. در این صحنه، هیچ عامل دیگری چون دکور و موسیقی به کمک آنان نمیرود، صحنه بازی همان دیوارهای قهوه خانه است که یکی دو شمایل به شکل باریکه هایی از کاشی که نقشهایی از شاهان داستانی و باستانی بر روی آن دیده میشود و دیگر هیچ..

نقل و نقاشی

L'une des motivations les plus importantes et les plus évidentes pour la création de peintures religieuses et épiques, que nous connaissons aujourd'hui sous le nom de peinture de café, était la popularité croissante de Naqali et la récitation du Shahnameh et les paroles chaleureuses de Naqali dans les cafés..

نقالان خوش بیان با صدایی بم و زنگ دار که گویی از اعماق اساطیر به گوش میرسید به نقل داستانهایی پر آب و تاب از شاهنامه میپرداختند و عده ای از آنان چنان در ایجاد حال و هوای قهرمانی و تفسیر پندهای فردوسی مهارت داشتند که آرزوی قهرمان شدن را بر دل شنوندگان میانداختند. Ainsi, avec l'enthousiasme grandissant des auditeurs, ces héros naissent sur la toile des peintres. نقاشان قهوه خانه، تصاویر پهلوانانی چون رستم و حسین کرد را با تاثیر از توصیف دقیق نقالان تصور و ترسیم ردند و بالاخره برای همراهی با داستان، تصاویری پر جزئیات و زنده به وجود آمد و بر دیوار قهوه خانه آویخته شد.

Raconter et écouter des histoires douces et informatives a été l'un des passe-temps les plus anciens et un moyen courant de transférer les expériences et les connaissances des ancêtres aux nouvelles générations.. Mais il ne faut pas oublier que le plaisir d'écouter des histoires est inconnu des petits et des grands, et à cette époque, tout comme les enfants aimaient écouter les charmantes histoires de leur père et de leur grand-mère, les adultes aussi avaient un goût similaire et cent fois plus attrayant. passe-temps, et qui était assis au discours du narrateur. Écouter les narrateurs était que les narrateurs augmentaient l'impact de l'histoire avec leur expression particulière, en utilisant des mots, des gestes et en jouant dans une certaine mesure le rôle de héros.. Ils s'appuient sur les mots et la forme de raconter l'histoire avec des phrases comme “est allé et est allé et est allé” Ou “Viens et viens et viens”, ils racontaient l'histoire d'une manière qui faisait que l'auditeur se considérait comme un compagnon et l'âme du héros de l'histoire.Le narrateur était le narrateur d'histoires épiques et héroïques iraniennes.. Avant la popularité de la radio et de la télévision, il y avait des déménageurs célèbres, et peut-être qu'il ne reste plus que quelques-uns de leurs étudiants, malheureusement, il y a moins d'acheteurs pour leurs produits attrayants. Dans le passé, même les rois avaient un “نقال باشی” ils avaient. مهارت بعضی از آنان تا حدی بود که داستانهایی را از خود ساخته و حکایت میکردند که شاید مشهورترین آنها قصه امیر ارسلان نامدار، ساخته و پرداخته نقیب الممالک، نقال باشی ناصرالدین شاه باشد.تسلط عده ای از آنان تا حدی بود که داستانسراییشان با ازدحام فراوان همراه بود. ۷۰ سال پیش در هنگام نقل سهراب کشی مرشد غلامحسین، معروف به غول بچه، هر صندلی خالی قهوه خانه یک تومان خرج یک هفته خانواده خرید و فروش میشد.

نقال، بازیگری در چند نقش

نقالان به خوبی میدانند که کجای داستان برای شنونده هیجان انگیز بوده و چگونه میتوانند این لحظه را مهیج تر کنند. ایجاد وقفه در نقل و کش دادن موضوع، بالا و پایین آوردن و لرزاندن صدا، به خصوص دست برهم زدن و پا بر زمین کوفتن و در کل نگهداشتن شنونده در حالت تعلیقی مطبوع، از مهارتهای خاص این داستان گویان محبوب بوده است. نقالان بازیگرانی تمام عیارند و تواناییهای خود را در تجسم بخشیدن به حال و هوای داستان و قهرمانان آن به خوبی به کار میگیرند. در این صحنه، هیچ عامل دیگری چون دکور و موسیقی به کمک آنان نمیرود، صحنه بازی همان دیوارهای قهوه خانه است که یکی دو شمایل به شکل باریکه هایی از کاشی که نقشهایی از شاهان داستانی و باستانی بر روی آن دیده میشود و دیگر هیچ..

نقل و نقاشی

L'une des motivations les plus importantes et les plus évidentes pour la création de peintures religieuses et épiques, que nous connaissons aujourd'hui sous le nom de peinture de café, était la popularité croissante de Naqali et la récitation du Shahnameh et les paroles chaleureuses de Naqali dans les cafés..

نقالان خوش بیان با صدایی بم و زنگ دار که گویی از اعماق اساطیر به گوش میرسید به نقل داستانهایی پر آب و تاب از شاهنامه میپرداختند و عده ای از آنان چنان در ایجاد حال و هوای قهرمانی و تفسیر پندهای فردوسی مهارت داشتند که آرزوی قهرمان شدن را بر دل شنوندگان میانداختند. Ainsi, avec l'enthousiasme grandissant des auditeurs, ces héros naissent sur la toile des peintres. نقاشان قهوه خانه، تصاویر پهلوانانی چون رستم و حسین کرد را با تاثیر از توصیف دقیق نقالان تصور و ترسیم ردند و بالاخره برای همراهی با داستان، تصاویری پر جزئیات و زنده به وجود آمد و بر دیوار قهوه خانه آویخته شد.

