Ferdowsi era misogino?!
Abbiamo molte donne importanti nello Shahnameh, come Rudabah, Tehmina, Faringis e Manijeh.
Quindi cosa succede quando improvvisamente ci imbattiamo in versi che ci sembrano misogini?
Piace:
Tutti volevano vedere la verità / A causa del lavoro delle donne, tutti sono bassi
Ascolta questa storia / Se stai cercando una donna
Kara era la ragazza dietro la tenda / اگر تاج دارد بد اختر بود
كسي كو بود مهتر انجمن / كفن بهتر او را ز فرمان زن
Siavash fu sbalordito dalle parole della donna / Beata la donna che ha partorito sua madre
Innanzitutto bisogna ricordare che Ferdowsi scrisse le sue poesie da a (Quanti) Scrive testi e cerca il più possibile di essere un buon fiduciario
Inoltre, alcuni versi sono stati aggiunti allo Shahnameh in diverse versioni
Versetti aggiuntivi :
Questo verso alla storia di Siavash (Siavakhsh)، شاهزاده پاك نهاد ایرانی مربوط میشود كه نامادریش سوداوه بدو دل میبازد و او را به سوی خود میخواند؛ اما پس از آن كه با مخالفت سیاوش رو به رو میشود و از وصل ناامید، نزد شوهرش كیكاوس چنین وانمود میكند كه سیاوش قصد دستاندازی به او را داشته است. سرانجام به پیشنهاد موبدان سیاوش برای اثبات بیگناهی خود باید از آتش بگذرد. هیزم انبوهی گرد میآید و همه منتظرند كه سیاوش از كوه آتش بگذرد (f. خالقی، ج ۲، برگ ۲۳۴، ب ۴۷٦ـ ۴۷۲) :
Fu contata la legna da ardere di due alte montagne
A due miglia di distanza, chiunque trovi una tale ricerca, deve chiudere il disastro
Tutti volevano vedere Zakar Zan Aide
Se ascolti questa storia più e più volte, ti farà sembrare una donna
A Giti, eccetto la donna pia, la donna malvagia, la donna che mangia farina
La donna e il drago, entrambi nella terra, nel mondo puro, entrambi sono impuri
L'ultimo verso in 15 manoscritti non è uno dei più antichi e autentici manoscritti dello Shahnameh, su cui si basa la correzione di Jalal Khaleghi Absolute, e non si trova nelle famose edizioni di Jules Mol, Mosca e persino Brokhim..
Dopo aver menzionato il suo coraggio, Rostam lo dice a suo padre Zal(f. Jol Mol, volume 1, pagina 223, pagina 58-59) :
Per aver lanciato il latte è morto un ubriaco, lo stesso che ha cercato la guerra e la pianura della battaglia
زنان را از آن نام ناید بلند كه پیوسته در خوردن و خفتنند
این دو بیت از میان ۱۵دست نویس مبنای تصحیح خالقی(ج ۱، برگ ۳۳۳، پی نوشت ۴) ،تنها در یك دست نویس اصلی و سه دست نویس فرعی آمده استو بنا بر این قطعا الحاقی است.
زمانی که رودابه عاشق زال میشود
چو بگرفت جای خرد آرزوی دگرگونه تر شد به آیین و خوی
چه نیكو سخن گفت آن رای زن ز مردان مكن یاد در پیش زن
دل زن همان دیو را هست جای ز گفتار باشند جوینده رای
دو بیت آخر از میان ۱۵دست نویس مبنای تصحیح خالقی (ج ۱، برگ ۱۸۷، پی نوشت ۲۰) تنها در دوتا آمده است. این دو بیت كه از طریق دست نویس به چاپ ژول مول راه یافته، در دست نویس های كهن و معتبر نیست و طبعن الحاقی است.
شاه یمن هنگامی كه دخترانش را ـ كه سخت دوست میدارد ـ به ناچار به پسران فریدون به زنی میدهد و از جدا شدن از دختران دل آزرده است، میگوید(c. مسكو، ج ۱، برگ ۸۹، ب ۱۷۰):
Chissà che non sia sua figlia, perché era una ragazza, la sua stella non brilla
Sebbene questo versetto sia la base della correzione di Khaleghi solo in due dei 15 manoscritti ed è forte nella maggior parte degli altri manoscritti, il riconoscimento dei correttori sovietici è dubbio e il riconoscimento di Khaleghi (Volume 1, pagina 102, nota 26) È supplementare.
