Rokhshai, il primo assistente dell'intelligenza artificiale iraniana Rokhshai, il primo assistente dell'intelligenza artificiale iraniana
Antichità e valori storiciIl Grande Ciro (Ciro)

Somiglianze tra Kuresh e Fereydoun

آشکارترین شباهتی که می‌توان بین کوروش و فریدون پیدا کرد مقابله آنها با شخص‌های تقریباً هم نام است. Fereydon con Azhi Dehak (Moltiplicatore: Risata) و کوروش با آستیاک، مقابله می‌کند. همانطور که می‌بینید آژی دهاک و آستیاک شباهت زیادی با هم دارند و حتی عده‌ای آژی‌دهاک را آژدهاک خوانده اند که شباهتش با آستیاک بیشتر می‌شود. اما شباهت به اینجا ختم نمی‌شود. شباهت‌های دیگری هم بین این دو از جمله در داستان‌ها دیده می‌شود.
داستان کودکی فریدون در شاهنامه شباهت عجیبی با داستانی دارد که هرودوت از زمان کودکی کوروش می‌گوید. در شاهنامه فردوسی اینچنین گفته می‌شود که ضحاک در خواب دید که مردی بر او می‌شورد و به بندش می‌کشد و آن مرد همان فریدون بود. به همین جهت خورد و خواب بر وی حرام شد و در صدد یافتن فریدون برآمد. بنا به گفته هرودوت داستان کودکی کوروش اینچنین است: Astyak aveva una figlia di nome Mandana, e una notte sognò che una vite cresceva dal grembo di sua figlia e proiettava un'ombra sull'Asia.. Astyak aveva già sognato che l'urina di sua figlia si era trasformata in una piaga che aveva colpito la sua capitale e poi l'intera Asia.. Dopo aver chiesto ai sognatori l'interpretazione del sogno, ha pianificato di distruggere il bambino di Mandana, che era Cyrus (هرودوت، کتاب ١، بندهای ١٠٧ و ١٠٨). همان طور که مشاهده می‌شود، پادشاه قبل از فریدون و کوروش تحت تأثیر خوابی که می‌بینند به فکر نابودی فریدون و کوروش می‌افتند. اما شباهت‌ها در اینجا به پایان نمی‌رسد هم فریدون و هم کوروش از نابود شدن نجات می‌یابند.
شباهت سپاکو و فرانک بر اساس گفته هرودوت، بانویی به نام سپاکو (Spaco) کوروش را پرورش می‌دهد، این در حالی است که هرودوت سپاکو به معنای سگ دانسته است (ن.ک: Erodoto, libro 1, paragrafo 110). جالب آنکه نام مادر فریدون یعنی فرانک، به معنای سیاه گوش است (لغت نامه دهخدا، ذیل فرانک). معنای هر دو نام، با حیوان در ارتباط است و حتی بعید نیست که هرودوت با توجه به عدم آگاهی‌های لازم معنی سپاکو را درست درک نکرده باشد و در حقیقت سپاکو و فرانک، کاملا به یک معنا داشته باشند.
هماهنگی‌هایی در خارج از شاهنامه می‌دانیم فتح بابل از مهم ترین اقدامات کوروش بوده است و جالب آنکه اگر دیگر منابع ایرانی را بررسی کنیم، ارتباط ضحاک (Dragonfalco) را با شهر بابِل می‌بینیم. فریدون بر ضحاک پیروز شد و او را اسیر کرد و در کوه دماوند حبس نمود. هرچند ویژگی‌هایی که از مکان نخستین ضحاک در شاهنامه گفته می‌شود هم به وضعیت جغرافیایی بابل نزدیک است. اما در منابع دیگر واژه بابل مستقیماً اشاره می‌شود. برای مثال صاحب مجمل التواریخ و القصص درباره ضحاک می‌گوید: Dahhak significa divertente. و اژدهاک گفتند سبب آن علت که بر کتف بود، … و «تاج» جد او بود که عرب از نسل اواَند و بزمین بابل نشست … (مجمل التواریخ و القصص، ص ۲۶). در فارسنامه ابن بلخی هم گفته می‌شود: از بهر آن او را اژدهاق گفتندی که او جادو بود و به بابل پرورش یافته بود و جادویی بآموخته و روزی خویشتن را بر صورت اژدهایی بنمود (ابن بلخی، ١٣٧۴: ص ١٠٧). Secondo le antiche opere rinvenute, la conquista di Babilonia da parte di Ciro è uno degli eventi più importanti di quell'epoca. استوانه کوروش که یکی از بی مانند ترین آثار باستانی از لحاظ محتوا در آن روزگار است، به فتح این شهر توسط کوروش و چگونگی رفتار آن با مردمان اشاره می‌کند. این درحالی است که بر اساس گفته گزنفون در کوروش‌نامه، فتح کوروش در ادامه اقدام پدافندی کوروش در برابر دشمنانی است که در ابتدا قصد حمله داشتند (ن.ک: گزنفون، دفتر ٣، بخش ٣ و دفتر ٧، بخش ۵).

