Rokhshai, the first assistant of Iranian artificial intelligence Rokhshai, the first assistant of Iranian artificial intelligence
Iran in the contemporary era

Muhammed Hassan Khan is the best friend of the country ( Trust of the Sultanate )

Trust of the Sultanate
Trust of the Sultanate

 

Mohammad Hasan Khan Farnam معروف به اعتمادالسلطنه، فرزند حاج علي خان حاجب الدوله (Trust of the Sultanate) Is . Ishan Ali Khan's father was assigned to kill Amir Kabir and after doing his own work he returned to Tehran and was trusted by the Shah .

Mohammad Hasan Khan to the year of May 1256 equal to 1218 A sun was born .

از شاگردان دوره اول دارالفنون بود و سپس با سمت نماينده نظامي به سفارت ايران در پاريس فرستاده شد .

وی در دانشگاه پاریس ٬ تاريخ ٬جغرافيا و ادبیات فرانسوی را آموخت و همچنین در هنگام اقامتش در فرانسه زبان انگلیسی را نیز فرا گرفت. در بازگشت به تهران ناصرالدين شاه وی را به سمت ریاست دارالترجمه همایونی و ترزبان(Translator) ويژه شاه و همچنین وزیر انطباعات (چاپ و نشر) گمارد. و زير نظر او روزنامه ي سلطانيمريخ” And “روزنامه نظاميو ماهنامهعلميو روزنامه مصورشرفمنتشر مي شد .

در درازناي زندگاني خود به سمت هاي گوناگوني رسيد و سپس همچون پدرش به او فرنام اعتماد السلطنه داده شد و وزير انطباعات گرديد. البته وزارتخانه اي به اين نام وجود نداشت و خود اعتماد السلطنه از آن به عنوان وزارت مجعول ياد مي كرد . در اين مدت توانست تعداد زيادي كتاب علمي و رمان هاي اروپايي را به فارسي برگردان و چاپ كند . اعتمادالسلطنه با همه مناصب و بخششهايي كه شاه در حق او مي كرد وضعيت مالي مناسب نداشت و از عقب افتادن خود در زراندوزي و داشتن باغ و زمين ناخرسند بود و به دليل سواد بالا خود را از ديگر درباريان بالاتر مي دانست و از بي توجهي شاه نسبت به خود بسيار مي رنجيد .

In the year 1290 مهي در سفر نخست ناصرالدین شاه به اروپا او نیز با سمت «ایشيک آقاسی باشیگری»(رئیس تشریفات) به همراه شاه به اروپا رفت شاه پس از بازگشت از اروپا تشکیلات و تغییراتی تازه در هیأت دولت ایجاد کرد در این تغییراتامام قلی میرزا اعتماد الدوله، پدر زن اعتمادالسلطنه وزیر دادگستری شد و اعتمادالسلطنه نیز معاون او شد.

او شخصي هوادار روس ها بود و به همين شوند انگليس ها و عوامل درباري آنها با وي خوب نبودند . وی بامیرزا حسین خان سپهسالارهمیشه دشمني داشت و او را مورد انتقاد قرار می داد و شوند آن هم دست درازي سپهسالار به زمين پدری اعتمادالسلطنه و ساختن مسجد در آن بود و از جمله کسانی که در این مقام بود و با اعتمادالسلطنه رابطۀ خوبی نداشتامین السلطانبود و آن هم به شوند بی توجهی امین السلطان به اعتمادالسلطنه بود.

اما یکی از چهره های محبوب اعتمادالسلطنه ،سید جمال الدین اسدآبادیبود چون اعتمادالسلطنه با سیاست های انگلیس در ایران به ویژه پشتيباني آنان از امین السلطان مخالف بود و سید جمال الدین را نیز یک شخصیت ضد انگلیسی یافته بود با سید جمال الدین همراه بود و در این راستا و با توجه به این که روزنامه های خارجی را برای شاه برگردان می کرد همیشه روزنامه «عروۀ الوثقی» که مخالف انگلیس چاپ می شد را به فارسي برگردان میکرد. وی مایل بود که سید جمال به ایران دعوت شود و هنگامي که سید به ایران آمد با او ديدار کرد و با هم به خدمت ناصرالدین شاه رفتند و سپس او را به خانه خود برد و همیشه با او نامه نگاري می کرد و در سفر سوم شاه به اروپا نیز در «سن پطرزبورگ» با او دیدار کرد.

بايسته است كه گفته شود كه نخستین کسی که در انديشه انحصار توتون و تنباکو در ایران افتاد اعتمادالسلطنه بود که در ماه جمادی الاخر 1303 مهي به دستیاریشیخ مهدی شمس العلماء قزوینی” And “عارف افندی عثمانیترزبان رسمی دولت ایران و چند نفر دیگر رساله ای درباره انحصار دخانیات ایران و مقررات مربوط به آن نوشتند و جستاري پژوهشگرانه زير نام «کلید استطاعت» درباره فواید این کار و پيشينه تاریخی پیدایش توتون و تنباکو به آن افزودند هدف اعتمادالسلطنه از نوشتن این کتابچه یافتن راهی برای افزایش درآمد شاه بود اما با این وجود شاه پیشنهاد او را نپذيرفت .

