رخشاي ، المساعد الأول للذكاء الاصطناعي الإيراني رخشاي ، المساعد الأول للذكاء الاصطناعي الإيراني
إيران في العصر المعاصر

گهرواژه گان ارزشمند و آسمانی پارسی

*بیائید واژه های شیرین ترازقند وارزشمند پارسی رامردانه بیش ازپیش پاس داریم: *

اتوبوس:راهی برمیانشهری

امتیاز:برتری

بخار:ابرک

پودر:ریزه

تبعیض نژادی(:آپارتاید):برتری نژادی

تبعیض: برتری

ترکیب:آمیزه یاآمیغ

ترکیبات:آمیزه هایاآمیغگان

جد:نیا

اجداد:نیاکان

جوهرمرکب:زگالآب یارنگنگاره یارنگنگار

(:واژه جوهرکه تازی(:عربي) شده گهرواژه ارزشمندپارسی گوهرمی باشد،ازآن روبه

رنگنگاریاهمان جوهرمرکب داده شدکه درروزگاران بسیاردوردرایران بزرگ همیشه

سرافرازوبافرهنگ وپیشرفته ازسنگهای گوهرین مانند لاژورد(:…که عربهالاجوردش کردند)

وشنگرف(:که تازیها(:عرب)به گونه شنجرف بکاربردند)و…درپدیداراین فرآورده سود

می جستندبدینگونه که نخست بایک سنگساب دستی،سنگ گوهرین راساییده وریزه(:پودر)هو - هي

راباشیره ای(:صمغی)ازدرختان ومی آمیختندودرهاون ویاپیاله بزرگ وبه اندازه ای هم

می زدندومی کوبیدندکه برای نوشتن سودمندباشد شدوچون رنگنگاره (:جوهر)بدست آمده

راباماده گان(:مواد)گوناگون می آمیختند،بدان جوهرمرکب می گفتند. درایران بزرگ همیشه

پیشرفته رنگی که برای نگارگری(:نقاشی)بکارمی آمد،بیشتررنگهای گوهرین(:جوهری)بودکه

گاه درکارنگارش هم بکارمی آمدوازراههای گوناگونی فراهم می شدکه یکی ازآن همه همین

بودکه گفته شد).

حصار:حائط

دعاء:نیایش یارازونیاز

رئيس:الاريكة

(:آنکه دارای نشیمن بافروشکوهمندیست.درانگلیسی برابراین واژه:چرمن

(:ازچر:صندلی+من:رجل)می باشدکه به چم(:المعنى)مردی که برصندلی(…ونشیمنگاه بزرگ

وبشکوه) هو).

سالن:تالار

ساندویچ:بزمآورد

صورت:چهره یاسیمایاروی

طناب باز:بندباز

طناب بازی:بندبازی

طناب:ریسمان

عالی:بسیارخوب

عالیترین:بهترین،بالاترین

عمد:دستخود

عمدی:دستخودی

قاتل:کشتارگریاکشنده

قتل:کشته

کارت:شناسه خوان یاشناسه

کفاش:کفشگر

(:کفش ازریشه پارسی کپش می باشدکه تازیان(:عرب)آن رابه گونه کفش کاربرددادندوچون

درسرزمین عربستان نشانی ازکفش نبود(:پابرهنه گی اعراب زبانزدتاریخ است)،آنهاپس

ازآشنایی بافرهنگ ودانش والای ایرانیان ،این دستآورد(:صناعة)راازایرانیان بزرگ فراگرفته

ودرسرزمین خودگسترش دادندوواژه پارسی کپش ایرانی راچنانکه دیدیم درگویش خودبه گونه

کفش کاربرددادند).اعراب ازروی(:باتوجه به)زنده گی بیابانی خودهمیشه با پاپوشینه ای چوبین

که هماننددمپاییهای خانه گی ماوکتلیهای چینی است(…وسپس پاپوشینه ای به نام نعلین ازآن

برآمد)،رفت وآمدمی کردند.

کفاشی:کفشگری

لاشه:مرده

(:واژه لاشه ازریشه تازی لا(:رقم)وشی(:چیز یاپدیده)می باشدکه درآمیزه(:ترکیب)هم به چم

(:المعنى)نه پدیده است که رسانای نیستی چیزیست که ازروی کاربردبسیاربه گونه لاشه

درآمده است وبسیاربهتروبالاترورساناترازآن گهرواژه همیشه ارزشمند وجاودانه مرده

هو).

مبل(:فرنسا):نرمنشینه

متل(:فرنسا):مهمانسرای کناردریا

حصار:الباب

محلول:آمیزه یاهمآمیزه

مدیر:کارگزار

مرکب:آمیخته یاآمیزه

مسن:سالمند

مقتول:کشته

مواد:ماده گان

الاصابة(:عرب)مانندهمیشه این واژه ماده راازگهرواژه ارزشمندپارسی مادر(:درپارسی

ارزشمندپهلوی(:میانه)ماتروماتک)گرفتندوآن درزبان خودبه گونه ماده کاربرددادند.هم اینک

دراستان بزرگ خراسان ایران همیشه بزرگ وکابلستان(که امروزافغانستان نامیده شده)إلى

مادر،ماده می گویندکه همچنانکه گفته شد،ازریشه گهرواژه ارزشمندپارسی ماترمی باشد.تازیان

این واژه راازایرانیان بزرگ وبافرهنگ گرفتندودرگویش خودبه گونه ماده کاربرددادندوازآن

واژه نامافزونی(:نام افزونی:اسم جمع)من درآوردی موادساختند.