نقالی در خدمت دین

نقالی به شکل امروزی آن از زمان شاه اسناعیل صفوی آغاز شد که شاه اسماعیل خود، یکی از مشوقان آن بود و نقالی را وسیله ای برای رواج و رسوخ مذهب شیعه اثنی عشری در ذهن و روح مردم میدانست. او برای رسیدن به این مقصود هفده گروه را مامور تبلیغ دین نمود که هر یک در جایی، با لباس و زبانی مخصوص به خود به این کار میپرداختند. برای مثال عده ای مداح ائمه، عده ای به شعرخوانی در زورخانه و گروهی به سخنرانی برای لشکر به سخنرانی هایی از پهلوانی و آداب و خصایص آل علی (Ú) میپرداختند. بعدها با وجود برآورده شدن مقصود شاه اسماعیل، داستان گویی و داستان سرایی به قوت خود باقی ماند و تا سالها ادامه یافت.

نقالی از شاهنامه

در شبهای دراز زمستان کار نقل رواج بسیار داشت و نقالان داستانهای ابومسلم، داراب نامه و سمک عیار را با چاشنیهایی از شعر و آواز حکایت میکردند و به تدریج به منابع دیگری روی آورده و در این میان شاهنامه فردوسی بیش از همه مورد توجه قرار گرفت. حکایت داستانهای شاهنامه، با تاریخ قهوه خانه توام است و داستان رستم و سهراب در این میان مهمترین مقام را دارد به طوری که امروز نقالی در قهوه خانه باسهراب کشیمترادف است.

اما شاهنامه خوانی کار آسانی نبود و شاهنامه خوانان معمولا خود شاعر یا ادیب بودند. رواج شاهنامه خوانی دلیل اجتماعی نیز داشت چرا که در جامعه صفویه، گروه نظامی خاصی به نام “sois amusant” وجود داشت که وظیفه اصلی ایشان ششرکت در جنگها و حفظ روحیه جنگی بود. Ghazalbash faisait partie des clients réguliers du café, et bien sûr, les citations héroïques de Naghalan tirées du Shahnameh pouvaient avoir un grand impact sur leur esprit guerrier.Peu à peu, le café restant le seul lieu de loisirs et de détente, Naghali a continué à être le seul moyen de maintenir l'esprit et le divertissement des gens..

نقال شاهنامه خوان، داستان اشعار را به صورت نثر حکایت میکرد و جاهایی از آن را نیز به صورت شعر میخواند و باز به حکایت منثور باز میگشت. محفل نقالان به خصوص در شبهای ماه رمضان بسیار گرم بود و داستانهای طولانی که در چند شب متوالی به پایان میرسید، این دوران را بیش از پیش جذاب مینمود.

امتحان نقالی

با توجه به تمام اینها، شاهنامه خوانی و اصولا نقالی، کار آسانی نبود و نقالان صاحب عنوان دارای طومار و معرفی نامه بودند. “faire défiler” مذکور مانند پایان نامه ای بود که دانشجو برای اتمام تحصیل باید به استاد خود نقال تحویل دهد. قبولی در این امتحان هم بسته به نظر استاد بود. معمولا استاد بدون اینکه به شاگرد خود اطلاع دهد، شبی در حین نقل، عصای خود را به شاگرد تعارف میکرد و در اینجا شاگرد باید بدون معطلی، از جا برخاسته و ادامه داستان را از همانجا نقل کند. پس از پایان داستان هم برای دریافت مزد نقالی، دوران میزد و آنچه گرفته بود در حضور تماشاگران به استاد تقدیم میکرد. این دوران گاه توسط استاد به شاگرد بخشیده میشد و گاه نیمی از آن به وی تعلق میگرفت.

جزئیات نقل و نقالی بسیار مفصلتر از این مجال است. تنها باید گفت که این شیوه کهن داستان سرایی، که دلیری و پاکی و جوانمردی را گسترش داده و نحوه روبرو شدن با حوادث دشوار زندگی را به مردمان می آموخت اکنون رو به فراموشی است، نقال چهارپایه خود را به تلویزیون سپرده و قصد دارد برای همیشه از قهوه خانه خارج شود. اما نکته مثبتی که در چند سال اخیر شاهد آن بوده ایم، احیای نقالی در جامعه نمایش و در جشنواره های تئاتر است. که هرچند به این ترتیب این هنر مردمی تنها در مقابل چشمان عده ای خاص اجرا میشود، اما باز از خطر فراموشی کامل نجات یافته است.

بازنویسی از مطلبی به همین عنوان به کوشش کاظم سادات اشکوری، منتشر شده در شماره تیر و مرداد مجله هنر و مردم ۱۳۵۴پیوند به مرجع : http://url.parsiandej.ir/nnzlL
Rokhshai, le premier assistant de l'intelligence artificielle iranienne Rokhshai, le premier assistant de l'intelligence artificielle iranienne

Shamshad Amiri Khorasani

Connaître l'histoire et la culture de l'Iran, c'est comme entrer dans un monde où rien ne nous attend sauf l'amour et l'honneur et parfois la tristesse, peut-être que notre histoire est stockée dans la mémoire de nos gènes afin que nous puissions l'utiliser pour développer la conscience de soi et la conscience de soi . .

Articles similaires

S’abonner
Notifier de
invité

1 commentaires -
Le plus récent
Le plus ancien Les plus votés
Commentaires en ligne
Voir tous les commentaires
Ahmad

نمایشهای نو، کابوکی و بونراکو به نوعی نمایشهای سنتی ژاپن هستن که هنوز زنده و پویا هست و ازش حمایت میکنن، ایشالا تو کشور ما هم از نمایشهای سنتی ازجمله نقالی، قوالی، روحوضی و تعزیه هم ملت و هم دولت حمایت کنن.

Bouton retour en haut de la page