Sudaveh continua a incuriosire il lavoro di Siavash e "facendo magie" aumenta il sospetto di Kikaus nei confronti di suo figlio.(f. Khaleghi, volume 1, pagina 239, b 558-557):
برین داستان زد یكی رهنمون كه مهری فزون نیست از مهر خون
چو فرزند شایسته آمد پدید ز مهر زنان دل بباید برید
در چاپ ژول مول (ج ۲، برگ ۱۲۳، ب ٦۰۳) پس از این دو بیت كه بیگمان اصلی است، بیت زیر آمده است:
زبان دیگر و دلْشْ جایی دگر ازو پای یابی كه جویی تو سر
این بیت در چاپ ژول مول (ج ۲، برگ ۱۲۳، ب ٦۰۳) آمده .از میان ۱۵ دست نویس مبنای تصحیح خالقی، این بیت تنها در 6 تای آن ها (ج ۱، برگ ۲۳۹، پی نوشت ۳۱) و در ۹ دست نویس كهن و معتبر دیگر نیست. این بیت باز هم از طریق دست نویسبه چاپ ژول مول راه یافته است. در دست نویس بی تاریخ لنینگراد (در چاپ مسكو با نشان VI) به جای این بیت، بیت زیر آمده است:
بكاری مكن نیز فرمان زن كه هرگز نبینی زنی رای زن
هنگامی كه افراسیاب از شیفتگی دخترش منیژه به بیژن، دلاور ایرانی، آگاهی مییابد و در مییابد كه «ز ایران گزیدهست جفت»(f. خالقی، ج ۳، برگ ۳۲۳، ۲۳٦ـ ۲۳۵) :
Il sangue delle ciglia si è staccato con la sua mano e ha raccontato di nuovo questa storia
Kara era una ragazza da dietro le quinte, se ha una corona è malvagia
Dopo questi due versi in stampa a Mosca (Volume 5, pagina 23, pagina 263) Di seguito è riportato il versetto:
كرا دختر آید به جای پسر به از کور داماد ناید بدر
این بیت در ۷ دست نویس آمده و در ۸ دست نویس دیگر كه كهنترین دست نویس شاهنامه در رأس آن هاست، نیست و خالقی نیز به درستی آن را الحاقی تشخیص داده است.
نوش زاد، پسر مسیحی انوشیروان سر به شورش برمیدارد و انوشیروان درنامهای به مرزبان مداین مأموریت میدهد كه شورش را سركوب كند و بدو مینویسد(f. مسكو، ج ۸، برگ ۱۰۲، ب ۸۴۷ ـ ۸۴٦):
سپاهی كه هستند با نوش زاد كجا سر بپیچند چندین ز داد
تو آن را جز از باد و بازی مدان گزاف زنان بود و رای بدان
در مورد مصرع دوم از بیت دوم، تصحیح کنندگان شوروی هنگامی كه از میان ۵ دست نویس مبنای تصحیح خود، ضبط اقدم دست نویس ها را تصحیف شده دیدهاند (گزاف جهاندیده آزی مدان)، ضبط یگانه و كاملن با مفهوم و ساده ی قاهره ۷۹٦ (در چ. مسكو با نشان K) را به متن برده و ضبط های ل و بقیه ی دست نویس ها را به حاشیه راندهاند.
زنان را ستایی سگان را ستای كه یك سگ به از صد زن پارسای
این بیت زنستیزانه و سخت سخیف به نام فردوسی در امثال و حكم دهخدا (تهران، ۱۳۱۰ ش، ج ۲، برگ ۹۱۹، س ۲۵) ضبط شده، ولی نگارنده آن را در هیچ یك ازچاپ های شاهنامه نیافته است. چنان چه این بیت در شاهنامهای هم یافت شود، آشكارا پیداست كه جعلی است.
همچنین به یاد داشته باشیم زمانی که درحال روایت یک داستان هستیم بعضی چیز ها را به زبان می آوریم که از زبان ما نیست بلکه در حقیقت از زبان شخصیت داستان است و ما فقط راوی هستیم.