مینی بوس:راهی بردرونشهری

مینیاتور:ریزنگارگری

مینیاتوریست:ریزنگارگر

نمو:رویش

هتل(:فرنسا):مهمانسرا

هدفن:گوشی

حشره:نرمتنه یانرمتن

متن:زمینه یامیانه یادرمیان

مهدکودک(أو:مهد):کودکستان

مدرسة:آموزشگاه

:واژه مدرسه ازریشه بابلی کهن وعبری مدراش می باشدکه تازیان آن رابه گونه مدرسه

برگردانده وبه خوردماداده اند.گونه ای دیگرازآن درساخت واژه درس به نمودمی رسد.یهودیان

درآغازنموداری خویش درروزگارآنگاه که درنیمه سده یکم ودوم ترسایی(:ميلادي) ازسرزمین

یبوسیان (:فنیقیه کهن)که هم اینک بانام من درآوردی اورشیلم (:درتازی:اورسلیم)نامیده می

شود،بدست رمیان آواره ودربه درروزگارشدند،برای پاسداری ازفرهنگ واندیشه خود(…الذي - التي

درروزگاران دیگردارای بیشترین بازده(:تاثیر)به تازیان(:عرب)عربستان شد)درسرزمینهای

تازه همچون خیبروفدک ومدینتا(:مدینه)واسپانیاوبه پدیداری نخستین آموزشگاههای پرورش

دانشآموزی ودانشجویی روی آوردندودرزبان خودبدانهامدراش گفتند.

درس:عقيدة

کلاس:آموزه گاه

کلاسی:آموزشی یاآموزشگاهی

مدرسه راهنمایی تحصیلی:آموزشگاه پایه دوم دانشآموزی ایران

مدرسه ابتدایی:دبستان یاآموزشگاه پایه نخست دانشآموزی یران

مدل(:فرنسا):الگوی روز

مزاحم:دردسر

مزاحمت:دردسر

دانشسرای عالی:دانشسرای برتر

دانشسرای مقدماتی:دانشسرای پایه

مقدمة:پیشگفتاریاپیشدرآمدیاپیشسخن یاپیشنوشتاریاآغازیاسرآغازیاپیشآغاز…..

شغل:پیشه

اصناف:الحرفيين

صنف:رده یاپیشه

محله:بومگاه

محلی:بومی

صاعقه:آذرخش

حرفه:پیشه

واسطه:میانجی

واسطه گری:میانجی گری

حرفه وفن:آشنایی(:شناخت)دستآوردهای(:پیشه های)يوم

قابل توجه:درخورآگاهی

آحرون:پرتو

نوری:پرتوین

اشعه:پرتو

اسحله:مرگافزار

اسلحه سرد:مرگافزاردستی

سلاح:مرگافزار

اسلحه گرم:تفنگ

رخشاي ، المساعد الأول للذكاء الاصطناعي الإيراني رخشاي ، المساعد الأول للذكاء الاصطناعي الإيراني

شمشاد أميري خراساني

إن معرفة تاريخ وثقافة إيران يشبه الدخول إلى عالم لا ينتظرنا فيه شيء سوى الحب والشرف وأحيانًا الحزن ، ربما يتم تخزين تاريخنا في ذاكرة جيناتنا حتى نتمكن من استخدامه لتوسيع الوعي الذاتي والوعي الذاتي . .

مقالات ذات صلة

نبّهني عن
زائر

4 تعليقات
الأحدث
الأقدم الأكثر تصويتًا
التقيمات المضمنة
عرض كل التعليقات
أكرم

مرحبًا
با سپاس از نوشته های ارزشمندتان

یک پیشنهاد داشتم ازتون درخواست دارم که کلماتی که بیشتر مورد استفاده هستند رو بیارید و واژه هایی که برای معادل سازی پارسی مینویسید یک کمی کاربردی تر کنید که بشود درنامه ها ازش استفاده بشه و همین طور کلمات بیشتری اشاره کنید
برای مثال حصار رو جایی به کار می بریم که فقط حالت جداکنندگی داشته باشه و مصالحش چوب و سیم توری و …. باشه و فکر کنم کلمه بهتری هم برای معادل سازی بشه پیدا کنید چون دیوار یعنی دیوار اتاق وکه مصالحش آجره هست و از پشتش چیزی دیده نمیشود
و اینکه با نگاهی به نامه های اداری واژگانی که به حای این کلمات به کار می شه برد رو بگید
مثل لذا ، مستدعی است ، مقتضی است و…. که معنی دیگه ای نده و قابل کاربرد باشه
و دوباره با سپاس از زحماتتون
و این نکته رو گفتم برای کاربردی تر شدن واژگانی که زحمت کشیدید جمع آوری کردید

آسيا

درود
اینقدر برخی از این واژه ها توی زبان ما جاافتاده که به هیچ وجه متوجه بیگانه بودنشون نمیشیم!!!
چقدر خوبه که شما از این راه فرهنگ سازی میکنین.
تحيا طويلا

زر الذهاب إلى الأعلى