Rokhshai, le premier assistant de l'intelligence artificielle iranienne Rokhshai, le premier assistant de l'intelligence artificielle iranienne
Perse antiqueRègle achéménideDarius le Grand

Grandes actions de Darius le Grand

Darius le Grand

Après la fin des guerres civiles et le renforcement des fondements du pouvoir, Darius se rendit à Suse et ordonna de construire une magnifique ville et un palais sur les ruines de Suse..

سپس بعد از استفرار در آپادانا طی مراسمی با شکوه با آتوسا دختر کوروش کبیر ازدواج کرد و با این اقدام توانست پایه های حکومت خود را استحکام بخشد.

Dariush برای هرچه بهتر کردن دولتش کشورش را به سی استان تقسیم کرد و برای هر استان دستگاه منظم دولتی بوحود آورد.

و برای رسیدگی به اوضاع هر استان کاگذاری را بعنوان استاندار تعین کرد و برای اینکه قدرت در دست یک نفر نباشد یک نفر دیگر را بعنوان فرمانده قوای آن ساتراپ(État) گماشت.

همچنین فردی را بعنوان دبیر برای نظارت بر کار فرماندار نظامی و استاندار گماشت دبیر موظف بود عملکرد این دو را به حکومت مرکزی ارسال بکند.

aussi Dariush گاهی جاسوسانی را به ساتراپ(État)ها می فرستاد تا اطلاعاتی از آنجا برای داریوش بفرستند این افراد چشم و گوش شاه نامیده می شدند.همچنین داریوش ستگاه منظم مالیاتی بوجود آورد که استاندار ها نتوانند مالیات اضافی از مردم اخذ کنند.

داریوش برای ایجاد امنیت در مرزها و سرکوب شورش سپاه منظم و قدرتمندی از دهزار سرباز ثابت و همیشه آماده بنام سپاه جاویدان ایجاد کرد.هرگاه یکی از این سربازان کشته می شد یا می مرد بی درنگ سباز ورزیده ی جدیدی جای آن را می گرفت.

همچنین سپاهی چهار هزار نفری مسئول حفاظت از قصر ها و جان پادشاه بودند و سربازان نیز بطور مستقیم از شخص داریوش دستور می گرفتند.

سپس دستور ساختن راهای شاهی باطول ۲۷۰۰ کیلومتر را داد که شوش را به هکمتانه شوش را به پارسه و پاسارگاد و شوش را به بابل متصل می کرد و راه های دیگری را نیز ساخت که هکمتانه را به گرگان و خوارزم و راه دیگری که ری را به هرات و از آنجا به هند امتداد می داد.یکی از راها شوش را از کرمان به در یای عمان می رساند.

این راها در کوقع جنگ برای لشگر کشی سریع و در مواقع صلح برای رفت آمد مردم و بازرگانی به کار گرفته می شد.برای تامین امنیت راها در نقاط خطرناک نگهبان هایی گماشته شده بودند و کاروانسراهایی نیز برای راحتی مردم در راها ساخته شده بود.

در این کاروانسرا ها افرادی به نام چاپار با اسبهای تندرو مستقر بودند که از آنجا که فاصله ها طولانی بود دستورات پادشاه به وسیله ی این چاپار ها به دبیران جاسوسان و فرماندهان ارسال می شد بطوری که وقتی یک چاپار به کاروانسرایی می رسید نامه را در آنجا به چاپار دوم و چاپار دوم نیز وقتی به کاروانسرایی می رسید نامه را به چاپار سوم می رساند و به این ترتیب نامه به مقصد می رسید.و راههای را که کاروانها در سه ماه طی می کردند چاپارها در یک هفته طی می کردند.

داریوش برای سهولت در داد و ستد دستور داد تا سکه هایی از طلای خالص به نام خودش ضرب کنند و با وزنه های مشخص اندازه بگیرند.

یکی دیگر از اقدامات داریوش حفر و لایروبی کانال سوئز بطول ۲۰۰ کیلومتر بود و با تکمیل کانال ارتباط دریای مدیترانه با در یای سرخ برقرار شد و کشتی های ایرانی توانستند از طریق این کانال به مصر برسند.

در نزدیکی کانال سوئز کنیبه ای پیدا شده که اکنون در موزه ی لور است بروی این کتیبه نوشته من داریوش شاه بزرگ شاه تمام کشورها پسر ویشتاسب من پارسی هستم که مصررا تسخیر کردم و دستور دادم تا این کانال را حفر کنند از رود نیل که در مصر جاری است تا دریای پارس این کانال حفر شد چنان که من دستور دادم و کشتی ها روان شدند چنانکه اراده ی من بود.

همچنین داریوش کاخهای بزرگ و مجللی در شوش و تخت جمشید ساخت و به اقتضای آب و هوای فصول در یکی از آنها به سر می برد.

aussi دارویش طرح تعلیمات عمومی و سواد آموازی را بطور رایگان اجرا کرد.

سکاها اقوام چادر نشینی بودند که در سرزمین هار جنوبی روسیه پراکنده شده بودند و به مرزهای ایران تاخت و تاز می کردند تعدادی از فرماندهان داریوش به قفقاز رفتند و حمله سکاها را دفع کردند و داریوش هم با لشگر خود از لیدی به سمت اروپا حرکت کرد سو وقتی به تنگه بسفر رسید بدستور حاکم لیدی کشتی های بزرگی را کنار هم قرار دادند و داریوش و سپاهیانش از پل آنها عبور کردند و وارد اروپا شدند سکاها دست به فرار گذاشتند و به سمت سرزمین های شمالی رفتند و تمام سرزمین هایی که در راه خود بود را می سوزاندن و داریوش به این دلیل و نبودن امکان فراهم کردن آذوقه از تعقیب آنها دست برداشت.

در مورد جنگ با سکاها داریوش در بند آخر کتیبه ی بیستون نوشته است:پس از آن که من با سپاهیانم به سرزمین سکاها رفتم وقتی من به دریا رسیدم آنها فرار کردند و من به آنسوی دریا رفتم و با آنها جنگیدم شماری را دستگیر کردم و بقیه را کشتم.فرمانروایشان سکونخای نامی را دست بسته برایم آوردند پس من شخص دیگری را که اراده کرده بودم به فرمانروای آنجا کردم پس آن ایالت سکایی هم از آن من شد داریوش می گوید آن سکاها بدکار بودند و اهورامزدا را نمی پرستیدند اما من اهورا مزدا را می پرستیدم و به خواست او هر آنچه میل من بود با سکاها کردمآنکه اهورا مزدا را بپرستد تا توانایی دارد شادی از آن او خواهد بود.

Rokhshai, le premier assistant de l'intelligence artificielle iranienne Rokhshai, le premier assistant de l'intelligence artificielle iranienne

Shamshad Amiri Khorasani

Connaître l'histoire et la culture de l'Iran, c'est comme entrer dans un monde où rien ne nous attend sauf l'amour et l'honneur et parfois la tristesse, peut-être que notre histoire est stockée dans la mémoire de nos gènes afin que nous puissions l'utiliser pour développer la conscience de soi et la conscience de soi . .

Articles similaires

S’abonner
Notifier de
invité

0 commentaires
Commentaires en ligne
Voir tous les commentaires
Bouton retour en haut de la page