همانند ابیات زیر که الحاقی نیست ولی از زبان شخصیت هاست نه فردوسی:
بیت های اصلی:
در آغاز «گفتار اندر گذشتن سیاوخش بر آتش»(f. خالقی، ج ۲، برگ ۲۳۴، ب ۴۷٦ـ ۴۷۵):
ز كار زن آید همه كاستی
همی خواست دیدن در راستی
به آید ترا گر به زن نگروی
چن این داستان سر بسر بشنوی
رستم هنگامی كه از كشته شدن سیاوش، كه سوداوه عامل اصلی آن بود، باخبر میشود چنین میگوید(f. خالقی، ج ۵، برگ ۳۸۲، ب ۴۹ـ ۴۸):
كفن بهتر او را ز فرمان زن
كسی كو بود مهتر انجمن
خجسته زنی كو ز مادر نزاد
سیاوش ز گفتار زن شد به باد
كیكاوس به سفارش سوداوه از سیاوش میخواهد كه به شبستان او در میان زنان رود. سیاوش به پدر میگوید(f. خالقی، ج ۲، برگ ۲۳، ب ۱٦۱):
به دانش زنان كی نمایند راه
چه آموزم اندر شبستان شاه؟
باز هم درباره ی سوداوه(f. خالقی، ج 2، ص 239، ب 558ـ557):
كه مهری فزون نیست از مهر خون
برین داستان زد یكی رهنمون
زمهر زنان دل بباید برید
چو فرزند شایسته آمد پدید
افراسیاب میگوید :
اگر تاج دارد بد اختر بود
Kara era la ragazza dietro la tenda
انگشتری رستم به دست بیژن میافتد و او درمییابد كه به زودی از بند چاه رها میشود. Prima di rivelare questo segreto a Manijeh, dice(f. Khaleghi, vol.3, pagina 376, pagina 983):
Le donne non sono legate dalle loro lingue
che se le labbra sono ricamate, morderanno
كتایون، دختر قیصر روم، عاشق گشتاسپ، پادشاه كیانی میشود و آن گاه كه قیصر از ماجرا آگاه میگردد ( f. مسكو، ج ٦، برگ ۲۳، ب ۲۵۵ـ ۲۵۳):
كه از پرده عیب آورد بر نژاد
چنین داد پاسخ كه دختر مباد
به ننگ اندرون پست گردد سرم
اگر من سپارم بدو دخترم
به كاخ اندرون سر بباید برید
هم او را و آن را كه او برگزید
(f. خالقی، ج ۵، برگ های ۲۹۵ـ ۲۹۴،ب ۴۰ـ ۳۷):
كه نیكو زد این داستان هوشیار
چنین گفت با مادر اسفندیار
چو گویی سخن بازیابی به كوی
كه پیش زنان راز هرگز مگوی
كه هرگز نبینی زنی رای زن
به كاری مكن نیز فرمان زن
(f. خالقی، ج ۵، برگ ۳۳۰، ب ۴٦۵ـ ۴٦۴):
همن نزد پدرش اسفندیار از دلاوری های رستم میگوید و:
ورا بر سر انجمن كرد خوار
ز بهمن برآشفت اسفندیار
نزیبد كه با زن نشیند به راز
بدو گفت كز مردم سرفراز
روزبه، موبد بهرام گور درباره ی این پادشاه زنباره میگویدچ. مسكو، ج ۷، برگ ۳۴۹، ب ۷۷۷ـ ۷۷۰):
به یك تیر بر هم بدوزد دو گور
نبیند چنو كس به بالای و زور
به زودی شود سست چون پرنیان
تبه گردد از خفت و خیز زنان
به تن سست گردد به لب لاژورد
كند دیده تاریك و رخساره زرد
سپیدی كند در جهان ناامید
ز بوی زنان موی گردد سپید
ز كار زنان چند گونه بلاست
جوان را شود گوژ بالای راست
گر افزون بود خون بود ریختن
به یك ماه یك بار آمیختن
بباید جوان خردمند را
همین بار از بهر فرزند را
ز سستی تن مرد بیخون كند
چو افزون كنی كاهش افزون كند
ابوالفضل خطیبی (پژوهشگر زبان و ادب فارسی ) در این باره چنین می گوید:È vero che tutti i versi antifemministi citati nella sezione "versi principali" sono indubbiamente composti da Ferdowsi, ma va notato che Ferdowsi scrive poesie da un unico testo e lui stesso dice chiaramente di essere fedele allo Shahnameh, non è affatto vero che l'atteggiamento negativo di Ferdowsi nei confronti delle donne sia espresso nelle parole degli eroi delle storie, ma al contrario, gli atteggiamenti negativi degli eroi delle storie sono espressi nella lingua di Ferdowsi.. چنان چه شاهنامه و قهرمانان آن آفریده ی ذهن خلاق فردوسی نیز میبود، باز هم این نگرش های منفی به زن لزومن نگرش داستانسرا نبوده و او حق داشته است كه قهرمانانی خلق كند كه نسبت به زن نگرش منفی داشته باشند.