 

داستان کودکی فریدون و کورش در اساس یکسان است: فرانک، مادر فریدون همان سپاکو (دایه شیر دهنده کورش) È. این نام از آنجا پیدا شده است که نام پارس به زبان سکایی به معنی پلنگ/یوزپلنگ (معروف به سگ بالدار) sono stato. پلنگی که پوستش بدنه درفش کاویانی فریدون/کورش تشکیل بوده است. ولی در اوستا و شاهنامه آژی دهاک (ضحاک، آستیاگ دوم) پدر بزرگ فریدون/کورش سوم نبوده است. و این درست است زیرا که این کورش دوم یعنی توس نوذری سپهسالار کیخسرو /کیاکسار بوده که نواده دختری آستیاگ اول (=تاجدار نخستین، فرائورت/سیاوش) sono stato. طبیعی است تشابه نامها، سبب یکی شدن اخبار مربوط به کورش دوم و نواده اش کورش سوم در قرون و اعصار بعد گردیده است.
چنانکه در کورشنامه گزنفون این دو کورش بزرگ تاریخ ایران یکی و یگانه شده و سردار همان کیاکسار (کیخسرو، هوخشتره) به شمار آمده است. کورش سوم این آستیاگ دوم پسر کی آخسارو را شکست داده و موجب قتل وی گردید، همانطوریکه در نقش ملی اش فریدون همین معامله را با اژی دهاک/ضحاک (خندان= آشّور، اسحاق) نمود.

 

 

Rokhshai, il primo assistente dell'intelligenza artificiale iraniana Rokhshai, il primo assistente dell'intelligenza artificiale iraniana

Shamshad Amiri Khorasani

Conoscere la storia e la cultura dell'Iran è come entrare in un mondo in cui non ci aspetta nulla tranne l'amore e l'onore e talvolta la tristezza, forse la nostra storia è immagazzinata nella memoria dei nostri geni in modo che possiamo usarla per espandere l'autocoscienza e l'autocoscienza . .

Articoli Correlati

sottoscrivi
Notificami
ospite

1 punto di vista -
Più recente
Più vecchio I più votati
Feedback in linea
Visualizza tutti i commenti
HY9978

دقیقاً من هم موقع خوندن شاهنامه و تاریخ زندگی کوروش ذهنم به سمت این شباهت رفت. در کنار این باید به ذوالقرنین بودن او هم توجه کرد و مسئله جالب دیگر همراهی دانیال نبی (É) با کوروش هست که الان هم قبر مطهر ایشون در شوش هست، ضمناً ذوالقرنین در قرآن مقام فوق العاده عجیبی داره باید درباره اش زیاد تحقیق بشه

Pulsante per tornare all'inizio