وي در سيزده نوروز سال 1313 مهي و يك ماه پيش از كشته شدن ناصرالدين شاه بر اثر سكته در سن شصت و چهارسالگي درگذشت . و در شهر نجف به خاك سپرده شد .

وي خوشبختانه يادداشت ها و يادبودهاي روزانه چند سال خود را هرچند كوتاه نوشته است و چون به اندروني شاه راه داشت نکته‌های قابل توجهی از زندگی خصوصی و مسائل پشت پرده را به نگارش درآورده ‌است. این کتاب به عنوان روزنامه وقایع امروزه از مهمترین منابع تاریخی دوره ناصری به شمار مي آيد. ديگر از نوشته هاي او : «احوال بلوک فال امیر»، «اسرار انحطاط ایران یا خوابنامه»، «تاریخ منتظم ناصری»، «صدر التواریخ»، «مرآت البلدان»…. به یادگار مانده است .

Trust of the Sultanate
Trust of the Sultanate

 

گزيده چند خاطره از خاطرات اعتماد السلطنه :

* *روز هفتم ماه كه شاه به قصر فيروزه مي رفت چند نفر سرباز كه حراست آن جا را مي كنند ديده بودند . بدون مقدمه فرموده بودند اگر كسي بيايد و بخواهد اسباب اينجا را ببرد و اين سربازها هم مجبور به دفاع و تيراندازي شوند آيا از عهده بر مي آيند؟ حكم شده بود ان ها را حاضر كرده بودند. اولاً تفنگ را نمي توانستند پر كنند . ثانياً تفنگ ها خالي نمي شد! اگر هم مي شد به نشانه نمي خورد! شاه عصباني شده بودند .

v * شاه به اغواي انگليسي ها مي خواهند بر ضد دولت روس قشوني به افغانستان بفرستند. خداوند انشاءالله عاقبت ايران را از شر روس و انگليس خير كند .

v *عصر به پارك ظل السلطان رفتم. بسيار بد عمارتي ساخته بود . معلوم نيست سر و ته آن كدام است . قريب شصت هزار تومان خرج شده . رعيت بيچاره ايران بايد از گرسنگي بميرند، شاهنشاهزاده دخل كنند و بيهوده مصرف نمايند .

v *در اين روزها شاه وضع غريبي دارند . در اين سرما در اتاق آبدارخانه مي نشينند و تمام مردم بايد در ميان باغ زير آسمان و برف و سرما باشند. روزنامه روس به قدري از شاه بد نوشته كه هرگاه غير از اين شاه كس ديگري بود خيلي كارها مي بايست بكند . اما به قدري گرفتار مليجك بازي است كه ملتفت نيست اين ها را به او نوشته اند !

v *طفل دو ساله از شاهنشاه زادگان موسوم به عين السلطنه فوت شد . شاه اظهار خوشحالي فرموده بودند كه خوب شد مرد . فردا كه بزرگ مي شد خرجي براي دولت ايجاد مي كرد!

v *ابوالحسن خان، دويست اشرفي پيشكش داده و لقب فخرالملكي گرفت !

v *امروز از عجايبات امور چيزي ديدم كه تازگي دارد . سام ميرزا كه از شعراي بزرگ بود فوت شده بود . مواجبش را به برادرش دادند . بسيارخوب. اما عجب اين است كه لقب شمس الشعرايي هم به او دادند! در صورتي كه شاعر نيست! مقرر هم شد كه در سلام شعر بخواند! يعني ديگري شعر بگويد و او بخواند!

منصب و لقب از ده سال قبل ميراث شده بود! اما فضل و هنر و دانش ميراث نبود. حالا معلوم شد اين هم ارثي شده !

help letter :

1- گزيده خاطرات اعتمادالسلطنه به كوشش داوود سالك

2- سيد فريد قاسمی ؛ مشاهیر مطبوعات ایران، محمد حسن خان اعتماد السلطنه

3- مهدي بامداد ؛ شرح حال رجال ایران

4- يوسف متولی حقیقی ؛ وزیر تاریخ نگار

Rokhshai, the first assistant of Iranian artificial intelligence Rokhshai, the first assistant of Iranian artificial intelligence

Shamshad Amiri Khorasani

Knowing the history and culture of Iran is like entering a world where nothing awaits us except love and honor and sometimes sadness, maybe our history is stored in the memory of our genes so that we can use it to expand self-awareness and self-awareness. .

Related Articles

Subscribe
Notify of
guest

0 Comments
Inline Feedbacks
View all comments
Back to top button