Rokhshai, le premier assistant de l'intelligence artificielle iranienne Rokhshai, le premier assistant de l'intelligence artificielle iranienne
Perse antiqueRègle achéménideLe Grand Cyrus (Cyrus)

Comparant Cyrus le Grand et les rois avant lui

Tombeau de Cyrus le Grand
Tombeau de Cyrus le Grand

 

سناخریب ، پادشاه آشور که جلگه ی پر ثروت شوش را ميدان تاخت و تاز خود قرار داده است

dit : « سی و چهار دژ و شهرهای بی شماری را که تابع آنها بودند ، من محاصره کردم و به یورش گرفتم و مردم آنها را به اسیری بردم و آنها را ويران و به تل خاکستری ساختم و دود آتش آنها را مانند دود قربانی بزرگ به پهنه ی وسیع آسمان بلند کردم. »

آشور بانی پال ، پادشاه ستمگر دیگری از همین سلسله ، ویران کردن ایلام پر برکت را چنین بيان مي كند :

« من از شهرهای ایلام آن اندازه ویران کردم که برای گذشتن از آنها ، یک ماه و بیست و پنج روز زمان لازم است .

همه جا برای بایرکردن زمین ، نمک و اعضای خاندان سلطنتی را از پیر و جوان ، با رؤسا و حکام و اشراف و صنعتگران ، همه را با خود به اسیری به آشور آوردم . مردم آن سرزمین را از زن و مرد با اسب و قاطر و الاغ و گله های چهارپایان کوچک و بزرگ ، که شمار آنها از دسته های ملخ فزون تر بود ، به غنیمت گرفتم و خاک شوش ، مادکتو و هلتماش و شهرهای دیگر را به آشور کشیدم. در ظرف مدت یک ماه تمام ایلام را به چنگ خود درآوردم . بانگ آدمیزاد و اثر پای گله ها و چهارپایان، و نغمه ی شادی را از كشتزارها برانداختم ، و همه جا را چراگاه خران و آهوان و جانوران وحشی گوناگون ساختم. » (1)

اما هرگز بر خاطر پادشاهان آشوری نمی گذشت که این کارها ، کار آدمی نیست و سراسر توحش است . این ويژگي ، در تمام دنیای خاور زمین وجود داشت . حتی یهوه خدای بنی اسرايیل نیز ، خونریزی و کشتار همگاني را دوست می داشت . برای راستينش این مدعا می توان به کتاب اول شموئیل ، فرگرد 15 ،آیات 3 و4 و فرگرد بیست وهشتم و بیست و نهم و سی ام رجوع کرد.

در مقایسه با چنین پادشاهان و چنین امر شایعی است که ما متوجه می شویم ، به حق و به شایستگی به کوروش فرنام « شبان خدا » داده شده است و بی سبب نبوده که مردم ، بیش از هر کشورگشای دیگری او را دوست می داشته اند . بيشتر پادشاهان خاور باستان برای جلوگیری از شورش و استوار ساختن پایه های نظم و امنیت و شهرياري در میان ملل غیر متجانسی که یوغ فرمانروایی آنها را به گردن داشتند، به کشتن و شکنجه کردن دست مي زدند . آشور بانی پال ، افتخار می کند که سه هزار نفر اسیر سوزانده، و دست و پای رؤسای قبایل و کارمندان دولتی را بریده،(2) و یا زبان بدخواه دشمنان را بیرون کشیده، و اعضای بریده ی آنها رابه خورد سگان و گرگان داده و با این کار مایه ی شادی خدایان بزرگ را فراهم ساخته است. و یا بناهایی که برافراشته است از جسد آدمیانی است که سر و دستشان را بریده است.(3)

اما افتخار شاه پارسیان در این بود که : « بی جنگ و ستيز وارد بابل شدم . . . لشگر بزرگ من به آرامی وارد بابل شد . . . من از ويراني خانه های آنها جلوگیری کردم . نگذاشتم رنج و آزاري به مردم شهر وارد آيد نگذاشتم اهالی از هستی ، نيست شوند. » یکی از بزرگترین ارکان سیاست و شهرياري وی آن بود که برای ملل و اقوام گوناگوني که اجزای شاهنشاهي ایران را تشکیل می دادند ، به آزادی باور دینی و پرستش باورمند بود . (4) امری که هنوز در هیچ یک از کشورهای کوچک و بزرگ جهان که دم از آزادی و دموکراسی می زنند تحقق نیافته است ، و این خود می رساند که در آن هنگام که به گفته ی ولتر : « روم دهکده کوچکی بود که به چاپیدن همسایگان خود اشتغال داشت و فرانسه و آلمان و انگلستان سرزمین قبایل وحشی ای که هنوز از حال چادر نشینی بیرون نیامده بودند. » و آمریکا جز قاره ی دورافتاده ای که مردمش در نهایت توحش به سر می بردند نبود ، مردی در خاور زمین ، پارسی پسر پارسی ، آریایی از نژاد آریایی شهرياري می کرد که به رازهاي سلطنت و فرمانروایی بیش از سیاستمداران بزرگ قرن بیستم آگاه بود و می دانست اصل نخست حکومت کردن بر مردم ، احترام گذاشتن به باورها و باورهاي دینی و هازمان آنهاست ، اعم از اینکه سیاه یا سفید ، زرد یا سرخ باشند . به همین روي وی ، هرگز شهرها را چپاول نمی کرد ، و پرستشگاه ها را ویران نمی ساخت . به خدایان ملل شكست خورده به چشم احترام می نگریست ، و برای نگاهداری پرستشگاهها ، به مردم خویش كمك و همكاري می کرد.

کوروش پیک شادی و آزادی و بركات لایزال الهی به سوی مردم بود . خداوند ، در تورات همه جا از او به مثابه ی یک ناجی و فرستاده ی بزرگ نام می برد ، و اسیران یهود را از اسارت بابل رها می سازد،(5) و انصاف را برای امت ها صادر می نماید ، فرستاده ای که شبان خداست ، شادي خداوند را برخواهد آورد و پرستشگاه جدیدی برای بنی اسرائیل بنیاد خواهد نهاد . به خاور و باختر گيتي خواهد رفت و نام خدای یکتا را به گوش همه خواهد شنوانید . (6) بلی چنین است ماجرای زندگی و پيروزي ها و دادگری ها و بزرگواری ها و فروزه هاي پسندیده و منحصر به فرد اخلاقی مردی که دوهزار و پانصد سال پیش از این از پارس برخاست.

برگرفته از کتاب : Cyrus le Grand … نوشته دکتر فریدون بدره ای

پیش نویس ها :

1- به گفته ویل دورانت

2- le même

3- le même

4- مشرق زمین و گاهواره تمدن، ص 519

5- کتاب ارمیاء باب 29.

6- کتاب اشعیاء باب 41، 42، 44

Rokhshai, le premier assistant de l'intelligence artificielle iranienne Rokhshai, le premier assistant de l'intelligence artificielle iranienne

Shamshad Amiri Khorasani

Connaître l'histoire et la culture de l'Iran, c'est comme entrer dans un monde où rien ne nous attend sauf l'amour et l'honneur et parfois la tristesse, peut-être que notre histoire est stockée dans la mémoire de nos gènes afin que nous puissions l'utiliser pour développer la conscience de soi et la conscience de soi . .

Articles similaires

S’abonner
Notifier de
invité

0 commentaires
Commentaires en ligne
Voir tous les commentaires
Bouton retour en haut de la page